💠 #مصدق و سیمای تازه سياست ايران
✍️ دكتر محمدعلی اسلامی ندوشن:
🔹 در ايران هميشه بدها میتوانند متحد شوند، زيرا منافع شناختهشده مشترك دارند!
🔹 در دوره مصدق سيمای سیاسی كشور كه از قتل اميركبير تا مشروطه و از مشروطه تا ملي شدن نفت بر يك روال بود، تغيير يافت. .. در اجتماعهای سياسی صدساله گذشته ايران، هميشه افراد فرصتطلب صف اول را اشغال كردهاند، بهترها دلسرد شده و مقاومت را از دست داده و به عقب رانده شدهاند؛ بی وفاها، خوش ظاهرها و بدباطنها، كمطاقتها، هوابينها، رياورزها، دودوزهبازيكنها، به تعدادي هستند كه هر دورانی را مشوب كنند.
🔹 دو خصيصه تاريخی هست كه تجمع سياسی را نامطمئن میسازد: يك گرايش ايرانی به مركز قدرت كه تاچندی پيش اين مركز قدرت دربار بوده است؛ يعنی همه كشيده میشوند به جانب كانونی كه قدرت را در دست دارد، از اين رو گروه معارض و مخالف نيز هميشه در معرض تزلزل است؛ زيرا اعضايش دانسته و نداسته گراينده به مركز هستند و چه بسا بيوفايی كنند...دوم، ريشهگرفتگی نفوذ خارجی كه به صورت يك باور تاريخی درآمده است. .
🔹 در ميان رجال سياسی كشور، مجلس، ارتش، روزنامهنگار، كساني كه از روی فرصتطلبی يا مرعوبيت به او روي خوش نشان دادند، عناصر متلونی بودند كه رو به جانب قطب مخالف داشتند. بعضی از همكاران نزديكش از نيمه راه برگشتند، حتي بعضی هم كه صميمیتر بودند، چون او را به نشيب ديدند (و باور نمیكردند كه بشود با «مركز قدرت» درافتاد)، با شرمندگی او را ترك گفتند. از اين بابت، روزهای آخر و جريان محاكمه مصدق معنیدار است. و اما مردم كه در طرفداری از او دلسوخته و صادق بودند، و ۳۰ تير نشان داد كه آمادهاند تا در راه رهايی كشور تا پای جان جلو روند، چون هيجانی و قائم بر احساس بودند، زمينه اطمينانبخشی را تشكيل نمیدادند. احساس و هيجان از آنجا كه تبش تند است، زود عرقش درمیآيد. گرايش پختهشده و متعقل میتواند تكيهگاه قرار گيرد.
🔹 در ايران هميشه بدها میتوانند متحد شوند، زيرا منافع شناختهشده مشترك دارند، خوبها پراكندهاند؛ نفع اينها مبهم، دوردست و ناپيداست!در ماجراي مصدق گناه متوجه سردمداران بود: چه كوفیصفتان دنيادار، چه گرايندگان ضعيفالنفس، چه كهنهحريفاني كه نفْس رويآوری به كشور و مردم را عبث و بدعاقبت میدانستند.
🔹 مصدق نماينده آرزوی فروخورده مردم قرار گرفت كه میخواستند كمر راست كنند، ميیخواستند از زير بار تحقير بيرون آيند. ايراني موجودي است كه مرد «نقطه اوج» است. سالها تحمل میكند و چون فشار به نقطه نهايی رسيد، وارد عمل ميشود. چون در نهضت مصدق اصالت بود، مردم به حركت آمدند. چندی ايرانی احساس غرور كرد، زيرا اميد داشت كه يوغ كهنهكارترين نيروي استعماری را به دور افكند.
🔹 مصدق، تصوير ايران را در خارج تغيير داده بود. ديگر ايران آن ايران رنگ و رو رفته نبود، كه در اروپا و آمريكا با «ايراك» (iraq) اشتباهش بگيرند. پيش از آن عراق از ايران معروفتر بود، شايد براي آنكه ايران نام جديدی بود، و كلمه پرس(perse) هم طنين خيلی كهنی داشت كه به دوره هخامنشی سر میزد. ايران در عصر جديد، كشوری بود كه به گربه و قالی شناخته میشد.
علياصغر حكمت در جايی نوشته است كه به ديدار نهرو رفته بوده و نهرو با لحن سرزنشآميز در اشاره به مصدق میپرسد كه: «چرا يك چنين مرد بزرگ مردمي را به زير افكنديد؟» و او جواب میدهد: من اشاره به عكس گاندی كه بالاي سر نهرو بود، كردم و گفتم: «مرد بزرگ و مردمی اين است!» و قضيّه درز گرفته میشود.
