همیشه تو عشق
کسی رو انتخاب کن
که طوری بهت نگاه کنه
که انگار یک معـجـزهای ...!
#فریدا_کالو
@asheghanehaye_fatima
کسی رو انتخاب کن
که طوری بهت نگاه کنه
که انگار یک معـجـزهای ...!
#فریدا_کالو
@asheghanehaye_fatima
Forwarded from اتچ بات
زندگینامه ی نقاش #مکزیک ی نامدار #فریدا_کالو
زندگی فریدا کالو از همان لحظه تولد پر از اتفاقات عجیب بوده، اما او ثابت کرد که زن بسیار قدرتمندی ست.
فریدا در تاریخ ۶ ژوئیه ۱۹۰۷ از پدری آلمانیتبار و مادری دورگه (اسپانیایی و بومی مکزیک) در خانهای که اکنون موزه فریدا است، موسوم به «خانه آبی» در شهرک کوچکی به نام کویوآکان در حومه مکزیکوسیتی به دنیا آمد. پدرش از هنرمندان عکاس مشهور مکزیک بود که پرترههای زیادی از کودکی فریدا گرفته است. سلفپرترههایی که فریدا از خود میکشید در واقع به نوعی تداوم عکسهای پدرش است.
او سه ساله بود که انقلاب مکزیک و جنگهای داخلی به وقوع پیوست. در شش سالگی به علت ابتلا به فلج اطفال چندین ماه در خانه بستری شد. این بیماری انحرافی ماندگار در پای راستش باقی گذاشت و همین موضوع باعث شد تا پای راست او همیشه لاغرتر از پای دیگرش باشد و سبب شد از آن پس تا پایان عمر در همهجا با دامنهای بلند ظاهر شود. شاید به دلیل همین بیماری اش بود که او به رشته پزشکی علاقمند شد و توانست در مدرسه پزشکی که تنها ۳۵ دختر در مقابل ۱۹۶۵ پسر شرکت کردند، ادامه تحصیل دهد.
در سپتامبر ۱۹۲۵، نقطه عطف زندگی فریدا کالو به شکل حادثهای دردناک بر او فرود آمد. فریدا دانشجوی هجده ساله رشته پزشکی در تصادف شدید اتوبوس از ناحیه شانه، سینه، کمر، لگن و پا دچار شکستگیهای متعدد شد. خودش درباره لحظه سانحه میگوید «دسته صندلی، چون شمشیری که به گاو میزنند در من فرورفت.» در این میان، به دنبال جراحتی که بر اثر فرورفتن میلهای آهنی بر رحم او ایجاد شد، فریدا تا پایان عمر از داشتن فرزند محروم ماند.
او چندین هفته در بیمارستان بیهوش بود و زمانی که به هوش آمد، اولین خواستهای که از پدرش داشت، خرید لوازم نقاشی بود. اولین نقاشی که او پس از تصادف اش کشید، تصویر یک اتوبوس بود که آن را با مداد طراحی کرده بود. او اعتقاد داشت که نقاشی تنها راهی ست که به او قدرت میدهد و او را برای زندگی دوباره آماده میکند.
فریدا تجربیات عاطفی پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشت. پس از حادثه تصادف، نامزدش از ازدواج با او منصرف شد. فریدا پس از بهبودی، پرترههای خودش را نزد دیهگو ریورا، نقاش دیواری معروف و کمونیست مکزیکی برد که قبلتر در دوران کوتاه و ناتمام دانشجویی پزشکی در کلاسهای طراحی با او آشنا شده بود. نقاشیهای کالو مورد توجه دیهگو ریورا قرار گرفت و این دیدار دوباره آغازی شد برای زندگی مشترک آن دو که بعدها در سال ۱۹۲۹منجر به ازدواج شد. در زمان ازدواج دیهگو ۴۲ ساله بود و فریدا ۲۲ سال داشت. مادر فریدا که با ازدواج آن دو مخالف بود به آنها مثل «فیل و فاخته» را نسبت داد.
فریدا یک بار از دیهگو باردار شد که به سقط ناخواسته جنین انجامید. این تجربه ناکام مادری در آثار بعدی او نمود عینی پیدا کرد. تابلوی معروف فریدا از خودش، جنین، رحم و خون گویای همین حادثه است.
فریدا سومین همسر دیه گو بود. اگر چه دیه گو در هنرش بسار خوب و موفق بود، اما در ازدواج اش چنین نبود. او به زنانش مدام خیانت میکرد که فریدا نیز از آن مستثنی نبود. فریدا میدانست که او با زنان دیگر در تماس است، اما هیچوقت به رویش نیاورد. اما حادثه روحی بزرگ هنگامی رخ داد که ده سال پس از زندگی مشترک، فریدا همسرش را هم بستر با خواهر کوچکترش «کریستینا» دید و از دیهگو جدا شد. او خود در مورد دوران جداییشان چنین میگوید: «دیگر دیهگو هم با من نیست، رهایش کردم. حالا خودم هستم. نقاشی میکنم. این بار خودم را میکشم. دست در دست خودم، با خودم ازدواج کردهام. راستی، آیا من برای خود کافیام؟»
معروف ترین نقاشی های فریدا کالو Frida Kahlo
اگر به نقاشیهایی که او پس از جدایی از همسرش کشیده نگاهی بیاندازید، خواهید دید که حیوانات زیادی در نقاشیهای او وجود دارند که از حیوانات خانگی اش، چون میمون، طوطی، کبوتر و سگ الهام گرفته اند.
@asheghanehaye_fatima👇
زندگی فریدا کالو از همان لحظه تولد پر از اتفاقات عجیب بوده، اما او ثابت کرد که زن بسیار قدرتمندی ست.
فریدا در تاریخ ۶ ژوئیه ۱۹۰۷ از پدری آلمانیتبار و مادری دورگه (اسپانیایی و بومی مکزیک) در خانهای که اکنون موزه فریدا است، موسوم به «خانه آبی» در شهرک کوچکی به نام کویوآکان در حومه مکزیکوسیتی به دنیا آمد. پدرش از هنرمندان عکاس مشهور مکزیک بود که پرترههای زیادی از کودکی فریدا گرفته است. سلفپرترههایی که فریدا از خود میکشید در واقع به نوعی تداوم عکسهای پدرش است.
او سه ساله بود که انقلاب مکزیک و جنگهای داخلی به وقوع پیوست. در شش سالگی به علت ابتلا به فلج اطفال چندین ماه در خانه بستری شد. این بیماری انحرافی ماندگار در پای راستش باقی گذاشت و همین موضوع باعث شد تا پای راست او همیشه لاغرتر از پای دیگرش باشد و سبب شد از آن پس تا پایان عمر در همهجا با دامنهای بلند ظاهر شود. شاید به دلیل همین بیماری اش بود که او به رشته پزشکی علاقمند شد و توانست در مدرسه پزشکی که تنها ۳۵ دختر در مقابل ۱۹۶۵ پسر شرکت کردند، ادامه تحصیل دهد.
در سپتامبر ۱۹۲۵، نقطه عطف زندگی فریدا کالو به شکل حادثهای دردناک بر او فرود آمد. فریدا دانشجوی هجده ساله رشته پزشکی در تصادف شدید اتوبوس از ناحیه شانه، سینه، کمر، لگن و پا دچار شکستگیهای متعدد شد. خودش درباره لحظه سانحه میگوید «دسته صندلی، چون شمشیری که به گاو میزنند در من فرورفت.» در این میان، به دنبال جراحتی که بر اثر فرورفتن میلهای آهنی بر رحم او ایجاد شد، فریدا تا پایان عمر از داشتن فرزند محروم ماند.
او چندین هفته در بیمارستان بیهوش بود و زمانی که به هوش آمد، اولین خواستهای که از پدرش داشت، خرید لوازم نقاشی بود. اولین نقاشی که او پس از تصادف اش کشید، تصویر یک اتوبوس بود که آن را با مداد طراحی کرده بود. او اعتقاد داشت که نقاشی تنها راهی ست که به او قدرت میدهد و او را برای زندگی دوباره آماده میکند.
فریدا تجربیات عاطفی پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشت. پس از حادثه تصادف، نامزدش از ازدواج با او منصرف شد. فریدا پس از بهبودی، پرترههای خودش را نزد دیهگو ریورا، نقاش دیواری معروف و کمونیست مکزیکی برد که قبلتر در دوران کوتاه و ناتمام دانشجویی پزشکی در کلاسهای طراحی با او آشنا شده بود. نقاشیهای کالو مورد توجه دیهگو ریورا قرار گرفت و این دیدار دوباره آغازی شد برای زندگی مشترک آن دو که بعدها در سال ۱۹۲۹منجر به ازدواج شد. در زمان ازدواج دیهگو ۴۲ ساله بود و فریدا ۲۲ سال داشت. مادر فریدا که با ازدواج آن دو مخالف بود به آنها مثل «فیل و فاخته» را نسبت داد.
فریدا یک بار از دیهگو باردار شد که به سقط ناخواسته جنین انجامید. این تجربه ناکام مادری در آثار بعدی او نمود عینی پیدا کرد. تابلوی معروف فریدا از خودش، جنین، رحم و خون گویای همین حادثه است.
فریدا سومین همسر دیه گو بود. اگر چه دیه گو در هنرش بسار خوب و موفق بود، اما در ازدواج اش چنین نبود. او به زنانش مدام خیانت میکرد که فریدا نیز از آن مستثنی نبود. فریدا میدانست که او با زنان دیگر در تماس است، اما هیچوقت به رویش نیاورد. اما حادثه روحی بزرگ هنگامی رخ داد که ده سال پس از زندگی مشترک، فریدا همسرش را هم بستر با خواهر کوچکترش «کریستینا» دید و از دیهگو جدا شد. او خود در مورد دوران جداییشان چنین میگوید: «دیگر دیهگو هم با من نیست، رهایش کردم. حالا خودم هستم. نقاشی میکنم. این بار خودم را میکشم. دست در دست خودم، با خودم ازدواج کردهام. راستی، آیا من برای خود کافیام؟»
معروف ترین نقاشی های فریدا کالو Frida Kahlo
اگر به نقاشیهایی که او پس از جدایی از همسرش کشیده نگاهی بیاندازید، خواهید دید که حیوانات زیادی در نقاشیهای او وجود دارند که از حیوانات خانگی اش، چون میمون، طوطی، کبوتر و سگ الهام گرفته اند.
@asheghanehaye_fatima👇
Telegram
attach 📎
از تو نمیخواهم مرا ببوسی.
از تو نمیخواهم از من عذرخواهی کنی
وقتی خيال میکنم دچار لغزشی شدهای.
از تو نمیخواهم مرا در آغوشات پناه دهی
حتا زمانی که بيشتر از هميشه به آن محتاجام، حتا نمیخواهم در سالگرد ازدواجمان مرا به شام دعوت کنی.
از تو نمیخواهم برای کسب تجربههای تازه مرا به سفر دور دنيا ببری، حتا از تو نخواهم خواست وقتی در مرکز شهری ايستادهايم دستهايم را بگيری.
از تو نمیخواهم از زيبايیام حرفی بزنی و بگویی چه اندازه زیبایم، اگرچه به دروغ، نمیخواهم حتا با کلماتی شيرين و گولزنک چیزی برایم بنويسی...
از تو نمیخواهم از گذران روزت برایم تعريف کنی، يا بگويی چه اندازه دلتنگام بودی.
از تو نمیخواهم به خاطر تمام کارهايي که برايت کردهام از من قدردانی کنی، نمیخواهم تا زمانی که جان در بدن دارم فکر و خيالات را آلودهام کنی، حتا نمیخواهم در تصمیمگیریهایم پشتوانهام باشی.
از تو نمیخواهم به من گوش بسپاری وقتی هزاران قصه برای گفتن دارم.
از تو نمیخواهم کاری برايم انجام دهی،
حتا نمیخواهم مدام کنارم باشی.
چرا که اگر مجبور به گفتن و خواستن باشم، ديگر آن چيز برایم ارزشی ندارد، نمیخواهماش.
●✍ #فریدا_کالو | Frida kahlo | مکزیک، ۱۹۵۴-۱۹۰۷ |
■●برگردان از ایتالیایی به فارسی: #اعظم_کمالی
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
@asheghanehaye_fatima
همه چیز موجود است و تنها قانونی که ما را به حرکت وامیدارد، زندگی است. هیچکس متمایز از دیگری نیست. هیچکس تنها برای خود مبارزه نمیکند. همهچیز، همهچیز است و در عین حال یکی است. ترس و درد و لذت و مرگ چیزی بیش از بخشی از وجود ما نیستند
#فریدا_کالو
همه چیز موجود است و تنها قانونی که ما را به حرکت وامیدارد، زندگی است. هیچکس متمایز از دیگری نیست. هیچکس تنها برای خود مبارزه نمیکند. همهچیز، همهچیز است و در عین حال یکی است. ترس و درد و لذت و مرگ چیزی بیش از بخشی از وجود ما نیستند
#فریدا_کالو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💭 برای عاشق شدن باید کسی را انتخاب کنی که همیشه به تو، شبیه به یک معجزه نگاه کند.
#فریدا_کالو
@asheghanehaye_fatima
#فریدا_کالو
@asheghanehaye_fatima
«تمامِ کسانی را که دوست داری و یا
دوست داشتهای، من هم دوست دارم.
فقط به خاطر اینکه تو را دوست دارم»
اول ژانویه ۱۹۲۵
نامه از #فریدا_کالو به #الکساندر_گومز آریاس
@asheghanehaye_fatima
«تمامِ کسانی را که دوست داری و یا
دوست داشتهای، من هم دوست دارم.
فقط به خاطر اینکه تو را دوست دارم»
اول ژانویه ۱۹۲۵
نامه از #فریدا_کالو به #الکساندر_گومز آریاس
@asheghanehaye_fatima
من الههی خویشام، موضوعی که بهتر از هر چیز میشناسمش و میخواهم که بهتر بشناسمش
#فریدا_کالو
@asheghanehaye_fatima
#فریدا_کالو
@asheghanehaye_fatima
اگر می توانستم یک چیز در زندگی به تو بدهم، به تو این توانایی را می دادم که خودت را از چشمان من ببینی، تنها در این صورت است که می فهمی چقدر برای من خاص هستی.
❄️ #فریدا_کالو
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
❄️ #فریدا_کالو
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
نمیدونم کی احتیاج داره این جملات زیبا از #فریدا_کالو رو بشنوه:
تو لایق معشوقی هستی که دروغها رو میبره و برات امید، قهوه و شعر میاره.
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
تو لایق معشوقی هستی که دروغها رو میبره و برات امید، قهوه و شعر میاره.
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima