⬅️آقای سید پورآذر و رفیق همراهش که آخر نفهمیدیم سیکل دارد یا ندارد! هنوز نمیدانند که استدلال عقلی به این معنا نیست که تمام مقدماتش عقلی محض باشند:
اساساً استدلالکردن، عملی عقلانی است و آدمی با عقل خويش میتواند بر مطلبی اقامۀ دليل کند؛ اما استدلال از لحاظ مبادی عقلی دو نوع است:
▫️نوع اول، استدلالی است که همۀ مبادی آن عقلی است. چنين استدلالی، استدلال عقلی محض است و به مؤدای آن مستقلات عقلی میگويند.
▫️نوع دوم، استدلالی است که يکي از مقدمات آن، عقلی است و ديگری نقلی. اين نوع استدلال، استدلال عقلی غيرمحض است و به مؤدای آن غيرمستقلات عقلی میگويند. [1]
📌آیا این دو نفر تاکنون با خود نیندیشیدند که وقتی فقها از این صحبت میکنند که در کنار قرآن و سنت و اجماع، عقل نیز بهعنوان یکی از چهار منبعِ حکم است این چه عقل و چه استدلال عقلی است؟ آیا این جماعت گمان میکردند که علما و فقها در حکم شرعی، از استدلال عقلی محض که همۀ مقدماتش را گزارههای عقلی محض تشکیل دادهاند بهره میبرند؟
سید احمدالحسن در کتاب وصیت مقدس بیان میکند که از نظر عقل و قرآن و روایات، مدعی کذاب نمیتواند به نصّی که بهعنوان نصّ تشخیصی برگزیده شده است دستدرازی و به دروغ و باطل آن را ادعا کند و این نصّ بهعنوان نصّ بازدارنده از گمراهی توصیف میشود. در این ادعا، قرآن جداگانه به این نکته اشاره میکند که مدعی دروغین به نص تشخیصی استناد نمیکند (حاقه، 44 تا 46)؛ همچنین طبق برخی روایات (کافی، ج1، 372، 434) مدعی کذاب نیز به نص تشخیصی استناد نمیکند؛ اما وقتی صحبت از عقل و استدلال عقلی میشود یعنی به کمک یک مقدمۀ نقلیِ ثابت (توصیف وصیت پیامبر به بازدارنده از گمراهی تا روز قیامت) یک استدلال عقلی درست میشود؛ یعنی اگر این وصیت به بازدارنده از گمراهی تا روز قیامت متصف شده است، پس باید متمسکین به آن هدایت شده و از گمراهی نجات یابند؛ وگرنه یا جهل است یا دروغ است یا عجز از سوی خداست العیاذ بالله.
📌او اگر با دقت کتاب وصیت مقدس را مطالعه کرده بود میفهمید که چرا در ابتدا با روایات متعدد از کتب شیعه و سنی اثبات شده است که پیامبر وصیتش را به بازدارنده از گمراهی تا روز قیامت متصف کرده است. علتش این بود که در ابتدا باید این مقدمۀ نقلی ثابت میشد و وقتی ثابت شد، عقل از آن یک قیاس و برهان منطقی درست میکند. او این سخن و استدلال را از همان اول نفهمیده بود و همین باعث شد اتهام دیگری را به دکتر علاء السالم نسبت دهد و بگوید او در صدد تکمیل بحث عقلی برآمده است. به قول معروف «خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج».
آقای سید پورآذر چون متوجه استدلال عقلی در کتاب وصیت مقدس نشد گمان کرد دکتر علاء السالم در مباحث وصیت این نقص را جبران کرده است؛ در حالی که آن توضیحات همان است که گفتیم و چیز متفاوتی نیست.
شما چگونه میاندیشید؟ آیا گمان میکنید که وصیتی که به بازدارنده از گمراهی تا روز قیامت متصف شده است اکنون و در عصر ظهور باعث گمراهی عدۀ زیادی شده است؟
📚پانوشت:
. «عقلگرایی شیخ صدوق و متکلمبودن او»، گردآورندگان رضا برنجکار و سید محسن موسوی، فصلنامۀ علمی پژوهشی علوم حدیث، ش 57، پاییز 1389.
🔗قسمت هفتم 🔗قسمت نهم
📖صفحه 2
🆔@zaman_zohour
اساساً استدلالکردن، عملی عقلانی است و آدمی با عقل خويش میتواند بر مطلبی اقامۀ دليل کند؛ اما استدلال از لحاظ مبادی عقلی دو نوع است:
▫️نوع اول، استدلالی است که همۀ مبادی آن عقلی است. چنين استدلالی، استدلال عقلی محض است و به مؤدای آن مستقلات عقلی میگويند.
▫️نوع دوم، استدلالی است که يکي از مقدمات آن، عقلی است و ديگری نقلی. اين نوع استدلال، استدلال عقلی غيرمحض است و به مؤدای آن غيرمستقلات عقلی میگويند. [1]
📌آیا این دو نفر تاکنون با خود نیندیشیدند که وقتی فقها از این صحبت میکنند که در کنار قرآن و سنت و اجماع، عقل نیز بهعنوان یکی از چهار منبعِ حکم است این چه عقل و چه استدلال عقلی است؟ آیا این جماعت گمان میکردند که علما و فقها در حکم شرعی، از استدلال عقلی محض که همۀ مقدماتش را گزارههای عقلی محض تشکیل دادهاند بهره میبرند؟
سید احمدالحسن در کتاب وصیت مقدس بیان میکند که از نظر عقل و قرآن و روایات، مدعی کذاب نمیتواند به نصّی که بهعنوان نصّ تشخیصی برگزیده شده است دستدرازی و به دروغ و باطل آن را ادعا کند و این نصّ بهعنوان نصّ بازدارنده از گمراهی توصیف میشود. در این ادعا، قرآن جداگانه به این نکته اشاره میکند که مدعی دروغین به نص تشخیصی استناد نمیکند (حاقه، 44 تا 46)؛ همچنین طبق برخی روایات (کافی، ج1، 372، 434) مدعی کذاب نیز به نص تشخیصی استناد نمیکند؛ اما وقتی صحبت از عقل و استدلال عقلی میشود یعنی به کمک یک مقدمۀ نقلیِ ثابت (توصیف وصیت پیامبر به بازدارنده از گمراهی تا روز قیامت) یک استدلال عقلی درست میشود؛ یعنی اگر این وصیت به بازدارنده از گمراهی تا روز قیامت متصف شده است، پس باید متمسکین به آن هدایت شده و از گمراهی نجات یابند؛ وگرنه یا جهل است یا دروغ است یا عجز از سوی خداست العیاذ بالله.
📌او اگر با دقت کتاب وصیت مقدس را مطالعه کرده بود میفهمید که چرا در ابتدا با روایات متعدد از کتب شیعه و سنی اثبات شده است که پیامبر وصیتش را به بازدارنده از گمراهی تا روز قیامت متصف کرده است. علتش این بود که در ابتدا باید این مقدمۀ نقلی ثابت میشد و وقتی ثابت شد، عقل از آن یک قیاس و برهان منطقی درست میکند. او این سخن و استدلال را از همان اول نفهمیده بود و همین باعث شد اتهام دیگری را به دکتر علاء السالم نسبت دهد و بگوید او در صدد تکمیل بحث عقلی برآمده است. به قول معروف «خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج».
آقای سید پورآذر چون متوجه استدلال عقلی در کتاب وصیت مقدس نشد گمان کرد دکتر علاء السالم در مباحث وصیت این نقص را جبران کرده است؛ در حالی که آن توضیحات همان است که گفتیم و چیز متفاوتی نیست.
شما چگونه میاندیشید؟ آیا گمان میکنید که وصیتی که به بازدارنده از گمراهی تا روز قیامت متصف شده است اکنون و در عصر ظهور باعث گمراهی عدۀ زیادی شده است؟
📚پانوشت:
. «عقلگرایی شیخ صدوق و متکلمبودن او»، گردآورندگان رضا برنجکار و سید محسن موسوی، فصلنامۀ علمی پژوهشی علوم حدیث، ش 57، پاییز 1389.
🔗قسمت هفتم 🔗قسمت نهم
📖صفحه 2
🆔@zaman_zohour
Telegram
هفتهنامه زمان ظهور
#مقالات_هفته_نامه
#نشریه_شماره_137
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت هفتم
✨حکم اموال مخالفان و دشمنان دعوت یمانی؛ نقد ادعاهای علی شریفی و شیخ علی کارشناس
✍به قلم: محمد شاکری
در قسمت گذشته، حکم نجاست و طهارت مخالفان دعوت یمانی در بیانات و فتاوای سید احمدالحسن…
#نشریه_شماره_137
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت هفتم
✨حکم اموال مخالفان و دشمنان دعوت یمانی؛ نقد ادعاهای علی شریفی و شیخ علی کارشناس
✍به قلم: محمد شاکری
در قسمت گذشته، حکم نجاست و طهارت مخالفان دعوت یمانی در بیانات و فتاوای سید احمدالحسن…
👍3
#مقالات_هفته_نامه
#نشریه_شماره_149
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت نهم
💢✨بررسی معنای بازدارندگی از گمراهیِ وصیت و قرآن
💫پاسخ به اشکالی از محمد شهبازیان
طبق روایات زیادی که از طریق شیعه و سنی به دست ما رسیده است، پیامبر اکرم (ص) وصیتِ لحظات انتهایی عمر مبارک و هنگام بیماری خویش را به عاصم از گمراهی تا ابد توصیف نموده و این ضمانت را به امّت خود داده است که این مکتوب، امّت را تا ابد از گمراهی و ضلالت نجات خواهد داد. سید بن طاووس از علمای بزرگ شیعه به پسرش مینویسد:
▪️«فَإِنَّ الْبُخَارِيَّ وَ مُسلم فِي صَحِيحَيْهِمَا، [1] وَ كُلَّ مَنْ لَهُ صِدْقٌ وَ أَمَانَةٌ مِنْ رُوَاةِ الْمُسْلِمِينَ ذَكَرُوا بِلَا خِلَافٍ أَنَّ جَدَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ عِنْدَ وَفَاتِهِ: ايتُونِي بِدَوَاةٍ وَ قِرْطَاسٍ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَاباً لَا تَضِلُّوا بَعْدِي أَبَداً»
▫️«همانا بخاری و مسلم در کتابشان و همین طور هرکسی از راویان مسلمان که صادق و امانتدار بودند بدون اختلاف ذکر کردهاند که جدّ تو حضرت محمد (ص) در زمان وفاتش گفت: "کاغذ و دواتی برایم بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که تا ابد گمراه نشوید."» [2]
💯این تنها متن و سفارشی بوده که پیامبر (ص) آن را به عاصم از گمراهی تا ابد توصیف کرده است؛ در نتیجه معنا ندارد که پیامبر متنی را چنین توصیف و آن را ضمانت کند، اما آن متن بتواند دستمایۀ مدعیان دروغین قرار بگیرد و باعث گمراهی امّت شود. در این صورت باید جهل و دروغ و ناتوانی را به خدا نسبت دهیم که نتوانسته است وعدۀ ضمانتش را اجرایی کند و حالآنکه خداوند متعال از این صفات پاک و منزه است.
💢اشکال محمد شهبازیان به معنای عاصمیت
محمد شهبازیان در کتاب وصیت در امامت با مقایسه معنای عاصمیتِ وصیت با عاصمیت قرآن بیان کرده است که معنای عاصمیّت وصیت پیامبر این نیست که مدعی کذاب نتواند به آن استناد کند، بلکه مدعیان دروغین میتوانند به وصیت پیامبر استناد کنند و از این طریق باعث گمراهی مردم شوند؛ همان طور که در روایات زیادی، از قرآن نیز در کنار عترت بهعنوان عاصم از گمراهی یاد کردهاند، اما بسیاری توسط آیات قرآن گمراه شده و مردم را به گمراهی میکشانند. او نوشته است: «مراد حضرت محمد (ص) از عاصم و نگهدارنده این نیست که مدعیای ادعا نخواهد کرد ـکما اینکه مدعیانی تاکنون ادعا کردهاندـ بلکه مراد این است که با تمسک به آنچه میخواهم در کتف بنویسم، شما امام پس از خود را شناسایی کرده و ائمه بعد از او را نیز میشناسید.»
♨️برای پاسخ به این شبهه لازم است از همین کلامِ مذکورِ آقای شهبازیان مُچش گرفته شود. او گفته که مقصود از عاصم یعنی با تمسک به وصیت میتوان امام را شناسایی کرد. خوب بود شهبازیان شرح بیشتری از معنای عاصم و نگهدارنده میداد که تمسک به آن یعنی چه؟ و چگونه وصیت، امام بعد از پیامبر را معرفی میکند و باعث گمراهی نمیشود؟ اگر راهی برای استناد مدعیان دروغین به وصیت وجود داشته باشد و از این طریق عدۀ زیادی گمراه شوند در این صورت دیگر این چه عاصمبودنی است؟ و چگونه به وصیت تمسک جوییم که هم باعث شناخت مدعی حقیقی شود و هم تمسکی نکنیم که باعث گرفتاری در دام مدعیان دروغین شود؟
🔅آنچه مسلّم است این است که این وصیتِ مکتوب تا ابد عاصم است. اکنون اگر تفسیرِ یمانیون از عاصمبودن درست نباشد، پس این عاصمیت به چه معناست؟ صِرف اینکه بگوییم عاصمیت یعنی تمسکجستن، عاصمیت معنا نمیشود؛ در نتیجه اگر قرار بود کسانی همانند یمانیون با تمسک و استناد به وصیت، مدعی حقیقی و صادق را نشناسند و از طرفی بهسمت مدعی دروغین کشیده شوند پس دیگر معنای صحیحی از عاصم و نگهدارنده قابلتصور نیست.
👌این نکته را نیز در نظر بگیرید که وصیت پیامبر قرار است تا ابد باعث هدایت و عاصمیت از گمراهی شود؛ در نتیجه همان طور که در روایات متعددی اشاره شده است که این وصیت، قائم و مهدی را معرفی میکند، لازم است نهتنها ائمه (ع) بلکه مهدی و قائمِ در زمان ظهور را نیز معرفی کند و مردم با وجود آن از گمراهی نجات یابند. لذا وصیت پیامبر نقش کلیدی و تعیینکنندهای در شناخت مهدی و قائم دارد و اگر بگوییم سید احمدالحسن یا کسان دیگری به دروغ به آن استناد کردهاند در این صورت، وصیت نهتنها باعث عاصمیت از گمراهی تا ابد نشده است بلکه از اساس، دیگر تأثیری در شناخت مهدی و قائم نخواهد داشت و دست مدعی حقیقی از استناد به وصیت خالی خواهد ماند؛ زیرا مردم به قائم خواهند گفت قبل از شما هم کسان دیگری همچون احمدالحسن به آن استدلال کردهاند و دروغگو بودهاند، نعوذ بالله تعالی.
📙صفحه 1
⬇️ادامه مقاله
🆔@zaman_zohour
#نشریه_شماره_149
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت نهم
💢✨بررسی معنای بازدارندگی از گمراهیِ وصیت و قرآن
💫پاسخ به اشکالی از محمد شهبازیان
طبق روایات زیادی که از طریق شیعه و سنی به دست ما رسیده است، پیامبر اکرم (ص) وصیتِ لحظات انتهایی عمر مبارک و هنگام بیماری خویش را به عاصم از گمراهی تا ابد توصیف نموده و این ضمانت را به امّت خود داده است که این مکتوب، امّت را تا ابد از گمراهی و ضلالت نجات خواهد داد. سید بن طاووس از علمای بزرگ شیعه به پسرش مینویسد:
▪️«فَإِنَّ الْبُخَارِيَّ وَ مُسلم فِي صَحِيحَيْهِمَا، [1] وَ كُلَّ مَنْ لَهُ صِدْقٌ وَ أَمَانَةٌ مِنْ رُوَاةِ الْمُسْلِمِينَ ذَكَرُوا بِلَا خِلَافٍ أَنَّ جَدَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ عِنْدَ وَفَاتِهِ: ايتُونِي بِدَوَاةٍ وَ قِرْطَاسٍ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَاباً لَا تَضِلُّوا بَعْدِي أَبَداً»
▫️«همانا بخاری و مسلم در کتابشان و همین طور هرکسی از راویان مسلمان که صادق و امانتدار بودند بدون اختلاف ذکر کردهاند که جدّ تو حضرت محمد (ص) در زمان وفاتش گفت: "کاغذ و دواتی برایم بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که تا ابد گمراه نشوید."» [2]
💯این تنها متن و سفارشی بوده که پیامبر (ص) آن را به عاصم از گمراهی تا ابد توصیف کرده است؛ در نتیجه معنا ندارد که پیامبر متنی را چنین توصیف و آن را ضمانت کند، اما آن متن بتواند دستمایۀ مدعیان دروغین قرار بگیرد و باعث گمراهی امّت شود. در این صورت باید جهل و دروغ و ناتوانی را به خدا نسبت دهیم که نتوانسته است وعدۀ ضمانتش را اجرایی کند و حالآنکه خداوند متعال از این صفات پاک و منزه است.
💢اشکال محمد شهبازیان به معنای عاصمیت
محمد شهبازیان در کتاب وصیت در امامت با مقایسه معنای عاصمیتِ وصیت با عاصمیت قرآن بیان کرده است که معنای عاصمیّت وصیت پیامبر این نیست که مدعی کذاب نتواند به آن استناد کند، بلکه مدعیان دروغین میتوانند به وصیت پیامبر استناد کنند و از این طریق باعث گمراهی مردم شوند؛ همان طور که در روایات زیادی، از قرآن نیز در کنار عترت بهعنوان عاصم از گمراهی یاد کردهاند، اما بسیاری توسط آیات قرآن گمراه شده و مردم را به گمراهی میکشانند. او نوشته است: «مراد حضرت محمد (ص) از عاصم و نگهدارنده این نیست که مدعیای ادعا نخواهد کرد ـکما اینکه مدعیانی تاکنون ادعا کردهاندـ بلکه مراد این است که با تمسک به آنچه میخواهم در کتف بنویسم، شما امام پس از خود را شناسایی کرده و ائمه بعد از او را نیز میشناسید.»
♨️برای پاسخ به این شبهه لازم است از همین کلامِ مذکورِ آقای شهبازیان مُچش گرفته شود. او گفته که مقصود از عاصم یعنی با تمسک به وصیت میتوان امام را شناسایی کرد. خوب بود شهبازیان شرح بیشتری از معنای عاصم و نگهدارنده میداد که تمسک به آن یعنی چه؟ و چگونه وصیت، امام بعد از پیامبر را معرفی میکند و باعث گمراهی نمیشود؟ اگر راهی برای استناد مدعیان دروغین به وصیت وجود داشته باشد و از این طریق عدۀ زیادی گمراه شوند در این صورت دیگر این چه عاصمبودنی است؟ و چگونه به وصیت تمسک جوییم که هم باعث شناخت مدعی حقیقی شود و هم تمسکی نکنیم که باعث گرفتاری در دام مدعیان دروغین شود؟
🔅آنچه مسلّم است این است که این وصیتِ مکتوب تا ابد عاصم است. اکنون اگر تفسیرِ یمانیون از عاصمبودن درست نباشد، پس این عاصمیت به چه معناست؟ صِرف اینکه بگوییم عاصمیت یعنی تمسکجستن، عاصمیت معنا نمیشود؛ در نتیجه اگر قرار بود کسانی همانند یمانیون با تمسک و استناد به وصیت، مدعی حقیقی و صادق را نشناسند و از طرفی بهسمت مدعی دروغین کشیده شوند پس دیگر معنای صحیحی از عاصم و نگهدارنده قابلتصور نیست.
👌این نکته را نیز در نظر بگیرید که وصیت پیامبر قرار است تا ابد باعث هدایت و عاصمیت از گمراهی شود؛ در نتیجه همان طور که در روایات متعددی اشاره شده است که این وصیت، قائم و مهدی را معرفی میکند، لازم است نهتنها ائمه (ع) بلکه مهدی و قائمِ در زمان ظهور را نیز معرفی کند و مردم با وجود آن از گمراهی نجات یابند. لذا وصیت پیامبر نقش کلیدی و تعیینکنندهای در شناخت مهدی و قائم دارد و اگر بگوییم سید احمدالحسن یا کسان دیگری به دروغ به آن استناد کردهاند در این صورت، وصیت نهتنها باعث عاصمیت از گمراهی تا ابد نشده است بلکه از اساس، دیگر تأثیری در شناخت مهدی و قائم نخواهد داشت و دست مدعی حقیقی از استناد به وصیت خالی خواهد ماند؛ زیرا مردم به قائم خواهند گفت قبل از شما هم کسان دیگری همچون احمدالحسن به آن استدلال کردهاند و دروغگو بودهاند، نعوذ بالله تعالی.
📙صفحه 1
⬇️ادامه مقاله
🆔@zaman_zohour
👏2
#مقالات_هفته_نامه
#نشریه_شماره_150
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت دهم
✨مروری بر نوشتههای مخالفان
✨بررسی معنای بازدارندگی از گمراهیِ وصیت و قرآن؛ پاسخ به اشکالی از محمد شهبازیان
💢 بخش دوم
در شمارۀ قبل به این اشکال پرداختیم که برخی از مخالفین دعوت یمانی معنای عاصمبودن وصیت را همانند عاصمبودن قرآن دانستهاند و معتقد شدهاند همان طور که قرآن از دسترس مدعیان کذاب و گمراهکنندگان دور نیست، وصیت نیز از دسترس مدعیان دروغین دور نخواهد بود و ممکن است کسانی مثل سید احمدالحسن بهدروغ به وصیت استناد کنند. در آنجا اشاره کردیم که آنها نتوانستند معنای درست و صحیحی از صفت عاصمبودن قرآن و وصیت ارائه دهند و این دسته از روایات را که به عاصمبودن تأکید دارد بدون معنا و تفسیر صحیحی رها کردند. اکنون معنای درست عاصمبودن قرآن را تبیین میکنیم.
💢تفسیر درست از عاصمبودن قرآن
ما بهجای مخالفان دعوت یمانی همچون محمد شهبازیان، به این سؤال و شبهه، جوابِ حلّی میدهیم تا بدانیم معنای درستِ هدایت و عاصمیت قرآن چیست؟ و آیا این دسته از روایات با تفسیر یمانیون از عاصمیتِ وصیت منافات دارد؟
زمانی که پیامبرِ خدا(ص) ـکه کلامی را بدون وحی الهی بر زبان نمیآوردـ بگوید چیزی عاصم است و مردم با تمسک به آن گمراه نمیشوند این بهمعنای ضمانت ایشان نسبت به آن امر است و امکان ندارد بگوییم کسی به آن امر تمسک جست و باعث ضلالت او شد. مردم احتیاج دارند تا در نبودِ پیامبر و وجود انواع فتنهها و مشکلات و آزمایشات به چیزی پناه ببرند که در صورت پناهبردن به آن خیالشان از هدایت و عدم ضلالت راحت باشد؛ نه اینکه دوباره همان چیز احتمال ضلالت در آن وجود داشته باشد و مردم از پناهبردن به آن مضطرب باشند. این بسیار بد و غیر منطقی خواهد بود اگر آنچه باید پناهِ مردم و کشتی نجاتِ آنان باشد باعث هلاکت و غرقشدن آنان شود و مردم این نگرانی را داشته باشند که این کشتی که در طوفان فتنهها سوارش شدهاند، خودش باعث هلاکت آنان و گمراهیشان شود.
برای فهم معنای هدایت و عاصمیت قرآن، بهتر است به سخن خلیفۀ دوم توجه کنیم که وی بعد از نسبتدادنِ هذیان به پیامبر (ص) چه گفت و برای جلوگیری از نوشتن وصیت به چه امری برای هدایت و گمراهنشدن امّت استدلال کرد؟ عمر بن خطاب گفت:
▪️«...عِنْدَكُمُ الْقُرْآنُ حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّه...؛
▫️در نزد شما قرآن است و کتاب خدا ما را بس است.» [1]
بله در نقلهای متعدد وارد شده است که خلیفه دوم از این استدلال برای فریب مردم استفاده کرده است که قرآن برای هدایت و عدم گمراهی امّت کفایت میکند؛ در نتیجه پس از کنارزدن عترت، ظاهراً به قرآن پناه بردند ولی باعث گمراهی قاطبۀ مسلمین شد. از اینجا متوجه میشویم که چرا در نقلهای متعددی که دربارۀ هدایت و عاصمیت قرآن وارد شده است، قرآن همیشه همراه و قرین عترت بوده است و به تأکید پیامبر این دو هرگز از هم جدا نمیشوند.
♨️عبارت «لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض؛ این دو از هم جدا نمیشوند تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند» همیشه در کنار روایات «انی تارک فیکم الثقلین» آمده است. این تأکیدِ پیامبر(ص) بر جداییناپذیری قرآن از عترت به این دلیل است که بعداً کسی مثل خلیفۀ دوم نگوید «قرآن ما را کفایت میکند» و یا بعد از آن در زمان جنگ صفین گروهی جاهل نگویند «لا حکم الا لله؛ حکمی نیست مگر حکم خدا» و سپس قرآن را در مقابل عترت و علی بن ابیطالب قرار دهند و ایشان را مجبور به حَکمیّت کنند؛ همچنین عدهای نادان در زمان ظهور یمانی موعود نگویند پیامبر (ص) دربارۀ قرآن هم وعدۀ عاصمیت دادند اما باز مستند مدعیان دروغین قرار میگیرد. به عبارت بهتر، مقصود و منظور پیامبر از هدایت قرآن و ضمانتی که دربارۀ قرآن دادهاند با شرطی جداناپذیر است و آن این است که قرآنی باعث هدایت و عاصمیت خواهد شد که از کلام عترت بیان شود و ایشان (ع) مفسر و مبیّن آن باشند، نه قرآنی که عُمَر میگوید و نه قرآنی که بر سر نیزه کردند تا مردم را از قرآنِ ناطق و قرآن حقیقی دور کنند. به روایت زیر که از ابوذر غفاری روایت شده دقت کنید:
🔹«ابوذر غفاری گفت من از پیامبر در زمان احتضارش شنیدم که میفرمود: همانا من در بین شما دو چیز گرانبها باقی میگذارم؛ کتاب خدا و عترتم اهلبیتم. همانا آن دو از هم جدا نمیشوند تا اینکه در کنار حوض بر من وارد شوند؛ مَثَل این دو ـدو انگشت سبابۀ هر دو دست را در کنار هم قرار داد و بینشان تساوی قرار دادـ و نمیگویم مثل این دو ـانگشت سبابه و وسطی دست راست را کنار هم قرار دادـ چون یکی از آنها بر دیگری مقدم است. آگاه باشید که مثال این دو در بین شما مثال کشتی نوح است که هرکس سوارش شود نجات مییابد و هرکس آن را ترک کند غرق میشود.» [2]
📖صفحه 1
⬇️ادامه مقاله
🆔@zaman_zohour
#نشریه_شماره_150
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت دهم
✨مروری بر نوشتههای مخالفان
✨بررسی معنای بازدارندگی از گمراهیِ وصیت و قرآن؛ پاسخ به اشکالی از محمد شهبازیان
💢 بخش دوم
در شمارۀ قبل به این اشکال پرداختیم که برخی از مخالفین دعوت یمانی معنای عاصمبودن وصیت را همانند عاصمبودن قرآن دانستهاند و معتقد شدهاند همان طور که قرآن از دسترس مدعیان کذاب و گمراهکنندگان دور نیست، وصیت نیز از دسترس مدعیان دروغین دور نخواهد بود و ممکن است کسانی مثل سید احمدالحسن بهدروغ به وصیت استناد کنند. در آنجا اشاره کردیم که آنها نتوانستند معنای درست و صحیحی از صفت عاصمبودن قرآن و وصیت ارائه دهند و این دسته از روایات را که به عاصمبودن تأکید دارد بدون معنا و تفسیر صحیحی رها کردند. اکنون معنای درست عاصمبودن قرآن را تبیین میکنیم.
💢تفسیر درست از عاصمبودن قرآن
ما بهجای مخالفان دعوت یمانی همچون محمد شهبازیان، به این سؤال و شبهه، جوابِ حلّی میدهیم تا بدانیم معنای درستِ هدایت و عاصمیت قرآن چیست؟ و آیا این دسته از روایات با تفسیر یمانیون از عاصمیتِ وصیت منافات دارد؟
زمانی که پیامبرِ خدا(ص) ـکه کلامی را بدون وحی الهی بر زبان نمیآوردـ بگوید چیزی عاصم است و مردم با تمسک به آن گمراه نمیشوند این بهمعنای ضمانت ایشان نسبت به آن امر است و امکان ندارد بگوییم کسی به آن امر تمسک جست و باعث ضلالت او شد. مردم احتیاج دارند تا در نبودِ پیامبر و وجود انواع فتنهها و مشکلات و آزمایشات به چیزی پناه ببرند که در صورت پناهبردن به آن خیالشان از هدایت و عدم ضلالت راحت باشد؛ نه اینکه دوباره همان چیز احتمال ضلالت در آن وجود داشته باشد و مردم از پناهبردن به آن مضطرب باشند. این بسیار بد و غیر منطقی خواهد بود اگر آنچه باید پناهِ مردم و کشتی نجاتِ آنان باشد باعث هلاکت و غرقشدن آنان شود و مردم این نگرانی را داشته باشند که این کشتی که در طوفان فتنهها سوارش شدهاند، خودش باعث هلاکت آنان و گمراهیشان شود.
برای فهم معنای هدایت و عاصمیت قرآن، بهتر است به سخن خلیفۀ دوم توجه کنیم که وی بعد از نسبتدادنِ هذیان به پیامبر (ص) چه گفت و برای جلوگیری از نوشتن وصیت به چه امری برای هدایت و گمراهنشدن امّت استدلال کرد؟ عمر بن خطاب گفت:
▪️«...عِنْدَكُمُ الْقُرْآنُ حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّه...؛
▫️در نزد شما قرآن است و کتاب خدا ما را بس است.» [1]
بله در نقلهای متعدد وارد شده است که خلیفه دوم از این استدلال برای فریب مردم استفاده کرده است که قرآن برای هدایت و عدم گمراهی امّت کفایت میکند؛ در نتیجه پس از کنارزدن عترت، ظاهراً به قرآن پناه بردند ولی باعث گمراهی قاطبۀ مسلمین شد. از اینجا متوجه میشویم که چرا در نقلهای متعددی که دربارۀ هدایت و عاصمیت قرآن وارد شده است، قرآن همیشه همراه و قرین عترت بوده است و به تأکید پیامبر این دو هرگز از هم جدا نمیشوند.
♨️عبارت «لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض؛ این دو از هم جدا نمیشوند تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند» همیشه در کنار روایات «انی تارک فیکم الثقلین» آمده است. این تأکیدِ پیامبر(ص) بر جداییناپذیری قرآن از عترت به این دلیل است که بعداً کسی مثل خلیفۀ دوم نگوید «قرآن ما را کفایت میکند» و یا بعد از آن در زمان جنگ صفین گروهی جاهل نگویند «لا حکم الا لله؛ حکمی نیست مگر حکم خدا» و سپس قرآن را در مقابل عترت و علی بن ابیطالب قرار دهند و ایشان را مجبور به حَکمیّت کنند؛ همچنین عدهای نادان در زمان ظهور یمانی موعود نگویند پیامبر (ص) دربارۀ قرآن هم وعدۀ عاصمیت دادند اما باز مستند مدعیان دروغین قرار میگیرد. به عبارت بهتر، مقصود و منظور پیامبر از هدایت قرآن و ضمانتی که دربارۀ قرآن دادهاند با شرطی جداناپذیر است و آن این است که قرآنی باعث هدایت و عاصمیت خواهد شد که از کلام عترت بیان شود و ایشان (ع) مفسر و مبیّن آن باشند، نه قرآنی که عُمَر میگوید و نه قرآنی که بر سر نیزه کردند تا مردم را از قرآنِ ناطق و قرآن حقیقی دور کنند. به روایت زیر که از ابوذر غفاری روایت شده دقت کنید:
🔹«ابوذر غفاری گفت من از پیامبر در زمان احتضارش شنیدم که میفرمود: همانا من در بین شما دو چیز گرانبها باقی میگذارم؛ کتاب خدا و عترتم اهلبیتم. همانا آن دو از هم جدا نمیشوند تا اینکه در کنار حوض بر من وارد شوند؛ مَثَل این دو ـدو انگشت سبابۀ هر دو دست را در کنار هم قرار داد و بینشان تساوی قرار دادـ و نمیگویم مثل این دو ـانگشت سبابه و وسطی دست راست را کنار هم قرار دادـ چون یکی از آنها بر دیگری مقدم است. آگاه باشید که مثال این دو در بین شما مثال کشتی نوح است که هرکس سوارش شود نجات مییابد و هرکس آن را ترک کند غرق میشود.» [2]
📖صفحه 1
⬇️ادامه مقاله
🆔@zaman_zohour
#مقالات_هفته_نامه
#نشریه_شماره_153
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت یازدهم
✨مروری بر نظرات سید محمدصادق روحانی در مهدویت
🔺بخش اول
✍به قلم: محمد شاکری
💢شخصیت یمانی و تطبیق آن بر سید احمدالحسن
سید محمدصادق روحانی از مراجع تقلید شیعه و ساکن قم بود. او از شاگردان مرجع معروف ابوالقاسم خویی بود و گفته میشود که در چهاردهسالگی به درجۀ اجتهاد نائل شد. مقام علمی او مورد توجه علما و حوزویان بود، اما بهدلیل برخی مواضع سیاسی در ایران سالهای زیادی را در حصر خانگی به سر برد. او صاحب تألیفات زیادی از جمله مجموعه فقهی چهلویکجلدی فقهالصادق بود.
📓از جمله آثاری که از این مرجع تقلید بهجا مانده است مجموعه پرسش و پاسخهایی دربارۀ مهدویت است بهنام «امام زمان (ع) از ولادت تا ظهور» که توسط انتشارات مهر امیرالمؤمنین (ع) به چاپ رسیده است.وی در این کتاب به سؤالات زیادی دربارۀ امام زمان (ع) و غیبت و ظهور و علائم و مشخصات ظهور و روایات مرتبط با آن صحبت میکند. معمولاً خود مراجع تقلید و علما به صورت مستقیم وارد مباحث مهدوی نمیشوند و کمتر دربارۀ روایات مهدوی و ظهور صحبت میکنند. از همین رو توجه به مباحث طرحشده در این کتاب و پاسخهای این مرجع تقلید و نقد و بررسی آن از اهمیت بالایی برخوردار است. به امید خدا در شمارههای متعدد برخی از نظرات وی را نقد و بررسی خواهیم کرد. در این شماره به پاسخهای او دربارۀ شخصیت یمانی در روایات می پردازیم.
♨️در سؤال 53 این کتاب از او پرسیدند که آیا یمانی یک مجتهد است که سخنش برای مردم حجت باشد و آیا علما و عوام مردم مجاز هستند که دعوتش را نادیده بگیرند؟ او در پاسخ گفت: «حجتداشتن سخنان و دستورات یمانی از فرمان معصوم (ع) ناشی میشود که مردم را به فرمانبرداری و اطاعت از امر وی فرمان داده است و از این جمله است فرموده حضرت امام باقر (ع): در میان پرچمها هیچ پرچمی هدایتکنندهتر از پرچم یمانی نیست؛ آن پرچم هدایت است؛ زیرا او شما را بهسوی صاحبتان فرامیخواند... و چون یمانی خروج کرد بهسوی او شتاب کن؛ زیرا پرچم او در حقیقت پرچم هدایت است و هیچ مسلمانی حق سرپیچی از او را ندارد و هرکس چنین کند از اهل دوزخ خواهد بود؛ زیرا او بهسوی حق و راه مستقیم دعوت میکند.»
🔅در ادامه و در سؤال بعدی از او پرسیده میشود که آیا مرجع و مجتهد، مکلَّف به جستوجوی پرچم یمانی است؟ و در صورت پیدا کردن و یافتن، آیا بر او واجب است در امور به او رجوع کند؟ او در پاسخ گفت: «در اینکه وظیفه مرجع مانند تمامی مکلفین این است که پرچم یمانی را جستوجو کند تردیدی وجود ندارد و در صورت یافتن آن بر او واجب است بدون چونوچرا به آن رجوع کند.»
تا اینجا او مطابقِ صریحِ روایات، درست پاسخ داده است و انصاف را با علم خویش همراه کرده است تا از پاسخ به کیستی شخصیت یمانی طفره نرود. کاری که امروزه متأسفانه بسیاری از مدعیانِ تخصص در مهدویت انجام میدهند و با لطائفالحیلهای ناشیانه سعی میکنند اسم و رسم یمانی را از دایرةالمعارف مهدوی عصر ظهور پاک کنند یا حداقل کمارزش جلوه دهند. او بهدرستی بر چند نکته دربارۀ یمانی اشاره کرده است:
▪️1. اینکه فرمان یمانی صادرشده از فرمان امام مهدی (ع) است.
▪️2. اینکه بین مرجع تقلید و خودِ مکلفین در قبال یمانی تفاوتی نیست.
▪️3. اینکه هم مرجع تقلید و هم مقلدین موظف هستند در جستوجوی یمانی و پرچم حق او باشند.
▪️4. و در صورت یافتن یمانی بدون چونوچرا به او مراجعه کنند؛ و این یعنی با وجود یمانی و ظهور یمانی کارِ مرجعیت تمام میشود و از آن به بعد همه مردم موظف هستند به یمانی مراجعه کنند. این همان نکتهای است که شیخ علی کورانی نیز در گفتههایش بدان اشاره میکند که فرمان کار مرجعیت و ولایت فقیه با ظهور یمانی پایان مییابد.
📌اما آنچه سید محمدصادق روحانی دربارۀ تطبیق شخصیت یمانی بر سید احمدالحسن بدان اشاره میکند کار را از مسیر علمی و محققانه خارج میکند. در سؤال 55 از او دربارۀ تطبیق شخصیت یمانی بر برخی افراد که منظورِ سؤالکننده سید احمدالحسن است پرسیده میشود. او در پاسخ میگوید: «روایات صریحاً بیان میدارد که یمانی از سرزمین یمن و در همان سالِ خروج سفیانی و هاشمی خروج میکند و هنگام خروجش از سرزمین یادشده و خروج هاشمی و سفیانی، هویتش مشخص میشود.»
🔅منظور وی از این پاسخ احتمالاً این است که سید احمدالحسن همان یمانی اشارهشده در روایات نیست؛ زیرا هویت یمانی با خروجش معلوم میشود، آن هم به این صورت که چون در روایت گفته است خروج یمانی همزمان با خروج سفیانی و خراسانی است پس هویت یمانی با همزمانی خروج وی با این دو نفر مشخص میشود و چون الآن خراسانی و سفیانی وجود ندارد، پس سید احمدالحسن مصداق یمانی واجبالاطاعه نیست.
📖صفحه ۱
⬇️ادامه مقاله
🆔@zaman_zohour
#نشریه_شماره_153
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت یازدهم
✨مروری بر نظرات سید محمدصادق روحانی در مهدویت
🔺بخش اول
✍به قلم: محمد شاکری
💢شخصیت یمانی و تطبیق آن بر سید احمدالحسن
سید محمدصادق روحانی از مراجع تقلید شیعه و ساکن قم بود. او از شاگردان مرجع معروف ابوالقاسم خویی بود و گفته میشود که در چهاردهسالگی به درجۀ اجتهاد نائل شد. مقام علمی او مورد توجه علما و حوزویان بود، اما بهدلیل برخی مواضع سیاسی در ایران سالهای زیادی را در حصر خانگی به سر برد. او صاحب تألیفات زیادی از جمله مجموعه فقهی چهلویکجلدی فقهالصادق بود.
📓از جمله آثاری که از این مرجع تقلید بهجا مانده است مجموعه پرسش و پاسخهایی دربارۀ مهدویت است بهنام «امام زمان (ع) از ولادت تا ظهور» که توسط انتشارات مهر امیرالمؤمنین (ع) به چاپ رسیده است.وی در این کتاب به سؤالات زیادی دربارۀ امام زمان (ع) و غیبت و ظهور و علائم و مشخصات ظهور و روایات مرتبط با آن صحبت میکند. معمولاً خود مراجع تقلید و علما به صورت مستقیم وارد مباحث مهدوی نمیشوند و کمتر دربارۀ روایات مهدوی و ظهور صحبت میکنند. از همین رو توجه به مباحث طرحشده در این کتاب و پاسخهای این مرجع تقلید و نقد و بررسی آن از اهمیت بالایی برخوردار است. به امید خدا در شمارههای متعدد برخی از نظرات وی را نقد و بررسی خواهیم کرد. در این شماره به پاسخهای او دربارۀ شخصیت یمانی در روایات می پردازیم.
♨️در سؤال 53 این کتاب از او پرسیدند که آیا یمانی یک مجتهد است که سخنش برای مردم حجت باشد و آیا علما و عوام مردم مجاز هستند که دعوتش را نادیده بگیرند؟ او در پاسخ گفت: «حجتداشتن سخنان و دستورات یمانی از فرمان معصوم (ع) ناشی میشود که مردم را به فرمانبرداری و اطاعت از امر وی فرمان داده است و از این جمله است فرموده حضرت امام باقر (ع): در میان پرچمها هیچ پرچمی هدایتکنندهتر از پرچم یمانی نیست؛ آن پرچم هدایت است؛ زیرا او شما را بهسوی صاحبتان فرامیخواند... و چون یمانی خروج کرد بهسوی او شتاب کن؛ زیرا پرچم او در حقیقت پرچم هدایت است و هیچ مسلمانی حق سرپیچی از او را ندارد و هرکس چنین کند از اهل دوزخ خواهد بود؛ زیرا او بهسوی حق و راه مستقیم دعوت میکند.»
🔅در ادامه و در سؤال بعدی از او پرسیده میشود که آیا مرجع و مجتهد، مکلَّف به جستوجوی پرچم یمانی است؟ و در صورت پیدا کردن و یافتن، آیا بر او واجب است در امور به او رجوع کند؟ او در پاسخ گفت: «در اینکه وظیفه مرجع مانند تمامی مکلفین این است که پرچم یمانی را جستوجو کند تردیدی وجود ندارد و در صورت یافتن آن بر او واجب است بدون چونوچرا به آن رجوع کند.»
تا اینجا او مطابقِ صریحِ روایات، درست پاسخ داده است و انصاف را با علم خویش همراه کرده است تا از پاسخ به کیستی شخصیت یمانی طفره نرود. کاری که امروزه متأسفانه بسیاری از مدعیانِ تخصص در مهدویت انجام میدهند و با لطائفالحیلهای ناشیانه سعی میکنند اسم و رسم یمانی را از دایرةالمعارف مهدوی عصر ظهور پاک کنند یا حداقل کمارزش جلوه دهند. او بهدرستی بر چند نکته دربارۀ یمانی اشاره کرده است:
▪️1. اینکه فرمان یمانی صادرشده از فرمان امام مهدی (ع) است.
▪️2. اینکه بین مرجع تقلید و خودِ مکلفین در قبال یمانی تفاوتی نیست.
▪️3. اینکه هم مرجع تقلید و هم مقلدین موظف هستند در جستوجوی یمانی و پرچم حق او باشند.
▪️4. و در صورت یافتن یمانی بدون چونوچرا به او مراجعه کنند؛ و این یعنی با وجود یمانی و ظهور یمانی کارِ مرجعیت تمام میشود و از آن به بعد همه مردم موظف هستند به یمانی مراجعه کنند. این همان نکتهای است که شیخ علی کورانی نیز در گفتههایش بدان اشاره میکند که فرمان کار مرجعیت و ولایت فقیه با ظهور یمانی پایان مییابد.
📌اما آنچه سید محمدصادق روحانی دربارۀ تطبیق شخصیت یمانی بر سید احمدالحسن بدان اشاره میکند کار را از مسیر علمی و محققانه خارج میکند. در سؤال 55 از او دربارۀ تطبیق شخصیت یمانی بر برخی افراد که منظورِ سؤالکننده سید احمدالحسن است پرسیده میشود. او در پاسخ میگوید: «روایات صریحاً بیان میدارد که یمانی از سرزمین یمن و در همان سالِ خروج سفیانی و هاشمی خروج میکند و هنگام خروجش از سرزمین یادشده و خروج هاشمی و سفیانی، هویتش مشخص میشود.»
🔅منظور وی از این پاسخ احتمالاً این است که سید احمدالحسن همان یمانی اشارهشده در روایات نیست؛ زیرا هویت یمانی با خروجش معلوم میشود، آن هم به این صورت که چون در روایت گفته است خروج یمانی همزمان با خروج سفیانی و خراسانی است پس هویت یمانی با همزمانی خروج وی با این دو نفر مشخص میشود و چون الآن خراسانی و سفیانی وجود ندارد، پس سید احمدالحسن مصداق یمانی واجبالاطاعه نیست.
📖صفحه ۱
⬇️ادامه مقاله
🆔@zaman_zohour
❤5👍1👏1
◀️سید محمدصادق روحانی همانند دیگر علما و مدعیان علم در این قسمت که در واقع پاسخی به چگونگی شناختِ یمانی است درمانده شده است و عجز خویش را نمایش میدهد. او بهخوبی دریافته بود که مطابق روایات، شخصیت و جایگاه یمانی یک جایگاه ویژه و ممتاز است؛ اما اکنون در پاسخ به چگونگی تشخیص مصداق این شخصیت درمانده است و گویی ملاک درستی برای این امر ندارد و همانند عوام مردم به ظاهر روایت چنگ زده است که از قضا ارتباطی به شناخت یمانی ندارد.
📌در استفتایی دیگر و جداگانه که تصویر آن در فضای مجازی موجود است، او چند سال قبل از انتشار این کتاب در پاسخ به ادعای سید احمدالحسن، پس از تاکید دربارۀ جایگاه ممتاز یمانی و وجوب اطاعت از ایشان، نوشته بود: «با مقداری صبر مشخص میشود که این شخص همان یمانی است یا غیر او.» همین مواضع نشان میدهد که او با اعتقاد راسخ به جایگاه ویژۀ یمانی، هیچ دلیل و ملاک معینی برای معرفی و شناخت یمانی نمیشناسد تا برای مقلدین خویش بیان کند.
♨️اینکه در روایت فرموده است «یمانی با سفیانی و خراسانی خروج میکند» به این معنا نخواهد بود که هویتِ یمانی با خروجش معلوم میشود؛ بلکه دقیقاً بالعکس است؛ یعنی ابتدا باید شخصیت ممتاز یمانی و جایگاهی که او در قبال مردم دارد بر مردم مشخص شود و سپس به او ایمان بیاورند و سپس کمکم سپاه و ارتشی از مؤمنینِ به خویش تشکیل دهد و سپس قیام و خروج کند. چگونه او قبل از اینکه مردم او را بشناسند و به او ایمان داشته باشند و قبل از اینکه متوجه باشند او از سمت امام مهدی (ع) فرمان میدهد، خروج و قیام مسلحانه کند؟
🤔آیا این پاسخِ آقای روحانی میتواند محققان را قانع کند که دقیقاً چه زمانی از خروج یمانی خبر به همۀ منتظران در دنیا میرسد که باید از او اطاعت کنند و او را بشناسند و به او ایمان بیاورند و...؟ در کنار این امر باید به این شبهات نیز پاسخ داده که چگونه خراسانی و سفیانی شناخته شوند تا از شناخت آنها و همزمانی با خروج آنها هویت یمانی مشخص شود؟ همچنین اگر همزمان با آنها چندین نفر و چندین پرچم از یمن قیام کند کدامشان یمانی واقعی است؟ آیا انسان عاقل قبول میکند که اهلبیت (ع) از چنین شخصیت ممتازی صحبت کنند و مردم را دستور به اطاعت از یمانی دهند اما هیچ راه و ملاک معتبر و دقیقی از او به مردم ندهند و تنها بگویند که همزمان با سفیانی و خراسانی خروج میکند؟
🔅وی در سؤال 52 در قسمتی از پاسخ به این سؤال که آیا جناب یمانی از اهالی یمن است و دلیل ما بر آن چیست، گفت: «...روایت شده که او از سمت یمن قیام میکند و البته این بدان معنا نیست که حتماً از اهالی یمن باشد...» او در اینجا نیز به نکتۀ خوبی اشاره میکند که روایت، تنها به محل خروج یمانی اشاره کرده است و در روایت نیامده است که یمانی از اهل یمن باشد؛ یعنی اینکه یمانی متولد یمن باشد یا در یمن رشد کرده باشد و بزرگ شده باشد معلوم نیست و روایت به چنین مسئلهای دلالت ندارد؛ بلکه فقط دلالت بر این امر دارد که خروج یمانی و شروع قیام مسلحانه او از یمن است.
🔅جدای از این نکته که خروج یمانیِ واجبالاطاعه از یمن است یا نه و آیا باید منتظر خروج سید احمدالحسن از یمنِ مورد نظر این آقایان باشیم یا نه، به این نکته اشاره میکنم که همان طور که در روایت معروف یمانی به محل تولد و رشد یمانی اشاره نشده است به این نکته هم اشاره نشده است که راه شناخت یمانی همزمانی قیام وی با سفیانی و خراسانی است؛ همچنین در روایت ذکر نشده است که علت نامگذاری یمانی به این عنوان خروج وی از یمنِ امروزی است. یعنی آنچه ما با آن مواجه هستیم همان است که سید محمدصادق روحانی در ابتدا بدان اشاره کردند که یمانی واجبالاطاعه است و بر همگان لازم است که در جستوجوی او باشند؛ اما اینکه او کیست و چگونه شناخته میشود و وجه نامگذاری او چیست، باید به سراغ ادله و موضوعات مهمتر دیگری رفت که از اما و اگر بهدور باشد.
🔸ادامه دارد...
🔗قسمت دهم 🔗قسمت دوازدهم
📖صفحه ۲
🆔@zaman_zohour
📌در استفتایی دیگر و جداگانه که تصویر آن در فضای مجازی موجود است، او چند سال قبل از انتشار این کتاب در پاسخ به ادعای سید احمدالحسن، پس از تاکید دربارۀ جایگاه ممتاز یمانی و وجوب اطاعت از ایشان، نوشته بود: «با مقداری صبر مشخص میشود که این شخص همان یمانی است یا غیر او.» همین مواضع نشان میدهد که او با اعتقاد راسخ به جایگاه ویژۀ یمانی، هیچ دلیل و ملاک معینی برای معرفی و شناخت یمانی نمیشناسد تا برای مقلدین خویش بیان کند.
♨️اینکه در روایت فرموده است «یمانی با سفیانی و خراسانی خروج میکند» به این معنا نخواهد بود که هویتِ یمانی با خروجش معلوم میشود؛ بلکه دقیقاً بالعکس است؛ یعنی ابتدا باید شخصیت ممتاز یمانی و جایگاهی که او در قبال مردم دارد بر مردم مشخص شود و سپس به او ایمان بیاورند و سپس کمکم سپاه و ارتشی از مؤمنینِ به خویش تشکیل دهد و سپس قیام و خروج کند. چگونه او قبل از اینکه مردم او را بشناسند و به او ایمان داشته باشند و قبل از اینکه متوجه باشند او از سمت امام مهدی (ع) فرمان میدهد، خروج و قیام مسلحانه کند؟
🤔آیا این پاسخِ آقای روحانی میتواند محققان را قانع کند که دقیقاً چه زمانی از خروج یمانی خبر به همۀ منتظران در دنیا میرسد که باید از او اطاعت کنند و او را بشناسند و به او ایمان بیاورند و...؟ در کنار این امر باید به این شبهات نیز پاسخ داده که چگونه خراسانی و سفیانی شناخته شوند تا از شناخت آنها و همزمانی با خروج آنها هویت یمانی مشخص شود؟ همچنین اگر همزمان با آنها چندین نفر و چندین پرچم از یمن قیام کند کدامشان یمانی واقعی است؟ آیا انسان عاقل قبول میکند که اهلبیت (ع) از چنین شخصیت ممتازی صحبت کنند و مردم را دستور به اطاعت از یمانی دهند اما هیچ راه و ملاک معتبر و دقیقی از او به مردم ندهند و تنها بگویند که همزمان با سفیانی و خراسانی خروج میکند؟
🔅وی در سؤال 52 در قسمتی از پاسخ به این سؤال که آیا جناب یمانی از اهالی یمن است و دلیل ما بر آن چیست، گفت: «...روایت شده که او از سمت یمن قیام میکند و البته این بدان معنا نیست که حتماً از اهالی یمن باشد...» او در اینجا نیز به نکتۀ خوبی اشاره میکند که روایت، تنها به محل خروج یمانی اشاره کرده است و در روایت نیامده است که یمانی از اهل یمن باشد؛ یعنی اینکه یمانی متولد یمن باشد یا در یمن رشد کرده باشد و بزرگ شده باشد معلوم نیست و روایت به چنین مسئلهای دلالت ندارد؛ بلکه فقط دلالت بر این امر دارد که خروج یمانی و شروع قیام مسلحانه او از یمن است.
🔅جدای از این نکته که خروج یمانیِ واجبالاطاعه از یمن است یا نه و آیا باید منتظر خروج سید احمدالحسن از یمنِ مورد نظر این آقایان باشیم یا نه، به این نکته اشاره میکنم که همان طور که در روایت معروف یمانی به محل تولد و رشد یمانی اشاره نشده است به این نکته هم اشاره نشده است که راه شناخت یمانی همزمانی قیام وی با سفیانی و خراسانی است؛ همچنین در روایت ذکر نشده است که علت نامگذاری یمانی به این عنوان خروج وی از یمنِ امروزی است. یعنی آنچه ما با آن مواجه هستیم همان است که سید محمدصادق روحانی در ابتدا بدان اشاره کردند که یمانی واجبالاطاعه است و بر همگان لازم است که در جستوجوی او باشند؛ اما اینکه او کیست و چگونه شناخته میشود و وجه نامگذاری او چیست، باید به سراغ ادله و موضوعات مهمتر دیگری رفت که از اما و اگر بهدور باشد.
🔸ادامه دارد...
🔗قسمت دهم 🔗قسمت دوازدهم
📖صفحه ۲
🆔@zaman_zohour
Telegram
هفتهنامه زمان ظهور
#مقالات_هفته_نامه
#نشریه_شماره_150
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت دهم
✨مروری بر نوشتههای مخالفان
✨بررسی معنای بازدارندگی از گمراهیِ وصیت و قرآن؛ پاسخ به اشکالی از محمد شهبازیان
💢 بخش دوم
در شمارۀ قبل به این اشکال پرداختیم که برخی از مخالفین دعوت…
#نشریه_شماره_150
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت دهم
✨مروری بر نوشتههای مخالفان
✨بررسی معنای بازدارندگی از گمراهیِ وصیت و قرآن؛ پاسخ به اشکالی از محمد شهبازیان
💢 بخش دوم
در شمارۀ قبل به این اشکال پرداختیم که برخی از مخالفین دعوت…
❤4👍2👏1
#مقالات_هفته_نامه
#نشریه_شماره_154
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت دوازدهم
✨مروری بر نظرات سید محمدصادق روحانی در مهدویت
🔺بخش دوم
✏️بهقلم محمد شاکری
💢عجز محمدصادق روحانی در پاسخ به چگونگی فایدۀ امام غایب و فلسفۀ غیبت
علت و فلسفۀ غیبت امام زمان(ع) از مسائل مهم مهدوی و دغدغۀ بسیاری از محققان ریزبین این عرصه است. این مسئله و حل این پرسش که چرا و به چه دلایلی امام زمان(ع) به مدت طولانی در غیبت به سر میبرند از اهمیت بالایی برخوردار است. مهمبودن این بحث از آنجایی روشن میشود که مخالفان مذهب تشیع از دیگر فِرَق اسلامی یا حتی مخالفان غیرمسلمان بر این غیبت طولانی خرده میگیرند و در برخی مواقع با استهزا و بیادبی با شیعیان برخورد میکنند.
⁉️اینکه چرا امام محمد بن الحسن(ع) به غیبت رفتند؟ یا چرا این غیبت این همه زمان به طول انجامید؟ یا اینکه اصلاً این غیبت به چه معنا و مفهومی است و چطور با تمامیت و کاملبودن دین اسلام سازگاری دارد؟! و در نتیجه آیا امام مهدی(ع) در زمان غیبت فایدهای دارند یا خیر؟ و اینکه مردم و شیعیان در زمان غیبت چه وظیفهای دارند؟
این سؤالات و این شبهات کاملاً درست و منطقی و بهجا پرسیده میشود و نمیتوان به ذهن فعال این جماعتِ پرسشگر خرده گرفت. چند سؤال زیر از سید محمدصادق روحانی پرسیده شد و وی چنین پاسخ دادند:
▪️«س 17: فلسفۀ وجود امام غایب چیست؟
▫️فلسفۀ وجود آن حضرت بهطور اختصار همان فلسفۀ لزوم وجود خورشید است که اگر خورشید روزی خاموش شود عالم متلاشی میشود. بقای جمیع عوالم وابسته به وجود آن امام است و بسط کلام موکول به محل دیگر است.
▪️س 18: حضرت امام عصر(ع) در حالت غیبت چه سود و بهرهای میرسانند؟
▫️از حضرت امام رضا(ع) روایت شده است: اگر زمین لحظهای از وجود حضرت حجت خالی شود بیگمان زمین اهلش را در خود فرو خواهد برد. روایاتی از این دست بسیار است و این روایت بهصورت خلاصه بیان میدارد که وجود حضرتش سبب امنیت جهانیان از همه لحاظ است.
▪️س 20: وظیفۀ حضرت امام زمان(ع) در زمان غیبت چیست؟
▫️وظیفۀ حضرت امام زمان(ع) در زمان غیبت همان وظیفۀ پدران گرامیشان(ع) در زمان حضورشان است. ایشان تمامی نقشهای امامت و خلافت الهی را برعهده دارند مگر اموری مانند تبلیغ مستقیم که بهدلیل موانع امکانپذیر نباشد.
▪️س 21: در زمان غیبت مخصوصاً در عصر حاضر وظیفۀ ما چیست؟
▫️عمل به وظایف شرعیه و انتظار فرج و توسل به آن حضرت و واسطهنمودن آن بزرگوار برای همۀ امور دنیا و آخرت؛ چون واسطۀ فیض الهی، آن بزرگوار است.» [1]
♨️مشاهده میکنید که این مرجع تقلید در پاسخ دو سؤال اول دربارۀ فایدۀ امام غایب(ع) اشاره به این نکته میکند که حضور و وجود امام زمان(ع) برای بقای جهان و طبیعت و انسان لازم و ضروری است؛ یعنی این جهان بدون حضور امام معصوم فرصتی برای بقا و حیات انسان نخواهد داشت. این فایده اگرچه صحیح است و خداوند اراده کرده است که زمین بدون حجت الهی حق بقا نداشته باشد، اما یقیناً آنچه در ذهن سؤالکننده ایجاد شده و میشود این است که امام چه فایدهای برای دین خدا و هدایت و سعادت مردم دارد؟ این از آن جهت است که اصل امامت در دایرۀ دین و فعالیت دینی معنا پیدا میکند؛ اینکه خداوند رسولان و امامانی را برای هدایت و نجات و تبلیغ مردم انتخاب میکند و مردم با آنها ارتباط گرفته و از دستورات و ارشادات آنها استفاده کرده و بهره میبرند.
🔅فایدۀ پیامبران و اوصیای الهی در حضور آنها بوده است و یقیناً غیبت آنها یعنی ازدستدادن یک نعمت بزرگ که برای هدایت بشر در مسیر زندگی انتخاب شده بودند. حال چگونه امامی که هیچ دسترسی به او وجود ندارد میتواند برای مردم و دین آنها فایده داشته باشد؟ امام غایب از پاسخ به کوچکترین احکام شرعی طهارت و نجاست تا بزرگترین مشکلات و وقایع پیشآمده در طول زندگی مردم محروم است و مردم هیچ دسترسیای به ایشان نداشته و مجبور بودهاند برای حل مسائل و احکام و وقایع خویش دست به دامن انسانهای غیرمعصوم شوند.
📌از نظر یک مسلمان سنّیمذهب این جای سؤال است که شیعیان باور دارند مسلمانان بعد از پیامبر (ص) به امامی معصوم و منتَخب الهی محتاجاند و مردم نمیتوانند خودشان راه اسلام و پیامبر را در شئون مختلف اداره کنند؛ اما چگونه معتقدند هزار و اندی سال است که همان امام معصوم از دسترس مردم خارج است و هیچ ایرادی به دین و سنت نبوی وارد نیست و مردم توانایی دارند بدون حضور امام معصوم بر مسیر کمال و دینداری باقی بمانند و شگفتانگیزتر اینکه معتقدند این مدت طولانی ممکن است بسیار طولانیتر از این زمان شود❗️
📖صفحه ۱
⬇️ادامه مقاله
🆔@zaman_zohour
#نشریه_شماره_154
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت دوازدهم
✨مروری بر نظرات سید محمدصادق روحانی در مهدویت
🔺بخش دوم
✏️بهقلم محمد شاکری
💢عجز محمدصادق روحانی در پاسخ به چگونگی فایدۀ امام غایب و فلسفۀ غیبت
علت و فلسفۀ غیبت امام زمان(ع) از مسائل مهم مهدوی و دغدغۀ بسیاری از محققان ریزبین این عرصه است. این مسئله و حل این پرسش که چرا و به چه دلایلی امام زمان(ع) به مدت طولانی در غیبت به سر میبرند از اهمیت بالایی برخوردار است. مهمبودن این بحث از آنجایی روشن میشود که مخالفان مذهب تشیع از دیگر فِرَق اسلامی یا حتی مخالفان غیرمسلمان بر این غیبت طولانی خرده میگیرند و در برخی مواقع با استهزا و بیادبی با شیعیان برخورد میکنند.
⁉️اینکه چرا امام محمد بن الحسن(ع) به غیبت رفتند؟ یا چرا این غیبت این همه زمان به طول انجامید؟ یا اینکه اصلاً این غیبت به چه معنا و مفهومی است و چطور با تمامیت و کاملبودن دین اسلام سازگاری دارد؟! و در نتیجه آیا امام مهدی(ع) در زمان غیبت فایدهای دارند یا خیر؟ و اینکه مردم و شیعیان در زمان غیبت چه وظیفهای دارند؟
این سؤالات و این شبهات کاملاً درست و منطقی و بهجا پرسیده میشود و نمیتوان به ذهن فعال این جماعتِ پرسشگر خرده گرفت. چند سؤال زیر از سید محمدصادق روحانی پرسیده شد و وی چنین پاسخ دادند:
▪️«س 17: فلسفۀ وجود امام غایب چیست؟
▫️فلسفۀ وجود آن حضرت بهطور اختصار همان فلسفۀ لزوم وجود خورشید است که اگر خورشید روزی خاموش شود عالم متلاشی میشود. بقای جمیع عوالم وابسته به وجود آن امام است و بسط کلام موکول به محل دیگر است.
▪️س 18: حضرت امام عصر(ع) در حالت غیبت چه سود و بهرهای میرسانند؟
▫️از حضرت امام رضا(ع) روایت شده است: اگر زمین لحظهای از وجود حضرت حجت خالی شود بیگمان زمین اهلش را در خود فرو خواهد برد. روایاتی از این دست بسیار است و این روایت بهصورت خلاصه بیان میدارد که وجود حضرتش سبب امنیت جهانیان از همه لحاظ است.
▪️س 20: وظیفۀ حضرت امام زمان(ع) در زمان غیبت چیست؟
▫️وظیفۀ حضرت امام زمان(ع) در زمان غیبت همان وظیفۀ پدران گرامیشان(ع) در زمان حضورشان است. ایشان تمامی نقشهای امامت و خلافت الهی را برعهده دارند مگر اموری مانند تبلیغ مستقیم که بهدلیل موانع امکانپذیر نباشد.
▪️س 21: در زمان غیبت مخصوصاً در عصر حاضر وظیفۀ ما چیست؟
▫️عمل به وظایف شرعیه و انتظار فرج و توسل به آن حضرت و واسطهنمودن آن بزرگوار برای همۀ امور دنیا و آخرت؛ چون واسطۀ فیض الهی، آن بزرگوار است.» [1]
♨️مشاهده میکنید که این مرجع تقلید در پاسخ دو سؤال اول دربارۀ فایدۀ امام غایب(ع) اشاره به این نکته میکند که حضور و وجود امام زمان(ع) برای بقای جهان و طبیعت و انسان لازم و ضروری است؛ یعنی این جهان بدون حضور امام معصوم فرصتی برای بقا و حیات انسان نخواهد داشت. این فایده اگرچه صحیح است و خداوند اراده کرده است که زمین بدون حجت الهی حق بقا نداشته باشد، اما یقیناً آنچه در ذهن سؤالکننده ایجاد شده و میشود این است که امام چه فایدهای برای دین خدا و هدایت و سعادت مردم دارد؟ این از آن جهت است که اصل امامت در دایرۀ دین و فعالیت دینی معنا پیدا میکند؛ اینکه خداوند رسولان و امامانی را برای هدایت و نجات و تبلیغ مردم انتخاب میکند و مردم با آنها ارتباط گرفته و از دستورات و ارشادات آنها استفاده کرده و بهره میبرند.
🔅فایدۀ پیامبران و اوصیای الهی در حضور آنها بوده است و یقیناً غیبت آنها یعنی ازدستدادن یک نعمت بزرگ که برای هدایت بشر در مسیر زندگی انتخاب شده بودند. حال چگونه امامی که هیچ دسترسی به او وجود ندارد میتواند برای مردم و دین آنها فایده داشته باشد؟ امام غایب از پاسخ به کوچکترین احکام شرعی طهارت و نجاست تا بزرگترین مشکلات و وقایع پیشآمده در طول زندگی مردم محروم است و مردم هیچ دسترسیای به ایشان نداشته و مجبور بودهاند برای حل مسائل و احکام و وقایع خویش دست به دامن انسانهای غیرمعصوم شوند.
📌از نظر یک مسلمان سنّیمذهب این جای سؤال است که شیعیان باور دارند مسلمانان بعد از پیامبر (ص) به امامی معصوم و منتَخب الهی محتاجاند و مردم نمیتوانند خودشان راه اسلام و پیامبر را در شئون مختلف اداره کنند؛ اما چگونه معتقدند هزار و اندی سال است که همان امام معصوم از دسترس مردم خارج است و هیچ ایرادی به دین و سنت نبوی وارد نیست و مردم توانایی دارند بدون حضور امام معصوم بر مسیر کمال و دینداری باقی بمانند و شگفتانگیزتر اینکه معتقدند این مدت طولانی ممکن است بسیار طولانیتر از این زمان شود❗️
📖صفحه ۱
⬇️ادامه مقاله
🆔@zaman_zohour
👍2❤1
#مقالات_هفته_نامه
#نشریه_شماره_156
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت یازدهم
✨پاسخی به یک نوشته در نقد کتاب «چهل حدیث دربارۀ مهدی و مهدیین» نوشتۀ ناظم العُقیلی
✏️بهقلم: محمد شاکری
در این سلسلهمقالات سعی میشود بر نوشتههای مخالفان دعوت یمانی مروری شود و قلم و نوشتههای آنها بررسی و عیار آنها سنجیده شود. یکی از کتب یا بهتر است گفته شود یکی از نوشتههای مخالفان که در کتابخانهها و اسناد آنها موجود است نوشتهای از سرکار خانم م. محقق است که سعی کرده در نقد کتاب «چهل حدیث دربارۀ مهدی و مهدیین» شیخ ناظم العُقیلی قلمفرسایی کند. او این نوشتهاش را با نام «نقدی کوتاه و جامع بر کتاب چهل حدیث مهدیین ناظم العقیلی» منتشر کرده است. از آنجایی که نیازی به بررسی و پاسخ به همۀ نوشتههای او نیست مُشتی از آنچه را نوشته، میخوانیم و آن را نقد و بررسی خواهیم کرد تا از باب «مُشت نمونۀ خروار است» عیار این نوشته سنجیده شود و بدلیبودن این کالا را به مشتریانش تذکر دهیم تا مبادا بهجای طلای هجدهعیار به آنها بیندازند!
♨️سرکار خانم محقق که گویی خود را بیش از حد، علامه فرض کرده، به هیچیک از چهل حدیث شیخ ناظم العقیلی رحم نکرده و همه را از دم تیغ گذرانده است! او با این روش گمان کرده میتواند ضربۀ کاریتری بر دعوت یمانی و کتاب چهل حدیث وارد کند؛ در حالی که به مخاطب خویش پیشاپیش فهمانده است که این نوشتهاش بار علمی کافی و منصفانه ندارد. او اگر کمی انصاف به خرج میداد حداقل یک روایت از این چهل روایت را دالّ بر مدعا میدانست و از انصاف خارج نمیشد. آیا شیخ ناظم العقیلی و همفکرانش اینقدر از ماجرای مهدیین و روایات دال بر ایشان پرت بودند که این خانم توانسته همه روایات را ردّ کند؟ قضاوت با شما.
برای فهم این مطلب، حدیث اول از کتاب چهل حدیث و نقد خانم محقق بر آن را مرور میکنیم. او حدیث اول از کتاب چهل حدیث را ـکه همان حدیث معروف وصیت شب وفات پیامبر (ص) استـ ذکر میکند:
▪️عَنْ أَبِيهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) فِي اللَّيْلَةِ الَّتِي كَانَتْ فِيهَا وَفَاتُهُ لِعَلِيٍّ (ع) يَا أَبَا الْحَسَنِ أَحْضِرْ صَحِيفَةً وَ دَوَاةً فَأَمْلَأَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَصِيَّتَهُ حَتَّى انْتَهَى إِلَى هَذَا الْمَوْضِعِ فَقَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّهُ سَيَكُونُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً وَ مِنْ بَعْدِهِمْ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً ... فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ الْحَسَنِ الْفَاضِلِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْمُسْتَحْفَظِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (ع) فَذَلِكَ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً ثُمَّ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً (فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ) فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ أَوَّلِ الْمُقَرَّبِينَ لَهُ ثَلَاثَةُ أَسَامِيَ اسْمٌ كَاسْمِي وَ اسْمِ أَبِي وَ هُوَ عَبْدُ اللَّهِ وَ أَحْمَدُ وَ الِاسْمُ الثَّالِثُ الْمَهْدِيُّ هُوَ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِين
▫️نویسنده در نقد این حدیث چند اشکال را مطرح میکند:
💢الف. بزرگانی همچون علامه طبرسی و علامه اربلی، شیخ حر عاملی و علامه مجلسی این روایت را نپذیرفتند.
▫️پاسخ: اینکه برخی از علما و بزرگان چه نظر و دیدگاهی دربارۀ یک روایت دارند باعث تأیید یا تخریب یک روایت نمیشود. اگر روایتی با معیارهای اعتبارسنجی روایات درست و صحیح باشد دیگر مجالی برای نظر علما باقی نخواهد ماند؛ همان طور که تأیید و قبول این روایت توسط برخی از علما مثل شیخ طوسی نیز نمیتواند دلیل تمامی برای پذیرش این روایت باشد. برای اینکه مخاطب متوجه روش غلط و نادرست این خانم شود همین بس که بداند او برای رد این روایت میگوید عدهای از علما این روایت را نپذیرفتند، اما نمیگوید که عدهای نیز پذیرفتند. البته اینکه این عده این روایت را نپذیرفتند یعنی معتقد به مضمون روایت نشدند و آن را مخالف مشهور دانستند، نه اینکه بخواهند روایت را از حیث صدور انکار کنند. همان طور که شیخ طوسی با اینکه نظر قطعی دربارۀ مهدیین نمیدهد اما صدور این روایت را سالم دانسته و از همین رو از بین دهها روایات مرتبط این را برگزیده است؛ پس بهصِرف اینکه گفته شود فلانی و فلانی مضمون این روایت را نپذیرفتند دلیل علمی و منطقی برای رد این روایت نخواهد بود.
💢ب. سند حدیث وصیت ضعیف است.
▫️پاسخ: او توضیحی دربارۀ چگونگی ضعف این روایت نمیدهد و با یک جملۀ کوتاه خیال خود را راحت کرده و روایت مقدس را از حیز انتفاع ساقط میکند که البته این کار بسیار زشت و ناپسند است. برای آگاهی از صحت سند حدیث وصیت مراجعه کنید به کتاب «دفاع از وصیت» نوشتۀ شیخ ناظم العٌقیلی.
📖صفحه ۱
⬇️ادامه مقاله
🆔@zaman_zohour
#نشریه_شماره_156
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت یازدهم
✨پاسخی به یک نوشته در نقد کتاب «چهل حدیث دربارۀ مهدی و مهدیین» نوشتۀ ناظم العُقیلی
✏️بهقلم: محمد شاکری
در این سلسلهمقالات سعی میشود بر نوشتههای مخالفان دعوت یمانی مروری شود و قلم و نوشتههای آنها بررسی و عیار آنها سنجیده شود. یکی از کتب یا بهتر است گفته شود یکی از نوشتههای مخالفان که در کتابخانهها و اسناد آنها موجود است نوشتهای از سرکار خانم م. محقق است که سعی کرده در نقد کتاب «چهل حدیث دربارۀ مهدی و مهدیین» شیخ ناظم العُقیلی قلمفرسایی کند. او این نوشتهاش را با نام «نقدی کوتاه و جامع بر کتاب چهل حدیث مهدیین ناظم العقیلی» منتشر کرده است. از آنجایی که نیازی به بررسی و پاسخ به همۀ نوشتههای او نیست مُشتی از آنچه را نوشته، میخوانیم و آن را نقد و بررسی خواهیم کرد تا از باب «مُشت نمونۀ خروار است» عیار این نوشته سنجیده شود و بدلیبودن این کالا را به مشتریانش تذکر دهیم تا مبادا بهجای طلای هجدهعیار به آنها بیندازند!
♨️سرکار خانم محقق که گویی خود را بیش از حد، علامه فرض کرده، به هیچیک از چهل حدیث شیخ ناظم العقیلی رحم نکرده و همه را از دم تیغ گذرانده است! او با این روش گمان کرده میتواند ضربۀ کاریتری بر دعوت یمانی و کتاب چهل حدیث وارد کند؛ در حالی که به مخاطب خویش پیشاپیش فهمانده است که این نوشتهاش بار علمی کافی و منصفانه ندارد. او اگر کمی انصاف به خرج میداد حداقل یک روایت از این چهل روایت را دالّ بر مدعا میدانست و از انصاف خارج نمیشد. آیا شیخ ناظم العقیلی و همفکرانش اینقدر از ماجرای مهدیین و روایات دال بر ایشان پرت بودند که این خانم توانسته همه روایات را ردّ کند؟ قضاوت با شما.
برای فهم این مطلب، حدیث اول از کتاب چهل حدیث و نقد خانم محقق بر آن را مرور میکنیم. او حدیث اول از کتاب چهل حدیث را ـکه همان حدیث معروف وصیت شب وفات پیامبر (ص) استـ ذکر میکند:
▪️عَنْ أَبِيهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) فِي اللَّيْلَةِ الَّتِي كَانَتْ فِيهَا وَفَاتُهُ لِعَلِيٍّ (ع) يَا أَبَا الْحَسَنِ أَحْضِرْ صَحِيفَةً وَ دَوَاةً فَأَمْلَأَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَصِيَّتَهُ حَتَّى انْتَهَى إِلَى هَذَا الْمَوْضِعِ فَقَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّهُ سَيَكُونُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً وَ مِنْ بَعْدِهِمْ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً ... فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ الْحَسَنِ الْفَاضِلِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْمُسْتَحْفَظِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (ع) فَذَلِكَ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً ثُمَّ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً (فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ) فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ أَوَّلِ الْمُقَرَّبِينَ لَهُ ثَلَاثَةُ أَسَامِيَ اسْمٌ كَاسْمِي وَ اسْمِ أَبِي وَ هُوَ عَبْدُ اللَّهِ وَ أَحْمَدُ وَ الِاسْمُ الثَّالِثُ الْمَهْدِيُّ هُوَ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِين
▫️نویسنده در نقد این حدیث چند اشکال را مطرح میکند:
💢الف. بزرگانی همچون علامه طبرسی و علامه اربلی، شیخ حر عاملی و علامه مجلسی این روایت را نپذیرفتند.
▫️پاسخ: اینکه برخی از علما و بزرگان چه نظر و دیدگاهی دربارۀ یک روایت دارند باعث تأیید یا تخریب یک روایت نمیشود. اگر روایتی با معیارهای اعتبارسنجی روایات درست و صحیح باشد دیگر مجالی برای نظر علما باقی نخواهد ماند؛ همان طور که تأیید و قبول این روایت توسط برخی از علما مثل شیخ طوسی نیز نمیتواند دلیل تمامی برای پذیرش این روایت باشد. برای اینکه مخاطب متوجه روش غلط و نادرست این خانم شود همین بس که بداند او برای رد این روایت میگوید عدهای از علما این روایت را نپذیرفتند، اما نمیگوید که عدهای نیز پذیرفتند. البته اینکه این عده این روایت را نپذیرفتند یعنی معتقد به مضمون روایت نشدند و آن را مخالف مشهور دانستند، نه اینکه بخواهند روایت را از حیث صدور انکار کنند. همان طور که شیخ طوسی با اینکه نظر قطعی دربارۀ مهدیین نمیدهد اما صدور این روایت را سالم دانسته و از همین رو از بین دهها روایات مرتبط این را برگزیده است؛ پس بهصِرف اینکه گفته شود فلانی و فلانی مضمون این روایت را نپذیرفتند دلیل علمی و منطقی برای رد این روایت نخواهد بود.
💢ب. سند حدیث وصیت ضعیف است.
▫️پاسخ: او توضیحی دربارۀ چگونگی ضعف این روایت نمیدهد و با یک جملۀ کوتاه خیال خود را راحت کرده و روایت مقدس را از حیز انتفاع ساقط میکند که البته این کار بسیار زشت و ناپسند است. برای آگاهی از صحت سند حدیث وصیت مراجعه کنید به کتاب «دفاع از وصیت» نوشتۀ شیخ ناظم العٌقیلی.
📖صفحه ۱
⬇️ادامه مقاله
🆔@zaman_zohour
◀️در قسمت اول این فقره بهوضوح از تسلیم امر امام حسن عسکری به امام محمد بن الحسن صحبت شده است و سپس با این عبارت «فَذَلِكَ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً ثُمَّ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً» پروندۀ دوازده امام بسته میشود و پروندۀ دوازده مهدی باز میشود و سپس میگوید: «(فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ) فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ». این ادعا که در این قسمت نیز، منظور، تسلیم امر امام حسن عسکری به امام مهدی (ع) است جز از یک انسان غیرمنطقی و متعصب سر نمیزند. این افراد که سعی میکنند چنین سخنی بگویند در واقع درصدد این نیستند که از روایت شریف چیزی بیاموزند؛ بلکه درصدد هستند روایت را طبق اعتقادات خودشان تغییر داده و تحمیل کنند و این کار بسیار زشت و ناپسند است.
💢ه. عبارت (ابنه) در حدیث وصیت ده بار تکرار شده که در موارد قبلی همگی دلالت بر فرزند متصل امام دارد؛ لذا در این فراز هم دلالت بر فرزند مستقیم حضرت دارد و هیچ قرینۀ دیگری هم وجود ندارد که عبارت «ابنه» را در این فراز بر فرزند غیر متصل نوه یا نتیجه و... حمل نمود.
▫️پاسخ: در اینجا نیز نویسنده بهجای اینکه بکوشد تا منظور و مقصود پیامبر را درک کند، تلاش میکند اعتقاد خود را از دل روایت خارج کند و بهانهای پیدا کند تا بتواند با دعوت یمانی و ادعای سید احمدالحسن مقابله کند. اینکه در فقرات قبلی «ابنه» بر فرزند مستقیم منطبق شده است نمیتواند دلیل خوبی باشد بر اینکه در فقرۀ آخر هم حتماً به فرزند مستقیم منطبق شود. کلمه «ابن» در زبان عربی معنا و معانی خاص خودش را دارد و گوینده میتواند در هر منظوری از این کلمه استفاده کند و ما نمیتوانیم برای پیامبر حدودی انتخاب کنیم و بگوییم که او باید از این کلمه کجا و چگونه استفاده کند! وقتی در زبان عربی به فرزند غیرمستقیم هم «ابن» گفته میشود پس ایرادی ندارد که گاهی بر فرزند مستقیم دلالت کند و گاهی بر فرزند غیرمستقیم. شاهد این ادعای ما این است که پیامبر (ص) در دو فقرۀ اول از این وصیت دربارۀ امام حسن مجتبی و امام حسین (ع) از کلمۀ «ابنی؛ پسرم» استفاده کرده است؛ و این نویسنده جرئت نکرده است تا آن فقرات را به مخاطب تذکر دهد که چگونه پیامبر در دوازده باری که از کلمۀ «ابن» استفاده کرده، در دو بار اول آن را بر فرزند غیرمستقیم تطبیق داده است. به نظر میرسد نویسنده بهجای نقد علمی عمداً به عوامفریبی روی آورده است.
💢او در ادامه مینویسد: «بر فرض محال هم بپذیریم بر فرزند غیر متصل دلالت دارد به چه قرینهای بفهمیم مراد از "ابنه" فرزند نسل پنجم امام زمان (ع) است؟»
▫️پاسخ: این نویسنده و همفکرانش چه اصراری دارند که بفهمند منظور از «ابن» نسل چندم از نوادگان است؟ اینکه منظور پیامبر از «ابن» چیست پس از آن فهمیده میشود که صاحب نصّ، خود را معرفی کرده و با ادلۀ قطعی، خلافت و وصایتش ثابت شده است؛ یعنی وقتی مدعیِ حق به وصیت پیامبر استناد و احتجاج کرده است در آن صورت تازه متوجه میشویم که «ابن» در کلام پیامبر(ص) اشاره به کدام معنا از معانی «ابن» دارد؛ فرزند مستقیم یا غیرمستقیم چه نسل اول چه نسل دوم و چه سوم و الی آخر. وقتی به دنبال بهانه بگردیم میتوانیم هرچیزی را دستاویز خویش قرار دهیم.
💢او در انتها حرف عجیبی میزند: «با درنظرگرفتن بخش ابتدایی حدیث که اشاره به دوازده امام با نام و کنیه کرده است ـکه نشان از اهمیت آن داردـ باید گزارۀ مهدیین هم اگر جدای بر دوازده امام بود با نام و کنیه گفته میشد تا هیچ شبههای در میان نباشد.»
▫️پاسخ: او گفته که چرا پیامبر دربارۀ دوازده امام از اسم و کنیه استفاده کرده است ولی دربارۀ مهدی اول از کنیه استفاده نکرده است؟ اولاً این، اشکالی بر کلام پیامبر اکرم (ص) است نه ادعای یمانیون. شما نمیتوانید بر پیامبر اشکال بگیرید و چگونگی کلامش را به او تذکر دهید تا شبههای باقی نماند. بهظاهر این نحوۀ اشکالتراشی بر وصیت پیامبر (ص) شبیه همان اشکالتراشی خلیفۀ دوم بر وصیت پیامبر است. عمر بن خطاب تلاش کرد کلام پیامبر(ص) را به هذیان نسبت دهد تا استناد کلامش را به وحی و خداوند متعال از بین ببرد و اکنون نیز همان روش در حال پیادهشدن است تا عدهای استناد این وصیت به پیامبر را با بهانههای واهی از بین ببرند. ثانیاً اصلاً پیامبر (ص) کنیۀ ائمه را ذکر نکرده که نویسنده چنین اشکالی بر فقرۀ آخر حدیث گرفته است. گویی این نویسنده اصلاً حدیث وصیت را بهخوبی نخوانده و بدون دقت لباس رزم بر تن کرده تا در راه خلیفۀ دوم قدم گذارد و به هر بهانۀ مسخرهای با کلام و وصیت پیامبر(ص) به دشمنی برخیزد. این مقدار از مخالفت و قلمفرسایی در نوع خودش عجیب است و البته ماهیتِ مخالفان و دشمنان دعوت سید احمدالحسن را بهتر نشان میدهد.
--------
1. کمالالدین، ج1 ص77
2. رسائل المرتضی ۳ / ۱۴۶
🔗 قسمت دهم
📖صفحه ۳
🆔@zaman_zohour
💢ه. عبارت (ابنه) در حدیث وصیت ده بار تکرار شده که در موارد قبلی همگی دلالت بر فرزند متصل امام دارد؛ لذا در این فراز هم دلالت بر فرزند مستقیم حضرت دارد و هیچ قرینۀ دیگری هم وجود ندارد که عبارت «ابنه» را در این فراز بر فرزند غیر متصل نوه یا نتیجه و... حمل نمود.
▫️پاسخ: در اینجا نیز نویسنده بهجای اینکه بکوشد تا منظور و مقصود پیامبر را درک کند، تلاش میکند اعتقاد خود را از دل روایت خارج کند و بهانهای پیدا کند تا بتواند با دعوت یمانی و ادعای سید احمدالحسن مقابله کند. اینکه در فقرات قبلی «ابنه» بر فرزند مستقیم منطبق شده است نمیتواند دلیل خوبی باشد بر اینکه در فقرۀ آخر هم حتماً به فرزند مستقیم منطبق شود. کلمه «ابن» در زبان عربی معنا و معانی خاص خودش را دارد و گوینده میتواند در هر منظوری از این کلمه استفاده کند و ما نمیتوانیم برای پیامبر حدودی انتخاب کنیم و بگوییم که او باید از این کلمه کجا و چگونه استفاده کند! وقتی در زبان عربی به فرزند غیرمستقیم هم «ابن» گفته میشود پس ایرادی ندارد که گاهی بر فرزند مستقیم دلالت کند و گاهی بر فرزند غیرمستقیم. شاهد این ادعای ما این است که پیامبر (ص) در دو فقرۀ اول از این وصیت دربارۀ امام حسن مجتبی و امام حسین (ع) از کلمۀ «ابنی؛ پسرم» استفاده کرده است؛ و این نویسنده جرئت نکرده است تا آن فقرات را به مخاطب تذکر دهد که چگونه پیامبر در دوازده باری که از کلمۀ «ابن» استفاده کرده، در دو بار اول آن را بر فرزند غیرمستقیم تطبیق داده است. به نظر میرسد نویسنده بهجای نقد علمی عمداً به عوامفریبی روی آورده است.
💢او در ادامه مینویسد: «بر فرض محال هم بپذیریم بر فرزند غیر متصل دلالت دارد به چه قرینهای بفهمیم مراد از "ابنه" فرزند نسل پنجم امام زمان (ع) است؟»
▫️پاسخ: این نویسنده و همفکرانش چه اصراری دارند که بفهمند منظور از «ابن» نسل چندم از نوادگان است؟ اینکه منظور پیامبر از «ابن» چیست پس از آن فهمیده میشود که صاحب نصّ، خود را معرفی کرده و با ادلۀ قطعی، خلافت و وصایتش ثابت شده است؛ یعنی وقتی مدعیِ حق به وصیت پیامبر استناد و احتجاج کرده است در آن صورت تازه متوجه میشویم که «ابن» در کلام پیامبر(ص) اشاره به کدام معنا از معانی «ابن» دارد؛ فرزند مستقیم یا غیرمستقیم چه نسل اول چه نسل دوم و چه سوم و الی آخر. وقتی به دنبال بهانه بگردیم میتوانیم هرچیزی را دستاویز خویش قرار دهیم.
💢او در انتها حرف عجیبی میزند: «با درنظرگرفتن بخش ابتدایی حدیث که اشاره به دوازده امام با نام و کنیه کرده است ـکه نشان از اهمیت آن داردـ باید گزارۀ مهدیین هم اگر جدای بر دوازده امام بود با نام و کنیه گفته میشد تا هیچ شبههای در میان نباشد.»
▫️پاسخ: او گفته که چرا پیامبر دربارۀ دوازده امام از اسم و کنیه استفاده کرده است ولی دربارۀ مهدی اول از کنیه استفاده نکرده است؟ اولاً این، اشکالی بر کلام پیامبر اکرم (ص) است نه ادعای یمانیون. شما نمیتوانید بر پیامبر اشکال بگیرید و چگونگی کلامش را به او تذکر دهید تا شبههای باقی نماند. بهظاهر این نحوۀ اشکالتراشی بر وصیت پیامبر (ص) شبیه همان اشکالتراشی خلیفۀ دوم بر وصیت پیامبر است. عمر بن خطاب تلاش کرد کلام پیامبر(ص) را به هذیان نسبت دهد تا استناد کلامش را به وحی و خداوند متعال از بین ببرد و اکنون نیز همان روش در حال پیادهشدن است تا عدهای استناد این وصیت به پیامبر را با بهانههای واهی از بین ببرند. ثانیاً اصلاً پیامبر (ص) کنیۀ ائمه را ذکر نکرده که نویسنده چنین اشکالی بر فقرۀ آخر حدیث گرفته است. گویی این نویسنده اصلاً حدیث وصیت را بهخوبی نخوانده و بدون دقت لباس رزم بر تن کرده تا در راه خلیفۀ دوم قدم گذارد و به هر بهانۀ مسخرهای با کلام و وصیت پیامبر(ص) به دشمنی برخیزد. این مقدار از مخالفت و قلمفرسایی در نوع خودش عجیب است و البته ماهیتِ مخالفان و دشمنان دعوت سید احمدالحسن را بهتر نشان میدهد.
--------
1. کمالالدین، ج1 ص77
2. رسائل المرتضی ۳ / ۱۴۶
🔗 قسمت دهم
📖صفحه ۳
🆔@zaman_zohour
Telegram
هفته نامه زمان ظهور
#مقالات_هفته_نامه
#نشریه_شماره_150
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت دهم
✨مروری بر نوشتههای مخالفان
✨بررسی معنای بازدارندگی از گمراهیِ وصیت و قرآن؛ پاسخ به اشکالی از محمد شهبازیان
💢 بخش دوم
در شمارۀ قبل به این اشکال پرداختیم که برخی از مخالفین دعوت…
#نشریه_شماره_150
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت دهم
✨مروری بر نوشتههای مخالفان
✨بررسی معنای بازدارندگی از گمراهیِ وصیت و قرآن؛ پاسخ به اشکالی از محمد شهبازیان
💢 بخش دوم
در شمارۀ قبل به این اشکال پرداختیم که برخی از مخالفین دعوت…
#مقالات_هفته_نامه
#نشریه_شماره_158
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت سیزدهم
✨مروری بر نظرات سید محمد صادق روحانی در مهدویت
✨محمد صادق روحانی از شرح و تبیین روایات ظهور طفره میرود!
🔸بخش سوم
✏️بهقلم: محمد شاکری
💢علما و بزرگان دین قادر به شرح مسئله ظهور نیستند!
علما و فقهای مسلمان از شیعه و سنی از گذشته تا به حال در مسائل مختلفی از علوم دینی و روایاتِ رسیده از پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت ایشان(ع) ورود کرده و دربارۀ آنها به بحث و شرح و تبیین پرداختند و در بسیاری از موارد، اجتهاد نیز کردهاند؛ مباحث اعتقادی و کلامی دربارۀ خداوند متعال و صفات ایشان و علت و فلسفۀ آفرینش و مسئله معاد و نبوت و امامت، مسائل اخلاقی و اجتماعی، تفسیر قرآن و نیز مسائل فقهی که حقیقتاً بزرگترین جایگاه نظرات و مباحثات و اجتهادات فقها را به خود اختصاص داده است. باید در نظر داشت که بخش بزرگی از روایاتِ معصومین (ع)، دربارۀ منجی و مصلح جهانی و مهدی منتظَر و نیز حوادث قبل و بعد ظهور ایشان است؛ اما نکته در خور توجه که شاید از دیدِ خیلیها پنهان مانده باشد این است که بدانند علما و بزرگان دینی چه رویکردی را در مقابل مسئله ظهور مهدی و قائم و نیز حوادث ظهور و بعد از آن اتخاذ کردهاند.
🔅برخلاف دیگر مباحث دینی که علما درباره آن به شرح و تبیین گسترده دست زدهاند، مسائل ظهور و روایات مرتبط با آن برای علما و صاحبنظران از ابهام و پیچیدگی خاصی برخوردار بوده است. آنچه از گذشته تابهحال شاهد آن هستیم این است که علما و فقها و کارشناسان دینی کمتر به تبیین دقیق مسائل ظهور پرداختهاند و بهجای آن ترجیح دادهاند صرفاً ناقلِ اخبار و روایات باشند؛ بدون اینکه بخواهند در جمع روایات و شرح و تبیینِ دقیق آن بکوشند. شاهد این کلام را میتوان در سیرۀ متقدمین از علما پیدا کرد؛ جایی که امثال شیخ طوسی و صدوق و نعمانی و ابنطاووس و دیگران ترجیح دادهاند بهجای نوشتن کتابهایی در شرح و تبیین ماجرای ظهور، به نقل روایات اکتفا کنند و ابواب مختلفی از روایات مرتبط با مهدی و ظهور را جمع کنند.
📌این در حالی است که مسئله ظهور و روایات مرتبط با آن از بیشترین ابهام و تناقضات ظاهری برخوردار بوده است و با توجه به اینکه در قاموس دین از جایگاه ممتازی برخوردار است شایسته بود علما دربارۀ آن حرفها بزنند و کتابها بنویسند تا فیلمنامۀ مشخصی از ظهور و حوادث آن در اذهان متدینین و منتظرین و محققین شکل بگیرد. دقیقاً علما و قلمبهدستان دینی در همان مسئلهای که بسیار لازم و ضروری بوده است قلمفرسایی کنند و به بحث و بررسی بپردازند، سکوت کردهاند و مسائل ظهور را با روایات خامَش تنها گذاشتهاند. البته این بهدلیل توجهنداشتن علما به این مسئله نبوده است؛ بلکه علما و بزرگان دین قادر نبودند و نمیتوانند از مواد خام این مسئله، غذای خوشمزه و خوشطعمی را به کام دینداران برسانند.
💢هنوز که هنوز است...
در این اواخر اگرچه برخی سعی کردهاند تا با احداث مراکز تخصصی مهدویت، شرح و تفسیرهای انجامنشده در این مدت را کمی جبران کنند، اما آنها نیز دست از پا درازتر هنوز نتوانستهاند شرح و تفسیر جامع و صحیحی از مجموعه روایات ظهور و کلیدواژههای آن ارائه دهند. هنوز که هنوز است کسی نمیداند علت واقعی و قانعکننده برای غیبت امام مهدی (ع) چه بوده است؟ و هنوز که هنوز است کسی نمیداند چرا ایشان بدون وصیت و توصیههای لازم برای شیعیانش وارد غیبت کبرا شدند؟ هنوز که هنوز است شیعیان متوجه نشدهاند و قانع نشدهاند که چرا آخرین سفیر امام مهدی (ع) از دنیا رفت و به کسی وصیت نکرد؟ هنوز که هنوز است علما و فقها سعی میکنند بفهمند و قانع شوند که چگونه مسیر دین اسلام از غدیر خم بهسمت غیبت و دوری از امام معصوم ختم شده است؟ هنوز که هنوز است نمیدانند در نبود ایشان، کار دین و مذهب با علما و فقهایش کامل و بینیاز از امام معصوم است یا امر طور دیگری است؟
♨️هنوز متخصصی متوجه نشده است حقیقتاً #یمانی کیست که اهلبیت بشارت ظهور ایشان را دادهاند و چرا پرچم و دعوت او حق و هدایت است؟ هنوز که هنوز است با هم اختلاف دارند که اصلاً روایات یمانی را بپذیریم و خود را وارد دردسر جدیدی در تعریف و شناسایی او کنیم یا کلاً بیخیال او شویم و قید یمانی را با دلایل واهی بزنیم؟ هنوز که هنوز است نمیدانند که مردم و بالأخص شیعیان و منتظرین امام زمان (ع) باید منتظر ظهور یمانی باشند یا منتظر ظهور شخص امام مهدی (ع)؟ هنوز که هنوز است بااینکه از #خراسانی سخن میگویند و اینوآن را منسوب به این عنوان میکنند، اما نمیدانند با خود چند چندند و خراسانی کیست و چهکارۀ فرهنگ عصر ظهور است؟ هنوز که هنوز است نمیدانند آیا منتظر قتل نفس زکیه بهعنوان علامت محتوم باشند یا اینکه همچون خودِ نفس زکیه قبل از بهقتلرسیدنش، پیامآور ظهور مهدی باشند؟
📖صفحه ۱
⬇️ادامه مقاله
🆔@zaman_zohour
#نشریه_شماره_158
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت سیزدهم
✨مروری بر نظرات سید محمد صادق روحانی در مهدویت
✨محمد صادق روحانی از شرح و تبیین روایات ظهور طفره میرود!
🔸بخش سوم
✏️بهقلم: محمد شاکری
💢علما و بزرگان دین قادر به شرح مسئله ظهور نیستند!
علما و فقهای مسلمان از شیعه و سنی از گذشته تا به حال در مسائل مختلفی از علوم دینی و روایاتِ رسیده از پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت ایشان(ع) ورود کرده و دربارۀ آنها به بحث و شرح و تبیین پرداختند و در بسیاری از موارد، اجتهاد نیز کردهاند؛ مباحث اعتقادی و کلامی دربارۀ خداوند متعال و صفات ایشان و علت و فلسفۀ آفرینش و مسئله معاد و نبوت و امامت، مسائل اخلاقی و اجتماعی، تفسیر قرآن و نیز مسائل فقهی که حقیقتاً بزرگترین جایگاه نظرات و مباحثات و اجتهادات فقها را به خود اختصاص داده است. باید در نظر داشت که بخش بزرگی از روایاتِ معصومین (ع)، دربارۀ منجی و مصلح جهانی و مهدی منتظَر و نیز حوادث قبل و بعد ظهور ایشان است؛ اما نکته در خور توجه که شاید از دیدِ خیلیها پنهان مانده باشد این است که بدانند علما و بزرگان دینی چه رویکردی را در مقابل مسئله ظهور مهدی و قائم و نیز حوادث ظهور و بعد از آن اتخاذ کردهاند.
🔅برخلاف دیگر مباحث دینی که علما درباره آن به شرح و تبیین گسترده دست زدهاند، مسائل ظهور و روایات مرتبط با آن برای علما و صاحبنظران از ابهام و پیچیدگی خاصی برخوردار بوده است. آنچه از گذشته تابهحال شاهد آن هستیم این است که علما و فقها و کارشناسان دینی کمتر به تبیین دقیق مسائل ظهور پرداختهاند و بهجای آن ترجیح دادهاند صرفاً ناقلِ اخبار و روایات باشند؛ بدون اینکه بخواهند در جمع روایات و شرح و تبیینِ دقیق آن بکوشند. شاهد این کلام را میتوان در سیرۀ متقدمین از علما پیدا کرد؛ جایی که امثال شیخ طوسی و صدوق و نعمانی و ابنطاووس و دیگران ترجیح دادهاند بهجای نوشتن کتابهایی در شرح و تبیین ماجرای ظهور، به نقل روایات اکتفا کنند و ابواب مختلفی از روایات مرتبط با مهدی و ظهور را جمع کنند.
📌این در حالی است که مسئله ظهور و روایات مرتبط با آن از بیشترین ابهام و تناقضات ظاهری برخوردار بوده است و با توجه به اینکه در قاموس دین از جایگاه ممتازی برخوردار است شایسته بود علما دربارۀ آن حرفها بزنند و کتابها بنویسند تا فیلمنامۀ مشخصی از ظهور و حوادث آن در اذهان متدینین و منتظرین و محققین شکل بگیرد. دقیقاً علما و قلمبهدستان دینی در همان مسئلهای که بسیار لازم و ضروری بوده است قلمفرسایی کنند و به بحث و بررسی بپردازند، سکوت کردهاند و مسائل ظهور را با روایات خامَش تنها گذاشتهاند. البته این بهدلیل توجهنداشتن علما به این مسئله نبوده است؛ بلکه علما و بزرگان دین قادر نبودند و نمیتوانند از مواد خام این مسئله، غذای خوشمزه و خوشطعمی را به کام دینداران برسانند.
💢هنوز که هنوز است...
در این اواخر اگرچه برخی سعی کردهاند تا با احداث مراکز تخصصی مهدویت، شرح و تفسیرهای انجامنشده در این مدت را کمی جبران کنند، اما آنها نیز دست از پا درازتر هنوز نتوانستهاند شرح و تفسیر جامع و صحیحی از مجموعه روایات ظهور و کلیدواژههای آن ارائه دهند. هنوز که هنوز است کسی نمیداند علت واقعی و قانعکننده برای غیبت امام مهدی (ع) چه بوده است؟ و هنوز که هنوز است کسی نمیداند چرا ایشان بدون وصیت و توصیههای لازم برای شیعیانش وارد غیبت کبرا شدند؟ هنوز که هنوز است شیعیان متوجه نشدهاند و قانع نشدهاند که چرا آخرین سفیر امام مهدی (ع) از دنیا رفت و به کسی وصیت نکرد؟ هنوز که هنوز است علما و فقها سعی میکنند بفهمند و قانع شوند که چگونه مسیر دین اسلام از غدیر خم بهسمت غیبت و دوری از امام معصوم ختم شده است؟ هنوز که هنوز است نمیدانند در نبود ایشان، کار دین و مذهب با علما و فقهایش کامل و بینیاز از امام معصوم است یا امر طور دیگری است؟
♨️هنوز متخصصی متوجه نشده است حقیقتاً #یمانی کیست که اهلبیت بشارت ظهور ایشان را دادهاند و چرا پرچم و دعوت او حق و هدایت است؟ هنوز که هنوز است با هم اختلاف دارند که اصلاً روایات یمانی را بپذیریم و خود را وارد دردسر جدیدی در تعریف و شناسایی او کنیم یا کلاً بیخیال او شویم و قید یمانی را با دلایل واهی بزنیم؟ هنوز که هنوز است نمیدانند که مردم و بالأخص شیعیان و منتظرین امام زمان (ع) باید منتظر ظهور یمانی باشند یا منتظر ظهور شخص امام مهدی (ع)؟ هنوز که هنوز است بااینکه از #خراسانی سخن میگویند و اینوآن را منسوب به این عنوان میکنند، اما نمیدانند با خود چند چندند و خراسانی کیست و چهکارۀ فرهنگ عصر ظهور است؟ هنوز که هنوز است نمیدانند آیا منتظر قتل نفس زکیه بهعنوان علامت محتوم باشند یا اینکه همچون خودِ نفس زکیه قبل از بهقتلرسیدنش، پیامآور ظهور مهدی باشند؟
📖صفحه ۱
⬇️ادامه مقاله
🆔@zaman_zohour
#مقالات_برگزیده
📌رسول گرامی اسلام حضرت محمد (ص) در واقعۀ تاریخی یوم الخمیس بیان کرده است که وصیت ایشان در هنگام مرگ، بازدارنده از گمراهی است؛ به این خاطر که مشخصکنندۀ جانشینان با نام و ویژگی آنان است، و فردی که به این #وصیت تا روز قیامت ملتزم باشد، امکان گمراهی برای او وجود ندارد. هفتهنامه زمان ظهور ضمن محکوم نمودن اهانت به ساحت وصیت شب وفات رسول خدا برخی مقالات مرتبط با این موضوع را تقدیم شما همراهان گرامی میکند.
💢#فهرست_مقالات مرتبط با موضوع وصیت:
🗞وصیت منقول در کتاب سلیم بن قیس هلالی؛ شبههای از محمد شهبازیان
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/8483
🗞عدم استناد شیخیه به وصیت نقلشده از شیخ طوسی
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/8544
🗞تشت رسوایی سید حسن سید پورآذر و علی شریفی در بررسی حدیث وصیت
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9213
🗞بررسی معنای بازدارندگی از گمراهیِ وصیت و قرآن قسمت اول
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9488
🗞بررسی معنای بازدارندگی از گمراهیِ وصیت و قرآن قسمت دوم
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9540
🗞پاسخی به یک نوشته در نقد کتاب «چهل حدیث دربارۀ مهدی و مهدیین» نوشتۀ ناظم العُقیلی
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9867
🗞نص الهی (وصیت) سند حقانیت مدعی
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/8911
🗞نوشتهای که با آن گمراه نمیشوید
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9014
〰〰〰〰〰〰〰〰
🆔@Zaman_Zohour
📌رسول گرامی اسلام حضرت محمد (ص) در واقعۀ تاریخی یوم الخمیس بیان کرده است که وصیت ایشان در هنگام مرگ، بازدارنده از گمراهی است؛ به این خاطر که مشخصکنندۀ جانشینان با نام و ویژگی آنان است، و فردی که به این #وصیت تا روز قیامت ملتزم باشد، امکان گمراهی برای او وجود ندارد. هفتهنامه زمان ظهور ضمن محکوم نمودن اهانت به ساحت وصیت شب وفات رسول خدا برخی مقالات مرتبط با این موضوع را تقدیم شما همراهان گرامی میکند.
💢#فهرست_مقالات مرتبط با موضوع وصیت:
🗞وصیت منقول در کتاب سلیم بن قیس هلالی؛ شبههای از محمد شهبازیان
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/8483
🗞عدم استناد شیخیه به وصیت نقلشده از شیخ طوسی
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/8544
🗞تشت رسوایی سید حسن سید پورآذر و علی شریفی در بررسی حدیث وصیت
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9213
🗞بررسی معنای بازدارندگی از گمراهیِ وصیت و قرآن قسمت اول
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9488
🗞بررسی معنای بازدارندگی از گمراهیِ وصیت و قرآن قسمت دوم
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9540
🗞پاسخی به یک نوشته در نقد کتاب «چهل حدیث دربارۀ مهدی و مهدیین» نوشتۀ ناظم العُقیلی
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9867
🗞نص الهی (وصیت) سند حقانیت مدعی
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/8911
🗞نوشتهای که با آن گمراه نمیشوید
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9014
〰〰〰〰〰〰〰〰
🆔@Zaman_Zohour
Telegram
زمان ظهور
#مقالات_هفتهنامه
#نشریه_شماره_124
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت اول
وصیت منقول در کتاب سلیم بن قیس هلالی؛ شبههای از محمد شهبازیان
بهقلم: محمد شاکری
👳♂محمد شهبازیان از مخالفین دعوت یمانی، در کتاب وصیت در امامت دو روایت از کتاب سلیم بن قیس هلالی…
#نشریه_شماره_124
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت اول
وصیت منقول در کتاب سلیم بن قیس هلالی؛ شبههای از محمد شهبازیان
بهقلم: محمد شاکری
👳♂محمد شهبازیان از مخالفین دعوت یمانی، در کتاب وصیت در امامت دو روایت از کتاب سلیم بن قیس هلالی…
#مقالات_هفته_نامه
#نشریه_شماره_149
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت نهم
💢✨بررسی معنای بازدارندگی از گمراهیِ وصیت و قرآن
💫پاسخ به اشکالی از محمد شهبازیان
طبق روایات زیادی که از طریق شیعه و سنی به دست ما رسیده است، پیامبر اکرم (ص) وصیتِ لحظات انتهایی عمر مبارک و هنگام بیماری خویش را به عاصم از گمراهی تا ابد توصیف نموده و این ضمانت را به امّت خود داده است که این مکتوب، امّت را تا ابد از گمراهی و ضلالت نجات خواهد داد. سید بن طاووس از علمای بزرگ شیعه به پسرش مینویسد:
▪️«فَإِنَّ الْبُخَارِيَّ وَ مُسلم فِي صَحِيحَيْهِمَا، [1] وَ كُلَّ مَنْ لَهُ صِدْقٌ وَ أَمَانَةٌ مِنْ رُوَاةِ الْمُسْلِمِينَ ذَكَرُوا بِلَا خِلَافٍ أَنَّ جَدَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ عِنْدَ وَفَاتِهِ: ايتُونِي بِدَوَاةٍ وَ قِرْطَاسٍ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَاباً لَا تَضِلُّوا بَعْدِي أَبَداً»
▫️«همانا بخاری و مسلم در کتابشان و همین طور هرکسی از راویان مسلمان که صادق و امانتدار بودند بدون اختلاف ذکر کردهاند که جدّ تو حضرت محمد (ص) در زمان وفاتش گفت: "کاغذ و دواتی برایم بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که تا ابد گمراه نشوید."» [2]
💯این تنها متن و سفارشی بوده که پیامبر (ص) آن را به عاصم از گمراهی تا ابد توصیف کرده است؛ در نتیجه معنا ندارد که پیامبر متنی را چنین توصیف و آن را ضمانت کند، اما آن متن بتواند دستمایۀ مدعیان دروغین قرار بگیرد و باعث گمراهی امّت شود. در این صورت باید جهل و دروغ و ناتوانی را به خدا نسبت دهیم که نتوانسته است وعدۀ ضمانتش را اجرایی کند و حالآنکه خداوند متعال از این صفات پاک و منزه است.
💢اشکال محمد شهبازیان به معنای عاصمیت
محمد شهبازیان در کتاب وصیت در امامت با مقایسه معنای عاصمیتِ وصیت با عاصمیت قرآن بیان کرده است که معنای عاصمیّت وصیت پیامبر این نیست که مدعی کذاب نتواند به آن استناد کند، بلکه مدعیان دروغین میتوانند به وصیت پیامبر استناد کنند و از این طریق باعث گمراهی مردم شوند؛ همان طور که در روایات زیادی، از قرآن نیز در کنار عترت بهعنوان عاصم از گمراهی یاد کردهاند، اما بسیاری توسط آیات قرآن گمراه شده و مردم را به گمراهی میکشانند. او نوشته است: «مراد حضرت محمد (ص) از عاصم و نگهدارنده این نیست که مدعیای ادعا نخواهد کرد ـکما اینکه مدعیانی تاکنون ادعا کردهاندـ بلکه مراد این است که با تمسک به آنچه میخواهم در کتف بنویسم، شما امام پس از خود را شناسایی کرده و ائمه بعد از او را نیز میشناسید.»
♨️برای پاسخ به این شبهه لازم است از همین کلامِ مذکورِ آقای شهبازیان مُچش گرفته شود. او گفته که مقصود از عاصم یعنی با تمسک به وصیت میتوان امام را شناسایی کرد. خوب بود شهبازیان شرح بیشتری از معنای عاصم و نگهدارنده میداد که تمسک به آن یعنی چه؟ و چگونه وصیت، امام بعد از پیامبر را معرفی میکند و باعث گمراهی نمیشود؟ اگر راهی برای استناد مدعیان دروغین به وصیت وجود داشته باشد و از این طریق عدۀ زیادی گمراه شوند در این صورت دیگر این چه عاصمبودنی است؟ و چگونه به وصیت تمسک جوییم که هم باعث شناخت مدعی حقیقی شود و هم تمسکی نکنیم که باعث گرفتاری در دام مدعیان دروغین شود؟
🔅آنچه مسلّم است این است که این وصیتِ مکتوب تا ابد عاصم است. اکنون اگر تفسیرِ یمانیون از عاصمبودن درست نباشد، پس این عاصمیت به چه معناست؟ صِرف اینکه بگوییم عاصمیت یعنی تمسکجستن، عاصمیت معنا نمیشود؛ در نتیجه اگر قرار بود کسانی همانند یمانیون با تمسک و استناد به وصیت، مدعی حقیقی و صادق را نشناسند و از طرفی بهسمت مدعی دروغین کشیده شوند پس دیگر معنای صحیحی از عاصم و نگهدارنده قابلتصور نیست.
👌این نکته را نیز در نظر بگیرید که وصیت پیامبر قرار است تا ابد باعث هدایت و عاصمیت از گمراهی شود؛ در نتیجه همان طور که در روایات متعددی اشاره شده است که این وصیت، قائم و مهدی را معرفی میکند، لازم است نهتنها ائمه (ع) بلکه مهدی و قائمِ در زمان ظهور را نیز معرفی کند و مردم با وجود آن از گمراهی نجات یابند. لذا وصیت پیامبر نقش کلیدی و تعیینکنندهای در شناخت مهدی و قائم دارد و اگر بگوییم سید احمدالحسن یا کسان دیگری به دروغ به آن استناد کردهاند در این صورت، وصیت نهتنها باعث عاصمیت از گمراهی تا ابد نشده است بلکه از اساس، دیگر تأثیری در شناخت مهدی و قائم نخواهد داشت و دست مدعی حقیقی از استناد به وصیت خالی خواهد ماند؛ زیرا مردم به قائم خواهند گفت قبل از شما هم کسان دیگری همچون احمدالحسن به آن استدلال کردهاند و دروغگو بودهاند، نعوذ بالله تعالی.
📙صفحه 1
⬇️ادامه مقاله
🆔@Zaman_Zohour
#نشریه_شماره_149
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت نهم
💢✨بررسی معنای بازدارندگی از گمراهیِ وصیت و قرآن
💫پاسخ به اشکالی از محمد شهبازیان
طبق روایات زیادی که از طریق شیعه و سنی به دست ما رسیده است، پیامبر اکرم (ص) وصیتِ لحظات انتهایی عمر مبارک و هنگام بیماری خویش را به عاصم از گمراهی تا ابد توصیف نموده و این ضمانت را به امّت خود داده است که این مکتوب، امّت را تا ابد از گمراهی و ضلالت نجات خواهد داد. سید بن طاووس از علمای بزرگ شیعه به پسرش مینویسد:
▪️«فَإِنَّ الْبُخَارِيَّ وَ مُسلم فِي صَحِيحَيْهِمَا، [1] وَ كُلَّ مَنْ لَهُ صِدْقٌ وَ أَمَانَةٌ مِنْ رُوَاةِ الْمُسْلِمِينَ ذَكَرُوا بِلَا خِلَافٍ أَنَّ جَدَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ عِنْدَ وَفَاتِهِ: ايتُونِي بِدَوَاةٍ وَ قِرْطَاسٍ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَاباً لَا تَضِلُّوا بَعْدِي أَبَداً»
▫️«همانا بخاری و مسلم در کتابشان و همین طور هرکسی از راویان مسلمان که صادق و امانتدار بودند بدون اختلاف ذکر کردهاند که جدّ تو حضرت محمد (ص) در زمان وفاتش گفت: "کاغذ و دواتی برایم بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که تا ابد گمراه نشوید."» [2]
💯این تنها متن و سفارشی بوده که پیامبر (ص) آن را به عاصم از گمراهی تا ابد توصیف کرده است؛ در نتیجه معنا ندارد که پیامبر متنی را چنین توصیف و آن را ضمانت کند، اما آن متن بتواند دستمایۀ مدعیان دروغین قرار بگیرد و باعث گمراهی امّت شود. در این صورت باید جهل و دروغ و ناتوانی را به خدا نسبت دهیم که نتوانسته است وعدۀ ضمانتش را اجرایی کند و حالآنکه خداوند متعال از این صفات پاک و منزه است.
💢اشکال محمد شهبازیان به معنای عاصمیت
محمد شهبازیان در کتاب وصیت در امامت با مقایسه معنای عاصمیتِ وصیت با عاصمیت قرآن بیان کرده است که معنای عاصمیّت وصیت پیامبر این نیست که مدعی کذاب نتواند به آن استناد کند، بلکه مدعیان دروغین میتوانند به وصیت پیامبر استناد کنند و از این طریق باعث گمراهی مردم شوند؛ همان طور که در روایات زیادی، از قرآن نیز در کنار عترت بهعنوان عاصم از گمراهی یاد کردهاند، اما بسیاری توسط آیات قرآن گمراه شده و مردم را به گمراهی میکشانند. او نوشته است: «مراد حضرت محمد (ص) از عاصم و نگهدارنده این نیست که مدعیای ادعا نخواهد کرد ـکما اینکه مدعیانی تاکنون ادعا کردهاندـ بلکه مراد این است که با تمسک به آنچه میخواهم در کتف بنویسم، شما امام پس از خود را شناسایی کرده و ائمه بعد از او را نیز میشناسید.»
♨️برای پاسخ به این شبهه لازم است از همین کلامِ مذکورِ آقای شهبازیان مُچش گرفته شود. او گفته که مقصود از عاصم یعنی با تمسک به وصیت میتوان امام را شناسایی کرد. خوب بود شهبازیان شرح بیشتری از معنای عاصم و نگهدارنده میداد که تمسک به آن یعنی چه؟ و چگونه وصیت، امام بعد از پیامبر را معرفی میکند و باعث گمراهی نمیشود؟ اگر راهی برای استناد مدعیان دروغین به وصیت وجود داشته باشد و از این طریق عدۀ زیادی گمراه شوند در این صورت دیگر این چه عاصمبودنی است؟ و چگونه به وصیت تمسک جوییم که هم باعث شناخت مدعی حقیقی شود و هم تمسکی نکنیم که باعث گرفتاری در دام مدعیان دروغین شود؟
🔅آنچه مسلّم است این است که این وصیتِ مکتوب تا ابد عاصم است. اکنون اگر تفسیرِ یمانیون از عاصمبودن درست نباشد، پس این عاصمیت به چه معناست؟ صِرف اینکه بگوییم عاصمیت یعنی تمسکجستن، عاصمیت معنا نمیشود؛ در نتیجه اگر قرار بود کسانی همانند یمانیون با تمسک و استناد به وصیت، مدعی حقیقی و صادق را نشناسند و از طرفی بهسمت مدعی دروغین کشیده شوند پس دیگر معنای صحیحی از عاصم و نگهدارنده قابلتصور نیست.
👌این نکته را نیز در نظر بگیرید که وصیت پیامبر قرار است تا ابد باعث هدایت و عاصمیت از گمراهی شود؛ در نتیجه همان طور که در روایات متعددی اشاره شده است که این وصیت، قائم و مهدی را معرفی میکند، لازم است نهتنها ائمه (ع) بلکه مهدی و قائمِ در زمان ظهور را نیز معرفی کند و مردم با وجود آن از گمراهی نجات یابند. لذا وصیت پیامبر نقش کلیدی و تعیینکنندهای در شناخت مهدی و قائم دارد و اگر بگوییم سید احمدالحسن یا کسان دیگری به دروغ به آن استناد کردهاند در این صورت، وصیت نهتنها باعث عاصمیت از گمراهی تا ابد نشده است بلکه از اساس، دیگر تأثیری در شناخت مهدی و قائم نخواهد داشت و دست مدعی حقیقی از استناد به وصیت خالی خواهد ماند؛ زیرا مردم به قائم خواهند گفت قبل از شما هم کسان دیگری همچون احمدالحسن به آن استدلال کردهاند و دروغگو بودهاند، نعوذ بالله تعالی.
📙صفحه 1
⬇️ادامه مقاله
🆔@Zaman_Zohour
#مقالات_هفته_نامه
#نشریه_شماره_150
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت دهم
✨مروری بر نوشتههای مخالفان
✨بررسی معنای بازدارندگی از گمراهیِ وصیت و قرآن؛ پاسخ به اشکالی از محمد شهبازیان
💢 بخش دوم
در شمارۀ قبل به این اشکال پرداختیم که برخی از مخالفین دعوت یمانی معنای عاصمبودن وصیت را همانند عاصمبودن قرآن دانستهاند و معتقد شدهاند همان طور که قرآن از دسترس مدعیان کذاب و گمراهکنندگان دور نیست، وصیت نیز از دسترس مدعیان دروغین دور نخواهد بود و ممکن است کسانی مثل سید احمدالحسن بهدروغ به وصیت استناد کنند. در آنجا اشاره کردیم که آنها نتوانستند معنای درست و صحیحی از صفت عاصمبودن قرآن و وصیت ارائه دهند و این دسته از روایات را که به عاصمبودن تأکید دارد بدون معنا و تفسیر صحیحی رها کردند. اکنون معنای درست عاصمبودن قرآن را تبیین میکنیم.
💢تفسیر درست از عاصمبودن قرآن
ما بهجای مخالفان دعوت یمانی همچون محمد شهبازیان، به این سؤال و شبهه، جوابِ حلّی میدهیم تا بدانیم معنای درستِ هدایت و عاصمیت قرآن چیست؟ و آیا این دسته از روایات با تفسیر یمانیون از عاصمیتِ وصیت منافات دارد؟
زمانی که پیامبرِ خدا(ص) ـکه کلامی را بدون وحی الهی بر زبان نمیآوردـ بگوید چیزی عاصم است و مردم با تمسک به آن گمراه نمیشوند این بهمعنای ضمانت ایشان نسبت به آن امر است و امکان ندارد بگوییم کسی به آن امر تمسک جست و باعث ضلالت او شد. مردم احتیاج دارند تا در نبودِ پیامبر و وجود انواع فتنهها و مشکلات و آزمایشات به چیزی پناه ببرند که در صورت پناهبردن به آن خیالشان از هدایت و عدم ضلالت راحت باشد؛ نه اینکه دوباره همان چیز احتمال ضلالت در آن وجود داشته باشد و مردم از پناهبردن به آن مضطرب باشند. این بسیار بد و غیر منطقی خواهد بود اگر آنچه باید پناهِ مردم و کشتی نجاتِ آنان باشد باعث هلاکت و غرقشدن آنان شود و مردم این نگرانی را داشته باشند که این کشتی که در طوفان فتنهها سوارش شدهاند، خودش باعث هلاکت آنان و گمراهیشان شود.
برای فهم معنای هدایت و عاصمیت قرآن، بهتر است به سخن خلیفۀ دوم توجه کنیم که وی بعد از نسبتدادنِ هذیان به پیامبر (ص) چه گفت و برای جلوگیری از نوشتن وصیت به چه امری برای هدایت و گمراهنشدن امّت استدلال کرد؟ عمر بن خطاب گفت:
▪️«...عِنْدَكُمُ الْقُرْآنُ حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّه...؛
▫️در نزد شما قرآن است و کتاب خدا ما را بس است.» [1]
بله در نقلهای متعدد وارد شده است که خلیفه دوم از این استدلال برای فریب مردم استفاده کرده است که قرآن برای هدایت و عدم گمراهی امّت کفایت میکند؛ در نتیجه پس از کنارزدن عترت، ظاهراً به قرآن پناه بردند ولی باعث گمراهی قاطبۀ مسلمین شد. از اینجا متوجه میشویم که چرا در نقلهای متعددی که دربارۀ هدایت و عاصمیت قرآن وارد شده است، قرآن همیشه همراه و قرین عترت بوده است و به تأکید پیامبر این دو هرگز از هم جدا نمیشوند.
♨️عبارت «لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض؛ این دو از هم جدا نمیشوند تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند» همیشه در کنار روایات «انی تارک فیکم الثقلین» آمده است. این تأکیدِ پیامبر(ص) بر جداییناپذیری قرآن از عترت به این دلیل است که بعداً کسی مثل خلیفۀ دوم نگوید «قرآن ما را کفایت میکند» و یا بعد از آن در زمان جنگ صفین گروهی جاهل نگویند «لا حکم الا لله؛ حکمی نیست مگر حکم خدا» و سپس قرآن را در مقابل عترت و علی بن ابیطالب قرار دهند و ایشان را مجبور به حَکمیّت کنند؛ همچنین عدهای نادان در زمان ظهور یمانی موعود نگویند پیامبر (ص) دربارۀ قرآن هم وعدۀ عاصمیت دادند اما باز مستند مدعیان دروغین قرار میگیرد. به عبارت بهتر، مقصود و منظور پیامبر از هدایت قرآن و ضمانتی که دربارۀ قرآن دادهاند با شرطی جداناپذیر است و آن این است که قرآنی باعث هدایت و عاصمیت خواهد شد که از کلام عترت بیان شود و ایشان (ع) مفسر و مبیّن آن باشند، نه قرآنی که عُمَر میگوید و نه قرآنی که بر سر نیزه کردند تا مردم را از قرآنِ ناطق و قرآن حقیقی دور کنند. به روایت زیر که از ابوذر غفاری روایت شده دقت کنید:
🔹«ابوذر غفاری گفت من از پیامبر در زمان احتضارش شنیدم که میفرمود: همانا من در بین شما دو چیز گرانبها باقی میگذارم؛ کتاب خدا و عترتم اهلبیتم. همانا آن دو از هم جدا نمیشوند تا اینکه در کنار حوض بر من وارد شوند؛ مَثَل این دو ـدو انگشت سبابۀ هر دو دست را در کنار هم قرار داد و بینشان تساوی قرار دادـ و نمیگویم مثل این دو ـانگشت سبابه و وسطی دست راست را کنار هم قرار دادـ چون یکی از آنها بر دیگری مقدم است. آگاه باشید که مثال این دو در بین شما مثال کشتی نوح است که هرکس سوارش شود نجات مییابد و هرکس آن را ترک کند غرق میشود.» [2]
📖صفحه 1
⬇️ادامه مقاله
🆔@Zaman_Zohour
#نشریه_شماره_150
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت دهم
✨مروری بر نوشتههای مخالفان
✨بررسی معنای بازدارندگی از گمراهیِ وصیت و قرآن؛ پاسخ به اشکالی از محمد شهبازیان
💢 بخش دوم
در شمارۀ قبل به این اشکال پرداختیم که برخی از مخالفین دعوت یمانی معنای عاصمبودن وصیت را همانند عاصمبودن قرآن دانستهاند و معتقد شدهاند همان طور که قرآن از دسترس مدعیان کذاب و گمراهکنندگان دور نیست، وصیت نیز از دسترس مدعیان دروغین دور نخواهد بود و ممکن است کسانی مثل سید احمدالحسن بهدروغ به وصیت استناد کنند. در آنجا اشاره کردیم که آنها نتوانستند معنای درست و صحیحی از صفت عاصمبودن قرآن و وصیت ارائه دهند و این دسته از روایات را که به عاصمبودن تأکید دارد بدون معنا و تفسیر صحیحی رها کردند. اکنون معنای درست عاصمبودن قرآن را تبیین میکنیم.
💢تفسیر درست از عاصمبودن قرآن
ما بهجای مخالفان دعوت یمانی همچون محمد شهبازیان، به این سؤال و شبهه، جوابِ حلّی میدهیم تا بدانیم معنای درستِ هدایت و عاصمیت قرآن چیست؟ و آیا این دسته از روایات با تفسیر یمانیون از عاصمیتِ وصیت منافات دارد؟
زمانی که پیامبرِ خدا(ص) ـکه کلامی را بدون وحی الهی بر زبان نمیآوردـ بگوید چیزی عاصم است و مردم با تمسک به آن گمراه نمیشوند این بهمعنای ضمانت ایشان نسبت به آن امر است و امکان ندارد بگوییم کسی به آن امر تمسک جست و باعث ضلالت او شد. مردم احتیاج دارند تا در نبودِ پیامبر و وجود انواع فتنهها و مشکلات و آزمایشات به چیزی پناه ببرند که در صورت پناهبردن به آن خیالشان از هدایت و عدم ضلالت راحت باشد؛ نه اینکه دوباره همان چیز احتمال ضلالت در آن وجود داشته باشد و مردم از پناهبردن به آن مضطرب باشند. این بسیار بد و غیر منطقی خواهد بود اگر آنچه باید پناهِ مردم و کشتی نجاتِ آنان باشد باعث هلاکت و غرقشدن آنان شود و مردم این نگرانی را داشته باشند که این کشتی که در طوفان فتنهها سوارش شدهاند، خودش باعث هلاکت آنان و گمراهیشان شود.
برای فهم معنای هدایت و عاصمیت قرآن، بهتر است به سخن خلیفۀ دوم توجه کنیم که وی بعد از نسبتدادنِ هذیان به پیامبر (ص) چه گفت و برای جلوگیری از نوشتن وصیت به چه امری برای هدایت و گمراهنشدن امّت استدلال کرد؟ عمر بن خطاب گفت:
▪️«...عِنْدَكُمُ الْقُرْآنُ حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّه...؛
▫️در نزد شما قرآن است و کتاب خدا ما را بس است.» [1]
بله در نقلهای متعدد وارد شده است که خلیفه دوم از این استدلال برای فریب مردم استفاده کرده است که قرآن برای هدایت و عدم گمراهی امّت کفایت میکند؛ در نتیجه پس از کنارزدن عترت، ظاهراً به قرآن پناه بردند ولی باعث گمراهی قاطبۀ مسلمین شد. از اینجا متوجه میشویم که چرا در نقلهای متعددی که دربارۀ هدایت و عاصمیت قرآن وارد شده است، قرآن همیشه همراه و قرین عترت بوده است و به تأکید پیامبر این دو هرگز از هم جدا نمیشوند.
♨️عبارت «لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض؛ این دو از هم جدا نمیشوند تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند» همیشه در کنار روایات «انی تارک فیکم الثقلین» آمده است. این تأکیدِ پیامبر(ص) بر جداییناپذیری قرآن از عترت به این دلیل است که بعداً کسی مثل خلیفۀ دوم نگوید «قرآن ما را کفایت میکند» و یا بعد از آن در زمان جنگ صفین گروهی جاهل نگویند «لا حکم الا لله؛ حکمی نیست مگر حکم خدا» و سپس قرآن را در مقابل عترت و علی بن ابیطالب قرار دهند و ایشان را مجبور به حَکمیّت کنند؛ همچنین عدهای نادان در زمان ظهور یمانی موعود نگویند پیامبر (ص) دربارۀ قرآن هم وعدۀ عاصمیت دادند اما باز مستند مدعیان دروغین قرار میگیرد. به عبارت بهتر، مقصود و منظور پیامبر از هدایت قرآن و ضمانتی که دربارۀ قرآن دادهاند با شرطی جداناپذیر است و آن این است که قرآنی باعث هدایت و عاصمیت خواهد شد که از کلام عترت بیان شود و ایشان (ع) مفسر و مبیّن آن باشند، نه قرآنی که عُمَر میگوید و نه قرآنی که بر سر نیزه کردند تا مردم را از قرآنِ ناطق و قرآن حقیقی دور کنند. به روایت زیر که از ابوذر غفاری روایت شده دقت کنید:
🔹«ابوذر غفاری گفت من از پیامبر در زمان احتضارش شنیدم که میفرمود: همانا من در بین شما دو چیز گرانبها باقی میگذارم؛ کتاب خدا و عترتم اهلبیتم. همانا آن دو از هم جدا نمیشوند تا اینکه در کنار حوض بر من وارد شوند؛ مَثَل این دو ـدو انگشت سبابۀ هر دو دست را در کنار هم قرار داد و بینشان تساوی قرار دادـ و نمیگویم مثل این دو ـانگشت سبابه و وسطی دست راست را کنار هم قرار دادـ چون یکی از آنها بر دیگری مقدم است. آگاه باشید که مثال این دو در بین شما مثال کشتی نوح است که هرکس سوارش شود نجات مییابد و هرکس آن را ترک کند غرق میشود.» [2]
📖صفحه 1
⬇️ادامه مقاله
🆔@Zaman_Zohour
👍3
#مقالات_هفته_نامه
#نشریه_شماره_161
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت چهاردهم
✨پاسخی به کتاب «نقش علما در عصر ظهور امام زمان (ع)» نوشتۀ نجمالدین طبسی
🔸بخش اول
✍بهقلم محمد شاکری
فتوای قتل امام زمان(ع) توسط علما و فقها |بخش یک
یکی از مباحث مهم در مطالعات حدیثی مهدویت، عملکرد علما و فقهای شیعه در عصر ظهور و چگونگی مواجهه و تصمیم آنها با قائم آل محمد(ص) است. آیا علما و فقهای شیعه در مواجهه با مهدی(ع) در وقت ظهور او را شناخته و به او ایمان میآورند؟ یا اینکه شناخته یا نشناخته با او مخالفت کرده و او را تکذیب میکنند؟ البته این پرسش به این معنا نیست که دربارۀ همه و قاطبۀ علما و فقهای شیعه بدون حتی یک استثنا حکم کنیم؛ بلکه منظور غالب و بیشتر آنهاست؛ تا جایی که میتوان از آن چنین حکایت کرد که علما و فقهای شیعه چنین عملکردی دارند. همین نکته گفتاری را دربارۀ برخورد خود مردم و شیعیان هم میتوان مدنظر قرار داد که آیا شیعیان به استقبال مهدی خواهند رفت یا او را نشناخته و در عصر ظهور وی را متهم به کذب خواهند کرد؟ این بدین معنا نیست که همه مردم و شیعیان به حضرت ایمان نمیآورند؛ بلکه صحبت از غالب و بیشتر آنهاست. در بسیاری از روایات آمده است که شیعیان در هنگامۀ ظهور و شناخت مدعی حق دچار تردیدند و قائم را انکار کرده و دچار بلا و امتحان میشوند و حضرت را تنها رها خواهند کرد و شبیه این مسائل. [1] اینگونه بیانات در لسان معصومین(ع) معمولاً ناظر به همگی افراد بدون حتی یک استثنا نیست؛ مگر اینکه قرینه یا شواهدی باشد که دلالت بر همگی و قاطبه افراد کند. از جمله این شواهد میتوان به تحقق خارجی مضمون آن روایت اشاره کرد؛ یعنی زمان آن واقعه رسیده باشد و از مشاهدۀ خارجی آن واقعه متوجه شویم که حدّ آن گفته در زبان معصومین(ع) به چه میزان بوده است.
♨️مطالعات و پژوهشهای دینی از تاریخ انبیا و ائمه(ع) گرفته تا بررسی روایات عصر ظهور به این اندیشه مُهر صحت میزند که علما و فقهای شیعه نهتنها در ابتدا به حضرت ایمان نمیآورند، بلکه تمام سعیشان را در مواجهه و مقابله با حضرت خواهند کرد.
🔅آقای نجمالدین طبسی از علمای حاضر در حوزۀ علمیه قم است. او به درس و تدریس در مباحث خارج مهدویت مشغول و معروف است. از آنجا که جایگاه علمای شیعه در عصر ظهور برای آقای طبسی اهمیت داشته است و خوش نمیداشته که او و دیگر علمای شیعه متهم به مقابله با مهدی(ع) شوند، در دروس خارج خود سعی کرده است این موضوع را بررسی کند. دروس او در این موضوع در کتابی جمع و منتشر شده است بهنام «نقش علما در عصر ظهور امام زمان(ع) (بطلان ادعای مخالفت علمای شیعه با حضرت مهدی ع)». [2] براساس گفتههای او در این کتاب، او معتقد است که حتی یک روایت نیز بر این نظر وجود ندارد که علمای شیعه در مقابل قائم خواهند ایستاد. او نهتنها دامن خود و علمای دیگر را از این اتهام مبرّا میداند، بلکه بر این باور است که روایات از علمای شیعه در عصر غیبت تمجید نیز کردهاند، تا از این رهگذر بتواند علمای عصر ظهور را نیز در زمرۀ علمای تلاشگر عصر غیبت قرار دهد!
✔️در این سلسلهمقالات با آقای طبسی به مباحثه میپردازیم تا ثابت کنیم تلاش او در پاککردن دامن خویش و دیگر علمای شیعه در مخالفت با مهدی و قائم(ع) بینتیجه است و مطابق روایات و دیگر مؤیدات عقلی و قرآنی و تاریخی، علمای شیعه نهتنها به استقبال منجی نخواهند رفت، بلکه همۀ تلاششان را در تکذیب و انکار ایشان به کار خواهند گرفت.
💢فتوای قتل مهدی(ع) توسط فقها
نجمالدین طبسی در مقدمۀ این کتاب در تبیین ریشۀ این تفکر که علما و فقهای شیعه به مقابله با حضرت میپردازند، نوشته است:
«ریشۀ این اتهام به سخن محییالدین بن عربی در کتاب فتوحات مکیه، ج3، ص336 و دربارۀ عالمان اهلسنت است که هیچ ربطی به فقهای شیعه ندارد. آنجا که میگوید: "و لولا ان السیف بید المهدی لأفتی الفقهاء بقتله و لکن الله یظهره بالسیف و الکرم فیطمعون و یخافون فیقبلون حکمه من غیر ایمان بل یضمرون خلافه." و متأسفانه قندوزی در ینابیع الموده، ج3، ص215 اشتباهاً این جمله را بهعنوان حدیث به امام باقر(ع) نسبت داده است. البته این نظر شخصی ابنعربی است و ربطی به کلمات ائمه طاهرین ندارد. مرحوم فیض نیز در ص471 نظیر آن را از محییالدین آورده ولی بر عالمان عامه تطبیق داده است. با اندکی تأمل در روایات اهلبیت معلوم میشود که عمدۀ مخالفین چند دستهاند: بتریه که شاخهای از زیدیه و دارای عقاید التقاطی و مخلوط هستند؛ گروه مُرجئه؛ نواصب و کسانی که بغض اهلبیت جزو اعتقادات آنان است. اینها هیچ ربط و ارتباطی به حوزههای علمیه، پیروان مکتب اهلبیت و فقیهان آن ندارد.»
📖صفحه ۱
⬇️ادامه مقاله
🆔@zaman_zohour
#نشریه_شماره_161
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت چهاردهم
✨پاسخی به کتاب «نقش علما در عصر ظهور امام زمان (ع)» نوشتۀ نجمالدین طبسی
🔸بخش اول
✍بهقلم محمد شاکری
فتوای قتل امام زمان(ع) توسط علما و فقها |بخش یک
یکی از مباحث مهم در مطالعات حدیثی مهدویت، عملکرد علما و فقهای شیعه در عصر ظهور و چگونگی مواجهه و تصمیم آنها با قائم آل محمد(ص) است. آیا علما و فقهای شیعه در مواجهه با مهدی(ع) در وقت ظهور او را شناخته و به او ایمان میآورند؟ یا اینکه شناخته یا نشناخته با او مخالفت کرده و او را تکذیب میکنند؟ البته این پرسش به این معنا نیست که دربارۀ همه و قاطبۀ علما و فقهای شیعه بدون حتی یک استثنا حکم کنیم؛ بلکه منظور غالب و بیشتر آنهاست؛ تا جایی که میتوان از آن چنین حکایت کرد که علما و فقهای شیعه چنین عملکردی دارند. همین نکته گفتاری را دربارۀ برخورد خود مردم و شیعیان هم میتوان مدنظر قرار داد که آیا شیعیان به استقبال مهدی خواهند رفت یا او را نشناخته و در عصر ظهور وی را متهم به کذب خواهند کرد؟ این بدین معنا نیست که همه مردم و شیعیان به حضرت ایمان نمیآورند؛ بلکه صحبت از غالب و بیشتر آنهاست. در بسیاری از روایات آمده است که شیعیان در هنگامۀ ظهور و شناخت مدعی حق دچار تردیدند و قائم را انکار کرده و دچار بلا و امتحان میشوند و حضرت را تنها رها خواهند کرد و شبیه این مسائل. [1] اینگونه بیانات در لسان معصومین(ع) معمولاً ناظر به همگی افراد بدون حتی یک استثنا نیست؛ مگر اینکه قرینه یا شواهدی باشد که دلالت بر همگی و قاطبه افراد کند. از جمله این شواهد میتوان به تحقق خارجی مضمون آن روایت اشاره کرد؛ یعنی زمان آن واقعه رسیده باشد و از مشاهدۀ خارجی آن واقعه متوجه شویم که حدّ آن گفته در زبان معصومین(ع) به چه میزان بوده است.
♨️مطالعات و پژوهشهای دینی از تاریخ انبیا و ائمه(ع) گرفته تا بررسی روایات عصر ظهور به این اندیشه مُهر صحت میزند که علما و فقهای شیعه نهتنها در ابتدا به حضرت ایمان نمیآورند، بلکه تمام سعیشان را در مواجهه و مقابله با حضرت خواهند کرد.
🔅آقای نجمالدین طبسی از علمای حاضر در حوزۀ علمیه قم است. او به درس و تدریس در مباحث خارج مهدویت مشغول و معروف است. از آنجا که جایگاه علمای شیعه در عصر ظهور برای آقای طبسی اهمیت داشته است و خوش نمیداشته که او و دیگر علمای شیعه متهم به مقابله با مهدی(ع) شوند، در دروس خارج خود سعی کرده است این موضوع را بررسی کند. دروس او در این موضوع در کتابی جمع و منتشر شده است بهنام «نقش علما در عصر ظهور امام زمان(ع) (بطلان ادعای مخالفت علمای شیعه با حضرت مهدی ع)». [2] براساس گفتههای او در این کتاب، او معتقد است که حتی یک روایت نیز بر این نظر وجود ندارد که علمای شیعه در مقابل قائم خواهند ایستاد. او نهتنها دامن خود و علمای دیگر را از این اتهام مبرّا میداند، بلکه بر این باور است که روایات از علمای شیعه در عصر غیبت تمجید نیز کردهاند، تا از این رهگذر بتواند علمای عصر ظهور را نیز در زمرۀ علمای تلاشگر عصر غیبت قرار دهد!
✔️در این سلسلهمقالات با آقای طبسی به مباحثه میپردازیم تا ثابت کنیم تلاش او در پاککردن دامن خویش و دیگر علمای شیعه در مخالفت با مهدی و قائم(ع) بینتیجه است و مطابق روایات و دیگر مؤیدات عقلی و قرآنی و تاریخی، علمای شیعه نهتنها به استقبال منجی نخواهند رفت، بلکه همۀ تلاششان را در تکذیب و انکار ایشان به کار خواهند گرفت.
💢فتوای قتل مهدی(ع) توسط فقها
نجمالدین طبسی در مقدمۀ این کتاب در تبیین ریشۀ این تفکر که علما و فقهای شیعه به مقابله با حضرت میپردازند، نوشته است:
«ریشۀ این اتهام به سخن محییالدین بن عربی در کتاب فتوحات مکیه، ج3، ص336 و دربارۀ عالمان اهلسنت است که هیچ ربطی به فقهای شیعه ندارد. آنجا که میگوید: "و لولا ان السیف بید المهدی لأفتی الفقهاء بقتله و لکن الله یظهره بالسیف و الکرم فیطمعون و یخافون فیقبلون حکمه من غیر ایمان بل یضمرون خلافه." و متأسفانه قندوزی در ینابیع الموده، ج3، ص215 اشتباهاً این جمله را بهعنوان حدیث به امام باقر(ع) نسبت داده است. البته این نظر شخصی ابنعربی است و ربطی به کلمات ائمه طاهرین ندارد. مرحوم فیض نیز در ص471 نظیر آن را از محییالدین آورده ولی بر عالمان عامه تطبیق داده است. با اندکی تأمل در روایات اهلبیت معلوم میشود که عمدۀ مخالفین چند دستهاند: بتریه که شاخهای از زیدیه و دارای عقاید التقاطی و مخلوط هستند؛ گروه مُرجئه؛ نواصب و کسانی که بغض اهلبیت جزو اعتقادات آنان است. اینها هیچ ربط و ارتباطی به حوزههای علمیه، پیروان مکتب اهلبیت و فقیهان آن ندارد.»
📖صفحه ۱
⬇️ادامه مقاله
🆔@zaman_zohour
👍11❤3👏1
#مقالات_هفته_نامه
#نشریه_شماره_162
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت پانزدهم
💙 پاسخی به کتاب «نقش علما در عصر ظهور امام زمان (ع)» نوشتۀ نجمالدین طبسی
✔️بخش دوم
✍بهقلم محمد شاکری
⚙️ فتوای قتل امام زمان(ع) توسط علما و فقها
در قسمت گذشته سخن معروفی از محیالدین بن عربی ذکر شد که در آن در مذمت علما و فقهای عصر ظهور گفته شد که آنها دشمنان اصلی امام مهدی(ع) در عصر ظهورند و اگر فرصت پیدا کنند فتوای قتل امام مهدیع را خواهند داد.به این نکته که آیا این فقرات عیناً نقل روایت است یا سخنان ابنعربی است نپرداختیم و فرض را بر این گرفتهایم که هیچ سند محکمی که دلالت کند این کلمات عیناً از زبان معصومین(ع) خارج شده است وجود ندارد؛اگرچه در منابع متأخر همچون کتاب یوم الخلاص و کتاب مجمع النورین به امام صادق(ع) نسبت داده شده است.[1] همچنین علمایی همچون ملاصدرا، محقق بحرانی، مرتضی مطهری و سید خمینی روایتبودن این کلمات یا مضمونش (فتوای تکفیر و قتل امام مهدی(ع) توسط فقها) را در کلماتشان تأیید و تصریح کردهاند. اکنون نوبت آن رسیده که ثابت شود این کلمات ابنعربی با دلایل و مؤیدات فراوانی از قرآن و روایات و سیرۀ تاریخی تأیید و همراهی میشود؛در نتیجه اشکالی ندارد همچون برخی از علما و نویسندگان،این عبارت و فقره را به معصومین(ع) نسبت دهیم.
💢عرضه بر قرآن و روایات
مطابق روایات متواتری که به دستمان رسیده است عرضه بر قرآن و روایات راهحل درست و منطقی برای فهم صحت و سقم یک حدیث است. مطابق آنچه قرآن به ما آموخته است در مسائل اختلافی و غیرقطعی باید به پیامبر و اوصیای ایشان مراجعه کرد: (ای کسانی که ایمان آوردهاید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالأمر را، و هرگاه در چیزی نزاع و اختلاف داشتید، آن را به خدا و پیامبر ارجاع دهید، اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است).[2]
💫اما بهترین راه در زمانی که به حجتهای معصوم دسترسی نداریم عرضه بر قرآن و روایاتِ قطعی است:
🔹امام صادق(ع) فرمود:
«بدانید هر گفتار حقّی با حقیقت همراه است و با هر گفتار درستی نوری درخشان است؛ پس آنچه که موافق کتاب خداست، بدان عمل کنید و آنچه مخالف کتاب خداست، آن را رها سازید.» [3]
🔹امام باقر(ع) فرمود:
«هرگاه از ناحیه ما حدیثی به دست شما برسد و برای آن یک یا دو شاهد از کتاب خداوند یافتید، به آن عمل کنید؛ در غیر اینصورت در برخورد با آن توقف کرده و آن را به ما بازگردانید تا بر شما آشکار گردد.» [4]
🔹امام صادق(ع) فرمود:
«رسول خدا(ص) در ضمن خطبهای در سرزمین مِنا فرمود: ای مردم، بدانید آنچه از من به دست شما برسد و موافق کتاب خدا باشد، آن را من گفتهام و آنچه به دست شما برسد و مخالف کتاب خدا باشد، من آن را نگفتهام.» [5]
🔹امام صادق(ع) به محمد بن مسلم فرمود:
«ای محمد! هر روایتی را که از راوی نیکوکار یا بدکار به دست تو رسید و موافق قرآن بود، آن را برگیر [و به آن عمل کن]، و هر روایتی را که از راوی نیکوکار یا بدکار به دست تو رسید و مخالف قرآن بود، آن را رها کن [و به آن عمل نکن].» [6]
♨️مطابق برخی روایات حتی مطالبی را که بهعنوان حدیث نقل نشده باشد، اما موافق قرآن و سنت باشد نیز میتوان به ائمه(ع) نسبت داد.
🔹برای نمونه امام رضا(ع) ضمن حدیثی طولانی فرمودند:
«هر آنچه را که کتاب و سنت به آن گواهی دهند ما به آن قائلیم.» [7]
و مطابق برخی از روایات، هر کلام حقی را میتوان به دین و صاحبانش نسبت داد؛ همان طور که باید از هر کلام بد و زشتی اعلام برائت و از انتسابش به حجتهای الهی دوری کرد. برای نمونه رسول خدا(ص) در مذمت انکار و ردّ سخنانی که به ایشان نسبت داده شده است به اصحابش فرمودند: «بدانید، آیا احتمال دارد که فردی مرا تکذیب کند در حالی که بر تختش تکیه زده؟ گفتند ای رسول خدا چهکسی تو را تکذیب میکند؟ فرمود: فردی که حدیثی به دستش رسد و بگوید: رسول خدا هرگز این را نگفته است. پس هر حدیثی از جانب من برایتان نقل شد و موافق حق بود، من آن را گفتهام، و هر حدیثی که از جانب من برایتان نقل شد و موافق حق نبود من آن را نگفتهام و نخواهم گفت بهجز حق.» [8]
🔹در جای دیگری از ایشان(ص) روایت شده است:
«هر خیری که از جانب من برایتان نقل شد ـ چه آن را گفته باشم یا نگفته باشم ـ آن را میگویم و به آن قائلم، و هر سخن بدی که از جانب من برایتان نقل شد، بدانید که من سخن بد نمیگویم.» [9]
🔅از مجموع روایات زیادی که دربارۀ عرضۀ احادیث به قرآن و روایاتِ قطعی وارد شده است ما تنها برای نمونه به ذکر چند روایت اکتفا کردیم. [10] اما نکته قابل برداشت از این مجموعه این است که میشود هر کلام و مضمون حق و موافق با قرآن و روایاتِ قطعی را به دین و اهلبیت معصومش نسبت داد ولو اینکه بهصورت حدیث و روایت نقل نشده باشد.
📖صفحه ۱
⬇️ادامه مقاله
🆔 @zaman_zohour
#نشریه_شماره_162
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت پانزدهم
✔️بخش دوم
✍بهقلم محمد شاکری
در قسمت گذشته سخن معروفی از محیالدین بن عربی ذکر شد که در آن در مذمت علما و فقهای عصر ظهور گفته شد که آنها دشمنان اصلی امام مهدی(ع) در عصر ظهورند و اگر فرصت پیدا کنند فتوای قتل امام مهدیع را خواهند داد.به این نکته که آیا این فقرات عیناً نقل روایت است یا سخنان ابنعربی است نپرداختیم و فرض را بر این گرفتهایم که هیچ سند محکمی که دلالت کند این کلمات عیناً از زبان معصومین(ع) خارج شده است وجود ندارد؛اگرچه در منابع متأخر همچون کتاب یوم الخلاص و کتاب مجمع النورین به امام صادق(ع) نسبت داده شده است.[1] همچنین علمایی همچون ملاصدرا، محقق بحرانی، مرتضی مطهری و سید خمینی روایتبودن این کلمات یا مضمونش (فتوای تکفیر و قتل امام مهدی(ع) توسط فقها) را در کلماتشان تأیید و تصریح کردهاند. اکنون نوبت آن رسیده که ثابت شود این کلمات ابنعربی با دلایل و مؤیدات فراوانی از قرآن و روایات و سیرۀ تاریخی تأیید و همراهی میشود؛در نتیجه اشکالی ندارد همچون برخی از علما و نویسندگان،این عبارت و فقره را به معصومین(ع) نسبت دهیم.
💢عرضه بر قرآن و روایات
مطابق روایات متواتری که به دستمان رسیده است عرضه بر قرآن و روایات راهحل درست و منطقی برای فهم صحت و سقم یک حدیث است. مطابق آنچه قرآن به ما آموخته است در مسائل اختلافی و غیرقطعی باید به پیامبر و اوصیای ایشان مراجعه کرد: (ای کسانی که ایمان آوردهاید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالأمر را، و هرگاه در چیزی نزاع و اختلاف داشتید، آن را به خدا و پیامبر ارجاع دهید، اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است).[2]
💫اما بهترین راه در زمانی که به حجتهای معصوم دسترسی نداریم عرضه بر قرآن و روایاتِ قطعی است:
🔹امام صادق(ع) فرمود:
«بدانید هر گفتار حقّی با حقیقت همراه است و با هر گفتار درستی نوری درخشان است؛ پس آنچه که موافق کتاب خداست، بدان عمل کنید و آنچه مخالف کتاب خداست، آن را رها سازید.» [3]
🔹امام باقر(ع) فرمود:
«هرگاه از ناحیه ما حدیثی به دست شما برسد و برای آن یک یا دو شاهد از کتاب خداوند یافتید، به آن عمل کنید؛ در غیر اینصورت در برخورد با آن توقف کرده و آن را به ما بازگردانید تا بر شما آشکار گردد.» [4]
🔹امام صادق(ع) فرمود:
«رسول خدا(ص) در ضمن خطبهای در سرزمین مِنا فرمود: ای مردم، بدانید آنچه از من به دست شما برسد و موافق کتاب خدا باشد، آن را من گفتهام و آنچه به دست شما برسد و مخالف کتاب خدا باشد، من آن را نگفتهام.» [5]
🔹امام صادق(ع) به محمد بن مسلم فرمود:
«ای محمد! هر روایتی را که از راوی نیکوکار یا بدکار به دست تو رسید و موافق قرآن بود، آن را برگیر [و به آن عمل کن]، و هر روایتی را که از راوی نیکوکار یا بدکار به دست تو رسید و مخالف قرآن بود، آن را رها کن [و به آن عمل نکن].» [6]
♨️مطابق برخی روایات حتی مطالبی را که بهعنوان حدیث نقل نشده باشد، اما موافق قرآن و سنت باشد نیز میتوان به ائمه(ع) نسبت داد.
🔹برای نمونه امام رضا(ع) ضمن حدیثی طولانی فرمودند:
«هر آنچه را که کتاب و سنت به آن گواهی دهند ما به آن قائلیم.» [7]
و مطابق برخی از روایات، هر کلام حقی را میتوان به دین و صاحبانش نسبت داد؛ همان طور که باید از هر کلام بد و زشتی اعلام برائت و از انتسابش به حجتهای الهی دوری کرد. برای نمونه رسول خدا(ص) در مذمت انکار و ردّ سخنانی که به ایشان نسبت داده شده است به اصحابش فرمودند: «بدانید، آیا احتمال دارد که فردی مرا تکذیب کند در حالی که بر تختش تکیه زده؟ گفتند ای رسول خدا چهکسی تو را تکذیب میکند؟ فرمود: فردی که حدیثی به دستش رسد و بگوید: رسول خدا هرگز این را نگفته است. پس هر حدیثی از جانب من برایتان نقل شد و موافق حق بود، من آن را گفتهام، و هر حدیثی که از جانب من برایتان نقل شد و موافق حق نبود من آن را نگفتهام و نخواهم گفت بهجز حق.» [8]
🔹در جای دیگری از ایشان(ص) روایت شده است:
«هر خیری که از جانب من برایتان نقل شد ـ چه آن را گفته باشم یا نگفته باشم ـ آن را میگویم و به آن قائلم، و هر سخن بدی که از جانب من برایتان نقل شد، بدانید که من سخن بد نمیگویم.» [9]
🔅از مجموع روایات زیادی که دربارۀ عرضۀ احادیث به قرآن و روایاتِ قطعی وارد شده است ما تنها برای نمونه به ذکر چند روایت اکتفا کردیم. [10] اما نکته قابل برداشت از این مجموعه این است که میشود هر کلام و مضمون حق و موافق با قرآن و روایاتِ قطعی را به دین و اهلبیت معصومش نسبت داد ولو اینکه بهصورت حدیث و روایت نقل نشده باشد.
📖صفحه ۱
⬇️ادامه مقاله
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍11❤3👏3
◀️خداوند در بسیاری از آیات، ابلیس را از متکبرین و کافران دانسته؛ همان گونه که از ملأ و اشرافی که زیر بار ولایت انبیای الهی نرفتند اینگونه یاد کرده است. وقتی از عالم و عارفی همچون ابلیس چنین مخالفت و دشمنیای با فرستادگان الهی صورت میگیرد، هیچ بعید و دور از ذهن و حقیقت نیست که علما و فقهای آخرالزمان نیز در مواجهه با قائم(ع) راه ابلیس را در پیش گرفته و حقیقت کفر و نفاق درونی خویش را عیان سازند.
💢نتیجه
بر اساس روایات زیادی که از عرضۀ مطالب بر قرآن و حدیث سخن گفته است تا عیار آنها در صحت و سقمشان سنجیده شود، مضمون دشمنی فقها و علمای آخرالزمان با مهدی(ع) نهتنها هیچ مخالفتی با قرآن ندارد، بلکه موافق و همآهنگ بسیاری از آیات و داستانهای مذکور در قرآن است که خداوند نسبت به علما و بزرگان و خطرات آنها تذکر و هشدار میدهد.
تنها مشکلی که در فهم و درک این نکته وجود دارد این است که بسیاری از مردم نه با تکیه بر حقیقت و آموزههای قرآن و روایات، بلکه طبق شناخت و انتظار عامیانۀ خودشان از علما و فقهای عصر خود مخصوصاً علمایی که خط و مشی آنها را قبول دارند به قضاوت میپردازند؛ و همین نگاههای عامیانۀ غیرعالمانه سبب میشود که نهتنها به دهها آیه و روایت در زمینه علمای آخرالزمان و خطرات آنها توجه نکنند بلکه باز تاریخ را تکرار کرده و در سمت و سوی علما و بزرگان ایستاده و بدون تحقیق در جبهۀ دشمنان قائم و خلفای الهی قرار میگیرند. در قسمت بعد به مؤیدات روایی و تاریخی این مطلب میپردازیم.
-------------
📚منابع:
1. یوم الخلاص، ج1، ص274؛ مجمع النورین، ج1، ص344.
2. نساء، 59.
3. کافی، ج1، ص69.
4. کافی، ج2، ص222.
5. کافی، ج1، ص69.
6. تفسير عياشی، ج1، ص8؛ بحارالانوار، ج2، ص244.
7. کافی، ج1، ص102.
8. معانی الاخبار، ص390.
9. مسند احمد، ج2، ص367 و 483.
10. برای اطلاع بیشتر رک: ناظم العقیلی، ارزش ذاتی متن دینی.
11. جمعه، 5؛
12. تفسير نمونه، ج24، ص 115.
13. اعراف، 175 و 176؛
14. تفسير نمونه، ج7، ص 15.
15. تفسیر المیزان، ج8، ص332.
16. تفسير نمونه، ج7، ص 16.
17. یس، 30.
18. مؤمنون، 44.
19. ابراهیم، 9.
20. آلعمران، 184.
21. اعراف، 60.
22. اعراف، 66.
23. مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ج14، ص296.
24. اعراف، 90.
25. تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (ع)، ص299.
26. اعراف، 75 و 76.
27. ابراهیم، 21.
28. سبأ، 31.
29. سبأ، 23.
30. احزاب، 66 تا 68.
31. تفسیر المیزان، ج16، ص347.
32. قصص، 41.
33. احتجاج طبرسی، ج1، ص62.
34. اسراء، 71.
35. تفسير نمونه، ج12، ص202.
36. بحارالانوار، ج11، ص131.
37. ص، 75.
📖صفحه ۷
🔗 قسمت چهاردهم
🔗 لینک مقاله در سایت وارثین
🆔 @zaman_zohour
💢نتیجه
بر اساس روایات زیادی که از عرضۀ مطالب بر قرآن و حدیث سخن گفته است تا عیار آنها در صحت و سقمشان سنجیده شود، مضمون دشمنی فقها و علمای آخرالزمان با مهدی(ع) نهتنها هیچ مخالفتی با قرآن ندارد، بلکه موافق و همآهنگ بسیاری از آیات و داستانهای مذکور در قرآن است که خداوند نسبت به علما و بزرگان و خطرات آنها تذکر و هشدار میدهد.
تنها مشکلی که در فهم و درک این نکته وجود دارد این است که بسیاری از مردم نه با تکیه بر حقیقت و آموزههای قرآن و روایات، بلکه طبق شناخت و انتظار عامیانۀ خودشان از علما و فقهای عصر خود مخصوصاً علمایی که خط و مشی آنها را قبول دارند به قضاوت میپردازند؛ و همین نگاههای عامیانۀ غیرعالمانه سبب میشود که نهتنها به دهها آیه و روایت در زمینه علمای آخرالزمان و خطرات آنها توجه نکنند بلکه باز تاریخ را تکرار کرده و در سمت و سوی علما و بزرگان ایستاده و بدون تحقیق در جبهۀ دشمنان قائم و خلفای الهی قرار میگیرند. در قسمت بعد به مؤیدات روایی و تاریخی این مطلب میپردازیم.
-------------
📚منابع:
1. یوم الخلاص، ج1، ص274؛ مجمع النورین، ج1، ص344.
2. نساء، 59.
3. کافی، ج1، ص69.
4. کافی، ج2، ص222.
5. کافی، ج1، ص69.
6. تفسير عياشی، ج1، ص8؛ بحارالانوار، ج2، ص244.
7. کافی، ج1، ص102.
8. معانی الاخبار، ص390.
9. مسند احمد، ج2، ص367 و 483.
10. برای اطلاع بیشتر رک: ناظم العقیلی، ارزش ذاتی متن دینی.
11. جمعه، 5؛
12. تفسير نمونه، ج24، ص 115.
13. اعراف، 175 و 176؛
14. تفسير نمونه، ج7، ص 15.
15. تفسیر المیزان، ج8، ص332.
16. تفسير نمونه، ج7، ص 16.
17. یس، 30.
18. مؤمنون، 44.
19. ابراهیم، 9.
20. آلعمران، 184.
21. اعراف، 60.
22. اعراف، 66.
23. مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ج14، ص296.
24. اعراف، 90.
25. تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (ع)، ص299.
26. اعراف، 75 و 76.
27. ابراهیم، 21.
28. سبأ، 31.
29. سبأ، 23.
30. احزاب، 66 تا 68.
31. تفسیر المیزان، ج16، ص347.
32. قصص، 41.
33. احتجاج طبرسی، ج1، ص62.
34. اسراء، 71.
35. تفسير نمونه، ج12، ص202.
36. بحارالانوار، ج11، ص131.
37. ص، 75.
📖صفحه ۷
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
نشریه زمان ظهور
#مقالات_هفته_نامه
#نشریه_شماره_161
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت چهاردهم
✨پاسخی به کتاب «نقش علما در عصر ظهور امام زمان (ع)» نوشتۀ نجمالدین طبسی
🔸بخش اول
✍بهقلم محمد شاکری
فتوای قتل امام زمان(ع) توسط علما و فقها |بخش یک
یکی از مباحث مهم در مطالعات…
#نشریه_شماره_161
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت چهاردهم
✨پاسخی به کتاب «نقش علما در عصر ظهور امام زمان (ع)» نوشتۀ نجمالدین طبسی
🔸بخش اول
✍بهقلم محمد شاکری
فتوای قتل امام زمان(ع) توسط علما و فقها |بخش یک
یکی از مباحث مهم در مطالعات…
👍22❤3
#معرفی
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان
✅ ✨سلسلهمقالات مروری بر نوشتههای مخالفان
آخرالزمان، دوران بحرانها و فتنهها و غربالهاست و از جمله مهمترین بحرانها که موجب فتنه و غربال بسیاری از منتظران میشود بحران شناخت قائم (ع) است.
🧪 روشن است که اثبات یک اصل و گزارۀ اعتقادی نیازمند علم و دلیل است. دعوت علمی اعتقادی سید احمدالحسن نیز به دلایل قطعی مزین است اما همچون سایر دعوات الهی از گزند هجمههای مخالفین در امان نمانده است. مخالفینی که خود را فقیه و عالم پنداشته و میخواهند معصوم مطابق هوای نفسشان بیاید؛ تمسک جستن به دلایل را وا نهاده، شبهات را عذری برای غربال و سقوط خودشان و پیروانشان قرار دادهاند.
🔎 «مروری بر نوشتههای مخالفان» عنوان سلسله مقالاتی است که به پاسخ برخی از مهمترین اشکالات و شبهات آنان پرداخته و در هفتهنامه زمان ظهور به چاپ رسیده است. جهت دسترسی آسان خوانندگان گرامی فهرست و لینک مطالعۀ این مجموعه خواندنی هماکنون در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
✔️ قسمت اول: وصیت منقول در کتاب سليم بن قيس هلالی؛ پاسخ به محمد شهبازیان
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/8483
✔️ قسمت دوم: طعنه به جایگاه رؤیا؛ پاسخ به علی محمدی هوشیار
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/8494
✔️ قسمت سوم: استناد شیخیه به وصیت؛ پاسخ به ادعای محمد شهبازیان در کتاب وصیت در امامت
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/8544
✔️ قسمت چهارم: معرفی معجزه بعنوان راه شناخت حجت خدا؛ پاسخ به هوشیار
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/8565
✔️ قسمت پنجم: تقیه عذری برای ترک وصیت؛ پاسخ به سیدحسن پورآذر
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/8596
✔️ قسمت ششم: حکم مخالفان و دشمنان دعوت یمانی؛ پاسخ به ادعای علی شریفی
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/8835
✔️ قسمت هفتم: حکم اموال مخالفان و دشمنان دعوت یمانی؛ پاسخ به علی شریفی و شیخ علی کارشناس
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/8918
✔️ قسمت هشتم: تشت رسوایی سیدحسن پورآذر و علی شریفی در بررسی حدیث وصیت
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9213
✔️ قسمت نهم: بررسی معنای بازدارندگی از گمراهی وصیت و قرآن؛ پاسخ به محمد شهبازیان؛ بخش اول
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9488
✔️ قسمت دهم: بررسی معنای بازدارندگی از گمراهی وصیت و قرآن؛ بخش دوم
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9540
✔️ قسمت یازدهم: شخصیت یمانی و تطبیق آن بر سیداحمدالحسن؛ پاسخ به سید محمدصادق روحانی
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9699
✔️ قسمت دوازدهم:عجز محمدصادق روحانی در پاسخ به چگونگی فایدۀ امام غایب و فلسفۀ غیبت
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9735
✔️ قسمت سیزدهم:محمد صادق روحانی از شرح و تبیین روایات ظهور طفره میرود!
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9978
✔️ قسمت چهاردهم: فتوای قتل امام زمان(ع)؛ پاسخی به ادعای نجمالدین طبسی
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/10159
✔️ قسمت پانزدهم: فتوای قتل امام زمان(ع) توسط علما و فقها؛ بخش دوم
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/10272
🚀 @Zaman_Zohour
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان
آخرالزمان، دوران بحرانها و فتنهها و غربالهاست و از جمله مهمترین بحرانها که موجب فتنه و غربال بسیاری از منتظران میشود بحران شناخت قائم (ع) است.
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/8483
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/8494
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/8544
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/8565
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/8596
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/8835
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/8918
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9213
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9488
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9540
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9699
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9735
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9978
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/10159
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/10272
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
زمان ظهور
#مقالات_هفتهنامه
#نشریه_شماره_124
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت اول
وصیت منقول در کتاب سلیم بن قیس هلالی؛ شبههای از محمد شهبازیان
بهقلم: محمد شاکری
👳♂محمد شهبازیان از مخالفین دعوت یمانی، در کتاب وصیت در امامت دو روایت از کتاب سلیم بن قیس هلالی…
#نشریه_شماره_124
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت اول
وصیت منقول در کتاب سلیم بن قیس هلالی؛ شبههای از محمد شهبازیان
بهقلم: محمد شاکری
👳♂محمد شهبازیان از مخالفین دعوت یمانی، در کتاب وصیت در امامت دو روایت از کتاب سلیم بن قیس هلالی…
❤19👍13👏2👎1
وارثین ملکوت
#سید_واثق_الحسینی
در چنین شبی، رسول خدا (ص) وصیت مقدس خود را که بازدارنده از گمراهی است، نوشت. آن را در شب وفاتش و با وجود درد نوشت و آن را بازدارنده از گمراهی برای امت تا روز قیامت توصیف کرد...
خوشا به حال کسانی که وصیت رسول خدا را نقل کردند و خوشا به حال کسانی که به آن پایبند بوده و هستند.
خداوند پاداش شما را بزرگ بدارد و اعمالتان را قبول فرماید.
در چنین شبی، رسول خدا (ص) وصیت مقدس خود را که بازدارنده از گمراهی است، نوشت. آن را در شب وفاتش و با وجود درد نوشت و آن را بازدارنده از گمراهی برای امت تا روز قیامت توصیف کرد...
خوشا به حال کسانی که وصیت رسول خدا را نقل کردند و خوشا به حال کسانی که به آن پایبند بوده و هستند.
خداوند پاداش شما را بزرگ بدارد و اعمالتان را قبول فرماید.
#مقالات_برگزیده
#معرفی
✅ رسول گرامی اسلام حضرت محمد (ص) در واقعۀ تاریخی یوم الخمیس بیان کرده است که وصیت ایشان در هنگام مرگ، بازدارنده از گمراهی است؛ به این خاطر که مشخصکنندۀ جانشینان با نام و ویژگی آنان است، و فردی که به این #وصیت تا روز قیامت ملتزم باشد، امکان گمراهی برای او وجود ندارد. هفتهنامه زمان ظهور ضمن محکوم نمودن اهانت به ساحت وصیت شب وفات رسول خدا برخی مقالات مرتبط با این موضوع را تقدیم شما همراهان گرامی میکند.
📚 #فهرست مقالات مرتبط با موضوع وصیت:
✅ وصیت منقول در کتاب سلیم بن قیس هلالی؛ شبههای از محمد شهبازیان
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/8483
✅ عدم استناد شیخیه به وصیت نقلشده از شیخ طوسی
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/8544
✅ تشت رسوایی سید حسن سید پورآذر و علی شریفی در بررسی حدیث وصیت
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9213
✅ بررسی معنای بازدارندگی از گمراهیِ وصیت و قرآن قسمت اول
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9488
✅ بررسی معنای بازدارندگی از گمراهیِ وصیت و قرآن قسمت دوم
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9540
✅ پاسخی به یک نوشته در نقد کتاب «چهل حدیث دربارۀ مهدی و مهدیین» نوشتۀ ناظم العُقیلی
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9867
✅ نص الهی (وصیت) سند حقانیت مدعی
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/8911
✅ نوشتهای که با آن گمراه نمیشوید
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9014
〰〰〰〰〰〰〰〰
👏 @Zaman_Zohour
#معرفی
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/8483
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/8544
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9213
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9488
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9540
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9867
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/8911
https://tttttt.me/Zaman_Zohour/9014
〰〰〰〰〰〰〰〰
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
زمان ظهور
#مقالات_هفتهنامه
#نشریه_شماره_124
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت اول
وصیت منقول در کتاب سلیم بن قیس هلالی؛ شبههای از محمد شهبازیان
بهقلم: محمد شاکری
👳♂محمد شهبازیان از مخالفین دعوت یمانی، در کتاب وصیت در امامت دو روایت از کتاب سلیم بن قیس هلالی…
#نشریه_شماره_124
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت اول
وصیت منقول در کتاب سلیم بن قیس هلالی؛ شبههای از محمد شهبازیان
بهقلم: محمد شاکری
👳♂محمد شهبازیان از مخالفین دعوت یمانی، در کتاب وصیت در امامت دو روایت از کتاب سلیم بن قیس هلالی…
❤27👏9👍3🙏2🥰1
#ایستگاه_تفکر
#امام_زمان
#غیبت
🔎 علت و فلسفۀ غیبت امام زمان(ع) از مسائل مهم مهدوی و دغدغۀ بسیاری از محققان ریزبین این عرصه است. این مسئله و حل این پرسش که چرا و به چه دلایلی امام زمان(ع) به مدت طولانی در غیبت به سر میبرند از اهمیت بالایی برخوردار است. مهمبودن این بحث از آنجایی روشن میشود که مخالفان مذهب تشیع از دیگر فِرَق اسلامی یا حتی مخالفان غیرمسلمان بر این غیبت طولانی خرده میگیرند و در برخی مواقع با استهزا و بیادبی با شیعیان برخورد میکنند.
🔹 فایدۀ پیامبران و اوصیای الهی در حضور آنها بوده است و یقیناً غیبت آنها یعنی ازدستدادن یک نعمت بزرگ که برای هدایت بشر در مسیر زندگی انتخاب شده بودند. حال چگونه امامی که هیچ دسترسی به او وجود ندارد میتواند برای مردم و دین آنها فایده داشته باشد؟ امام غایب از پاسخ به کوچکترین احکام شرعی طهارت و نجاست تا بزرگترین مشکلات و وقایع پیشآمده در طول زندگی مردم محروم است و مردم هیچ دسترسیای به ایشان نداشته و مجبور بودهاند برای حل مسائل و احکام و وقایع خویش دست به دامن انسانهای غیرمعصوم شوند.
⚡️ از نظر یک مسلمان سنّیمذهب این جای سؤال است که شیعیان باور دارند مسلمانان بعد از پیامبر (ص) به امامی معصوم و منتَخب الهی محتاجاند و مردم نمیتوانند خودشان راه اسلام و پیامبر را در شئون مختلف اداره کنند؛ اما چگونه معتقدند هزار و اندی سال است که همان امام معصوم از دسترس مردم خارج است و هیچ ایرادی به دین و سنت نبوی وارد نیست و مردم توانایی دارند بدون حضور امام معصوم بر مسیر کمال و دینداری باقی بمانند و شگفتانگیزتر اینکه معتقدند این مدت طولانی ممکن است بسیار طولانیتر از این زمان شود❗️
🔗 مطالعه کامل مقاله
👏 @Zaman_Zohour
#امام_زمان
#غیبت
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
نشریه زمان ظهور
#مقالات_هفته_نامه
#نشریه_شماره_154
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت دوازدهم
✨مروری بر نظرات سید محمدصادق روحانی در مهدویت
🔺بخش دوم
✏️بهقلم محمد شاکری
💢عجز محمدصادق روحانی در پاسخ به چگونگی فایدۀ امام غایب و فلسفۀ غیبت
علت و فلسفۀ غیبت امام زمان(ع)…
#نشریه_شماره_154
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت دوازدهم
✨مروری بر نظرات سید محمدصادق روحانی در مهدویت
🔺بخش دوم
✏️بهقلم محمد شاکری
💢عجز محمدصادق روحانی در پاسخ به چگونگی فایدۀ امام غایب و فلسفۀ غیبت
علت و فلسفۀ غیبت امام زمان(ع)…
👍24🕊10❤6
#ایستگاه_تفکر
#وصیت
🔎 محمد شهبازیان در کتاب وصیت در امامت با مقایسه معنای عاصمیتِ وصیت با عاصمیت قرآن بیان کرده است که معنای عاصمیّت وصیت پیامبر این نیست که مدعی کذاب نتواند به آن استناد کند، بلکه مدعیان دروغین میتوانند به وصیت پیامبر استناد کنند و از این طریق باعث گمراهی مردم شوند؛ همان طور که در روایات زیادی، از قرآن نیز در کنار عترت بهعنوان عاصم از گمراهی یاد کردهاند، اما بسیاری توسط آیات قرآن گمراه شده و مردم را به گمراهی میکشانند.
👈 چگونه وصیت، امام بعد از پیامبر را معرفی میکند و باعث گمراهی نمیشود؟ اگر راهی برای استناد مدعیان دروغین به وصیت وجود داشته باشد و از این طریق عدۀ زیادی گمراه شوند در این صورت دیگر این چه عاصمبودنی است؟ و چگونه به وصیت تمسک جوییم که هم باعث شناخت مدعی حقیقی شود و هم تمسکی نکنیم که باعث گرفتاری در دام مدعیان دروغین شود؟
🌐 وصیت پیامبر قرار است تا ابد باعث هدایت و عاصمیت از گمراهی شود؛ در نتیجه همان طور که در روایات متعددی اشاره شده است که این وصیت، قائم و مهدی را معرفی میکند، لازم است نهتنها ائمه (ع) بلکه مهدی و قائمِ در زمان ظهور را نیز معرفی کند و مردم با وجود آن از گمراهی نجات یابند. لذا وصیت پیامبر نقش کلیدی و تعیینکنندهای در شناخت مهدی و قائم دارد
💠 اگر بگوییم سید احمدالحسن یا کسان دیگری به دروغ به آن استناد کردهاند در این صورت، وصیت نهتنها باعث عاصمیت از گمراهی تا ابد نشده است بلکه از اساس، دیگر تأثیری در شناخت مهدی و قائم نخواهد داشت و دست مدعی حقیقی از استناد به وصیت خالی خواهد ماند؛ زیرا مردم به قائم خواهند گفت قبل از شما هم کسان دیگری همچون احمدالحسن به آن استدلال کردهاند و دروغگو بودهاند، نعوذ بالله تعالی.
🔗 مطالعه کامل مقاله
👏 @Zaman_Zohour
#وصیت
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
نشریه زمان ظهور
#مقالات_هفته_نامه
#نشریه_شماره_149
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت نهم
💢✨بررسی معنای بازدارندگی از گمراهیِ وصیت و قرآن
💫پاسخ به اشکالی از محمد شهبازیان
طبق روایات زیادی که از طریق شیعه و سنی به دست ما رسیده است، پیامبر اکرم (ص) وصیتِ لحظات انتهایی عمر…
#نشریه_شماره_149
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان |قسمت نهم
💢✨بررسی معنای بازدارندگی از گمراهیِ وصیت و قرآن
💫پاسخ به اشکالی از محمد شهبازیان
طبق روایات زیادی که از طریق شیعه و سنی به دست ما رسیده است، پیامبر اکرم (ص) وصیتِ لحظات انتهایی عمر…
👍36❤9👏3
#مروری_بر_نوشتههای_مخالفان
#نشریه_زمان_ظهور
#نشریه_شماره_198
#مهدیین
✔️ پاسخ به درخواست سید هادی صالحی
✍️ بهقلم ارمیا خطیب
✔️ اثبات حقانیت مهدیین (ع) به روش او
✔️ آیا درست است که به قسمتی از وحی خدا ایمان بیاوریم و به قسمت دیگری که مخالف هوای نفس ماست، کفر بورزیم؟
🔗 مشاهده فوری (Instant view)
👏 @Zaman_Zohour
#نشریه_زمان_ظهور
#نشریه_شماره_198
#مهدیین
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍18👏7❤4🕊2