🔴روز جهانی معلم؛ روز #صمد_بهرنگی
🔹به مناسبت گذشت نیم قرن از جاودانگی او در ارس (نیم قرن پس از صمد بهرنگی)
🔹این روزها در حالی شهریور رو به پایان است و به استقبال بازگشایی مدارس می رویم که نیم قرن از جاودانه شدن صمد بهرنگی در نهم شهریور ۱۳۴۷ در ارس- در سن بیست و نه سالگی- می گذرد. اما در طول این پنجاه سال همواره اندیشه ها، راه و میراث ماندگار صمد بهرنگی، الهام بخش آزادی خواهان و برابری طلبان در حوزه های مختلف بوده است. او بی شک یکی از افراد موثر در عرصه سیاست بخصوص در دهه پنجاه شمسی است که تاثیرش بر جنبش برابری خواهی بلاانکار است.
صمد یک انسان انقلابی و آگاه به شرایط زمانه اش بود و طبیعی است که انقلابیون راستین از وی الهام می گیرند و جایگاهش را پاس خواهند داشت.
🔹اما اثرگذاری صمد بهرنگی، تنها محدود به عرصه سیاسی نیست. بلکه تار و پود قصه های او ادبیات حوزه #کودکان را چنان متحول کرد که اینک بدون نام صمد و بی قصه هایش نمی توان از ادبیات کودکان در این مرز و بوم سخن گفت.
بویژه آنگاه که قصد کنیم به دنبال ادبیاتی باشیم تا به میانجی قصه و داستان، نقد و پرسشگری را در کودکان نهادینه کند.
🔹در این میان حافظان وضع موجود و حامیان ارتجاع و سرمایه، بیکار ننشسته اند. آنها همواره کوشیده اند با وارونه سازی حقیقت، چهره ای خشن از آثار صمد ارایه نمایند و در سایه آن خشونت ساختاری ناشی از بی عدالتی و فقر را توجیه نمایند.
اما همچنان این نام صمد و قصه های #رهایی_بخش اوست که بر سپهر ادبیات کودکان جاودانه می درخشد. و تاکنون دستگاه ایدئولوژیک حاکم با تمام قدرت و ثروت اش نتوانسته است خاک بر تاثیر گذاری صمد بنشاند.
https://telegra.ph/5-اکتبر-روز-جهانی-معلم--روز-صمد-بهرنگی-09-22
🔻🔻🔻
🆔 @kasenfi
🔹به مناسبت گذشت نیم قرن از جاودانگی او در ارس (نیم قرن پس از صمد بهرنگی)
🔹این روزها در حالی شهریور رو به پایان است و به استقبال بازگشایی مدارس می رویم که نیم قرن از جاودانه شدن صمد بهرنگی در نهم شهریور ۱۳۴۷ در ارس- در سن بیست و نه سالگی- می گذرد. اما در طول این پنجاه سال همواره اندیشه ها، راه و میراث ماندگار صمد بهرنگی، الهام بخش آزادی خواهان و برابری طلبان در حوزه های مختلف بوده است. او بی شک یکی از افراد موثر در عرصه سیاست بخصوص در دهه پنجاه شمسی است که تاثیرش بر جنبش برابری خواهی بلاانکار است.
صمد یک انسان انقلابی و آگاه به شرایط زمانه اش بود و طبیعی است که انقلابیون راستین از وی الهام می گیرند و جایگاهش را پاس خواهند داشت.
🔹اما اثرگذاری صمد بهرنگی، تنها محدود به عرصه سیاسی نیست. بلکه تار و پود قصه های او ادبیات حوزه #کودکان را چنان متحول کرد که اینک بدون نام صمد و بی قصه هایش نمی توان از ادبیات کودکان در این مرز و بوم سخن گفت.
بویژه آنگاه که قصد کنیم به دنبال ادبیاتی باشیم تا به میانجی قصه و داستان، نقد و پرسشگری را در کودکان نهادینه کند.
🔹در این میان حافظان وضع موجود و حامیان ارتجاع و سرمایه، بیکار ننشسته اند. آنها همواره کوشیده اند با وارونه سازی حقیقت، چهره ای خشن از آثار صمد ارایه نمایند و در سایه آن خشونت ساختاری ناشی از بی عدالتی و فقر را توجیه نمایند.
اما همچنان این نام صمد و قصه های #رهایی_بخش اوست که بر سپهر ادبیات کودکان جاودانه می درخشد. و تاکنون دستگاه ایدئولوژیک حاکم با تمام قدرت و ثروت اش نتوانسته است خاک بر تاثیر گذاری صمد بنشاند.
https://telegra.ph/5-اکتبر-روز-جهانی-معلم--روز-صمد-بهرنگی-09-22
🔻🔻🔻
🆔 @kasenfi
Telegraph
5 اکتبر، روز جهانی معلم ، روز صمد بهرنگی
🔴روز جهانی معلم؛ روز #صمد_بهرنگی 🔹به مناسبت گذشت نیم قرن از جاودانگی او در ارس (نیم قرن پس از صمد بهرنگی) 🔹این روزها در حالی شهریور رو به پایان است و به استقبال بازگشایی مدارس می رویم که نیم قرن از جاودانه شدن صمد بهرنگی در نهم شهریور ۱۳۴۷ در ارس- در سن…
🔴بخشی از نامه های #فرزاد_کمانگر معلم آزاده ی که تا پای طناب دار هنوز #درس_آزادگی و عشق و زندگی می داد...
من یک #معلم می مانم و تو یک #زندانبان
💢برای من و تو #زندان دو معنای جداگانه دارد، دو نفر در دو سوی دیوار با دری آهنی و دریچه ای کوچک میان آن، تو بیرون سلول، من درون سلول.
💢من معلمم…نه نه…
من دانش آموز #صمد_بهرنگی_ام، همان که #اولدوز و #کلاغها و #ماهی_سیاه_کوچولو را نوشت که #حرکت_کردن را به همه بیاموزد.
💢من محصل #خانعلی_ام، همان معلمی که یاد داد چگونه خورشیدی بر #تخته_سیاه کلاسمان بکشیم که نورش خفاشها را فراری دهد.
💢من معلمم، از دانش آموزانم لبخند و پرسیدن را به ارث برده ام.
💢حال که من را شناختی، تو از خودت بگو، همکارانت که بوده اند، خشم و نفرت وجودت را از چه کسی به ارث برده ای، دستبند و پابندهایت از چه کسی به جا مانده؟ از سیاهچالهای ضحاک؟
💢مرا از #دستبند و #زنجیر و #شلاق، از چشمهای الکترونیکی زندان، از درهای محکم آن مترسان.مرا به باد کتک مگیر که هنگام راه رفتن صدای پایم میآید، آخر مادرم به من آموخته، با گامهایم با زمین سخن بگویم.
💢#قلم و #کاغذ را از من دریغ مکن، میخواهم برای کودکان سرزمینم لالائی بسرایم، سرشار از امید. میدانم به تو آموختهاند از نور، از زیباییها، از اندیشه و #اندیشیدن متنفر باشی.
💢دنیای تو همیشه تاریکی و زندان خواهد بود و «شعور نور» آزارت خواهد داد. تو با همه وجود پر از کینهات بر سر من فریاد میکشی و من باز دلم برای تو و دنیای حقیری که دورت ساختهاند، میسوزد.
💢#همکار_دربند، مگر می توان پشت میز صمد شدن نشست و به چشمهای فرزندان این آب و خاک خیره شد و خاموش ماند؟مگر می توان معلم بود و راه دریا را به ماهیان کوچولوی این سرزمین نشان نداد؟ حالا چه فرقی می کند از ارس باشد یا کارون.
💢مگر می توان بار سنگین مسئولیت معلم بودن و بذر #آگاهی پاشیدن را بر دوش داشت و دم برنیاورد؟ مگر می توان بغض فروخورده دانش آموزان و چهره ی نحیف آنان را دید و دم نزد؟
مگر می توان در قحط سال عدل و داد معلم بود، اما «الف» و «بای» امید و برابری را تدریس نکرد، حتی اگر راه ختم به اوین و مرگ شود؟
💢 نمی توانم تجسم کنم که نظاره گر رنج و فقر مردمان این سرزمین باشیم و دل به رود و دریا نسپاریم و طغیان نکنیم؟
💢می دانم روزی این راه سخت و پر فراز و نشیب، هموار گشته و سختی ها و مرارت های آن نشان افتخاری خواهد شد «برای تو معلم آزاده»، تا همه بدانند که معلم، معلم است حتی اگر سدّ راهش فیلتر گزینش باشد و زندان و اعدام، که آموزگار نامش را، و افتخارش را ماهیان کوچولویش به او بخشیده اند، نه مرغان ماهیخوار.
وقتی نوشته های فرزاد کمانگر را میخوانم ناخودآگاه اشک از چشمانم سرازیر می شود تا یادم میفتد که او می گوید " قوی باش رفیق " ...
یادتان باشد
که به شعر،
به آواز ،
به رویاهای تان
و به لیلا های تان پشت نکنید .....
🔘فرزاد کمانگر، در سحرگاه ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۹، در زندان اوین، بدون اطلاع وکیل و خانوادهاش به دارآویخته شد و مخفیانه بدون حضور خانواده در محل نامعلومی دفن شده است.
نام و یادش گرامی باد🌷🌷
🔻🔻🔻
کانال صنفی معلمان
🆔 @kasenfi
http://uupload.ir/files/wasp_photo_۲۰۱۹-۰۵-۰۶_۱۵-۱۵-۳۳.jpg
من یک #معلم می مانم و تو یک #زندانبان
💢برای من و تو #زندان دو معنای جداگانه دارد، دو نفر در دو سوی دیوار با دری آهنی و دریچه ای کوچک میان آن، تو بیرون سلول، من درون سلول.
💢من معلمم…نه نه…
من دانش آموز #صمد_بهرنگی_ام، همان که #اولدوز و #کلاغها و #ماهی_سیاه_کوچولو را نوشت که #حرکت_کردن را به همه بیاموزد.
💢من محصل #خانعلی_ام، همان معلمی که یاد داد چگونه خورشیدی بر #تخته_سیاه کلاسمان بکشیم که نورش خفاشها را فراری دهد.
💢من معلمم، از دانش آموزانم لبخند و پرسیدن را به ارث برده ام.
💢حال که من را شناختی، تو از خودت بگو، همکارانت که بوده اند، خشم و نفرت وجودت را از چه کسی به ارث برده ای، دستبند و پابندهایت از چه کسی به جا مانده؟ از سیاهچالهای ضحاک؟
💢مرا از #دستبند و #زنجیر و #شلاق، از چشمهای الکترونیکی زندان، از درهای محکم آن مترسان.مرا به باد کتک مگیر که هنگام راه رفتن صدای پایم میآید، آخر مادرم به من آموخته، با گامهایم با زمین سخن بگویم.
💢#قلم و #کاغذ را از من دریغ مکن، میخواهم برای کودکان سرزمینم لالائی بسرایم، سرشار از امید. میدانم به تو آموختهاند از نور، از زیباییها، از اندیشه و #اندیشیدن متنفر باشی.
💢دنیای تو همیشه تاریکی و زندان خواهد بود و «شعور نور» آزارت خواهد داد. تو با همه وجود پر از کینهات بر سر من فریاد میکشی و من باز دلم برای تو و دنیای حقیری که دورت ساختهاند، میسوزد.
💢#همکار_دربند، مگر می توان پشت میز صمد شدن نشست و به چشمهای فرزندان این آب و خاک خیره شد و خاموش ماند؟مگر می توان معلم بود و راه دریا را به ماهیان کوچولوی این سرزمین نشان نداد؟ حالا چه فرقی می کند از ارس باشد یا کارون.
💢مگر می توان بار سنگین مسئولیت معلم بودن و بذر #آگاهی پاشیدن را بر دوش داشت و دم برنیاورد؟ مگر می توان بغض فروخورده دانش آموزان و چهره ی نحیف آنان را دید و دم نزد؟
مگر می توان در قحط سال عدل و داد معلم بود، اما «الف» و «بای» امید و برابری را تدریس نکرد، حتی اگر راه ختم به اوین و مرگ شود؟
💢 نمی توانم تجسم کنم که نظاره گر رنج و فقر مردمان این سرزمین باشیم و دل به رود و دریا نسپاریم و طغیان نکنیم؟
💢می دانم روزی این راه سخت و پر فراز و نشیب، هموار گشته و سختی ها و مرارت های آن نشان افتخاری خواهد شد «برای تو معلم آزاده»، تا همه بدانند که معلم، معلم است حتی اگر سدّ راهش فیلتر گزینش باشد و زندان و اعدام، که آموزگار نامش را، و افتخارش را ماهیان کوچولویش به او بخشیده اند، نه مرغان ماهیخوار.
وقتی نوشته های فرزاد کمانگر را میخوانم ناخودآگاه اشک از چشمانم سرازیر می شود تا یادم میفتد که او می گوید " قوی باش رفیق " ...
یادتان باشد
که به شعر،
به آواز ،
به رویاهای تان
و به لیلا های تان پشت نکنید .....
🔘فرزاد کمانگر، در سحرگاه ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۹، در زندان اوین، بدون اطلاع وکیل و خانوادهاش به دارآویخته شد و مخفیانه بدون حضور خانواده در محل نامعلومی دفن شده است.
نام و یادش گرامی باد🌷🌷
🔻🔻🔻
کانال صنفی معلمان
🆔 @kasenfi
http://uupload.ir/files/wasp_photo_۲۰۱۹-۰۵-۰۶_۱۵-۱۵-۳۳.jpg
🔴 از #مقرری_ماه_اول تا عودت #جبرانی و حکایت #قطعه_گوشت_مرده
#جعفر_ابراهیمی
❇️ بنا بر اخبار منتشر شده در فیش اردیبهشت ماه قرار است مقرری ماه اول کسر گردد همچنین چهارصد هزار تومان علیالحساب که ماه قبل واریز شد باید به حساب خزانه عودت دادهشود. حقیقت ماجرا چیست؟
۱. مقرری ماه اول که سالانه از حقوق ما کم می شود یک کار غیرقانونی و ضد معیشت معلم است که فقط در وزارتخانه ما اجرا میگردد و چون فرهنگیان به این امر اعتراض جدی ندارند دولت با خیال راحت هر سال این تخلف را تکرار میکند.
حال چون در ماه اول میزان افزایش حقوق مشخص نبود در اصل در فیش اردیبهشت واریز و سپس کسر می گردد.
۲. از آنجایی که در فروردین ۴۰۰ هزارتومان به صورت علی الحساب واریز شد این پول را به اصطلاح معلمان به دولت مقروضند پس در فیش اردیبهشت این مبلغ کسر خواهد شد.
به عبارتی اگر از میزان افزایش حقوق هر فرد ۴۰۰ هزار تومان را کم کنیم این مبلغ در فیش اردیبهشت بیشتر از فیش اسفند است. چون کسری افزایش حقوق فروردین بابت مقرری ماه اول کم خواهد شد.
حال سوال اساسی اینجاست که این بازی با ارقام چیست؟ چرا دولت بخشی از اضافه کار نه ماه گذشته را می دهد یا در فروردین ۴۰۰ هزار تومان علی الحساب پرداخت می کند و ...⁉️
مگر همین دولت سال پیش در خرداد ماه احکام را اعلام نکرد چرا اینبار در فروردین علی الحساب پرداخت نمود؟
✳️ به نظر می رسد دولت و وزارتخانه خوب می دانند فرهنگیان شاغل و بازنشسته در این #تورم_افسارگسیخته چه وضعیت اسفباری دارند. آنها از پتانسیل اعتراضی جامعه فرهنگیان مطلعند پس میکوشند آن را مدیریت و کنترل کنند و متاسفانه چون در بین معلمان افرادی هستند که منکوب سیستم شدهاند دولت با این بازی با اعداد و پس و پیش کردن پرداختها میکوشد بحران هفته معلم را سپری کند چون متاسفانه کم نیستند معلمانی که با دریافت دو ماه اضافه کار از سال پیش که دیگر ارزشی ندارد کلاه خود را تا هفت آسمان پرتاب میکنند این جماعت مصداق #قطعه_گوشت_مرده #صمد_بهرنگی هستند.
این #جماعت_نقزن و #بیمایه همان کسانی هستند که موقع اعتراض و پیگیری مطالبات یکسره فاز منفی میدهند و میگویند #نمیشود #فایده_ندارد و ... اما از پس هر اعتراض منتظر افزایش حقوق هستند و روزانه چند بار اخبار را چک میکنند و پس از هر #تحصن و #تجمع ، معلمانِ معترض را مورد پرسش قرار میدهند که "حالا به چه نتیجهای رسیدید؟ فایده داشت؟ "
این افراد ترسو در عین حال که میخواهند خود را بیتفاوت و ناامید به نتیجه اعتراضات نشان دهند شاید نذر و #دعا برای تحقق اعتراضات هم بکنند.
آنها از افزایش حقوق خوششان می آید اما حاضر نیستند اعتراض کنند به عبارتی کارگزار و #مزدور_سیستم هستند.
البته حساب #معلمان_شریفی که جرات اعتراض ندارند اما نق هم نمیزنند و لفاظی هم نمی کنند از این جماعت بیمایه جدا است. معلمانی که به هر دلیل میترسند را باید آگاه نمود و حمایت کرد تا کنشگری کنند و این جماعت سالوس را باید بایکوت کرد.
🔶 حال آنهایی که در کار #پروندهسازی و #گزینش هستند روانشناسی معلمان را میدانند آنها ماهانه از طریق همین همکاران محترم! کلی گزارش بر علیه فعالان و معلمان دیگر دریافت میکنند.
پس خوب می دانند کی علیالحساب بدهند کی پس بگیرند کی مقرری ماه اول را کم کنند و ...
بیایید کمی از دریچه دولت به موضوع نگاه کنیم وقتی ما به حقوق خود آگاه نیستیم چرا باید دولت کاسبکاری چون #دولت_بنفش حقوق ما را اصولی بالا ببرد و پرداخت کند وقتی به معلمان بابت سال پیش بدهکار هستند اما برخی برای تصحیح اوراق و مراقبت امتحان و اضافهکار از بقیه سبقت میگیرند چرا وزارتخانه اضافهکارها را به موقع پرداخت کند؟ چه دلیلی دارد؟
✴️ با این تحلیل اگر کسانی گمان میکنند اگر اعتراضات صنفی اخیر نبود باز دولت سخاوتمندانه اضافهکارها را پرداخت میکرد یا حقوقها را افزایش می داد یا سطح حقوقشان همین بود سخت در اشتباهند.
اگر نبود فداکاری فعالان و پیشروان صنفی ، بخصوص زنان پیشتاز در کنشگری صنفی، اگر همین تشکلهای صنفی با تمام ضعفهایشان نبودند اگر شورای هماهنگی با برخی ناهماهنگیهایش نبود الان باید مثل نیروهای خرید خدمتی ماهانه ۶۰۰ هزار تومان حقوق دریافت می کردیم میگویید نه.
پس ببینیم فاز بعدی اضافه کار کی پرداخت خواهد شد؟
آنهایی که شک به دستاوردهای کنشگری صنفی دارند هنوز ماهیت یک #ساختار_هار_نئولیبرالی را نشناختهاند. ساختاری که بعد از پولی سازی اوقات فراغت، بهداشت و درمان، آموزش و ... اگر بتواند تنفس انسان را هم پولی می کند تا منبع چپاول اقلیتی دزد و فاسد گردد تا پورشهسواران سرمست از ثروتهای باد آورده بعد از کشتن انسانها، پول دیه را به رخ مردم بکشند. این ساختار فاسد را باید دگرگون کرد و طرحی نو در انداخت.
۹۸/۲/۳۱
🔻🔻🔻
کانال صنفی معلمان
🆔 @kasenfi
#جعفر_ابراهیمی
❇️ بنا بر اخبار منتشر شده در فیش اردیبهشت ماه قرار است مقرری ماه اول کسر گردد همچنین چهارصد هزار تومان علیالحساب که ماه قبل واریز شد باید به حساب خزانه عودت دادهشود. حقیقت ماجرا چیست؟
۱. مقرری ماه اول که سالانه از حقوق ما کم می شود یک کار غیرقانونی و ضد معیشت معلم است که فقط در وزارتخانه ما اجرا میگردد و چون فرهنگیان به این امر اعتراض جدی ندارند دولت با خیال راحت هر سال این تخلف را تکرار میکند.
حال چون در ماه اول میزان افزایش حقوق مشخص نبود در اصل در فیش اردیبهشت واریز و سپس کسر می گردد.
۲. از آنجایی که در فروردین ۴۰۰ هزارتومان به صورت علی الحساب واریز شد این پول را به اصطلاح معلمان به دولت مقروضند پس در فیش اردیبهشت این مبلغ کسر خواهد شد.
به عبارتی اگر از میزان افزایش حقوق هر فرد ۴۰۰ هزار تومان را کم کنیم این مبلغ در فیش اردیبهشت بیشتر از فیش اسفند است. چون کسری افزایش حقوق فروردین بابت مقرری ماه اول کم خواهد شد.
حال سوال اساسی اینجاست که این بازی با ارقام چیست؟ چرا دولت بخشی از اضافه کار نه ماه گذشته را می دهد یا در فروردین ۴۰۰ هزار تومان علی الحساب پرداخت می کند و ...⁉️
مگر همین دولت سال پیش در خرداد ماه احکام را اعلام نکرد چرا اینبار در فروردین علی الحساب پرداخت نمود؟
✳️ به نظر می رسد دولت و وزارتخانه خوب می دانند فرهنگیان شاغل و بازنشسته در این #تورم_افسارگسیخته چه وضعیت اسفباری دارند. آنها از پتانسیل اعتراضی جامعه فرهنگیان مطلعند پس میکوشند آن را مدیریت و کنترل کنند و متاسفانه چون در بین معلمان افرادی هستند که منکوب سیستم شدهاند دولت با این بازی با اعداد و پس و پیش کردن پرداختها میکوشد بحران هفته معلم را سپری کند چون متاسفانه کم نیستند معلمانی که با دریافت دو ماه اضافه کار از سال پیش که دیگر ارزشی ندارد کلاه خود را تا هفت آسمان پرتاب میکنند این جماعت مصداق #قطعه_گوشت_مرده #صمد_بهرنگی هستند.
این #جماعت_نقزن و #بیمایه همان کسانی هستند که موقع اعتراض و پیگیری مطالبات یکسره فاز منفی میدهند و میگویند #نمیشود #فایده_ندارد و ... اما از پس هر اعتراض منتظر افزایش حقوق هستند و روزانه چند بار اخبار را چک میکنند و پس از هر #تحصن و #تجمع ، معلمانِ معترض را مورد پرسش قرار میدهند که "حالا به چه نتیجهای رسیدید؟ فایده داشت؟ "
این افراد ترسو در عین حال که میخواهند خود را بیتفاوت و ناامید به نتیجه اعتراضات نشان دهند شاید نذر و #دعا برای تحقق اعتراضات هم بکنند.
آنها از افزایش حقوق خوششان می آید اما حاضر نیستند اعتراض کنند به عبارتی کارگزار و #مزدور_سیستم هستند.
البته حساب #معلمان_شریفی که جرات اعتراض ندارند اما نق هم نمیزنند و لفاظی هم نمی کنند از این جماعت بیمایه جدا است. معلمانی که به هر دلیل میترسند را باید آگاه نمود و حمایت کرد تا کنشگری کنند و این جماعت سالوس را باید بایکوت کرد.
🔶 حال آنهایی که در کار #پروندهسازی و #گزینش هستند روانشناسی معلمان را میدانند آنها ماهانه از طریق همین همکاران محترم! کلی گزارش بر علیه فعالان و معلمان دیگر دریافت میکنند.
پس خوب می دانند کی علیالحساب بدهند کی پس بگیرند کی مقرری ماه اول را کم کنند و ...
بیایید کمی از دریچه دولت به موضوع نگاه کنیم وقتی ما به حقوق خود آگاه نیستیم چرا باید دولت کاسبکاری چون #دولت_بنفش حقوق ما را اصولی بالا ببرد و پرداخت کند وقتی به معلمان بابت سال پیش بدهکار هستند اما برخی برای تصحیح اوراق و مراقبت امتحان و اضافهکار از بقیه سبقت میگیرند چرا وزارتخانه اضافهکارها را به موقع پرداخت کند؟ چه دلیلی دارد؟
✴️ با این تحلیل اگر کسانی گمان میکنند اگر اعتراضات صنفی اخیر نبود باز دولت سخاوتمندانه اضافهکارها را پرداخت میکرد یا حقوقها را افزایش می داد یا سطح حقوقشان همین بود سخت در اشتباهند.
اگر نبود فداکاری فعالان و پیشروان صنفی ، بخصوص زنان پیشتاز در کنشگری صنفی، اگر همین تشکلهای صنفی با تمام ضعفهایشان نبودند اگر شورای هماهنگی با برخی ناهماهنگیهایش نبود الان باید مثل نیروهای خرید خدمتی ماهانه ۶۰۰ هزار تومان حقوق دریافت می کردیم میگویید نه.
پس ببینیم فاز بعدی اضافه کار کی پرداخت خواهد شد؟
آنهایی که شک به دستاوردهای کنشگری صنفی دارند هنوز ماهیت یک #ساختار_هار_نئولیبرالی را نشناختهاند. ساختاری که بعد از پولی سازی اوقات فراغت، بهداشت و درمان، آموزش و ... اگر بتواند تنفس انسان را هم پولی می کند تا منبع چپاول اقلیتی دزد و فاسد گردد تا پورشهسواران سرمست از ثروتهای باد آورده بعد از کشتن انسانها، پول دیه را به رخ مردم بکشند. این ساختار فاسد را باید دگرگون کرد و طرحی نو در انداخت.
۹۸/۲/۳۱
🔻🔻🔻
کانال صنفی معلمان
🆔 @kasenfi
Forwarded from هیمه
🔴 از #مقرری_ماه_اول تا عودت #جبرانی و حکایت #قطعه_گوشت_مرده
#جعفر_ابراهیمی
❇️ بنا بر اخبار منتشر شده در فیش اردیبهشت ماه قرار است مقرری ماه اول کسر گردد همچنین چهارصد هزار تومان علیالحساب که ماه قبل واریز شد باید به حساب خزانه عودت دادهشود. حقیقت ماجرا چیست؟
۱. مقرری ماه اول که سالانه از حقوق ما کم می شود یک کار غیرقانونی و ضد معیشت معلم است که فقط در وزارتخانه ما اجرا میگردد و چون فرهنگیان به این امر اعتراض جدی ندارند دولت با خیال راحت هر سال این تخلف را تکرار میکند.
حال چون در ماه اول میزان افزایش حقوق مشخص نبود در اصل در فیش اردیبهشت واریز و سپس کسر می گردد.
۲. از آنجایی که در فروردین ۴۰۰ هزارتومان به صورت علی الحساب واریز شد این پول را به اصطلاح معلمان به دولت مقروضند پس در فیش اردیبهشت این مبلغ کسر خواهد شد.
به عبارتی اگر از میزان افزایش حقوق هر فرد ۴۰۰ هزار تومان را کم کنیم این مبلغ در فیش اردیبهشت بیشتر از فیش اسفند است. چون کسری افزایش حقوق فروردین بابت مقرری ماه اول کم خواهد شد.
