💠 #مصدق و سیمای تازه سياست ايران
✍️ دكتر محمدعلی اسلامی ندوشن:
🔹 در ايران هميشه بدها میتوانند متحد شوند، زيرا منافع شناختهشده مشترك دارند!
🔹 در دوره مصدق سيمای سیاسی كشور كه از قتل اميركبير تا مشروطه و از مشروطه تا ملي شدن نفت بر يك روال بود، تغيير يافت. .. در اجتماعهای سياسی صدساله گذشته ايران، هميشه افراد فرصتطلب صف اول را اشغال كردهاند، بهترها دلسرد شده و مقاومت را از دست داده و به عقب رانده شدهاند؛ بی وفاها، خوش ظاهرها و بدباطنها، كمطاقتها، هوابينها، رياورزها، دودوزهبازيكنها، به تعدادي هستند كه هر دورانی را مشوب كنند.
🔹 دو خصيصه تاريخی هست كه تجمع سياسی را نامطمئن میسازد: يك گرايش ايرانی به مركز قدرت كه تاچندی پيش اين مركز قدرت دربار بوده است؛ يعنی همه كشيده میشوند به جانب كانونی كه قدرت را در دست دارد، از اين رو گروه معارض و مخالف نيز هميشه در معرض تزلزل است؛ زيرا اعضايش دانسته و نداسته گراينده به مركز هستند و چه بسا بيوفايی كنند...دوم، ريشهگرفتگی نفوذ خارجی كه به صورت يك باور تاريخی درآمده است. .
🔹 در ميان رجال سياسی كشور، مجلس، ارتش، روزنامهنگار، كساني كه از روی فرصتطلبی يا مرعوبيت به او روي خوش نشان دادند، عناصر متلونی بودند كه رو به جانب قطب مخالف داشتند. بعضی از همكاران نزديكش از نيمه راه برگشتند، حتي بعضی هم كه صميمیتر بودند، چون او را به نشيب ديدند (و باور نمیكردند كه بشود با «مركز قدرت» درافتاد)، با شرمندگی او را ترك گفتند. از اين بابت، روزهای آخر و جريان محاكمه مصدق معنیدار است. و اما مردم كه در طرفداری از او دلسوخته و صادق بودند، و ۳۰ تير نشان داد كه آمادهاند تا در راه رهايی كشور تا پای جان جلو روند، چون هيجانی و قائم بر احساس بودند، زمينه اطمينانبخشی را تشكيل نمیدادند. احساس و هيجان از آنجا كه تبش تند است، زود عرقش درمیآيد. گرايش پختهشده و متعقل میتواند تكيهگاه قرار گيرد.
🔹 در ايران هميشه بدها میتوانند متحد شوند، زيرا منافع شناختهشده مشترك دارند، خوبها پراكندهاند؛ نفع اينها مبهم، دوردست و ناپيداست!در ماجراي مصدق گناه متوجه سردمداران بود: چه كوفیصفتان دنيادار، چه گرايندگان ضعيفالنفس، چه كهنهحريفاني كه نفْس رويآوری به كشور و مردم را عبث و بدعاقبت میدانستند.
🔹 مصدق نماينده آرزوی فروخورده مردم قرار گرفت كه میخواستند كمر راست كنند، ميیخواستند از زير بار تحقير بيرون آيند. ايراني موجودي است كه مرد «نقطه اوج» است. سالها تحمل میكند و چون فشار به نقطه نهايی رسيد، وارد عمل ميشود. چون در نهضت مصدق اصالت بود، مردم به حركت آمدند. چندی ايرانی احساس غرور كرد، زيرا اميد داشت كه يوغ كهنهكارترين نيروي استعماری را به دور افكند.
🔹 مصدق، تصوير ايران را در خارج تغيير داده بود. ديگر ايران آن ايران رنگ و رو رفته نبود، كه در اروپا و آمريكا با «ايراك» (iraq) اشتباهش بگيرند. پيش از آن عراق از ايران معروفتر بود، شايد براي آنكه ايران نام جديدی بود، و كلمه پرس(perse) هم طنين خيلی كهنی داشت كه به دوره هخامنشی سر میزد. ايران در عصر جديد، كشوری بود كه به گربه و قالی شناخته میشد.
علياصغر حكمت در جايی نوشته است كه به ديدار نهرو رفته بوده و نهرو با لحن سرزنشآميز در اشاره به مصدق میپرسد كه: «چرا يك چنين مرد بزرگ مردمي را به زير افكنديد؟» و او جواب میدهد: من اشاره به عكس گاندی كه بالاي سر نهرو بود، كردم و گفتم: «مرد بزرگ و مردمی اين است!» و قضيّه درز گرفته میشود.
روزها (جلد سوم)
@sahandiranmehr
#کودتا
#مردم
#محمد_مصدق
#صنعت_نفت
#شعبان_جعفری
#چماقداران_حکومتی
#استبداد
#کودتای_۲۸_مرداد
https://tttttt.me/ksmtehran1/62
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
✍️ دكتر محمدعلی اسلامی ندوشن:
🔹 در ايران هميشه بدها میتوانند متحد شوند، زيرا منافع شناختهشده مشترك دارند!
🔹 در دوره مصدق سيمای سیاسی كشور كه از قتل اميركبير تا مشروطه و از مشروطه تا ملي شدن نفت بر يك روال بود، تغيير يافت. .. در اجتماعهای سياسی صدساله گذشته ايران، هميشه افراد فرصتطلب صف اول را اشغال كردهاند، بهترها دلسرد شده و مقاومت را از دست داده و به عقب رانده شدهاند؛ بی وفاها، خوش ظاهرها و بدباطنها، كمطاقتها، هوابينها، رياورزها، دودوزهبازيكنها، به تعدادي هستند كه هر دورانی را مشوب كنند.
🔹 دو خصيصه تاريخی هست كه تجمع سياسی را نامطمئن میسازد: يك گرايش ايرانی به مركز قدرت كه تاچندی پيش اين مركز قدرت دربار بوده است؛ يعنی همه كشيده میشوند به جانب كانونی كه قدرت را در دست دارد، از اين رو گروه معارض و مخالف نيز هميشه در معرض تزلزل است؛ زيرا اعضايش دانسته و نداسته گراينده به مركز هستند و چه بسا بيوفايی كنند...دوم، ريشهگرفتگی نفوذ خارجی كه به صورت يك باور تاريخی درآمده است. .
🔹 در ميان رجال سياسی كشور، مجلس، ارتش، روزنامهنگار، كساني كه از روی فرصتطلبی يا مرعوبيت به او روي خوش نشان دادند، عناصر متلونی بودند كه رو به جانب قطب مخالف داشتند. بعضی از همكاران نزديكش از نيمه راه برگشتند، حتي بعضی هم كه صميمیتر بودند، چون او را به نشيب ديدند (و باور نمیكردند كه بشود با «مركز قدرت» درافتاد)، با شرمندگی او را ترك گفتند. از اين بابت، روزهای آخر و جريان محاكمه مصدق معنیدار است. و اما مردم كه در طرفداری از او دلسوخته و صادق بودند، و ۳۰ تير نشان داد كه آمادهاند تا در راه رهايی كشور تا پای جان جلو روند، چون هيجانی و قائم بر احساس بودند، زمينه اطمينانبخشی را تشكيل نمیدادند. احساس و هيجان از آنجا كه تبش تند است، زود عرقش درمیآيد. گرايش پختهشده و متعقل میتواند تكيهگاه قرار گيرد.
🔹 در ايران هميشه بدها میتوانند متحد شوند، زيرا منافع شناختهشده مشترك دارند، خوبها پراكندهاند؛ نفع اينها مبهم، دوردست و ناپيداست!در ماجراي مصدق گناه متوجه سردمداران بود: چه كوفیصفتان دنيادار، چه گرايندگان ضعيفالنفس، چه كهنهحريفاني كه نفْس رويآوری به كشور و مردم را عبث و بدعاقبت میدانستند.
🔹 مصدق نماينده آرزوی فروخورده مردم قرار گرفت كه میخواستند كمر راست كنند، ميیخواستند از زير بار تحقير بيرون آيند. ايراني موجودي است كه مرد «نقطه اوج» است. سالها تحمل میكند و چون فشار به نقطه نهايی رسيد، وارد عمل ميشود. چون در نهضت مصدق اصالت بود، مردم به حركت آمدند. چندی ايرانی احساس غرور كرد، زيرا اميد داشت كه يوغ كهنهكارترين نيروي استعماری را به دور افكند.
🔹 مصدق، تصوير ايران را در خارج تغيير داده بود. ديگر ايران آن ايران رنگ و رو رفته نبود، كه در اروپا و آمريكا با «ايراك» (iraq) اشتباهش بگيرند. پيش از آن عراق از ايران معروفتر بود، شايد براي آنكه ايران نام جديدی بود، و كلمه پرس(perse) هم طنين خيلی كهنی داشت كه به دوره هخامنشی سر میزد. ايران در عصر جديد، كشوری بود كه به گربه و قالی شناخته میشد.
علياصغر حكمت در جايی نوشته است كه به ديدار نهرو رفته بوده و نهرو با لحن سرزنشآميز در اشاره به مصدق میپرسد كه: «چرا يك چنين مرد بزرگ مردمي را به زير افكنديد؟» و او جواب میدهد: من اشاره به عكس گاندی كه بالاي سر نهرو بود، كردم و گفتم: «مرد بزرگ و مردمی اين است!» و قضيّه درز گرفته میشود.
روزها (جلد سوم)
@sahandiranmehr
#کودتا
#مردم
#محمد_مصدق
#صنعت_نفت
#شعبان_جعفری
#چماقداران_حکومتی
#استبداد
#کودتای_۲۸_مرداد
https://tttttt.me/ksmtehran1/62
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
Telegram
..
💠 سالروز #ملی_شدن_صنعت_نفت_ایران
در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹، صنعت نفت ایران با تدبیر و پیگیری های بی دریغ دکتر مصدق، دکتر سید حسین فاطمی و دیگر دوستان همراهشان ملی شد و دست استعمار از این صنعت کوتاه.
🔹مصدق نخستین دولتمرد خاورمیانه بود که با اجرایی کردن اندیشه ملی کردن صنعت نفت، پرچم مبارزه اقتصادی با قدرت های استعماری را برافراشت. تا جایی که جمال عبدالناصر، خیابانی به نام دکتر مصدق در قاهره نامگذاری کرد.
🔹تاریخ ایران اما همیشه پر بود از چرخ های ناموزون بسیار؛
بعد از کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲، دکتر مصدق به سه سال زندان انفرادی و تبعید به احمدآباد محکوم شد و تا پایان عمر -۱۴ اسفند۱۳۴۵ - در حصربود.
🔹کارت تبریک نوروز۱۳۳۳؛ یکی از دردناکترین و در عین حال گویاترین بیانیه هایی بود که یاران مصدق به مناسبت بهارهای بی عید این سرزمین صادر کردند.
🔗 تاریخ نیست اینکه مدام از برت کنند...
#مردم
#دولت_ملی
#محمد_مصدق
#صنعت_نفت
#منافع_ملی
#سرمایه_داری
#شعبان_جعفری
#چماقداران_حکومتی
#استعمار
#تاریخ_معاصر
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹، صنعت نفت ایران با تدبیر و پیگیری های بی دریغ دکتر مصدق، دکتر سید حسین فاطمی و دیگر دوستان همراهشان ملی شد و دست استعمار از این صنعت کوتاه.
🔹مصدق نخستین دولتمرد خاورمیانه بود که با اجرایی کردن اندیشه ملی کردن صنعت نفت، پرچم مبارزه اقتصادی با قدرت های استعماری را برافراشت. تا جایی که جمال عبدالناصر، خیابانی به نام دکتر مصدق در قاهره نامگذاری کرد.
🔹تاریخ ایران اما همیشه پر بود از چرخ های ناموزون بسیار؛
بعد از کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲، دکتر مصدق به سه سال زندان انفرادی و تبعید به احمدآباد محکوم شد و تا پایان عمر -۱۴ اسفند۱۳۴۵ - در حصربود.
🔹کارت تبریک نوروز۱۳۳۳؛ یکی از دردناکترین و در عین حال گویاترین بیانیه هایی بود که یاران مصدق به مناسبت بهارهای بی عید این سرزمین صادر کردند.
🔗 تاریخ نیست اینکه مدام از برت کنند...
#مردم
#دولت_ملی
#محمد_مصدق
#صنعت_نفت
#منافع_ملی
#سرمایه_داری
#شعبان_جعفری
#چماقداران_حکومتی
#استعمار
#تاریخ_معاصر
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran