This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اموزش تابلو دکوراتیو
این تابلوهارو میتونید
با هر متن
و زمینه ای طراحی کنید
میتونید
حتی حاشیه بزنید و متن رو وسط
حاشیه بندازین و....
توی استوری چند تا طرح میزارم خواستین اسکرین شات بگیرین
اگر هم نه توی گوگول میتونید طرح دلخواهتون رو سرچ کنید
#کدبانو
@asheghanehaye_fatima
این تابلوهارو میتونید
با هر متن
و زمینه ای طراحی کنید
میتونید
حتی حاشیه بزنید و متن رو وسط
حاشیه بندازین و....
توی استوری چند تا طرح میزارم خواستین اسکرین شات بگیرین
اگر هم نه توی گوگول میتونید طرح دلخواهتون رو سرچ کنید
#کدبانو
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
از میل تا عشق
هر که خواهان صحبت کسی شد، آن خواستِ اوَّل را میل گویند و چون میل زیادت گشت و مفرط گشت، آن میلِ مفرط را اِرادت گویند و چون ارادت زیاد شد و مفرط گشت، آن ارادتِ مفرط را محبّت گویند و چون محبّت زیادت شد و مفرط گشت،
آن محبت مفرط را عشق میگویند ..
#عزیزالدین _نسفی
از میل تا عشق
هر که خواهان صحبت کسی شد، آن خواستِ اوَّل را میل گویند و چون میل زیادت گشت و مفرط گشت، آن میلِ مفرط را اِرادت گویند و چون ارادت زیاد شد و مفرط گشت، آن ارادتِ مفرط را محبّت گویند و چون محبّت زیادت شد و مفرط گشت،
آن محبت مفرط را عشق میگویند ..
#عزیزالدین _نسفی
@asheghanehaye_fatima
به محض اینکه رازی میان دو عاشق به وجود آید، به محض اینکه یکی فکرش را از دیگری پنهان کند، جذابیت عشق از میان میرود و سعادت ویران میشود. خشم، بیانصافی، حتی شیطنت، قابل گذشتند؛ اما پنهانکاری عنصری بیگانه وارد عشق میکند که ماهیت آن را تغییر میدهد و پلاسیدهاش میکند.
#آدلف
#بنژامن_کنستان
به محض اینکه رازی میان دو عاشق به وجود آید، به محض اینکه یکی فکرش را از دیگری پنهان کند، جذابیت عشق از میان میرود و سعادت ویران میشود. خشم، بیانصافی، حتی شیطنت، قابل گذشتند؛ اما پنهانکاری عنصری بیگانه وارد عشق میکند که ماهیت آن را تغییر میدهد و پلاسیدهاش میکند.
#آدلف
#بنژامن_کنستان
رقیب برد دل از تو، چه فکرش از تن من؟
سگی که سنگ خورَد، زاستخوان چه غم دارد
#فتاحی_نیشابوری
@asheghanehaye_fatima
سگی که سنگ خورَد، زاستخوان چه غم دارد
#فتاحی_نیشابوری
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
ـــ قشنگ یعنی چه ؟!
+ قشنگ یعنی تَعبیرِ عاشقانهی اَشکال ...
و عشق تنها عشق ،
تو را به گرمیِ یک سیب میکند مأنوس
و عشق
تنها عشق ،
مرا به وسعتِ اَندوهِ زندگیها بُرد
مرا رساند به اِمکانِ یک پرنده شدن ...
#سهراب_سپهری
ـــ قشنگ یعنی چه ؟!
+ قشنگ یعنی تَعبیرِ عاشقانهی اَشکال ...
و عشق تنها عشق ،
تو را به گرمیِ یک سیب میکند مأنوس
و عشق
تنها عشق ،
مرا به وسعتِ اَندوهِ زندگیها بُرد
مرا رساند به اِمکانِ یک پرنده شدن ...
#سهراب_سپهری
https://www.instagram.com/mahtab.moori/
این ایدی اینستاگرامه دوست عزیزو هنرمندمه
پیج عکسهای تبلیغاتی و پرتره
دوست دارم این هنرمنده عزیز منو حمایت کنید❤️❤️❤️
#فاطیما☺️🙏
این ایدی اینستاگرامه دوست عزیزو هنرمندمه
پیج عکسهای تبلیغاتی و پرتره
دوست دارم این هنرمنده عزیز منو حمایت کنید❤️❤️❤️
#فاطیما☺️🙏
@asheghanehaye_fatima
بی انگیزهام !
همین که تنم جای زخمهای زبانت باشد
همین که خانه بدوشِ آوارِ طعنههای تو باشم
همین که ته نشین نگاهِ سنگینِ تو میشوم
همین که بودنت پر از جای خالی است
همین که بودنم پر از جای خالی
همین کافیست
تا خودم را کوچکِ کوچک ببینم
زندگی را حقیرِ حقیر
و تو را دورِ دور
آخ...
دنیای من کی بی سکوت بوده که حالا نباشد؟
#نيكى_فيروزكوهى
كتاب پاييز صد ساله شد/نشر ماه باران
بی انگیزهام !
همین که تنم جای زخمهای زبانت باشد
همین که خانه بدوشِ آوارِ طعنههای تو باشم
همین که ته نشین نگاهِ سنگینِ تو میشوم
همین که بودنت پر از جای خالی است
همین که بودنم پر از جای خالی
همین کافیست
تا خودم را کوچکِ کوچک ببینم
زندگی را حقیرِ حقیر
و تو را دورِ دور
آخ...
دنیای من کی بی سکوت بوده که حالا نباشد؟
#نيكى_فيروزكوهى
كتاب پاييز صد ساله شد/نشر ماه باران
شب که میشود
صدها هزارستاره
با چشمهاى آدم
با دل آدم
حرف میزنند
در این شبهاى طولانی
یکی ازآن ستارهها تو نیستی
#نيكى_فيروزكوهى
@asheghanehaye_fatima
صدها هزارستاره
با چشمهاى آدم
با دل آدم
حرف میزنند
در این شبهاى طولانی
یکی ازآن ستارهها تو نیستی
#نيكى_فيروزكوهى
@asheghanehaye_fatima
درود آیینه گردانان هفت شهر عشق
پگاه کیوان شیدتان هلهله گوی نور و سرور،
امروزتان سرآغاز هفته ای شاد و پربار و رویایی؛
تک تک آرزوهایتان نگاشته بر بال مرغان آمین؛
خداوند بخشنده و مهربان نوازنده ی ساز دلتان...
سپاسگزارم که نازنینید و بهترینید...
درس امروز
💭 آدمى باش كه
دوست داشتنش آسونه ؛
شكستنش سخته
فراموش كردنش غيرممكنه .
@asheghanehaye_fatima
#صبح
پگاه کیوان شیدتان هلهله گوی نور و سرور،
امروزتان سرآغاز هفته ای شاد و پربار و رویایی؛
تک تک آرزوهایتان نگاشته بر بال مرغان آمین؛
خداوند بخشنده و مهربان نوازنده ی ساز دلتان...
سپاسگزارم که نازنینید و بهترینید...
درس امروز
💭 آدمى باش كه
دوست داشتنش آسونه ؛
شكستنش سخته
فراموش كردنش غيرممكنه .
@asheghanehaye_fatima
#صبح
"نفرت"
ببین چهطور هنوز تواناست
و چهقدر خوب، خودش را سرپا نگه داشته؛
نفرت، در قرنِ ما.
چهطور به راحتی از روی بلندترین موانع میپَرد.
چهطور به سرعت حمله میکند،
دنبالمان میآید و دستگیرمان میکند.
مانندِ حسهای دیگر نیست؛
همزمان، پیرتر و جوانتر از آنهاست.
خودش، به دلایلی که زندهاش نگه میدارند، زندگی میبخشد.
حتی وقتی میخوابد هم، کاملاً خواب نیست.
بیخوابی ضعیفش نمیکند، بلکه بر قدرتش میافزاید.
برایش این مذهب با مذهبِ دیگر فرقی ندارد-
فقط هرچیزی که موقعیت را برایش آماده کند،
در جای درست قرارَش دهد.
این سرزمین، یا سرزمینِ دیگر مهم نیست-
فقط هرچه که به شروعش کمک کند.
با عنوانِ عدالت و انصاف، کارش را شروع میکند
و بعد، خودش را پیش میبَرَد.
نفرت. نفرت.
از تماشای لذتِ عاشقانه، چهرهاش دَرهم میرود.
آه، این حسهای دیگر را نگاه کن-
این ضعیفهای بیحال.
مثلا کِی "برادری"
اینهمه آدم را جذبِ خودش کرده؟
تا به حال "ترحم" هیچ راهی را تا آخر رفته است؟
آیا "شک" توانسته تعدادِ زیادی از مردم را بیدار کند؟
فقط "نفرت" است که هرچه میخواهد، دارد!
باهوش، زبَردست، پُرکار.
لازم است همهی آهنگهایی را که ساخته نام ببریم؟
یا بگوییم چندصفحه به کتابهای تاریخ اضافه کرده؟
چند میدان و ورزشگاه را
با فرشی از آدمها پُر کرده؟
بیایید به خودمان دروغ نگوییم،
او میداند چهطور زیبایی بیافرینَد:
تابشِ باشکوهِ آتش در آسمانِ نیمهشب.
انفجارِ بینظیرِ بمبها در سپیدهدم.
نمیتوانی احساسِ ترحمبرانگیزِ تماشای ویرانهها را انکار کنی،
و خندهداریِ ستونی که از دلشان بیرون آمده است.
نفرت، استادِ تناقض است-
بينِ انفجارها و خاموشیِ مُردگان،
سرخیِ خون و سفیدیِ برف.
از همه مهمتر اینکه
از این تصویرِ تکراری خسته نمیشود:
تصویرِ جلادِ تَروتمیز
بالاسرِ قربانیِ لجنمالش.
همیشه آمادهی چالشهای جدید است.
اگر مجبور باشد مدتی صبر کند، صبر خواهد کرد.
میگویند کور است. کور؟
چشمانِ تیزبینِ یک تکتیرانداز را دارد؛
و مصمّم و پایدار، به آینده چشم میدوزد،
طوری که فقط او میتواند.
ویسواوا شیمبورسکا - شاعر لهستانی
برگردان: ملیحه بهارلو
کتاب: هیچچیز دوبار اتفاق نمیافتد
نشر: چشمه
#ویسواوا_شیمبورسکا
#ملیحه_بهارلو
@asheghanehaye_fatima
ببین چهطور هنوز تواناست
و چهقدر خوب، خودش را سرپا نگه داشته؛
نفرت، در قرنِ ما.
چهطور به راحتی از روی بلندترین موانع میپَرد.
چهطور به سرعت حمله میکند،
دنبالمان میآید و دستگیرمان میکند.
مانندِ حسهای دیگر نیست؛
همزمان، پیرتر و جوانتر از آنهاست.
خودش، به دلایلی که زندهاش نگه میدارند، زندگی میبخشد.
حتی وقتی میخوابد هم، کاملاً خواب نیست.
بیخوابی ضعیفش نمیکند، بلکه بر قدرتش میافزاید.
برایش این مذهب با مذهبِ دیگر فرقی ندارد-
فقط هرچیزی که موقعیت را برایش آماده کند،
در جای درست قرارَش دهد.
این سرزمین، یا سرزمینِ دیگر مهم نیست-
فقط هرچه که به شروعش کمک کند.
با عنوانِ عدالت و انصاف، کارش را شروع میکند
و بعد، خودش را پیش میبَرَد.
نفرت. نفرت.
از تماشای لذتِ عاشقانه، چهرهاش دَرهم میرود.
آه، این حسهای دیگر را نگاه کن-
این ضعیفهای بیحال.
مثلا کِی "برادری"
اینهمه آدم را جذبِ خودش کرده؟
تا به حال "ترحم" هیچ راهی را تا آخر رفته است؟
آیا "شک" توانسته تعدادِ زیادی از مردم را بیدار کند؟
فقط "نفرت" است که هرچه میخواهد، دارد!
باهوش، زبَردست، پُرکار.
لازم است همهی آهنگهایی را که ساخته نام ببریم؟
یا بگوییم چندصفحه به کتابهای تاریخ اضافه کرده؟
چند میدان و ورزشگاه را
با فرشی از آدمها پُر کرده؟
بیایید به خودمان دروغ نگوییم،
او میداند چهطور زیبایی بیافرینَد:
تابشِ باشکوهِ آتش در آسمانِ نیمهشب.
انفجارِ بینظیرِ بمبها در سپیدهدم.
نمیتوانی احساسِ ترحمبرانگیزِ تماشای ویرانهها را انکار کنی،
و خندهداریِ ستونی که از دلشان بیرون آمده است.
نفرت، استادِ تناقض است-
بينِ انفجارها و خاموشیِ مُردگان،
سرخیِ خون و سفیدیِ برف.
از همه مهمتر اینکه
از این تصویرِ تکراری خسته نمیشود:
تصویرِ جلادِ تَروتمیز
بالاسرِ قربانیِ لجنمالش.
همیشه آمادهی چالشهای جدید است.
اگر مجبور باشد مدتی صبر کند، صبر خواهد کرد.
میگویند کور است. کور؟
چشمانِ تیزبینِ یک تکتیرانداز را دارد؛
و مصمّم و پایدار، به آینده چشم میدوزد،
طوری که فقط او میتواند.
ویسواوا شیمبورسکا - شاعر لهستانی
برگردان: ملیحه بهارلو
کتاب: هیچچیز دوبار اتفاق نمیافتد
نشر: چشمه
#ویسواوا_شیمبورسکا
#ملیحه_بهارلو
@asheghanehaye_fatima
گوشی را می گذارد روی قلبم و به گوشه سمت راست میزش خیره می شود. حالتی شبیه تمرکز. من هم تمرکز می کنم. خدا خدا می کنم صداهای اضافی قلبم را نشنود. این خوب نیست که قلب آدم از همه رازهای آدم خبر دارد و می تواند آنها را فاش کند، حالا یا با سرخی گونه ها، یا با لرزش صدا، یا با خیسی چشمها و یا با ضربانش.
گوشی را لیز می دهد به سمت چپ قفسه سینه ام، دستور می دهد یک نفس عمیق بکشم. آه می کشم. فکر می کنم احتمالا خودش هم که نفهمد، گوشی اش می فهمد که از سینه آدمهای رنج دیده، چیزی جز آه تراوش نمی کند، نفس عمیق که جای خود دارد، حکم غلط زیادی ست!
می گوید چیزی نیست، قلبت کمی خسته است. حدس زدم آن «چیزی نیست» حقارت آمیز را دکترگفت و «قلب خسته » را گوشی اش.
با اینحال دوست داشتم میزش را دور بزنم و ببوسمش. آنهم چندین بار! اگر می گفت ضربان قلبت بالاست یا می گفت آریتمی داری آنقدر ممنون دارش نمی شدم که از خستگی قلبم گفت.
دوست داشتم بگویم، آقای دکتر آدمهای کمی هستند که می فهمند قلب خسته داشتن یعنی چه! نه به خاطر اینکه دکتر نیستند یا گوشی ندارند، آدمها اساسا به یکدیگر گوش نمی دهند. آدمها به آنچه در سینه ها می گذرد اهمیتی نمی دهند.آدمها یاد نگرفته اند صدای
قلب یکدیگر را بشنوند.
می گوید برایت آرام بخش می نویسم و یک هفته استراحت. می گویم چیزی بنویس که غمی را که در قلبم دارم از بین ببرد. چیزی بنویس که خاطرات را در رگهای مغزم رقیق کند و بشوید ببرد. چیزی بنویس که فراموش کنم. چیزی که شب بخوابم و صبح همان آدم قبل باشم. آٔدم قبل از خاطرات، آدم قبل این غم، آدم قبل از او ....
#نیکی_فیروزکوهی
@asheghanehaye_fatima
گوشی را لیز می دهد به سمت چپ قفسه سینه ام، دستور می دهد یک نفس عمیق بکشم. آه می کشم. فکر می کنم احتمالا خودش هم که نفهمد، گوشی اش می فهمد که از سینه آدمهای رنج دیده، چیزی جز آه تراوش نمی کند، نفس عمیق که جای خود دارد، حکم غلط زیادی ست!
می گوید چیزی نیست، قلبت کمی خسته است. حدس زدم آن «چیزی نیست» حقارت آمیز را دکترگفت و «قلب خسته » را گوشی اش.
با اینحال دوست داشتم میزش را دور بزنم و ببوسمش. آنهم چندین بار! اگر می گفت ضربان قلبت بالاست یا می گفت آریتمی داری آنقدر ممنون دارش نمی شدم که از خستگی قلبم گفت.
دوست داشتم بگویم، آقای دکتر آدمهای کمی هستند که می فهمند قلب خسته داشتن یعنی چه! نه به خاطر اینکه دکتر نیستند یا گوشی ندارند، آدمها اساسا به یکدیگر گوش نمی دهند. آدمها به آنچه در سینه ها می گذرد اهمیتی نمی دهند.آدمها یاد نگرفته اند صدای
قلب یکدیگر را بشنوند.
می گوید برایت آرام بخش می نویسم و یک هفته استراحت. می گویم چیزی بنویس که غمی را که در قلبم دارم از بین ببرد. چیزی بنویس که خاطرات را در رگهای مغزم رقیق کند و بشوید ببرد. چیزی بنویس که فراموش کنم. چیزی که شب بخوابم و صبح همان آدم قبل باشم. آٔدم قبل از خاطرات، آدم قبل این غم، آدم قبل از او ....
#نیکی_فیروزکوهی
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آدمهای کمی هستند که می فهمند قلب خسته داشتن یعنی چه! نه به خاطر اینکه دکتر نیستند یا گوشی ندارند، آدمها اساسا به یکدیگر گوش نمی دهند. آدمها به آنچه در سینه ها می گذرد اهمیتی نمی دهند.آدمها یاد نگرفته اند صدای
قلب یکدیگر را بشنوند.
#نیکی_فیروزکوهی
@asheghanehaye_fatima
قلب یکدیگر را بشنوند.
#نیکی_فیروزکوهی
@asheghanehaye_fatima