💠 #تاریخ_معاصر
🔺پرونده ای برای هفتادمین سالگشت کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
✅پیشدرآمد
🔹مرداد در تاریخ سیاسی میهن ما، هم ماه سرور است که در میانه ی آن، مجاهدت ملتی، پادشاه وقت را ملزم به امضاء فرمان مشروطه کرد و هم ماه سوگ است که در روزهای پایانی اش، پادشاهی دیگر، دست در دست نیروی خارجی به سرنگونی دولت ملی همت گماشته تا نفس های مشروطیت آنچنان به شماره بیفتد که انقلاب نسخه ی آن را بپیچد.
🔸آنچه که تحت عنوان جنبش ملی نفت شناخته می شود و با کودتا به محاق رفت صرفا بیداری ملتی برای احیای استقلال و اعمال حاکمیت بر منابع خود نبود بلکه جنبش اصلاحی انقلاب مشروطه هم بود، انقلابی ناتمام که نتوانسته بود در سند نهایی خود، نسبت نهاد سلطنت با نهاد دولت را به اندازه ی کافی روشن کند. این ناروشنایی در امتزاج با سنت بیست ساله ی حکومت رضا شاه از یک سو و افزایش اختیارات پادشاه غیر مسئول ذیل مصوبات مجلس موسسان متعاقب ترور محمدرضا شاه[۱۳۲۷] از سوی دیگر، اثر غیر سازنده ی خود را بر فرایند تصمیم سازی در اداره ی امور کشور برجای می گذاشت.
🔹در اسفند ۱۳۳۱، بویژه پس از غائله ۹ اسفند، با پافشاری نخست وزیر دولت ملی، هیئت ۸ نفره ی مزضی الطرفینی از نمایندگان مجلس جهت داوری میان تفسیر دربار و دولت از قانون اساسی تشکیل شد که حاصل آن، تایید تفسیر دموکراتیک دولت و تصریح تشریفاتی بودن حقوق پادشاه در قانون اساسی بود. نخست وزیر اصرار داشت این تفسیر که تحت یک ماده واحده با قید سه فوریت به مجلس ارائه شده بود، به تصویب مجلس برسد اما علیرغم تصویب سه فوریت آن، آبستراکسیون نمایندگان مخالف اجازه نمی داد تا این ماده واحده ی تعیین کننده از تصویب مجلس بگذرد.
🔸در حالیکه این یک مساله ی داخلی به غایت مهم شمار می رفت، وینستون چرچیل نخست وزیر بریتانیا از طریق هندرسون سفیر آمریکا به شاه پیام داد که "گرچه ما در سیاست های ایران دخالت نمی کنیم، اما بسیار متاسفیم که می بینیم شاه قدرت خود را از دست می دهد یا جایگاه خود را ترک می کند یا بیرون رانده می شود." البته جای تاسف هم داشت زیرا در این صورت نیروی خارجی فرصت مداخله در سیاست ایران از طریق دربار را از دست می داد. از این منظر شگفت انگیز و شرم آور است که می بینیم یک دولت خارجی مشروطه در بالاترین سطح قدرت اجرایی خود ، شاه کشور مشروطه دیگری را به سمت برداشتی از قانون اساسی سوق می دهد که با روح آن در تعارض است.
🔹نخست وزیر اما سرانجام تصمیم گرفت تا گرهی که میان دولت و مجلس افتاده بود را به دست مردم باز کند. نتیجه ی رفراندوم، انحلال پارلمان بود. حق این بود کسانی که در همه ی این سال ها مصدق را سرزنش کرده اند که چرا با برگزاری رفراندوم، زمینه ی صدور فرمان عزل و کودتا علیه دولت را فراهم کرد، علاوه بر آگاهانیدن مردم از این نبرد حقوقی، آن مجلس را ملامت کنند که چرا با عدم تصویب تفسیر دموکراتیک هیئت هشت نفره، اجازه نداد تا جایگاه حقوقی شاه به عنوان یک مقام غیر مسئول یک بار برای همیشه روشن شود؟ این پرسش ها و نظائر آن است که می تواند ما را به درکی نزدیک تر از موقعیت دشوار نخست وزیر در آن شرایط پیچیده و ریشه یابی علل داخلی و خارجی شکلگیری کودتای ۲۸ مرداد نائل کند.
🔸"ایران فردا" در آستانه ی هفتادمین سالگشت کودتا، به سهم خود در بازخوانی این قطعه ی مهم از تاریخ معاصر ایران پرونده ای را تدارک دیده است که در معرض نگاه مخاطبان خود قرار خواهد داد . در این پرونده، نهضت ملی و کودتای ۲۸ مرداد از زوایای گوناگون مورد واکاوی قرار می گیرد. درک پیوسته از تحولات تاریخی به ناگزیز نهضت ملی را از سویی به جنبش مشروطه و از سوی دیگر به انقلاب ۵۷ پیوند می زند. بررسی زمینه های داخلی تسهیل کننده ی کودتا ، ماهیت مداخله ی خارجی و چگونگی آن ، پیامدهای داخلی و خارجی کودتا، آسیب شناسی جنبش ملی ، نقش مداخلات خارجی در شکست دمکراسی خواهی در ایران و ... و ... عناوینی هستند که ایران فردا در این ویژهنامه به آن خواهد پرداخت. امید که این تلاش مختصر مورد قبول اهل نظر قرار گیرد.