روزها (جلد سوم)
@sahandiranmehr
#کودتا
#مردم
#محمد_مصدق
#صنعت_نفت
#شعبان_جعفری
#چماقداران_حکومتی
#استبداد
#کودتای_۲۸_مرداد
https://tttttt.me/ksmtehran1/62
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
✍️ دكتر محمدعلی اسلامی ندوشن:
🔹 در ايران هميشه بدها میتوانند متحد شوند، زيرا منافع شناختهشده مشترك دارند!
🔹 در دوره مصدق سيمای سیاسی كشور كه از قتل اميركبير تا مشروطه و از مشروطه تا ملي شدن نفت بر يك روال بود، تغيير يافت. .. در اجتماعهای سياسی صدساله گذشته ايران، هميشه افراد فرصتطلب صف اول را اشغال كردهاند، بهترها دلسرد شده و مقاومت را از دست داده و به عقب رانده شدهاند؛ بی وفاها، خوش ظاهرها و بدباطنها، كمطاقتها، هوابينها، رياورزها، دودوزهبازيكنها، به تعدادي هستند كه هر دورانی را مشوب كنند.
🔹 دو خصيصه تاريخی هست كه تجمع سياسی را نامطمئن میسازد: يك گرايش ايرانی به مركز قدرت كه تاچندی پيش اين مركز قدرت دربار بوده است؛ يعنی همه كشيده میشوند به جانب كانونی كه قدرت را در دست دارد، از اين رو گروه معارض و مخالف نيز هميشه در معرض تزلزل است؛ زيرا اعضايش دانسته و نداسته گراينده به مركز هستند و چه بسا بيوفايی كنند...دوم، ريشهگرفتگی نفوذ خارجی كه به صورت يك باور تاريخی درآمده است. .
🔹 در ميان رجال سياسی كشور، مجلس، ارتش، روزنامهنگار، كساني كه از روی فرصتطلبی يا مرعوبيت به او روي خوش نشان دادند، عناصر متلونی بودند كه رو به جانب قطب مخالف داشتند. بعضی از همكاران نزديكش از نيمه راه برگشتند، حتي بعضی هم كه صميمیتر بودند، چون او را به نشيب ديدند (و باور نمیكردند كه بشود با «مركز قدرت» درافتاد)، با شرمندگی او را ترك گفتند. از اين بابت، روزهای آخر و جريان محاكمه مصدق معنیدار است. و اما مردم كه در طرفداری از او دلسوخته و صادق بودند، و ۳۰ تير نشان داد كه آمادهاند تا در راه رهايی كشور تا پای جان جلو روند، چون هيجانی و قائم بر احساس بودند، زمينه اطمينانبخشی را تشكيل نمیدادند. احساس و هيجان از آنجا كه تبش تند است، زود عرقش درمیآيد. گرايش پختهشده و متعقل میتواند تكيهگاه قرار گيرد.
🔹 در ايران هميشه بدها میتوانند متحد شوند، زيرا منافع شناختهشده مشترك دارند، خوبها پراكندهاند؛ نفع اينها مبهم، دوردست و ناپيداست!در ماجراي مصدق گناه متوجه سردمداران بود: چه كوفیصفتان دنيادار، چه گرايندگان ضعيفالنفس، چه كهنهحريفاني كه نفْس رويآوری به كشور و مردم را عبث و بدعاقبت میدانستند.
🔹 مصدق نماينده آرزوی فروخورده مردم قرار گرفت كه میخواستند كمر راست كنند، ميیخواستند از زير بار تحقير بيرون آيند. ايراني موجودي است كه مرد «نقطه اوج» است. سالها تحمل میكند و چون فشار به نقطه نهايی رسيد، وارد عمل ميشود. چون در نهضت مصدق اصالت بود، مردم به حركت آمدند. چندی ايرانی احساس غرور كرد، زيرا اميد داشت كه يوغ كهنهكارترين نيروي استعماری را به دور افكند.
🔹 مصدق، تصوير ايران را در خارج تغيير داده بود. ديگر ايران آن ايران رنگ و رو رفته نبود، كه در اروپا و آمريكا با «ايراك» (iraq) اشتباهش بگيرند. پيش از آن عراق از ايران معروفتر بود، شايد براي آنكه ايران نام جديدی بود، و كلمه پرس(perse) هم طنين خيلی كهنی داشت كه به دوره هخامنشی سر میزد. ايران در عصر جديد، كشوری بود كه به گربه و قالی شناخته میشد.
علياصغر حكمت در جايی نوشته است كه به ديدار نهرو رفته بوده و نهرو با لحن سرزنشآميز در اشاره به مصدق میپرسد كه: «چرا يك چنين مرد بزرگ مردمي را به زير افكنديد؟» و او جواب میدهد: من اشاره به عكس گاندی كه بالاي سر نهرو بود، كردم و گفتم: «مرد بزرگ و مردمی اين است!» و قضيّه درز گرفته میشود.
روزها (جلد سوم)
@sahandiranmehr
#کودتا
#مردم
#محمد_مصدق
#صنعت_نفت
#شعبان_جعفری
#چماقداران_حکومتی
#استبداد
#کودتای_۲۸_مرداد
https://tttttt.me/ksmtehran1/62
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
Telegram
..
💠 اگر این #دست_ها نبودند ...
✍ آسیه سپهری
این تصویر مشت است.
مشتی سنگین.
از میان همه تصاویر منتشره شدهٔ کودتای ۲۸ مرداد، از نگاه من این تصویر سنگین ترین است؛
نه چون سرلشگر زاهدی، لبخند پیروزی برلب! در حال ارسال و امضای تلگرافی است که به عنوان خوش خبری برای شاه میفرستد، تا به گوش والا مقامان برساند؛
- دستورات مزدوران و سرمایه داران را به همنوایی با ستمگران، برضد ملت خویش به سرانجام رسانیده.
-دفاتر مطبوعاتی مردمی را با خاک یکسان کرده.
-بر سر طرفداران دولت مردمی در کف خیابان چوب و چماق کشیده.
- دستور حبس وزرایی چون فاطمی را ابلاغ نموده.
- و در آخر نخست وزیر ملی را با هجوم به خانه اش به بند کشیده.
و نه حتی از باب خوش خدمتی برای تراژدی نخبه کشی در تاریخ های تکراری این سرزمین!
در این عکس دست هایی مشغول بالازدن آستین زاهدی هستند که هرچند چهره شان مشخص نیست و نه حتی نامشان، همچون زاهدی ها و شعبان بی مخ ها بر سر زبان ها افتاده! اما
تاریخ ما را این "دست ها" رقم زده اند.
همین دست های مزوّر و نان به نرخ روز خور، که اوج رذالت را در نهاد بشر به صورت آدمی تف می کنند و تاریخ ساز می شوند.
https://tttttt.me/ksmtehran1/63
#مردم
#محمد_مصدق
#صنعت_نفت
#استبداد
#کودتای_۲۸_مرداد
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
✍ آسیه سپهری
این تصویر مشت است.
مشتی سنگین.
از میان همه تصاویر منتشره شدهٔ کودتای ۲۸ مرداد، از نگاه من این تصویر سنگین ترین است؛
نه چون سرلشگر زاهدی، لبخند پیروزی برلب! در حال ارسال و امضای تلگرافی است که به عنوان خوش خبری برای شاه میفرستد، تا به گوش والا مقامان برساند؛
- دستورات مزدوران و سرمایه داران را به همنوایی با ستمگران، برضد ملت خویش به سرانجام رسانیده.
-دفاتر مطبوعاتی مردمی را با خاک یکسان کرده.
-بر سر طرفداران دولت مردمی در کف خیابان چوب و چماق کشیده.
- دستور حبس وزرایی چون فاطمی را ابلاغ نموده.
- و در آخر نخست وزیر ملی را با هجوم به خانه اش به بند کشیده.
و نه حتی از باب خوش خدمتی برای تراژدی نخبه کشی در تاریخ های تکراری این سرزمین!
در این عکس دست هایی مشغول بالازدن آستین زاهدی هستند که هرچند چهره شان مشخص نیست و نه حتی نامشان، همچون زاهدی ها و شعبان بی مخ ها بر سر زبان ها افتاده! اما
تاریخ ما را این "دست ها" رقم زده اند.
همین دست های مزوّر و نان به نرخ روز خور، که اوج رذالت را در نهاد بشر به صورت آدمی تف می کنند و تاریخ ساز می شوند.
https://tttttt.me/ksmtehran1/63
#مردم
#محمد_مصدق
#صنعت_نفت
#استبداد
#کودتای_۲۸_مرداد
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
Telegram
..
💠 #شعر_زمانه
🔹 تسلا و سلام
🔹 #اخوان_ثالث
🔹 اخوان ثالث : «شعر تسلا و سلام را برای زنده یاد دکتر مصدق گفته ام. در آن وقت ها و در سال ۳۵ نمی شد اسم او را ببری. این بود که بالای شعر نوشتم: برای پیر محمد احمدآبادی. من خودم در زندان بودم که آن مرد بزرگ و بزرگوار تاریخ معاصر ما را گرفته بودند و تقریباً محکوم کرده بودند. وقتی ما را در زندان زرهی برای هواخوری می بردند او را دیدم که در یک حصار سیمی خاص و جداگانه به تنهایی راه می رفت و قدم می زد: مثل شیری درون قفس. بعدها این شعر را برایش گفتم.»
🔹 نکتۀ جالب این که «تسلا و سلام» را اخوان (م.امید) در قالب قصیده سروده حال آن که شاعران کلاسیک قصیده را برای مدح، به کار می بستند و اخوان ثالث که از معدود نوسُرایان مسلط به ادبیات کلاسیک بود این نکته را نیک می دانسته و به عمد دربارۀ مصدق، قالب قصیده را برگزیده تا بگوید او را شایستۀ مدح می داند ولو نه در قدرت که در حصار باشد:
دیدی دلا که یار نیامد؟
گرد آمد و سوار نیامد؟
بگداخت شمع و سوخت، سراپای
وان صبح زرنگار نیامد؟
آراستیم خانه و خوان را
وان ضیفِ نامدار نیامد
دل را و شوق را و توان را
غم خورد و غمگسار نیامد
آن کاخ ها ز پایه فروریخت
و آن کرده ها به کار نیامد
سوزد دلم به رنج و شکیبت
ای باغبان! بهار نیامد
بشکفت بس شکوفه و پژمرد
اما گلی به بار نیامد
خشکید چشمِ چشمه و دیگر
آبی به جویبار نیامد
ای شیرِ پیرِ بسته به زنجیر
کز بندت ایچ عار نیامد
سودت حصار و پیکِ نجاتی
سوی تو وان حصار نیامد
زی تشنه کشتگاه نجیبت
جز ابر زهربار نیامد
یک از آن قوافل پر با
ران گهر نثار نیامد
ای نادر نوادر ایام
کت فرّ و بخت یار نیامد
دیری گذشت و چون تو دلیری
در صف کارزار نیامد
افسوس کان سفاین حری
زی ساحل قرار نیامد
وان رنج بی حساب تو دردادک
چون هیچ در شمار نیامد
وز سفله یاوران تو در جنگ
کاری به جز فرار نیامد
من دانم و دلت که غمان چند
آمد ور آشکار نیامد
چندان که غم به جان تو بارید
باران به کوهسار نیامد
#محمد_مصدق
#صنعت_نفت
#کودتای_۲۸_مرداد
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
🔹 تسلا و سلام
🔹 #اخوان_ثالث
🔹 اخوان ثالث : «شعر تسلا و سلام را برای زنده یاد دکتر مصدق گفته ام. در آن وقت ها و در سال ۳۵ نمی شد اسم او را ببری. این بود که بالای شعر نوشتم: برای پیر محمد احمدآبادی. من خودم در زندان بودم که آن مرد بزرگ و بزرگوار تاریخ معاصر ما را گرفته بودند و تقریباً محکوم کرده بودند. وقتی ما را در زندان زرهی برای هواخوری می بردند او را دیدم که در یک حصار سیمی خاص و جداگانه به تنهایی راه می رفت و قدم می زد: مثل شیری درون قفس. بعدها این شعر را برایش گفتم.»
🔹 نکتۀ جالب این که «تسلا و سلام» را اخوان (م.امید) در قالب قصیده سروده حال آن که شاعران کلاسیک قصیده را برای مدح، به کار می بستند و اخوان ثالث که از معدود نوسُرایان مسلط به ادبیات کلاسیک بود این نکته را نیک می دانسته و به عمد دربارۀ مصدق، قالب قصیده را برگزیده تا بگوید او را شایستۀ مدح می داند ولو نه در قدرت که در حصار باشد:
دیدی دلا که یار نیامد؟
گرد آمد و سوار نیامد؟
بگداخت شمع و سوخت، سراپای
وان صبح زرنگار نیامد؟
آراستیم خانه و خوان را
وان ضیفِ نامدار نیامد
دل را و شوق را و توان را
غم خورد و غمگسار نیامد
آن کاخ ها ز پایه فروریخت
و آن کرده ها به کار نیامد
سوزد دلم به رنج و شکیبت
ای باغبان! بهار نیامد
بشکفت بس شکوفه و پژمرد
اما گلی به بار نیامد
خشکید چشمِ چشمه و دیگر
آبی به جویبار نیامد
ای شیرِ پیرِ بسته به زنجیر
کز بندت ایچ عار نیامد
سودت حصار و پیکِ نجاتی
سوی تو وان حصار نیامد
زی تشنه کشتگاه نجیبت
جز ابر زهربار نیامد
یک از آن قوافل پر با
ران گهر نثار نیامد
ای نادر نوادر ایام
کت فرّ و بخت یار نیامد
دیری گذشت و چون تو دلیری
در صف کارزار نیامد
افسوس کان سفاین حری
زی ساحل قرار نیامد
وان رنج بی حساب تو دردادک
چون هیچ در شمار نیامد
وز سفله یاوران تو در جنگ
کاری به جز فرار نیامد
من دانم و دلت که غمان چند
آمد ور آشکار نیامد
چندان که غم به جان تو بارید
باران به کوهسار نیامد
#محمد_مصدق
#صنعت_نفت
#کودتای_۲۸_مرداد
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
💠 سالروز #ملی_شدن_صنعت_نفت_ایران
در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹، صنعت نفت ایران با تدبیر و پیگیری های بی دریغ دکتر مصدق، دکتر سید حسین فاطمی و دیگر دوستان همراهشان ملی شد و دست استعمار از این صنعت کوتاه.