حال سوال اساسی اینجاست که این بازی با ارقام چیست؟ چرا دولت بخشی از اضافه کار نه ماه گذشته را می دهد یا در فروردین ۴۰۰ هزار تومان علی الحساب پرداخت می کند و ...⁉️
مگر همین دولت سال پیش در خرداد ماه احکام را اعلام نکرد چرا اینبار در فروردین علی الحساب پرداخت نمود؟
✳️ به نظر می رسد دولت و وزارتخانه خوب می دانند فرهنگیان شاغل و بازنشسته در این #تورم_افسارگسیخته چه وضعیت اسفباری دارند. آنها از پتانسیل اعتراضی جامعه فرهنگیان مطلعند پس میکوشند آن را مدیریت و کنترل کنند و متاسفانه چون در بین معلمان افرادی هستند که منکوب سیستم شدهاند دولت با این بازی با اعداد و پس و پیش کردن پرداختها میکوشد بحران هفته معلم را سپری کند چون متاسفانه کم نیستند معلمانی که با دریافت دو ماه اضافه کار از سال پیش که دیگر ارزشی ندارد کلاه خود را تا هفت آسمان پرتاب میکنند این جماعت مصداق #قطعه_گوشت_مرده #صمد_بهرنگی هستند.
این #جماعت_نقزن و #بیمایه همان کسانی هستند که موقع اعتراض و پیگیری مطالبات یکسره فاز منفی میدهند و میگویند #نمیشود #فایده_ندارد و ... اما از پس هر اعتراض منتظر افزایش حقوق هستند و روزانه چند بار اخبار را چک میکنند و پس از هر #تحصن و #تجمع ، معلمانِ معترض را مورد پرسش قرار میدهند که "حالا به چه نتیجهای رسیدید؟ فایده داشت؟ "
این افراد ترسو در عین حال که میخواهند خود را بیتفاوت و ناامید به نتیجه اعتراضات نشان دهند شاید نذر و #دعا برای تحقق اعتراضات هم بکنند.
آنها از افزایش حقوق خوششان می آید اما حاضر نیستند اعتراض کنند به عبارتی کارگزار و #مزدور_سیستم هستند.
البته حساب #معلمان_شریفی که جرات اعتراض ندارند اما نق هم نمیزنند و لفاظی هم نمی کنند از این جماعت بیمایه جدا است. معلمانی که به هر دلیل میترسند را باید آگاه نمود و حمایت کرد تا کنشگری کنند و این جماعت سالوس را باید بایکوت کرد.
🔶 حال آنهایی که در کار #پروندهسازی و #گزینش هستند روانشناسی معلمان را میدانند آنها ماهانه از طریق همین همکاران محترم! کلی گزارش بر علیه فعالان و معلمان دیگر دریافت میکنند.
پس خوب می دانند کی علیالحساب بدهند کی پس بگیرند کی مقرری ماه اول را کم کنند و ...
بیایید کمی از دریچه دولت به موضوع نگاه کنیم وقتی ما به حقوق خود آگاه نیستیم چرا باید دولت کاسبکاری چون #دولت_بنفش حقوق ما را اصولی بالا ببرد و پرداخت کند وقتی به معلمان بابت سال پیش بدهکار هستند اما برخی برای تصحیح اوراق و مراقبت امتحان و اضافهکار از بقیه سبقت میگیرند چرا وزارتخانه اضافهکارها را به موقع پرداخت کند؟ چه دلیلی دارد؟
✴️ با این تحلیل اگر کسانی گمان میکنند اگر اعتراضات صنفی اخیر نبود باز دولت سخاوتمندانه اضافهکارها را پرداخت میکرد یا حقوقها را افزایش می داد یا سطح حقوقشان همین بود سخت در اشتباهند.
اگر نبود فداکاری فعالان و پیشروان صنفی ، بخصوص زنان پیشتاز در کنشگری صنفی، اگر همین تشکلهای صنفی با تمام ضعفهایشان نبودند اگر شورای هماهنگی با برخی ناهماهنگیهایش نبود الان باید مثل نیروهای خرید خدمتی ماهانه ۶۰۰ هزار تومان حقوق دریافت می کردیم میگویید نه.
پس ببینیم فاز بعدی اضافه کار کی پرداخت خواهد شد؟
آنهایی که شک به دستاوردهای کنشگری صنفی دارند هنوز ماهیت یک #ساختار_هار_نئولیبرالی را نشناختهاند. ساختاری که بعد از پولی سازی اوقات فراغت، بهداشت و درمان، آموزش و ... اگر بتواند تنفس انسان را هم پولی می کند تا منبع چپاول اقلیتی دزد و فاسد گردد تا پورشهسواران سرمست از ثروتهای باد آورده بعد از کشتن انسانها، پول دیه را به رخ مردم بکشند. این ساختار فاسد را باید دگرگون کرد و طرحی نو در انداخت.
۹۸/۲/۳۱
عضویت کانال :
https://tttttt.me/kahimeh
🔺🔺🔺
#جعفر_ابراهیمی
❇️ بنا بر اخبار منتشر شده در فیش اردیبهشت ماه قرار است مقرری ماه اول کسر گردد همچنین چهارصد هزار تومان علیالحساب که ماه قبل واریز شد باید به حساب خزانه عودت دادهشود. حقیقت ماجرا چیست؟
۱. مقرری ماه اول که سالانه از حقوق ما کم می شود یک کار غیرقانونی و ضد معیشت معلم است که فقط در وزارتخانه ما اجرا میگردد و چون فرهنگیان به این امر اعتراض جدی ندارند دولت با خیال راحت هر سال این تخلف را تکرار میکند.
حال چون در ماه اول میزان افزایش حقوق مشخص نبود در اصل در فیش اردیبهشت واریز و سپس کسر می گردد.
۲. از آنجایی که در فروردین ۴۰۰ هزارتومان به صورت علی الحساب واریز شد این پول را به اصطلاح معلمان به دولت مقروضند پس در فیش اردیبهشت این مبلغ کسر خواهد شد.
به عبارتی اگر از میزان افزایش حقوق هر فرد ۴۰۰ هزار تومان را کم کنیم این مبلغ در فیش اردیبهشت بیشتر از فیش اسفند است. چون کسری افزایش حقوق فروردین بابت مقرری ماه اول کم خواهد شد.
حال سوال اساسی اینجاست که این بازی با ارقام چیست؟ چرا دولت بخشی از اضافه کار نه ماه گذشته را می دهد یا در فروردین ۴۰۰ هزار تومان علی الحساب پرداخت می کند و ...⁉️
مگر همین دولت سال پیش در خرداد ماه احکام را اعلام نکرد چرا اینبار در فروردین علی الحساب پرداخت نمود؟
✳️ به نظر می رسد دولت و وزارتخانه خوب می دانند فرهنگیان شاغل و بازنشسته در این #تورم_افسارگسیخته چه وضعیت اسفباری دارند. آنها از پتانسیل اعتراضی جامعه فرهنگیان مطلعند پس میکوشند آن را مدیریت و کنترل کنند و متاسفانه چون در بین معلمان افرادی هستند که منکوب سیستم شدهاند دولت با این بازی با اعداد و پس و پیش کردن پرداختها میکوشد بحران هفته معلم را سپری کند چون متاسفانه کم نیستند معلمانی که با دریافت دو ماه اضافه کار از سال پیش که دیگر ارزشی ندارد کلاه خود را تا هفت آسمان پرتاب میکنند این جماعت مصداق #قطعه_گوشت_مرده #صمد_بهرنگی هستند.
این #جماعت_نقزن و #بیمایه همان کسانی هستند که موقع اعتراض و پیگیری مطالبات یکسره فاز منفی میدهند و میگویند #نمیشود #فایده_ندارد و ... اما از پس هر اعتراض منتظر افزایش حقوق هستند و روزانه چند بار اخبار را چک میکنند و پس از هر #تحصن و #تجمع ، معلمانِ معترض را مورد پرسش قرار میدهند که "حالا به چه نتیجهای رسیدید؟ فایده داشت؟ "
این افراد ترسو در عین حال که میخواهند خود را بیتفاوت و ناامید به نتیجه اعتراضات نشان دهند شاید نذر و #دعا برای تحقق اعتراضات هم بکنند.
آنها از افزایش حقوق خوششان می آید اما حاضر نیستند اعتراض کنند به عبارتی کارگزار و #مزدور_سیستم هستند.
البته حساب #معلمان_شریفی که جرات اعتراض ندارند اما نق هم نمیزنند و لفاظی هم نمی کنند از این جماعت بیمایه جدا است. معلمانی که به هر دلیل میترسند را باید آگاه نمود و حمایت کرد تا کنشگری کنند و این جماعت سالوس را باید بایکوت کرد.
🔶 حال آنهایی که در کار #پروندهسازی و #گزینش هستند روانشناسی معلمان را میدانند آنها ماهانه از طریق همین همکاران محترم! کلی گزارش بر علیه فعالان و معلمان دیگر دریافت میکنند.
پس خوب می دانند کی علیالحساب بدهند کی پس بگیرند کی مقرری ماه اول را کم کنند و ...
بیایید کمی از دریچه دولت به موضوع نگاه کنیم وقتی ما به حقوق خود آگاه نیستیم چرا باید دولت کاسبکاری چون #دولت_بنفش حقوق ما را اصولی بالا ببرد و پرداخت کند وقتی به معلمان بابت سال پیش بدهکار هستند اما برخی برای تصحیح اوراق و مراقبت امتحان و اضافهکار از بقیه سبقت میگیرند چرا وزارتخانه اضافهکارها را به موقع پرداخت کند؟ چه دلیلی دارد؟
✴️ با این تحلیل اگر کسانی گمان میکنند اگر اعتراضات صنفی اخیر نبود باز دولت سخاوتمندانه اضافهکارها را پرداخت میکرد یا حقوقها را افزایش می داد یا سطح حقوقشان همین بود سخت در اشتباهند.
اگر نبود فداکاری فعالان و پیشروان صنفی ، بخصوص زنان پیشتاز در کنشگری صنفی، اگر همین تشکلهای صنفی با تمام ضعفهایشان نبودند اگر شورای هماهنگی با برخی ناهماهنگیهایش نبود الان باید مثل نیروهای خرید خدمتی ماهانه ۶۰۰ هزار تومان حقوق دریافت می کردیم میگویید نه.
پس ببینیم فاز بعدی اضافه کار کی پرداخت خواهد شد؟
آنهایی که شک به دستاوردهای کنشگری صنفی دارند هنوز ماهیت یک #ساختار_هار_نئولیبرالی را نشناختهاند. ساختاری که بعد از پولی سازی اوقات فراغت، بهداشت و درمان، آموزش و ... اگر بتواند تنفس انسان را هم پولی می کند تا منبع چپاول اقلیتی دزد و فاسد گردد تا پورشهسواران سرمست از ثروتهای باد آورده بعد از کشتن انسانها، پول دیه را به رخ مردم بکشند. این ساختار فاسد را باید دگرگون کرد و طرحی نو در انداخت.
۹۸/۲/۳۱
عضویت کانال :
https://tttttt.me/kahimeh
🔺🔺🔺
Telegram
هیمه
من هیمه ام
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
خسرو گلسرخی
اینجا یادداشتها را بنام جعفر ابراهیمی میگذارم گاهی هم شعری یا دل نوشته یا داستانکی بنام مادریام یئلماز اَزَندَریانی
برادر خوبم
بشکن مرا
برای اجاق سردت
آتشم بزن...
خسرو گلسرخی
اینجا یادداشتها را بنام جعفر ابراهیمی میگذارم گاهی هم شعری یا دل نوشته یا داستانکی بنام مادریام یئلماز اَزَندَریانی
🔴 بر مزار #صمد_بهرنگی
گلباران مزار معلم آزادی و برابری، به مناسبت پنجاه و یکمین سالگرد جاودانه شدنش در ارس
🆔 @kasenfi
گلباران مزار معلم آزادی و برابری، به مناسبت پنجاه و یکمین سالگرد جاودانه شدنش در ارس
🆔 @kasenfi
💠شعري از #جعفرابراهيمي💠
من یک #معلمم
از آنسوی تاریخ می آیم
از اعماق تاریکی
با چراغی دردست ، با #رشدیه با تکفیر جنگیدیم
با هوارد با سکرویل
درصفوف مشروطه
با مهرتاج رخشان مرز جنسیت را از سواد و آگاهی زدودیم و با #خانعلی خونمان بر سنگفرش خیابان جاری شد ،
با #بهمن_بیگی در کوه و بیابان برای بسط آگاهی و نفی خرافه ها همگام شدیم و
کوچیدیم و با #صمد به دریای آگاهی رسیدیم ،
هان ای ضحاک !
ای همه ظلمت
دوستدار تاریکی
بیهوده می کوشی ،
«این است حدیث ناتمام ما
ایستاده جان دادن !»
🔺🔻🔺
🆔@kasenfi
من یک #معلمم
از آنسوی تاریخ می آیم
از اعماق تاریکی
با چراغی دردست ، با #رشدیه با تکفیر جنگیدیم
با هوارد با سکرویل
درصفوف مشروطه
با مهرتاج رخشان مرز جنسیت را از سواد و آگاهی زدودیم و با #خانعلی خونمان بر سنگفرش خیابان جاری شد ،
با #بهمن_بیگی در کوه و بیابان برای بسط آگاهی و نفی خرافه ها همگام شدیم و
کوچیدیم و با #صمد به دریای آگاهی رسیدیم ،
هان ای ضحاک !
ای همه ظلمت
دوستدار تاریکی
بیهوده می کوشی ،
«این است حدیث ناتمام ما
ایستاده جان دادن !»
🔺🔻🔺
🆔@kasenfi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اکرم اماماوغلو، #شهردار_استانبول، مردم را به ماندن در خانه تشویق میکند و به مردم و بویژه کودکان و دانش آموزان پیشنهاد می کند کتاب «#ماهی_سیاه_کوچولو» اثر #صمد_بهرنگی را بخوانند.
🔹 #کانال_صنفی_معلمان
🆔 @kasenfi
🔹 #کانال_صنفی_معلمان
🆔 @kasenfi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌀 #یاد
🎵 موزیک ویدئو "باغ بهرنگ"
🍃آهنگساز بابک بیات
🍃خواننده سیمین قدیری
📌این آهنگ برای بزرگداشت صمد بهرنگی با اشاره به عناوین دستنوشتههای صمد، ساخته و اجرا شده و امروز برای #زادروز نویسنده ماهی سیاه کوچولو در کانال صنفی معلمان قرار می گیرد.
#فرهنگ
#موسیقی
#زادروز
#صمد_بهرنگی
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @Kasenfi
🎵 موزیک ویدئو "باغ بهرنگ"
🍃آهنگساز بابک بیات
🍃خواننده سیمین قدیری
📌این آهنگ برای بزرگداشت صمد بهرنگی با اشاره به عناوین دستنوشتههای صمد، ساخته و اجرا شده و امروز برای #زادروز نویسنده ماهی سیاه کوچولو در کانال صنفی معلمان قرار می گیرد.
#فرهنگ
#موسیقی
#زادروز
#صمد_بهرنگی
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @Kasenfi
@archivebooks کند و کاو_صمد بهرنگی.pdf
12.1 MB
📗 #کندوکاو_در_مسائل_تربیتی_ایران
✍️ #صمد_بهرنگی
🌀صمد در این کتاب با نقد روششناسی آموزش و پرورش و «وارداتی» دانستن آن در ایران، به آسیب شناسی روش آموزشی و تحلیل محتوای کتابهای فارسی و کتابهای آموزش زبان انگلیسی در مدارس ایران میپردازد.
🌀وی اعتقاد داشت این کتابها که بر اساس فرهنگ و شیوهی زندگی غربی طراحی شدهاست جوابگوی نیازهای کودکان محروم ایران نیست و با زندگی واقعی آنان بیگانه است. صمد در اینجا بر نکتهای مهم و ایرادی اساسی در نظام آموزشی رسمی انگشت میگذارد.
🌀عدم انطباق دنیای نظری و حوزهی مفاهیم و پنداشتهایی که به نام درس و آموزش تدوین شده در اختیار دانشآموزان قرار میگرفت با واقعیت زندگی آنان کمترین نزدیکی را داشت.این مهم هیچ گاه از نگاه تیزبین وی دور نبود. تصویر سازی از دنیای که کمترین شباهت را با واقعیت دانشآموز دارد، نه تنها تخیلات و تصورات وی را بر پایهی پنداشتی واقعی قرار نمیداد، بلکه عامدا و عالما فرصت نگاه به جهان خویش را از همان ابتدا از دانشآموز میگیرد.
#معرفی_کتاب
#دوم_تیر_تولد_صمد
#آموزش
🔸🔸🔸
📚کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
✍️ #صمد_بهرنگی
🌀صمد در این کتاب با نقد روششناسی آموزش و پرورش و «وارداتی» دانستن آن در ایران، به آسیب شناسی روش آموزشی و تحلیل محتوای کتابهای فارسی و کتابهای آموزش زبان انگلیسی در مدارس ایران میپردازد.
🌀وی اعتقاد داشت این کتابها که بر اساس فرهنگ و شیوهی زندگی غربی طراحی شدهاست جوابگوی نیازهای کودکان محروم ایران نیست و با زندگی واقعی آنان بیگانه است. صمد در اینجا بر نکتهای مهم و ایرادی اساسی در نظام آموزشی رسمی انگشت میگذارد.
🌀عدم انطباق دنیای نظری و حوزهی مفاهیم و پنداشتهایی که به نام درس و آموزش تدوین شده در اختیار دانشآموزان قرار میگرفت با واقعیت زندگی آنان کمترین نزدیکی را داشت.این مهم هیچ گاه از نگاه تیزبین وی دور نبود. تصویر سازی از دنیای که کمترین شباهت را با واقعیت دانشآموز دارد، نه تنها تخیلات و تصورات وی را بر پایهی پنداشتی واقعی قرار نمیداد، بلکه عامدا و عالما فرصت نگاه به جهان خویش را از همان ابتدا از دانشآموز میگیرد.
#معرفی_کتاب
#دوم_تیر_تولد_صمد
#آموزش
🔸🔸🔸
📚کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
💠 قصه های صمد، تنیده در لحظات زندگی
✍ آسیه سپهری
🔹 روز تولد هانس کریستین اندرسن، روز جهانی کتاب کودک است اما اگر از من؛ یک کودک پنج- شش سالهٔ متولد دهه ۶۰ بپرسند؛
۲ تیر، #زادروز_صمد را روز کتاب کودک میدانم. بنظر من روز کتاب کودک را باید، به نام صمد مُهر زد.
وقتی از کودکی از پنج- شش سالگی، تنها دارایی ات، اسباب بازی ات، هم خانه ات، یار خلوتت و حتی دستاویزِ فرار کردنِ از واقعیت های سنگین تر از شانه های کودکی ات و نشستن در پرواز رؤیاهایت را، مدیونِ واژه های رهایی بخشِ او بدانی و قصه هایش، رخصتی باشد برای لحظاتی پرواز ذهن از سرزمینی غمناک و جنگ زده.
وقتی از کودکی با قهرمانانِ قصه های صمد همراه باشی، دیگر نمیتوانی راحت و آرام و سر در لاک خویش فرو برده تنها در فکر عافیت خویشتن باشی.
🔹نمیتوانی در میدان شوش میان این همه کودکان کارِ پابرهنه راه بروی، بی آنکه «پسرک لبوفروشِ»* عاشق درس و مدرسه را به یاد نیاوری.
وقتی نگاه مشتاق کودکان کار را با کیسه های سنگین بازیافتی بر دوش، پشت ویترین مغازه ها، خیره به اسباب بازی های رنگی می بینی، نمیتوانی «۲۴ ساعت در خواب و بیداری»* را از ذهنت دور کنی و لعنت نفرستی بر هر چه قانونِ عدالتخواهانه!!! و دلت نخواهد رو به آسمان فریاد بزنی: « دوست داشتم مسلسل پشت شیشه مال من باشد».
وقتی برای دوستان گرفتار در قفست، حاضری از جان مایه بگذاری و از این سوی میله ها در اعتصاب غذا، در دردها، در نخوردن ها، در حبس ها و حصرها شریک میشوی به سکوت و بغض در گلو، نمیتوانی «یک هلو - هزار هلو»* را به یاد نیاوری و طعم ناب دوستی را در عمق جان کودکی ات از یاد ببری.
🔹این هنر قصه گویی صمد است که نه فقط از انسان ها، بلکه حتی کلاغ ها و اسب ها، مارها و کبوتران، و حتی یک عروسک، یک شتر نیز، تو را به خلسه حضور در وادی قصه های برآمده از واقعیات میکشاند.
وقتی با دیدن «کلاغ»*، سیاهی نمی بینی بلکه بالِ نوازش مادرانه ای می بینی بر سر «اولدوز»* ، کودکی که با محنت نامادری و بدسرپرستی و تنهایی عجین است و خلوت دلهره روز و شبانش، با نوازش کلاغ و مهربانی اش، به بهشت رویایی مبدل میشود و تنها همدمش میشود «عروسکی سخنگو»*.
وقتی کودکان کار را می بینی که دست یکدیگر را بر حمل کیسه های سنگین نان خشک و پلاستیک و... به یاری محکم گرفته اند، یاشار را به نوازش گونه های خیس اولدوز و تمام همتش برای نشاندن لبخندی بر لبان او به یاد می آوری و عشق های ناب کودکی را.
وقتی نظام قانونیِ سرمایه داری را می بینی، و #بیگارورزی و #کولبری و #کارگران_آق_دره و #فریاد_مطالبه_حقوق_های_معوق_مانده_کارگران و... را، به یاد «کچل کفترباز»* می افتی در گیرودار عشق و تظلّم خواهی اش.
🔹وقتی هشتگ #معلم_زندانی و #زندان_تهران_بزرگ تو را بیاد «ماهی_سیاه_کوچولو»* می اندازد و رویای راهی که در سر می پروراند.
و وقتی اسم هر زندانی، هر کارگری، هر اعتصاب کننده ای، هر هشتگ #اعتصاب_غذا #حصر #حقوق_زندانی و #حقوق_شهروندی و هر واژه ای از این دست، تو را به یاد «کوراوغلو»* می اندازد؛ این قهرمانِ حماسی و یاران همراهش برای اعتراض، شوریدن و از پای ننشستن، نمیتوانی یاد صمد نیفتی.
آری
صمد جاودانه شد؛
به پاسِ هنر قصه گویی اش در ذهن کودکی، که تنها اسباب بازی اش کتابی بود با جلدی ضخیم و بی هیچ تصویر، که اجازه می داد رؤیاهای آینده را، راهت را، اندیشه ات را؛ خودت به تصویر بکشی
سبزِ سبزِ سبز 🍃
* نام قصه های صمد
#یادداشت_صنفی
#آموزش_پرورش
#معلم
#صمد_بهرنگی
#زادروز
#۲تیرماه
🔸🔸🔸
📚کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
✍ آسیه سپهری
🔹 روز تولد هانس کریستین اندرسن، روز جهانی کتاب کودک است اما اگر از من؛ یک کودک پنج- شش سالهٔ متولد دهه ۶۰ بپرسند؛
۲ تیر، #زادروز_صمد را روز کتاب کودک میدانم. بنظر من روز کتاب کودک را باید، به نام صمد مُهر زد.
وقتی از کودکی از پنج- شش سالگی، تنها دارایی ات، اسباب بازی ات، هم خانه ات، یار خلوتت و حتی دستاویزِ فرار کردنِ از واقعیت های سنگین تر از شانه های کودکی ات و نشستن در پرواز رؤیاهایت را، مدیونِ واژه های رهایی بخشِ او بدانی و قصه هایش، رخصتی باشد برای لحظاتی پرواز ذهن از سرزمینی غمناک و جنگ زده.
وقتی از کودکی با قهرمانانِ قصه های صمد همراه باشی، دیگر نمیتوانی راحت و آرام و سر در لاک خویش فرو برده تنها در فکر عافیت خویشتن باشی.
🔹نمیتوانی در میدان شوش میان این همه کودکان کارِ پابرهنه راه بروی، بی آنکه «پسرک لبوفروشِ»* عاشق درس و مدرسه را به یاد نیاوری.
وقتی نگاه مشتاق کودکان کار را با کیسه های سنگین بازیافتی بر دوش، پشت ویترین مغازه ها، خیره به اسباب بازی های رنگی می بینی، نمیتوانی «۲۴ ساعت در خواب و بیداری»* را از ذهنت دور کنی و لعنت نفرستی بر هر چه قانونِ عدالتخواهانه!!! و دلت نخواهد رو به آسمان فریاد بزنی: « دوست داشتم مسلسل پشت شیشه مال من باشد».
وقتی برای دوستان گرفتار در قفست، حاضری از جان مایه بگذاری و از این سوی میله ها در اعتصاب غذا، در دردها، در نخوردن ها، در حبس ها و حصرها شریک میشوی به سکوت و بغض در گلو، نمیتوانی «یک هلو - هزار هلو»* را به یاد نیاوری و طعم ناب دوستی را در عمق جان کودکی ات از یاد ببری.
🔹این هنر قصه گویی صمد است که نه فقط از انسان ها، بلکه حتی کلاغ ها و اسب ها، مارها و کبوتران، و حتی یک عروسک، یک شتر نیز، تو را به خلسه حضور در وادی قصه های برآمده از واقعیات میکشاند.
وقتی با دیدن «کلاغ»*، سیاهی نمی بینی بلکه بالِ نوازش مادرانه ای می بینی بر سر «اولدوز»* ، کودکی که با محنت نامادری و بدسرپرستی و تنهایی عجین است و خلوت دلهره روز و شبانش، با نوازش کلاغ و مهربانی اش، به بهشت رویایی مبدل میشود و تنها همدمش میشود «عروسکی سخنگو»*.
وقتی کودکان کار را می بینی که دست یکدیگر را بر حمل کیسه های سنگین نان خشک و پلاستیک و... به یاری محکم گرفته اند، یاشار را به نوازش گونه های خیس اولدوز و تمام همتش برای نشاندن لبخندی بر لبان او به یاد می آوری و عشق های ناب کودکی را.
وقتی نظام قانونیِ سرمایه داری را می بینی، و #بیگارورزی و #کولبری و #کارگران_آق_دره و #فریاد_مطالبه_حقوق_های_معوق_مانده_کارگران و... را، به یاد «کچل کفترباز»* می افتی در گیرودار عشق و تظلّم خواهی اش.
🔹وقتی هشتگ #معلم_زندانی و #زندان_تهران_بزرگ تو را بیاد «ماهی_سیاه_کوچولو»* می اندازد و رویای راهی که در سر می پروراند.
و وقتی اسم هر زندانی، هر کارگری، هر اعتصاب کننده ای، هر هشتگ #اعتصاب_غذا #حصر #حقوق_زندانی و #حقوق_شهروندی و هر واژه ای از این دست، تو را به یاد «کوراوغلو»* می اندازد؛ این قهرمانِ حماسی و یاران همراهش برای اعتراض، شوریدن و از پای ننشستن، نمیتوانی یاد صمد نیفتی.
آری
صمد جاودانه شد؛
به پاسِ هنر قصه گویی اش در ذهن کودکی، که تنها اسباب بازی اش کتابی بود با جلدی ضخیم و بی هیچ تصویر، که اجازه می داد رؤیاهای آینده را، راهت را، اندیشه ات را؛ خودت به تصویر بکشی
سبزِ سبزِ سبز 🍃
* نام قصه های صمد
#یادداشت_صنفی
#آموزش_پرورش
#معلم
#صمد_بهرنگی
#زادروز
#۲تیرماه
🔸🔸🔸
📚کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
ماهی_سیاه_کوچولو_اثر_صمد_بهرنگی
<unknown>
🌀 کتاب صوتی
🔸 ماهی سیاه کوچولو
🖊 صمد بهرنگی
🎵 موسیقی اسفندیار منفردزاده
#فرهنگ
#ادبیات
#کتاب_صوتی
#صمد_بهرنگی
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @Kasenfi
🔸 ماهی سیاه کوچولو
🖊 صمد بهرنگی
🎵 موسیقی اسفندیار منفردزاده
#فرهنگ
#ادبیات
#کتاب_صوتی
#صمد_بهرنگی
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @Kasenfi
💠 به یاد معلمی اندیشمند و منتقد
✍ محمدتقی فلاحی
🔹 دوم تیرماه زادروز معلمی متفاوت است. صمد بهرنگی را بیش و پیش از هر چیز شاید با ماهی سیاه کوچولو، افسانه های آذربایجان و بهخصوص اولدوز و کلاغهایش بشناسیم؛ اما بدون کاستن از نقش تاثیرگذار او در ادبیات کودکان این سرزمین که وجههای جهانی هم به خود گرفت، لازم است وجوه دیگر اندیشه و زیست او نیز مورد توجه قرارگیرد.
🔹 شیوه زیست صمد بهرنگی گویای آن است که معلمی برای او نه یک شغل که دلمشغولی و موضوع عمدهی زندگی و مبارزه او بود؛ به ویژه تاثیر گرفته از عشق به محرومترین کودکان که خود نیز برخاسته از میان آنان بود و با تمام توان تلاش میکرد با ترویج آگاهی و دانش، با جهل و محرومیت و هر آن چه به رکود و سکون منجر میشود، مقابله کند. قصهها، مقالات و معلمی کردن صمد در برخی از محرومترین روستاهای آذربایجان، گواهی بر این ادعاست.
روح آزادیخواه صمد، همانگونه که در «کچل کفتر باز» نظم حاکم بر زندگی را به چالش میکشد، در مقالاتی که در جایگاه یک معلم و کارشناس آموزش مینویسد نیز، نظام آموزشی پایتخت محور و تمرکزگرا را به طور جدی نقد میکند و مردود می شمارد.
#صمد_بهرنگی
#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی
#یادداشت_اجتماعی
🔗 برای مطالعه ادامه یادداشت بر روی
INSTANT VIEWکلیک کنید
https://telegra.ph/به-یاد-معلمی-اندیشمند-و-منتقد-06-25
🔸🔸🔸
📚کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
✍ محمدتقی فلاحی
🔹 دوم تیرماه زادروز معلمی متفاوت است. صمد بهرنگی را بیش و پیش از هر چیز شاید با ماهی سیاه کوچولو، افسانه های آذربایجان و بهخصوص اولدوز و کلاغهایش بشناسیم؛ اما بدون کاستن از نقش تاثیرگذار او در ادبیات کودکان این سرزمین که وجههای جهانی هم به خود گرفت، لازم است وجوه دیگر اندیشه و زیست او نیز مورد توجه قرارگیرد.
🔹 شیوه زیست صمد بهرنگی گویای آن است که معلمی برای او نه یک شغل که دلمشغولی و موضوع عمدهی زندگی و مبارزه او بود؛ به ویژه تاثیر گرفته از عشق به محرومترین کودکان که خود نیز برخاسته از میان آنان بود و با تمام توان تلاش میکرد با ترویج آگاهی و دانش، با جهل و محرومیت و هر آن چه به رکود و سکون منجر میشود، مقابله کند. قصهها، مقالات و معلمی کردن صمد در برخی از محرومترین روستاهای آذربایجان، گواهی بر این ادعاست.
روح آزادیخواه صمد، همانگونه که در «کچل کفتر باز» نظم حاکم بر زندگی را به چالش میکشد، در مقالاتی که در جایگاه یک معلم و کارشناس آموزش مینویسد نیز، نظام آموزشی پایتخت محور و تمرکزگرا را به طور جدی نقد میکند و مردود می شمارد.
#صمد_بهرنگی
#نابرابری_آموزشی
#نابرابری_اجتماعی
#یادداشت_اجتماعی
🔗 برای مطالعه ادامه یادداشت بر روی
INSTANT VIEWکلیک کنید
https://telegra.ph/به-یاد-معلمی-اندیشمند-و-منتقد-06-25
🔸🔸🔸
📚کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
Telegraph
به یاد معلمی اندیشمند و منتقد
🔹 دوم تیرماه زادروز معلمی متفاوت است. صمد بهرنگی را بیش و پیش از هر چیز شاید با ماهی سیاه کوچولو، افسانه های آذربایجان و بهخصوص اولدوز و کلاغهایش بشناسیم؛ اما بدون کاستن از نقش تاثیرگذار او در ادبیات کودکان این سرزمین که وجههای جهانی هم به خود گرفت، لازم…
🔴انسان های بزرگ هیچوقت نمیمیرند بلکه آثار و سخنان و کارهایشان تا زمانی که بشریت وجود دارد در یادها مانده و در ذهنها جاری می شود
📌نهم شهریور سالگرد درگذشت مبارز راه آزادی و برابری #صمد_بهرنگی
🌱راهش پررهرو
🌱یادش گرامی
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
📌نهم شهریور سالگرد درگذشت مبارز راه آزادی و برابری #صمد_بهرنگی
🌱راهش پررهرو
🌱یادش گرامی
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
🔴از ترس تا فرصتطلبی
📌نگاهی به مواجهه برخی معلمان با مطالبات خود
✍جعفر ابراهیمی
🔹اولین و ابتداییترین شکل اعتراض معلمان به وضعیت معیشتی و آموزشی شکایت و #گلایه در اتاق معلمان و در گفتگوهای روزمره سر میز صبحانه و زنگ تفریح است.
🔹اگر معلمی در کل آدم ساکت و کمحرف نباشد اغلب بیشتر معلمان در این شکایت مشارکت میکنند و از ظلم و ستم بر خود سخن میرانند.
🔹در این میان اگر قرار باشد این اعتراض یک گام به جلو رود و مثلا تبدیل به یک #طومار اعتراضی گردد نیمی از شاکیان سر در گریبان میکنند و گلایهها یادشان میرود و حتی حاضر نیستند یک نامه رسمی اعتراضی به اداره ارسال کنند؛ نامهای که هیچ خطری برایشان ندارد.
این نهایت ترس و محافظهکاری این دست از معلمان است و نشان میدهد که نظام #گزینش چقدر ماهرانه عمل نموده و افرادی با روحیه اطاعتپذیری را وارد نظام آموزشی نموده است این دسته از معلمان فقط #نق میزنند و اصلا نباید روی شکایتهای آنان حساب باز کرد.
🔹جالب اینکه این دسته که تعدادشان هم زیاد است از همه بیشتر اشتیاق دارند اعتراضات سایرین به نتیجه برسد و آنان هم از کنار این اعتراضات که حتی ممکن است منجر به هزینه برای فعالان گردد بهرهمند گردند.
🔹تجربه زیسته نگارنده نشان داده این دسته از معلمان در وظیفه خود نسبت به دانشآموزان هم بد عمل میکنند و به همان میزان که در مقابل معاون و مدیر مدرسه و اداره #کرنش میکنند در مقابل دانشآموزان #قلدری میکنند و سعی میکنند در کلاس اگر زورشان برسد دانشآموزان را #رام و مطیع خود کنند.
اغلب به دنبال پر کردن فرم #معلم_نمونه هستند و جالب اینکه اکثر معلمان نمونه از بین همین تیپ از معلمان هستند هر چند ممکن است تعداد محدودی معلم متعهد و قوی هم به صورت اتفاقی به عنوان معلم نمونه انتخاب گردند.
🔹این دسته از معلمان در حرف زدن یا به عبارتی نق زدن همیشه دست پر را دارند نمونههایی از وضعیت حقوق دیگر کارکنان دولت را مثال و شاهد میآورند که حقوقشان چقدر است و چه مزایایی دارند و اگر استثنایی شنیده باشند که حقوق یک #کارگر نگونبخت همسطح آقا یا خانم معلم است آه و ناله سر میدهند که منزلت و معیشت ما را به هیچ گرفتهاند.
🔹این دسته از معلمان آنقدر ترسزده هستند که حتی جرات نمیکنند حقوق نجومی صاحبان قدرت و ثروت را به چالش بکشند و حقوق خود را با این استثمارگران مقایسه کنند و میگویند چرا حقوق ما از فلان کارگر و پرستار و ... کمتر است.
سطح شعور و درک آنان در سطحی است که در برخی موارد اگر حقوق #خدمتگزار مدرسه به واسطه سابقه یا امتیاز نزدیک به حقوقشان باشد از روی غرور و خودخواهی میگویند چرا «حقوق مستخدم» با ما تفاوت چندان ندارد؟
🔹گویی اینان دنبال #کاهش حقوق بقیه هستند تا به عدالت برسند و چون روحیه مطالبهگری ندارند شکایت و اعتراض آنان در سطح نق زدن باقی میماند.
🔹به نظر میرسد امروز هیچ معلمی نیست که از حقوق خود مبنی بر برخورداری از دستمزد بالای خط فقر و بیمهکارآمد و ... آگاه نباشد معلمان نق زنی که دیگران را همراهی نمیکنند ناآگاه نیستند یا فرصتطلبند یا ترسو و محافظهکار هستند.
🔹معلمان ترسو ممکن است با دیدن عملکرد شجاعانه دیگران و روحیه حمایتگری بر ترس خود غلبه کنند.
خود عمل جمعی و کنشگری دارای ابعاد آگاهیبخش است و ممکن است افراد محتاط تحت شرایط و حرکت جمعی از نقزدن فراتر روند و به کنشگری بپردازند آنها باید بدانند که میتوانند با عاملیت و کنشگری بر زندگی خود و اطرافیانشان تاثیر مثبت بگذارند.
این وظیفه کنشگران پیشرو و آگاه است که به این تیپ از معلمان کمک نمایند.
🔹اما معلمان فرصتطلب خطرناکند.
آنان منافع فردی را بر منافع جمعی ترجیح میدهند و حاضر به فداکاری برای رسیدن به اهداف جمعی نیستند و سخت میشود این افراد را با حرکات جمعی همراه نمود و بیشتر انرژی جمع را به هدر میدهند و با بیعملی خود ناامیدی را به جمع منتقل میکنند و ...نباید به کنشگری این تیپ از معلمان امیدوار بود.
اما با ترویج مطالبهگری شاید بتوان امیدوار شد نسل جدید و جوان معلمان فاقد این صفات منفی باشند تا جایی که افراد فرصتطلب هم نفع خود را در کار جمعی و تشکیلاتی تشخیص دهند و این محقق نمیگردد مگر با تعمیق کنشگری در محیط کار و مدرسه به اتکای تشکلیابی مستقل.
🔹هیچ کس مانند خود ما از ما شناخت ندارد باید با خود صادق باشیم اگر در تقسیمبندی فوق رویکردمان فرصتطلبی و خوشهچینی از زحمات دیگران است ما واجد یک صفت غیرانسانی هستیم و باید ترکش کنیم اما اگر معلمی هستیم که از عواقب مطالبهگری میترسیم #صمد_بهرنگی پیش از این راه را به ما نشان دادهاست آنجا که میگوید :
📌همهاش که نباید ترسید راه که بیافتیم ترسمان میریزد.
*#لطفا این مطلب را نقد کنید و دیدگاه خود را برای نگارنده ارسال نمایید.
@kahimeh
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
📌نگاهی به مواجهه برخی معلمان با مطالبات خود
✍جعفر ابراهیمی
🔹اولین و ابتداییترین شکل اعتراض معلمان به وضعیت معیشتی و آموزشی شکایت و #گلایه در اتاق معلمان و در گفتگوهای روزمره سر میز صبحانه و زنگ تفریح است.
🔹اگر معلمی در کل آدم ساکت و کمحرف نباشد اغلب بیشتر معلمان در این شکایت مشارکت میکنند و از ظلم و ستم بر خود سخن میرانند.
🔹در این میان اگر قرار باشد این اعتراض یک گام به جلو رود و مثلا تبدیل به یک #طومار اعتراضی گردد نیمی از شاکیان سر در گریبان میکنند و گلایهها یادشان میرود و حتی حاضر نیستند یک نامه رسمی اعتراضی به اداره ارسال کنند؛ نامهای که هیچ خطری برایشان ندارد.
این نهایت ترس و محافظهکاری این دست از معلمان است و نشان میدهد که نظام #گزینش چقدر ماهرانه عمل نموده و افرادی با روحیه اطاعتپذیری را وارد نظام آموزشی نموده است این دسته از معلمان فقط #نق میزنند و اصلا نباید روی شکایتهای آنان حساب باز کرد.
🔹جالب اینکه این دسته که تعدادشان هم زیاد است از همه بیشتر اشتیاق دارند اعتراضات سایرین به نتیجه برسد و آنان هم از کنار این اعتراضات که حتی ممکن است منجر به هزینه برای فعالان گردد بهرهمند گردند.
🔹تجربه زیسته نگارنده نشان داده این دسته از معلمان در وظیفه خود نسبت به دانشآموزان هم بد عمل میکنند و به همان میزان که در مقابل معاون و مدیر مدرسه و اداره #کرنش میکنند در مقابل دانشآموزان #قلدری میکنند و سعی میکنند در کلاس اگر زورشان برسد دانشآموزان را #رام و مطیع خود کنند.
اغلب به دنبال پر کردن فرم #معلم_نمونه هستند و جالب اینکه اکثر معلمان نمونه از بین همین تیپ از معلمان هستند هر چند ممکن است تعداد محدودی معلم متعهد و قوی هم به صورت اتفاقی به عنوان معلم نمونه انتخاب گردند.
🔹این دسته از معلمان در حرف زدن یا به عبارتی نق زدن همیشه دست پر را دارند نمونههایی از وضعیت حقوق دیگر کارکنان دولت را مثال و شاهد میآورند که حقوقشان چقدر است و چه مزایایی دارند و اگر استثنایی شنیده باشند که حقوق یک #کارگر نگونبخت همسطح آقا یا خانم معلم است آه و ناله سر میدهند که منزلت و معیشت ما را به هیچ گرفتهاند.
🔹این دسته از معلمان آنقدر ترسزده هستند که حتی جرات نمیکنند حقوق نجومی صاحبان قدرت و ثروت را به چالش بکشند و حقوق خود را با این استثمارگران مقایسه کنند و میگویند چرا حقوق ما از فلان کارگر و پرستار و ... کمتر است.
سطح شعور و درک آنان در سطحی است که در برخی موارد اگر حقوق #خدمتگزار مدرسه به واسطه سابقه یا امتیاز نزدیک به حقوقشان باشد از روی غرور و خودخواهی میگویند چرا «حقوق مستخدم» با ما تفاوت چندان ندارد؟
🔹گویی اینان دنبال #کاهش حقوق بقیه هستند تا به عدالت برسند و چون روحیه مطالبهگری ندارند شکایت و اعتراض آنان در سطح نق زدن باقی میماند.
🔹به نظر میرسد امروز هیچ معلمی نیست که از حقوق خود مبنی بر برخورداری از دستمزد بالای خط فقر و بیمهکارآمد و ... آگاه نباشد معلمان نق زنی که دیگران را همراهی نمیکنند ناآگاه نیستند یا فرصتطلبند یا ترسو و محافظهکار هستند.
🔹معلمان ترسو ممکن است با دیدن عملکرد شجاعانه دیگران و روحیه حمایتگری بر ترس خود غلبه کنند.
خود عمل جمعی و کنشگری دارای ابعاد آگاهیبخش است و ممکن است افراد محتاط تحت شرایط و حرکت جمعی از نقزدن فراتر روند و به کنشگری بپردازند آنها باید بدانند که میتوانند با عاملیت و کنشگری بر زندگی خود و اطرافیانشان تاثیر مثبت بگذارند.
این وظیفه کنشگران پیشرو و آگاه است که به این تیپ از معلمان کمک نمایند.
🔹اما معلمان فرصتطلب خطرناکند.
آنان منافع فردی را بر منافع جمعی ترجیح میدهند و حاضر به فداکاری برای رسیدن به اهداف جمعی نیستند و سخت میشود این افراد را با حرکات جمعی همراه نمود و بیشتر انرژی جمع را به هدر میدهند و با بیعملی خود ناامیدی را به جمع منتقل میکنند و ...نباید به کنشگری این تیپ از معلمان امیدوار بود.
اما با ترویج مطالبهگری شاید بتوان امیدوار شد نسل جدید و جوان معلمان فاقد این صفات منفی باشند تا جایی که افراد فرصتطلب هم نفع خود را در کار جمعی و تشکیلاتی تشخیص دهند و این محقق نمیگردد مگر با تعمیق کنشگری در محیط کار و مدرسه به اتکای تشکلیابی مستقل.
🔹هیچ کس مانند خود ما از ما شناخت ندارد باید با خود صادق باشیم اگر در تقسیمبندی فوق رویکردمان فرصتطلبی و خوشهچینی از زحمات دیگران است ما واجد یک صفت غیرانسانی هستیم و باید ترکش کنیم اما اگر معلمی هستیم که از عواقب مطالبهگری میترسیم #صمد_بهرنگی پیش از این راه را به ما نشان دادهاست آنجا که میگوید :
📌همهاش که نباید ترسید راه که بیافتیم ترسمان میریزد.
*#لطفا این مطلب را نقد کنید و دیدگاه خود را برای نگارنده ارسال نمایید.
@kahimeh
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @kasenfi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌀 معلم بودن، معلم ماندن
صمد بودن، صمد ماندن چون فرزاد کمانگر
#صمد_بهرنگی
#فرزاد_کمانگر
#جای_معلم_زندان_نیست
🔸🔸🔸
📚کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @Kasenfi
صمد بودن، صمد ماندن چون فرزاد کمانگر
#صمد_بهرنگی
#فرزاد_کمانگر
#جای_معلم_زندان_نیست
🔸🔸🔸
📚کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @Kasenfi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌀 معلم بودن، معلم ماندن
صمد بودن، صمد ماندن چون فرزاد کمانگر
#صمد_بهرنگی
#فرزاد_کمانگر
#جای_معلم_زندان_نیست
#مطالبات_فرهنگیان
#اعتراضات_سراسری_معلمان
🔸🔸🔸
📚کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @Kasenfi
صمد بودن، صمد ماندن چون فرزاد کمانگر
#صمد_بهرنگی
#فرزاد_کمانگر
#جای_معلم_زندان_نیست
#مطالبات_فرهنگیان
#اعتراضات_سراسری_معلمان
🔸🔸🔸
📚کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @Kasenfi
🔴۲ تیر زادروز صمد بهرنگی
(زاده ۲ تیر ۱۳۱۸ تبریز -- درگذشته ۹ شهریور ۱۳۴۷ ارسباران) نویسنده و مترجم
او در خانوادهای تهیدست زاده شد و پس از تحصیلات دبیرستان، در سال ۱۳۳۶ از دانشسرای مقدماتی پسران تبریز فارغالتحصیل شد.
وی از مهر همان سال آموزگار شد و تا پایان عمرکوتاهش، در آذرشهر، ماماغان، قندجهان، گوگان و آخیرجان در استان آذربایجان شرقی که آن زمان روستا بودند تدریس کرد.
در مهر ۱۳۳۷ برای ادامه تحصیل در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به دوره شبانه دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز رفت و همزمان با آموزگاری، تحصیلش را تا خرداد ۱۳۴۱ و دریافت گواهینامه ادامه داد.
در ۱۹ سالگی اولین داستانش با نام عادت را نوشت و یک سال بعد داستان تلخون که برگرفته از داستانهای آذربایجان بود با نام مستعار «ص. قارانقوش» در کتاب هفته منتشر شد و این روند "بینام" تا ۱۳۴۲ و داستانهای دیگر ادامه یافت.
بعدها از او مقالاتی در روزنامه «مهد آزادی» توفیق و ... با امضاهای متعدد و نامهای مستعار فراوان از جمله داریوش نواب مرغی، چنگیز مرآتی، بابک، افشین پرویزی و باتمیش و ... به چاپ رسید.
وی ترجمههایی نیز از انگلیسی و ترکی استانبولی بهفارسی و از فارسی به آذری (از جمله ترجمه شعرهایی از اخوان ثالث، شاملو، فروغ فرخزاد و نیمایوشیج) انجام داد. تحقیقاتی نیز در جمعآوری فولکلور آذربایجان و نیز در مسائل تربیتی از او منتشر شدهاست.
او در سال ۱۳۴۱ بهجرم بیان سخنهای ناخوشایند در دفتر دبیرستان و بین دبیران، اخراج و به دبستان انتقال یافت.
در سال ۱۳۴۲ کتاب الفبای آذری برای مدارس آذربایجان را نوشت که این کتاب به پیشنهاد جلال آلاحمد برای چاپ به کمیته پیکار جهانی با بیسوادی فرستاده شد، اما او با تغییراتی که قرار بود آن کمیته در کتاب ایجاد کند با قاطعیت مخالفت کرد و کتاب را پس گرفت.
سال ۱۳۴۳ بهخاطر چاپ کتاب «پاره پاره» بهمدت ۶ ماه از کار تعلیق شد و در این سال با نام مستعار افشین پرویزی کتاب انشاء ساده را برای کودکان دبستانی نوشت. در آبان همین سال حکم تعلیق وی لغو شد و بهسر کلاس بازگشت. سالهای میانی دهه ۴۰ مصادف بود با دستگیری تعدادی از نزدیکانش که موجب شرکت او در اعتصابات دانشجویی شد.
او در شیوه آموزشی و مضمون قصههای خود تلاش میکرد روح اعتراض بهحکومت را در دانش آموزان پرورش دهد.
صمد بهرنگی در ۹ شهریور سال ۱۳۴۷ در رود ارس و در ساحل روستای شامگوالیک غرق شد و پیکرش را ۱۲ شهریور در چند کیلومتری محل غرق شدنش از آب گرفتند.
جلال آلاحمد اين مرگ را به ساواك نسبت داد كه بعد آن را شايعهسازى دانست. صمد را در گورستان امامیه تبریز بهخاک سپردند.
حدود یک ماه قبل از مرگش، کتاب ماهی سیاه کوچولو از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ شد و مورد اقبال مردم ایران و جهان قرارگرفت.
#صمد_بهرنگی
📚کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
🆔 @kasenfi
(زاده ۲ تیر ۱۳۱۸ تبریز -- درگذشته ۹ شهریور ۱۳۴۷ ارسباران) نویسنده و مترجم
او در خانوادهای تهیدست زاده شد و پس از تحصیلات دبیرستان، در سال ۱۳۳۶ از دانشسرای مقدماتی پسران تبریز فارغالتحصیل شد.
وی از مهر همان سال آموزگار شد و تا پایان عمرکوتاهش، در آذرشهر، ماماغان، قندجهان، گوگان و آخیرجان در استان آذربایجان شرقی که آن زمان روستا بودند تدریس کرد.
در مهر ۱۳۳۷ برای ادامه تحصیل در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به دوره شبانه دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز رفت و همزمان با آموزگاری، تحصیلش را تا خرداد ۱۳۴۱ و دریافت گواهینامه ادامه داد.
در ۱۹ سالگی اولین داستانش با نام عادت را نوشت و یک سال بعد داستان تلخون که برگرفته از داستانهای آذربایجان بود با نام مستعار «ص. قارانقوش» در کتاب هفته منتشر شد و این روند "بینام" تا ۱۳۴۲ و داستانهای دیگر ادامه یافت.
بعدها از او مقالاتی در روزنامه «مهد آزادی» توفیق و ... با امضاهای متعدد و نامهای مستعار فراوان از جمله داریوش نواب مرغی، چنگیز مرآتی، بابک، افشین پرویزی و باتمیش و ... به چاپ رسید.
وی ترجمههایی نیز از انگلیسی و ترکی استانبولی بهفارسی و از فارسی به آذری (از جمله ترجمه شعرهایی از اخوان ثالث، شاملو، فروغ فرخزاد و نیمایوشیج) انجام داد. تحقیقاتی نیز در جمعآوری فولکلور آذربایجان و نیز در مسائل تربیتی از او منتشر شدهاست.
او در سال ۱۳۴۱ بهجرم بیان سخنهای ناخوشایند در دفتر دبیرستان و بین دبیران، اخراج و به دبستان انتقال یافت.
در سال ۱۳۴۲ کتاب الفبای آذری برای مدارس آذربایجان را نوشت که این کتاب به پیشنهاد جلال آلاحمد برای چاپ به کمیته پیکار جهانی با بیسوادی فرستاده شد، اما او با تغییراتی که قرار بود آن کمیته در کتاب ایجاد کند با قاطعیت مخالفت کرد و کتاب را پس گرفت.
سال ۱۳۴۳ بهخاطر چاپ کتاب «پاره پاره» بهمدت ۶ ماه از کار تعلیق شد و در این سال با نام مستعار افشین پرویزی کتاب انشاء ساده را برای کودکان دبستانی نوشت. در آبان همین سال حکم تعلیق وی لغو شد و بهسر کلاس بازگشت. سالهای میانی دهه ۴۰ مصادف بود با دستگیری تعدادی از نزدیکانش که موجب شرکت او در اعتصابات دانشجویی شد.
او در شیوه آموزشی و مضمون قصههای خود تلاش میکرد روح اعتراض بهحکومت را در دانش آموزان پرورش دهد.
صمد بهرنگی در ۹ شهریور سال ۱۳۴۷ در رود ارس و در ساحل روستای شامگوالیک غرق شد و پیکرش را ۱۲ شهریور در چند کیلومتری محل غرق شدنش از آب گرفتند.
جلال آلاحمد اين مرگ را به ساواك نسبت داد كه بعد آن را شايعهسازى دانست. صمد را در گورستان امامیه تبریز بهخاک سپردند.
حدود یک ماه قبل از مرگش، کتاب ماهی سیاه کوچولو از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ شد و مورد اقبال مردم ایران و جهان قرارگرفت.
#صمد_بهرنگی
📚کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
🆔 @kasenfi
🔴 از ترس تا فرصتطلبی؛ نگاهی به مواجهه برخی معلمان با مطالبات خود
بازنشر: ✍️جعفر ابراهیمی
🔸اولین و ابتداییترین شکل اعتراض معلمان به وضعیت معیشتی و آموزشی شکایت و #گلایه در اتاق معلمان و در گفتگوهای روزمره سر میز صبحانه و زنگ تفریح است. اگر معلمی در کل آدم ساکت و کمحرف نباشد اغلب بیشتر معلمان در این شکایت مشارکت میکنند و از ظلم و ستم بر خود سخن میرانند.
🔸در این میان اگر قرار باشد این اعتراض یک گام به جلو رود و مثلا تبدیل به یک #طومار اعتراضی گردد، نیمی از شاکیان سر در گریبان میکنند و گلایهها یادشان میرود و حتی حاضر نیستند یک نامه رسمی اعتراضی به اداره ارسال کنند؛ نامهای که هیچ خطری برایشان ندارد. این نهایت ترس و محافظهکاری این دست از معلمان است و نشان میدهد که نظام #گزینش چقدر ماهرانه عمل نموده و افرادی با روحیه اطاعتپذیری را وارد نظام آموزشی نموده است.
🔸این دسته از معلمان فقط #نق میزنند و اصلا نباید روی شکایتهای آنان حساب باز کرد. جالب اینکه این دسته که تعدادشان هم زیاد است از همه بیشتر اشتیاق دارند اعتراضات سایرین به نتیجه برسد و آنان هم از کنار این اعتراضات که حتی ممکن است منجر به هزینه برای فعالان گردد بهرهمند گردند.
🔸تجربه زیسته نگارنده نشان داده این دسته از معلمان در وظیفه خود نسبت به دانشآموزان هم بد عمل میکنند و به همان میزان که در مقابل معاون و مدیر مدرسه و اداره #کرنش میکنند در مقابل دانشآموزان #قلدری میکنند و سعی میکنند در کلاس اگر زورشان برسد دانشآموزان را #رام و مطیع خود کنند. اغلب به دنبال پر کردن فرم #معلم_نمونه هستند. جالب اینکه اکثر معلمان نمونه از بین همین تیپ از معلمان هستند، هر چند ممکن است تعداد محدودی معلم متعهد و قوی هم به صورت اتفاقی به عنوان معلم نمونه انتخاب گردند.
🔸این دسته از معلمان در حرف زدن یا به عبارتی نقزدن همیشه دست پر را دارند. نمونههایی از وضعیت حقوق دیگر کارکنان دولت را مثال و شاهد میآورند که حقوقشان چقدر است و چه مزایایی دارند و اگر استثنایی شنیده باشند که حقوق یک #کارگر نگونبخت همسطح آقای معلم است آه و ناله سر میدهند که منزلت و معیشت ما را به هیچ گرفتهاند. این دسته از معلمان آنقدر ترسزده هستند که حتی جرات نمیکنند حقوق نجومی صاحبان قدرت و ثروت را به چالش بکشند و حقوق خود را با این استثمارگران مقایسه کنند و میگویند چرا حقوق ما از فلان کارگر و پرستار و ... کمتر است. سطح شعور و درک آنان در سطحی است که در برخی موارد اگر حقوق #خدمتگزار مدرسه به واسطه سابقه یا امتیاز نزدیک به حقوقشان باشد، از روی غرور و خودخواهی میگویند چرا «حقوق مستخدم» با ما تفاوت چندان ندارد؟ گویی اینان دنبال #کاهش حقوق بقیه هستند تا به عدالت برسند و چون روحیه مطالبهگری ندارند شکایت و اعتراض آنان در سطح نق زدن باقی میماند.
🔸به نظر میرسد امروز هیچ معلمی نیست که از حقوق خود مبنی بر برخورداری از دستمزد بالای خط فقر و بیمهکارآمد و ... آگاه نباشد. معلمان نقزنی که دیگران را همراهی نمیکنند، ناآگاه نیستند یا فرصتطلبند یا ترسو و محافظهکار هستند.
🔸معلمان ترسو ممکن است با دیدن عملکرد شجاعانه دیگران و روحیه حمایتگری بر ترس خود غلبه کنند؛ خود عمل جمعی و کنشگری دارای ابعاد آگاهیبخش است و ممکن است افراد محتاط تحت شرایط و حرکت جمعی از نقزدن فراتر روند و به کنشگری بپردازند. آنها باید بدانند که میتوانند با عاملیت و کنشگری بر زندگی خود و اطرافیانشان تاثیر مثبت بگذارند. این وظیفه کنشگران پیشرو و آگاه است که به این تیپ از معلمان کمک نمایند.
🔸اما معلمان فرصتطلب خطرناکند.
آنان منافع فردی را بر منافع جمعی ترجیح میدهند و حاضر به فداکاری برای رسیدن به اهداف جمعی نیستند. سخت میشود این افراد را با حرکات جمعی همراه نمود و بیشتر انرژی جمع را به هدر میدهند و با بیعملی خود ناامیدی را به جمع منتقل میکنند و ...نباید به کنشگری این تیپ از معلمان امیدوار بود. اما با ترویج مطالبهگری شاید بتوان امیدوار شد نسل جدید و جوان معلمان فاقد این صفات منفی باشند تا جایی که افراد فرصتطلب هم نفع خود را در کار جمعی و تشکیلاتی تشخیص دهند و این محقق نمیگردد، مگر با تعمیق کنشگری در محیط کار و مدرسه به اتکای تشکلیابی مستقل.
🔸هیچ کس مانند خود ما از ما شناخت ندارد؛ باید با خود صادق باشیم، اگر در تقسیمبندی فوق رویکردمان فرصتطلبی و خوشهچینی از زحمات دیگران است ما واجد یک صفت غیرانسانی هستیم و باید ترکش کنیم اما اگر معلمی هستیم که از عواقب مطالبهگری میترسیم #صمد_بهرنگی پیش از این راه را به ما نشان دادهاست آنجا که میگوید: همهاش که نباید ترسید راه که بیافتیم ترسمان میریزد.
📚کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
🆔 @kasenfi
بازنشر: ✍️جعفر ابراهیمی
🔸اولین و ابتداییترین شکل اعتراض معلمان به وضعیت معیشتی و آموزشی شکایت و #گلایه در اتاق معلمان و در گفتگوهای روزمره سر میز صبحانه و زنگ تفریح است. اگر معلمی در کل آدم ساکت و کمحرف نباشد اغلب بیشتر معلمان در این شکایت مشارکت میکنند و از ظلم و ستم بر خود سخن میرانند.
🔸در این میان اگر قرار باشد این اعتراض یک گام به جلو رود و مثلا تبدیل به یک #طومار اعتراضی گردد، نیمی از شاکیان سر در گریبان میکنند و گلایهها یادشان میرود و حتی حاضر نیستند یک نامه رسمی اعتراضی به اداره ارسال کنند؛ نامهای که هیچ خطری برایشان ندارد. این نهایت ترس و محافظهکاری این دست از معلمان است و نشان میدهد که نظام #گزینش چقدر ماهرانه عمل نموده و افرادی با روحیه اطاعتپذیری را وارد نظام آموزشی نموده است.
🔸این دسته از معلمان فقط #نق میزنند و اصلا نباید روی شکایتهای آنان حساب باز کرد. جالب اینکه این دسته که تعدادشان هم زیاد است از همه بیشتر اشتیاق دارند اعتراضات سایرین به نتیجه برسد و آنان هم از کنار این اعتراضات که حتی ممکن است منجر به هزینه برای فعالان گردد بهرهمند گردند.
🔸تجربه زیسته نگارنده نشان داده این دسته از معلمان در وظیفه خود نسبت به دانشآموزان هم بد عمل میکنند و به همان میزان که در مقابل معاون و مدیر مدرسه و اداره #کرنش میکنند در مقابل دانشآموزان #قلدری میکنند و سعی میکنند در کلاس اگر زورشان برسد دانشآموزان را #رام و مطیع خود کنند. اغلب به دنبال پر کردن فرم #معلم_نمونه هستند. جالب اینکه اکثر معلمان نمونه از بین همین تیپ از معلمان هستند، هر چند ممکن است تعداد محدودی معلم متعهد و قوی هم به صورت اتفاقی به عنوان معلم نمونه انتخاب گردند.
🔸این دسته از معلمان در حرف زدن یا به عبارتی نقزدن همیشه دست پر را دارند. نمونههایی از وضعیت حقوق دیگر کارکنان دولت را مثال و شاهد میآورند که حقوقشان چقدر است و چه مزایایی دارند و اگر استثنایی شنیده باشند که حقوق یک #کارگر نگونبخت همسطح آقای معلم است آه و ناله سر میدهند که منزلت و معیشت ما را به هیچ گرفتهاند. این دسته از معلمان آنقدر ترسزده هستند که حتی جرات نمیکنند حقوق نجومی صاحبان قدرت و ثروت را به چالش بکشند و حقوق خود را با این استثمارگران مقایسه کنند و میگویند چرا حقوق ما از فلان کارگر و پرستار و ... کمتر است. سطح شعور و درک آنان در سطحی است که در برخی موارد اگر حقوق #خدمتگزار مدرسه به واسطه سابقه یا امتیاز نزدیک به حقوقشان باشد، از روی غرور و خودخواهی میگویند چرا «حقوق مستخدم» با ما تفاوت چندان ندارد؟ گویی اینان دنبال #کاهش حقوق بقیه هستند تا به عدالت برسند و چون روحیه مطالبهگری ندارند شکایت و اعتراض آنان در سطح نق زدن باقی میماند.
🔸به نظر میرسد امروز هیچ معلمی نیست که از حقوق خود مبنی بر برخورداری از دستمزد بالای خط فقر و بیمهکارآمد و ... آگاه نباشد. معلمان نقزنی که دیگران را همراهی نمیکنند، ناآگاه نیستند یا فرصتطلبند یا ترسو و محافظهکار هستند.
🔸معلمان ترسو ممکن است با دیدن عملکرد شجاعانه دیگران و روحیه حمایتگری بر ترس خود غلبه کنند؛ خود عمل جمعی و کنشگری دارای ابعاد آگاهیبخش است و ممکن است افراد محتاط تحت شرایط و حرکت جمعی از نقزدن فراتر روند و به کنشگری بپردازند. آنها باید بدانند که میتوانند با عاملیت و کنشگری بر زندگی خود و اطرافیانشان تاثیر مثبت بگذارند. این وظیفه کنشگران پیشرو و آگاه است که به این تیپ از معلمان کمک نمایند.
🔸اما معلمان فرصتطلب خطرناکند.
آنان منافع فردی را بر منافع جمعی ترجیح میدهند و حاضر به فداکاری برای رسیدن به اهداف جمعی نیستند. سخت میشود این افراد را با حرکات جمعی همراه نمود و بیشتر انرژی جمع را به هدر میدهند و با بیعملی خود ناامیدی را به جمع منتقل میکنند و ...نباید به کنشگری این تیپ از معلمان امیدوار بود. اما با ترویج مطالبهگری شاید بتوان امیدوار شد نسل جدید و جوان معلمان فاقد این صفات منفی باشند تا جایی که افراد فرصتطلب هم نفع خود را در کار جمعی و تشکیلاتی تشخیص دهند و این محقق نمیگردد، مگر با تعمیق کنشگری در محیط کار و مدرسه به اتکای تشکلیابی مستقل.
🔸هیچ کس مانند خود ما از ما شناخت ندارد؛ باید با خود صادق باشیم، اگر در تقسیمبندی فوق رویکردمان فرصتطلبی و خوشهچینی از زحمات دیگران است ما واجد یک صفت غیرانسانی هستیم و باید ترکش کنیم اما اگر معلمی هستیم که از عواقب مطالبهگری میترسیم #صمد_بهرنگی پیش از این راه را به ما نشان دادهاست آنجا که میگوید: همهاش که نباید ترسید راه که بیافتیم ترسمان میریزد.
📚کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
🆔 @kasenfi
💠 #یاد
🔺به یاد معلمی اندیشمند و منتقد
✍ محمدتقی فلاحی
🔹 نهم شهریورماه یادآور معلمی متفاوت است. #صمد_بهرنگی را بیش و پیش از هر چیز شاید با ماهی سیاه کوچولو، افسانه های آذربایجان و بهخصوص اولدوز و کلاغها یش بشناسیم؛ اما بدون کاستن از نقش تاثیرگذار او در ادبیات کودکان این سرزمین که وجههای جهانی هم به خود گرفت، لازم است وجوه دیگر اندیشه و زیست او نیز مورد توجه قرارگیرد.
🔹 شیوه زیست صمد گویای آن است که معلمی برای او نه یک شغل که دلمشغولی و موضوع عمدهی زندگی و مبارزه او بود؛ به ویژه تاثیر گرفته از عشق به محرومترین کودکانی که خود نیز از میان آنان برخاسته بود و با تمام توان تلاش میکرد با ترویج آگاهی و دانش، با جهل و محرومیت و هر آن چه به رکود و سکون منجر میشود، مقابله کند. قصهها، مقالات و معلمی کردن صمد در برخی از محرومترین روستاهای آذربایجان، گواهی بر این ادعاست.
روح آزادیخواه صمد، همانگونه که در «کچل کفتر باز» نظم حاکم بر زندگی را به چالش میکشد، در مقالاتی که در جایگاه یک معلم و کارشناس آموزش مینویسد نیز، نظام آموزشی مرکزمحور و تمرکزگرا را به طور جدی نقد میکند و مردود می شمارد.
بهرنگی در مقالات کتاب «کندوکاو در مسائل تربیتی ایران» به نمودهای مختلف تمرکز به عنوان یکی از ویژگیهای نظام آموزشی ایران میپردازد و آثار منفی آن را در اداره مدرسه، رفتار و واکنش معلم و دانش آموز و ناکارآمدی آموزش و کتابهای درسی، با بیان نمونههایی تجربی و عینی به نقد و گاهی تمسخر میگیرد و مهمتر آن که به عنوان یک اندیشمند در حوزه آموزش به ارائه راهکار برای حل این مسئله میپردازد.
