عاشقانه های فاطیما
805 subscribers
21.2K photos
6.47K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
📌
آه
که دوست داشتن تو
چنين که دوستت دارم
چه دردآور است...

#لورکا


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



من از اینکه مردها وصفم کنند خسته شده ام
از اینکه کلمات را برای تن من بیرون بریزند
دهانشان خیس شود
صورتشان سرخ شود بدم می آید
دوست دارم
اولین مردی که مرا می خواهد
بگیرتم درآغوشش
بوسه هایش را روی کاغذ سرخ کند
پیراهنم را که گشود
سینه هایم را درون دهان شعرهایش بلیسد
با موهایم بازی کند مست
مست مست مست
تار تارش را بنوازد یک تصنیف غریب
تصنیف بدیع
تصنیف لطیف
پیراهنش را بگشایم لخت لخت
بنویسم درون شعرهایم آرام آرام
جوهرش را بریزد
کناربافت های تنم که کلمه هستند
من از تن بودن خسته شده ام
از زن بودنم .....

#لورکا
آوازی
که هیچ گاه نخواهم خواند،
بر لبم به خواب رفته.

آوازی سرشار از لب
و کران های دوردست.
آواز ساعات دراز
که در سایه، داده ام از دست.
آواز ستاره ی زنده
بر روز جاودان.

#فدریکو_گارسیا_لورکا
#بیژن_الهی
#لورکا

@asheghanehaye_fatima
از برگ‌های مرده
ترسانم
از کشتزاران غرقه در شبنم.
اکنون خواهم خفت
و اگر بیدارم نکنی
کنار تو برجای می‌نهم
قلب سردم را.
"چیست این که دور
چنین دور،خش خشی دارد؟
عشق
باد بر پنجره‌ها
محبوبم!"

تو را به سینه ریز آراستم،
به گوهرهای سپیده‌دمان
چرا مرا برین راه
تنها به خود رها کردی؟
اگر به دوردستان روی
پرنده‌ی من مویه خواهد کرد
و تاکستان سبزفام
شرابی به بار نخواهد آورد
"چیست این که دور
چنین دور،خش خشی دارد؟
عشق
باد بر پنجره‌ها
محبوبم!"

ابوالهول برف‌ها،
هرگز تو نخواهی دانست
که من چه عاشقانه تو را دوست می‌داشته‌ام.
به زیر باران بی‌امان سپیده‌دمان
آن دم که آشیانه بر باد است
بر شاخسار خشک
"چیست این که دور
چنین دور،خش خشی دارد؟
عشق
باد بر پنجره ها
محبوبم!"

#فدریکو_گارسیا_لورکا
#لورکا

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



زمانی که اسبم آرام آرام
علف‌هایی را درو می‌کند که از شبنم نمناکند
زمانی که مه رودخانه همه جا را تار می‌کند

و رودخانه ابری نمناک بر فراز آسمان می‌افکند
و توفانِ گرمای تابستان زبانه می‌کشد
و سرخی آتش بر دشت می‌افتد
و هنگامی که نقره‌های سفید بر سرم بنشینند
چونان که ستارگان در شب چشمک می‌زنند

به تو می‌گویم که برایت خواهم مرد
چون دوستت دارم..


#لورکا
دلِ من
و این تلخیِ بی‌نهایت
سرچشمه‌اش کجاست...؟


#لورکا

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



براے رسیدن بہ تُو
باید اِحرام پوشید ،
براے رسیدن بہ تُو
باید طواف ڪَرد جہان را ،
از استواےِ گَرم وُ آتشین گذشت ،
از قطب‌هاے سرد وُ یخ‌زده ،
بَدنامے را بہ جان خرید ،
براے رسیدن بہ تُو
هزار مرحلہ را باید گذارند ...



#لورکا_سبیتی
#شما_فرستادید سعید
هیچ‌کس بازت نمی‌شناسد، نه!
اما من
تو را می‌سرایم
برای بعدها می‌سرایم
چهره‌ی تو را لطف تو را
کمالِ پخته‌گیِ معرفتت را
اشتهای تو را به مرگ
و طعمِ دهان مرگ را
و اندوهی را که در ژرفای شادخوییِ تو بود

#لورکا


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




"زخمِ عشق"

این نور،
این آتشی که زبانه می‌زند
این چشم‌اندازِ خاکستری
که پیرامونِ من است
این دردی
که از یک فکر زاده شده
این عذابی که از آسمان،
زمین و زمان، سر می‌رسد
و این مرثیه‌ی خون
که چنگی زه‌گسیخته را می‌آراید
این‌ بار
که بر دوشم سنگینی می‌کند
این عقربی که درون سینه‌ام
این‌سو و آن‌سو می‌رود؛
همه دسته گلی هستند از عشق،
بسترِ یک زخمی،
جایی که من در حسرتِ خواب
حضورِ تو را رویا می‌بینم
در میانِ ویرانه‌های سینه‌ی درهم شکسته‌ام.
و هرچند که در پیِ قله‌ی رازم
قلبِ تو
دره‌ای به من می‌دهد
گسترده
پوشیده از صنوبر و شورِ عقلِ تلخ.

فدریکو گارسیا لورکا - شاعر اسپانیایی
برگردان: احمد پوری
از کتاب: مرغ عشق میان دندان‌های تو
نشر: چشمه

#فدریکو_گارسیا_لورکا
#گارسیا_لورکا
#گارسیالورکا
#لورکا
#احمد_پوری
#نشر_چشمه
دلِ من
و این تلخیِ بی‌نهایت
سرچشمه‌اش کجاست...؟


#لورکا

@asheghanehaye_fatima
در آغوش تو باد می وزید
ستاره سوسو می زد
ماه می تابید
در آغوش تو
رودخانه ها جریانی عمیق داشتند
دریاها می خروشیدند
زمین می چرخید
در آغوش تو
همه چیز بود
اما عشق حرکتی نداشت.



#لورکا_سبیتی


@asheghanehaye_fatima
.

دریغا، چه سخت دوست داشتنت
آن گونه که من دارم!
که از عشق تو ام رنج می‌دهد هوا،
دلم
و کلاهم.

پس که می‌خرد از من
این نوار مرا
و این دلتنگی‌ی پنبه‌ی سپید را
تا دستمال‌ها سازد؟

دریغا، چه سخت دوست داشتنت
آن‌ گونه که من دارم!

#لورکا

@asheghanehaye_fatima
شاید تصور کنی که
تو را فراموش کرده‌ام.

اما من...
پرونده‌ای قطور از خاطراتِ تو و
خنده‌های بیاد ماندنی‌ات دارم.

#لورکا


@asheghanehaye_fatima
مرا به انقلاب تنت دعوت کن
به باورهای ایستاده ات
مرا به شهری دعوت کن
که زنان درونش حضوری نداشته باشند
تنها من باشم و
قامت ایستاده تو
مرا به بهار آغوشت دعوت کن.

#لورکا
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
برهنه دیدنت به یاد آوردن زمین بود.

#لورکا

@asheghanehaye_fatima