💠 سه نکته از زندگی رشدیه
✍ محمدتقی فلاحی
🔹 از میان شاید صدها نکتهای که در زندگی سراسر تلاش میرزا حسن رشدیه میتوان یافت، سه نکته بیش از همه قابل توجه است؛
اول این که میرزاحسن رشدیه مسیر خود را #آگاهانه انتخاب نموده بود.
میرزا حسن از ابتدا وجود یک کاستی بزرگ در جامعه را به خوبی درک کرد؛ بیسوادی و نا آگاهی اکثریت مردم را.
بنابراین پس از #کسب_دانش_لازم، برای رفع این نقصِ بزرگ تلاشی بی وقفه را آغاز نمود؛
#تاسیس_مدارس_جدید_برای_آموزش به شیوه نوین در آن مدرسه ها.
بی تردید رشدیه به اهمیت
- روش در آموزش آگاهی داشت و به اهمیت
- آموزش در گسترش آگاهی، مومن بود.
چرا که بدون آگاهی و بدون #ایمان_به_درستی_راه( دومین نکته)
🔹 سومین نکته بارز در کار رشدیه یعنی #تداوم، شکل نمی گرفت. در شرح زندگی او می خوانیم در اغلب سال های فعالیت نه تنها حمایت نشد، بلکه از همان ابتدای کار و تا سال ها، مورد هجوم جاهلان و منفعت طلبان با پشتیبانی آشکار و پنهان عوامل استبداد که هر نوع نوآوری در جامعه گرفتار در چنبره جهل و رکود را با منافع کوته بینانه خود در تضاد می دیدند، واقع شد؛
- جان عزیز کودکانی معصوم گرفته شد.
- مدرسه هایی که می ساخت تخریب گردید.
- خود او آسیب ها دید؛ اما
هربار بدون لحظه ای تردید در اولین فرصت ممکن، کار را با اراده ای قوی تر، از نو پیگیری کرد.
🔹 آن چه از رشدیه می توان آموخت؛
آگاهی، ایمان به هدف و مداومت در کار است.
او بدون ادعا و با #درک_درست_زمانه_خویش، بذری را افشاند که حاصل آن را شاید بتوان به وضوح در #انقلاب_مشروطه مشاهده کرد.
روحش شاد و یادش گرامی🌹
🔹🔹🔹
📎https://tttttt.me/ksmtehran1/8
📌 توضیح تصویر؛
آذر ماه سال ۹۷، جمعی از دوستداران و اعضای کانون صنفی معلمان، بر مزار رشدیه واقع در شهر قم، گرد هم آمده و یاد ایشان را گرامی داشتند.
در این مراسم که یکی از نوادگان رشدیه نیز حضور داشتند با پخش گزیده ای از زندگی و فعالیت های رشدیه، درباره لزوم شناخت و معرفی بزرگان تاثیرگذار، بویژه در عرصه آموزش و پرورش تاکید شد.
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان تهران
🆔 @KSMtehran
✍ محمدتقی فلاحی
🔹 از میان شاید صدها نکتهای که در زندگی سراسر تلاش میرزا حسن رشدیه میتوان یافت، سه نکته بیش از همه قابل توجه است؛
اول این که میرزاحسن رشدیه مسیر خود را #آگاهانه انتخاب نموده بود.
میرزا حسن از ابتدا وجود یک کاستی بزرگ در جامعه را به خوبی درک کرد؛ بیسوادی و نا آگاهی اکثریت مردم را.
بنابراین پس از #کسب_دانش_لازم، برای رفع این نقصِ بزرگ تلاشی بی وقفه را آغاز نمود؛
#تاسیس_مدارس_جدید_برای_آموزش به شیوه نوین در آن مدرسه ها.
بی تردید رشدیه به اهمیت
- روش در آموزش آگاهی داشت و به اهمیت
- آموزش در گسترش آگاهی، مومن بود.
چرا که بدون آگاهی و بدون #ایمان_به_درستی_راه( دومین نکته)
🔹 سومین نکته بارز در کار رشدیه یعنی #تداوم، شکل نمی گرفت. در شرح زندگی او می خوانیم در اغلب سال های فعالیت نه تنها حمایت نشد، بلکه از همان ابتدای کار و تا سال ها، مورد هجوم جاهلان و منفعت طلبان با پشتیبانی آشکار و پنهان عوامل استبداد که هر نوع نوآوری در جامعه گرفتار در چنبره جهل و رکود را با منافع کوته بینانه خود در تضاد می دیدند، واقع شد؛
- جان عزیز کودکانی معصوم گرفته شد.
- مدرسه هایی که می ساخت تخریب گردید.
- خود او آسیب ها دید؛ اما
هربار بدون لحظه ای تردید در اولین فرصت ممکن، کار را با اراده ای قوی تر، از نو پیگیری کرد.
🔹 آن چه از رشدیه می توان آموخت؛
آگاهی، ایمان به هدف و مداومت در کار است.
او بدون ادعا و با #درک_درست_زمانه_خویش، بذری را افشاند که حاصل آن را شاید بتوان به وضوح در #انقلاب_مشروطه مشاهده کرد.
روحش شاد و یادش گرامی🌹
🔹🔹🔹
📎https://tttttt.me/ksmtehran1/8
📌 توضیح تصویر؛
آذر ماه سال ۹۷، جمعی از دوستداران و اعضای کانون صنفی معلمان، بر مزار رشدیه واقع در شهر قم، گرد هم آمده و یاد ایشان را گرامی داشتند.
در این مراسم که یکی از نوادگان رشدیه نیز حضور داشتند با پخش گزیده ای از زندگی و فعالیت های رشدیه، درباره لزوم شناخت و معرفی بزرگان تاثیرگذار، بویژه در عرصه آموزش و پرورش تاکید شد.
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان تهران
🆔 @KSMtehran
Telegram
..
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠 #نوای_کانون
یکی از اولین آثار موسیقی ایرانی که در دفاع از حق زنان و مخالفت با حجاب ساخته شده، تصنیف قدیمی و انقلابی "دختران سیروس" است.
این ترانه از سراینده و آهنگسازی ناشناس، نزدیک به یک قرن پیش در دوره مشروطه سروده شده و نخستین بار در سال ۱۳۰۶ خورشیدی منتشر گردیدهاست.
سراینده احتمالی این ترانه محمدعلی امیر جاهد و آهنگساز احتمالی آن مرتضی نیداوود میباشد. که به دلیل واهمه از واکنشهای احتمالی متعصبین مذهبی، ترجیح دادند تا نامشان بعنوان خالقین این ترانه مخفی بماند. (البته برخی هم این ترانه را منسوب به عارف میدانند).
این تصنیف را که اولین بار قمرالملوک وزیری خوانده؛ ملوک ضرابی و ساتنیک آقابابیان هم اجرا کردهاند.
این ترانه با عنوان «دختران سیه روز» توسط زویا ثابت و با نام «ای زنان ملت وقت انقلاب است» توسط گیسو شاکری، بازخوانی شدهاست.
#هنر
#زنان
#زنان_در_مشروطه
#دختران_انقلاب
#انقلاب_مشروطه
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
یکی از اولین آثار موسیقی ایرانی که در دفاع از حق زنان و مخالفت با حجاب ساخته شده، تصنیف قدیمی و انقلابی "دختران سیروس" است.
این ترانه از سراینده و آهنگسازی ناشناس، نزدیک به یک قرن پیش در دوره مشروطه سروده شده و نخستین بار در سال ۱۳۰۶ خورشیدی منتشر گردیدهاست.
سراینده احتمالی این ترانه محمدعلی امیر جاهد و آهنگساز احتمالی آن مرتضی نیداوود میباشد. که به دلیل واهمه از واکنشهای احتمالی متعصبین مذهبی، ترجیح دادند تا نامشان بعنوان خالقین این ترانه مخفی بماند. (البته برخی هم این ترانه را منسوب به عارف میدانند).
این تصنیف را که اولین بار قمرالملوک وزیری خوانده؛ ملوک ضرابی و ساتنیک آقابابیان هم اجرا کردهاند.
این ترانه با عنوان «دختران سیه روز» توسط زویا ثابت و با نام «ای زنان ملت وقت انقلاب است» توسط گیسو شاکری، بازخوانی شدهاست.
#هنر
#زنان
#زنان_در_مشروطه
#دختران_انقلاب
#انقلاب_مشروطه
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
💠 #یاد
🍃 #میرزاده_عشقی (زاده ٢۰ آذر۱۲۷۳ همدان - درگذشته ۱٢ تیر ۱۳۰۳ تهران)، شاعر، روزنامهنگار، نویسنده و نمایشنامه نویس دوران مشروطیّت
🔹 سید #محمدرضا_میرزاده_عشقی ، فرزند ابوالقاسم کردستانی در سال ۱٢٧٣ در شهر همدان به دنیا آمد.
ابتدا در مکتبهای محلی و از هفت سالگی در مدرسه های الفت و الیانس تهران به تحصیل پرداخت و زبان فارسی و فرانسه را به خوبی آموخت و پیش از فراغت از تحصیل به سمت مترجمی نزد یک بازرگان فرانسوی مشغول به کار شد .
در هفده سالگی درس و مدرسه را به کلی رها کرد و وارد کارهای اجتماعی شد.
🔹 عشقی در اوایل جنگ جهانی اول با دیگر مردان سیاسی به استانبول مهاجرت کرد و نخستین آثار شاعرانه خود مانند "نوروزی نامه" و "اپرای رستاخیز شهریاران ایران" را پدید آورد.
پس از بازگشت، به تهران رفت و با گروهی از نویسندگان ارتباط پیدا کرد و در صف طرفداران حزب سوسیالیست و همکاران اقلیت مجلس به مبارزه پرداخت.
در این مبارزه و کوشش سیاسی نیش قلم شاعر بیش از همه متوجه #وثوق_الدوله نخست وزیر وقت بود.
🔺 سخنرانی های تند و مقالات و اشعار آتشین عشقی بر ضد قرار داد ۱٩۱٩ باعث شد که وثوق الدوله دستور دستگیری وی را صادر کند و او را روانه زندان کنند.
مبارزات سیاسی و مقالات انتقادی شاعر جوان که مجرد می زیست تا پایان زندگی کوتاهش ادامه داشت.
در سال ۱٣۰٢ که نغمه جمهوری ساز شد، عشقی با وجود روشنفکر بودن با آن ساز مخالفت گذاشت و در مقاله ای به عنوان جمهوری قلابی مخالفت خود را نشان داد و در نخستین شماره روزنامه کاریکاتور قرن بیستم که در همان سال دایر کرده بود چندین کاریکاتور و شعر تند مبنی بر هزل بودن جمهوری و جمهوری خواهان درج کرد. میزان مخالفت او به آنجا رسید که شهربانی وقت دستور توقیف روزنامه را صادر کرد و تمامی نسخه های آن را از سطح شهر جمع آوری نمود.
عشقی نیز در خانه خود به دست دوتن ناشناس هدف گلوله قرار گرفت و در بیمارستان شهربانی جان سپرد.
عشقی زمان مرگ تنها ٣۱ سال سن داشت.
روزنامه های آن زمان در چندین مقاله جزئیات این حادثه را مطرح نمودند و اشعار زیادی در مرگ این شاعر ناکام ساختند.
🔺 عشقی عمری را در تنگ دستی و فقر گذراند و سرانجام نیز با بی رحمی کشته شد.
آثار او سرشار از ناامیدی و بدبینی و بیزاری از زندگی و آرزوی مرگ است :
باری از این عمر سفله سیر شدم سیر
تازه جوانم ز غصه پیر شدم پیر
پیر پسند ای عروس مرگ چرائی ؟
من که جوانم چه عیب دارم بی پیر ؟
🔹 عشقی شاعری توانا بود سرشار از قریحه و استعداد.
مطالب تاریخی و اجتماعی را خیلی زود درک میکرد و در تصویر صحنه های تاریخی و ادبیات توصیفی قدرت فراوان داشت. عواطف و تاثیرات خود از اوضاع زمان، و نظر و عقیده خود در سیاست را با شور و ذوق نمایش میداد.
اشعار او سرشار از اعتراض است در برابر بیدادگری اجتماعی.
اشعار عشقی از لحاظ ارزش ادبی یکسان نیستند. گذشته از هزلیات و هجویههای بسیار تلخ و نیشدار اشعار خوب و منحصر به فرد او عبارتند از:
۱. نوروزی نامه
٢. رستاخیز
٣. کفن سیاه
۴. احتیاج
۵. برگ بر باد ده
۶. ایده آل
#یاد
#شعر
#تاریخ
#انقلاب_مشروطه
#زادروز
#میرزاده_عشقی
https://tttttt.me/ksmtehran1/157
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
🍃 #میرزاده_عشقی (زاده ٢۰ آذر۱۲۷۳ همدان - درگذشته ۱٢ تیر ۱۳۰۳ تهران)، شاعر، روزنامهنگار، نویسنده و نمایشنامه نویس دوران مشروطیّت
🔹 سید #محمدرضا_میرزاده_عشقی ، فرزند ابوالقاسم کردستانی در سال ۱٢٧٣ در شهر همدان به دنیا آمد.
ابتدا در مکتبهای محلی و از هفت سالگی در مدرسه های الفت و الیانس تهران به تحصیل پرداخت و زبان فارسی و فرانسه را به خوبی آموخت و پیش از فراغت از تحصیل به سمت مترجمی نزد یک بازرگان فرانسوی مشغول به کار شد .
در هفده سالگی درس و مدرسه را به کلی رها کرد و وارد کارهای اجتماعی شد.
🔹 عشقی در اوایل جنگ جهانی اول با دیگر مردان سیاسی به استانبول مهاجرت کرد و نخستین آثار شاعرانه خود مانند "نوروزی نامه" و "اپرای رستاخیز شهریاران ایران" را پدید آورد.
پس از بازگشت، به تهران رفت و با گروهی از نویسندگان ارتباط پیدا کرد و در صف طرفداران حزب سوسیالیست و همکاران اقلیت مجلس به مبارزه پرداخت.
در این مبارزه و کوشش سیاسی نیش قلم شاعر بیش از همه متوجه #وثوق_الدوله نخست وزیر وقت بود.
🔺 سخنرانی های تند و مقالات و اشعار آتشین عشقی بر ضد قرار داد ۱٩۱٩ باعث شد که وثوق الدوله دستور دستگیری وی را صادر کند و او را روانه زندان کنند.
مبارزات سیاسی و مقالات انتقادی شاعر جوان که مجرد می زیست تا پایان زندگی کوتاهش ادامه داشت.
در سال ۱٣۰٢ که نغمه جمهوری ساز شد، عشقی با وجود روشنفکر بودن با آن ساز مخالفت گذاشت و در مقاله ای به عنوان جمهوری قلابی مخالفت خود را نشان داد و در نخستین شماره روزنامه کاریکاتور قرن بیستم که در همان سال دایر کرده بود چندین کاریکاتور و شعر تند مبنی بر هزل بودن جمهوری و جمهوری خواهان درج کرد. میزان مخالفت او به آنجا رسید که شهربانی وقت دستور توقیف روزنامه را صادر کرد و تمامی نسخه های آن را از سطح شهر جمع آوری نمود.
عشقی نیز در خانه خود به دست دوتن ناشناس هدف گلوله قرار گرفت و در بیمارستان شهربانی جان سپرد.
عشقی زمان مرگ تنها ٣۱ سال سن داشت.
روزنامه های آن زمان در چندین مقاله جزئیات این حادثه را مطرح نمودند و اشعار زیادی در مرگ این شاعر ناکام ساختند.
🔺 عشقی عمری را در تنگ دستی و فقر گذراند و سرانجام نیز با بی رحمی کشته شد.
آثار او سرشار از ناامیدی و بدبینی و بیزاری از زندگی و آرزوی مرگ است :
باری از این عمر سفله سیر شدم سیر
تازه جوانم ز غصه پیر شدم پیر
پیر پسند ای عروس مرگ چرائی ؟
من که جوانم چه عیب دارم بی پیر ؟
🔹 عشقی شاعری توانا بود سرشار از قریحه و استعداد.
مطالب تاریخی و اجتماعی را خیلی زود درک میکرد و در تصویر صحنه های تاریخی و ادبیات توصیفی قدرت فراوان داشت. عواطف و تاثیرات خود از اوضاع زمان، و نظر و عقیده خود در سیاست را با شور و ذوق نمایش میداد.
اشعار او سرشار از اعتراض است در برابر بیدادگری اجتماعی.
اشعار عشقی از لحاظ ارزش ادبی یکسان نیستند. گذشته از هزلیات و هجویههای بسیار تلخ و نیشدار اشعار خوب و منحصر به فرد او عبارتند از:
۱. نوروزی نامه
٢. رستاخیز
٣. کفن سیاه
۴. احتیاج
۵. برگ بر باد ده
۶. ایده آل
#یاد
#شعر
#تاریخ
#انقلاب_مشروطه
#زادروز
#میرزاده_عشقی
https://tttttt.me/ksmtehran1/157
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
Telegram
..
💠 #یادداشت
🔹 خیابان، عشق و انقلاب
✍️ احسام سلطانی
۱. هر پدیدهای در جامعه همانطور که شمایلی از گذشته و حال را در خود دارد و همزمان آن را تداوم میبخشد، وجهی از آینده را نیز در خود دارد و بههیچوجه نمیتوان آن را سرکوب کرد. این وجه که تهدیدکنندهی نظم موجود است، همان وجهی است که هرگز تن به هیچ تفکر غالبی نداده است. هرگز نمیتوان چیزی را که از پیشرو میآید به بند کشید و آن را مال خود کرد. او (آینده)، به قول لویناس، در تملک هیچکس نیست و همواره از چنگ میگریزد. به همین دلیل از خیابان نیز نمیتوان خصوصیات ذاتی و بنیادین آن را جدا کرد و به تمامی شکلی منطقی و پیشبینیپذیر به آن بخشید. همواره در این مکان (خیابان) جایی برای آینده وجود داشته است. آینده همان لحظهای است که با آشکار کردن خود، همهی اشکال پیشین را درهم میریزد و امکانهای تازهای برای بازسازی جهان ایجاد میکند.
۲. خیابان فرد را از خود و منافع شخصیاش دور میکند و او را به جمع و به طور کلی جامعه پیوند میزند. از این نظر، خیابان نهتنها با انقلاب بلکه با عشق نیز رابطه دارد. در واقع خیابان نیز مثل عشق چنین قابلیتی دارد که فرد را از خود دور کند و او را به سمت ارتباط عمیق با دیگری بکشاند. خیابان و انقلاب و عشق وجوه مشترک بسیاری دارند. آنچه مرا قادر به دیدن غیر میکند، همان عشق است و انقلاب فرد را به دیگر افراد جامعه پیوند میزند و با وجود تفاوتهای بنیادین، در انقلاب افراد بر امور مشترک و جمعی تأکید میکنند و در آن لحظه دیگر قادر نیستند روی خود و منافعشان تا بخورند. آنها در این موقعیت چشمان خود را از روی منافع خود برمیدارند و به بیرون از خود نگاه میکنند. در این لحظه است که ملاقات با دیگری رخ میدهد. آیا بدون وجود مکانی چون خیابان میتوان با چنین لحظهی سرنوشتسازی مواجه شد؟
۳. آنچه در این روزها میتواند به جامعهی اتمیزه و ذرهایشدهی ما جان تازهای ببخشد، همان خیابان است. خیابان است که میتواند مثل عشق، فرد را از خود و منافع خود، دور کند و نگاه فرد را از درون به بیرون پرتاب کند. خیابان برای تمامی آن صداها که سالهاست امکان ملاقات و دیدار را از دست دادهاند، پل میشود و امکان دیدار را مهیا میکند. خیابان میتواند چهرههای نامرئی (مثل چهرهی معلمان) و از هم جدا افتاده را بار دیگر بههم پیوند بزند. خیابان امکانی برای مرئی شدن، دیدار و ارتباط است. در چنین مکانی است که میتوان بار دگر خود را بهعنوان صدایی در میان صداهای دیگر به یاد آورد و صدای خود را علیه آنها که موجب جدایی افراد شدهاند، بلند کرد.
منبع؛ 🌎 کانال جامعهشناسی
#همبستگی
#اعتراض
#عشق
#دیدار
#خیابان
#انقلاب
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
🔹 خیابان، عشق و انقلاب
✍️ احسام سلطانی
۱. هر پدیدهای در جامعه همانطور که شمایلی از گذشته و حال را در خود دارد و همزمان آن را تداوم میبخشد، وجهی از آینده را نیز در خود دارد و بههیچوجه نمیتوان آن را سرکوب کرد. این وجه که تهدیدکنندهی نظم موجود است، همان وجهی است که هرگز تن به هیچ تفکر غالبی نداده است. هرگز نمیتوان چیزی را که از پیشرو میآید به بند کشید و آن را مال خود کرد. او (آینده)، به قول لویناس، در تملک هیچکس نیست و همواره از چنگ میگریزد. به همین دلیل از خیابان نیز نمیتوان خصوصیات ذاتی و بنیادین آن را جدا کرد و به تمامی شکلی منطقی و پیشبینیپذیر به آن بخشید. همواره در این مکان (خیابان) جایی برای آینده وجود داشته است. آینده همان لحظهای است که با آشکار کردن خود، همهی اشکال پیشین را درهم میریزد و امکانهای تازهای برای بازسازی جهان ایجاد میکند.
۲. خیابان فرد را از خود و منافع شخصیاش دور میکند و او را به جمع و به طور کلی جامعه پیوند میزند. از این نظر، خیابان نهتنها با انقلاب بلکه با عشق نیز رابطه دارد. در واقع خیابان نیز مثل عشق چنین قابلیتی دارد که فرد را از خود دور کند و او را به سمت ارتباط عمیق با دیگری بکشاند. خیابان و انقلاب و عشق وجوه مشترک بسیاری دارند. آنچه مرا قادر به دیدن غیر میکند، همان عشق است و انقلاب فرد را به دیگر افراد جامعه پیوند میزند و با وجود تفاوتهای بنیادین، در انقلاب افراد بر امور مشترک و جمعی تأکید میکنند و در آن لحظه دیگر قادر نیستند روی خود و منافعشان تا بخورند. آنها در این موقعیت چشمان خود را از روی منافع خود برمیدارند و به بیرون از خود نگاه میکنند. در این لحظه است که ملاقات با دیگری رخ میدهد. آیا بدون وجود مکانی چون خیابان میتوان با چنین لحظهی سرنوشتسازی مواجه شد؟
۳. آنچه در این روزها میتواند به جامعهی اتمیزه و ذرهایشدهی ما جان تازهای ببخشد، همان خیابان است. خیابان است که میتواند مثل عشق، فرد را از خود و منافع خود، دور کند و نگاه فرد را از درون به بیرون پرتاب کند. خیابان برای تمامی آن صداها که سالهاست امکان ملاقات و دیدار را از دست دادهاند، پل میشود و امکان دیدار را مهیا میکند. خیابان میتواند چهرههای نامرئی (مثل چهرهی معلمان) و از هم جدا افتاده را بار دیگر بههم پیوند بزند. خیابان امکانی برای مرئی شدن، دیدار و ارتباط است. در چنین مکانی است که میتوان بار دگر خود را بهعنوان صدایی در میان صداهای دیگر به یاد آورد و صدای خود را علیه آنها که موجب جدایی افراد شدهاند، بلند کرد.
منبع؛ 🌎 کانال جامعهشناسی
#همبستگی
#اعتراض
#عشق
#دیدار
#خیابان
#انقلاب
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
💠 #سلسله_مقالات
🔷 سه نکته از زندگی رشدیه
✍ #محمدتقی_فلاحی
🔹 از میان شاید صدها نکتهای که در زندگی سراسر تلاش میرزا حسن رشدیه میتوان یافت، سه نکته بیش از همه قابل توجه است؛
• #اول این که میرزاحسن رشدیه مسیر خود را #آگاهانه انتخاب نموده بود.
میرزا حسن از ابتدا وجود یک کاستی بزرگ در جامعه را به خوبی درک کرد؛ بیسوادی و نا آگاهی اکثریت مردم را.
بنابراین پس از #کسب_دانش_لازم، برای رفع این نقصِ بزرگ تلاشی بی وقفه را آغاز نمود؛
#تاسیس_مدارس_جدید_برای_آموزش به شیوه نوین در آن مدرسه ها.
بی تردید رشدیه به اهمیت
- روش در آموزش آگاهی داشت و به اهمیت
- آموزش در گسترش آگاهی، مومن بود.
• چرا که بدون آگاهی و بدون #ایمان_به_درستی_راه( #دومین
_نکته)
• #سومین نکته بارز در کار رشدیه یعنی #تداوم، شکل نمی گرفت.
در شرح زندگی او می خوانیم در اغلب سال های فعالیت نه تنها حمایت نشد، بلکه از همان ابتدای کار و تا سال ها، مورد هجوم جاهلان و منفعت طلبان با پشتیبانی آشکار و پنهان عوامل استبداد که هر نوع نوآوری در جامعه گرفتار در چنبره جهل و رکود را با منافع کوته بینانه خود در تضاد می دیدند، واقع شد؛
- جان عزیز کودکانی معصوم گرفته شد.
- مدرسه هایی که می ساخت تخریب گردید.
- خود او آسیب ها دید؛ اما
هربار بدون لحظه ای تردید در اولین فرصت ممکن، کار را با اراده ای قوی تر، از نو پیگیری کرد.
🔺 آن چه از رشدیه می توان آموخت؛
آگاهی، ایمان به هدف و مداومت در کار است.
او بدون ادعا و با #درک_درست_زمانه_خویش، بذری را افشاند که حاصل آن را شاید بتوان به وضوح در #انقلاب_مشروطه مشاهده کرد.
روحش شاد و یادش گرامی
📌 توضیح تصویر؛
آذر ماه سال ۹۷، جمعی از دوستداران و اعضای کانون صنفی معلمان، بر مزار رشدیه واقع در شهر قم، گرد هم آمده و یاد ایشان را گرامی داشتند.
در این مراسم که یکی از نوادگان رشدیه نیز حضور داشتند با پخش گزیده ای از زندگی و فعالیت های رشدیه، درباره لزوم شناخت و معرفی بزرگان تاثیرگذار، بویژه در عرصه آموزش و پرورش تاکید شد.
📌 #بازنشر اندیشه و یادداشت های #محمدتقی_فلاحی دبیرکل کانون صنفی معلمان ایران( تهران) #معلم_زندانی
📎https://tttttt.me/ksmtehran1/8
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
🔷 سه نکته از زندگی رشدیه
✍ #محمدتقی_فلاحی
🔹 از میان شاید صدها نکتهای که در زندگی سراسر تلاش میرزا حسن رشدیه میتوان یافت، سه نکته بیش از همه قابل توجه است؛
• #اول این که میرزاحسن رشدیه مسیر خود را #آگاهانه انتخاب نموده بود.
میرزا حسن از ابتدا وجود یک کاستی بزرگ در جامعه را به خوبی درک کرد؛ بیسوادی و نا آگاهی اکثریت مردم را.
بنابراین پس از #کسب_دانش_لازم، برای رفع این نقصِ بزرگ تلاشی بی وقفه را آغاز نمود؛
#تاسیس_مدارس_جدید_برای_آموزش به شیوه نوین در آن مدرسه ها.
بی تردید رشدیه به اهمیت
- روش در آموزش آگاهی داشت و به اهمیت
- آموزش در گسترش آگاهی، مومن بود.
• چرا که بدون آگاهی و بدون #ایمان_به_درستی_راه( #دومین
_نکته)
• #سومین نکته بارز در کار رشدیه یعنی #تداوم، شکل نمی گرفت.
در شرح زندگی او می خوانیم در اغلب سال های فعالیت نه تنها حمایت نشد، بلکه از همان ابتدای کار و تا سال ها، مورد هجوم جاهلان و منفعت طلبان با پشتیبانی آشکار و پنهان عوامل استبداد که هر نوع نوآوری در جامعه گرفتار در چنبره جهل و رکود را با منافع کوته بینانه خود در تضاد می دیدند، واقع شد؛
- جان عزیز کودکانی معصوم گرفته شد.
- مدرسه هایی که می ساخت تخریب گردید.
- خود او آسیب ها دید؛ اما
هربار بدون لحظه ای تردید در اولین فرصت ممکن، کار را با اراده ای قوی تر، از نو پیگیری کرد.
🔺 آن چه از رشدیه می توان آموخت؛
آگاهی، ایمان به هدف و مداومت در کار است.
او بدون ادعا و با #درک_درست_زمانه_خویش، بذری را افشاند که حاصل آن را شاید بتوان به وضوح در #انقلاب_مشروطه مشاهده کرد.
روحش شاد و یادش گرامی
📌 توضیح تصویر؛
آذر ماه سال ۹۷، جمعی از دوستداران و اعضای کانون صنفی معلمان، بر مزار رشدیه واقع در شهر قم، گرد هم آمده و یاد ایشان را گرامی داشتند.
در این مراسم که یکی از نوادگان رشدیه نیز حضور داشتند با پخش گزیده ای از زندگی و فعالیت های رشدیه، درباره لزوم شناخت و معرفی بزرگان تاثیرگذار، بویژه در عرصه آموزش و پرورش تاکید شد.
📌 #بازنشر اندیشه و یادداشت های #محمدتقی_فلاحی دبیرکل کانون صنفی معلمان ایران( تهران) #معلم_زندانی
📎https://tttttt.me/ksmtehran1/8
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
Telegram
..
📌 #بازنشر
💠 سه نکته از زندگی رشدیه
✍ #محمدتقی_فلاحی
🔹 از میان شاید صدها نکتهای که در زندگی سراسر تلاش میرزا حسن رشدیه میتوان یافت، سه نکته بیش از همه قابل توجه است؛
#اول این که میرزاحسن رشدیه مسیر خود را #آگاهانه انتخاب نموده بود.
میرزا حسن از ابتدا وجود یک کاستی بزرگ در جامعه را به خوبی درک کرد؛ بیسوادی و نا آگاهی اکثریت مردم را.
بنابراین پس از #کسب_دانش_لازم، برای رفع این نقصِ بزرگ تلاشی بی وقفه را آغاز نمود؛
#تاسیس_مدارس_جدید_برای_آموزش به شیوه نوین در آن مدرسه ها.
بی تردید رشدیه به اهمیت
- روش در آموزش آگاهی داشت و به اهمیت
- آموزش در گسترش آگاهی، مومن بود.
چرا که بدون آگاهی و بدون #ایمان_به_درستی_راه( #دومین نکته)
#سومین نکته بارز در کار رشدیه یعنی #تداوم، شکل نمی گرفت.
در شرح زندگی او می خوانیم در اغلب سال های فعالیت نه تنها حمایت نشد، بلکه از همان ابتدای کار و تا سال ها، مورد هجوم جاهلان و منفعت طلبان با پشتیبانی آشکار و پنهان عوامل استبداد که هر نوع نوآوری در جامعه گرفتار در چنبره جهل و رکود را با منافع کوته بینانه خود در تضاد می دیدند، واقع شد؛
- جان عزیز کودکانی معصوم گرفته شد.
- مدرسه هایی که می ساخت تخریب گردید.
- خود او آسیب ها دید؛ اما
هربار بدون لحظه ای تردید در اولین فرصت ممکن، کار را با اراده ای قوی تر، از نو پیگیری کرد.
🔹 آن چه از رشدیه می توان آموخت؛
آگاهی، ایمان به هدف و مداومت در کار است.
او بدون ادعا و با #درک_درست_زمانه_خویش، بذری را افشاند که حاصل آن را شاید بتوان به وضوح در #انقلاب_مشروطه مشاهده کرد.
روحش شاد و یادش گرامی🌹
🔹🔹🔹
📎https://tttttt.me/ksmtehran1/8
📌 توضیح تصویر؛
آذر ماه سال ۹۷، جمعی از دوستداران و اعضای کانون صنفی معلمان، بر مزار رشدیه واقع در شهر قم، گرد هم آمده و یاد ایشان را گرامی داشتند.
در این مراسم که یکی از نوادگان رشدیه نیز حضور داشتند با پخش گزیده ای از زندگی و فعالیت های رشدیه، درباره لزوم شناخت و معرفی بزرگان تاثیرگذار، بویژه در عرصه آموزش و پرورش تاکید شد.
📌 "دلایل اهمیت داشتن اقدامات رشدیه" به قلم #محمدتقی_فلاحی #معلم_زندانی👇
https://tttttt.me/KSMtehran/11037
#آزادی_معلمان_زندانی
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان تهران
🆔 @KSMtehran
💠 سه نکته از زندگی رشدیه
✍ #محمدتقی_فلاحی
🔹 از میان شاید صدها نکتهای که در زندگی سراسر تلاش میرزا حسن رشدیه میتوان یافت، سه نکته بیش از همه قابل توجه است؛
#اول این که میرزاحسن رشدیه مسیر خود را #آگاهانه انتخاب نموده بود.
میرزا حسن از ابتدا وجود یک کاستی بزرگ در جامعه را به خوبی درک کرد؛ بیسوادی و نا آگاهی اکثریت مردم را.
بنابراین پس از #کسب_دانش_لازم، برای رفع این نقصِ بزرگ تلاشی بی وقفه را آغاز نمود؛
#تاسیس_مدارس_جدید_برای_آموزش به شیوه نوین در آن مدرسه ها.
بی تردید رشدیه به اهمیت
- روش در آموزش آگاهی داشت و به اهمیت
- آموزش در گسترش آگاهی، مومن بود.
چرا که بدون آگاهی و بدون #ایمان_به_درستی_راه( #دومین نکته)
#سومین نکته بارز در کار رشدیه یعنی #تداوم، شکل نمی گرفت.
در شرح زندگی او می خوانیم در اغلب سال های فعالیت نه تنها حمایت نشد، بلکه از همان ابتدای کار و تا سال ها، مورد هجوم جاهلان و منفعت طلبان با پشتیبانی آشکار و پنهان عوامل استبداد که هر نوع نوآوری در جامعه گرفتار در چنبره جهل و رکود را با منافع کوته بینانه خود در تضاد می دیدند، واقع شد؛
- جان عزیز کودکانی معصوم گرفته شد.
- مدرسه هایی که می ساخت تخریب گردید.
- خود او آسیب ها دید؛ اما
هربار بدون لحظه ای تردید در اولین فرصت ممکن، کار را با اراده ای قوی تر، از نو پیگیری کرد.
🔹 آن چه از رشدیه می توان آموخت؛
آگاهی، ایمان به هدف و مداومت در کار است.
او بدون ادعا و با #درک_درست_زمانه_خویش، بذری را افشاند که حاصل آن را شاید بتوان به وضوح در #انقلاب_مشروطه مشاهده کرد.
روحش شاد و یادش گرامی🌹
🔹🔹🔹
📎https://tttttt.me/ksmtehran1/8
📌 توضیح تصویر؛
آذر ماه سال ۹۷، جمعی از دوستداران و اعضای کانون صنفی معلمان، بر مزار رشدیه واقع در شهر قم، گرد هم آمده و یاد ایشان را گرامی داشتند.
در این مراسم که یکی از نوادگان رشدیه نیز حضور داشتند با پخش گزیده ای از زندگی و فعالیت های رشدیه، درباره لزوم شناخت و معرفی بزرگان تاثیرگذار، بویژه در عرصه آموزش و پرورش تاکید شد.
📌 "دلایل اهمیت داشتن اقدامات رشدیه" به قلم #محمدتقی_فلاحی #معلم_زندانی👇
https://tttttt.me/KSMtehran/11037
#آزادی_معلمان_زندانی
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان تهران
🆔 @KSMtehran
Telegram
..
💠 #خبر
🔺زمانۀ ما زمانۀ خوبی نبود
گفتوگو با آذین موحد استادی که به جرم حمایت از دانشجویان تعلیق شد
🔹تعلیقِ خانم موحد البته بهقولِ خودش «چراغ خاموش» صورت گرفت؛ از آذرماه سالِ گذشته (۱۴۰۱) حقوقش را بدون اطلاعرسانی، و بیحکمِ قانونی قطع کردند و از خردادماهِ امسال، از دانشگاه تعلیقش کردند. همهچیز به شکلِ اداری انجام شد. خانم دکتر را به ادارۀ تخلفاتِ اساتید فراخواندند، تفهیم اتهامش کرده و اعلام کردند که چندین فقره شکایت از ریاستِ حراست دارد.
موحد زمانی به ایران بازگشت که عنوان دکتری در فضای موسیقی برای هیچ خانمی شنیده نشده بود و همانوقتها بود که استاد صفوت گفت صرفنظر از آقای دکتر مسعودیه، ایشان تنها دکتر واقعی موسیقی در گروه هستند.
این اولینبار نیست که خانمِ موحد با چنین فشارهایی روبهرو میشود؛ یکبار در دهۀ ۷۰ هم بهخاطر «روش آموزش غربی» حقوق او بهمدت ۷ماه قطع شده بود و پساز سالها دوباره تاریخ تکرار شد. گفتیم که تاریخِ این سرزمین پر از تکرارِ حرمان است. / هممیهن
سما بابایی
🔺«داستان بازنشستگی من »
✍🏻علی اصغر خدایاری (استاد دانشگاه تهران)
🔹این روزها حکومت با فرماندهی آقای وحیدی وزیر کشور، مشغول #انقلاب_فرهنگی_سوم و اخراج یا بازنشستگی اجباری اساتید باسواد و مورد وثوق دانشگاهیان و جایگزینی آنان با افراد نوعاً فاقد صلاحیت است.
🔹بهنظر میرسد تصمیم به نابودی دانشگاه بیدار و پرسشگر در مرجعی فراتر از قوهی مجریه گرفته شده و این دولت در این زمینه برنامههایی را دنبال میکند که پیش از این در دولتهای نهم و دهم شروع شده بود.
🔹فکر کردم بد نیست داستان بازنشستگی اجباری و غیرقانونی خود را در دولت دهم تعریف کنم که نکات قابل تأملی دارد و شنیدن آن خالی از لطف نیست.
🔹در یکی از روزهای نیمهی اول اسفند ۱۳۹۰ همکار عزیزم مرحوم سید شمسالدین وهابی وارد اتاقم شد و از من خواست حکم بازنشستکی خود را به او نشان دهم. من از موضوع اظهار بیاطلاعی کردم و به پیشنهاد او باهم پشت کامپیوتر نشستیم و من کارتابل اتوماسیون خود را باز کردم که دیدیم حکم بازنشستگی من در پایان سال ۱۳۹۰ در تاریخ ۸ اسفند صادر شده و درون کارتابل است.
🔹بسیار تعجب کردم چون در آخرین حکم کارگزینی صادر شده توسط دانشگاه در تاریخ ۲ مرداد همان سال، سابقهی من ۲۶ سال و ۷ ماه و ۳۰ روز درج شده بود.
🔹در تاریخ ۱۰ اسفند (دو روز بعد از صدور حکم بازنشستگی) حکم کارگزینی جدیدی به دستم رسید که در آن سابقهی من به ۲۹ سال و ۵ ماه و ۱۸ روز تغییر یافته بود، یعنی در فاصلهی زمانی حدود ۷ ماههی بین دو حکم حدود ۳۵ ماه به سابقهی من اضافه شده بود. با این همه باز هم تا پایان سال میزان سابقه به ۳۰ سال نمیرسید و بازنشستگی من غیرقانونی بود.
🔹من به این حکم غیرقانونی اعتراض کردم، ولی دانشگاه بدون توجه به این اعتراض پرونده را برای اقدامات بعدی به سازمان بازنشستگی ارسال کرد. دانشگاه حقوق مرا از اول سال ۱۳۹۱ قطع کرد و سازمان بازنشستگی نیز حکم صادره از طرف دانشگاه را نپذیرفت. بلاتکلیفی من حدود یک سال ادامه یافت طی این مدت کارگزینی دانشگاه دربارهی پروندهی من از خود سلب مسئولیت کرد و گفت آقای دکتر رهبر رییس دانشگاه پیگیری پرونده را تا رسیدن به نتیجهی نهایی به حراست سپردهاند.
🔹نهایتاً در اواخر سال ۱۳۹۱ سازمان بازنشستگی با ۶ ماه تغییر، حکم بازنشستگی مرا در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۹۱ صادر کرد. چگونگی احراز ۳۰ سال سابقهی من برای آن سازمان همچنان برایم مبهم بود تا اینکه بعدها نامهای به دستم رسید که وزارت اطلاعات (محل کار من پیش از اشتغال در دانشگاه) به دانشگاه ارسال کرده بود و در آن در پاسخ استعلام دانشگاه اعلام شده بود که من از ۱ شهریور ۶۰ عضو سپاه بودهام، در حالیکه در آن تاریخ من هیچ ارتباطی با سپاه نداشتم. به پیوست نامه چکی هم بابت کسورات بازنشستگی من در دورهای از عضویت در سپاه به دانشگاه ارسال شده بود.
🔹با این نامهی دروغ یک سازمان رسمی دولتی و چک همراه آن، سابقهی ۳۰ سال من کامل و مشکل قانونی سازمان بازنشستگی در صدور حکم حل شد و من در ۵۴ سالگی به افتخار بازنشستگی! نایل شدم. / امتداد
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺زمانۀ ما زمانۀ خوبی نبود
گفتوگو با آذین موحد استادی که به جرم حمایت از دانشجویان تعلیق شد
🔹تعلیقِ خانم موحد البته بهقولِ خودش «چراغ خاموش» صورت گرفت؛ از آذرماه سالِ گذشته (۱۴۰۱) حقوقش را بدون اطلاعرسانی، و بیحکمِ قانونی قطع کردند و از خردادماهِ امسال، از دانشگاه تعلیقش کردند. همهچیز به شکلِ اداری انجام شد. خانم دکتر را به ادارۀ تخلفاتِ اساتید فراخواندند، تفهیم اتهامش کرده و اعلام کردند که چندین فقره شکایت از ریاستِ حراست دارد.
موحد زمانی به ایران بازگشت که عنوان دکتری در فضای موسیقی برای هیچ خانمی شنیده نشده بود و همانوقتها بود که استاد صفوت گفت صرفنظر از آقای دکتر مسعودیه، ایشان تنها دکتر واقعی موسیقی در گروه هستند.
این اولینبار نیست که خانمِ موحد با چنین فشارهایی روبهرو میشود؛ یکبار در دهۀ ۷۰ هم بهخاطر «روش آموزش غربی» حقوق او بهمدت ۷ماه قطع شده بود و پساز سالها دوباره تاریخ تکرار شد. گفتیم که تاریخِ این سرزمین پر از تکرارِ حرمان است. / هممیهن
سما بابایی
🔺«داستان بازنشستگی من »
✍🏻علی اصغر خدایاری (استاد دانشگاه تهران)
🔹این روزها حکومت با فرماندهی آقای وحیدی وزیر کشور، مشغول #انقلاب_فرهنگی_سوم و اخراج یا بازنشستگی اجباری اساتید باسواد و مورد وثوق دانشگاهیان و جایگزینی آنان با افراد نوعاً فاقد صلاحیت است.
🔹بهنظر میرسد تصمیم به نابودی دانشگاه بیدار و پرسشگر در مرجعی فراتر از قوهی مجریه گرفته شده و این دولت در این زمینه برنامههایی را دنبال میکند که پیش از این در دولتهای نهم و دهم شروع شده بود.
🔹فکر کردم بد نیست داستان بازنشستگی اجباری و غیرقانونی خود را در دولت دهم تعریف کنم که نکات قابل تأملی دارد و شنیدن آن خالی از لطف نیست.
🔹در یکی از روزهای نیمهی اول اسفند ۱۳۹۰ همکار عزیزم مرحوم سید شمسالدین وهابی وارد اتاقم شد و از من خواست حکم بازنشستکی خود را به او نشان دهم. من از موضوع اظهار بیاطلاعی کردم و به پیشنهاد او باهم پشت کامپیوتر نشستیم و من کارتابل اتوماسیون خود را باز کردم که دیدیم حکم بازنشستگی من در پایان سال ۱۳۹۰ در تاریخ ۸ اسفند صادر شده و درون کارتابل است.
🔹بسیار تعجب کردم چون در آخرین حکم کارگزینی صادر شده توسط دانشگاه در تاریخ ۲ مرداد همان سال، سابقهی من ۲۶ سال و ۷ ماه و ۳۰ روز درج شده بود.
🔹در تاریخ ۱۰ اسفند (دو روز بعد از صدور حکم بازنشستگی) حکم کارگزینی جدیدی به دستم رسید که در آن سابقهی من به ۲۹ سال و ۵ ماه و ۱۸ روز تغییر یافته بود، یعنی در فاصلهی زمانی حدود ۷ ماههی بین دو حکم حدود ۳۵ ماه به سابقهی من اضافه شده بود. با این همه باز هم تا پایان سال میزان سابقه به ۳۰ سال نمیرسید و بازنشستگی من غیرقانونی بود.
🔹من به این حکم غیرقانونی اعتراض کردم، ولی دانشگاه بدون توجه به این اعتراض پرونده را برای اقدامات بعدی به سازمان بازنشستگی ارسال کرد. دانشگاه حقوق مرا از اول سال ۱۳۹۱ قطع کرد و سازمان بازنشستگی نیز حکم صادره از طرف دانشگاه را نپذیرفت. بلاتکلیفی من حدود یک سال ادامه یافت طی این مدت کارگزینی دانشگاه دربارهی پروندهی من از خود سلب مسئولیت کرد و گفت آقای دکتر رهبر رییس دانشگاه پیگیری پرونده را تا رسیدن به نتیجهی نهایی به حراست سپردهاند.
🔹نهایتاً در اواخر سال ۱۳۹۱ سازمان بازنشستگی با ۶ ماه تغییر، حکم بازنشستگی مرا در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۹۱ صادر کرد. چگونگی احراز ۳۰ سال سابقهی من برای آن سازمان همچنان برایم مبهم بود تا اینکه بعدها نامهای به دستم رسید که وزارت اطلاعات (محل کار من پیش از اشتغال در دانشگاه) به دانشگاه ارسال کرده بود و در آن در پاسخ استعلام دانشگاه اعلام شده بود که من از ۱ شهریور ۶۰ عضو سپاه بودهام، در حالیکه در آن تاریخ من هیچ ارتباطی با سپاه نداشتم. به پیوست نامه چکی هم بابت کسورات بازنشستگی من در دورهای از عضویت در سپاه به دانشگاه ارسال شده بود.
🔹با این نامهی دروغ یک سازمان رسمی دولتی و چک همراه آن، سابقهی ۳۰ سال من کامل و مشکل قانونی سازمان بازنشستگی در صدور حکم حل شد و من در ۵۴ سالگی به افتخار بازنشستگی! نایل شدم. / امتداد
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #تقویم
🔺امروز در تقویم:
▪️مصادف است با سالگرد ربودن #حسین_افشارطوس، فرمانده شهربانی در دوران #مصدق در سال ۳۲.
او به دستور مظفر بقایی از نیروهای نزدیک به محافظهکاران مخالف مصدق، بهدست افسران بازنشسته یا اخراجی شهربانی ربوده و نزدیک تهران کشته شد.
برخی مخالفان دولت به تحریک دربار قصد داشتند یکی از بهترین مهرههای نظامی دولت مصدق را حذف و دولت را تضعیف کنند که موفق شدند.
دولت موفق شد راز قتل افشارطوس را کشف کند ولی کودتا فرصت نداد که متهمان بازداشتی، دادگاهی شوند.
▪️مصادف است با زادروز، زندهیاد #فضلالله_اکبری که در میان اهل علم حسابداری به پدر این رشته در ایران معروف است.
وی نخستین استاد حسابداری در ایران بود که با تلاش بسیار در اواخر دهه ۱۳۳۰ به مدیران آموزش عالی که حسابداری را علمی در حد درسی دبیرستانی یا هنرستانی میدانستند، قبولاند باید برای حسابداری دانشجو و استاد پرورش داد.
او موسس و نخستین مدیر دانشکده علوم اداری و مدیریت بازرگانی دانشگاه تهران(دانشکده مدیریت فعلی) است.
▪️ مصادفاست با چهلوچهارمین سالگرد اعلام #انقلاب_فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها بابت پاککردن دانشگاه از فعالیت گروههای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی.
در این روز و درپی چندین روز درگیریهای خونین میان دانشجویان عضو گروههای سیاسی چپگرا و نیروهای لباسشخصی، ابوالحسن بنیصدر، رئيسجمهور وقت، و گروههایی از مردم به دانشگاه تهران رفتند و دفتر همه گروهها را بستند.
#روزآروز
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
🔺امروز در تقویم:
▪️مصادف است با سالگرد ربودن #حسین_افشارطوس، فرمانده شهربانی در دوران #مصدق در سال ۳۲.
او به دستور مظفر بقایی از نیروهای نزدیک به محافظهکاران مخالف مصدق، بهدست افسران بازنشسته یا اخراجی شهربانی ربوده و نزدیک تهران کشته شد.
برخی مخالفان دولت به تحریک دربار قصد داشتند یکی از بهترین مهرههای نظامی دولت مصدق را حذف و دولت را تضعیف کنند که موفق شدند.
دولت موفق شد راز قتل افشارطوس را کشف کند ولی کودتا فرصت نداد که متهمان بازداشتی، دادگاهی شوند.
▪️مصادف است با زادروز، زندهیاد #فضلالله_اکبری که در میان اهل علم حسابداری به پدر این رشته در ایران معروف است.
وی نخستین استاد حسابداری در ایران بود که با تلاش بسیار در اواخر دهه ۱۳۳۰ به مدیران آموزش عالی که حسابداری را علمی در حد درسی دبیرستانی یا هنرستانی میدانستند، قبولاند باید برای حسابداری دانشجو و استاد پرورش داد.
او موسس و نخستین مدیر دانشکده علوم اداری و مدیریت بازرگانی دانشگاه تهران(دانشکده مدیریت فعلی) است.
▪️ مصادفاست با چهلوچهارمین سالگرد اعلام #انقلاب_فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها بابت پاککردن دانشگاه از فعالیت گروههای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی.
در این روز و درپی چندین روز درگیریهای خونین میان دانشجویان عضو گروههای سیاسی چپگرا و نیروهای لباسشخصی، ابوالحسن بنیصدر، رئيسجمهور وقت، و گروههایی از مردم به دانشگاه تهران رفتند و دفتر همه گروهها را بستند.
#روزآروز
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
💠 #یادداشت
انقلاب یا اصلاح؟!
✍ کمال اطهاری
🔸یک، از زمانی که آنتونیو گرامشی استراتژی «جنگ مواضع» را، حدود ۹۰ سال پیش، در مقابل استراتژی «جنگ رودررو» برای کسب هژمونی مطرح کرد، دیگر دوگانهسازیِ مانویِ استراتژیهای «انقلاب یا اصلاح» به یک سادهسازی کودکانه تبدیل شده است. وی معتقد بود که پافشاری به جنگ رودررو با بلوک تاریخیِ حاکم سرمایهداری (انقلاب)، باعث تضعیف جامعهی مدنی و قدرتگیری فاشیسم میگردد. این موضوع نهتنها برای طبقهی کارگر، بلکه برای هر حرکت تکاملی یا توسعهی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی صادق است. درواقع جنگ مواضع (بهجای اصلاحات)، تلاشی چندوجهی برای تحقق خواستهها و منافع طبقات و اقشار مختلف در چارچوب یک برنامهی مشترک، در تخالف و تضاد با بلوک حاکم است. با چنین برنامهای ضدیت با هژمونی حاکم (anti-hegemony)، با تشکیل یک بلوک تاریخی به هژمونی جایگزین (counter-hegemony) تبدیل میشود، و ایدئولوژی اولیه، و جنبشهای واکنشی و پراکندهی طبقات و اقشار مختلف به نظامی نوین میانجامد. خواه نام این تحول را انقلاب بگذاریم یا اصلاح، و یا اصلاحات انقلابی و بنیادی.
🔹دو، انواع ثنویت (اهورا و اهرمنسازی) حاکمیت ایران را تسخیر کرده است:
پیروی از ثنویت انقلاب یا اصلاح، بخش مشارکتی جبههی اصلاحات را به این خطای بزرگ انداخت که ابتدا همهی مقولات اجتماعی را در «توسعهی اقتصادی» گنجاند و «تقدم به توسعهی سیاسی» داد، آنگاه اینیک را نیز به جنگ قدرت (با رقیبی که خود را اصولگرا مینامد) تقلیل داد، تا بیفتد و سزای خویشتن ببیند. چرا که وقتی همهی خواستههای (جنگهای مواضعِ) همهی طبقات و اقشار برای تکامل و توسعه را به روزنهگشایی سیاسی تنزل دهی، و هیچ برنامهای برای هیچیک نداشته باشی، حتی در صورت درخشیدنِ سیاسی، دولتی مستعجل خواهی داشت. چرا که چنان در جامعهی مدنی تنیده (embedded) نمیشوی که پایدار بمانی.
🔸بخش سازندگی این جبهه نیز پیرو ثنویت اکونومیستی خام خود (بازار و دولت) از ابتدا تاکنون نویسنده و مدرس راهنماهای رانتخواری بوده و چنین مینماید که بر همین سر خواهد ماند. درواقع دغدغهی اصلی جناح غالب سازندگی این است که رقیب در حاکمیت نمیتواند رانت پایدار تولید کند، اما در این اصل با آن مشترک است که توسعهی پایدار بیمعنا است.
🔹اصولگرایان در حاکمیت که نام خود را از اصولیون (قائل به حجیت عقل) دوران قاجار بهعاریت گرفته، ولی خلاف آنها از زمرهی اخباریون درآمدهاند؛ خلاف دو جریان عقلی اصولیون که یکی به انقلاب مشروطه و یکی به انقلاب اسلامی انجامید، دچار ثنویت مانوی هستند. ثنویت این اصولگرایان اخباری با برتری دادن نَقل بر عقل، به اسلام سیاسی نَقلی و تثبیت شکلبندی نوفئودالیسم انجامیده و ضد توسعهی پایدار گشته است که یک نشانهی بارز آن حذف هدف دانشبنیان شدن اقتصاد در برنامهی هفتم توسعه، خلاف سه برنامهی توسعهی گذشته است.
🔸سه، در بیرون از حاکمیت، غالب جریانهای مخالف دچار انواع ثنویت هستند که نمایانترین آنها همان ثنویت انقلاب یا اصلاح است. در منتهیالیه راست، کسانی هستند که فقط قدرت، و تمام آن را میخواهند، پس باید شعار انقلاب در مقابل اصلاح بدهند و اصلاحطلبان را دشمن اصلی خود بدانند. خواه کسانی که از ترامپ میخواستند به ایران حمله کند، و خواه دارندهی اتوبوسی که با خاماندیشی آن را نزد نتانیاهو برد تا اندک سرنشینان آن نیز پیاده شوند. همهی اینها چشم به آمدن دوبارهی ترامپ دوختهاند و همان موضعی را دربارهی انتخابات در ایران دارند که هنگام آمدن نئوکانها و جنگسازی دیک چنی برای بوش پسر در خاورمیانه داشتند، غافل ازینکه بهخصوص پس از صلح در غزه، دیگر ترامپ هم خواهان آشوب در منطقه نخواهد بود.
🔹در منتهیالیه چپ، کسانی هنوز باور ندارند که در واقعیت نه با شیوهی تولید سرمایهداری (که بهقول مارکس لایهبندی انتزاعی-فلسفی تاریخی است)، بلکه با شکلبندیهای متفاوت اقتصادی و اجتماعی در متن شیوهی تولید سرمایهداری روبهرو هستند که با آرایشها و پیکربندی های متفاوت طبقاتی (بلوکهای تاریخی) زیربنایی و روبنایی شکل گرفتهاند و معادلهی یکمجهولی «نولیبرالیسم» (یا تبدیل نولیبرالیسم به تضاد عمدهی همهی جوامع) چپ رادیکال را نهتنها در ایران بلکه در جهان نیز ابتر کرده، و ابتکار عمل را به راست افراطی و پوپولیست سپرده است. هر شکلبندی اقتصادی و اجتماعی، جنگ مواضع خاص و پیچیدهی خود با تعریف مدل جایگزین خاص خود را میطلبد، تا بلوک تاریخی لازم برای دستیابی به هژمونی تکاملبخش تشکیل شود....
🔺متن کامل:
https://cutt.ly/Cepju3qw
#ایران_فردا
#کمال_اطهاری
#انقلاب_اصلاح
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
انقلاب یا اصلاح؟!
✍ کمال اطهاری
🔸یک، از زمانی که آنتونیو گرامشی استراتژی «جنگ مواضع» را، حدود ۹۰ سال پیش، در مقابل استراتژی «جنگ رودررو» برای کسب هژمونی مطرح کرد، دیگر دوگانهسازیِ مانویِ استراتژیهای «انقلاب یا اصلاح» به یک سادهسازی کودکانه تبدیل شده است. وی معتقد بود که پافشاری به جنگ رودررو با بلوک تاریخیِ حاکم سرمایهداری (انقلاب)، باعث تضعیف جامعهی مدنی و قدرتگیری فاشیسم میگردد. این موضوع نهتنها برای طبقهی کارگر، بلکه برای هر حرکت تکاملی یا توسعهی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی صادق است. درواقع جنگ مواضع (بهجای اصلاحات)، تلاشی چندوجهی برای تحقق خواستهها و منافع طبقات و اقشار مختلف در چارچوب یک برنامهی مشترک، در تخالف و تضاد با بلوک حاکم است. با چنین برنامهای ضدیت با هژمونی حاکم (anti-hegemony)، با تشکیل یک بلوک تاریخی به هژمونی جایگزین (counter-hegemony) تبدیل میشود، و ایدئولوژی اولیه، و جنبشهای واکنشی و پراکندهی طبقات و اقشار مختلف به نظامی نوین میانجامد. خواه نام این تحول را انقلاب بگذاریم یا اصلاح، و یا اصلاحات انقلابی و بنیادی.
🔹دو، انواع ثنویت (اهورا و اهرمنسازی) حاکمیت ایران را تسخیر کرده است:
پیروی از ثنویت انقلاب یا اصلاح، بخش مشارکتی جبههی اصلاحات را به این خطای بزرگ انداخت که ابتدا همهی مقولات اجتماعی را در «توسعهی اقتصادی» گنجاند و «تقدم به توسعهی سیاسی» داد، آنگاه اینیک را نیز به جنگ قدرت (با رقیبی که خود را اصولگرا مینامد) تقلیل داد، تا بیفتد و سزای خویشتن ببیند. چرا که وقتی همهی خواستههای (جنگهای مواضعِ) همهی طبقات و اقشار برای تکامل و توسعه را به روزنهگشایی سیاسی تنزل دهی، و هیچ برنامهای برای هیچیک نداشته باشی، حتی در صورت درخشیدنِ سیاسی، دولتی مستعجل خواهی داشت. چرا که چنان در جامعهی مدنی تنیده (embedded) نمیشوی که پایدار بمانی.
🔸بخش سازندگی این جبهه نیز پیرو ثنویت اکونومیستی خام خود (بازار و دولت) از ابتدا تاکنون نویسنده و مدرس راهنماهای رانتخواری بوده و چنین مینماید که بر همین سر خواهد ماند. درواقع دغدغهی اصلی جناح غالب سازندگی این است که رقیب در حاکمیت نمیتواند رانت پایدار تولید کند، اما در این اصل با آن مشترک است که توسعهی پایدار بیمعنا است.
🔹اصولگرایان در حاکمیت که نام خود را از اصولیون (قائل به حجیت عقل) دوران قاجار بهعاریت گرفته، ولی خلاف آنها از زمرهی اخباریون درآمدهاند؛ خلاف دو جریان عقلی اصولیون که یکی به انقلاب مشروطه و یکی به انقلاب اسلامی انجامید، دچار ثنویت مانوی هستند. ثنویت این اصولگرایان اخباری با برتری دادن نَقل بر عقل، به اسلام سیاسی نَقلی و تثبیت شکلبندی نوفئودالیسم انجامیده و ضد توسعهی پایدار گشته است که یک نشانهی بارز آن حذف هدف دانشبنیان شدن اقتصاد در برنامهی هفتم توسعه، خلاف سه برنامهی توسعهی گذشته است.
🔸سه، در بیرون از حاکمیت، غالب جریانهای مخالف دچار انواع ثنویت هستند که نمایانترین آنها همان ثنویت انقلاب یا اصلاح است. در منتهیالیه راست، کسانی هستند که فقط قدرت، و تمام آن را میخواهند، پس باید شعار انقلاب در مقابل اصلاح بدهند و اصلاحطلبان را دشمن اصلی خود بدانند. خواه کسانی که از ترامپ میخواستند به ایران حمله کند، و خواه دارندهی اتوبوسی که با خاماندیشی آن را نزد نتانیاهو برد تا اندک سرنشینان آن نیز پیاده شوند. همهی اینها چشم به آمدن دوبارهی ترامپ دوختهاند و همان موضعی را دربارهی انتخابات در ایران دارند که هنگام آمدن نئوکانها و جنگسازی دیک چنی برای بوش پسر در خاورمیانه داشتند، غافل ازینکه بهخصوص پس از صلح در غزه، دیگر ترامپ هم خواهان آشوب در منطقه نخواهد بود.
🔹در منتهیالیه چپ، کسانی هنوز باور ندارند که در واقعیت نه با شیوهی تولید سرمایهداری (که بهقول مارکس لایهبندی انتزاعی-فلسفی تاریخی است)، بلکه با شکلبندیهای متفاوت اقتصادی و اجتماعی در متن شیوهی تولید سرمایهداری روبهرو هستند که با آرایشها و پیکربندی های متفاوت طبقاتی (بلوکهای تاریخی) زیربنایی و روبنایی شکل گرفتهاند و معادلهی یکمجهولی «نولیبرالیسم» (یا تبدیل نولیبرالیسم به تضاد عمدهی همهی جوامع) چپ رادیکال را نهتنها در ایران بلکه در جهان نیز ابتر کرده، و ابتکار عمل را به راست افراطی و پوپولیست سپرده است. هر شکلبندی اقتصادی و اجتماعی، جنگ مواضع خاص و پیچیدهی خود با تعریف مدل جایگزین خاص خود را میطلبد، تا بلوک تاریخی لازم برای دستیابی به هژمونی تکاملبخش تشکیل شود....
🔺متن کامل:
https://cutt.ly/Cepju3qw
#ایران_فردا
#کمال_اطهاری
#انقلاب_اصلاح
🔹🔹🔹
🖋 کانال کانون صنفی معلمان ایران
🆔 @KSMtehran
Telegraph
🔴انقلاب یا اصلاح؟!
🔷کمال اطهاری @iranfardamag یک، از زمانی که آنتونیو گرامشی استراتژی «جنگ مواضع» را، حدود ۹۰ سال پیش، در مقابل استراتژی «جنگ رودررو» برای کسب هژمونی مطرح کرد، دیگر دوگانهسازیِ مانویِ استراتژیهای «انقلاب یا اصلاح» به یک سادهسازی کودکانه تبدیل شده است. وی…