⤴️ ادامه از پست قبل
#جنبش_زنان_ایران
#زنان_پیشرو
#قسمت۱_ص۲
یکی از مهمترین وجوه جنبش مشروطه حقوق زنان در آن بود زنان پیش از مشروطه حرکتهایی را برای تغییر در وضعیتشان آغاز کرده بودند. البته نباید فراموش کنیم روزنامهها در بیداری زنان نقش مهمی داشتند. روزنامه قانون در یکی از شمارههایش درباره وضعیت زنان نوشت: «بیداری بخت ایران از این نکته خوب معلوم میشود که زنان ما معانی آدمیت را زودتر و بهتر از اغلب مردها درک می کنند. در همین عید گذشته یک خانم محترمی در یک مجلس مهمانی به آواز گفته بود شما را به خدا اینقدر هم خریت میشود که روبروی ما از عرق جبین از خون جگر مردم به آن ظلم مالیات بگیرند و به آن رذالت خرج بکنند و به این تفرعن همه ما را غلام و کنیز زرخرید خود قرار دهند.»
روزنامه اختر چاپ به استانبول از زبان زنان انگلستان هم نوشت: «چرا باید مناصب دولتی و ماموریتها مخصوص مردان باشد؟ در حالیکه همه محصول یک مزرعیم. به چه سبب ما باید از این دایره کنار بمانیم؟»
همزمان با این نوشتهها زنان نیز دست به قلم بردند و درباره لزوم آموختن سواد و تغییر در وضعیت شان شکایت کردند. یکی از زنان با امضای ناشناس در روزنامه حبلالمتین نوشت چرا زنان از سواد آموختن محروم هستند؟
اما مشروطه یک نقطه عطف برای زنان ایران بود. زنان همدوش با مردان در اعتراضات شرکت کردند و انجمن های مخفی تشکیل دادند. مانند انجمن سری نسوان و اتحادیه غیبی نسوان؛ که حضور زنان در اعتراضات را هماهنگ میکردند. هرچند که با امضای فرمان مشروطه، زنان مانند مجانین و افراد سابقه دار از حق رای محروم شدند؛ اما این باعث نشد آنها از تلاش برای حقوقشان دست بردارند. انجمن سری نسوان در زمانی که نمایندگان مجلس در تصویب متمم قانوناساسی تعلل میکردند در مقابل مجلس تجمع کردند. در شماره هشتم روزنامه حبل المتین مورخه یکشنبه ۶ ربیع الاول ۱۳۲۵ (۲۹ فروردین ۱۲۸۶ خورشیدی) نوشته شده: زنها روز چهارشنبه ازدحام غریبی کرده به بهارستان آمده، مطالبه قانوناساسی نمودند و در ازای این جرات مردانه جواب محرک دارید، شنیدند.»
همچنین انجمن در برابر تعلل نمایندگان مجلس در تصویب قوانین اتحادیه غیبی نسوان نامهای خطاب به نمایندگان نوشت که در روزنامه ندای وطن منتشر شد. در این نامه ضمن مواخذه نمایندگان مجلس، خواسته شده نمایندگان هرچه فوری متعلق قانون اساسی را تدوین و تصویب کنند و به بی سر و سامانی کشور خاتمه دهند و اگر چنانچه از عهده کارها برنمیآیند، استعفا دهند و کار مملکت را به دست زنان بسپارند. آنها حتی برنامه چند ماهه برای اداره کشور آماده کرده بودند.
انجمنهای زنان در تهران و شهرستان ها بعد از به توپ بستن مجلس نیز نقش مهمی ایفا کردند در مجلس دوم در زمان تشکیل بانک ملی زنان پیش قدم بودند و حتی زنان کارگر نیز سرمایههای اندک خود را کمک کردند یکی از مهمترین اقدامات زنان در این دوران اعتراض جدی به التیماتوم روسیه بود. در آذر ۱۲۸۹ جمعی از زنان در حالی که زیر لباس خود تپانچه بسته بودند به مجلس شورای ملی رفتند و از رئیس مجلس خواستند در مقابل روس ها مقاومت کند و اجازه دخالت اجنبی را در امور کشور ندهد.
همزمان با این تلاشهای سیاسی نافرجام زنان تلاش هایی در راه توانمندسازی خود آغاز کردند. یکی از این تلاش ها تلاش برای باسواد کردن دختران و زنان بود. «دوشیزگان» و «ناموس» دو مدرسه اول دختران بود که هرچند عمر اولی به شش روز نرسید، اما دومی آغاز جنبش مدرسه سازی دختران بود.
در کنار این زنانی بودند که دست به انتشار روزنامه زدند روزنامههای «دانش» و «شکوفه» پیشرو این راه بودند.
همزمان انجمن های زنان نیز فعالیت علنی خود را آغاز کردند و زنانی را که برای کسب حقوق برابر تلاش می کردند، بسیاری شناختند.
یکی از زنان بی تردید صدیقه دولتآبادی بود که میدانیم از فعالان دوره جنبش مشروطه و عضو انجمن سری نسوان بود؛ اما بعد از فتح تهران تلاش تازهای را آغاز کرد.
صدیقه دولت آبادی از زنان فعال در جنبش مشروطه و دورانی بود که این انجمنهای زنان به صورت مخفی فعالیت میکردند. هرچند که نام زنان این انجمنها مخفی مانده، ولی پیشینه خانوادگی و فعالیتهای بعدی او نشان میدهد در این انجمن ها حضور فعالی داشته است.
#منبع: ماهنامه تراژدی شماره ششم
#نویسنده: فرزانه ابراهیم زاده
📝 ادامه دارد ...
🔹🔹🔹
https://tttttt.me/httpsksmtehran2/103
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
#جنبش_زنان_ایران
#زنان_پیشرو
#قسمت۱_ص۲
یکی از مهمترین وجوه جنبش مشروطه حقوق زنان در آن بود زنان پیش از مشروطه حرکتهایی را برای تغییر در وضعیتشان آغاز کرده بودند. البته نباید فراموش کنیم روزنامهها در بیداری زنان نقش مهمی داشتند. روزنامه قانون در یکی از شمارههایش درباره وضعیت زنان نوشت: «بیداری بخت ایران از این نکته خوب معلوم میشود که زنان ما معانی آدمیت را زودتر و بهتر از اغلب مردها درک می کنند. در همین عید گذشته یک خانم محترمی در یک مجلس مهمانی به آواز گفته بود شما را به خدا اینقدر هم خریت میشود که روبروی ما از عرق جبین از خون جگر مردم به آن ظلم مالیات بگیرند و به آن رذالت خرج بکنند و به این تفرعن همه ما را غلام و کنیز زرخرید خود قرار دهند.»
روزنامه اختر چاپ به استانبول از زبان زنان انگلستان هم نوشت: «چرا باید مناصب دولتی و ماموریتها مخصوص مردان باشد؟ در حالیکه همه محصول یک مزرعیم. به چه سبب ما باید از این دایره کنار بمانیم؟»
همزمان با این نوشتهها زنان نیز دست به قلم بردند و درباره لزوم آموختن سواد و تغییر در وضعیت شان شکایت کردند. یکی از زنان با امضای ناشناس در روزنامه حبلالمتین نوشت چرا زنان از سواد آموختن محروم هستند؟
اما مشروطه یک نقطه عطف برای زنان ایران بود. زنان همدوش با مردان در اعتراضات شرکت کردند و انجمن های مخفی تشکیل دادند. مانند انجمن سری نسوان و اتحادیه غیبی نسوان؛ که حضور زنان در اعتراضات را هماهنگ میکردند. هرچند که با امضای فرمان مشروطه، زنان مانند مجانین و افراد سابقه دار از حق رای محروم شدند؛ اما این باعث نشد آنها از تلاش برای حقوقشان دست بردارند. انجمن سری نسوان در زمانی که نمایندگان مجلس در تصویب متمم قانوناساسی تعلل میکردند در مقابل مجلس تجمع کردند. در شماره هشتم روزنامه حبل المتین مورخه یکشنبه ۶ ربیع الاول ۱۳۲۵ (۲۹ فروردین ۱۲۸۶ خورشیدی) نوشته شده: زنها روز چهارشنبه ازدحام غریبی کرده به بهارستان آمده، مطالبه قانوناساسی نمودند و در ازای این جرات مردانه جواب محرک دارید، شنیدند.»
همچنین انجمن در برابر تعلل نمایندگان مجلس در تصویب قوانین اتحادیه غیبی نسوان نامهای خطاب به نمایندگان نوشت که در روزنامه ندای وطن منتشر شد. در این نامه ضمن مواخذه نمایندگان مجلس، خواسته شده نمایندگان هرچه فوری متعلق قانون اساسی را تدوین و تصویب کنند و به بی سر و سامانی کشور خاتمه دهند و اگر چنانچه از عهده کارها برنمیآیند، استعفا دهند و کار مملکت را به دست زنان بسپارند. آنها حتی برنامه چند ماهه برای اداره کشور آماده کرده بودند.
انجمنهای زنان در تهران و شهرستان ها بعد از به توپ بستن مجلس نیز نقش مهمی ایفا کردند در مجلس دوم در زمان تشکیل بانک ملی زنان پیش قدم بودند و حتی زنان کارگر نیز سرمایههای اندک خود را کمک کردند یکی از مهمترین اقدامات زنان در این دوران اعتراض جدی به التیماتوم روسیه بود. در آذر ۱۲۸۹ جمعی از زنان در حالی که زیر لباس خود تپانچه بسته بودند به مجلس شورای ملی رفتند و از رئیس مجلس خواستند در مقابل روس ها مقاومت کند و اجازه دخالت اجنبی را در امور کشور ندهد.
همزمان با این تلاشهای سیاسی نافرجام زنان تلاش هایی در راه توانمندسازی خود آغاز کردند. یکی از این تلاش ها تلاش برای باسواد کردن دختران و زنان بود. «دوشیزگان» و «ناموس» دو مدرسه اول دختران بود که هرچند عمر اولی به شش روز نرسید، اما دومی آغاز جنبش مدرسه سازی دختران بود.
در کنار این زنانی بودند که دست به انتشار روزنامه زدند روزنامههای «دانش» و «شکوفه» پیشرو این راه بودند.
همزمان انجمن های زنان نیز فعالیت علنی خود را آغاز کردند و زنانی را که برای کسب حقوق برابر تلاش می کردند، بسیاری شناختند.
یکی از زنان بی تردید صدیقه دولتآبادی بود که میدانیم از فعالان دوره جنبش مشروطه و عضو انجمن سری نسوان بود؛ اما بعد از فتح تهران تلاش تازهای را آغاز کرد.
صدیقه دولت آبادی از زنان فعال در جنبش مشروطه و دورانی بود که این انجمنهای زنان به صورت مخفی فعالیت میکردند. هرچند که نام زنان این انجمنها مخفی مانده، ولی پیشینه خانوادگی و فعالیتهای بعدی او نشان میدهد در این انجمن ها حضور فعالی داشته است.
#منبع: ماهنامه تراژدی شماره ششم
#نویسنده: فرزانه ابراهیم زاده
📝 ادامه دارد ...
🔹🔹🔹
https://tttttt.me/httpsksmtehran2/103
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
Telegram
..
Look what I shared! @MIUI
⤴️ ادامه از پست قبل
🔹 گفتگوی چشمانداز ایران با کمال اطهاری
🔹 #قسمت۱_ص۲
در همین سیاستها تعاونیهای مسکن را منحل کردند. شما هیچ نهادی را ندارید که بتواند برای اکثریت جامعه مسکن مناسب ایجاد کند؛ چراکه تعاونیهای مسکن پایه اصلی سیاست مسکن مناسب است. انحلال تعاونیهای مسکن در دوره اصلاحطلبها انجام گرفت. آنها حتی از برنامه چهارم توسعه که یک اجماع نخبگانی را بعد از انقلاب پشت خودش داشت دفاع نکردند، اما از این سیاست دفاع کردند.
اینها مصداقهایی است از آنکه هیچ نهاد پایداری برای توسعه پس از انقلاب تشکیل نشد یا پایدار نماند. در کنار آن این جریان به فساد سیستماتیک و فرار مغزها و فرار سرمایهها انجامید. سالی ۸۰ میلیارد دلار از ایران سرمایه خارج شده است و این یعنی تمام رمق جامعه را این دولت رانتی یا نئوفئودال کشیده است. فرار مغزها یعنی تهی کردن جامعه از اندیشه و بهخصوص از اندیشه توسعه؛ فرار مغزها اندیشه توسعه را تضعیف کرده است. فضای بسته هم که خودبهخود نوآوری اندیشهای را از بین میبرد.
جامعه این روندها را مشاهده کرده و حق خودش را برای توسعه نهتنها تحققنایافته دیده، بلکه آن چیزی را هم که قبلاً ساخته بود از دست رفته میبیند و حتی حسرت گذشته را میخورد. این برای حاکمیت مصیبت بزرگی است و معلوم است واکنش ایجاد میشود.
میشود گفت پیش از انقلاب دیکتاتوری و تفوق اندیشه چریکی مانع این بود که یک اندیشه جامع را بتوانند تدوین بکنند. آن موقع روشنفکران و راهبران انقلاب نتوانستند آن طرح نو را تدقیق بکنند و آن چیزی هم که وجود داشت یک گرتهبرداریهایی بود که به هیچ وجه با شرایط ایران تدقیق و منطبق نشده بود.
📝 ادامه دارد...
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
🔹 گفتگوی چشمانداز ایران با کمال اطهاری
🔹 #قسمت۱_ص۲
در همین سیاستها تعاونیهای مسکن را منحل کردند. شما هیچ نهادی را ندارید که بتواند برای اکثریت جامعه مسکن مناسب ایجاد کند؛ چراکه تعاونیهای مسکن پایه اصلی سیاست مسکن مناسب است. انحلال تعاونیهای مسکن در دوره اصلاحطلبها انجام گرفت. آنها حتی از برنامه چهارم توسعه که یک اجماع نخبگانی را بعد از انقلاب پشت خودش داشت دفاع نکردند، اما از این سیاست دفاع کردند.
اینها مصداقهایی است از آنکه هیچ نهاد پایداری برای توسعه پس از انقلاب تشکیل نشد یا پایدار نماند. در کنار آن این جریان به فساد سیستماتیک و فرار مغزها و فرار سرمایهها انجامید. سالی ۸۰ میلیارد دلار از ایران سرمایه خارج شده است و این یعنی تمام رمق جامعه را این دولت رانتی یا نئوفئودال کشیده است. فرار مغزها یعنی تهی کردن جامعه از اندیشه و بهخصوص از اندیشه توسعه؛ فرار مغزها اندیشه توسعه را تضعیف کرده است. فضای بسته هم که خودبهخود نوآوری اندیشهای را از بین میبرد.
جامعه این روندها را مشاهده کرده و حق خودش را برای توسعه نهتنها تحققنایافته دیده، بلکه آن چیزی را هم که قبلاً ساخته بود از دست رفته میبیند و حتی حسرت گذشته را میخورد. این برای حاکمیت مصیبت بزرگی است و معلوم است واکنش ایجاد میشود.
میشود گفت پیش از انقلاب دیکتاتوری و تفوق اندیشه چریکی مانع این بود که یک اندیشه جامع را بتوانند تدوین بکنند. آن موقع روشنفکران و راهبران انقلاب نتوانستند آن طرح نو را تدقیق بکنند و آن چیزی هم که وجود داشت یک گرتهبرداریهایی بود که به هیچ وجه با شرایط ایران تدقیق و منطبق نشده بود.
📝 ادامه دارد...
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
⤴️ ادامه از پست قبل
#هزينه_انساني_محروميت
#قسمت۱_ص۲
🔺 ۲۳ فقط يك عدد نيست و اين عدد، همه ماجرا نيست
خبرهاي رسمي اينطور ميگويد كه ۲۳ كارگر، امسال خودشان را از فهرست جمعيت دنيا خط زدند اما اين عدد، كل ماجرا نيست چون ممكن است غير از اينها، كارگران ديگري هم بودهاند كه داوطلبانه، جانشان را از قفس تن رها كردهاند اما خانواده به جبر حفظ آبرو يا تعارف و تعارض طايفهاي و فاميلي، هراس از محروميتهاي اجتماعي و اقتصادي همچون قطع يارانه و ساير مواهبي كه از خوان گسترده دولت ميرسد، جرات افشاي واقعيت را نداشته و ندارد.
▪️به اين عذر مظلومانه، بايد تاثير پنهانكاري مسوولان و دولتها در اعلام و ارايه آمار دقيق از معضلات و مسائل جامعه را هم افزود و آن وقت است كه ميپذيريم چرا روانپزشكان و متخصصان سلامت روان تاكيد دارند كه اخبار تعداد خودكشي كارگران، به درد مشترك آمار خودكشي در ايران دچار است كه تنها برشي خرد از قلهاي مرتفع را به نمايش ميگذارد.
🔺هشدارها پيشتر داده شده بود
طي دو سال اخير و بعد از فرونشستن امواج كوويد ۱۹، مسوولاني از نظام سلامت و حمايتهاي اجتماعي، استادان دانشگاه، انديشمندان علوم اجتماعي و مددكاران كه ذات علمشان، تحليل كژيهاي روان انسان است، به لحنهاي مختلف اما با يك مركزيت واحد، هشدار دادهاند كه انباشت بحرانها در جامعه ايران، بروندادي جز شرايط اجتماعي وخيمتر با طيفي از افزايش نزاع و خشونت و قتل و سرقت و خيانت و خودكشي و آدمربايي و كودكآزاري و اختلاس و فساد و فروپاشي اخلاقي نخواهد داشت و رشد آمار خودكشي، معلول ناديده گرفتن تاثير پيوستگي تركهاي معيشتي و رواني و اجتماعي بر پيكر جامعه و خانواده و انسان است.
شهريور پارسال، اردشير بهرامي؛ جامعهشناس و پژوهشگر و نويسنده كتاب «فرهنگ، توسعه و خودكشي در غرب ايران» در گفتوگويي كه با خبرگزاري «ايلنا» داشت، شيوع خودكشي و افزايش آمار مرگ داوطلبانه در كشور را چنين تحليل كرد: «كانون خودكشي از غرب ايران به مركز و ساير مناطق در حال تغيير است. در آخرين بررسيها مشخص شده كانون خودكشي از غرب ايران به مركز و ساير مناطق كشور از جمله استانهاي كهگيلويهوبويراحمد، هرمزگان، مركزي، گيلان، تهران و خراسان شمالي در حال تغيير است.
🔺 خودكشي تابع يكسري از مسائل اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي در جامعه است، اثرات روحي - رواني ناشي از كرونا مانند خودكشي، تازه در حال شروع شدن است. كرونا به تنهايي باعث افزايش خشونت و خودكشي نميشود، بلكه مشكلات اقتصادي، تورم و بيكاري نيز در اين فرآيندها تاثيرگذار است. در سال ۹۹ نسبت به ۹۸ ميزان مرگ به دليل خودكشي افزايش پيدا كرده و در اورژانس اجتماعي نيز، شاهد افزايش خشونتها هستيم و اين نشانگر اين است كه آستانه تحمل جامعه پايينتر آمده و انسانهايي كه زمينه بروز خودكشي دارند در شرايط پاندمي كرونا زودتر به كام مرگ و سمت خودكشي ميروند.
🔺 توجه داشته باشيم كه خودكشي نيز مانند ساير موضوعات قدرت شيوع دارد. ۷۱ الي ۸۰ درصد قربانيان خودكشي در كشور ما زير ۴۰ سال سن دارند و آمارها نشان ميدهد كه خودكشي خاص قشر جوان در جامعه ما است كه ۵۷ درصد مرگهاي بر اثر خودكشي به دليل حلقآويز كردن و مسموميت با قرصها و سموم نيز تقريبا ۲۰ درصد است و خودسوزي، علت مابقي مرگهاي ناشي از خودكشي است. بر اساس مطالعات ميداني بنده، ۷۵ درصد خودكشيها در خانوادههاي فقير و متوسط اتفاق ميافتد، يعني كساني كه دچار مشكلات اقتصادي هستند و اختلالات روحي - رواني دارند.
🔺 خودكشي يك كنش اعتراضي است.
فردي كه اقدام به خودكشي ميكند ممكن است به مرگِ معنا رسيده باشد. فساد در سيستمهاي مالي و اداري نقش زيادي در نااميدي و در نهايت افكار خودكشي دارند، جايي كه اميد ميميرد خودكشي ايجاد ميشود. جايي كه احساس خوب، انساندوستي و حمايتگري ميميرد خودكشي جايگزين ميشود. وقتي فرد به مرحلهاي ميرسد كه ميخواهد خود را بكشد ديگر از فقر گذشته و دچار فروپاشي روانشناختي شده است.»
📝 ادامه دارد...
#کارگران
#خودکشی
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
#هزينه_انساني_محروميت
#قسمت۱_ص۲
🔺 ۲۳ فقط يك عدد نيست و اين عدد، همه ماجرا نيست
خبرهاي رسمي اينطور ميگويد كه ۲۳ كارگر، امسال خودشان را از فهرست جمعيت دنيا خط زدند اما اين عدد، كل ماجرا نيست چون ممكن است غير از اينها، كارگران ديگري هم بودهاند كه داوطلبانه، جانشان را از قفس تن رها كردهاند اما خانواده به جبر حفظ آبرو يا تعارف و تعارض طايفهاي و فاميلي، هراس از محروميتهاي اجتماعي و اقتصادي همچون قطع يارانه و ساير مواهبي كه از خوان گسترده دولت ميرسد، جرات افشاي واقعيت را نداشته و ندارد.
▪️به اين عذر مظلومانه، بايد تاثير پنهانكاري مسوولان و دولتها در اعلام و ارايه آمار دقيق از معضلات و مسائل جامعه را هم افزود و آن وقت است كه ميپذيريم چرا روانپزشكان و متخصصان سلامت روان تاكيد دارند كه اخبار تعداد خودكشي كارگران، به درد مشترك آمار خودكشي در ايران دچار است كه تنها برشي خرد از قلهاي مرتفع را به نمايش ميگذارد.
🔺هشدارها پيشتر داده شده بود
طي دو سال اخير و بعد از فرونشستن امواج كوويد ۱۹، مسوولاني از نظام سلامت و حمايتهاي اجتماعي، استادان دانشگاه، انديشمندان علوم اجتماعي و مددكاران كه ذات علمشان، تحليل كژيهاي روان انسان است، به لحنهاي مختلف اما با يك مركزيت واحد، هشدار دادهاند كه انباشت بحرانها در جامعه ايران، بروندادي جز شرايط اجتماعي وخيمتر با طيفي از افزايش نزاع و خشونت و قتل و سرقت و خيانت و خودكشي و آدمربايي و كودكآزاري و اختلاس و فساد و فروپاشي اخلاقي نخواهد داشت و رشد آمار خودكشي، معلول ناديده گرفتن تاثير پيوستگي تركهاي معيشتي و رواني و اجتماعي بر پيكر جامعه و خانواده و انسان است.
شهريور پارسال، اردشير بهرامي؛ جامعهشناس و پژوهشگر و نويسنده كتاب «فرهنگ، توسعه و خودكشي در غرب ايران» در گفتوگويي كه با خبرگزاري «ايلنا» داشت، شيوع خودكشي و افزايش آمار مرگ داوطلبانه در كشور را چنين تحليل كرد: «كانون خودكشي از غرب ايران به مركز و ساير مناطق در حال تغيير است. در آخرين بررسيها مشخص شده كانون خودكشي از غرب ايران به مركز و ساير مناطق كشور از جمله استانهاي كهگيلويهوبويراحمد، هرمزگان، مركزي، گيلان، تهران و خراسان شمالي در حال تغيير است.
🔺 خودكشي تابع يكسري از مسائل اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي در جامعه است، اثرات روحي - رواني ناشي از كرونا مانند خودكشي، تازه در حال شروع شدن است. كرونا به تنهايي باعث افزايش خشونت و خودكشي نميشود، بلكه مشكلات اقتصادي، تورم و بيكاري نيز در اين فرآيندها تاثيرگذار است. در سال ۹۹ نسبت به ۹۸ ميزان مرگ به دليل خودكشي افزايش پيدا كرده و در اورژانس اجتماعي نيز، شاهد افزايش خشونتها هستيم و اين نشانگر اين است كه آستانه تحمل جامعه پايينتر آمده و انسانهايي كه زمينه بروز خودكشي دارند در شرايط پاندمي كرونا زودتر به كام مرگ و سمت خودكشي ميروند.
🔺 توجه داشته باشيم كه خودكشي نيز مانند ساير موضوعات قدرت شيوع دارد. ۷۱ الي ۸۰ درصد قربانيان خودكشي در كشور ما زير ۴۰ سال سن دارند و آمارها نشان ميدهد كه خودكشي خاص قشر جوان در جامعه ما است كه ۵۷ درصد مرگهاي بر اثر خودكشي به دليل حلقآويز كردن و مسموميت با قرصها و سموم نيز تقريبا ۲۰ درصد است و خودسوزي، علت مابقي مرگهاي ناشي از خودكشي است. بر اساس مطالعات ميداني بنده، ۷۵ درصد خودكشيها در خانوادههاي فقير و متوسط اتفاق ميافتد، يعني كساني كه دچار مشكلات اقتصادي هستند و اختلالات روحي - رواني دارند.
🔺 خودكشي يك كنش اعتراضي است.
فردي كه اقدام به خودكشي ميكند ممكن است به مرگِ معنا رسيده باشد. فساد در سيستمهاي مالي و اداري نقش زيادي در نااميدي و در نهايت افكار خودكشي دارند، جايي كه اميد ميميرد خودكشي ايجاد ميشود. جايي كه احساس خوب، انساندوستي و حمايتگري ميميرد خودكشي جايگزين ميشود. وقتي فرد به مرحلهاي ميرسد كه ميخواهد خود را بكشد ديگر از فقر گذشته و دچار فروپاشي روانشناختي شده است.»
📝 ادامه دارد...
#کارگران
#خودکشی
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
⤴️ ادامه از پست قبل
#جنبش_زنان_ایران
#زنان_پیشرو
#قسمت۱_ص۲
در آن روزها موسیخان وزیراف، پس از سالها فعالیت در قزاقخانه تهران، به درجه میرپنجی یا همان سرتیپی رسیده و در محله و شهر بسیار شناخته شده بود. همسایه ها و بچههای محل که قرار بود با پسران وزیراف به مدرسه بروند همه میدانستند در خانه آنها تنها سه پسر بزرگ وجود دارد. از همان روز اول که خدیجه پشت سر پسرها به سمت مدرسه راه افتاد، مدام بچههای همسایه از علینقی و حسنعلی درباره اینکه بچه جدید کیست و تا حالا کجا بوده سوال می پرسیدند.
پسرها هم به دستور مادر جوابهای بیربطی میدادند. خدیجه و فتحعلی که یکسالی اختلاف سن داشتند، هر دو وارد کلاس اول ابتدایی شدند. اما مشکل اصلی زنگهای تفریح بود که برادرها یادشان می رفت نباید خدیجه را ملوکی صدا کنند و این موضوع مدام برای بقیه هم مدرسهایها سوال ایجاد میکرد. حتی برخی از شاگردان بزرگتر به خدیجه نزدیک میشدند و درباره اینکه چرا گوشهایش سوراخ است سوال می پرسیدند. اما حتی جواب خدیجه هم آنها را مجاب نمیکرد. بالاخره شایعات و حرفهای درگوشی کار خودش را کرد و مرتضی خان کمالیه از بیبیخانم عذرخواهی کرد و گفت شاگردان متوجه شدهاند که او دختر است و این موضوع برای یک مدرسه تازه افتتاح شده موجب رسوایی میشود.
خدیجه در همان چهار روز، چهار برگه آفرین از معلم گرفت و به همه نشان داد چقدر باهوش است. اما با چشم گریان مجبور شد در خانه بماند.
بیبی خانم در فاصله سالهای ۱۲۷۵ تا ۱۲۷۷ دو پسر دیگر به نام های علیرضا و علیاصغر به دنیا آورد و درگیر رسیدگی به آنها بود و نمیتوانست چندان به خدیجه در درس خواندن کمک کند. بنابراین او همراه مولود خواهر بزرگش، شروع به خواندن کتابهای مهمی مثل گلستان، بوستان، نهج البلاغه و... کرد در زمانهایی که دایی شان دکتر حسینعلی خان یا شیخ اسدالله مازندرانی به خانه شان می آمدند غلطهای خود را پیش آنها تصحیح می کردند. خدیجه در یادگیری خیلی بیشتر از مولود جدیت داشت. با وسواس بسیار در تلاش بود که تمرین خط کند و از این نظر هم عقب نماند. البته علاوه بر روزها، در ساعتهای انتهایی شب هم که همه اعضای خانواده زیر کرسی جمع میشدند، بچه ها باید بخشهایی از دیوان حافظ یا اسکندرنامه را برای بزرگترها می خواندند تا آنها غلطهایشان را بگیرند و در خواندن روان شوند.
هر کسی که در اقوام و آشنایان علم یا سواد خاصی داشت، وقتی به خانه وزیریها میآمد به بچههای آن خانه تعلیم می داد. یکی برایشان کلاس آموزش تار و سه تار می گذاشت دیگری به آنها حساب و هندسه درس میداد. به این شکل روزها و شبهای این خانواده تا سال ۱۲۸۵ که خدیجه ۱۴ ساله شد، گذشت.
#منبع: ماهنامه تراژدی شماره ششم
#نویسنده: #سوسن_سیرجانی
📝 ادامه دارد ...
#زنان_پیشرو
#آموزش_دختران
#بیبیخانم_استرآبادی
#خدیجه_افضل_وزیری
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
#جنبش_زنان_ایران
#زنان_پیشرو
#قسمت۱_ص۲
در آن روزها موسیخان وزیراف، پس از سالها فعالیت در قزاقخانه تهران، به درجه میرپنجی یا همان سرتیپی رسیده و در محله و شهر بسیار شناخته شده بود. همسایه ها و بچههای محل که قرار بود با پسران وزیراف به مدرسه بروند همه میدانستند در خانه آنها تنها سه پسر بزرگ وجود دارد. از همان روز اول که خدیجه پشت سر پسرها به سمت مدرسه راه افتاد، مدام بچههای همسایه از علینقی و حسنعلی درباره اینکه بچه جدید کیست و تا حالا کجا بوده سوال می پرسیدند.
پسرها هم به دستور مادر جوابهای بیربطی میدادند. خدیجه و فتحعلی که یکسالی اختلاف سن داشتند، هر دو وارد کلاس اول ابتدایی شدند. اما مشکل اصلی زنگهای تفریح بود که برادرها یادشان می رفت نباید خدیجه را ملوکی صدا کنند و این موضوع مدام برای بقیه هم مدرسهایها سوال ایجاد میکرد. حتی برخی از شاگردان بزرگتر به خدیجه نزدیک میشدند و درباره اینکه چرا گوشهایش سوراخ است سوال می پرسیدند. اما حتی جواب خدیجه هم آنها را مجاب نمیکرد. بالاخره شایعات و حرفهای درگوشی کار خودش را کرد و مرتضی خان کمالیه از بیبیخانم عذرخواهی کرد و گفت شاگردان متوجه شدهاند که او دختر است و این موضوع برای یک مدرسه تازه افتتاح شده موجب رسوایی میشود.
خدیجه در همان چهار روز، چهار برگه آفرین از معلم گرفت و به همه نشان داد چقدر باهوش است. اما با چشم گریان مجبور شد در خانه بماند.
بیبی خانم در فاصله سالهای ۱۲۷۵ تا ۱۲۷۷ دو پسر دیگر به نام های علیرضا و علیاصغر به دنیا آورد و درگیر رسیدگی به آنها بود و نمیتوانست چندان به خدیجه در درس خواندن کمک کند. بنابراین او همراه مولود خواهر بزرگش، شروع به خواندن کتابهای مهمی مثل گلستان، بوستان، نهج البلاغه و... کرد در زمانهایی که دایی شان دکتر حسینعلی خان یا شیخ اسدالله مازندرانی به خانه شان می آمدند غلطهای خود را پیش آنها تصحیح می کردند. خدیجه در یادگیری خیلی بیشتر از مولود جدیت داشت. با وسواس بسیار در تلاش بود که تمرین خط کند و از این نظر هم عقب نماند. البته علاوه بر روزها، در ساعتهای انتهایی شب هم که همه اعضای خانواده زیر کرسی جمع میشدند، بچه ها باید بخشهایی از دیوان حافظ یا اسکندرنامه را برای بزرگترها می خواندند تا آنها غلطهایشان را بگیرند و در خواندن روان شوند.
هر کسی که در اقوام و آشنایان علم یا سواد خاصی داشت، وقتی به خانه وزیریها میآمد به بچههای آن خانه تعلیم می داد. یکی برایشان کلاس آموزش تار و سه تار می گذاشت دیگری به آنها حساب و هندسه درس میداد. به این شکل روزها و شبهای این خانواده تا سال ۱۲۸۵ که خدیجه ۱۴ ساله شد، گذشت.
#منبع: ماهنامه تراژدی شماره ششم
#نویسنده: #سوسن_سیرجانی
📝 ادامه دارد ...
#زنان_پیشرو
#آموزش_دختران
#بیبیخانم_استرآبادی
#خدیجه_افضل_وزیری
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran