کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
2.05K subscribers
8.5K photos
948 videos
59 files
3.78K links
ارگان رسمی کانون صنفی معلمان ایران(تهران)

بازتاب‌دهنده مواضع و خبرهای کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
@Ertebat_Ba_KSMtehran
Download Telegram
⤴️ ادامه از پست قبل

#جنبش_زنان_ایران
#زنان_پیشرو
#قسمت۱_ص۲

‌در آن روزها موسی‌خان وزیراف، پس از سال‌ها فعالیت در قزاق‌خانه تهران، به درجه میرپنجی یا همان سرتیپی رسیده و در محله و شهر بسیار شناخته شده بود. همسایه ها و بچه‌های محل که قرار بود با پسران وزیراف به مدرسه بروند همه می‌دانستند در خانه آنها تنها سه پسر بزرگ وجود دارد. از همان روز اول که خدیجه پشت سر پسرها به سمت مدرسه راه افتاد، مدام بچه‌های همسایه از علینقی و حسنعلی درباره اینکه بچه جدید کیست و تا حالا کجا بوده سوال می پرسیدند.
پسرها هم به دستور مادر جواب‌های بی‌ربطی می‌دادند. خدیجه و فتحعلی که یک‌سالی اختلاف سن داشتند، هر دو وارد کلاس اول ابتدایی شدند. اما مشکل اصلی زنگ‌های تفریح بود که برادرها یادشان می رفت نباید خدیجه را ملوکی صدا کنند و این موضوع مدام برای بقیه هم مدرسه‌ای‌ها سوال ایجاد می‌کرد. حتی برخی از شاگردان بزرگتر به خدیجه نزدیک می‌شدند و درباره اینکه چرا گوش‌هایش سوراخ است سوال می پرسیدند. اما حتی جواب خدیجه هم آنها را مجاب نمی‌کرد. بالاخره شایعات و حرف‌های درگوشی کار خودش را کرد و مرتضی خان کمالیه از بی‌بی‌خانم عذرخواهی کرد و گفت شاگردان متوجه شده‌اند که او دختر است و این موضوع برای یک مدرسه تازه افتتاح شده موجب رسوایی می‌شود.
خدیجه در همان چهار روز، چهار برگه آفرین از معلم گرفت و به همه نشان داد چقدر باهوش است. اما با چشم گریان مجبور شد در خانه بماند.

بی‌بی خانم در فاصله سالهای ۱۲۷۵ تا ۱۲۷۷ دو پسر دیگر به نام های علیرضا و علی‌اصغر به دنیا آورد و درگیر رسیدگی به آن‌ها بود و نمی‌توانست چندان به خدیجه در درس خواندن کمک کند. بنابراین او همراه مولود خواهر بزرگش، شروع به خواندن کتاب‌های مهمی مثل گلستان، بوستان، نهج البلاغه و... کرد در زمان‌هایی که دایی ‌شان دکتر حسینعلی خان یا شیخ اسدالله مازندرانی به خانه شان می آمدند غلط‌های خود را پیش آن‌ها تصحیح می کردند. خدیجه در یادگیری خیلی بیشتر از مولود  جدیت داشت. با وسواس بسیار در تلاش بود که تمرین خط کند و از این نظر هم عقب نماند. البته علاوه بر روزها، در ساعت‌های انتهایی شب هم که همه اعضای خانواده زیر کرسی جمع می‌شدند، بچه ها باید بخش‌هایی از دیوان حافظ یا اسکندرنامه را برای بزرگترها می خواندند تا آنها غلط‌هایشان را بگیرند و در خواندن روان شوند.

هر کسی که در اقوام و آشنایان علم یا سواد خاصی داشت، وقتی به خانه وزیری‌ها می‌آمد به بچه‌های آن خانه تعلیم می داد. یکی برایشان کلاس آموزش تار و سه تار می گذاشت دیگری به آنها حساب و هندسه درس می‌داد. به این شکل روزها و شب‌های این خانواده تا سال ۱۲۸۵ که خدیجه ۱۴ ساله شد، گذشت.


#منبع: ماهنامه تراژدی شماره ششم
#نویسنده: #سوسن_سیرجانی

📝 ادامه دارد ...

#زنان_پیشرو
#آموزش_دختران
#بی‌بی‌خانم_استرآبادی
#خدیجه_افضل_وزیری

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
⤴️ ادامه از پست قبل

#جنبش_زنان_ایران
#زنان_پیشرو
#قسمت۲_ص۲



🔺 دومین مانع بر سر راه بی‌بی‌خانم آشنا نبودن با شیوه اداره و چیدمان مدرسه‌ها به سبک جدید بود. او برای این کار از حسنعلی پسر سومش که در تهران مانده بود و تجربه حضور در مدرسه کمالیه و بعد از آن مدرسه قزاق‌خانه تهران را داشت کمک گرفت. اتاق‌ها را با نیمکت‌ها و صندلی‌های چوبی پر کرد و مکانی هم برای معلم‌ها در نظر گرفت برای اداره کلاس هم تصمیم گرفت تابوشکنی کند و خدیجه و مولود را به مدرسه آمریکایی‌ها بفرستد تا هم شیوه معلمی را از مدرسان آن‌جا یاد بگیرند هم در درس هایی مثل انگلیسی و جغرافیا که کمی عقب‌تر بودند دانش بیشتری کسب کنند. البته به دلیل دوری مسیر خانه تا محل مدرسه آمریکایی‌ها که باید دو دختر آن را پیاده طی می‌کردند و همچنین کمک به بی‌بی برای راه‌اندازی دبستان و معلمی در آن، این روند تنها چند ماه انجام شد و از تابستان سال ۱۲۸۶ دخترها دیگر به مدرسه نرفتند.

🔹 دبستان دوشیزگان با سه کلاس که بی‌بی‌خانم،  خدیجه و مولود معلم‌های آن بودند افتتاح شد. بی‌بی اعلامیه بازگشایی مدرسه را در سطح محله و شهر پخش کرد. او نسخه‌ای از آن را هم به روزنامه تازه‌ای به نام «مجلس» داد تا تعداد بیشتری از بازگشایی این مدرسه مطلع شوند.

«مدرسه جدید موسوم به دبستان دوشیزگان نزدیک دروازه قدیم محمدیه بازارچه حاجی محمد حسن افتتاح شده است. این مدرسه حیاطی است بزرگ و اتاق‌های متعدد با تمام لوازمات مدرسه‌ای.

از برای افتتاح این مدرسه پنج معلمه تعیین شده است که هرکدام یک درس میدهند از قبیل نخست نامه، مشق قلم، تاریخ ایران، قرائت، کتاب طباخی، قانون، مذهب، جغرافیا، علم حساب. بر حسب قوه هر دختر و خانمی این علوم تدریس می شود. به علاوه اتاقی هم معین شده است که در آن جا هنرهای یدی از قبیل کاموا دوزی، زردوزی، خامه دوزی، خیاطی و غیره تعلیم می شود.

تمام معلمان از طایفه اناثیه هستند و به غیر از یک پیرمرد قاپوچی مردی در این مدرسه نخواهد بود.

شاگرد از ۷ الی ۱۲ سال قبول می‌شود. اتاق ابتدایی ماهی ۱۵قران، اتاق علمی ماهی ۲۵ قران. به فقرا تخفیف داده می‌شود. هر دو نفر شاگرد یک نفر مجانا قبول می‌شود. امید است که در وطن عزیز ما هزاران از این مدارس افتتاح شود.»

۲۰ شاگرد در این مدرسه ثبت نام کردند و دبستان دوشیزگان با عنوان اولین مدرسه دخترانه ایرانی به طور رسمی از پاییز سال ۱۲۸۶ کار خود را شروع کرد



#منبع: ماهنامه تراژدی شماره ششم
#نویسنده: #سوسن_سیرجانی

📝 ادامه دارد ...

#زنان_پیشرو
#آموزش_دختران
#بی‌بی‌خانم_استرآبادی
#خدیجه_افضل_وزیری

لینک قسمت ۱
https://tttttt.me/KSMtehran/12660

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
⤴️ ادامه از پست قبل

#جنبش_زنان_ایران
#زنان_پیشرو
#قسمت۳_ص۲

از طرفی به دستور بی‌بی، خدیجه و مولود همیشه با لباس‌هایی که از روی کارت پستال‌های اروپایی برای خود می‌دوختند، آراسته و خوشبو باید در سر کلاس درس حاضر می‌شدند تا شاگردان آن‌ها را دوست داشته باشند و یادگیری برایشان لذت‌بخش باشد.

اما درس‌هایی در جهت بالا بردن قدرت تدریس در مقطع دبستان، به‌تنهایی چیزی نبود که خدیجه را راضی کند. او زیر نظر میرزاعبدالرزاق خان سرتیپ که به خانه‌شان می‌آمد، حساب، هندسه و زبان فرانسه را هم یاد گرفت. اما این که بی‌هدف درس بخواند، برای خدیجه کافی نبود و از برادرش حسنعلی خواست که به دوستانش در دارالفنون بسپرد تا یکی از معلمان بیاید و از او امتحان بگیرد. او با تسلط بر عربی و ادبیات فارسی توانست تصدیق خوب را از دست سلطان العلما، یکی از معلمان برجسته این مدرسه، بگیرد. اما این تصدیق هم راضی‌اش نکرد و تصمیم گرفت که خودش را برای یک امتحان جدی‌تر آماده کند. در این زمان بود که از برادرانش خواست درباره او با میرزاحسن خان رشدیه صحبت کنند تا از او امتحان بگیرد.

رشدیه پس از بازگشایی مدارس در تهران به فکر تربیت معلم افتاده بود. او خود در دارالمعلمین استانبول تحصیل کرده و به شیوه تدریس و امتحانات آن جا آشنا بود. البته تا سال ۱۲۹۸ مرکز دارالمعلمین تهران تاسیس نشد اما رشدیه با روش‌هایی که خود می‌دانست معلم‌های را آموزش می‌داد و در آخر به آن‌ها مدرک دارالمعلمین را هم اهدا می‌کرد. خدیجه هم خود را برای رسیدن به این مدرک آماده کرده بود. بالاخره میرزا حسن خان به خانه آن‌ها آمد و از دختر بی‌بی‌خانم امتحان گرفت.

خدیجه در خاطراتش درباره این امتحان و مدرکی که گرفته، گفته: « آقای رشدیه پرسید چه چیزهایی خوانده و می‌دانید؟ گفتم: چهار مقاله هندسه، جبر و مقابله، تاریخ و جغرافیا. در عربی هم نهج‌البلاغه و قرآن را ترجمه می‌کنم... دروسی که برشمرده بودم امتحان کرد و رفت‌ تصدیقی فرستاد که بالایش به زبان فرانسه نوشته شده بود «سرتیفیکا»، عکس شیروخورشید داشت و خاصه دارالمعلمین بود. تمام موارد را تک‌تک نمره داده بود ولی در کنار عربی نوشته بود عربی‌اش به ادبیت رسیده و برای معلمی مدارس متوسطه شایستگی دارد».

این اتفاق نه‌تنها برای خود خدیجه بلکه برای بی‌بی‌خانم هم بسیار باعث افتخار بود. او که همیشه از منع تحصیل دختران انتقاد می‌کرد، حالا دختری در خانه داشت که مدرکی معادل لیسانس امروز را گرفته بود. همین موضوع باعث شد بی‌بی‌ در خانه ولیمه‌ای بگیرد و لقب افضل را روی خدیجه بگذارد و در این میهمانی همه آشناها، فامیل و همسایه‌ها را از این افتخار باخبر کند.



#منبع: ماهنامه تراژدی شماره ششم
#نویسنده: #سوسن_سیرجانی

📝 ادامه دارد ...

#زنان_پیشرو
#آموزش_دختران
#بی‌بی‌خانم_استرآبادی
#خدیجه_افضل_وزیری

لینک قسمت ۲
https://tttttt.me/KSMtehran/12678



🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran
💠 #تاریخچه_آموزش_پرورش_نوین_ایران

🔹#جنبش_زنان_ایران  #زنان_پیشرو

🔹 #خدیجه_افضل_وزیری
🔹 #قسمت۴_پایان


🔺 روزنامه نگاری و تلاش برای حقوق زنان


🔹 خدیجه پیش از ازدواج و به تشویق بی‌بی‌خانم، برای روزنامه شکوفه و گاهی حبل‌المتین مقالاتی می‌نوشت. اما پس از ازدواج دیگر فرصت این کارها برایش پیش نیامده بود. پس از اقامت مجدد در تهران، خدیجه تصمیم گرفت از معلومات و سوادش در راهی که در جهت بهبود شرایط زنان باشد، استفاده کند. از مشهورترین نشریات آن روزها، مجله عالم نسوان و روزنامه شفق سرخ به سردبیری علی دشتی بود. در ۴۰ سالگی شروع به مقاله نویسی برای مطبوعات کرد و بیشتر نوشته‌هایش در جهت احقاق حقوق زنان ایرانی و روشنگری برای آن‌ها بود.

🔹 سال ۱۳۰۹ اوج دوران فعالیت ‌های روزنامه‌نگاری خدیجه بود. در بهار آن سال مقاله‌ای با عنوان «چرا یک نفر برای ۹ نفر زحمت می‌کشد؟» با امضای فردی به نام هادی سپانلو در روزنامه شفق سرخ به چاپ رسید. این مقاله درباره تلاش‌های بی‌وقفه مردان در بیرون از خانه بود که باید برای خانواده خود زحمت می‌کشیدند. در این مقاله عملا زنان، سربار مردان و مشغول تن‌پروری در خانه معرفی شده بودند. خدیجه جواب بلندی به آن نوشت که به صورت چند قسمتی در چند شماره این روزنامه چاپ شد. او در این مجموعه مقالات علاوه بر صحبت از حقوق زنان و فشاری که در خانه روی آن ‌ها وجود دارد، از زنان روستایی و این که پابه‌پای مردان در همه امور همکاری می‌کنند، صحبت کرد.

▪️ خدیجه سال‌های پایانی زندگی‌اش را با افتخار به فرزندانش که همه موفق بودند، گذراند و در ۱۳ دی ۱۳۵۹ در ۹۱ سالگی درگذشت.

🔹 خدیجه افضل وزیری، نمونه یک زن ایرانی عهد قاجار از طبقه متوسط است که در خانواده‌ای روشنفکر و پیشرو رشد کرد. نه از آن زنان قاجاری که عکس‌ها و تصاویرشان از حرمسرای ناصری موجود است، بلکه زنی که در روزگاری که دختران حتی مدرسه برای درس خواندن نداشتند، با همه سختی‌ها جنگید، تا بتواند تا جایی که امکان دارد، سطح سواد خود را بالا ببرد. او به روستا رفت و با زنان دیگر همسرش زندگی کرد، اما ادامه داد. از همان روزهای سخت هم درس گرفت تا روزی که شرایطش پیش آمد، با قلمش از تمام تجربیات سال‌ها زندگی خود، در جهت احقاق حقوق زنان استفاده کند.

🔹 شاید الان درباره مقاله‌ها و مطالب چاپ شده خدیجه، حرف زدن ساده باشد، اما او در روزگاری مردان و نحوه رفتارشان را با زنان نقد می‌کرد که زنان حتی اجازه نداشتند در معابر شهر به راحتی تردد کنند.

🔺 تراژدی زندگی خدیجه در واقع از همان روزی که در ۸ سالگی موهای سرش را از ته زدند و به نام علی‌اصغر به مدرسه فرستادندش، شروع شد. تراژدی که تا میانه چهل سالگی و زمانی که مردان -به ظاهر روشنفکر - برای تمسخرش، لقب لبوفروش ( به دلیل مثالی که در یکی از مقالاتش زده بود) را برایش انتخاب کرده بودند، ادامه داشت. تراژدی در واقع سختی‌های زندگی زنی روشنفکر است که در ابتدای قرن چهاردهم خورشیدی، راه ناهمواری را برای رسیدن خود و زنان هم‌نوعش در جامعه ایرانی به حقوق طبیعی طی کرد.



#منبع: ماهنامه تراژدی شماره ششم
#نویسنده: #سوسن_سیرجانی



#زنان_پیشرو
#آموزش_دختران
#بی‌بی‌خانم_استرآبادی
#خدیجه_افضل_وزیری

لینک قسمت۳
https://tttttt.me/KSMtehran/12720

🔹🔹🔹

🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)

🆔 @KSMtehran