در بخشی از کتاب «کندوکاو ...» مینویسد:
«برای بچه چابهار کتاب مینویسند و برای بچه گاوگان برنامه تنظیم میکنند که مدرسه باید از اول مهرماه باز شود و معلمها هم از اول شهریورماه حاضر شوند و در آخر خرداد ماه هم درس تمام شود. دیگر غافلند که گاوگانیها تا آخر مهرماه هنوز انگورشان را نچیدهاند که بتوانند سرکلاس حاضر شوند و خردادماه هم که بشود باز توی باغ و مزرعه لازمند و در شهریور ماه سرشان آنقدر شلوغ است که اغلب، روز امتحان و مواد تجدیدی خود را فراموش میکنند.»(صفحه ۶۴)
یا در مورد تدوین کتابهای درسی بدون در نظر گرفتن تنوع جغرافیایی و فرهنگی مناطق مختلف ایران، که از نمودهای سلطه فرهنگ تمرکزگراست، مینویسد؛
«مولفان کتاب، وقت نوشتن آن خیال می کردهاند که بچه درسخوان ایرانی یعنی چندصد نفر بچه تر و تمیز خود و آشنایان.... مولفان خواسته اند کتابی تألیف کنند دارای مطلب های شهری و روستایی که در تمام نقاط ایران استفاده شود؛ هم در تهرانِ پایتخت... و هم در «آخیرجان» که محل کار من است. دهی مانند هزاران ده ناشناخته ایران که کدخدایی دارد و منی و یک «بابِ اولیا»، برای نذر و نیاز وقتی که بارندگی نشود یا سردرختی ها را سرما بزند.(صفحه ۶۷ و ۶۶)
... تمام نوشته های کتاب مخصوص شهر و قابل فهم آن دسته از فارسی زبانان اعیان و اشراف، نه حتی بچههای بیچیز شهری است.
شاگرد که از زندگی خود چیزی در کتاب نیافت، تکلیف روشن است. به زور متهواره که نمیشود یاد داد.»( صفحه۶۹)
آنگاه است که به رنج معلمی در چنین نظامی میپردازد که معلم را بسان خدمتگزاری مطیع میخواهد که بدون توجه به موقعیت یگانهی هر کلاس و هر دانشآموز به عنوان فردی خاص، ماشین وار تابع بخشنامهها و آیین نامه هایی باشد که از مرکز صادر شده و مدرسه و معلم را در پایین ترین سطح هرم، به عنوان مجری صرف میخواهد؛
«... معلمی که خوب درک میکند و شاگردش را میان لغتهای ناآشنا و آداب و رسوم عجیب و غریب سرگردان مییابد و میبیند که مجبور است چیزهایی در مغز او فرو کند که هیچکدام برایش لازم نیست و زیانبخش هم هست، دائم در رنج است.»
و شاگردی که با احساس بیگانگی با محتوای آموزشی ارائه شده در کتاب درسیاش، ناخودآگاه در مقابل یادگیری آن مقاومت میکند یا اساسا حتی اگر بخواهد، چیزی درک نمیکند و گرهی از زندگیاش گشوده نمیشود.
«شاگرد هم اگر فشار بیاورندش، لج می کند و چیزی یاد نمیگیرد. ... یک عمارت خیلی قشنگ در کتاب کشیدهاند و نوشتهاند: دبستان. (نمیتواند باور کند) چون که مدرسه خودشان دو اتاق کاهگلی است و پا که به زمین میزنی یک وجب خاک بالا می آید. ... کودک چیزهای عینی را زود باور میکند و یاد میگیرد؛ وقتی مدرسه دواتاقه کاهگلی ده خودش جلو چشم است، چطوری باور کند که مدرسه غیر از این میشود.»
و نکته دیگر اینکه؛
«شاگردی که فارسی حرفزدن را بلد نباشد، طبعا دیگر درسها را هم که به زبان فارسی است، نخواهد توانست یاد بگیرد و پس بدهد. دبیر تاریخ هم مجبور است درسش را به سیاق قرائت فارسی بدهد و اگر پاداد شاگردان هم یک دفتر لغت مخصوص تاریخ داشته باشند.
👇 ادامه در پست بعد
🔺به یاد معلمی اندیشمند و منتقد
✍ محمدتقی فلاحی
🔹 نهم شهریورماه یادآور معلمی متفاوت است. #صمد_بهرنگی را بیش و پیش از هر چیز شاید با ماهی سیاه کوچولو، افسانه های آذربایجان و بهخصوص اولدوز و کلاغها یش بشناسیم؛ اما بدون کاستن از نقش تاثیرگذار او در ادبیات کودکان این سرزمین که وجههای جهانی هم به خود گرفت، لازم است وجوه دیگر اندیشه و زیست او نیز مورد توجه قرارگیرد.
🔹 شیوه زیست صمد گویای آن است که معلمی برای او نه یک شغل که دلمشغولی و موضوع عمدهی زندگی و مبارزه او بود؛ به ویژه تاثیر گرفته از عشق به محرومترین کودکانی که خود نیز از میان آنان برخاسته بود و با تمام توان تلاش میکرد با ترویج آگاهی و دانش، با جهل و محرومیت و هر آن چه به رکود و سکون منجر میشود، مقابله کند. قصهها، مقالات و معلمی کردن صمد در برخی از محرومترین روستاهای آذربایجان، گواهی بر این ادعاست.
روح آزادیخواه صمد، همانگونه که در «کچل کفتر باز» نظم حاکم بر زندگی را به چالش میکشد، در مقالاتی که در جایگاه یک معلم و کارشناس آموزش مینویسد نیز، نظام آموزشی مرکزمحور و تمرکزگرا را به طور جدی نقد میکند و مردود می شمارد.
بهرنگی در مقالات کتاب «کندوکاو در مسائل تربیتی ایران» به نمودهای مختلف تمرکز به عنوان یکی از ویژگیهای نظام آموزشی ایران میپردازد و آثار منفی آن را در اداره مدرسه، رفتار و واکنش معلم و دانش آموز و ناکارآمدی آموزش و کتابهای درسی، با بیان نمونههایی تجربی و عینی به نقد و گاهی تمسخر میگیرد و مهمتر آن که به عنوان یک اندیشمند در حوزه آموزش به ارائه راهکار برای حل این مسئله میپردازد.
در بخشی از کتاب «کندوکاو ...» مینویسد:
«برای بچه چابهار کتاب مینویسند و برای بچه گاوگان برنامه تنظیم میکنند که مدرسه باید از اول مهرماه باز شود و معلمها هم از اول شهریورماه حاضر شوند و در آخر خرداد ماه هم درس تمام شود. دیگر غافلند که گاوگانیها تا آخر مهرماه هنوز انگورشان را نچیدهاند که بتوانند سرکلاس حاضر شوند و خردادماه هم که بشود باز توی باغ و مزرعه لازمند و در شهریور ماه سرشان آنقدر شلوغ است که اغلب، روز امتحان و مواد تجدیدی خود را فراموش میکنند.»(صفحه ۶۴)
یا در مورد تدوین کتابهای درسی بدون در نظر گرفتن تنوع جغرافیایی و فرهنگی مناطق مختلف ایران، که از نمودهای سلطه فرهنگ تمرکزگراست، مینویسد؛
«مولفان کتاب، وقت نوشتن آن خیال می کردهاند که بچه درسخوان ایرانی یعنی چندصد نفر بچه تر و تمیز خود و آشنایان.... مولفان خواسته اند کتابی تألیف کنند دارای مطلب های شهری و روستایی که در تمام نقاط ایران استفاده شود؛ هم در تهرانِ پایتخت... و هم در «آخیرجان» که محل کار من است. دهی مانند هزاران ده ناشناخته ایران که کدخدایی دارد و منی و یک «بابِ اولیا»، برای نذر و نیاز وقتی که بارندگی نشود یا سردرختی ها را سرما بزند.(صفحه ۶۷ و ۶۶)
... تمام نوشته های کتاب مخصوص شهر و قابل فهم آن دسته از فارسی زبانان اعیان و اشراف، نه حتی بچههای بیچیز شهری است.
شاگرد که از زندگی خود چیزی در کتاب نیافت، تکلیف روشن است. به زور متهواره که نمیشود یاد داد.»( صفحه۶۹)
آنگاه است که به رنج معلمی در چنین نظامی میپردازد که معلم را بسان خدمتگزاری مطیع میخواهد که بدون توجه به موقعیت یگانهی هر کلاس و هر دانشآموز به عنوان فردی خاص، ماشین وار تابع بخشنامهها و آیین نامه هایی باشد که از مرکز صادر شده و مدرسه و معلم را در پایین ترین سطح هرم، به عنوان مجری صرف میخواهد؛
«... معلمی که خوب درک میکند و شاگردش را میان لغتهای ناآشنا و آداب و رسوم عجیب و غریب سرگردان مییابد و میبیند که مجبور است چیزهایی در مغز او فرو کند که هیچکدام برایش لازم نیست و زیانبخش هم هست، دائم در رنج است.»
و شاگردی که با احساس بیگانگی با محتوای آموزشی ارائه شده در کتاب درسیاش، ناخودآگاه در مقابل یادگیری آن مقاومت میکند یا اساسا حتی اگر بخواهد، چیزی درک نمیکند و گرهی از زندگیاش گشوده نمیشود.
«شاگرد هم اگر فشار بیاورندش، لج می کند و چیزی یاد نمیگیرد. ... یک عمارت خیلی قشنگ در کتاب کشیدهاند و نوشتهاند: دبستان. (نمیتواند باور کند) چون که مدرسه خودشان دو اتاق کاهگلی است و پا که به زمین میزنی یک وجب خاک بالا می آید. ... کودک چیزهای عینی را زود باور میکند و یاد میگیرد؛ وقتی مدرسه دواتاقه کاهگلی ده خودش جلو چشم است، چطوری باور کند که مدرسه غیر از این میشود.»
و نکته دیگر اینکه؛
«شاگردی که فارسی حرفزدن را بلد نباشد، طبعا دیگر درسها را هم که به زبان فارسی است، نخواهد توانست یاد بگیرد و پس بدهد. دبیر تاریخ هم مجبور است درسش را به سیاق قرائت فارسی بدهد و اگر پاداد شاگردان هم یک دفتر لغت مخصوص تاریخ داشته باشند.
👇 ادامه در پست بعد
👆 ادامه از پست قبل
_من خود وقتی در کلاس هفتم تاریخ تدریس می کردم، پیش از شروع درس لغتهای درس را درست مثل زنگ قرائت فارسی روی تخته سیاه مینوشتم و شاگردان رونوشت می کردند که پس از حفظ کردن آنها بتوانند کتاب تاریخشان را قرائت کنند و زور بزنند که از برش کنند.»
و راهکار ارائه میدهد که؛
«باید در تألیف کتابهای درسی- به خصوص کتابهای ابتدایی- اقتضای محلی را در نظر گرفت و برای هر استان کتابی جداگانه پرداخت و مواد آشنا و قابل فهمی در آن گنجاند تا نتیجهای نیکو گرفت.
... اگر هم برای استانهای فارسی زبان یک نوع کتاب نوشته میشود، استان آذربایجان باید کتاب فارسی بخصوصی داشته باشد که امکان و اقتضای محلی را در نظر گرفته باشد، با روشی آسان و ساده.
کتاب اولی که برای تدریس نه ماهه در مدرسههای تهران نوشته میشود، نمیتواند در همین مدت در مدرسههای آذربایجان درس داده شود و یاد داده شود.»
( صفحه ۷۲و ۷۳)
🔹 صمد به عنوان یک معلم آگاه و مسئول از دورافتادهترین نقاط ایران، برخی از ضعفهای بزرگ نظام آموزشی کشور را با روشنبینی دید، در هر کجا که توانست با شجاعت و صراحت، مطرح کرد و البته صدایش تنها در گوش تاریخ شنیده شد و جاودانهاش کرد.
یادش گرامی
♦️ پینوشت: تمامی نقل قولها از کتاب «کندوکاو در مسائل تربیتی ایران» نوشته صمد بهرنگی
#صمد_بهرنگی
📚کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
🆔 @kasenfi
_من خود وقتی در کلاس هفتم تاریخ تدریس می کردم، پیش از شروع درس لغتهای درس را درست مثل زنگ قرائت فارسی روی تخته سیاه مینوشتم و شاگردان رونوشت می کردند که پس از حفظ کردن آنها بتوانند کتاب تاریخشان را قرائت کنند و زور بزنند که از برش کنند.»
و راهکار ارائه میدهد که؛
«باید در تألیف کتابهای درسی- به خصوص کتابهای ابتدایی- اقتضای محلی را در نظر گرفت و برای هر استان کتابی جداگانه پرداخت و مواد آشنا و قابل فهمی در آن گنجاند تا نتیجهای نیکو گرفت.
... اگر هم برای استانهای فارسی زبان یک نوع کتاب نوشته میشود، استان آذربایجان باید کتاب فارسی بخصوصی داشته باشد که امکان و اقتضای محلی را در نظر گرفته باشد، با روشی آسان و ساده.
کتاب اولی که برای تدریس نه ماهه در مدرسههای تهران نوشته میشود، نمیتواند در همین مدت در مدرسههای آذربایجان درس داده شود و یاد داده شود.»
( صفحه ۷۲و ۷۳)
🔹 صمد به عنوان یک معلم آگاه و مسئول از دورافتادهترین نقاط ایران، برخی از ضعفهای بزرگ نظام آموزشی کشور را با روشنبینی دید، در هر کجا که توانست با شجاعت و صراحت، مطرح کرد و البته صدایش تنها در گوش تاریخ شنیده شد و جاودانهاش کرد.
یادش گرامی
♦️ پینوشت: تمامی نقل قولها از کتاب «کندوکاو در مسائل تربیتی ایران» نوشته صمد بهرنگی
#صمد_بهرنگی
📚کانال صنفی معلمان ایران
🔸🔸🔸
🆔 @kasenfi