نشریه زمان ظهور
3.78K subscribers
2.54K photos
441 videos
565 files
3.23K links
نشریه زمان ظهور تحت اشراف موسسه رسمی وارثین ملکوت

📬 ارتباط با ما :

🆔 @warethinmalakoot_publicrelation

🌐 varesin.org

📧 varesin.org@gmail.com
Download Telegram
Forwarded from وارثین ملکوت
🔵 #وارثین_ملکوت
📚 #معرفی_کتاب

🛡 سپر داوود

💬با آن‌که بسیاری از مسلمانان و مردم جهان، نگاه مثبتی به یهودیان ندارند و این نگرش، برخاسته از رفتارهای ظالمانۀ صهیونیست‌هاست، اما امام باقر علیه‌السلام، قرن‌ها پیش، وعده داده است که شمار زیادی از یهودیان، پس از احتجاج مهدی علیه‌السلام با ایشان، به حق ایمان خواهند آورد.[*]

امروز، در آستانۀ تحقق این وعدۀ مبارک قرار داریم؛ چراکه سید احمد الحسن ـ رهایی‌بخش موعود در ادیان ابراهیمی ـ مطالب فراوانی را برای یهودیان بیان کرده‌اند که مستند به کتاب‌های خودشان است و برای هر جویندۀ حقی کافی و راه‌گشاست.

😀نویسندۀ کتاب سپر داوود کوشیده است آنچه تلمودیست‌ها و بزرگ‌ترین علمای یهود، همچون موسی‌بن میمون و راشی و ...، از کتاب مقدّس برداشت و تفسیر کرده‌اند، با تفسیرهای سید احمد الحسن مقایسه کند تا همۀ یهودیان دریابند که اینک چه بزرگ‌مردی در میان ماست.

او در این کتاب، با بهره‌گیری از روشنگری‌های سید احمد الحسن، دلایل حقانیت پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله و جانشینان معصوم او علیهم‌السلام ـ که در وصیت شب وفات پیامبر آمده است ـ را گردآوری کرده و به برکت دانش وی، به اشکالات موسی‌بن میمون ـ از علمای یهود ـ دربارۀ پیامبر اسلام، پاسخ داده است.

همچنین نویسندۀ سپر داوود، با تمرکز بر متون مقدّس یهود، دلایل حقانیت سید احمد الحسن را ـ که سیزدهمین جانشین معرفی‌شده در وصیت پیامبر اسلام است ـ به‌تفصیل ارائه کرده و توضیحاتی روشنگرانه پیرامون آن‌ها عرضه داشته است.

◀️بسیاری از یهودیان، تاکنون نام سید احمد الحسن را نشنیده‌اند و از دانش الهی او و دلایل حقانیتش بی‌خبرند. انصار امام مهدی با مطالعۀ این کتاب، می‌توانند به‌راحتی از این دلایل آگاه شوند و آن را در اختیار یهودیانی که می‌شناسند قرار دهند؛ تا شاید آنان هرچه زودتر، صدای پدر حقیقی خود را بشنوند و از سرگردانی دنیا رهایی یابند.

اکنون می‌توانید سپر داوود را از اینجا دریافت کنید:
📎https://almahdyoon.co/separe-davoud/

پانوشت:
[*] کامل سلیمان، یوم الخلاص فی ظل القائم المهدی علیه‌السلام، مؤسسۀ دار المجتبی للمطبوعات، ص۲۳۶.


❤️@Varesin13
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️#بازنشر


🍃انتشار #ویژه‌نامه زمان ظهور 🗞

🍃
#ویژه‌نامه_جمعه_صلیب 🗞


✍️در این ویژه‌نامه می‌خوانیم:

▫️عیسی(ع) درخواست می‌کند که به صلیب کشیده نشود
▫️مصلوب نمی‌پذیرد بگوید که او پادشاه بنی‌اسرائیل است
▫️مصلوب مادر عیسی را با عبارت: (ای زن) خطاب کرد
▫️پطرس خودش را بعنوان کسی عرضه می‌دارد که بجای عیسی به صلیب کشیده می‌شود
▫️مصلوب و عیسی در برابر پذیرفتن به صلیب کشیده شدن، دو برخورد مختلف را اتخاد می‌کنند
▫️ مصلوب ساکت و خاموش بود؛ چرا که زمان بعثتش فرا نرسیده بود
▫️انجیل یهودا مصلوب را به ما می‌شناساند
▫️انجیل یهودا و کلیسا
▫️قرآن دربارهٔ مصلوب چه می‌گوید؟ آیا او عیسی(ع) بود؟
▫️در کتاب‌های شیعه دربارهٔ مصلوب چه آمده است؟


🔗دانلود ویژه‌نامه


📌با ما همراه باشید...

〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
✈️@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Jom'eye_Salib.pdf
2.9 MB
#انتشار
#ویژه‌نامه
#بازنشر


🗞ویژه‌نامه مسیحیت #جمعه_صلیب


🔗عناوین ویژه‌نامه


📌با ما همراه باشید...

〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
✈️@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اشعار احمدی
#امام_مهدی_ع
#احمد_الحسن_فرستاده_امام_مهدی_ع
#جمعه_های_انتظار

برگ تقویم..‌‌.
ناجیّ زمانه ام شمایی آقا
از کار جهان گره گشایی آقا
دلخسته یِ از شمردنِ تقویمم
ای کاش که این جمعه بیایی آقا
برادر سفیر عشق
🌹 @ashaar13 🕊 🕊.....🕊🕊🕊
با عضویت در کانال از ما حمایت کنید.👆❤️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💢خبر مهم📢


🍃 انتشار نشریه زمان ظهور 🗞

🍃
#نشریه_شماره_202 🗞


✍️در این شماره از نشریه زمان ظهور می‌خوانیم:

▫️دلایل حقانیت سید احمدالحسن برای اهل تصوف و عرفان
▫️مکلفان ماورائی به نام جن
▫️چند ورق از سفر طواف
▫️پیِ آواز حقیقت بدویم |قسمت پنجم
▫️فرازهایی از خطبه‌های نماز جمعه


🔗دانلود نشریه زمان ظهور


📌با ما همراه باشید...

〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
نشریه زمان ظهور شماره 202 .pdf
41.9 MB
#انتشار
#نشریه_شماره_202


🗞نشریه زمان ظهور


🔗عناوین نشریه شماره 202


📌با ما همراه باشید...

〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایستگاه_تفکر
#انتخاب #دنیا

✔️یونجه‌های بی‌مقدار و خر مردنی

✍️به قلم مریم احمدیار

در دلِ کوهستان، روستایی بود که کوچه‌هایش قصه‌های کهن را زمزمه می‌کردند. پیرمردی در کلبۀ گِلی‌اش، تنها مونسش را نوازش می‌کرد: خری فرسوده که هر صبح، با طلوعِ خورشید از پشت کوه‌ها، پیرمرد با دستانی لرزان، پالان کهنه را بر پشتش می‌بست و در گوشش زمزمه می‌کرد: «امروز هم با هم هستیم، نه؟»

🗣روزی، غریبه‌ای با ردایی ابریشمی و عصایی چوبین به روستا آمد؛ طبیبی بود از شهری دور، کریم و بخشنده، با نگاهی تیزبین که گویی زخم‌های پنهان آدم‌ها را می‌دید. کنار رودخانه ایستاد و به مردم هشدار داد: «سرچشمۀ دردهایتان اینجاست ... این آب زهرآلود است، ننوشیدش!» اما روستاییان خندیدند: «آب را چه به بیماری؟ اجدادمان قرن‌ها از این آب نوشیده‌اند!» و او را با تمسخر راندند.

🔺چندی بعد، پیرمرد در تب می‌سوخت و در هذیان‌هایش، طبیب را دید که داروی شفابخشی در دست داشت. سحرگاهان سوار بر خر نحیفش شد و به‌سوی شهر رفت.
برج‌های بلند، مانند کوه‌هایی از نور، زیر ابر می‌درخشیدند...

پنجره‌های بزرگ، اسب‌های آهنی، چراغ‌های رنگارنگ...
سردیِ حیرت بر تنش نشست و تبش را فرونشاند: «اینجا دنیایی دیگر است!»

🏰قصر طبیب چون جواهری بر تارک شهر می‌درخشید. وقتی دَرِ منبّت‌کاری‌اش گشوده شد، طبیب با لبخندی گرم از او استقبال کرد: «این‌همه راه آمده‌ای! تو را شفا می‌دهم ... در عوض، خرت را به من بده.»

⚡️پیرمرد، خرش را که بوی یونجه‌های زادگاهش را می‌داد، به سینه فشرد: «این خر، جانِ من است ... هر بار که بارش کردم، تکه‌ای از روحم را هم بر پشتش گذاشتم.»

طبیب آهی کشید و بی‌شرط، پیرمرد را درمان کرد. اما هنگام بازگشت، پیرمرد آهسته گفت: «ای کاش می‌توانستم در این شهر بمانم...»

📌طبیب پیشنهاد کرد: «بمان؛ خرت را به من بفروش. در عوض، الماس‌هایی درخشان به تو می‌دهم تا بهترین خانه را بخری و بی‌دغدغه زندگی کنی.»
پیرمرد سر تکان داد: «خر من تنها با علف‌های کوهستان آرام می‌گیرد.»

طبیب ادامه داد: «من اینجا طویله‌ای دارم پر از یونجه‌های نقره‌فام. از خرت به نیکی نگهداری می‌کنم ... او را به من بفروش، پیرمرد. او بیمار است و دیری نمی‌پاید.»
پیرمرد پاسخ داد: «تو مردِ نیک‌دلی هستی، اما دل‌کندن از این خر برایم ناممکن است. مرا به طویله‌ات ببر تا شبی را کنارش بگذرانم و تیمارش کنم.»

💎طبیب نردبان تکیه به دیوار طویله را نشان داد و گفت: «برو بالا ... آنجا دری از الماس است، آنجا گنج‌های جاودان است، در ازای خری که نفسش به شماره افتاده!»
پیرمرد تمام شب را کنار خر بیمارش نشست؛ گاهی به آن درِ الماس‌نشان می‌نگریست که چون اشک فرشتگان می‌درخشید.

◀️بامدادان به‌جای جواهرات، دامنش را از علف انباشت: «اگر قرار است بمیرد، می‌خواهم آخرین بارش، بوی زادگاهم را بدهد.»
هنوز از دروازﮤ شهر بیرون نرفته بود که خر، بی‌صدا بر زمین افتاد—گویی رشته‌ای از تسبیح گسسته شد. سرگردان، میان بار یونجه‌های بی‌فایده ...
وقتی خر مُرد، یونجه‌ها هنوز در مشتش بودند ... باد، زمزمۀ طبیب را از فراز برج‌های الماس‌نشانِ شهر آورد:

📌«ای کاش علف‌های بیهوده را به گنج‌های بی‌پایان نمی‌فروختی!»

پیرمرد اشک‌هایش را در میان علف‌های بی‌ثمر پنهان کرد:
«چه دیوانه بودم! گمان کردم این کاهِ پوسیده، سایه‌ای از بهشت است ... حالا نه خری دارم، نه گوهری، نه حتی امیدی ... تنها مشتی علفِ مُرده، مثل جیب‌های تهیِ زندگانی.»
جهانِ فانی را چون کفنی بر تنِ خر مرده کشید: «مرکب خوبی بودی ... اما نباید این‌قدر به تو دل می‌بستم که به این روز بیفتم.»

☀️خلیفۀ الهی آمده بود تا او را از زندانِ تن رها کند؛ اما او، خود زندانبان خویش شده بود.
اشک‌هایش بر یونجه‌ها چکید:
«خر من این تن بود ... طبیب آسمانی آمده بود تا ملکوت خدا را با آن معامله کند! افسوس، مشت یونجه‌ام را باز نکردم تا بهشت را در آغوش بکشم.»

آنچه می‌ماند، انتخابی است که در کشاکشِ خاک و افلاک کرده‌ایم ... و این است درس پیرمرد برای هر فرزند آدم:

خر همان مرکب تن است؛ در دنیایی پر از یونجه‌های بی‌مقدار.
یونجه‌های حرص، یونجه‌های غرور ...
خودت را به طبیب ابدی بسپار! از توشۀ بی‌حاصلِ این دنیا دست بکش ...
یادت باشد: تنها تو مانع معاملۀ ابدیِ خداوندی!




🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دلنوشته
#انتظار

❄️تنهایی مزمن کشیدن، کم دردی نیست …

✍️به قلم مريم رحمانيان

مهدی جانم،
اگر گردِ هزاران سال پیری را از شانه‌هایت بتکانم،
بازهم، فقط پیری می‌ماند
در عمقِ فروافتادگیِ شانه‌هایت …
با منِ بی‌وفا، تا کجا مدارا می‌کنی؟
تو می‌دانی و من نمی‌دانم …

🗣در میانِ ازدحامِ ظلم‌ها،
آن‌قدر در شمارشِ ستمِ دیگران غرق شدم
که از یاد بردم
ظلمتِ دنیای وجودِ خودم،
چه ستم‌هایی بی‌وقفه
در حقِ تو روانه کرده است …

وگرنه،
چرا میانِ «أنا المهدی»‌های تو
و «لبیک»‌های من،
خیابان‌‌خیابان فاصله می‌افتد؟
و هر بار، در بن‌بستِ زندگیِ دنیایی‌ام
به دام می‌افتم …

🔹با منِ بی‌وفا، تا کجا مدارا می‌کنی؟
تو می‌دانی و من نمی‌دانم …


با دلی مشغول،
که وارثِ ژن‌هایی‌ست
که گویی خیالی جز نابودی من ندارند …
سر در گریبان،
باز سرگرم خویش …

🔺ای من،
چرا بی‌قواره نمی‌شوی …
تا بی‌قرار عشقش شوی!

نیک می‌دانم …
من گزیده‌ای
از زخمِ انتظارِ اویم،
التهابِ کهنۀ تنهایی‌اش …

⚡️کاش کاری را
تنها برای او انجام دهم…
بی‌هیچ چشمداشتی،
تنها،
از شرم خویش،
ذوب شوم …

🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#معرفی
#تصوف

❄️دلایل حقانیت سید احمد الحسن برای اهل تصوف و عرفان

✍️به قلم سید مهدی حسینی


⚫️تصوف چيست‌؟
⚫️عقیدﮤ اهل تصوف دربارهٔ اصل دین
⚫️برخی از نصوص در آثار اهل تصوف که به این عقیده اذعان دارند
⚫️راه شناخت قطب و پیر (حجت خدا) از نظر اهل تصوف و عرفان
⚫️سلاسل تصوف و انواع آن
⚫️احمد الحسن کیست؟


🔗مطالعه مقاله در نشریه شماره 202


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM