This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
---
بوسه ، ترفند عاشقانه طبیعت است برای قطع کردن کلام، هنگامی که کلمات بیهوده هستند ..!!
#اینگرید_برگمن
@asheghanehaye_fatima
بوسه ، ترفند عاشقانه طبیعت است برای قطع کردن کلام، هنگامی که کلمات بیهوده هستند ..!!
#اینگرید_برگمن
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
لورا: دوست دارم تو رویا فرو برم. موسیقی گوش کنم. و وقتی موسیقی گوش می کنم، صدای سکوت اطرافم رو بشنوم.
ژولین: و بعد؟
لورا: بعدشم دوست دارم کتاب بخونم، دیوانه وار، تا تمام زندگی هایی رو که من نتونستم بشناسم تجربه کنم.
ژولین: دیگه چی؟
لورا: بعد همبه نظرممیاد .... که دلم می خواست عاشق باشم
#مهمانسرای_دو_دنیا
#امانوئل_اشمیت
لورا: دوست دارم تو رویا فرو برم. موسیقی گوش کنم. و وقتی موسیقی گوش می کنم، صدای سکوت اطرافم رو بشنوم.
ژولین: و بعد؟
لورا: بعدشم دوست دارم کتاب بخونم، دیوانه وار، تا تمام زندگی هایی رو که من نتونستم بشناسم تجربه کنم.
ژولین: دیگه چی؟
لورا: بعد همبه نظرممیاد .... که دلم می خواست عاشق باشم
#مهمانسرای_دو_دنیا
#امانوئل_اشمیت
@asheghanehaye_fatima
عشق پنهانی، عشقی که انسان جرأت نمیکند هرگز با هیچکس درباره آن گفتگو کند، به زبان بیاورد، به هر دلیلی که بخواهید ـ از لحاظ قیود اجتماعی، از نظر طبقاتی، به سبب اینکه معشوق ادراک نمیکند و به هر علت دیگری آن عشق است که درون آدم را میخورد و میسوزاند و آخرش مانند نقره گداخته شفاف و صیقلی میشود.
📕 چشمهایش
✍🏽 #بزرگ_علوی
عشق پنهانی، عشقی که انسان جرأت نمیکند هرگز با هیچکس درباره آن گفتگو کند، به زبان بیاورد، به هر دلیلی که بخواهید ـ از لحاظ قیود اجتماعی، از نظر طبقاتی، به سبب اینکه معشوق ادراک نمیکند و به هر علت دیگری آن عشق است که درون آدم را میخورد و میسوزاند و آخرش مانند نقره گداخته شفاف و صیقلی میشود.
📕 چشمهایش
✍🏽 #بزرگ_علوی
@asheghanehaye_fatima
ما در عصر احتمال بہ سر میبریم
در عصر شڪ و شاید
در عصر پیشبینی وضع هوا
از هر طرف ڪہ باد بیاید ...
در عصر قاطعیت تردید
عصر جدید
عصرے ڪہ هیچ اصلی
جز اصل احتمال ، یقینی نیست
اما من
بی نام √ تــــــــو√
حتی یڪ لحظہ احتمال ندارم
چشمان تو عینالیقین من
قطعیت نڪَاه تو دین من است
من از تو ناڪَزیرم
من بی نام ناڪَزیر تو میمیرم ..!!
#قیصر_امین_پور
ما در عصر احتمال بہ سر میبریم
در عصر شڪ و شاید
در عصر پیشبینی وضع هوا
از هر طرف ڪہ باد بیاید ...
در عصر قاطعیت تردید
عصر جدید
عصرے ڪہ هیچ اصلی
جز اصل احتمال ، یقینی نیست
اما من
بی نام √ تــــــــو√
حتی یڪ لحظہ احتمال ندارم
چشمان تو عینالیقین من
قطعیت نڪَاه تو دین من است
من از تو ناڪَزیرم
من بی نام ناڪَزیر تو میمیرم ..!!
#قیصر_امین_پور
@asheghanehaye_fatima
عشق را باید
با تمامِ گستردگیاش پذیرفت،
تنها در جسم نمیتوان پیدایش کرد،
بلکه در جسم و روح و هوا
در آینه...
در خواب...
در نفس کشیدنها...
انگار به ریه میرود...
و آدم مدام احساس میکند بزرگ و بزرگتر میشود ...
#عباس_معروفی
عشق را باید
با تمامِ گستردگیاش پذیرفت،
تنها در جسم نمیتوان پیدایش کرد،
بلکه در جسم و روح و هوا
در آینه...
در خواب...
در نفس کشیدنها...
انگار به ریه میرود...
و آدم مدام احساس میکند بزرگ و بزرگتر میشود ...
#عباس_معروفی
و آنجا که
هیچ کس به یاد ما نیست
تو را عاشقانه می بوسم
تا با گرمیِ نفسهایم
به لبانت جان دهم
#نیما_یوشیج
@asheghanehaye_fatima
هیچ کس به یاد ما نیست
تو را عاشقانه می بوسم
تا با گرمیِ نفسهایم
به لبانت جان دهم
#نیما_یوشیج
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
گلویم...
با شنهای دورانهایی...
از صحراهای سکوت پر شده است...
من اما رعدآسا فریاد میزنم:
دوستت دارم...
#غاده_السمان
گلویم...
با شنهای دورانهایی...
از صحراهای سکوت پر شده است...
من اما رعدآسا فریاد میزنم:
دوستت دارم...
#غاده_السمان
@asheghanehaye_fatima
می خواهم دوستت بدارم...
و به دين ياسمن درآيم...
و مناسک بنفشه بجا آرم !
و از نوای بلبل دفاع کنم ،
دوستت دارم !
و نقطه ای در پايان سطر نمی گذارم...
#نزار_قبانی
می خواهم دوستت بدارم...
و به دين ياسمن درآيم...
و مناسک بنفشه بجا آرم !
و از نوای بلبل دفاع کنم ،
دوستت دارم !
و نقطه ای در پايان سطر نمی گذارم...
#نزار_قبانی
@asheghanehaye_fatima
معشوقِ من
تندیس زیبایی از نمک بود
خواست مرا ببوسد، لب نداشت...
ابرآلود از میان مِه
بر قلهی انتظارم میخرامید
خواست نوازشم کند، دست نداشت...
تمام راه نفسبریده در تندر دویدم
هنگامهی جنگ اپوش و تَشتر رسیدم
معبودِ من
تندیس زیبایی از نمک بود
خواست بگوید دوستت دارم، صدا نداشت
آنگاه، باران تند
خاطرهی خوابم را شست...
#عباس_معروفی
معشوقِ من
تندیس زیبایی از نمک بود
خواست مرا ببوسد، لب نداشت...
ابرآلود از میان مِه
بر قلهی انتظارم میخرامید
خواست نوازشم کند، دست نداشت...
تمام راه نفسبریده در تندر دویدم
هنگامهی جنگ اپوش و تَشتر رسیدم
معبودِ من
تندیس زیبایی از نمک بود
خواست بگوید دوستت دارم، صدا نداشت
آنگاه، باران تند
خاطرهی خوابم را شست...
#عباس_معروفی
هرجا باشی
برای دیدن تو
شهر به شهر خواهم آمد
آنقدر که از پرتگاه زندگی بیفتم...
#عباس_معروفی
@asheghabehaye_fatima
برای دیدن تو
شهر به شهر خواهم آمد
آنقدر که از پرتگاه زندگی بیفتم...
#عباس_معروفی
@asheghabehaye_fatima
این ذره ذره گرمی خاموش وار ما
یک روز بی گمان
سر می زند جایی و خورشید می شود
تا دوست داری ام
تا دوست دارمت
تا اشک ما به گونه هم می چکد ز مهر
تا هست در زمانه یکی جان دوستدار
کی مرگ می تواند
نام مرا بروبد از یاد روزگار ؟
بسیار گل که از کف من برده است باد
اما من غمین
گلهای یاد کس را پرپر نمی کنم
من مرگ هیچ عزیزی را
باور نمی کنم
می ریزد عاقبت
یک روز برگ من
یک روز چشم من هم در خواب می شود
زین خواب چشم هیچ کسی را گریز نیست
اما درون باغ
همواره عطر باور من در هوا پر است
#سیاوش_کسرایی
@asheghanehaye_fatima
یک روز بی گمان
سر می زند جایی و خورشید می شود
تا دوست داری ام
تا دوست دارمت
تا اشک ما به گونه هم می چکد ز مهر
تا هست در زمانه یکی جان دوستدار
کی مرگ می تواند
نام مرا بروبد از یاد روزگار ؟
بسیار گل که از کف من برده است باد
اما من غمین
گلهای یاد کس را پرپر نمی کنم
من مرگ هیچ عزیزی را
باور نمی کنم
می ریزد عاقبت
یک روز برگ من
یک روز چشم من هم در خواب می شود
زین خواب چشم هیچ کسی را گریز نیست
اما درون باغ
همواره عطر باور من در هوا پر است
#سیاوش_کسرایی
@asheghanehaye_fatima
Mano Yadet
Reza Sadeghi
#آهنگ_هایی_که_دوستشان_دارم
منو دلتنگی، منو تنهایی، منو یادت
توی این دنیا کسی مثل من نمیخوادت
هنوزم تنها آرزوی من رو زمینی
دیگه مثل من توی این دنیا نمیبینی
من و یادت
#رضا_صادقی
🍂🍁♥️🍂🍁
@asheghanehaye_fatima
منو دلتنگی، منو تنهایی، منو یادت
توی این دنیا کسی مثل من نمیخوادت
هنوزم تنها آرزوی من رو زمینی
دیگه مثل من توی این دنیا نمیبینی
من و یادت
#رضا_صادقی
🍂🍁♥️🍂🍁
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
آبان را دوست میدارم
روزهایِ زیادی از پاییز را منتظر ماهِ رقصانش میگذراندم
خش خشِ برگ های رنگیِ اش؛
ک زیرپاهایم له میشوند
به بهانه یِ روزهایی که دیگر آدمهایَش در روزگارم پررنگ نیستند.
