عاشقانه های فاطیما
807 subscribers
21.2K photos
6.48K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



«شاید،شاید،شاید»

همیشه وقتی ازت میپرسم
کی ، چطور و کجا؟
همیشه به من می گویی:
شاید، شاید، شاید.

و روزها اینطور می گذرند
من نا امیدانه منتظر.
و تو می گویی:
شاید، شاید، شاید.

داری زمان را از دست میدهی
با فکر کردن و فکر کردن.
به اونی که از همه چیز بیشتر دوستش داری
قسمت میدهم: تا کی ، تا کی؟

و روزها اینطور می گذرند
من نا امیدانه منتظر
و تو می گویی:
شاید، شاید، شاید.

#نت_کینگ_کول



#music👇
Forwarded from اتچ بات
.


❑مرا رها مکن

تنها مرا رها مکن
ما تنها باید فراموش کنیم
آری می‌توانیم از یاد ببریم
تمامی آن‌چه را که پیش از این از دست داده‌ایم.

بیا زمان را فراموش کنیم
اشتباهاتمان را
و زمان از دست رفته
برای دانستن آن‌که چگونه
این ساعات را از یاد بریم.

تنها مرا رها مکن.

دانه‌های مروارید بارانی را پیشکشت می‌کنم
که از سرزمین‌هایی دور می‌آیند
آن‌جایی که هیچ‌گاه باران نمی‌بارد.

بعد از مرگم
نقبی در خاک می‌زنم
بیرون‌ می‌آیم و بدنت را با نور و طلا در بر خواهم گرفت
سلطنتی به‌پا خواهم کرد
جایی که عشق پادشاهی کند
جایی که عشق فرمان دهد
جایی که تو ملکه خواهی بود...

حالا مرا این‌گونه رها مکن
تنها مرا رها مکن.

اکنون مرا تنها مگذار
برای تو واژگانی از جنوب خواهم آورد
که تو خواهی فهمید
من از عاشقانی به تو خواهم گفت
که با قلب‌های افروخته
در آمد و شدند
و داستان آن پادشاهی را برایت باز خواهم گفت
که دچار تو بود
و از نداشتنت مُرد.

مرا تنها مگذار
تنها مرا رها مکن.

از آتشفشانی قدیمی که می‌پنداشتیم باید بسیار پیر باشد
نوری بیرون می‌زند
و مزرعه‌های سوخته را نمایان می‌کرد
نوری که از گندم‌زارهای بهاری هم
درخشان‌تر و بیش‌تر بود
و آن‌هنگام که شب فرا می‌رسد
در این آسمانِ درخشان،سرخی و سیاهی از هم جدا می‌شوند
اما تو اکنون مرا تنها مگذار
تنها مرا رها مکن.

اکنون مرا تنها مگذار
بیش از این نخواهم گریست
بیش از این سخنی نخواهم گفت
تنها برای نگاه کردنِ به تو که می‌رقصی و لبخند می‌زنی
خودم را آنجا پنهان خواهم کرد
و برای گوش‌سپردنِ به تو
که آواز می‌خوانی...می‌خندی
بگذار من هم برای تو سایه‌ای باشم
سایه‌ی دستت
سایه‌ی سایه‌ات
تنها مرا رها مکن
مرا رها مکن
مرا تنها مگذار...

#شعر: #ژاک_برل
■صدا: #ادیت_پیاف

□ صدای «ادیت پیاف» می‌آید. از رادیو. چه صدایی: یاغی، آزاده، صدای nostalgique از آن سوی تاریکی، حسرت همه چیزهای دوست‌داشتنی پاریس را، پاریس انقلاب، پاریس نور و رایحه، قهوه و عشق‌های پرتظاهر و اکثرا نمایشی و آلامد، باران و شب‌زنده‌داری، پرسه‌ زدن‌های بی‌قیدانه و کتاب و شراب، خیابان‌های خوش‌برخورد، درخت‌های بلوط و برگ‌های ریخته پاییز را در آدم بیدار می‌کند.

❑ روزها در راه ■ #شاهرخ_مسکوب

#music
@asheghanehaye_fatima
Forwarded from اتچ بات
.




❑نجواها

رستنی‌ها کم نیست،
من و تو کم بودیم،
خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم!

گفتنی‌‌ها کم نیست،
من و تو کم گفتیم،
مثل هذیان دم مرگ،
از آغاز چنین درهم و برهم گفتیم.

دیدنی‌‌ها کم نیست،
من و تو کم دیدیم،
بی‌سبب از پاییز
جای‌ میلاد اقاقی‌ها را پرسیدیم.

چیدنی‌ها کم نیست،
من و تو کم چیدیم،
وقت گل دادن عشق روی دار قالی‌،
بی‌سبب حتا پرتاب گل سرخی‌ را ترسیدیم.

خواندنی‌‌ها کم نیست،
من و تو کم خواندیم،
من و تو ساده‌ترین شکل سرودن را در معبر باد
با دهانی‌ بسته وا ماندیم.

من و تو کم بودیم،
من و تو اما در میدان‌ها
اینک اندازه‌ی ما می‌خوانیم!
ما به اندازه‌ی ما می‌بینیم!
ما به اندازه‌ی ما می‌چینیم!
ما به اندازه‌ی ما می‌گوییم!
ما به اندازه‌ی ما می‌روییم!

من و تو
کم نه، که باید شب بی‌‌رحم و گل مریم و بیداری شبنم باشیم!
من و تو
خم نه و درهم نه و کم هم نه، که می‌باید با هم باشیم!
من و تو حق داریم
در شب این جنبش نبض آدم باشیم!
من و تو حق داریم
که به اندازه‌ی ما هم شده با هم باشیم!
گفتنی‌‌ها کم نیست!

#شعر : #شهیار_قنبری
■آهنگ‌ساز:اسفندیار منفردزاده
■صدا: #فرهاد_مهراد

#music

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima

#کالینکا Kalinka
اجرا: گروه کر #ارتش_سرخ اتحاد جماهیر شوروی_۱۹۶۵

(کالینکا: از مشهورترین آهنگ‌های روسی است. این آهنگ در سال ۱۸۶۰ توسط ایوان پتروویچ لاریونوف تنظیم شد و برای اولین بار در شهر ساراتوف روسیه اجرا شد.)


توت برفی کوچک، توت برفی، توت برفی من 
تمشک کوچک باغ، تمشک کوچک من 
آه زیر درخت کاج، کاج سبز
مرا بخوابان 
چون گهواره‌ی کودکی تکانم بده 
و بخوان 
خداحافظ کودک
خداحافظ کودک.

مرا بخوابان
آه کاج کوچک 
کاج کوچک سبز
بالای سرم خش‌خش نکن 
همچون گهواره‌ی کودکی تکانم بده 
و بخوان 
خداحافظ کودک
خداحافظ کودک 
بالای سرم‌خش‌خش نکن.


توت برفی کوچک، توت برفی، توت برفی من 
تمشک کوچک باغ، تمشک کوچک من
آه زیبا، دوشیزه‌ی زیبا
با من مهربان باش
با من مهربان باش 
توت برفی کوچک 
تمشک کوچک باغ 
تمشک کوچک من...

Kalinka
Yevgeny Belyaev & the Alexandrov Red Army Choir (1965)


@adabyate_digar|#Music|https://tttttt.me/our_Archive/315
زمان مانند یک رویاست
و اکنون
تو در این اندک‌زمان ازآنِ منی،
بیا تا رویاها را در آغوش گیریم
رویاهایی به‌ گیرایی و درخشش شرابی ناب
.
کسی چه می‌داند
که آیا این حقیقتی‌ست
یا زاده‌ی رویایی که باهم می‌پرورانیم؟

چه بسا
این میان‌پرده‌ای‌ست
برای آغاز یک عشق...

دوست داشتن تو
به دنیایی می‌ماند غریب و شگرف،
و قلب من را
یارای تحمل کردن آن نیست.
دوست داشتن تو
مرا جوان نگاه می‌دارد.

کسی نمی‌داند
عشق کی پایان می‌گیرد
پس تا آن زمان کنارم بمان...

#هال_شیپر
ترجمه‌: #فرید_‌فرخ‌زاد
•••

Time is like a dream
And now for a time you are mine
Let's hold fast to the dream
That tastes and sparkles like wine.

Who knows if it's real
Or just something we're both dreaming of
What seems like an interlude now
Could be the beginning of love...

Loving you is a world that's strange,
So much more than my heart can hold
Loving you makes the whole world change
Loving you I could not grow old

No, nobody knows when love will end
So till then, sweet friend...

Time is like a dream
And now for a time you are mine...

Hal Sh
aper

•••

Interlude (Time Is Like A Dream)_Timi Yuro

@asheghanehaye_fatima|#Poem|#Music|https://tttttt.me/our_Archive/322