.
در کشورهایی که ازدواج بدون عشق صورت می گیرد ، سکس در سطح بدن راکد می ماند.
#اوشو
@asheghanehaye_fatima
در کشورهایی که ازدواج بدون عشق صورت می گیرد ، سکس در سطح بدن راکد می ماند.
#اوشو
@asheghanehaye_fatima
.
تن بسپار
به امواج زنی
که جنوب تنهایی اش را
قدم می زند
و نخلستان انتظارش
خرما نمی شود
مگر در هوای شرجی تنت
#نعیمه_المولی
@asheghanehaye_fatima
تن بسپار
به امواج زنی
که جنوب تنهایی اش را
قدم می زند
و نخلستان انتظارش
خرما نمی شود
مگر در هوای شرجی تنت
#نعیمه_المولی
@asheghanehaye_fatima
.
و او دیوانهای تنهاست با آوار صد دیوار
و گاهی
چشم در چشمانِ مردان و زنان شهر میدوزد
و میخواهد بخواند خط ناخوانای رازی را
که پشتِ چشمها خفته است؛
و میخواهد بپیماید بیابان سیاهی را
که پشتِ قلبها مانده است،
و میخواهد بکوبد گام بر هر جادهی پندار
و در هر گام او تنهاست با آوار صد دیوار...
و شبها پشت درها مینشیند
کسی او را نمیبیند!
و گویی چشمهایش زآن او نیست
و گویی زانوانش زآن او نیست
و گویی دستهایش زآن او نیست
#رضا_براهنی
@asheghanehaye_fatima
و او دیوانهای تنهاست با آوار صد دیوار
و گاهی
چشم در چشمانِ مردان و زنان شهر میدوزد
و میخواهد بخواند خط ناخوانای رازی را
که پشتِ چشمها خفته است؛
و میخواهد بپیماید بیابان سیاهی را
که پشتِ قلبها مانده است،
و میخواهد بکوبد گام بر هر جادهی پندار
و در هر گام او تنهاست با آوار صد دیوار...
و شبها پشت درها مینشیند
کسی او را نمیبیند!
و گویی چشمهایش زآن او نیست
و گویی زانوانش زآن او نیست
و گویی دستهایش زآن او نیست
#رضا_براهنی
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعر و دکلمه با صدای شاعر
غزل و اجرا : دکتر #عبدالحمید_ضیایی
یکی از لُطفهای عشق،
مَشقِ دلبُریدن بود
اگرچه ظاهراً
مشغولِ پیراهندریدن بود
چو بوی گُل،
قرارِ این جهان،
جُز بیقراری نیست
مگر آوارگی، جایی برای
آرمیدن بود؟!
ببین!
آیینه بِشکَن میزند از شوقِ دیدارت
ز خود تَنمیزند روحی که
دلتنگِ رَهیدن بود
چه خرمنها كه شد بر باد
در این دوزخِ بیداد
در این رَنجآسیابی که نَچَرخیدن
رسیدن بود!
زمین و آسمان خالیست!
اما فکر و ذکرِ عشق
خدای تازهای از کهنهبُتها
آفریدن بود ...
@asheghanehaye_fatima
غزل و اجرا : دکتر #عبدالحمید_ضیایی
یکی از لُطفهای عشق،
مَشقِ دلبُریدن بود
اگرچه ظاهراً
مشغولِ پیراهندریدن بود
چو بوی گُل،
قرارِ این جهان،
جُز بیقراری نیست
مگر آوارگی، جایی برای
آرمیدن بود؟!
ببین!
آیینه بِشکَن میزند از شوقِ دیدارت
ز خود تَنمیزند روحی که
دلتنگِ رَهیدن بود
چه خرمنها كه شد بر باد
در این دوزخِ بیداد
در این رَنجآسیابی که نَچَرخیدن
رسیدن بود!
زمین و آسمان خالیست!
اما فکر و ذکرِ عشق
خدای تازهای از کهنهبُتها
آفریدن بود ...
@asheghanehaye_fatima
.
رنگ فکرم رنگ موهای توست.
"خطاب به عشق - نامههای عاشقانه #آلبر_کامو به ماریا کاسارس"
@asheghanehaye_fatima
رنگ فکرم رنگ موهای توست.
"خطاب به عشق - نامههای عاشقانه #آلبر_کامو به ماریا کاسارس"
@asheghanehaye_fatima
جنون به مغزِ دماغم فتيله مىسوزد
به پنبهكارى داغ جگر چه كار مرا
اگر قضا و قدر ز آسمان فرود آيند
من و خيالِ تو، با خير و شر چه كار مرا
نظیری نیشابوری
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
به پنبهكارى داغ جگر چه كار مرا
اگر قضا و قدر ز آسمان فرود آيند
من و خيالِ تو، با خير و شر چه كار مرا
نظیری نیشابوری
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
عاشق سلسلهٔ زلف گرهگیرم من
روزگاری است که دیوانهٔ زنجیرم من
نکنم چشم به هر نقش سبکسیر سیاه
محو یک نقش چو آیینهٔ تصویرم من
مرغ بیپر به چه امید قفس را شکند؟
ورنه دلتنگ ازین عالم دلگیرم من
نشود دیدهٔ من باز چو بادام به سنگ
بس که از دیدن اوضاع جهان سیرم من
هست با مردم دیوانه سر و کار مرا
دل همان طفل مزاج است اگر پیرم من
بهر آزادی من شب همه شب مینالد
بس که از بیگنهی بار به زنجیرم من
گر چه صائب شود از من گره عالم باز
عاجز قوت سرپنجهٔ تقدیرم من
#صائب_تبریزی
دیوان اشعار, گزیدهٔ غزلیات
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
روزگاری است که دیوانهٔ زنجیرم من
نکنم چشم به هر نقش سبکسیر سیاه
محو یک نقش چو آیینهٔ تصویرم من
مرغ بیپر به چه امید قفس را شکند؟
ورنه دلتنگ ازین عالم دلگیرم من
نشود دیدهٔ من باز چو بادام به سنگ
بس که از دیدن اوضاع جهان سیرم من
هست با مردم دیوانه سر و کار مرا
دل همان طفل مزاج است اگر پیرم من
بهر آزادی من شب همه شب مینالد
بس که از بیگنهی بار به زنجیرم من
گر چه صائب شود از من گره عالم باز
عاجز قوت سرپنجهٔ تقدیرم من
#صائب_تبریزی
دیوان اشعار, گزیدهٔ غزلیات
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
«می دونی به چی فکر می کنم؟ خاطرات مردم شاید مثل مواد سوختی باشه که می سوزونن تا زنده باشن. خواه اون خاطرات اهمیت واقعی داشته باشه یا نداشته باشه، تا جایی که به بقای زندگی مربوط میشه اهمیت خاصی نداره. فقط مواد سوختی هستن. تبلیغات توی روزنامه ها، کتاب های فلسفی، تصویرهای زشت در مجلات، دسته ای اسکناس ده هزار ینی که وقتی اونها رو توی آتش می اندازی، همه شون کاغذن. آتش وقتی داره میسوزه فکر نمیکنه بگه، اوه، نویسنده ی این کتاب کانت است، یا اوه، نشریه یومیوری است که شبها چاپ میشه، یا این عکس سینه های قشنگی داره. از نظر آتش تموم اونها چیزی جز خرده کاغذ نیستن. کاملا یکی هستن. خاطرات مهم و غیر مهم، کلا خاطرات بی فایده ای هستن که هیچ فرقی با هم ندارن، فقط مواد سوختنی اند.»
#هاروکی_موراکامی
📘بعد از تاریکی
#هاروکی_موراکامی
📘بعد از تاریکی
یه غریبه
مازیار تقی بیگی
🎼●آهنگ: «غریب» (یه غریبه)
🎙●خواننـده: #مازیار
●آهنگ: #رضا_عبداللهی
●ترانه: #محمد_شمس
@asheghanehaye_fatima
🎙●خواننـده: #مازیار
●آهنگ: #رضا_عبداللهی
●ترانه: #محمد_شمس
@asheghanehaye_fatima
میوهی ممنوع را مزهییست
که باغهای مشروع را به سُخره میگیرد.
چه لذیذ لمیده است در پوسته
دانهیی که وظیفهاش فرو بسته!
#امیلی_دیکنسون
@asheghanehaye_fatima
که باغهای مشروع را به سُخره میگیرد.
چه لذیذ لمیده است در پوسته
دانهیی که وظیفهاش فرو بسته!
#امیلی_دیکنسون
@asheghanehaye_fatima
برای فردای “تو” آرزو میکنم:
بدون خوابآلودگی از خواب بیدار شی،
قهوهی صبحت مزهی بهشت بده،
آدمی که دوسش داری باهات تماس بگیره، خبری که خیلی وقته منتظرشیرو بالاخره بشنوی، غذای موردعلاقتو بخوری، لباسی که خیلی وقته نمیدونستی کجاست پیدا کنی،
اتفاقی بیفته که حس کنی از خوشی قلبت داره از جا کنده میشه، یکی اون موزیکی که دوسش داری رو واست بفرسته و کل روز عمیق بخندی.
#شبتون_آروم
بدون خوابآلودگی از خواب بیدار شی،
قهوهی صبحت مزهی بهشت بده،
آدمی که دوسش داری باهات تماس بگیره، خبری که خیلی وقته منتظرشیرو بالاخره بشنوی، غذای موردعلاقتو بخوری، لباسی که خیلی وقته نمیدونستی کجاست پیدا کنی،
اتفاقی بیفته که حس کنی از خوشی قلبت داره از جا کنده میشه، یکی اون موزیکی که دوسش داری رو واست بفرسته و کل روز عمیق بخندی.
#شبتون_آروم
.
اونجایی که #خواجوی_کرمانی میگه :
"ای دل نگفتمت که به چشمش نظر مکن
کز غم چنان شوی که نبینی بخواب خواب"
شبت به خیر
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
اونجایی که #خواجوی_کرمانی میگه :
"ای دل نگفتمت که به چشمش نظر مکن
کز غم چنان شوی که نبینی بخواب خواب"
شبت به خیر
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
نشسته ام که تو را ساده، بی ریا بنویسم
تغزلی به تو زیبای دلربا بنویسم
قلم به دست گرفتم تصدقت! که بگویم
دلم گرفته برایت اجازه تا بنویسم
به جاده های تغزل نشسته ام به گدایی
برای شرح تو باید تو را چه ها بنویسم
تنت به ناز طبیبان نیازمند مبادا
برای عافیتت روز و شب دعا بنویسم
دوباره خسته ام از خود، دوباره بی تو مریضم
برای مرحم دردم کمی دوا بنویسم
دوای من لب سرخت، دوای من! که بخندی
بدون خنده ات ای گل! چه ماجرا بنویسم
اگر که فکر و خیالت به ذوق شعر نباشد
بگو که فایده اش چیست؟ غزل چرا بنویسم
تو ماه، ماهترینی، تو شاهکار خدایی
برای شرح تو باید که از خدا بنویسم
من از خدا بنویسم برای شکر و تشکر
که آفریده گلی را که مرحبا بنویسم
تمام آنچه که گفتم فقط مقدمه گفتم
قلم به دست گرفتم...... فقط تو را بنویسم
#طاها_ابراهیمی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
تغزلی به تو زیبای دلربا بنویسم
قلم به دست گرفتم تصدقت! که بگویم
دلم گرفته برایت اجازه تا بنویسم
به جاده های تغزل نشسته ام به گدایی
برای شرح تو باید تو را چه ها بنویسم
تنت به ناز طبیبان نیازمند مبادا
برای عافیتت روز و شب دعا بنویسم
دوباره خسته ام از خود، دوباره بی تو مریضم
برای مرحم دردم کمی دوا بنویسم
دوای من لب سرخت، دوای من! که بخندی
بدون خنده ات ای گل! چه ماجرا بنویسم
اگر که فکر و خیالت به ذوق شعر نباشد
بگو که فایده اش چیست؟ غزل چرا بنویسم
تو ماه، ماهترینی، تو شاهکار خدایی
برای شرح تو باید که از خدا بنویسم
من از خدا بنویسم برای شکر و تشکر
که آفریده گلی را که مرحبا بنویسم
تمام آنچه که گفتم فقط مقدمه گفتم
قلم به دست گرفتم...... فقط تو را بنویسم
#طاها_ابراهیمی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
نمیدونم کی احتیاج داره این جملات زیبا از #فریدا_کالو رو بشنوه:
تو لایق معشوقی هستی که دروغها رو میبره و برات امید، قهوه و شعر میاره.
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
تو لایق معشوقی هستی که دروغها رو میبره و برات امید، قهوه و شعر میاره.
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
.
سايهی زنی همراه من است
كه نشانی از همهی زنها دارد
و شايد آنگاه كه
با تاريكيها يكی شدم
اين سايه نورانی
شود
و مرا در آغوش خود بپذيرد.
#بیژن_جلالی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
سايهی زنی همراه من است
كه نشانی از همهی زنها دارد
و شايد آنگاه كه
با تاريكيها يكی شدم
اين سايه نورانی
شود
و مرا در آغوش خود بپذيرد.
#بیژن_جلالی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
.
به من می گفت:
چشم های تو مرا به این روز انداخت؛
این نگاه تو کار مرا به اینجا کشاند!
تاب و تحمل نگاههای تو را نداشتم... نمیدیدی که چشم بر زمین میدوختم!؟
به او گفتم:
در چشم های من دقیقتر نگاه کن!
جز تو، هیچ چیزی در آن نیست...
#چشمهایش
#بزرگ_علوی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
به من می گفت:
چشم های تو مرا به این روز انداخت؛
این نگاه تو کار مرا به اینجا کشاند!
تاب و تحمل نگاههای تو را نداشتم... نمیدیدی که چشم بر زمین میدوختم!؟
به او گفتم:
در چشم های من دقیقتر نگاه کن!
جز تو، هیچ چیزی در آن نیست...
#چشمهایش
#بزرگ_علوی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima