«گیسو»
🎙●خواننده: #علیرضا_پوراستاد
●ترانهسرا: #امیرعلی_سلیمانی
●آهنگساز: #حسین_نجابت
@asheghanehaye_fatima
🎙●خواننده: #علیرضا_پوراستاد
●ترانهسرا: #امیرعلی_سلیمانی
●آهنگساز: #حسین_نجابت
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
مگذار شکوه چشمان تندیس وارت
یا عطر گل سرخی شبانه
كه با نفست بر گونه ام می نشیند را
از دست بدهم
می ترسم از تنها بودن در این ساحل
چونان درختی بی بار
سوخته در حسرت گلبرگ جوانی
که گرمایش بخشد...
#فدریکو_گارسیا_لورکا
@asheghanehaye_fatima
یا عطر گل سرخی شبانه
كه با نفست بر گونه ام می نشیند را
از دست بدهم
می ترسم از تنها بودن در این ساحل
چونان درختی بی بار
سوخته در حسرت گلبرگ جوانی
که گرمایش بخشد...
#فدریکو_گارسیا_لورکا
@asheghanehaye_fatima
.
یک هفته بعد از مرگت، کلمانس کابین تلفن نزدیک پارک را به من نشان می دهد و می گوید :
"بیا به مامان زنگ بزنیم!"
من او را به داخل کابین می برم و نگاهش می کنم که گوشی تلفن را برمی دارد، همه دکمه ها را فشار می دهد و بعد چند دقیقه ساکت می ماند.
گوش می کند و فقط می گوید:
"آره..آره...آره..."
آخر سر می پرسم:
"چه گفت؟"
جواب می دهد:
"پرسید که آیا همه چیز روبراه است؟ آیا ما هنوز باهم هستیم؟"
و من بهش جواب دادم که:
" من هنوز هم شیطونی می کنم!"
بعد با هم از کابین بیرون آمدیم و مشغول خنده و بازی شدیم.
برای صحبت کردن با مرده ها، هزاران راه وجود دارد. جنون یک دخترک چهار سال و نیمه باید به ما می آموخت که بیش از آنکه لازم باشد با مرده ها صحبت کنیم، باید به ایشان گوش دهیم.
و مرده ها تنها یک مطلب را به ما می گویند:
" باز هم زندگی کنید.
همواره، بیش از پیش زندگی کنید و به خصوص خودتان را آزار ندهید و همیشه بخندید!"
📓فراتر_از_بودن
🖊 #کریستیان_بوبن
@asheghanehaye_fatima
یک هفته بعد از مرگت، کلمانس کابین تلفن نزدیک پارک را به من نشان می دهد و می گوید :
"بیا به مامان زنگ بزنیم!"
من او را به داخل کابین می برم و نگاهش می کنم که گوشی تلفن را برمی دارد، همه دکمه ها را فشار می دهد و بعد چند دقیقه ساکت می ماند.
گوش می کند و فقط می گوید:
"آره..آره...آره..."
آخر سر می پرسم:
"چه گفت؟"
جواب می دهد:
"پرسید که آیا همه چیز روبراه است؟ آیا ما هنوز باهم هستیم؟"
و من بهش جواب دادم که:
" من هنوز هم شیطونی می کنم!"
بعد با هم از کابین بیرون آمدیم و مشغول خنده و بازی شدیم.
برای صحبت کردن با مرده ها، هزاران راه وجود دارد. جنون یک دخترک چهار سال و نیمه باید به ما می آموخت که بیش از آنکه لازم باشد با مرده ها صحبت کنیم، باید به ایشان گوش دهیم.
و مرده ها تنها یک مطلب را به ما می گویند:
" باز هم زندگی کنید.
همواره، بیش از پیش زندگی کنید و به خصوص خودتان را آزار ندهید و همیشه بخندید!"
📓فراتر_از_بودن
🖊 #کریستیان_بوبن
@asheghanehaye_fatima
کندوی عسل می تواند ساختار اجتماعی بسیار پیچیده ای داشته باشد و انواع مختلف زنبورهای کارگر را در خود جای دهد. اما تاکنون محققان موفق به یافتن زنبورهای وکیل نشده اند.
زنبورها احتیاجی به وکیل ندارند، چون خطر فراموش کردن یا نقض قانون اساسی کندو وجود ندارد. ملکه غذای نظافتچیان را با دوز و کلک از چنگشان درنمی آورد و آنها هم هرگز برای حقوق بیشتر اعتصاب نمی کنند. اما اینها کارِ همیشگی انسان است.
📘 #انسان_خردمند
✍🏻 #یووال_نوح_هراری
@asheghanehaye_fatima
زنبورها احتیاجی به وکیل ندارند، چون خطر فراموش کردن یا نقض قانون اساسی کندو وجود ندارد. ملکه غذای نظافتچیان را با دوز و کلک از چنگشان درنمی آورد و آنها هم هرگز برای حقوق بیشتر اعتصاب نمی کنند. اما اینها کارِ همیشگی انسان است.
📘 #انسان_خردمند
✍🏻 #یووال_نوح_هراری
@asheghanehaye_fatima
بین خودمان باشد
من یک زن نیستم
من ، سه زنم !!
یکیشان شش ساله است
پرشر و شور و سرخوش و بازیگوش
دلش دویدن میخواهد
تاب خوردن
بلند خندیدن
لی لی و آبنبات !!
یکیشان سی و اندی ساله
باوقار
آرام و متین
همسر و مادر و کدبانو
دلش عشق میخواهد و
شعر و
شمعدانی
و آن یکیشان شصت و پنج ساله است
تنها
دلمرده و بی حوصله
دلش رفتن میخواهد و
تمام شدن ...
از من اگر می پرسی
هر سه را دوست دارم
زیرا این منم
سه زن
در
یک زن ...
#هستی_دارایی
@asheghanehaye_fatima
من یک زن نیستم
من ، سه زنم !!
یکیشان شش ساله است
پرشر و شور و سرخوش و بازیگوش
دلش دویدن میخواهد
تاب خوردن
بلند خندیدن
لی لی و آبنبات !!
یکیشان سی و اندی ساله
باوقار
آرام و متین
همسر و مادر و کدبانو
دلش عشق میخواهد و
شعر و
شمعدانی
و آن یکیشان شصت و پنج ساله است
تنها
دلمرده و بی حوصله
دلش رفتن میخواهد و
تمام شدن ...
از من اگر می پرسی
هر سه را دوست دارم
زیرا این منم
سه زن
در
یک زن ...
#هستی_دارایی
@asheghanehaye_fatima
رنج هست، مرگ هست، اندوه جدایی هست
اما آرامش نیز هست، شادی هست، رقص هست، خدا هست
زندگی همچون رودی بزرگ به دریا می رود
دامان خدا را می جوید.
خورشید هنوز طلوع می کند
فانوس ستارگان هنوز از سقف شب آویخته است
بهار مدام می خرامد و دامن سبزش را بر زمین می کشد
امواج دریا، آواز می خوانند
برمی خیزند و خود را در آغوش ساحل گم می کنند
گل ها باز می شوند و جلوه می کنند و می روند
نیستی نیست
هستی هست
پایان نیست
راه هست
تولد هر کودک نشان آن است که
خدا هنوز از انسان ناامید نشده است.
#رابیندرانات_تاگور
@asheghanehaye_fatima
اما آرامش نیز هست، شادی هست، رقص هست، خدا هست
زندگی همچون رودی بزرگ به دریا می رود
دامان خدا را می جوید.
خورشید هنوز طلوع می کند
فانوس ستارگان هنوز از سقف شب آویخته است
بهار مدام می خرامد و دامن سبزش را بر زمین می کشد
امواج دریا، آواز می خوانند
برمی خیزند و خود را در آغوش ساحل گم می کنند
گل ها باز می شوند و جلوه می کنند و می روند
نیستی نیست
هستی هست
پایان نیست
راه هست
تولد هر کودک نشان آن است که
خدا هنوز از انسان ناامید نشده است.
#رابیندرانات_تاگور
@asheghanehaye_fatima
پشت هم بغض پشت هم گریه
سال تا سالمون زمستونه
اشکمونو همه درآوردن
یکی ما رو یکم بخندونه
#روزبه_بمانی
@asheghanehaye_fatima
سال تا سالمون زمستونه
اشکمونو همه درآوردن
یکی ما رو یکم بخندونه
#روزبه_بمانی
@asheghanehaye_fatima
من زانوی غم بغل نمی گیرم!!!
من تمـــــام بغضم را بر می دارم
میان میدان می ایستم
و می رقصم و می رقصم و می رقصم
آنقــدر می رقصم و می چرخم
تا مست شوم
تلو تلو کنان در شهر به راه می افتم
و از هر صورت مهربانی می پرسم :
شما او را ندیدید؟
او اینجا بود
همینجا
همه جا
بگذار مردم خیال کنند به مثال خودشان
مست گشته ام
بگذار میانِ خودمان بماند
که خیال تو چنان در من انقلابی به راه می اندازد
که من با یک رقص که هیچ
با یک لیوان آب هم
مســت می شوم!!
من زانوی غم بغل نمی گیرم هیچگاه
من دست تورا می گیــرم
و آنقــدر روی جدول های خیابان
لِی لِی بازی می کنم
تا تــو
از واقعیت بیایی
دستم را بگیری
و بگویی:
بازی بس است!
باید به خانه بـــرویم…
#عادل_دانتیسم
@asheghanehaye_fatima
من تمـــــام بغضم را بر می دارم
میان میدان می ایستم
و می رقصم و می رقصم و می رقصم
آنقــدر می رقصم و می چرخم
تا مست شوم
تلو تلو کنان در شهر به راه می افتم
و از هر صورت مهربانی می پرسم :
شما او را ندیدید؟
او اینجا بود
همینجا
همه جا
بگذار مردم خیال کنند به مثال خودشان
مست گشته ام
بگذار میانِ خودمان بماند
که خیال تو چنان در من انقلابی به راه می اندازد
که من با یک رقص که هیچ
با یک لیوان آب هم
مســت می شوم!!
من زانوی غم بغل نمی گیرم هیچگاه
من دست تورا می گیــرم
و آنقــدر روی جدول های خیابان
لِی لِی بازی می کنم
تا تــو
از واقعیت بیایی
دستم را بگیری
و بگویی:
بازی بس است!
باید به خانه بـــرویم…
#عادل_دانتیسم
@asheghanehaye_fatima
تو را به ترانهها بخشیدم
با من نمان!
عمر هیچ درختی ابدی نیست
باید به جدایی از زندگی عادت کرد...
#شمس_لنگرودی
@asheghanehaye_fatima
با من نمان!
عمر هیچ درختی ابدی نیست
باید به جدایی از زندگی عادت کرد...
#شمس_لنگرودی
@asheghanehaye_fatima
Is It Just Me?
Emily Burns
.
میدانی «دلتنگی» چیست؟
دلتنگی آن است که جسمت نتواند به آنجایی برود که جانت به آنجا میرود...
@asheghanehaye_fatima
میدانی «دلتنگی» چیست؟
دلتنگی آن است که جسمت نتواند به آنجایی برود که جانت به آنجا میرود...
@asheghanehaye_fatima
سایهام بود ولی خستهتــر از پیکر ِ من
دل به تهماندهی نوری که نمیتابد بست
تیر ِ غیبی که بنا بود مرا... خورد به او
سایهام از خود ِ من زودتـــر افتاد و شکست
#علیرضا_آذر
@asheghanehaye_fatima
دل به تهماندهی نوری که نمیتابد بست
تیر ِ غیبی که بنا بود مرا... خورد به او
سایهام از خود ِ من زودتـــر افتاد و شکست
#علیرضا_آذر
@asheghanehaye_fatima
پرسیدی خوبی؟ جواب دادم که خوبم. گفتم خوبم چون نمیخواستم بدونی غمگینم. نگفتم غمگینم، چون نمیخواستم بدونی دلتنگم.
دلتنگی یه حسه. حسی که الزاما آدم نسبت به همه نداره. دلتنگی چیزی نیست که آدم مجبور باشه به زبون بیاره. برای کسی که تو رو بلده، صدای دلتنگی انقدر بلنده که میتونه اون رو بشنوه. مگه اینکه نخواد بشنوه. گوش کن! چطور میتونی این صدا رو بشنوی و طاقت بیاری؟
من غمگینم، اما بازم اگه حالم رو بپرسی میگم خوبم. خوبم چون هنوز دلم برات تنگ میشه. خوبم چون هنوز خواب بوسیدنت رو میبینم. خوبم چون به چیزی جز برگشتن به آغوشت فکر نمیکنم.
#پویا_جمشیدی
@asheghanehaye_fatima
دلتنگی یه حسه. حسی که الزاما آدم نسبت به همه نداره. دلتنگی چیزی نیست که آدم مجبور باشه به زبون بیاره. برای کسی که تو رو بلده، صدای دلتنگی انقدر بلنده که میتونه اون رو بشنوه. مگه اینکه نخواد بشنوه. گوش کن! چطور میتونی این صدا رو بشنوی و طاقت بیاری؟
من غمگینم، اما بازم اگه حالم رو بپرسی میگم خوبم. خوبم چون هنوز دلم برات تنگ میشه. خوبم چون هنوز خواب بوسیدنت رو میبینم. خوبم چون به چیزی جز برگشتن به آغوشت فکر نمیکنم.
#پویا_جمشیدی
@asheghanehaye_fatima
شترها خائن هستند؛ هزاران كيلومتر راه میروند، بدون اينكه هيچ نشانه ای از خستگی در آنها نمايان شود. سپس ناگهان به زانو درمی آيند و میمیرند. اسبها كم كم خسته میشوند و هميشه میدانی چقدر از آنها توقع داشته باشی و چه زمانی ممكن است بميرند.
#پائولو_كوئلیو
@asheghanehaye_fatima
#پائولو_كوئلیو
@asheghanehaye_fatima
+ بیا که دَر غَمِ عِشقَت مُشَوَشَم بیتو
بیا بِبین که دَر این غَم چه ناخوشم بیتو
شَب اَز فِراقِ تو مینالَم اِی پَریرُخسار
چو روز گَردَد گویی دَر آتَشَم بیتو
دَمی تو شَربَتِ وَصلَم نَدادهای جانا
هَمیشه زَهرِ فِراقَت هَمی چِشَم بیتو
اَگر تو با مَنِ مِسکین چُنین کُنی جانا
دو پایَم اَز دو جَهان نیز دَرکِشَم بیتو
پیام دادَم و گُفتَم بیا خوشَم میدار
جَواب دادی و گُفتی که مَن خوشَم بیتو
#سعدی
@asheghanehaye_fatima
بیا بِبین که دَر این غَم چه ناخوشم بیتو
شَب اَز فِراقِ تو مینالَم اِی پَریرُخسار
چو روز گَردَد گویی دَر آتَشَم بیتو
دَمی تو شَربَتِ وَصلَم نَدادهای جانا
هَمیشه زَهرِ فِراقَت هَمی چِشَم بیتو
اَگر تو با مَنِ مِسکین چُنین کُنی جانا
دو پایَم اَز دو جَهان نیز دَرکِشَم بیتو
پیام دادَم و گُفتَم بیا خوشَم میدار
جَواب دادی و گُفتی که مَن خوشَم بیتو
#سعدی
@asheghanehaye_fatima
کافیست که از در درآیی
با گیسوان بستهات تا
قلبم را به لرزه در آوری
تا دوباره متولد شوم و
خود را بازشناسم
دنیایی لبریز از سرود
السا عشق و جوانیِ من!
آه لطیف و مردافکن چون شراب
همچو خورشیدِ پشتِ پنجرهها
هستیام را نوازش میکنی
وگرسنه و تشنه برجا میگذاریام
تشنهی بازهم زیستن و
دانستنِ داستانمان تا پایان
معجزه است که باهمیم
که نور بر گونههایت میافتد و
در اطرافت باد بازیگوشانه میوزد
هر بار که میبینمت قلبم میلرزد
همچون نخستین ملاقاتِ مردِ جوانی
که شبیهِ من است.
برای نخستین بار، لبهایت
برای نخستین بار، صدایت
همچون درختی که از اعماق میلرزد،
از نوازشِ شاخسارانش با بالِ پرندهای،
همیشه گویی نخستین بار است
آنگاه که میگذری و
پرهی پیراهنت تنم را لمس میکند.
زندگیِ من از روزی آغاز شد
که تو را دیدم
و بازوانت، راهِ دهشتناکِ جنون را
بر من سد کرد
و تو سرزمینی را نشانم دادی
که در آن تنها بذرِ نیکی میپاشند
تو از قلبِ پریشانی آمدی
تا تسکین دهی تب و دردم را
و من درختی بودم که در جشنِ انگشتانت
میسوختم از اشتیاق
من از لبهای تو متولد شدهام
و زندگیام از تو آغاز میشود...
السا
#لویی_آراگون
ترجمه:سارا سمیعی
@asheghanehaye_fatima
با گیسوان بستهات تا
قلبم را به لرزه در آوری
تا دوباره متولد شوم و
خود را بازشناسم
دنیایی لبریز از سرود
السا عشق و جوانیِ من!
آه لطیف و مردافکن چون شراب
همچو خورشیدِ پشتِ پنجرهها
هستیام را نوازش میکنی
وگرسنه و تشنه برجا میگذاریام
تشنهی بازهم زیستن و
دانستنِ داستانمان تا پایان
معجزه است که باهمیم
که نور بر گونههایت میافتد و
در اطرافت باد بازیگوشانه میوزد
هر بار که میبینمت قلبم میلرزد
همچون نخستین ملاقاتِ مردِ جوانی
که شبیهِ من است.
برای نخستین بار، لبهایت
برای نخستین بار، صدایت
همچون درختی که از اعماق میلرزد،
از نوازشِ شاخسارانش با بالِ پرندهای،
همیشه گویی نخستین بار است
آنگاه که میگذری و
پرهی پیراهنت تنم را لمس میکند.
زندگیِ من از روزی آغاز شد
که تو را دیدم
و بازوانت، راهِ دهشتناکِ جنون را
بر من سد کرد
و تو سرزمینی را نشانم دادی
که در آن تنها بذرِ نیکی میپاشند
تو از قلبِ پریشانی آمدی
تا تسکین دهی تب و دردم را
و من درختی بودم که در جشنِ انگشتانت
میسوختم از اشتیاق
من از لبهای تو متولد شدهام
و زندگیام از تو آغاز میشود...
السا
#لویی_آراگون
ترجمه:سارا سمیعی
@asheghanehaye_fatima
به دوست داشتنت مشغولم...
همانند سربازی که
سال هاست
در مقری متروکه
بی خبر از اتمام جنگ
نگهبانی میدهد
#زانیار_برور
@asheghanehaye_fatima
همانند سربازی که
سال هاست
در مقری متروکه
بی خبر از اتمام جنگ
نگهبانی میدهد
#زانیار_برور
@asheghanehaye_fatima