یادش بخیر آبانِ زیبا
سرِ راهِ هر سوز و سرمایش مینشستم
یاد خاطره هایی که شبیه اشک به بهانه ی بارانَش؛
از چشم هایم میچکیدند.
شاید من از دلتنگیِ دیوانه وارِش
از حال و احوالاتِ ابری و طوفانی اش؛
آمدنِ باران در روزهایِ آفتابی اش؛
میترسیدم.
من غم انگیز تر و خسته تر از دَم دمیِ پاییزم.
اما تو همان خاطره یِ خوشِ روزهایِ دلتنگی باش.
همان اشکِ اولین دیدار
خنده یِ کوچکِ بی مثالش؛
یادت نرود من آبان را
بخاطرِ قلبِ مهربانِ پاییز دوست میدارم.
#فرگل_مشتاقی
آبان را دوست میدارم
روزهایِ زیادی از پاییز را منتظر ماهِ رقصانش میگذراندم
خش خشِ برگ های رنگیِ اش؛
ک زیرپاهایم له میشوند
به بهانه یِ روزهایی که دیگر آدمهایَش در روزگارم پررنگ نیستند.
یادش بخیر آبانِ زیبا
سرِ راهِ هر سوز و سرمایش مینشستم
یاد خاطره هایی که شبیه اشک به بهانه ی بارانَش؛
از چشم هایم میچکیدند.
شاید من از دلتنگیِ دیوانه وارِش
از حال و احوالاتِ ابری و طوفانی اش؛
آمدنِ باران در روزهایِ آفتابی اش؛
میترسیدم.
من غم انگیز تر و خسته تر از دَم دمیِ پاییزم.
اما تو همان خاطره یِ خوشِ روزهایِ دلتنگی باش.
همان اشکِ اولین دیدار
خنده یِ کوچکِ بی مثالش؛
یادت نرود من آبان را
بخاطرِ قلبِ مهربانِ پاییز دوست میدارم.
#فرگل_مشتاقی
Doostam Dashteh Bash
Shahyar Ghanbari
دوستم داشته باش..
#شهیار_قنبری
دوستت خواهم داشت
بیشتر از باران
گرمتر از لبخند ،
داغ چون تابستان
دوستت خواهم داشت ،
شادتر خواهم شد
ناب تر ، روشن تر ،
بارور خواهم شد
@asheghanehaye_fatima
#شهیار_قنبری
دوستت خواهم داشت
بیشتر از باران
گرمتر از لبخند ،
داغ چون تابستان
دوستت خواهم داشت ،
شادتر خواهم شد
ناب تر ، روشن تر ،
بارور خواهم شد
@asheghanehaye_fatima
ریرا ...!
همگان به جستجوی خانه میگردند،
من کوچهی خلوتی را میخواهم
بی انتها برای رفتن
بی واژه برای سرودن ...
و یادهای سالی غریب
که از درخت گفتن
هزار بوسهی پاسخ میطلبید!
بگذریم ... ریرا!
از گوشهی چشم نگاهی کن:
دو قناریِ خسته بر سیمِ تلگراف
دوردستِ بیرویایِ مرا مینگرند،
درست مثل منند
تبعید ترانهای ناخوانا
که زمزمهاش ...
سرآغاز رفتن به شیراز است!
اگر فکر میکنی دروغ میگویم
همین امشب از فال سربستهی چراغ
یا آهسته از خود حضرت حافظ ... بپرس
#سیدعلی_صالحی
@asheghanehaye_fatima
همگان به جستجوی خانه میگردند،
من کوچهی خلوتی را میخواهم
بی انتها برای رفتن
بی واژه برای سرودن ...
و یادهای سالی غریب
که از درخت گفتن
هزار بوسهی پاسخ میطلبید!
بگذریم ... ریرا!
از گوشهی چشم نگاهی کن:
دو قناریِ خسته بر سیمِ تلگراف
دوردستِ بیرویایِ مرا مینگرند،
درست مثل منند
تبعید ترانهای ناخوانا
که زمزمهاش ...
سرآغاز رفتن به شیراز است!
اگر فکر میکنی دروغ میگویم
همین امشب از فال سربستهی چراغ
یا آهسته از خود حضرت حافظ ... بپرس
#سیدعلی_صالحی
@asheghanehaye_fatima
.
زمان
به کبودی میگرایید
دیگر با انگشتانت بشارتی نبود!
انگشتانت که نردبامی بود
تا کبوترانِ پرکَنده
به بام برآیند.
#بیژن_الهی
_جوانیها
@asheghanehaye_fatima
زمان
به کبودی میگرایید
دیگر با انگشتانت بشارتی نبود!
انگشتانت که نردبامی بود
تا کبوترانِ پرکَنده
به بام برآیند.
#بیژن_الهی
_جوانیها
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
.
من زنی هستم
که از کوههای زندگی بالا رفتهام
و تختهسنگها را برداشتهام
و به جایشان
گُل کاشتهام...
#کورا_کورالینا
.
من زنی هستم
که از کوههای زندگی بالا رفتهام
و تختهسنگها را برداشتهام
و به جایشان
گُل کاشتهام...
#کورا_کورالینا