#ایران_فردا
#هفتادمین_سالگشت_کودتا
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺پرونده ای برای هفتادمین سالگشت کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
✅پیشدرآمد
🔹مرداد در تاریخ سیاسی میهن ما، هم ماه سرور است که در میانه ی آن، مجاهدت ملتی، پادشاه وقت را ملزم به امضاء فرمان مشروطه کرد و هم ماه سوگ است که در روزهای پایانی اش، پادشاهی دیگر، دست در دست نیروی خارجی به سرنگونی دولت ملی همت گماشته تا نفس های مشروطیت آنچنان به شماره بیفتد که انقلاب نسخه ی آن را بپیچد.
🔸آنچه که تحت عنوان جنبش ملی نفت شناخته می شود و با کودتا به محاق رفت صرفا بیداری ملتی برای احیای استقلال و اعمال حاکمیت بر منابع خود نبود بلکه جنبش اصلاحی انقلاب مشروطه هم بود، انقلابی ناتمام که نتوانسته بود در سند نهایی خود، نسبت نهاد سلطنت با نهاد دولت را به اندازه ی کافی روشن کند. این ناروشنایی در امتزاج با سنت بیست ساله ی حکومت رضا شاه از یک سو و افزایش اختیارات پادشاه غیر مسئول ذیل مصوبات مجلس موسسان متعاقب ترور محمدرضا شاه[۱۳۲۷] از سوی دیگر، اثر غیر سازنده ی خود را بر فرایند تصمیم سازی در اداره ی امور کشور برجای می گذاشت.
🔹در اسفند ۱۳۳۱، بویژه پس از غائله ۹ اسفند، با پافشاری نخست وزیر دولت ملی، هیئت ۸ نفره ی مزضی الطرفینی از نمایندگان مجلس جهت داوری میان تفسیر دربار و دولت از قانون اساسی تشکیل شد که حاصل آن، تایید تفسیر دموکراتیک دولت و تصریح تشریفاتی بودن حقوق پادشاه در قانون اساسی بود. نخست وزیر اصرار داشت این تفسیر که تحت یک ماده واحده با قید سه فوریت به مجلس ارائه شده بود، به تصویب مجلس برسد اما علیرغم تصویب سه فوریت آن، آبستراکسیون نمایندگان مخالف اجازه نمی داد تا این ماده واحده ی تعیین کننده از تصویب مجلس بگذرد.
🔸در حالیکه این یک مساله ی داخلی به غایت مهم شمار می رفت، وینستون چرچیل نخست وزیر بریتانیا از طریق هندرسون سفیر آمریکا به شاه پیام داد که "گرچه ما در سیاست های ایران دخالت نمی کنیم، اما بسیار متاسفیم که می بینیم شاه قدرت خود را از دست می دهد یا جایگاه خود را ترک می کند یا بیرون رانده می شود." البته جای تاسف هم داشت زیرا در این صورت نیروی خارجی فرصت مداخله در سیاست ایران از طریق دربار را از دست می داد. از این منظر شگفت انگیز و شرم آور است که می بینیم یک دولت خارجی مشروطه در بالاترین سطح قدرت اجرایی خود ، شاه کشور مشروطه دیگری را به سمت برداشتی از قانون اساسی سوق می دهد که با روح آن در تعارض است.
🔹نخست وزیر اما سرانجام تصمیم گرفت تا گرهی که میان دولت و مجلس افتاده بود را به دست مردم باز کند. نتیجه ی رفراندوم، انحلال پارلمان بود. حق این بود کسانی که در همه ی این سال ها مصدق را سرزنش کرده اند که چرا با برگزاری رفراندوم، زمینه ی صدور فرمان عزل و کودتا علیه دولت را فراهم کرد، علاوه بر آگاهانیدن مردم از این نبرد حقوقی، آن مجلس را ملامت کنند که چرا با عدم تصویب تفسیر دموکراتیک هیئت هشت نفره، اجازه نداد تا جایگاه حقوقی شاه به عنوان یک مقام غیر مسئول یک بار برای همیشه روشن شود؟ این پرسش ها و نظائر آن است که می تواند ما را به درکی نزدیک تر از موقعیت دشوار نخست وزیر در آن شرایط پیچیده و ریشه یابی علل داخلی و خارجی شکلگیری کودتای ۲۸ مرداد نائل کند.
🔸"ایران فردا" در آستانه ی هفتادمین سالگشت کودتا، به سهم خود در بازخوانی این قطعه ی مهم از تاریخ معاصر ایران پرونده ای را تدارک دیده است که در معرض نگاه مخاطبان خود قرار خواهد داد . در این پرونده، نهضت ملی و کودتای ۲۸ مرداد از زوایای گوناگون مورد واکاوی قرار می گیرد. درک پیوسته از تحولات تاریخی به ناگزیز نهضت ملی را از سویی به جنبش مشروطه و از سوی دیگر به انقلاب ۵۷ پیوند می زند. بررسی زمینه های داخلی تسهیل کننده ی کودتا ، ماهیت مداخله ی خارجی و چگونگی آن ، پیامدهای داخلی و خارجی کودتا، آسیب شناسی جنبش ملی ، نقش مداخلات خارجی در شکست دمکراسی خواهی در ایران و ... و ... عناوینی هستند که ایران فردا در این ویژهنامه به آن خواهد پرداخت. امید که این تلاش مختصر مورد قبول اهل نظر قرار گیرد.
