نشریه زمان ظهور
3.8K subscribers
2.57K photos
455 videos
568 files
3.3K links
نشریه زمان ظهور تحت اشراف موسسه رسمی وارثین ملکوت

📬 ارتباط با ما :

🆔 @warethinmalakoot_publicrelation

🌐 varesin.org

📧 varesin.org@gmail.com
Download Telegram
#ایستگاه_تفکر
#طوفان_نوح

🗣طبق داستان عامیانۀ مشهور از طوفان نوح، تمام جانداران زمین قبل از وقوع طوفان به‌سمت نوح رفتند و نوح آن‌ها را در کشتی خود جای داد.

🛥در این داستان عامیانۀ نقل‌شده در تورات مسائلی وجود دارد که به‌وضوح باطل است؛ زیرا با حقایق ثابت‌شدۀ علمی در تناقض است. از جمله، مسئله جمع‌شدن یک جفت از تمام حیوانات در کشتی نوح که اشکالات زیادی به آن وارد است

🦘حیوانات جزیره‌ها و خشکی‌های جدا‌افتاده، چگونه به‌سوی نوح رفتند؟ مثلاً کیسه‌دارانی نظیر کانگورو چگونه از استرالیا که یک جزیره است خارج شدند؟

🔹امروز می‌دانیم کیسه‌دارانی مانند کانگورو فقط در استرالیا و پاپوآ در گینه‌نو وجود دارند یا فوسا در ماداگاسکار. این حیوانات فقط در همین مناطق وجود دارند و در هیچ جای دیگر، نشانه‌ای از آن‌ها ثبت نشده است؛ بنابراین چگونه جانداران بومی ماداگاسکار یا استرالیا، خود را به نوح که احتمالاً در بین‌النهرین یا اطراف آن زندگی می‌کرد، رسانده‌اند؟


🔗مطالعه کامل مقاله


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#ایستگاه_تفکر
#وصیت

🔎محمد شهبازیان در کتاب وصیت در امامت با مقایسه معنای عاصمیتِ وصیت با عاصمیت قرآن بیان کرده است که معنای عاصمیّت وصیت پیامبر این نیست که مدعی کذاب نتواند به آن استناد کند، بلکه مدعیان دروغین می‌توانند به وصیت پیامبر استناد کنند و از این طریق باعث گمراهی مردم شوند؛ همان طور که در روایات زیادی، از قرآن نیز در کنار عترت به‌عنوان عاصم از گمراهی یاد کرده‌اند، اما بسیاری توسط آیات قرآن گمراه شده و مردم را به گمراهی می‌کشانند.


👈چگونه وصیت، امام بعد از پیامبر را معرفی می‌کند و باعث گمراهی نمی‌شود؟ اگر راهی برای استناد مدعیان دروغین به وصیت وجود داشته باشد و از این طریق عدۀ زیادی گمراه شوند در این صورت دیگر این چه عاصم‌بودنی است؟ و چگونه به وصیت تمسک جوییم که هم باعث شناخت مدعی حقیقی شود و هم تمسکی نکنیم که باعث گرفتاری در دام مدعیان دروغین شود؟

🌐وصیت پیامبر قرار است تا ابد باعث هدایت و عاصمیت از گمراهی شود؛ در نتیجه همان طور که در روایات متعددی اشاره شده است که این وصیت، قائم و مهدی را معرفی می‌کند، لازم است نه‌تنها ائمه (ع) بلکه مهدی و قائمِ در زمان ظهور را نیز معرفی کند و مردم با وجود آن از گمراهی نجات یابند. لذا وصیت پیامبر نقش کلیدی و تعیین‌کننده‌ای در شناخت مهدی و قائم دارد

💠اگر بگوییم سید احمد‌الحسن یا کسان دیگری به دروغ به آن استناد کرده‌اند در این صورت، وصیت نه‌تنها باعث عاصمیت از گمراهی تا ابد نشده است بلکه از اساس، دیگر تأثیری در شناخت مهدی و قائم نخواهد داشت و دست مدعی حقیقی از استناد به وصیت خالی خواهد ماند؛ زیرا مردم به قائم خواهند گفت قبل از شما هم کسان دیگری همچون احمد‌الحسن به آن استدلال کرده‌اند و دروغ‌گو بوده‌اند، نعوذ بالله تعالی.


🔗مطالعه کامل مقاله


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#نشریه_زمان_ظهور
#ایستگاه_تفکر
#معرفی

🟣خداوند بردگان یا آزادگان؟

مقاله‌ای که به بررسی نقش دین در زندگی انسان و تأثیر آن بر آزادی یا بردگی فکری و اجتماعی می‌پردازد. نویسنده با نگاهی انتقادی به ادیان موجود، تفاوت بین دین تحریف‌شده و دین حقیقی را بررسی می‌کند. از یک سو، دین‌داران معتقدند که اطاعت از پیشوایان دینی ضروری است، اما منتقدان دین این موضوع را نوعی برده‌داری تئوریزه‌شده می‌دانند که آزادی‌های فردی و اجتماعی را سلب می‌کند.

✍️نویسنده معتقد است که دین‌های موجود خالی از تحریف و خرافات نیستند و نمی‌توان آنها را به طور کامل دین خدا دانست.

🔴دین حقیقی، انسان را از بند خودخواهی، تعصبات جاهلانه و قفسِ باورهای محدودکننده رها می‌کند و او را به آزادی حقیقی می‌رساند. نماینده‌ی واقعی دین خدا کسی است که انسان‌ها را به رهایی از اسارت‌های درونی و بیرونی دعوت می‌کند و بر ایثار و انسانیت تأکید دارد.

🟠دین حقیقی به دنبال تربیت انسان‌هایی آزاد و مستقل است که بتوانند در چارچوب الهی تصمیم‌گیری کنند و از قیدوبندهای خودساخته رها شوند. این دین، انسان را به سوی آزادی حقیقی و زندگی معنوی سوق می‌دهد، نه به سوی بردگی و وابستگی‌های کورکورانه.



🔗مطالعه کامل مقاله


🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#نشریه_زمان_ظهور
#ایستگاه_تفکر
#احمدالحسن

اگر بخواهیم مثال بزنیم، او مانند سرپرست خانواده‌ای است که پنج فرزند دارد؛ چقدر تربیت این‌ها برای پدر سخت است! با اینکه فرصت بسیاری دارد و آن‌ها با او زندگی می‌کنند و اینکه او سلطۀ پدرانه دارد و بچه‌ها به‌طور طبیعی از او تبعیت می‌کنند

اما وظیفه در اینجا بسی دشوارتر است؛ زیرا ما پنج کودک نبودیم! بلکه تنها در بصره مجموعۀ بزرگی بودیم، چه برسد به دیگر استان‌ها؛ و با او زندگی نمی‌کردیم؛ و با آنکه مکرر با ایشان ملاقات می‌کردیم ولی پراکنده بود و چند روز یا چه بسا چند هفته بین دیدارها فاصله می‌افتاد

ما کودک نبودیم، صفحۀ سفیدی نبودیم که هرچه می‌خواهد بدون زحمت بر روی آن بنویسد! بلکه صفحاتی بودیم که دیگران قبلاً بر رویش نوشته بودند! و ایشان بسیار اهتمام داشت که قسمتی از آن نوشته‌ها را که چاره‌ای جز پاک‌کردنش نبود پاک کند؛ به‌طوری که ورقه از بین نرود، و عملاً این کار را با معجزه انجام داد!

بدونِ آن‌که بگوید یا دستور بدهد آن را انجام داد؛ مانند فرمانده و رهبر که به مردم و لشکریان فرمان می‌دهد، نبود. قوانین جاری را دگرگون نساخت. همچون دولت‌ها قدرت اجرایی و نیروی نظامی نداشت؛ ولی هیبتی داشت که قوت و هیمنهٔ آن، بدون کلام و صحبتی، بر همگان مسلط می‌شد!

مثالی شگفت‌انگیز از انسان کامل بود!



🔗مطالعه کامل مقاله



👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#نشریه_زمان_ظهور
#ایستگاه_تفکر
#فرگشت

✔️آیا قوۀ خیال، پیدایش فرهنگ ویژه انسانی در هوموساپینس‌‌ها را توجیه می‌کند؟

مقاله‌ای که به بررسی دیدگاه‌های دکتر یووال نوح هراری در کتاب «انسان خردمند» می‌پردازد، به‌ویژه در مورد نقش قوۀ خیال در شکل‌گیری فرهنگ و تمدن انسانی.

🤔هراری معتقد است که انسان‌ها به‌دلیل توانایی در خیال‌پردازی و ایجاد افسانه‌ها و داستان‌های مشترک، توانسته‌اند در گروه‌های بزرگ همکاری کنند و تمدن‌های پیچیده‌ای ایجاد کنند. او همچنین ادعا می‌کند مفاهیمی مانند برابری، آزادی و حقوق، صرفاً ساخته‌های ذهنیِ انسان‌ها هستند و هیچ پایه‌ای در زیست‌شناسی ندارند.

نويسنده در پاسخ به این ادعاها، با استناد به کتاب «توهم بی‌خدایی» نوشتۀ سید احمدالحسن، استدلال می‌کند که تکامل لزوماً بی‌هدف و کور نیست و شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد تکامل در جهت هوشمندی و پیشرفت حرکت می‌کند.

ظهور فرهنگ و اخلاق والا در انسان‌ها نمی‌تواند صرفاً با قوۀ خیال یا خودخواهی ژنتیکی توجیه شود، بلکه نشان‌دهندۀ وجود خالقی هدفمند است که این مفاهیم را به انسان‌ها عطا کرده است.

مقاله نتیجه می‌گیرد که پیدایش فرهنگ و تمدن انسانی نیازمند توضیحی فراتر از زیست‌شناسی و قوۀ خیال است و این موضوع بر وجود خالقی هدفمند و دانا دلالت دارد.


🔗مطالعه مقاله


⚡️@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#نشریه_زمان_ظهور
#ایستگاه_تفکر
#سوریه #سفیانی


✔️فریادهای خاموش در سرزمین ترور: مظلومیت سوریه در سایۀ وحشت

✍️به قلمِ نوردخت مهدوی

همین یکی دو روز پیش، صفحۀ اینستاگرامم را باز کردم. در بدو ورود، چشمانم کلیپی را به تماشا نشست، که ای کاش هرگز نمی‌نگریست. دختربچه‌ای سوری، شاید 10 ساله، در چنگال مردان خشونت‌طلب و قسی‌القلب وهابی گرفتار شده بود. بی‌رحمانه او را از این سو به آن سو پرتاب می‌کردند. انگار نه انگار که انسان است. و من به قلب کوچک او فکر می‌کردم. آیا می‌توانست این حجم از وحشت را تاب بیاورد؟ بی‌شک از ترس قالب تهی کرده بود. ای کاش این ویدیو هرگز به دست پدر و مادرش نرسد.

◀️کلیپ بعدی هم، دست‌کمی از قبلی نداشت. اما این بار مردی قوی‌هیکل اسیر مزدوران سلاح‌به‌دست جولانی شده بود. ناتوان از هر واکنشی. (جولانی! همان مردی که تفکر تکفیری خود را به دستور آمرانش، زیر فُکل‌کراواتش پنهان می‌کند). مردان نقاب‌پوش، فاتحانه از این جنایات خود فیلم‌برداری می‌کردند، شاید برسد به دست اربابانشان و آنان نیز سرمست از این باده، بر مردمان مسلمان پوزخندی بزنند و بر سر سگان هار تربیت‌شده‌شان به دلار شاباش بریزند.

کلام سید واثق حسینی، یکی از نمایندگان مکتب سید احمد الحسن در نجف اشرف، به‌درستی وضعیت فعلی مردم سوریه را بازگو می‌کند. ایشان در صفحۀ ایکس خود نوشتند:
«مردم سوریه در سایۀ سلطۀ دین تروریسم بر روح‌ها و مقدراتشان، قربانیان بی‌دفاعی هستند که اگر صحبت کنند، کشته می‌شوند و اگر سکوت کنند، مورد تجاوز قرار می‌گیرند ... .» [1]

😭قربانیان بی‌دفاع، بی‌دفاع از هر نوع واکنشی! گویی زمان برایشان متوقف شده است.

📌سفیانی دیگر پشت در نیست، از آستانه هم عبور کرده است. خاورمیانه در آتش جنگ‌ها فروخواهد رفت. و من معتقدم تنها صدای گوش‌نواز طبل‌های هاشمی مرهمی است بر قلوب مظلومان. نوای این طبل‌ها با ندای وصی و فرستادﮤ امام مهدی، سید احمد الحسن، همان یمانی موعود، پرچمِ حق وعده‌داده‌شده در آخرالزمان، از 25 سال پیش به گوش می‌رسد.

در عرصۀ تقابل خیر و شر، وهب زمان خودت باش و در کنار حسین زمانت بایست و یاریگر مظلومانی باش که جز خدا یاوری ندارند.

📚منبع:

[1] کامنت سید واثق حسینی بر پیام سید احمد الحسن (ع) در ایکس، 10 مارس 2025 م:
https://x.com/ALhusaini313/status/1898926263709954519?t=9rWxQYDjS0LEYTJM_uVNxQ&s=19


🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#ایستگاه_تفکر
#انصار

همراه امام بودن، همراه حجت خدا بودن، نیاز به تعقل دارد، نیاز به این دارد که انسان برای همراهی خداوند آماده باشد؛ به‌طوری که این انسان، در خود ملاک‌های برعکس آن را نداشته باشد؛ چراکه در آن صورت نمی‌تواند با حجت خدا همراهی کند؛ چراکه حجت خدا همان صراط مستقیم یا «راه راست» است. حجت خدا «صراط مستقیم» است.

🔎پس وقتی در تو کجی باشد هرچقدر هم که ناچیز باشد، اما در نهایت از حجت خدا جدا خواهی شد. حتی اگر مسافتی را هم با او همراهی کرده باشی ـ‌مثلاً یک روز، دو روز، یک سال، دو سال‌ـ اما اگر انحراف داشته باشی، در نهایت از حجت خدا جدا خواهی شد.

⚡️حال، این چه مصیبتی است؟ خداوند که راهنماست و ائمه نیز راهنما هستند و حجت‌های خداوند سبحانه‌وتعالی راهنما هستند؛ اما مصیبت و مشکل از ماست؛ هنگامی که با حجت‌های خداوند سبحانه‌وتعالی همراهی می‌کنیم، از حجت‌های خداوند سبحانه‌وتعالی می‌خواهیم که با خواسته‌های ما موافقت کنند؛ نه اینکه خواسته‌هایمان را بر حق تطبیق دهیم و بر راهنمایی معصومین (سلام الله تعالی علیهم) تطبیق دهیم و تربیت شویم و آنان را الگو قرار دهیم تا آنکه کم‌کم مانند آنان مستقیم و راست‌رُو شویم.


🔗مطالعه کامل مقاله


🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایستگاه_تفکر
#کتاب_مقدس
#وهابیت

✔️جهل و بی‌خردی وهابیت

✔️گزافه‌گویی‌های ملازاده دربارۀ کتاب مقدس

✍️به قلم یشوعا خطیب

همان‌طور که در این کلیپ می‌بینید، ملازاده، مجری شبکۀ وهابی «توحید»، ادعا می‌کند که در انجیل لوقا، اِصحاحِ (فصل) دوم، از «احمد» سخن گفته شده است، یک ادعای توخالی! سپس اشاره می‌کند که در همان انجیل، فصل ۱۶، از عبارت «فارقلیط» صحبت شده است، درحالی‌که چنین عبارتی در آن وجود ندارد. بلکه در میان اناجیل، تنها در متن سُریانیِ انجیل یوحنا، عبارت «پارقلیطا» یافت می‌شود. [1]

◀️او سپس ادعا می‌کند که عبارت «فارقلیط» از دو بخش «فارق» و «القلیط» تشکیل شده است [2] و «فارق» مشتق از «فاران» و «القلیط» به معنای «متعبد» است؛ بنابراین، در مجموع، به فردی اشاره دارد که در کوه حرا به عبادت می‌پردازد! اما اجازه دهید این ادعا را بررسی کنیم. عبارتی که در متن سُریانیِ انجیل یوحنا آمده است، ܦܪܩܠܛܐ با تلفظ p'araqliTa یا پارقلیطا است. [3] این واژه منشأ یونانی دارد، نه سُریانی. [4]

🔎حتی اگر به متن یونانی آن نیز نگاهی بیندازیم، با عبارتی مشابه روبه‌رو می‌شویم: Παράκλητος که تلفظ آن پاراکلیتوس و معنای آن «تسلی‌دهنده» است. [5] منشأ این واژه (Word Origin)، از عبارت παρακαλέω با تلفظ پاراکالئو است [6] که از دو کلمۀ παρά با تلفظ پارا (به معنای «کنار») [7] و καλέω با تلفظ کالئو (به معنای «دعوت کردن») [8] تشکیل شده است.

بنابراین، آنچه ملازاده ادعا می‌کند، کاملاً بی‌اساس و فاقد اعتبار است.

اما کسی که حقیقتاً برای پیامبر خدا (ص) احترام قائل باشد، هرگز برای اثبات حقانیت او به دروغ و روش‌های ناپسند متوسل نمی‌شود. چنان‌که مرحوم دکتر علی شریعتی گفته است: «برای خراب کردن یک حقیقت خوب، به آن حمله مکنید، بد از آن دفاع کنید.» [9]

در پایان، شایان ذکر است که در کتاب مقدس اشاره‌هایی به محمد و آل‌محمد (ص) وجود دارد. ازجملۀ این موارد می‌توان به پیدایش ۱۸:۲۱، حبقوق ۳:۳، تثنیه ۲:۳۳، مکاشفه ۲:۲ تا ۴ و آیاتی از فصل ۱۲ مکاشفه اشاره کرد. سید احمد الحسن نیز در آثار خود به این آیات پرداخته و توضیحات ارزشمندی درباره آن‌ها ارائه کرده است که مطالعۀ آن‌ها می‌تواند روشنگر باشد. [10]

📚پانوشت:

[1] قاف دیگر را از جیب خود درمی‌آورد و می‌چسباند.
[2] https://www.dukhrana.com/peshitta/sedra_concordance.php?adr=2:17268&font=Estrangelo+Edessa&size=150&source=ubs
[3] https://www.dukhrana.com/lexicon/word.php?adr=2:17268&font=Estrangelo+Edessa&source=ubs&size=150
[4] همان
[5]  https://biblehub.com/text/john/16-7.htm
[6] https://biblehub.com/greek/3875.htm
و  https://biblehub.com/greek/3870.htm
[7] https://biblehub.com/greek/3844.htm
[8] https://biblehub.com/greek/2564.htm
[9] علی شریعتی، قاسطین، ناکثین، مارقین، انتشارات قلم، ص ۲۴۶.
[10] ر.ک: سید احمد الحسن، سیزدهمین حواری، گردآوری و پانوشت دکتر توفیق مغربی، ص ۷۵ تا ۸۰ و ۱۴۰ تا ۱۴۹ و ۱۵۵.


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#نشریه_زمان_ظهور
#ایستگاه_تفکر
#ترامپ

✔️خدایی با هزاران نمایندﮤ غیرمجاز

به قلم سید حامد میری

همۀ انسان‌ها به‌سبب فطرت الهی که با آن آفریده شده‌اند در باطن خود طالب حق هستند و در بسیاری از اوقات، بدون این‌که بدانند، به‌دنبال حقی می‌روند که درونشان به آن فرامی‌خواند.
این حق‌طلبی فطری انسان سبب شده است که شیاطین جنی و انسانی برای فریب انسان‌ها هیچ‌گاه با باطلِ آشکار وارد میدان نشوند، بلکه همواره با نقابِ حق جلو بیایند تا بتوانند بندگان خدا را بفریبند.

⚡️برای نمونه، این‌که تنها مالک زمین حق دارد در آن تصرف کند و حاکمی بر روی آن قرار دهد، حقیقتی است که هر انسانِ بیداردلی آن را در نهان خود تصدیق می‌کند. به همین دلیل، کسانی که می‌خواهند مردم بیشتری را با خود همراه کنند و بر آن‌ها، به‌ویژه بر افراد متدین به ادیان الهی، حکومت کنند، از این حقیقت سوءاستفاده می‌کنند - حقیقتی که براساس آن، خداوند در هر زمانی جانشینی برای خود بر روی زمین قرار می‌دهد که او شایسته‌ترین فرد برای حکومت بر زمین است - و خود را به‌عنوان برگزیدﮤ خدا معرفی می‌کنند.
برای این‌که بتوانیم فریبِ این مدعیان دروغین را بهتر درک کنیم، باید به این نکات توجه کنیم.

💢خداوند در پادشاهی‌اش شریکی ندارد

نوع حکومت در تمدن‌های مختلف یکی از موضوعات جذاب برای اندیشمندان بوده است و می‌توان با کنکاش در متون به‌جای‌مانده از نخستین تمدن بشری بر روی زمین، یعنی تمدن سومر و اکد، به این حقیقتِ انکارناپذیر پی برد که پادشاهی بر روی زمین از آنِ خداست.
به بیان سید احمد الحسن در تفسیر رموز الواح سومری توجه کنید:

🔺«می‌توانیم با مراجعه به متون سومریان، اکدیان و بابلیان این موضوع را به‌وضوح در بسیاری از متون آن‌ها مشاهده کنیم که آن‌ها معتقد بودند حکومت و پادشاهی باید با تنصیب الهی صورت گیرد، همان‌طور که در باور دین الهی صحیح در تورات، انجیل و قرآن نیز همین‌گونه است. این [مسئله] آشکارا حکایت از آن دارد که سومریان دین الهیِ کهن را به میراث برده‌اند و به تعالیم آن، ‌که مهم‌ترین بخشش قوانین شرعی مقدس و تعیین مجری آن بود، نیز پایبند بوده‌اند. ولی با گذشت زمان، همان چیزی اتفاق افتاد که همواره رخ می‌دهد و آن تحریف دین الهی، غصب حکمرانی الهی و مقهور ساختن حاکم تعیین‌شده از سوی خداوند است. همان‌طور که در ماجرای حضرت ابراهیم (ع) شاهدیم که وی در نهایت مجبور شد سرزمین پدرانش را ترک گوید تا در زمانی که خدا اراده فرموده بود، فرزندانش بازگردند؛ یعنی بازگشت پسرش علی‌بن ‌ابی‌طالب (ع) به سرزمین سومر و اکد یا شومر یا شنعار یا سرزمین بین‌النهرین یا عراق فعلی.

◀️این یکی از متونی است که دکتر کریمر از کتیبه‌های سومریان نقل کرده و در آن اعتقاد آن‌ها به دین الهی و تعیین پادشاه یا حاکم از سوی خدا را بیان می‌دارد:

«ای سومر، ای سرزمین عظیم، در بین تمام سرزمین‌های جهان،
تو در نور ثابت و راسخ غوطه‌ور هستی،
که از محل طلوع آفتاب تا محل غروب آن قوانین الهی را میان همۀ مردم منتشر می‌سازد،
به‌راستی قوانین الهی مقدس تو، قوانینی برجسته و والاست و درک آن دست‌نیافتنی،
قلبت چنان ژرف است که درک عمق آن ممکن نیست،
معرفت درست از آن سرچشمه می‌گیرد، ... چونان آسمان است که نمی‌توان آن را لمس کرد،
و پادشاه تاج‌دار که با تاج ابدی به دنیا می‌آید،
و آقایی که هنگام به دنیا آمدن، تاج را برای ابد بر سر خود می‌گذارد،
آقایت آقایی بس ارجمند است و پادشاهت با خدایگان بر تخت آسمانی جلوس می‌کند،
   به‌راستی پادشاهی‌ات مانند کوه عظیم است ... .» (از الواح سومر، سموئیل کریمر).» [1]

همچنین با نگاهی به کتاب مقدس می‌بینیم که این باور صحیح تکرار شده که پادشاهی بر روی زمین از آنِ خداست:

«آنگاه داوود در حضور تمامی جماعت، خداوند را متبارک خوانده، گفت: "ای یهوه، خدای پدر ما اسرائیل، تو از ازل تا به ابد متبارک هستی! ۱۱ ای خداوند، عظمت و قدرت و جلال و پیروزی و شوکت از آنِ توست، زیرا هرآنچه در آسمان و زمین است متعلق به توست. ای خداوند، پادشاهی از آنِ توست، و تو بر همگان چون سَر متعال هستی."» (در کتابِ اولِ دیوْرِه هَیامیم، فصلِ ۲۹)
همچنین خداوند در قرآن کریم همین مطلب را به‌روشنی بیان کرده است.

◀️خدای متعال می‌فرماید: (قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ) [2] (بگو خدایا، مالک پادشاهی تویی. به هرکه بخواهی پادشاهی را می‌دهی و از هرکه بخواهی می‌ستانی و هرکه را بخواهی عزت می‌دهی و هرکه را بخواهی ذلیل می‌کنی. خیر به دست توست. تو بر هر کاری توانایی).

📖صفحه ۱
👇ادامه

👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایستگاه_تفکر
#امت_اسلام
#قرآن

✔️چرایی بهره‌مند نبودن امّت اسلام از قرآن

✍️به قلم احمد موحّد

▪️در این کلیپ، با سه شبهه (یا پرسش) مواجه می‌شویم:

🔠.اگر فرض کنیم قرآن از جامعه حذف شود (هیچ مدلی از آن موجود نباشد)، چه تغییری در جامعه ایجاد می‌شود؟

🔠.آیا قرآن در جامعۀ ما یک عامل اضافی است و بودونبودش تأثیری ندارد؟ (آیا غربت قرآن اتفاق افتاده است؟)

🔠.در جامعه‌ای که قرآن در رشد انسان‌ها، شهرسازی و معماری، بهداشت، آموزش‌وپرورش، وزارت فرهنگ، عامل تعیین‌کننده نیست و حذفش هیچ‌یک از این روندها را تغییر نمی‌دهد، آیا اسم این جامعه مسلمان است؟

⚠️این‌که گویندﮤ این شبهه‌ها (یا پرسش‌ها)، چه هدفی را دنبال می‌کند، موضوع بحث ما در پاسخ به این کلیپ نیست.
ما در این پاسخ، به شبهات یادشده پرداخته و چرایی و چگونگی ایجاد شدن این مشکل و راه برون‌رفت از آن را بیان می‌کنیم:

🔎به‌راستی چرا جامعۀ مسلمان به این معضل بزرگ دچار شده است؟ معضلی که رسول خدا صلّی‌‌الله علیه و آله و سلّم و آل‌محمد علیهم‌السلام آن را پیش‌بینی کرده و به مسلمانان هشدار داده بودند.

✔️«سیأتی علی أُمّتي زمانٌ لا یبقی من القرآن إلّا رسمه، و لا من الإسلام إلّا إسمه، یُسمّون به و هم أبعد الناس منه، مساجدهم عامرة و هي خرابٌ من الهدی، فقهاء ذلک الزمان شرّ فقهاء تحت ظلّ السماء، منهم خرجت الفتنة و إلیهم تعود»

🟡«به‌زودی روزگاری بر امتم فرامی‌رسد که از قرآن جز نوشته‌هایش، و از اسلام جز نامش باقی نمی‌ماند. خود را مسلمان می‌نامند، درحالی‌که دورترین مردم از اسلام هستند؛ مسجدهایشان آباد است، امّا از هدایت خراب (تهی) است. فقیهانِ آن روزگار بدترین فقیهان زیرِ سایۀ آسمان‌اند؛ فتنه از آن‌ها برمی‌خیزد و به خودشان بازمی‌گردد.»[1]

📌روشن است که امّت اسلام (اعم از شیعه و سنی) پس از برهۀ‌ زمانی‌ای (بعد از رسول خدا صلّی‌‌الله علیه و آله و سلّم) به این وضعیت تأسف‌بار دچار شده است و آن، به‌دلیل روی‌گردانی و عدم تمسّک به دو ثقلی بود که رسول گرامی اسلام صلّی‌‌الله علیه و آله و سلّم، امّت را به تمسک به آن دو سفارش فرموده بود تا از گمراهی نجات یابند :

▫️«یا أیّها الناس إنّي تارک فیکم الثقلین أما إن تمسّکتم بهما لن تضلّوا: کتاب الله و عترتي أهل بیتي، فإنّهما لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض»

▫️«ای مردم، به‌راستی من در میان شما دو چیز گران‌بها می‌گذارم که اگر به آن دو تمسّک کنید، هرگز گمراه نخواهید شد. آن دو، کتاب خدا (قرآن) و عترتم (اهل بیتم) هستند. همانا آن دو هرگز از هم جدا نمی‌شوند تا اینکه کنار حوض بر من وارد شوند.»[2]

🗣اهل‌سنت پس از شهادت رسول خدا صلّی‌‌الله علیه و آله و سلّم، با پذیرش خلفای غاصب و تمسک به آنان، عترت (اهل‌بیت پیامبر) علیهم‌السلام را کنار گذاشتند و از هدایت دور و به گمراهی دچار شدند. اما شیعه، گرچه پس از شهادت رسول خدا صلّی‌‌الله علیه و آله و سلّم، در زمان حضور امامان معصوم علیهم‌السلام به عترت (اهل‌بیت پیامبر) علیهم‌السلام تمسّک جست، ولی در دوران فترت و غیبتِ امام مهدی (محمدبن الحسن) علیه‌السلام، با پذیرش ولایت غیرمعصوم، به‌تدریج مسیر گمراهی را پیمود، درحالی‌که خداوند سبحان برای پذیرش ولایت غیرمعصوم و پرستش او و تقلید از او، هیچ برهانی نفرستاده است.

🔺امام صادق علیه‌السلام در تفسیر آیۀ (ٱتَّخَذُوا۟ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ ٱللَّهِ) [سورﮤ توبه، آیۀ 31] (آن‌ها دانشمندان و راهبانِ خود را به‌جای خدا، اربابانی [معبودهایی] گرفتند) فرمود: «أما والله ما دعوهم إلى عبادة أنفسهم ولو دعوهم إلى عبادة أنفسهم ما أجابوهم، ولكن أحلوا لهم حراما، وحرموا عليهم حلالا، فعبدوهم من حيث لا يشعرون»

▫️«بدانید، به خدا سوگند! مردم را به عبادت خود فرانمی‌خواندند. اگر آنان را به عبادتِ خود دعوت می‌کردند، البته نمی‌پذیرفتند؛ بلکه برای مردم، حرامی را حلال و حلالی را حرام می‌کردند و بدین‌سان، مردم ندانسته ایشان را عبادت می‌کردند.»[3]
خداوند می‌فرماید:

✔️(قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجَادِلُونَنِي فِي أَسْمَاءٍ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ)

🟡(گفت: به یقین، از سوی پروردگارتان بر شما عذاب و غضبی مقرر شده است. آیا دربارﮤ نام‌هایی [بی‌هویت] که خود و پدرانتان [برای بت‌ها] نهاده‌اید و خدا هیچ دلیل و برهانی بر [حقانیت] آنان نازل نکرده است، با من مجادله و ستیزه می‌کنید؟ پس منتظر [عذاب خدا] باشید و من هم با شما از منتظرانم).[4]


📖صفحه ۱
👇ادامه


👏@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#ایستگاه_تفکر
#مهدی_اول


📌روایات مهدویت مانند قطعات یک پازل بزرگ هستند که با کنار هم قرار گرفتن، تصویر کاملی از آینده را ترسیم می‌کنند. پس آنچه در فهم و درک ما نمی‌گنجد، به معنای تعارض یا حتی تناقض نیست، بلکه سرّی نهفته‌شده است که جز محرم اسرار آن را نمی‌داند....

آیا هر روایتی که از مهدی نام می‌برد، مخاطبش امام محمدبن ‌الحسن (ع) است؟

روایاتی داریم که بیان می‌کنند نام آن مهدی که در بین رکن و مقام با او بیعت می‌شود، همان شخصی است که در وصیت رسول خدا(ص) با نام «احمد، عبدالله و مهدی» معرفی شده است. او هم مهدی است، اما امام محمدبن ‌الحسن (ع) نیست

🔅امروز سید احمد الحسن، مهدی اول، با همین سه نشانه – وصیت، پرچم و سلاح رسول خدا (ص) _ بر مردم احتجاج و خود را معرفی کرده است، تا جایی که می‌گوید: «... پدرانم ائمه (ع) اسم و نسب و صفات و مسکن مرا ذکر کرده‌اند.»....


🔗متن کامل مقاله


🆔@Zaman_Zohour
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایستگاه_تفکر
#امام_زمان
#ظهور

❄️ظهور؛ آن‌ها منتظرند یا نگران؟

✍️به قلم مجتبی انصاری

پیامبر اسلام (ص) می‌فرماید: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة»[1] «هرکس بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلى مرده است.»
هر خداپرستی برای آن‌که عقاید خود را اصلاح کند و به احکام الهی عمل کند نیاز دارد که حجت منصوب از سوی خداوند در زمان خود را بشناسد. بدون چنین شناختی دین ناقص است و مردم در جاهلیت خواهند بود، حتی اگر به حجج الهی قبل معتقد باشند.
امام صادق (ع): «کسی که آخرینِ ما را انکار کند همانند این است که اولینِ ما را انکار کرده است.»[2]
در دورانی که امام زمان (روحی له الفداء) در پردﮤ غیبت هستند، بهترین عمل انتظار فرج است و اگر فرج حاصل نشود، دوران سرگردانی امت اسلام پایانی نخواهد داشت.

🔴امام مهدی (روحی له الفداء) می‌فرماید: «... و اما چگونگى انتفاعى كه مردم در غيبتم از من مى‌برند، همچون انتفاع از خورشيد است، هنگامى كه پشت ابرها پنهان شود. من امان مردم روى زمين هستم، همان‌طور كه ستارگان امان اهل آسمان‌ها هستند. بنابراين، سؤال‌هايى كه به شما سودى ندارد، پرسش نكنيد و خود را به‌‌خاطر چيزى كه نيازى به آن نداريد، به مشقت نيندازيد. براى تعجيل در فرج و ظهور من زياد دعا كنيد كه رهايى شما از قيدوبندها در دعاست ... .»[3]
ازاین‌رو در دوران غیبت، انتظار مهم‌ترین و بهترین اعمال عبادی است.[4]

کسی که منتظر باشد با شنیدن کوچک‌ترین خبری از محبوب خود، مشتاقانه آن را جست‌وجو می‌کند و اگر نشانه‌ای ببیند، امیدوارانه آن را پی می‌گیرد. حتی اگر در انتها مشخص شود که آن خبر یا آن نشانه درست نبوده است، بازهم شخص منتظر ناامید نمی‌شود و بازهم به‌دنبال نشانه‌های محبوب خود می‌گردد.
امروز بسیاری از نشانه‌های ظهور محقق شده است و تقریباً برای تمام مردم دنیا مشخص است که در دوران خاصی هستیم. باز با این حال، گاهی چنین جملاتی را از زبان کسانی می‌شنویم که انتظار می‌رود جزو منتظران و یاران قائم (ع) باشند. (حداقل خودشان چنین ادعایی دارند):
«نباید نشانه‌های ظهور را تطبیق داد ... مگر ندیدید که فلان تطبیق اشتباه از آب درآمد ... هشتصد سال پیش فلان کس منتظر ظهور بود، اما ظهور محقق نشد ... شاید پس از آشکار شدن نشانه‌ها بداء حاصل شد و تا 200 سال دیگر ظهور رخ نداد ...  وظیفۀ ما این است که کار دیگری (به‌جز انتظار ظهور و رصد نشانه‌های ظهور) انجام دهیم ...»

🔎چنین اظهارنظرهایی نشانۀ یک فرد منتظر نیست. بلکه برعکس، چنین اظهارنظرهایی نشان از نگرانی دارد. مانند کسانی که نمی‌خواهند طلوع خورشید را باور کنند، لذا چشمان خود را به‌روی آسمان می‌بندند و روی خود را به‌سمتی دیگر می‌چرخانند.

چرا؟

چرا بعضی از دین‌داران باید نگران ظهور باشند؟
مگر آن‌ها منتظر امام زمان خویش نیستند؟
مگر با آمدن امام عدالت بر پا نخواهد شد؟
مگر با جمع شدن گرد پرچم امام مهدی (روحی له الفداء) از شر ستمگران نجات نخواهند یافت؟
مگر با شناخت امام، با احکام حقیقی اسلام آشنا و از احکام ظنی بی‌نیاز نخواهند شد؟
و ...

شاید پاسخ در این کلام امام صادق (ع) نهفته باشد که فرمود: «هنگامی که قائم قیام کند، از امر ولایت او کسانی بیرون می‌روند که همواره چنین به نظر می‌رسید که از یاران او باشند و به امر ولایت او درمی‌آیند آنانی که شبیه خورشیدپرستان و ماه‌پرستان‌اند.»[5]
روایات متعددی در وصف دین‌داران و فقهای آخرالزمان و پیروان آن‌ها وارد شده است، همچون:

⚫️فقهای آن زمان بدترین دشمنان قائم (ع) هستند![6]
⚫️علیه قائم (ع) با قرآن احتجاج می‌کنند![7]
⚫️در کوفه به جنگ قائم(ع) می‌روند![8]
⚫️در بصره و کوفه در برائت از علی (ع) بیانیه صادر می‌کنند![9]
و ...

🗣برای این‌که بتوانیم آن‌ها را بهتر درک کنیم، اجازه دهید که خود را به‌جای آن‌ها قرار دهیم:
«ده‌ها سال در حوزه درس خوانده‌ام که به درجۀ اجتهاد برسم، ولی در زمان قائم (ع) باید به‌عنوان طلبۀ ترم اول پای درس قائم (ع) بنشینم، در کنار جوانانی که همانند ماه‌پرستان و خورشیدپرستان‌اند.
اکنون مقلدان و مریدان بسیاری دارم، ولی در زمان قائم (ع) آن‌ها را از دست خواهم داد و باید آن‌ها را به‌سوی صاحب حق راهنمایی کنم.

🔺اکنون جایگاه اجتماعی خوبی دارم، مردم مرا می‌شناسند، به من احترام می‌گذارند و مرا «آیت‌الله» و «آیت‌الله‌العظمی» خطاب می‌کنند، ولی در زمان قائم (ع) دیگر کسی مرا نخواهد شناخت و جایگاه اجتماعی خود را از دست خواهم داد و دیگر نباید از القاب اهل‌بیت (ع) برای خود استفاده کنم.
اکنون وجوهات شرعی مانند خمس و زکات را از مردم می‌گیرم و آن‌ها را در جاهایی که صلاح می‌دانم خرج می‌کنم، ولی در زمان قائم (ع) از کجا باید کسب درآمد کنم؟!

📖صفحه ۱
👇ادامه

🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#ایستگاه_تفکر
#انتخاب #دنیا

✔️یونجه‌های بی‌مقدار و خر مردنی

✍️به قلم مریم احمدیار

در دلِ کوهستان، روستایی بود که کوچه‌هایش قصه‌های کهن را زمزمه می‌کردند. پیرمردی در کلبۀ گِلی‌اش، تنها مونسش را نوازش می‌کرد: خری فرسوده که هر صبح، با طلوعِ خورشید از پشت کوه‌ها، پیرمرد با دستانی لرزان، پالان کهنه را بر پشتش می‌بست و در گوشش زمزمه می‌کرد: «امروز هم با هم هستیم، نه؟»

🗣روزی، غریبه‌ای با ردایی ابریشمی و عصایی چوبین به روستا آمد؛ طبیبی بود از شهری دور، کریم و بخشنده، با نگاهی تیزبین که گویی زخم‌های پنهان آدم‌ها را می‌دید. کنار رودخانه ایستاد و به مردم هشدار داد: «سرچشمۀ دردهایتان اینجاست ... این آب زهرآلود است، ننوشیدش!» اما روستاییان خندیدند: «آب را چه به بیماری؟ اجدادمان قرن‌ها از این آب نوشیده‌اند!» و او را با تمسخر راندند.

🔺چندی بعد، پیرمرد در تب می‌سوخت و در هذیان‌هایش، طبیب را دید که داروی شفابخشی در دست داشت. سحرگاهان سوار بر خر نحیفش شد و به‌سوی شهر رفت.
برج‌های بلند، مانند کوه‌هایی از نور، زیر ابر می‌درخشیدند...

پنجره‌های بزرگ، اسب‌های آهنی، چراغ‌های رنگارنگ...
سردیِ حیرت بر تنش نشست و تبش را فرونشاند: «اینجا دنیایی دیگر است!»

🏰قصر طبیب چون جواهری بر تارک شهر می‌درخشید. وقتی دَرِ منبّت‌کاری‌اش گشوده شد، طبیب با لبخندی گرم از او استقبال کرد: «این‌همه راه آمده‌ای! تو را شفا می‌دهم ... در عوض، خرت را به من بده.»

⚡️پیرمرد، خرش را که بوی یونجه‌های زادگاهش را می‌داد، به سینه فشرد: «این خر، جانِ من است ... هر بار که بارش کردم، تکه‌ای از روحم را هم بر پشتش گذاشتم.»

طبیب آهی کشید و بی‌شرط، پیرمرد را درمان کرد. اما هنگام بازگشت، پیرمرد آهسته گفت: «ای کاش می‌توانستم در این شهر بمانم...»

📌طبیب پیشنهاد کرد: «بمان؛ خرت را به من بفروش. در عوض، الماس‌هایی درخشان به تو می‌دهم تا بهترین خانه را بخری و بی‌دغدغه زندگی کنی.»
پیرمرد سر تکان داد: «خر من تنها با علف‌های کوهستان آرام می‌گیرد.»

طبیب ادامه داد: «من اینجا طویله‌ای دارم پر از یونجه‌های نقره‌فام. از خرت به نیکی نگهداری می‌کنم ... او را به من بفروش، پیرمرد. او بیمار است و دیری نمی‌پاید.»
پیرمرد پاسخ داد: «تو مردِ نیک‌دلی هستی، اما دل‌کندن از این خر برایم ناممکن است. مرا به طویله‌ات ببر تا شبی را کنارش بگذرانم و تیمارش کنم.»

💎طبیب نردبان تکیه به دیوار طویله را نشان داد و گفت: «برو بالا ... آنجا دری از الماس است، آنجا گنج‌های جاودان است، در ازای خری که نفسش به شماره افتاده!»
پیرمرد تمام شب را کنار خر بیمارش نشست؛ گاهی به آن درِ الماس‌نشان می‌نگریست که چون اشک فرشتگان می‌درخشید.

◀️بامدادان به‌جای جواهرات، دامنش را از علف انباشت: «اگر قرار است بمیرد، می‌خواهم آخرین بارش، بوی زادگاهم را بدهد.»
هنوز از دروازﮤ شهر بیرون نرفته بود که خر، بی‌صدا بر زمین افتاد—گویی رشته‌ای از تسبیح گسسته شد. سرگردان، میان بار یونجه‌های بی‌فایده ...
وقتی خر مُرد، یونجه‌ها هنوز در مشتش بودند ... باد، زمزمۀ طبیب را از فراز برج‌های الماس‌نشانِ شهر آورد:

📌«ای کاش علف‌های بیهوده را به گنج‌های بی‌پایان نمی‌فروختی!»

پیرمرد اشک‌هایش را در میان علف‌های بی‌ثمر پنهان کرد:
«چه دیوانه بودم! گمان کردم این کاهِ پوسیده، سایه‌ای از بهشت است ... حالا نه خری دارم، نه گوهری، نه حتی امیدی ... تنها مشتی علفِ مُرده، مثل جیب‌های تهیِ زندگانی.»
جهانِ فانی را چون کفنی بر تنِ خر مرده کشید: «مرکب خوبی بودی ... اما نباید این‌قدر به تو دل می‌بستم که به این روز بیفتم.»

☀️خلیفۀ الهی آمده بود تا او را از زندانِ تن رها کند؛ اما او، خود زندانبان خویش شده بود.
اشک‌هایش بر یونجه‌ها چکید:
«خر من این تن بود ... طبیب آسمانی آمده بود تا ملکوت خدا را با آن معامله کند! افسوس، مشت یونجه‌ام را باز نکردم تا بهشت را در آغوش بکشم.»

آنچه می‌ماند، انتخابی است که در کشاکشِ خاک و افلاک کرده‌ایم ... و این است درس پیرمرد برای هر فرزند آدم:

خر همان مرکب تن است؛ در دنیایی پر از یونجه‌های بی‌مقدار.
یونجه‌های حرص، یونجه‌های غرور ...
خودت را به طبیب ابدی بسپار! از توشۀ بی‌حاصلِ این دنیا دست بکش ...
یادت باشد: تنها تو مانع معاملۀ ابدیِ خداوندی!




🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ایستگاه_تفکر
#سید_کمال_حیدری

✔️پاسخی به اشکالات سید کمال حیدری دربارﮤ خالی نبودن حجت خدا بر زمین

✍️به قلم نعیم احمدی

سید کمال حیدری در این ویدیو، طبق عادت همیشگی‌اش، درصدد آن است که با طرح اشکالات و شبهات، در برخی آموزه‌های اعتقادیِ تشیع تردید ایجاد کند. او در این ویدیو با طرح اشکالاتی می‌کوشد روایاتی از اهل‌بیت (ع) را که دلالت دارد زمین از امام یا حجت خدا خالی نیست، مخدوش جلوه دهد. به همین منظور، دو اشکال مطرح می‌کند:

⚫️نخست این‌که اگر زمین از امام خالی نیست، پس چرا در فاصلۀ زمانیِ بین عیسی (ع) و حضرت محمد (ص) - که دورانِ فترت نامیده می‌شود - هیچ امامی وجود نداشته است؟

⚫️دوم این‌که اگر قرار باشد [طبق روایات] تا زمانی که انسانی بر روی زمین زندگی می‌کند، امامی نیز حضور داشته باشد، پس آخرین انسانی که قبض ‌روح می‌شود، باید امام باشد. آنگاه این انگاره، چطور با روایاتی که می‌گوید، «امام را جز امام غسل نمی‌دهد سازگار است؟» زیرا بعد از قبض ‌روح آخرین انسان (امام)، امام دیگری نیست که او را غسل دهد!

💢پاسخ به اشکال نخست

با دقت در روایات اهل‌بیت (ع) و با بهره‌گیری از بیانات سید احمد الحسن، پاسخ به این اشکال دشوار نیست. ایشان در کتاب عقاید اسلام و در تدریس آیۀ اکمال دین، بیان فرموده‌اند که زمین هیچ‌گاه از حجت خدا خالی نیست. با این حال، در مواردی که مردم ظرفیت پذیرش خلیفۀ خداوند را ندارند، خداوند حجت خود را مأمور به تبلیغ علنی نمی‌کند. زیرا تبلیغ در میان مردمی که هیچ قابلیتی برای هدایت ندارند و هیچ امیدی به نتیجه وجود ندارد، با حکمت الهی سازگار نیست.

◀️با این حال، وجود خلیفۀ الهی یا فرستاده‌ای از جانب او در هر حال، ضروری است تا حجت بر مردم تمام شود و در قیامت نگویند، «چرا کسی نبود که ما را هدایت کند؟»، چراکه در قیامت چنین عذری پذیرفتنی نیست، زیرا حجت خدا همواره بر زمین بوده، و هرکسی که استحقاق هدایت را داشته حجت خدا از او دستگیری می‌کرده است. (رک: عقاید اسلام، ص۷۰).
بر این اساس، مراد از «دوران فترت» - که در قرآن (سورﮤ مائده، آیۀ ۱۹) برای فاصلۀ بین عیسی (ع) و محمد (ص) آمده - دورانِ نبود حجت الهی نیست، بلکه دورانِ ضعف و سستی تبلیغ آنان است؛ چنان‌که معنای لغویِ «فترت» نیز چنین است (ر.ک: العین، ج ۸، ص ۱۱۴).

🗣بنابراین، حجت‌های الهی همیشه بر روی زمین حضور داشته‌اند، اما در دوران فترت، تبلیغ علنی نمی‌کردند و ساکت بوده‌‌اند، مگر برای افراد بسیار اندکی که استحقاق آن را داشته‌اند. برای نمونه، سلمان فارسی - که طبق منابع تاریخی از کسانی بوده که عمر طولانی داشته است - در شرح زندگی‌نامۀ خود بیان کرده که پیش از ملاقات با پیامبر (ص)، ملازم برخی اوصیای عیسی در انطاکیه، اسکندریه، و ... بوده است و از آنجا که این اوصیا دعوت علنی نداشته‌اند، پس در زمرﮤ حجت‌های مأمور به تبلیغ علنی قرار نمی‌گیرند (رک: کمال‌الدین، ج ۱، ص320-329).

✔️امام صادق (ع) فرمودند: «پیامبران، فرستادگان و اوصیای الهی، هیچ‌گاه زمین از آن‌ها خالی نشد، هرچند دوره‌هایی از ترس و شرایطی بر آنان گذشت که در آن، دعوت خود را آشکار نمی‌کردند و امر الهی را جز برای کسانی که به آن‌ها اطمینان داشتند، ظاهر نمی‌ساختند. تا آن‌که خدای عزّوجلّ، حضرت محمد (ص) را برانگیخت. آخرین وصیّ عیسی (ع) مردی بود که او را آبی می‌نامیدند و همچنین «بالط» نیز گفته می‌شد.» (کمال‌الدین، ج 2، ص 664).

🔺در روایات، به دوران غیبت امام دوازدهم (ع) که تا ظهور مهدی اول (یمانی) ادامه دارد، با تعبیر «فترة من الأئمة» اشاره شده است (الکافی، ج ۱، ص ۳۴۱). این تعبیر به‌ معنای نبود امام معصوم نیست، بلکه به‌ معنای دوران ضعف و سستی دعوت و نبود تبلیغ علنیِ امام مهدی (ع) است، که در آن معصوم در حالت «رفع» زندگی می‌کند؛ و علت این غیبت نیز چیزی نیست جز نبود قابلیت مردم برای پذیرش امام معصوم.

⭐️امام صادق (ع) فرمودند: «بدانید که زمین هرگز از حجت الهی خالی نمی‌ماند. اما خداوند به‌سبب ظلم، ستمگری و زیاده‌روی مردم در حق خودشان، آن حجت را از دیدگانشان پنهان می‌سازد.» (الغیبه نعمانی، ص 141)

⭐️امیرمؤمنان علی (ع): «آری، زمین هیچ‌گاه از حجتی که برای خدا قیام کند، خالی نمی‌ماند، خواه آشکار و شناخته‌شده باشد، خواه از ترس (ستمگران) در خفا و پنهان. تا بدین‌وسیله، دلایل و نشانه‌های الهی باطل نشود.» (الغارات، ج 1، ص 153)

💢پاسخ به اشکال دوم

اشکال دوم سید کمال، این است که اگر امام باید تا پایان حیات بشر بر زمین باشد، پس امامی را که آخرین نفر قبض روح می‌شود چه کسی غسل می‌دهد؟ پاسخ این است که اصل «خالی‌نبودن زمین از حجت»، مبتنی بر روایات متواتر و آیات قرآنی است. حتی اگر سید کمال حیدری در روایات تردید کند، در قرآن نمی‌تواند تردید روا دارد: (وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ) (سورﮤ رعد، آیۀ ۱۷) (برای هر قومی هدایتگری هست).

📖صفحه ۱
👇ادامه


🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#ایستگاه‌_تفکر
#کتاب_مقدس

◀️کتاب مقدس بسیار صریح و واضح حقّ مالکیت همۀ عالم را برای خداوند محفوظ می‌دارد، یعنی پادشاه اصلی جهانیان پروردگار است...

وقتی پادشاه و مالک اصلی خداوند است، پس خود او نیز قوانین را وضع می‌کند و مجریان این دستورات را انتخاب می‌کند....

💬«البته پادشاهی را که یهوه خدایت برگزیند بر خود نصب نما. یکی از برادرانت را بر خود پادشاه بساز، و مرد بیگانه‌ای را که از برادرانت نباشد، نمی‌توانی بر خود مسلط نمایی.»

این آیه نیز بر نصب و پذیرش پادشاهی که از سوی خداوند برگزیده شده است تأکید می‌کند


💬یوشع که جانشین موسی بود، به اجرای اوامر الهی تأکید داشت: «اما به‌دقت متوجه شده، امر و شریعتی را که موسی بندﮤ خداوند به شما امر فرموده است به جا آورید تا یهوه، خدای خود را محبت نموده، به تمامی طریق‌های او سلوک نمایید، و اوامر او را نگاه داشته، به او بچسبید و او را به تمامی دل و تمامی جان خود عبادت نمایید


🔗متن کامل مقاله


🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#ایستگاه_تفکر

🟣برای مصون ماندن نفس از بیماری ناشی از منیّت، لازم است به دو مبحث «باور من» و «احساس منیّت» بپردازیم، زیرا این دو رفتار و شیوﮤ تفکر، ما را به‌شدت تحت‌تأثیر قرار می‌دهند.....


یکی از مهم‌ترین مفروضه‌ها در روان‌درمانی شناختی این است که تفسیر و برداشت افراد از یک واقعه، تعیین‌کنندﮤ احساس و رفتار آنهاست......


📌احساس منیّت نیز برخاسته از «باور من» - من هستم، من می‌فهمم، من می‌خواهم، من می‌توانم و ... - است و البته خیلی پیچیده‌تر!


هذیان مالکیت موجب احساس منیّت می‌شود و زمانی که با واقعیت روبه‌رو می‌شویم - که هیچ چیز در دنیا متعلق به ما نیست و باید آنها را بگذاریم و بگذریم - غم و اندوه شدیدی سراغمان می‌آید. غم و اندوه احساس ثانویه‌ای است که مانع می‌شود شما نسبت به سرچشمۀ همۀ دردها یعنی منیّت آگاه شوید.....

✍️سید احمد الحسن می‌فرماید:
«... و ای پروردگارم، پیش از سکوت، جسم و روح و تمام وجودم را بگیر و در راه خودت نابود یا پاره‌پاره کن.
پروردگارا، هرچه می‌خواهی با آن انجام بده،
من جسمم، روحم و هرآنچه را به من داده‌ای به تو بخشیده‌ام،
به تو بخشیده‌ام چیزی را که تو مالک آنی و من مالکش نیستم
.».....


🔗مطالعه کامل مقاله


🚀@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#ایستگاه_تفکر
#زندانی_عقیدتی
#نسیم_مهر
#زندانی

✔️نسیم مهر یا باد خشک بی‌مهری

✔️یادداشتی حقوقی به‌مناسبت پنجم خرداد؛ دربارﮤ تناقض حمایت از خانوادﮤ زندانیان و واقعیت سرکوب عقیدتی

✍️به قلم مریم رحمانیان

پنجم خرداد، در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران، به‌عنوان «روز نسیم مهر» نام‌گذاری شده است؛ روزی که بناست نمادی از حمایت از خانوادﮤ زندانیان باشد. با این حال، چند هفته پیش از این روز، واقعه‌ای رخ داد که آشکارا ناکارآمدی و تناقض این نام‌گذاری را در قبال خانوادﮤ زندانیان عقیدتی نمایان ساخت: ريحانه دارات دختری محجبه و بیست‌ساله، صرفاً به دلیل باور دینی‌اش، در جریان یک مراسم جشن يادبود ولادت حضرت معصومه(س) و روز گرامىداشت دختر، بازداشت و به سلول انفرادی منتقل شد، درحالی‌که خانواده‌اش برای روزها از وضعیت او بی‌اطلاع ماندند. همان شب، برادر او - رسول دارات که به‌تازگی از زندان آزاد شده بود - برای پیگیری وضعیت خواهرش مراجعه کرد و بدون هیچ اتهام جدیدی، مجدداً بازداشت شد.
در چنین بستری، این پرسش بنیادین پدید می‌آید: آیا نظامی که اعضای یک خانواده را به‌سبب اعتقادى، هم‌زمان هدف بازداشت، بی‌خبری و ایزولاسیون روانی قرار می‌دهد، می‌تواند مدعی حمایت از خانوادﮤ زندانیان باشد؟

💢آزادی عقیده؛ حقی مطلق، نه امتیازی مشروط

به‌موجب مادﮤ ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR)، هر فرد حق دارد از آزادی دین یا باور برخوردار باشد، آن را اظهار کند و در آن باقی بماند. این حق، حتی در شرایط اضطراری عمومی، قابل تعلیق نیست (Human Rights Committee,1993).

⚡️بازداشت این دختر صرفاً به‌دلیل عقیده، نقض صریح این ماده است. از سوی دیگر، مادﮤ ۹ همین میثاق، بازداشت خودسرانه را منع می‌کند. عدم اطلاع‌رسانی به خانواده دربارﮤ محل نگهداری وی، ناقض حق بنیادین اطلاع‌رسانی و عامل تشدید آسیب روانی است.
افزون بر این، نگهداری طولانی‌مدت در سلول انفرادی، بدون دسترسی به وکیل، خانواده یا نظارت قضایی مستقل، در بسیاری از نظام‌های حقوق بشری مصداق «شکنجۀ سفید» تلقی می‌شود و نقض مادﮤ ۷ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) و کنوانسیون منع شکنجه به شمار می‌آید (United Nations General Assembly,1984).

👁بازداشت خانواده؛ ابزار سرکوب فرامتنی
بازداشت برادری که پیگیر وضعیت یک زندانی عقیدتی است، بدون ارائۀ دلیل موجه حقوقی و صرفاً به‌دلیل رابطۀ خانوادگی و همراهی با او، نمونه‌ای از مجازات ثانویۀ خانوادگی به‌شمار می‌رود؛ پدیده‌ای که در گزارش‌های نهادهای حقوق بشری از آن با عنوان Reprisal Against Relatives Of belief prisoners یاد شده است (United Nations Human Rights Council, 2022). چنین برخوردی، نقض صریح اصل مسئولیت فردی، کرامت انسانی و حق قانونیِ پیگیری مسالمت‌آمیز مطالبات حقوقی محسوب می‌شود.

💢نقد مناسبت تقویمی؛ حمایت گزینشی به‌جای برابری شهروندی

با وجود آن‌که مناسبت تقویمی «روز نسیم مهر» بر حمایت از خانوادﮤ زندانیان تأکید دارد، هیچ سیاست نهادی یا حتی اقدام نمادینی برای حمایت از خانواده‌های زندانیان عقیدتی دیده نمی‌شود. این غیبت آشکار، بیانگر نوعی بی‌تفاوتی ساختاری نسبت به رنج روانی، انزوای عاطفی و فرسایش تدریجی تاب‌آوری خانواده‌هایی‌ است که تنها به‌خاطر باور دینیِ یکی از اعضایشان، بی‌صدا و ناعادلانه مجازات می‌شوند.

🔺در چنین بستری، «نسیم مهر» نه نشانی از همدلی، بلکه نمونه‌ای از بی‌اعتنایی ساختاری به حقوق شهروندی خانواده‌های زندانیان عقیدتی‌ست؛ حقوقی که شامل برخورداری از حمایت روانی، احترام به کرامت خانوادگی، و امکان دادخواهی در برابر بازداشت‌های خودسرانه و فشارهای عقیدتی است؛ اما در عمل، بی‌صدا نقض می‌شوند.

💢نتیجه‌گیری

در نظام‌های حقوقی متعهد به کرامت انسانی، حمایت از خانوادﮤ زندانیان - به‌ویژه در موارد بازداشت‌های عقیدتی - نه امری نمادین بلکه یک مسئولیت نهادی و بخشی از تعهد دولت در قبال حقوق شهروندی است. در ایران، نام‌گذاری یک روز تقویمی به‌عنوان «نسیم مهر» در حالی صورت گرفته که نه‌تنها هیچ سیاست شفاف یا حمایتی برای خانواده‌های زندانیان عقیدتی وجود ندارد، بلکه تجربۀ زیستۀ این خانواده‌ها حاکی از محرومیت مضاعف، فشار روانی ساختاری و فقدان امکان دادخواهی مؤثر است.
در چنین شرایطی، این مناسبت به‌جای ایفای نقش حمایتی، به ابزاری برای پوشاندن انفعال، عادی‌سازی تبعیض و انکار نظام‌مند آزادی دین در حریم خانواده بدل شده است. مادامی که حمایت صرفاً به ظاهر تقویمی محدود بماند و نظام حقوقی از به‌رسمیت‌شناختن جایگاه خانواده‌های زندانیان عقیدتی سر باز زند، آنچه به‌نام «نسیم مهر» نامیده می‌شود، در عمل چیزی جز باد خشک بی‌مهری نهادی نخواهد بود.

📖صفحه ۱
👇ادامه مقاله

🆔@Zaman_Zohour
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM