عاشقانه های فاطیما
819 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با کسی باش که نتونه از تو عصبانی بمونه کسی که نتونه حرف نزدن با تو‌ رو تحمل کنه و کسی که از از دست دادن تو بترسه..


@asheghanehaye_fatima Oo:Oo
Forwarded from Deleted Account
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سلاااام دوست جان 😊

شروع روز دل انگیزت به خیر
بیخیال نداشته هایت
بیخیال غصه هایت
بیخیال هرچه تورا نا آرام میکند
عمیق نفس بکش و با عشق,
روز جدیدی رو شروع ڪن
خدايا به امید تو

#روز_تازه_مبارک☺️❤️
@asheghanehaye_fatima



بگذار،
یک صفحه از تاریخ سرنوشتت باشم!
مرا، ورق بزن!
روی خط های این شعر، دست بکش!
بغض پنجره را،
ببند با دستگیره ی دلتنگی ات!
و کنار ماه
برای دختر غزل هایت،
منظومه ای عاشقانه، بنویس!
هر روز،
با عطر نارنج های مشت شده
در دستانت، بیدار شو!
به آفتاب نگاه کن!
عشق،
گرم است، داغ و التهاب آور
گویی من،
از ورقه های پاره ی تاریخ
بیرون آمده ام
تا بگویم هنوز هم دوستت دارم، بانو!


#عرفان_یزدانی
@asheghanehaye_fatima



صبح صدایت کردم،
اصلاً به روی خودم نیاوردم که نیستی...!




#عباس_معروفی
و اینجا
صبح
از ساحت مقدس
لبخندهای تو
ثانیه می شمارد!
کسی آن سوی جهان تو
افق را
در پس دوستت دارم‌ های تو
به سحر کشانده؛
تا بیایی
گره بگشایی...

#علیرضا_اسفندیاری


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


هواتُ با خودت بردی،ندیدی
گلوم پیش نگاهت گیر کرده؟
من از اون روز اول مرده بودم
فقط مأمور ثبتش دیر کرده

چه شبهایی به آتیشم کشیدی
چه روزایی که با من سرد بودی
دارم میسازم و حالم خرابه
تو هم مثل همه نامرد بودی

دلم پاگیر چشمای تو بود و
از احساس و غرورم دس کشیدی
همین که دست من پیش تو رو شد
تو هم مثل همه پا پس کشیدی

منُ از توی ذهنت پاک کردی
تو رو تو خاطرم پر رنگ کردم
دیگه تو قسمتت جایی ندارم
فقط جای خودم رو تنگ کردم

کسی که عمق تنهاییتُ پر کرد
یه عمره با خودش تنهاس دختر
منُ از غربت شبها نترسون
تموم سال من یلداس دختر

یه جایی یاد این آدم میوفتی
که خیلی تلخ و دور از انتظاره
یه روزی یاد این آدم میوفتی
که دیگه هیچ تاثیری نداره

یه کاری با خودم کردم که دیگه
به روزای سیاهم برنگردم
خودم گورم رو گم کردم از اینجا
خودم تابوتمُ تشییع کردم

یکی تو آینه با درد میگه
شکستی خسته ای سردی زیادی
تو قبلا قلبتُ بخشیده بودی
تو قبلا روحتُ از دست دادی

تو رو ول کرده و جون داد قلبت
دلت دستات و این روزات سرده
خبرها حاکی از اینه که مردی
خدا هم مرگتُ تایید کرده




#هانی_ملک_زاده
@asheghanehaye_fatima




چشاتو از چشام بردار، نگات تلخه، دل آزاره

ازون چشمای بی رحمِت،هزارتا طعنه می باره

خفه ام کرده توو تنهایی، نگاهِ سرد و سنگینت

نشستی توی قابِ عکس، فقط زل میزنی، آره؟

سراغی که نمیگیری، دلت تنگه صدامم نیست؟

سرت الان کجا گرمه، کی لبخنداتو میشماره

دلم میگه یه روزِ سرد، که پالتوتم نپوشیدی

یه جایی میخونی مُردم، میگی آخی! بیچاره!

بهم قولی بده وقتی، هوا سرده نیای بیرون

می بینی بعدِ مردن هم، دلم باز غصه ت و داره


#علی_عدالتجو
#زن،
مردی ثروتمند یا زیبا
یا حتی شاعر نمی‌خواهد
او مردی می‌خواهد
که چشمانش را بفهمد
آن گاه که اندوهگین شد
با دستش به سینه‌اش اشاره کند
و بگوید؛
اینجا سرزمین توست...

#نزار_قبانی
@asheghanehaye_fatima



اولین باری که کسی را که خودم عشق می‌نامیدم از دست دادم هرگز فراموش نمی‌کنم.صبحِ روزِ بعدش انتظار داشتم به بیرون که می‌روم هوا پس باشد،درخت‌ها خمیده باشند،طبیعت گریه کند و همه‌چیز بد باشد.امّا خب!هرگز اینطور نبود؛صبحِ روزِ بعدش همه‌چیز عادی بود،هوا اصلاً پریشان نبود،تِمِ پاییزیِ خودش را داشت،برگِ درخت‌ها به قدرِ کفایت می‌ریختند،کاج‌ها استوار و بی‌خیال سبز بودند،هوا اصلاً پس نبود،بادِ محفوظانه‌ای هم می‌وزید و اتفاقاً ویروس سرماخوردگی-اگر ویروسی داشته باشد- می‌پراکند!
صبحِ روزِ از دست دادنش،یک چیزی از درون داشت از بدنم کنده می‌شد.خیالات نبود؛واقعاً حس می‌کردم یک چیزی دارد از درونِ بدنم کنده می‌شود و انقدر دردناک بود که انتظار داشتم هرکس مرا می‌بیند از رنگ و رویِ پریده‌ام بفهمد که یک چیزی از درون دارد از من کنده می‌شود.امّا خب در آینه دیدم که چهره‌ام مثل همیشه است و اصلاً هم رنگِ رخساره از هیچ سرّ درونی خبر نمی‌دهد.حتی چشم‌هایم هیچ حرفی نمی‌زد و هیچ حسی را منعکس نمی‌کرد.
صبحِ روزِ از دست دادنش،استاد، هیچ از سختیِ درسی که می‌داد کم نکرد و یا کلاس را جهت همدردی و کمک زودتر تعطیل نکرد.
صبحِ روزِ از دست دادنش هیچ صبحِ خاصی نبود.هیچ اتفاق خاصی نیفتاد.همه‌چیز سرِ جایِ خودش بود؛نه هوا پس شد،نه باران آمد، نه طوفان شد،نه درخت‌ها مردند،نه آدم‌ها دستِ همدردی بر شانه‌ام گذاشتند و نه هیچ چیز دیگر!
صبحِ روزِ از دست دادنش هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم دوام بیاورم،هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم به زندگی برگردم،هرگز فکر نمی‌کردم که بتوانم دوباره از تهِ دل بخندم امّا حالا که نگاه می‌کنم،می‌بینم که قوی‌تر از آن چیزی هستیم که خودمان گمان می‌کنیم. آنقدر قوی هستیم که حتی وقتی یک چیزی دارد از درونمان کنده می‌شود هم صورتمان رنگِ خودش را حفظ می‌کند؛به خودش سیلی می‌زند و رنگِ خودش را حفظ می‌کند.آنقدر قوی هستیم که حتی چشم‌هایمان،چشم‌های وراجی که همیشه پته‌ی ما را رویِ آب می‌ریزند هم می‌توانند فردای روزِ از دست دادنمان سکوت کنند!
فهمیده‌ام که از دست دادن اصلاً پروسه‌ی عجیبی نیست،فقط دردناک است؛و دردناک بودن هم اصلاً عجیب نیست فقط غم‌انگیز است؛و غم‌انگیز بودن ... و آه! غم‌انگیز بودن، همه‌ی هستیِ ماست!!!

#پویا_رفیعی
@asheghanehaye_fatima



چرا حتی بهترین آدم‌ها همیشه چیزی را پنهان می‌کنند؟
چرا حرف چیزهایی که در دل دارند با هم نمی‌زنند؟
جایی که مي‌دانند حرف‌هاشان با باد هوا هدر نمی‌رود چرا چیزهای را که در دل دارند بر زبان نمی‌آورند؟
چرا ظاهر همه طوری است که انگاری تلخ‌اندیش‌تر از آنند که به راستی هستند، طوری که انگاری می‌ترسند اگر آن‌چه در دل دارند به صراحت بگویند احساسات خود را لگدمال کرده باشند؟



👤 #فیودور_داستایفسکی
📚 شب‌های روشن
📌😍


‏برای پدرم فیلتر شکن نصب کردم و وقتی دید دنگ دنگ پیامای تلگرامش داره میاد منو ماچ کرد
پ.ن: من راهنمایی و دبیرستان نمونه دولتی قبول شدم منو ماچ نکرد دانشگاه قبول شدم منو ماچ نکرد دانشگام تمومم شد ماچ نکرد رفتم خدمت ماچ نکرد تمومم شد ماچ نکرد

》Masira《
رد پاهای اشک
روی پنجره خِجِلم کرده !



انگار زَنِ آن سوی شیشه
دل پُرتری دارد

#هستی_دارایی

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




میدانی!
غمگین ترین نوع دوست داشتن این است

که بگویی سلام؛
خوبی؟
من هم خوبم...

اما نگویی دوستت دارم.
نتوانی که بگویی!
نباید که بگویی...




#پریسا_زابلی_‌پور
@asheghanehaye_fatima



ﯾﮑﯽ ﻫﺴﺖ ﺩﺭ ﻣﺤﻠﻪ ﯼ ﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ .
ﺣﺘﯽ ﺑﺮﺍﯾﺶﺁﺵ ﻧﺬﺭﯼ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺒﺮﻧﺪ .
ﺍﻭ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻣﯽﻓﺮﻭﺷﺪ ﻭ ﻧﺎﻥ ﺷﺒﺶ ﺭﺍﻣﯿﺨﺮﺩ .
ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻣﺤﻞ ﺑﺮﻭﺩ ﭼﻮﻥ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻣﺴﺠﺪﯼ ﺭﺍﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺑﻪ ﺩﺭﮐﺮﺩﻩ .
ﻭﻟﯽ ﭼﺮﺍ ﻣﺴﺠﺪﯼ ﻫﺎ ﺑﺎ ﯾﮏ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺷﺪﻧﺪ؟
ﻭﻟﯽ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪﻣﺴﺠﺪﯼ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺭﺍﺳﺖ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﻧﺸﺪ؟؟؟
ﺷﺎﯾﺪ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺵ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺴﺠﺪﯼ ﻫﺎ ﻧﻪ !!!



#صادق_هدایت
📌😋



ما همه جزواتمون رو از گروه تلگرام دانلود میکنیم اگر فیلتر رو برندارید شاخص علمی کشور این ترم به شدت افت خواهد کرد

》آقای‌اس‌بی‌آر《
آتش بزنم بسوزم این مذهب و کیش
عشقت بنهم بجای مذهب در پیش
تا کی دارم عشق نهان در دل خویش
مقصود ِ رهم تویی، نه دینست و نه کیش


#عین_القضات_همدانی

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




باران گرفته است!
هرکس به زير حفاظي کشيده سر،
مرا چه باک ز باران؟
که گيسوان تو چتري گشوده اند

مرا چه باک ز مرگ؟
که بوسه هاي تو پيغام هاي قيامند
بدرود هاي تو
تکرار هاي سلامند...


#نصرت_رحمانی
@asheghanehaye_fatima



تمامی عشقم را
در جامی به فراخی زمین
تمامی عشقم را
با خارها و ستاره‌ها
نثار تو کردم
اما تو با پاهای کوچک، پاشنه‌هایی چرکین
بر آتش ان گام نهادی
و آن را خاموش کردی

آه عشق سترگ، معشوق خُرد من
در پیکارم از پای ننشستم
در ره سپردن به سوی زندگی
به سوی صلح، به سوی نان برای همه
لحظه‌ئی درنگ نکردم
اما تو را در بازوانم بلند کردم
و بر بوسه‌هایم دوختم
و چنان در تو نگریستم
که دیگر هیچ انسانی در دیگری نخواهد نگریست

آه عشق سترگ، معشوق خُرد من
تو توان مرا نسنجیدی
توان مردی را که برای تو
خون، گندم و آب را کنار گذاشت
تو، او را اشتباه کردی
با پشۀ خردی که بر دامنت افتاد

آه عشق سترگ، معشوق خُرد من
گمان مبر
که چشمانم در پی تو خواهند بود
آنگاه که در دوردست‌هایم
بمان، با آنچه برایت جا گذاشتم
بگذر، با عکس اندوه‌زده من در دستانت
من همچنان پیش خواهم رفت
در دل تاریکی‌ها جاده‌های فراخ خواهم ساخت
زمین را نرم خواهم کرد
و ستاره را نثار گام آن‌هائی خواهم کرد
که از راه میرسند
در جاده بمان
شب برای تو فرا رسیده است
شاید در سپیده دم
همدیگر را باز یابیم




#پابلو_نرودا
#احمدپوری
@asheghanehaye_fatima

.
با من کنار بیا
مثل جای زخم
با صورتی زیبا

#حمید_جدیدی
برشی از کار بلند