#ایران_فردا
#هفتادمین_سالگشت_کودتا
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #تاریخ_معاصر
🔺 نسبت کودتای ۲۸ مرداد با آرمانهای انقلاب مشروطه
▪️هفتادمین سالگشت کودتا –۱
✍حسین آبادیان *
🔸انقلاب مشروطه ایران عظیمترین تحول سیاسی و اجتماعی ایران بود که تأثیری دورانساز بر فرایندهای فرهنگی و حتی بینش دینی اقشاری از مردم ایران و نیز روحانیان به ارمغان آورد. با استناد به اصول ۵۱ گانه قانون اساسی و همچنین اصول ۱۰۷ گانه متمم قانون اساسی این نکته بسیار مهم واضحتر میشود:
🔹اتکای قانون اساسی بر مجلس شورای ملی به مثابه تجلی اراده جمعی مردم بود که در «امور معاشی و سیاسی وطن خود مشارکت دارند.» بر اساس قسم نامه نمایندگان آنها سوگند یاد میکردند که به «سلطنت و حقوق ملت خيانت ننمائيم و هيچ منظوري نداشته باشيم جز فوائد و مصالح دولت و ملت ايران.» مجلس شورای ملی حق داشت مطابق با «صلاح ملک و ملت» و «در عموم مسائل» دخالت کند و طبق اصل بیست و هشتم قانون اساسی هیچ حکم کتبی و شفاهی شاه مستمسکی برای عدم پاسخگو بودن وزیر مربوطه به شمار نمیرفت. طبق اصول مختلف متمم قانون اساسی بستگان شاه حق دخالت در مسائل سیاسی و اجرائی کشور نداشتند، حق نداشتند به عنوان وزیر انتخاب شوند، شخص شاه مسئولیت اجرائی نداشت و اگر هم فرمانی صادر میکرد باید دلیل صدور فرمان را به مجلس توضیح میداد. به عبارتی کشور دارای قوای مقننه، مجریه و قضائیه بود، شاه چون مسئولیت اجرائی نداشت؛ دولت در برابر مجلس پاسخگو بود و هیچ وزیری به تأکید متمم قانون اساسی هم نمیتوانست حکمی کتبی و شفاهی از شاه را دلیلی برای عدم جوابگو بودن خود تلقی نماید.
🔸شاید مهمترین اصل متمم قانون اساسی اصل ۳۵ بود که مقرر میداشت: «سلطنت ودیعهای است که به موهبت الهی از طرف مردم به شخص شاه مفوض شده.» بنابراین سلطنت ودیعه یا همان امانت بود، امانتی بود که به لطف خداوند «از طرف مردم» به شاه «مفوض» شده، یعنی اینکه سلطنت حق نیست، امانت است؛ شاه سمبل وحدت ملی کشور است و سلطنت از سوی مردم به او «تفویض» شده، یعنی مردم قدرت خود را به او واگذار کردهاند و شاه نماینده آنهاست که به «وکالت» از ایشان سلطنت میکند، حکومت حق مردم است که دولت مسئول و از آن بالاتر مجلس این حکومت را برای حفظ مصالح ملی اعمال مینماید. اهمیت ضرورت عدم دخالت شاه در مسائل سیاسی و اجرائی به حدی بود که در اصل ۴۴ متمم قانون اساسی باز هم تأکید شده بود شاه هیچگونه مسئولیتی ندارد، بلکه دولت مسئول است و وزراء در برابر مجلس باید پاسخگو باشند.
🔹اصل سی و سوم متمم قانون اساسی مقرر میکرد که «مجلسین [شورای ملی و سنا] حق تحقیق و تفحص در هر امری را دارند.» به عبارتی مجلس میتوانست در باره شخص شاه و خاندان سلطنتی هم سؤال و جواب نماید و هیچ امری مانع از این وظیفه خطیر نمیشد. مطابق اصل ۴۵ متمم قانون اساسی «حتی دستخط پادشاه وقتی قابل اجراست که به امضای وزیر مربوطه رسیده باشد.» طبق اصل ۵۶ متمم قانون اساسی «مصارف و مخارج دستگاه سلطنتی باید قانوناً معین باشد.» بحث عدم دخالت شاه در مسائل اجرائی کشور به نحوی اهمیت داشت که باز هم در اصل ۶۴ متمم قانون اساسی قید شده بود: «وزرا نمیتوانند احکام کتبی و شفاهی شاه را مستمسک قرار دهند و از خود سلب مسئولیت نمایند.»
🔸اینها تنها بندهائی از قانون اساسی و متمم آن در دوره مشروطه بودند، هیچ کدام از این اصول با تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی تغییر نکرد و در مجلس مؤسسان که در آذرماه ۱۳۰۴ تشکیل شد و در نهایت قدرت را به رضاشاه تفویض نمود، تنها اصول ۳۶، ۳۷ و ۳۸ متمم قانون اساسی تغییر کرد که مثلاً سلطنت پهلوی را به جای قاجار قانونیت میبخشید و تکلیف جانشین سلطنت را معین میکرد، همین اصول هم البته به صورت غیرقانونی و در مجلس پنجم شورای ملی که وظیفه جرح و تعدیل و تغییر در اصول قانون اساسی نداشت، تصویب گردید و البته با مخالفت دکتر محمد مصدق، سیدحسن مدرس، سیدحسن تقیزاده، یحیی دولتآبادی و حسین علاء مواجه شد ضمن اینکه نمایندگانی مثل ملکالشعرای بهار و سیدحسن زعیم هم با آن رویه مخالف بودند....
متن کامل:
https://cutt.ly/uwgrpZmX
#ایران_فردا
#محمد_مصدق
#حسین_آبادیان
#آرمانهای_مشروطه
#هفتادمین_سالگشت_کودتا
http://tttttt.me/iranfardamag
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺 نسبت کودتای ۲۸ مرداد با آرمانهای انقلاب مشروطه
▪️هفتادمین سالگشت کودتا –۱
✍حسین آبادیان *
🔸انقلاب مشروطه ایران عظیمترین تحول سیاسی و اجتماعی ایران بود که تأثیری دورانساز بر فرایندهای فرهنگی و حتی بینش دینی اقشاری از مردم ایران و نیز روحانیان به ارمغان آورد. با استناد به اصول ۵۱ گانه قانون اساسی و همچنین اصول ۱۰۷ گانه متمم قانون اساسی این نکته بسیار مهم واضحتر میشود:
🔹اتکای قانون اساسی بر مجلس شورای ملی به مثابه تجلی اراده جمعی مردم بود که در «امور معاشی و سیاسی وطن خود مشارکت دارند.» بر اساس قسم نامه نمایندگان آنها سوگند یاد میکردند که به «سلطنت و حقوق ملت خيانت ننمائيم و هيچ منظوري نداشته باشيم جز فوائد و مصالح دولت و ملت ايران.» مجلس شورای ملی حق داشت مطابق با «صلاح ملک و ملت» و «در عموم مسائل» دخالت کند و طبق اصل بیست و هشتم قانون اساسی هیچ حکم کتبی و شفاهی شاه مستمسکی برای عدم پاسخگو بودن وزیر مربوطه به شمار نمیرفت. طبق اصول مختلف متمم قانون اساسی بستگان شاه حق دخالت در مسائل سیاسی و اجرائی کشور نداشتند، حق نداشتند به عنوان وزیر انتخاب شوند، شخص شاه مسئولیت اجرائی نداشت و اگر هم فرمانی صادر میکرد باید دلیل صدور فرمان را به مجلس توضیح میداد. به عبارتی کشور دارای قوای مقننه، مجریه و قضائیه بود، شاه چون مسئولیت اجرائی نداشت؛ دولت در برابر مجلس پاسخگو بود و هیچ وزیری به تأکید متمم قانون اساسی هم نمیتوانست حکمی کتبی و شفاهی از شاه را دلیلی برای عدم جوابگو بودن خود تلقی نماید.
🔸شاید مهمترین اصل متمم قانون اساسی اصل ۳۵ بود که مقرر میداشت: «سلطنت ودیعهای است که به موهبت الهی از طرف مردم به شخص شاه مفوض شده.» بنابراین سلطنت ودیعه یا همان امانت بود، امانتی بود که به لطف خداوند «از طرف مردم» به شاه «مفوض» شده، یعنی اینکه سلطنت حق نیست، امانت است؛ شاه سمبل وحدت ملی کشور است و سلطنت از سوی مردم به او «تفویض» شده، یعنی مردم قدرت خود را به او واگذار کردهاند و شاه نماینده آنهاست که به «وکالت» از ایشان سلطنت میکند، حکومت حق مردم است که دولت مسئول و از آن بالاتر مجلس این حکومت را برای حفظ مصالح ملی اعمال مینماید. اهمیت ضرورت عدم دخالت شاه در مسائل سیاسی و اجرائی به حدی بود که در اصل ۴۴ متمم قانون اساسی باز هم تأکید شده بود شاه هیچگونه مسئولیتی ندارد، بلکه دولت مسئول است و وزراء در برابر مجلس باید پاسخگو باشند.
🔹اصل سی و سوم متمم قانون اساسی مقرر میکرد که «مجلسین [شورای ملی و سنا] حق تحقیق و تفحص در هر امری را دارند.» به عبارتی مجلس میتوانست در باره شخص شاه و خاندان سلطنتی هم سؤال و جواب نماید و هیچ امری مانع از این وظیفه خطیر نمیشد. مطابق اصل ۴۵ متمم قانون اساسی «حتی دستخط پادشاه وقتی قابل اجراست که به امضای وزیر مربوطه رسیده باشد.» طبق اصل ۵۶ متمم قانون اساسی «مصارف و مخارج دستگاه سلطنتی باید قانوناً معین باشد.» بحث عدم دخالت شاه در مسائل اجرائی کشور به نحوی اهمیت داشت که باز هم در اصل ۶۴ متمم قانون اساسی قید شده بود: «وزرا نمیتوانند احکام کتبی و شفاهی شاه را مستمسک قرار دهند و از خود سلب مسئولیت نمایند.»
🔸اینها تنها بندهائی از قانون اساسی و متمم آن در دوره مشروطه بودند، هیچ کدام از این اصول با تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی تغییر نکرد و در مجلس مؤسسان که در آذرماه ۱۳۰۴ تشکیل شد و در نهایت قدرت را به رضاشاه تفویض نمود، تنها اصول ۳۶، ۳۷ و ۳۸ متمم قانون اساسی تغییر کرد که مثلاً سلطنت پهلوی را به جای قاجار قانونیت میبخشید و تکلیف جانشین سلطنت را معین میکرد، همین اصول هم البته به صورت غیرقانونی و در مجلس پنجم شورای ملی که وظیفه جرح و تعدیل و تغییر در اصول قانون اساسی نداشت، تصویب گردید و البته با مخالفت دکتر محمد مصدق، سیدحسن مدرس، سیدحسن تقیزاده، یحیی دولتآبادی و حسین علاء مواجه شد ضمن اینکه نمایندگانی مثل ملکالشعرای بهار و سیدحسن زعیم هم با آن رویه مخالف بودند....
متن کامل:
https://cutt.ly/uwgrpZmX
#ایران_فردا
#محمد_مصدق
#حسین_آبادیان
#آرمانهای_مشروطه
#هفتادمین_سالگشت_کودتا
http://tttttt.me/iranfardamag
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Telegraph
🔴 نسبت کودتای 28 مرداد با آرمانهای انقلاب مشروطه
🔷 حسین آبادیان * @iranfardamag انقلاب مشروطه ایران عظیم ترین تحول سیاسی و اجتماعی ایران بود که تأثیری دوران ساز بر فرایندهای فرهنگی و حتی بینش دینی اقشاری از مردم ایران و نیز روحانیان به ارمغان آورد. با استناد به اصول 51 گانه قانون اساسی و همچنین اصول…
💠 #تاریخ_معاصر
🔺زمینههای اجتماعی کودتای ۲۸ مرداد
🔷 متن سخنرانی داریوش رحمانیان در نشست "۲۸ مرداد ؛ درد همیشه ماندگار"
هفتادمین سالگشت کودتا
▪️ تاریخ بسیار پیچیده است در حالی که در روایتهای اهل تاریخ، چه مورخان و چه کسانی که از بیرون از این رشته به تاریخ میپردازند، در مواقع بسیاری به درجات ساده میشود. این نکتهای است که به ویژه در ایران باید به آن توجه کرد. دلیل آن نیز چیزی نیست جز آن که فهم ما از تاریخ و تاریخ نگاری زیر سلطه بسیاری از اندیشهها و کلان روایتها له شده است و ما نیاز داریم به نواندیشی در تاریخ. با تکیه بر تعبیری از شاهنامه و فردوسی سالها پیش تعبیری ساخته ام تحت عنوان «نو نامه نویسی» و جز با نو کردن نامه ایران نمیماند و ایران نو نمیشود.
🔸 تاریخ معاصر ما از انقلاب مشروطه که به یک معنا سرفصل تاریخ معاصر ما است، تاریخ جنگ بین مردم و نامردم است. انقلاب مشروطه سرفصلی است که میخواهد تاریخ ایران را از فرهنگ و اندیشه زیر سلطه شخصیت زدگی و شخص محوری رها کند. این جریانی است که تاکنون هم ادامه داشته است. بنابراین اینجا صمیمانه عرض میکنم مصدق را خیلی دوست دارم اما وقتی کارنامه اش را میخوانم نقدهایی هم دارم و کاستی هم میبینم.
▪️ در یک هفتهای که به عنوان این بحث میاندیشیدم به این نتیجه رسیدم که بگویم «دو لبه قیچی». جنبش ملی شدن نفت ایران که بهانه ای برای احیای مشروطه ایرانی و حرکتی پارلمانتاریستی برای احقاق حقوق ملت و مردم ایران بود تا نقش محوری و اساسی برای مردم در سیاست خودشان بر پایه قانون اساسی مشروطه ایجاد کنند. بنابراین مصدق رهبر جنبش احیای مشروطه بود. بنابراین من تعبیری شکست را برای جنبش ملی نمی پسندم اگر شکست خورده بود الآن اینجا نبودیم.
🔸 تاریخ نشان میدهد این نهضت دستاوردهای بسیار بزرگی داشت و زنده بودن مردم ایران را به تمام معنا نشان داد. همانگونه که قبل از آن انقلاب مشروطه این مساله را نشان داده بود. اما نوعی عقبگرد و پسرفت رخ داده است و امکان نداشت امریکا و انگلستان و همه اعوان و انصارشان این نهضت را دچار توقف و سکته کنند جز با همکاری عوامل داخلی. و این هم ساده اندیشی است که همه عوامل داخلی را در فریب خوردگان و کسانی که صرفاً آلت دست بوده اند خلاصه کنیم. این نادیده گرفتن پیچیدگی جامعه ایرانی از نظر فکر و فرهنگ، روحیات و احساسات و گونه گونی خود جامعه است.
▪️ جامعه ایرانی در دهه ۲۰ زمانی که نهضتش را برپا میکند زمانی است که نوسازی دوره رضاشاهی اتفاق افتاده و راه آهن کشیده شده، یک دانشگاه در تهران تاسیس شده و آموزش و پرورش در حال رشد است اما هنوز یک چهره عقب مانده و به تعبیری قرون وسطایی دارد. من در نقد نوسازی رضاشاهی بارها گفته و نوشته ام. در این نوسازیها همواره غیبت مردم را میبینیم. این نوسازی برنامهای است زیر سلطه کلان روایت حکومت. همه نوسازان با درجاتی از اختلاف میخواهند رژیم را تقویت کنند. چیزی که فراموش میشود برنامه ریزی برای توسعه همه جانبه مردم است در حالی که نوسازیها به سمتی میروند که ارتش و حکومت محوریت پیدا میکنند.
🔸 وقتی میگوییم جنبش ملی به چه معناست؟ وقتی به ویژه سخن از مردم میگوییم مردم چه کسانی هستند؟ از یاد نبریم که جنبش ملی شدن نفت ایران علیرغم همه اهمیتی که دارد، هرگز در روستاها رخنه نکرد. ما مفهوم نظریهای داریم که پارهای از محققان آن را ساختهاند و به کار میگیرند: تحت عنوان دهقانان غیرانقلابی ایران. این هم قابل نقد است و باید با احتیاط به کار گرفته شود. ولی این یک نکته از نظر تبیین تاریخ اجتماعی این نهضت است. زنان در این نهضت کجا هستند؟ نوسازی دستگاه اداری ایران در دوره رضاشاه شروع شد و نوعی سلطه مردانه را زدود. یعنی زنان این امکان را پیدا کردند که وارد بدنه ادارات بشوند. اما دهه ۲۰ را که مطالعه میکنیم، واکنش شدیدی از سوی بخشی از جامعه مذهبی نسبت به حضور زنان در ادارات هست. فدائیان اسلام و در یک بخشهایی آیتالله کاشانی و شمس قناتآبادی یکی از خواسته هایشان اخراج زنان از ادارات است.....
متن کامل:
https://cutt.ly/Pwjd6S7h
#ایران_فردا
#زمینههای_کودتا
#داریوش_رحمانیان
#هفتادمین_سالگشت
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺زمینههای اجتماعی کودتای ۲۸ مرداد
🔷 متن سخنرانی داریوش رحمانیان در نشست "۲۸ مرداد ؛ درد همیشه ماندگار"
هفتادمین سالگشت کودتا
▪️ تاریخ بسیار پیچیده است در حالی که در روایتهای اهل تاریخ، چه مورخان و چه کسانی که از بیرون از این رشته به تاریخ میپردازند، در مواقع بسیاری به درجات ساده میشود. این نکتهای است که به ویژه در ایران باید به آن توجه کرد. دلیل آن نیز چیزی نیست جز آن که فهم ما از تاریخ و تاریخ نگاری زیر سلطه بسیاری از اندیشهها و کلان روایتها له شده است و ما نیاز داریم به نواندیشی در تاریخ. با تکیه بر تعبیری از شاهنامه و فردوسی سالها پیش تعبیری ساخته ام تحت عنوان «نو نامه نویسی» و جز با نو کردن نامه ایران نمیماند و ایران نو نمیشود.
🔸 تاریخ معاصر ما از انقلاب مشروطه که به یک معنا سرفصل تاریخ معاصر ما است، تاریخ جنگ بین مردم و نامردم است. انقلاب مشروطه سرفصلی است که میخواهد تاریخ ایران را از فرهنگ و اندیشه زیر سلطه شخصیت زدگی و شخص محوری رها کند. این جریانی است که تاکنون هم ادامه داشته است. بنابراین اینجا صمیمانه عرض میکنم مصدق را خیلی دوست دارم اما وقتی کارنامه اش را میخوانم نقدهایی هم دارم و کاستی هم میبینم.
▪️ در یک هفتهای که به عنوان این بحث میاندیشیدم به این نتیجه رسیدم که بگویم «دو لبه قیچی». جنبش ملی شدن نفت ایران که بهانه ای برای احیای مشروطه ایرانی و حرکتی پارلمانتاریستی برای احقاق حقوق ملت و مردم ایران بود تا نقش محوری و اساسی برای مردم در سیاست خودشان بر پایه قانون اساسی مشروطه ایجاد کنند. بنابراین مصدق رهبر جنبش احیای مشروطه بود. بنابراین من تعبیری شکست را برای جنبش ملی نمی پسندم اگر شکست خورده بود الآن اینجا نبودیم.
🔸 تاریخ نشان میدهد این نهضت دستاوردهای بسیار بزرگی داشت و زنده بودن مردم ایران را به تمام معنا نشان داد. همانگونه که قبل از آن انقلاب مشروطه این مساله را نشان داده بود. اما نوعی عقبگرد و پسرفت رخ داده است و امکان نداشت امریکا و انگلستان و همه اعوان و انصارشان این نهضت را دچار توقف و سکته کنند جز با همکاری عوامل داخلی. و این هم ساده اندیشی است که همه عوامل داخلی را در فریب خوردگان و کسانی که صرفاً آلت دست بوده اند خلاصه کنیم. این نادیده گرفتن پیچیدگی جامعه ایرانی از نظر فکر و فرهنگ، روحیات و احساسات و گونه گونی خود جامعه است.
▪️ جامعه ایرانی در دهه ۲۰ زمانی که نهضتش را برپا میکند زمانی است که نوسازی دوره رضاشاهی اتفاق افتاده و راه آهن کشیده شده، یک دانشگاه در تهران تاسیس شده و آموزش و پرورش در حال رشد است اما هنوز یک چهره عقب مانده و به تعبیری قرون وسطایی دارد. من در نقد نوسازی رضاشاهی بارها گفته و نوشته ام. در این نوسازیها همواره غیبت مردم را میبینیم. این نوسازی برنامهای است زیر سلطه کلان روایت حکومت. همه نوسازان با درجاتی از اختلاف میخواهند رژیم را تقویت کنند. چیزی که فراموش میشود برنامه ریزی برای توسعه همه جانبه مردم است در حالی که نوسازیها به سمتی میروند که ارتش و حکومت محوریت پیدا میکنند.
🔸 وقتی میگوییم جنبش ملی به چه معناست؟ وقتی به ویژه سخن از مردم میگوییم مردم چه کسانی هستند؟ از یاد نبریم که جنبش ملی شدن نفت ایران علیرغم همه اهمیتی که دارد، هرگز در روستاها رخنه نکرد. ما مفهوم نظریهای داریم که پارهای از محققان آن را ساختهاند و به کار میگیرند: تحت عنوان دهقانان غیرانقلابی ایران. این هم قابل نقد است و باید با احتیاط به کار گرفته شود. ولی این یک نکته از نظر تبیین تاریخ اجتماعی این نهضت است. زنان در این نهضت کجا هستند؟ نوسازی دستگاه اداری ایران در دوره رضاشاه شروع شد و نوعی سلطه مردانه را زدود. یعنی زنان این امکان را پیدا کردند که وارد بدنه ادارات بشوند. اما دهه ۲۰ را که مطالعه میکنیم، واکنش شدیدی از سوی بخشی از جامعه مذهبی نسبت به حضور زنان در ادارات هست. فدائیان اسلام و در یک بخشهایی آیتالله کاشانی و شمس قناتآبادی یکی از خواسته هایشان اخراج زنان از ادارات است.....
متن کامل:
https://cutt.ly/Pwjd6S7h
#ایران_فردا
#زمینههای_کودتا
#داریوش_رحمانیان
#هفتادمین_سالگشت
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Telegraph
🔴زمینههای اجتماعی کودتای 28 مرداد
🔺 هفتادمین سالگشت کودتا – 11 @iranfardamag تاریخ بسیار پیچیده است در حالی که در روایتهای اهل تاریخ، چه مورخان و چه کسانی که از بیرون از این رشته به تاریخ میپردازند، در مواقع بسیاری به درجات ساده میشود. این نکتهای است که به ویژه در ایران باید به آن توجه…
💠 #تاریخ_معاصر
🔺 پیامدهای بلندمدت کودتای ۲۸ مرداد بر تاریخ معاصر ایران
🔷 متن سخنرانی #هاشم_آقاجری در نشست "۲۸ مرداد ؛ درد همیشه ماندگار"
🔺 هفتادمین سالگشت کودتا
▪️ابتدا به عنوان مقدمه عرض کنم گاهی نهضت ملی و کودتای ۲۸ مرداد از سوی برخی از سیاسیون به عنوان منازعه دو شخص مصدق و شاه تلقی میشود و تاریخ نهضت ملی و کودتا به یک امر شخصی تقلیل پیدا میکند. در حالی که مصدق و شاه علاوه بر این که شخص هستند، دو نماد هم هستند. نماد دو نوع تاریخ، دو پروژه تاریخی؛ دو پروژه که هرکدام در تجربه زیسته ایرانیان پیشینهای از خودشان باقی گذاشتهاند. مصدق نماینده ایران دموکراتیک و نوعی الگوی توسعه مستقل، درون زا و عرفی براساس شعارهای بنیادی انقلاب مشروطیت مانند آزادی، استقلال، توسعه ملی و مستقل است. شاه هم نماینده پروژهای که تحقق هم پیدا کرد و آن هم نوعی دیکتاتوری سلطنتی وابسته و البته همراه با اسلام نمایی و ارائه خدماتی به روحانیت اسلام و ادعاهای مسلمانی.
🔹مساله مصدق و کاشانی و شاه، یک امر مستمر و واقعیت بسیار دیرینه تاریخی هم هست. به این معنا که به قول بالتوک، ایران شناس روس، اگر ما یک خط عمودی از بالا تا پایین در مورد نظام حکمرانی تاریخی ایران بکشیم شاهد یک شکاف و تقابل میان دیوان یا دستگاه دولت که در راس آن صدراعظمها بودند و دربار که در راس آن شاه یا سلطان بود، خواهیم بود. این شکاف به خصوص در تاریخ پیشاقاجاری ما وجود داشت و در غیاب مردم و جنبشهای اجتماعی، صدراعظم در برابر شاه به عنوان قدرت برتر همواره از صحنه خارج میشد. به خصوص صدراعظمهای اصلاح گر و ایران دوست، نظیر حسنک وزیر در تاریخ بیهقی و خواجه رشید فضل الله که قربانی میشوند. وقتی به دوره قاجار میرسیم یک عامل دیگری هم به استبداد سلطنتی اضافه میشود و آن هم موقعیت نیمه مستعمراتی ایران همراه با نفوذ دوگانه روس و انگلیس هست که در نتیجه صدراعظمها و وزیرانی که قربانی میشوند همچون قائم مقام و امیرکبیر، قربانی استبداد داخلی و قدرت خارجی هستند.
▪️بعد ازانقلاب مشروطه و به خصوص بعد از انقلاب اکتبر و خارج شدن نیروی روسیه از ایران و یکه تاز شدن بریتانیا، ما شاهد دو کودتا و یا سه کودتا بعد از انقلاب مشروطه هستیم. سه کودتایی که هر سه با دخالت قدرتهای خارجی انجام شد. یکی کودتای محمدعلی شاه علیه مشروطه با حمایت روسیه تزاری که در این کودتا انقلاب مشروطه پیروز از میدان خارج شد و استبداد را شکست داد و محمدعلی شاه خلع شد. دو کودتای بعدی یکی کودتای انگلیسی سوم اسفند ۱۲۹۹ و دوم کودتای انگلیسی ـ امریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲. تا فرایند تکامل توسعهی درون زا، دموکراتیک و موزون و مستقل ایران را دچار کج ریسه بکنند. اتفاقاً هر دو کودتا در جوهره خودشان ضد آرمانهای مشروطه بودند و روح مشروطه را دفن کردند.
روح مشروطه عبارت بود از حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان، قانون و پارلمانتاریسم، استقلال، توسعه درون زا و ثبات همراه با مشارکت مردم نه ثبات مبتنی بر اقتدار و سرکوب متکی به نهادهای امنیتی و نظامی؛ آنچنان که ما هم در دوره رضاشاهی و هم پس از کودتای ۲۸ مرداد میبینیم. این است که کودتای ۲۸ مرداد نه یک امر ماضی تاریخ مصرف گذشته است. گاهی در بحثهای سیاسی میان گروههای سیاسی و حتی آزادی خواهان خارج از کشور میشنویم که گذشته را فراموش کنیم و این واقعه سپری شده و چقدر باید سر آن دعوا کنیم. گویی این دعوای شخصی بین دو نفر بوده است و حالا از آن کودتا ۷۰ سال گذشته و باید به بایگانی تاریخ سپرد و نیازی به بحث و گفت و گو دربارهی آن و زنده کردن آن تجربه نیست. در حالی که اگر نوع نگاهمان را تغییر بدهیم خواهیم دید کودتای ۲۸ مرداد همچنان مساله امروز ما و تاریخ زنده و تجربه زیستهای است که در طول ۷۰ سال طی کردیم و در حال طی کردنش هستیم.
متن کامل:
https://cutt.ly/hwjb4E4O
#ایران_فردا
#هاشم_آقاجری
#هفتادمین_سالگشت
#پیامدهای_بلندمدت_کودتا
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
http://tttttt.me/iranfardamag
🔺 پیامدهای بلندمدت کودتای ۲۸ مرداد بر تاریخ معاصر ایران
🔷 متن سخنرانی #هاشم_آقاجری در نشست "۲۸ مرداد ؛ درد همیشه ماندگار"
🔺 هفتادمین سالگشت کودتا
▪️ابتدا به عنوان مقدمه عرض کنم گاهی نهضت ملی و کودتای ۲۸ مرداد از سوی برخی از سیاسیون به عنوان منازعه دو شخص مصدق و شاه تلقی میشود و تاریخ نهضت ملی و کودتا به یک امر شخصی تقلیل پیدا میکند. در حالی که مصدق و شاه علاوه بر این که شخص هستند، دو نماد هم هستند. نماد دو نوع تاریخ، دو پروژه تاریخی؛ دو پروژه که هرکدام در تجربه زیسته ایرانیان پیشینهای از خودشان باقی گذاشتهاند. مصدق نماینده ایران دموکراتیک و نوعی الگوی توسعه مستقل، درون زا و عرفی براساس شعارهای بنیادی انقلاب مشروطیت مانند آزادی، استقلال، توسعه ملی و مستقل است. شاه هم نماینده پروژهای که تحقق هم پیدا کرد و آن هم نوعی دیکتاتوری سلطنتی وابسته و البته همراه با اسلام نمایی و ارائه خدماتی به روحانیت اسلام و ادعاهای مسلمانی.
🔹مساله مصدق و کاشانی و شاه، یک امر مستمر و واقعیت بسیار دیرینه تاریخی هم هست. به این معنا که به قول بالتوک، ایران شناس روس، اگر ما یک خط عمودی از بالا تا پایین در مورد نظام حکمرانی تاریخی ایران بکشیم شاهد یک شکاف و تقابل میان دیوان یا دستگاه دولت که در راس آن صدراعظمها بودند و دربار که در راس آن شاه یا سلطان بود، خواهیم بود. این شکاف به خصوص در تاریخ پیشاقاجاری ما وجود داشت و در غیاب مردم و جنبشهای اجتماعی، صدراعظم در برابر شاه به عنوان قدرت برتر همواره از صحنه خارج میشد. به خصوص صدراعظمهای اصلاح گر و ایران دوست، نظیر حسنک وزیر در تاریخ بیهقی و خواجه رشید فضل الله که قربانی میشوند. وقتی به دوره قاجار میرسیم یک عامل دیگری هم به استبداد سلطنتی اضافه میشود و آن هم موقعیت نیمه مستعمراتی ایران همراه با نفوذ دوگانه روس و انگلیس هست که در نتیجه صدراعظمها و وزیرانی که قربانی میشوند همچون قائم مقام و امیرکبیر، قربانی استبداد داخلی و قدرت خارجی هستند.
▪️بعد ازانقلاب مشروطه و به خصوص بعد از انقلاب اکتبر و خارج شدن نیروی روسیه از ایران و یکه تاز شدن بریتانیا، ما شاهد دو کودتا و یا سه کودتا بعد از انقلاب مشروطه هستیم. سه کودتایی که هر سه با دخالت قدرتهای خارجی انجام شد. یکی کودتای محمدعلی شاه علیه مشروطه با حمایت روسیه تزاری که در این کودتا انقلاب مشروطه پیروز از میدان خارج شد و استبداد را شکست داد و محمدعلی شاه خلع شد. دو کودتای بعدی یکی کودتای انگلیسی سوم اسفند ۱۲۹۹ و دوم کودتای انگلیسی ـ امریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲. تا فرایند تکامل توسعهی درون زا، دموکراتیک و موزون و مستقل ایران را دچار کج ریسه بکنند. اتفاقاً هر دو کودتا در جوهره خودشان ضد آرمانهای مشروطه بودند و روح مشروطه را دفن کردند.
روح مشروطه عبارت بود از حاکمیت مردم بر سرنوشت خودشان، قانون و پارلمانتاریسم، استقلال، توسعه درون زا و ثبات همراه با مشارکت مردم نه ثبات مبتنی بر اقتدار و سرکوب متکی به نهادهای امنیتی و نظامی؛ آنچنان که ما هم در دوره رضاشاهی و هم پس از کودتای ۲۸ مرداد میبینیم. این است که کودتای ۲۸ مرداد نه یک امر ماضی تاریخ مصرف گذشته است. گاهی در بحثهای سیاسی میان گروههای سیاسی و حتی آزادی خواهان خارج از کشور میشنویم که گذشته را فراموش کنیم و این واقعه سپری شده و چقدر باید سر آن دعوا کنیم. گویی این دعوای شخصی بین دو نفر بوده است و حالا از آن کودتا ۷۰ سال گذشته و باید به بایگانی تاریخ سپرد و نیازی به بحث و گفت و گو دربارهی آن و زنده کردن آن تجربه نیست. در حالی که اگر نوع نگاهمان را تغییر بدهیم خواهیم دید کودتای ۲۸ مرداد همچنان مساله امروز ما و تاریخ زنده و تجربه زیستهای است که در طول ۷۰ سال طی کردیم و در حال طی کردنش هستیم.
متن کامل:
https://cutt.ly/hwjb4E4O
#ایران_فردا
#هاشم_آقاجری
#هفتادمین_سالگشت
#پیامدهای_بلندمدت_کودتا
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
http://tttttt.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 پیامدهای بلندمدت کودتای ۲۸ مرداد بر تاریخ معاصر ایران
🔺 هفتادمین سالگشت کودتا – 12 @iranfardamag ابتدا به عنوان مقدمه عرض کنم گاهی نهضت ملی و کودتای 28 مرداد از سوی برخی از سیاسیون به عنوان منازعه دو شخص مصدق و شاه تلقی میشود و تاریخ نهضت ملی و کودتا به یک امر شخصی تقلیل پیدا میکند. در حالی که مصدق و شاه علاوه…