🔹مصدق نخستین دولتمرد خاورمیانه بود که با اجرایی کردن اندیشه ملی کردن صنعت نفت، پرچم مبارزه اقتصادی با قدرت های استعماری را برافراشت. تا جایی که جمال عبدالناصر، خیابانی به نام دکتر مصدق در قاهره نامگذاری کرد.
🔹تاریخ ایران اما همیشه پر بود از چرخ های ناموزون بسیار؛
بعد از کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲، دکتر مصدق به سه سال زندان انفرادی و تبعید به احمدآباد محکوم شد و تا پایان عمر -۱۴ اسفند۱۳۴۵ - در حصربود.
🔹کارت تبریک نوروز۱۳۳۳؛ یکی از دردناکترین و در عین حال گویاترین بیانیه هایی بود که یاران مصدق به مناسبت بهارهای بی عید این سرزمین صادر کردند.
🔗 تاریخ نیست اینکه مدام از برت کنند...
#مردم
#دولت_ملی
#محمد_مصدق
#صنعت_نفت
#منافع_ملی
#سرمایه_داری
#شعبان_جعفری
#چماقداران_حکومتی
#استعمار
#تاریخ_معاصر
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹، صنعت نفت ایران با تدبیر و پیگیری های بی دریغ دکتر مصدق، دکتر سید حسین فاطمی و دیگر دوستان همراهشان ملی شد و دست استعمار از این صنعت کوتاه.
🔹مصدق نخستین دولتمرد خاورمیانه بود که با اجرایی کردن اندیشه ملی کردن صنعت نفت، پرچم مبارزه اقتصادی با قدرت های استعماری را برافراشت. تا جایی که جمال عبدالناصر، خیابانی به نام دکتر مصدق در قاهره نامگذاری کرد.
🔹تاریخ ایران اما همیشه پر بود از چرخ های ناموزون بسیار؛
بعد از کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲، دکتر مصدق به سه سال زندان انفرادی و تبعید به احمدآباد محکوم شد و تا پایان عمر -۱۴ اسفند۱۳۴۵ - در حصربود.
🔹کارت تبریک نوروز۱۳۳۳؛ یکی از دردناکترین و در عین حال گویاترین بیانیه هایی بود که یاران مصدق به مناسبت بهارهای بی عید این سرزمین صادر کردند.
🔗 تاریخ نیست اینکه مدام از برت کنند...
#مردم
#دولت_ملی
#محمد_مصدق
#صنعت_نفت
#منافع_ملی
#سرمایه_داری
#شعبان_جعفری
#چماقداران_حکومتی
#استعمار
#تاریخ_معاصر
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
💠 #تاریخ_معاصر
🔺 نسبت کودتای ۲۸ مرداد با آرمانهای انقلاب مشروطه
▪️هفتادمین سالگشت کودتا –۱
✍حسین آبادیان *
🔸انقلاب مشروطه ایران عظیمترین تحول سیاسی و اجتماعی ایران بود که تأثیری دورانساز بر فرایندهای فرهنگی و حتی بینش دینی اقشاری از مردم ایران و نیز روحانیان به ارمغان آورد. با استناد به اصول ۵۱ گانه قانون اساسی و همچنین اصول ۱۰۷ گانه متمم قانون اساسی این نکته بسیار مهم واضحتر میشود:
🔹اتکای قانون اساسی بر مجلس شورای ملی به مثابه تجلی اراده جمعی مردم بود که در «امور معاشی و سیاسی وطن خود مشارکت دارند.» بر اساس قسم نامه نمایندگان آنها سوگند یاد میکردند که به «سلطنت و حقوق ملت خيانت ننمائيم و هيچ منظوري نداشته باشيم جز فوائد و مصالح دولت و ملت ايران.» مجلس شورای ملی حق داشت مطابق با «صلاح ملک و ملت» و «در عموم مسائل» دخالت کند و طبق اصل بیست و هشتم قانون اساسی هیچ حکم کتبی و شفاهی شاه مستمسکی برای عدم پاسخگو بودن وزیر مربوطه به شمار نمیرفت. طبق اصول مختلف متمم قانون اساسی بستگان شاه حق دخالت در مسائل سیاسی و اجرائی کشور نداشتند، حق نداشتند به عنوان وزیر انتخاب شوند، شخص شاه مسئولیت اجرائی نداشت و اگر هم فرمانی صادر میکرد باید دلیل صدور فرمان را به مجلس توضیح میداد. به عبارتی کشور دارای قوای مقننه، مجریه و قضائیه بود، شاه چون مسئولیت اجرائی نداشت؛ دولت در برابر مجلس پاسخگو بود و هیچ وزیری به تأکید متمم قانون اساسی هم نمیتوانست حکمی کتبی و شفاهی از شاه را دلیلی برای عدم جوابگو بودن خود تلقی نماید.
🔸شاید مهمترین اصل متمم قانون اساسی اصل ۳۵ بود که مقرر میداشت: «سلطنت ودیعهای است که به موهبت الهی از طرف مردم به شخص شاه مفوض شده.» بنابراین سلطنت ودیعه یا همان امانت بود، امانتی بود که به لطف خداوند «از طرف مردم» به شاه «مفوض» شده، یعنی اینکه سلطنت حق نیست، امانت است؛ شاه سمبل وحدت ملی کشور است و سلطنت از سوی مردم به او «تفویض» شده، یعنی مردم قدرت خود را به او واگذار کردهاند و شاه نماینده آنهاست که به «وکالت» از ایشان سلطنت میکند، حکومت حق مردم است که دولت مسئول و از آن بالاتر مجلس این حکومت را برای حفظ مصالح ملی اعمال مینماید. اهمیت ضرورت عدم دخالت شاه در مسائل سیاسی و اجرائی به حدی بود که در اصل ۴۴ متمم قانون اساسی باز هم تأکید شده بود شاه هیچگونه مسئولیتی ندارد، بلکه دولت مسئول است و وزراء در برابر مجلس باید پاسخگو باشند.
🔹اصل سی و سوم متمم قانون اساسی مقرر میکرد که «مجلسین [شورای ملی و سنا] حق تحقیق و تفحص در هر امری را دارند.» به عبارتی مجلس میتوانست در باره شخص شاه و خاندان سلطنتی هم سؤال و جواب نماید و هیچ امری مانع از این وظیفه خطیر نمیشد. مطابق اصل ۴۵ متمم قانون اساسی «حتی دستخط پادشاه وقتی قابل اجراست که به امضای وزیر مربوطه رسیده باشد.» طبق اصل ۵۶ متمم قانون اساسی «مصارف و مخارج دستگاه سلطنتی باید قانوناً معین باشد.» بحث عدم دخالت شاه در مسائل اجرائی کشور به نحوی اهمیت داشت که باز هم در اصل ۶۴ متمم قانون اساسی قید شده بود: «وزرا نمیتوانند احکام کتبی و شفاهی شاه را مستمسک قرار دهند و از خود سلب مسئولیت نمایند.»
🔸اینها تنها بندهائی از قانون اساسی و متمم آن در دوره مشروطه بودند، هیچ کدام از این اصول با تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی تغییر نکرد و در مجلس مؤسسان که در آذرماه ۱۳۰۴ تشکیل شد و در نهایت قدرت را به رضاشاه تفویض نمود، تنها اصول ۳۶، ۳۷ و ۳۸ متمم قانون اساسی تغییر کرد که مثلاً سلطنت پهلوی را به جای قاجار قانونیت میبخشید و تکلیف جانشین سلطنت را معین میکرد، همین اصول هم البته به صورت غیرقانونی و در مجلس پنجم شورای ملی که وظیفه جرح و تعدیل و تغییر در اصول قانون اساسی نداشت، تصویب گردید و البته با مخالفت دکتر محمد مصدق، سیدحسن مدرس، سیدحسن تقیزاده، یحیی دولتآبادی و حسین علاء مواجه شد ضمن اینکه نمایندگانی مثل ملکالشعرای بهار و سیدحسن زعیم هم با آن رویه مخالف بودند....
متن کامل:
https://cutt.ly/uwgrpZmX
#ایران_فردا
#محمد_مصدق
#حسین_آبادیان
#آرمانهای_مشروطه
#هفتادمین_سالگشت_کودتا
http://tttttt.me/iranfardamag
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺 نسبت کودتای ۲۸ مرداد با آرمانهای انقلاب مشروطه
▪️هفتادمین سالگشت کودتا –۱
✍حسین آبادیان *
🔸انقلاب مشروطه ایران عظیمترین تحول سیاسی و اجتماعی ایران بود که تأثیری دورانساز بر فرایندهای فرهنگی و حتی بینش دینی اقشاری از مردم ایران و نیز روحانیان به ارمغان آورد. با استناد به اصول ۵۱ گانه قانون اساسی و همچنین اصول ۱۰۷ گانه متمم قانون اساسی این نکته بسیار مهم واضحتر میشود:
🔹اتکای قانون اساسی بر مجلس شورای ملی به مثابه تجلی اراده جمعی مردم بود که در «امور معاشی و سیاسی وطن خود مشارکت دارند.» بر اساس قسم نامه نمایندگان آنها سوگند یاد میکردند که به «سلطنت و حقوق ملت خيانت ننمائيم و هيچ منظوري نداشته باشيم جز فوائد و مصالح دولت و ملت ايران.» مجلس شورای ملی حق داشت مطابق با «صلاح ملک و ملت» و «در عموم مسائل» دخالت کند و طبق اصل بیست و هشتم قانون اساسی هیچ حکم کتبی و شفاهی شاه مستمسکی برای عدم پاسخگو بودن وزیر مربوطه به شمار نمیرفت. طبق اصول مختلف متمم قانون اساسی بستگان شاه حق دخالت در مسائل سیاسی و اجرائی کشور نداشتند، حق نداشتند به عنوان وزیر انتخاب شوند، شخص شاه مسئولیت اجرائی نداشت و اگر هم فرمانی صادر میکرد باید دلیل صدور فرمان را به مجلس توضیح میداد. به عبارتی کشور دارای قوای مقننه، مجریه و قضائیه بود، شاه چون مسئولیت اجرائی نداشت؛ دولت در برابر مجلس پاسخگو بود و هیچ وزیری به تأکید متمم قانون اساسی هم نمیتوانست حکمی کتبی و شفاهی از شاه را دلیلی برای عدم جوابگو بودن خود تلقی نماید.
🔸شاید مهمترین اصل متمم قانون اساسی اصل ۳۵ بود که مقرر میداشت: «سلطنت ودیعهای است که به موهبت الهی از طرف مردم به شخص شاه مفوض شده.» بنابراین سلطنت ودیعه یا همان امانت بود، امانتی بود که به لطف خداوند «از طرف مردم» به شاه «مفوض» شده، یعنی اینکه سلطنت حق نیست، امانت است؛ شاه سمبل وحدت ملی کشور است و سلطنت از سوی مردم به او «تفویض» شده، یعنی مردم قدرت خود را به او واگذار کردهاند و شاه نماینده آنهاست که به «وکالت» از ایشان سلطنت میکند، حکومت حق مردم است که دولت مسئول و از آن بالاتر مجلس این حکومت را برای حفظ مصالح ملی اعمال مینماید. اهمیت ضرورت عدم دخالت شاه در مسائل سیاسی و اجرائی به حدی بود که در اصل ۴۴ متمم قانون اساسی باز هم تأکید شده بود شاه هیچگونه مسئولیتی ندارد، بلکه دولت مسئول است و وزراء در برابر مجلس باید پاسخگو باشند.
🔹اصل سی و سوم متمم قانون اساسی مقرر میکرد که «مجلسین [شورای ملی و سنا] حق تحقیق و تفحص در هر امری را دارند.» به عبارتی مجلس میتوانست در باره شخص شاه و خاندان سلطنتی هم سؤال و جواب نماید و هیچ امری مانع از این وظیفه خطیر نمیشد. مطابق اصل ۴۵ متمم قانون اساسی «حتی دستخط پادشاه وقتی قابل اجراست که به امضای وزیر مربوطه رسیده باشد.» طبق اصل ۵۶ متمم قانون اساسی «مصارف و مخارج دستگاه سلطنتی باید قانوناً معین باشد.» بحث عدم دخالت شاه در مسائل اجرائی کشور به نحوی اهمیت داشت که باز هم در اصل ۶۴ متمم قانون اساسی قید شده بود: «وزرا نمیتوانند احکام کتبی و شفاهی شاه را مستمسک قرار دهند و از خود سلب مسئولیت نمایند.»
🔸اینها تنها بندهائی از قانون اساسی و متمم آن در دوره مشروطه بودند، هیچ کدام از این اصول با تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی تغییر نکرد و در مجلس مؤسسان که در آذرماه ۱۳۰۴ تشکیل شد و در نهایت قدرت را به رضاشاه تفویض نمود، تنها اصول ۳۶، ۳۷ و ۳۸ متمم قانون اساسی تغییر کرد که مثلاً سلطنت پهلوی را به جای قاجار قانونیت میبخشید و تکلیف جانشین سلطنت را معین میکرد، همین اصول هم البته به صورت غیرقانونی و در مجلس پنجم شورای ملی که وظیفه جرح و تعدیل و تغییر در اصول قانون اساسی نداشت، تصویب گردید و البته با مخالفت دکتر محمد مصدق، سیدحسن مدرس، سیدحسن تقیزاده، یحیی دولتآبادی و حسین علاء مواجه شد ضمن اینکه نمایندگانی مثل ملکالشعرای بهار و سیدحسن زعیم هم با آن رویه مخالف بودند....
متن کامل:
https://cutt.ly/uwgrpZmX
#ایران_فردا
#محمد_مصدق
#حسین_آبادیان
#آرمانهای_مشروطه
#هفتادمین_سالگشت_کودتا
http://tttttt.me/iranfardamag
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Telegraph
🔴 نسبت کودتای 28 مرداد با آرمانهای انقلاب مشروطه
🔷 حسین آبادیان * @iranfardamag انقلاب مشروطه ایران عظیم ترین تحول سیاسی و اجتماعی ایران بود که تأثیری دوران ساز بر فرایندهای فرهنگی و حتی بینش دینی اقشاری از مردم ایران و نیز روحانیان به ارمغان آورد. با استناد به اصول 51 گانه قانون اساسی و همچنین اصول…
💠 #تقویم
🔺امروز در تقویم؛
▪️مصادفاستبا سیوپنجمین سالگرد درگذشت #احسان_طبری، عضو ارشد حزب توده ایران، نویسنده و مترجم شناختهشده.
طبری که چهره تئوریک حزب توده شناخته میشد، دوبار در دوران پهلوی دستگیر شد، سالها در آلمانشرقی زیست و در موج دستگیری رهبران و کادرهای حزبتوده در سال ۱۳۶۲ دوباره بهزندان افتاد، در تلویزیون علیه خویش و حزب توده اعتراف کرد و تا زمان مرگ در زندان ماند.
از مهمترین آثارش میتوان به «جهانبینیها و بینشهای اجتماعی در ایران» و «ریگها و الماسها» اشاره کرده.
▪️۳۳سال از درگذشت #غلامحسین_صدیقی، فعال سیاسی ملیگرا و استاد سرشناس دانشگاه تهران در دهههای ۴۰ و ۵۰ گذشت.
صدیقی در دو دولت #محمد_مصدق وزیر پست و تلگراف و تلفن و نیز و وزیر کشور و نایب نخستوزیر بود و تا میانه دهه ۴۰ از چهرههای ارشد جبهه ملی ایران بود. در آستانه انقلاب ۵۷، شاه پیشاز #شاپور_بختیار، به صدیقی پیشنهاد نخستوزیری داد اما صدیقی شرط کرد که شاه از ایران بیرون نرود که شاه نپذیرفت.
صدیقی، که دانشآموخته دکترا در دانشگاه پاریس بود، در میان اهل جامعهشناسی، به پدر جامعهشناسی ایران شناخته میشود، در دانشگاه تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی را بنیان گذاشت و مدیریت کرد. از مهمترین آثارش میتوان به «جنبشهای دینی ایرانی در قرن دوم و سوم هجری» اشاره کرد.
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺امروز در تقویم؛
▪️مصادفاستبا سیوپنجمین سالگرد درگذشت #احسان_طبری، عضو ارشد حزب توده ایران، نویسنده و مترجم شناختهشده.
طبری که چهره تئوریک حزب توده شناخته میشد، دوبار در دوران پهلوی دستگیر شد، سالها در آلمانشرقی زیست و در موج دستگیری رهبران و کادرهای حزبتوده در سال ۱۳۶۲ دوباره بهزندان افتاد، در تلویزیون علیه خویش و حزب توده اعتراف کرد و تا زمان مرگ در زندان ماند.
از مهمترین آثارش میتوان به «جهانبینیها و بینشهای اجتماعی در ایران» و «ریگها و الماسها» اشاره کرده.
▪️۳۳سال از درگذشت #غلامحسین_صدیقی، فعال سیاسی ملیگرا و استاد سرشناس دانشگاه تهران در دهههای ۴۰ و ۵۰ گذشت.
صدیقی در دو دولت #محمد_مصدق وزیر پست و تلگراف و تلفن و نیز و وزیر کشور و نایب نخستوزیر بود و تا میانه دهه ۴۰ از چهرههای ارشد جبهه ملی ایران بود. در آستانه انقلاب ۵۷، شاه پیشاز #شاپور_بختیار، به صدیقی پیشنهاد نخستوزیری داد اما صدیقی شرط کرد که شاه از ایران بیرون نرود که شاه نپذیرفت.
صدیقی، که دانشآموخته دکترا در دانشگاه پاریس بود، در میان اهل جامعهشناسی، به پدر جامعهشناسی ایران شناخته میشود، در دانشگاه تهران، موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی را بنیان گذاشت و مدیریت کرد. از مهمترین آثارش میتوان به «جنبشهای دینی ایرانی در قرن دوم و سوم هجری» اشاره کرد.
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran