@asheghanehaye_fatima
من از اینکه مردها وصفم کنند خسته شده ام
از اینکه کلمات را برای تن من بیرون بریزند
دهانشان خیس شود
صورتشان سرخ شود بدم می آید
دوست دارم
اولین مردی که مرا می خواهد
بگیرتم درآغوشش
بوسه هایش را روی کاغذ سرخ کند
پیراهنم را که گشود
سینه هایم را درون دهان شعرهایش بلیسد
با موهایم بازی کند مست
مست مست مست
تار تارش را بنوازد یک تصنیف غریب
تصنیف بدیع
تصنیف لطیف
پیراهنش را بگشایم لخت لخت
بنویسم درون شعرهایم آرام آرام
جوهرش را بریزد
کنار بافت های تنم که کلمه هستند
من از تن بودن خسته شده ام
از زن بودنم
#لورکا_سبیتی_حیدر
ترجمه : بابک شاکر
من از اینکه مردها وصفم کنند خسته شده ام
از اینکه کلمات را برای تن من بیرون بریزند
دهانشان خیس شود
صورتشان سرخ شود بدم می آید
دوست دارم
اولین مردی که مرا می خواهد
بگیرتم درآغوشش
بوسه هایش را روی کاغذ سرخ کند
پیراهنم را که گشود
سینه هایم را درون دهان شعرهایش بلیسد
با موهایم بازی کند مست
مست مست مست
تار تارش را بنوازد یک تصنیف غریب
تصنیف بدیع
تصنیف لطیف
پیراهنش را بگشایم لخت لخت
بنویسم درون شعرهایم آرام آرام
جوهرش را بریزد
کنار بافت های تنم که کلمه هستند
من از تن بودن خسته شده ام
از زن بودنم
#لورکا_سبیتی_حیدر
ترجمه : بابک شاکر
@asheghanehaye_fatima
در آغوش تو باد می وزید
ستاره سوسو می زد
ماه می تابید
در آغوش تو
رودخانه ها جریانی عمیق داشتند
دریاها می خروشیدند
زمین می چرخید
در آغوش تو
همه چیز بود
اما عشق حرکتی نداشت.
#لورکا_سبیتی
در آغوش تو باد می وزید
ستاره سوسو می زد
ماه می تابید
در آغوش تو
رودخانه ها جریانی عمیق داشتند
دریاها می خروشیدند
زمین می چرخید
در آغوش تو
همه چیز بود
اما عشق حرکتی نداشت.
#لورکا_سبیتی
@asheghanehaye_fatima
در آغوش تو باد می وزید
ستاره سوسو می زد
ماه می تابید
در آغوش تو
رودخانه ها جریانی عمیق داشتند
دریاها می خروشیدند
زمین می چرخید
در آغوش تو
همه چیز بود
اما عشق حرکتی نداشت
#لورکا_سبیتی
در آغوش تو باد می وزید
ستاره سوسو می زد
ماه می تابید
در آغوش تو
رودخانه ها جریانی عمیق داشتند
دریاها می خروشیدند
زمین می چرخید
در آغوش تو
همه چیز بود
اما عشق حرکتی نداشت
#لورکا_سبیتی
@asheghanehaye_fatima
من از اینکه مردها وصفم کنند خسته شده ام
از اینکه کلمات را برای تن من بیرون بریزند
دهانشان خیس شود
صورتشان سرخ شود بدم می آید
دوست دارم
اولین مردی که مرا می خواهد
بگیرتم درآغوشش
بوسه هایش را روی کاغذ سرخ کند
پیراهنم را که گشود
سینه هایم را درون دهان شعرهایش بلیسد
با موهایم بازی کند مست
مست مست مست
تار تارش را بنوازد یک تصنیف غریب
تصنیف بدیع
تصنیف لطیف
پیراهنش را بگشایم لخت لخت
بنویسم درون شعرهایم آرام آرام
جوهرش را بریزد
کناربافت های تنم که کلمه هستند
من از تن بودن خسته شده ام
از زن بودنم
#لورکا_سبیتی_حیدر
ترجمه :
#بابک_شاکر
من از اینکه مردها وصفم کنند خسته شده ام
از اینکه کلمات را برای تن من بیرون بریزند
دهانشان خیس شود
صورتشان سرخ شود بدم می آید
دوست دارم
اولین مردی که مرا می خواهد
بگیرتم درآغوشش
بوسه هایش را روی کاغذ سرخ کند
پیراهنم را که گشود
سینه هایم را درون دهان شعرهایش بلیسد
با موهایم بازی کند مست
مست مست مست
تار تارش را بنوازد یک تصنیف غریب
تصنیف بدیع
تصنیف لطیف
پیراهنش را بگشایم لخت لخت
بنویسم درون شعرهایم آرام آرام
جوهرش را بریزد
کناربافت های تنم که کلمه هستند
من از تن بودن خسته شده ام
از زن بودنم
#لورکا_سبیتی_حیدر
ترجمه :
#بابک_شاکر
در آغوش
تو باد می وزید
ستاره سوسو می زد
ماه می تابید
در آغوش تو
رودخانه ها جریانی عمیق داشتند
دریاها می خروشیدند
زمین می چرخید...
در آغوش تو
همه چیز بود
اما عشق حرکتی نداشت!
#لورکا_سبیتی_حیدر
تو باد می وزید
ستاره سوسو می زد
ماه می تابید
در آغوش تو
رودخانه ها جریانی عمیق داشتند
دریاها می خروشیدند
زمین می چرخید...
در آغوش تو
همه چیز بود
اما عشق حرکتی نداشت!
#لورکا_سبیتی_حیدر
@asheghanehaye_fatima
براے رسیدن بہ تُو
باید اِحرام پوشید ،
براے رسیدن بہ تُو
باید طواف ڪَرد جہان را ،
از استواےِ گَرم وُ آتشین گذشت ،
از قطبهاے سرد وُ یخزده ،
بَدنامے را بہ جان خرید ،
براے رسیدن بہ تُو
هزار مرحلہ را باید گذارند ...
#لورکا_سبیتی
#شما_فرستادید سعید
براے رسیدن بہ تُو
باید اِحرام پوشید ،
براے رسیدن بہ تُو
باید طواف ڪَرد جہان را ،
از استواےِ گَرم وُ آتشین گذشت ،
از قطبهاے سرد وُ یخزده ،
بَدنامے را بہ جان خرید ،
براے رسیدن بہ تُو
هزار مرحلہ را باید گذارند ...
#لورکا_سبیتی
#شما_فرستادید سعید
در آغوش تو باد می وزید
ستاره سوسو می زد
ماه می تابید
در آغوش تو
رودخانه ها جریانی عمیق داشتند
دریاها می خروشیدند
زمین می چرخید
در آغوش تو
همه چیز بود
اما عشق حرکتی نداشت.
#لورکا_سبیتی
@asheghanehaye_fatima
ستاره سوسو می زد
ماه می تابید
در آغوش تو
رودخانه ها جریانی عمیق داشتند
دریاها می خروشیدند
زمین می چرخید
در آغوش تو
همه چیز بود
اما عشق حرکتی نداشت.
#لورکا_سبیتی
@asheghanehaye_fatima