عاشقانه های فاطیما
818 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
عطا : دیدی این
ماشین مُسابقه ای ها رو که
با سُرعت میرَن ،
یهو تُرمز میکنن دور خودشون میگردَن ؟!
معصومه : آره !
عطا : اونجوری دورِت بگردم ؟!

#دیالوگ
#قندون_جهیزیه

@asheghanehaye_fatima
.


 یکی از برترین سكانس‌هایی كه در پدر خوانده دیده‌ام ، جایی‌ست كه آل پاچینو پس از مرگ ِ دخترش بی‌صدا فریاد می‌زند .
شاید چیزی در حدود سی ثانیه !
بیننده تصور می‌كند كه صدای ِفریاد ِاو را عمداً از فیلم حذف كرده‌اند اما وقتی نفس می‌كشد و این دفعه با صدای بلند گریه می‌كند و فریاد می‌کشد ، تازه مشخص می‌شود كه وی در بار اول بی‌صدا فریاد كشیده ...
فریاد بی‌صدا ، درون ِآدمی را می‌سوزاند .
خاكستر می‌كند ، به نابودی می‌كشاند .
فریاد بی‌صدا همان لحظه‌هایی است كه حقی ، به‌نحوی و توسط كسی ناحق می‌شود و مسببش ما هستیم ...


@asheghanehaye_fatima
اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناهِ بخت پریشان و دست کوتهِ ماست...

👤 #حافظ

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



دیر آمدی موسی!
دورهٔ اعجازها گذشته است
عصایت را به چارلی چاپلین هدیه کن
که کمی بخندیم.

#شمس_لنگرودی
@asheghanehaye_fatima

به کجا رفته‌اند
آن دخترانی که سراسیمه در ازدواج دفن شدند
آیا
لبخند آنان را در آینه‌ی غروب
به یاد داری؟
کوچه‌ی خلوت
شنیدن صدای دو سه پرنده
که در جهیزه آن دختران مخفی شده بودند
ما را
به فصلی می‌رساند
که در حدس ما
در تقویم نبود
چه زود آن دختران
در ماتم و خوشه‌های انگور
دفن شدند
یکی حلقه طلا را در چاه آب انداخت
یکی حلقه طلا را برای مردن نوشید
آنان که هنوز زنده مانده بودند
روی خاکسترهای گرم
نشسته بودند
انتهای کوچه را نگاه می‌کردند
که دامادان
باز گردند و به خانه باز گردند

#احمدرضا_احمدی
🍀🍀
@asheghanehaye_fatima

این حرف های جدید را کنار بگذار 
می خواهم مثل آدم‌های قدیمی با تو حرف بزنم
مثل آدم‌های قدیمی
عاشقت باشم

می‌خواهم خودم باشم
خود قدیمی‌ام 

ما قدیمی ها
بهتر عاشق می‌شویم
بهتر عاشق می‌مانیم
و کمتر دنبال کلمات می‌گردیم

#افشین_یداللهی
🍀🍀
@asheghanehaye_fatima


.

برايم حرف بزن
سكوتت را دوست ندارم
سكوتت بوي بغض مي دهد

از جهاني كه آغاز كرده اي بگو
آيا آنجا كسي هست
تا با او از تنهايي بگويي
و او بي اختيار نوازشت كند؟

تو ابعاد غم را تصوير كني
و او لايه هايش را بشكافد
تا با هم به روشنايي برسيد؟

راستش را بگو
آيا آنجايي كه تو ايستاده اي
هنوز از دوستي رگه هايي مانده
يا آنجا هم مردم به همه چيز اعتقادشان را از دست داده اند؟

به گمانم آنجايي كه تو ايستاده اي را خوب مي شناسم
گاه و بيگاه سرك مي كشم
به خيال اينكه بي هوا چيزي بگويي
و من كمي با صدايت تنفس كنم

برايم حرف بزن
سكوتت را دوست ندارم
سكوتت بوي بغض مي دهد



#شیما_سبحانی
می روند؟
فدای سرت...
می مانند!؟
خوشبحال لحظه هایشان
که با تو
ثبت می شود!!


#عادل_دانتیسم🍃

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



.
از آنجا که خیلی حواس پرت بود، قبل از سفر برایش لیستی از کارهای روزانه اش را نوشتم که با خودش داشته باشد و یادش نرود که انجام شان دهد.
تقریبا همه ی چیزها را برایش توی لیست نوشتم.
نوشتم قرص های ویتامین را چه ساعتی بخورد،
کِی ریشش را اصلاح کند،
چه ساعتی با مدیر امور بازرگانی تماس بگیرد
و خیلی چیزهای دیگر.
حتی برایش نوشتم که ساعت پخش برنامه ی مورد علاقه اش در آخرِ شب چه ساعتی است.
همه چیز را برایش توی لیست نوشتم که یادش نرود.
همه چیز را نوشتم. همه چیز را،
فقط یادم رفت که برایش توی لیست بنویسم :
"یادت نرود که برگردی"



#بابک_زمانی
@asheghanehaye_fatima
.


من به هرکه فکرش را کنی
غیر از تو . . !
روی انداخته ام
تا شاید دلت هنوز
دل ماندن باشد . . .
اما تو انگار راه بازگشت را
آنچنان گم کرده ای
که دیگر اثری از
جای پاهایت هم نیست

من به هرکه دوست داری
غیر از تو . . !
قسم داده ام
تا اگر هوای ماندن در سر داری
دست هایت را بگیرد
بیاورد همین جا کنار عاشقی هایمان
اما در تو انگار . . .
انگار خبری از دلتنگی پیدا نیست



#حاتمه_ابراهیم_زاده
.
تا میتوانی مرا ببوس
تا بدنم عرق کند
بعد مرا به آغوش بکش
تا عطر تنت
روی پیراهنم بماند!
بی خیال،
بگذار مادرم بفهمد!!
عاشق شده ام
این که دیگر سیگار نیست


#نریمان_ربیعی


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
.

پیراهنت می آزارد تنت را
در سایش صورتی رنگ مهتاب ؟
رهایش کن!
تو حوّای تنهاي شهری
بی گناه ترین گناه پنداشته.
تمام سیب های بهشت تقدیم توباد،
رها کن اندیشه ی تب آلود گناه را!
من به طپش نیلوفری تنت
بر تنم،
سخت مشتاقم.



#هومن_داوودی
@asheghanehaye_fatima
.


در این شهر
مردهای بسیاری هستند
که می‌توانند به اسم کوچک صدایت کنند
مردهای بسیاری هستند
که می‌توانند ساعت‌ها به تو زل بزنند

مردهای بسیاری هستند
که می‌توانند دوستَت داشته باشند
مردهای بسیاری هستتند
که می‌توانند ساعت‌ها، ساعت‌ها نوازشت کنند
مردهای بسیاری هستند
بسیار زیاد
که دوست دارند
با تو بخوابند
اما
انگشت‌شمارند مردانی
که با تو حرف بزنند
شعر بگویند
و برایت شعر بخوانند
و انگشت‌شمارترند
آن‌هایی که مثل من
دوست داشته باشند تو را بکشند
چند نفر را سراغ داری که وقتی به چشم‌هایت زل زد
و به گلویت دست کشید
به جای رختخواب
و حتی کاغذ و قلم
دنبال چاقو بگردد؟




#میثم_یوسفی.
@asheghanehaye_fatima

.

باز می گرداندمت به بستر
حتی رودی طغیان گر اگر بودی
باز می گرداندمت به گله
حتی گرگی گرسنه اگر بودی
باز می گرداندمت به آسمان
حتی ابری گریزان اگر بودی

پاهای تو اما پاهایی مدرن اند
بی هیچ تعلق خاطری به طبیعت
بی هیچ تعلق خاطر به سرخ پوستی چون من
که حتی با دود سیگارش هم نمی تواند
به آن ها بفهماند
مفهوم بازگشت را



#حافظ_عظیمی.
@asheghanehaye_fatima


"حوای من"

عاشق شدیم تا که دگرگونمان کنند
تا در ورای حادثه مجنونمان کنند

حوای من بیا که بچینیم سیب سرخ
این جا بهشت نیست که بیرونمان کنند

بشکن ،غرور آینه را خدشه دار کن
بگذار تا به آینه مدیونمان کنند

از بس که پشت پنجره بودیم ،کل عمر
آخر کنار پنجره مدفونمان کنند

نوبت به آن رسیده که در امتداد عشق
غلطان به جوی دامن پر خونمان کنند

#جواد_کاظمینی
شب است و خاطره ای می خزد به بستر من

تو نیستی و خیال تو را، به بر دارم...

#حسین_منزوی


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



نمی‌شود!
باید گاهی به تو فکر کنم
وگرنه
در باغچه بهار نمی‌آید
رگهای گُل سرخ را
خون معشوقی از قبیله‌ای ناشناس
پُر خواهد کرد
و حوض
که نسبتی کهن با آسمان دارد
آن آبی دلخواه مادرم
نخواهد شد!

باید گاهی به تو فکر کنم
نه بخاطر تو
به خاطر گل سُرخ
که هرگز نباید
اصالتش را از دست بدهد!

#علیرضا_لک
@asheghanehaye_fatima



از آخرین هایمان
زمان های دوری گذشته است...
از آخرین باری که درچشمان همدیگر خیره مانده ایم
از آخرین باری که همدیگر را در سایه روشن خیابان،در آغوش کشیده ایم
از آخرین باری که بی مهابا همدیگر را بوسیده ایم
ازآخرین باری که از دلتنگی هایمان گله کرده ایم
از آخرین باری که دوست داشتن هایمان را زندگی کرده ایم
زمان های دوری گذشته است...
و در حوصله ی تنگ ابرهای امروز
آشفتگی دلهامان ،جا نمی شود!
"دوستت دارم"هایمان "بهمن"گیر شده اند
و در دورترین حافظه ی خشک زمان
پوسیده اند...
زمان های دوری گذشته است ...
واندوهناک
قصه ی پر غصه ی این روزهاست
که
نه می شود گذشت
نه می شود ماند
نه می شود رفت
اندوهناک حال این روزهاست...
میان ماندن و رفتن
سخت در شگفت مانده ایم!
این چگونه دوست داشتنی است
که لمس نمی شود
که سرد نمی شود
که از دهان نمی افتد
اما کماکان
در دورترین فاصله ایستاده است
و برای قلب های منتظرمان
دست تکان می دهد...



#آرزویزدانی_ر_ه_ا
#عجیب 🍀
@asheghanehaye_fatima



تازگی ها ، در برابر بی مهری آدم ها هیچ نمی گویم !
سکوت و سکوت و سکوت ...
انگار که لال شده باشم ؛ شاید هم کور و کر !
دیگر نه انرژی توضیح دادن دارم و نه حتی حوصله اش را ...
می دانی ؟ دیر ، دریافتم که مسئول طرز فکر آدم ها نیستم ...
بگذار هرکه هرچه خواست فکر کند یا بگوید !
چه اهمیتی دارد ؟
من در لاک خود راحت ترم ... آن جا می شود آرام و بی دغدغه ، زندگی کرد .
ماهی ها ؛ نه گریه می کنند ، نه قهر و نه اعتراض !
تنها که می شوند ، قید دریا را می زنند و تمام مسیر رودخانه را تا اولین قرار عاشقیشان ، برعکس شنا می کنند ...
آنجا امن ترین جای این دنیاست!

#فروغ_فرخزاد
@asheghanehaye_fatima




ميخواستى تا پاى جان دور و برت باشم
ميخواستم يك شب فقط تو در برم باشى

حتى اگر يك روز از عمرم به جا ميماند
ترجيح مى دادم كنارِ بسترم باشى!

آخر غزل هاى مرا با خويش آغشتى
انگار بايد در تمام دفترم - باشى

بهتر از اين هرگز نمى شد پيشِ تو باشم
بهتر از اين هرگز نمى شد دلبرم باشى

من باورت كردم ولى افسوس مى دانم
بيهوده مى خواهم تمام باورم باشى!

#مهوش_قياسى_نيك