🔴 🔻پیشنهادی به آموزگاران و نهادهای صنفی معلمان
✏ علی معظمی
🔘 روزهای غریبی را میگذرانیم. معلوم نیست تا چند ماه دیگر کدامیک از ما زنده باشیم. معلوم نیست اوضاع کشور بعد از عبور از بحران بیماری کرونا چگونه باشد.
◽در این روزها که حتی آمار رسمی جانباختگان به بالای روزی صد نفر رسیده و کشتاری تمامعیار در جریان است، فکر کردن به عاقبت بحران ذهن را در اقیانوسی از اندوه غرق میکند؛ خصوصاً وقتی همه حسابها میگویند که قربانیان اصلی ستمدیدگان و بیپناهترینها خواهند بود.
◽به واسطه این بحران شاید بیش از هر زمان دیگری در نیم قرن اخیر اهمیت علم و اهمیت آموزش عمومی علم برای گروههای بزرگی از مردم پررنگ شده است و بسیاری به خوبی دریافتهاند که فاصله آموختن علم و ناآموختنش فاصله مرگ و زندگی است.
👈🏾 کسانی که امروز و با این بهای سنگین اهمیت این موضوع پیش چشمشان روشن شده است باید بکوشند خواست آموزش همگانی علوم را به خواستی عمومی تبدیل کنند و باید برای تحقق آن نیز بکوشند. امری که البته محتاج گامهایی بسیار بلند است.
#یادداشت_روز
در #میدان بخوانید👇🏾
🔗http://medn.me/bW
🔻🔻🔻
🔻🔻🔻🔻
🔹 #کانال_صنفی_معلمان
🆔 @kasenfi
👇👇👇
https://tttttt.me/kasenfi
✏ علی معظمی
🔘 روزهای غریبی را میگذرانیم. معلوم نیست تا چند ماه دیگر کدامیک از ما زنده باشیم. معلوم نیست اوضاع کشور بعد از عبور از بحران بیماری کرونا چگونه باشد.
◽در این روزها که حتی آمار رسمی جانباختگان به بالای روزی صد نفر رسیده و کشتاری تمامعیار در جریان است، فکر کردن به عاقبت بحران ذهن را در اقیانوسی از اندوه غرق میکند؛ خصوصاً وقتی همه حسابها میگویند که قربانیان اصلی ستمدیدگان و بیپناهترینها خواهند بود.
◽به واسطه این بحران شاید بیش از هر زمان دیگری در نیم قرن اخیر اهمیت علم و اهمیت آموزش عمومی علم برای گروههای بزرگی از مردم پررنگ شده است و بسیاری به خوبی دریافتهاند که فاصله آموختن علم و ناآموختنش فاصله مرگ و زندگی است.
👈🏾 کسانی که امروز و با این بهای سنگین اهمیت این موضوع پیش چشمشان روشن شده است باید بکوشند خواست آموزش همگانی علوم را به خواستی عمومی تبدیل کنند و باید برای تحقق آن نیز بکوشند. امری که البته محتاج گامهایی بسیار بلند است.
#یادداشت_روز
در #میدان بخوانید👇🏾
🔗http://medn.me/bW
🔻🔻🔻
🔻🔻🔻🔻
🔹 #کانال_صنفی_معلمان
🆔 @kasenfi
👇👇👇
https://tttttt.me/kasenfi
میدان
پیشنهادی به آموزگاران و نهادهای صنفی معلمان
روزهای غریبی را میگذرانیم. معلوم نیست تا چند ماه دیگر کدامیک از ما زنده باشیم. معلوم نیست اوضاع کشور بعد از عبور از بحران بیماری کرونا چگونه باشد. کشاکشی سریع در جریان است که در آن گویی به واسطه این بیماری واگیردار بخش بزرگی از تضادهای جامعه ایرانی همزمان…
Forwarded from مدرسه رهایی
⭕️ اقلیت خائن چه کسانی بودند؟
#یادداشت_روز
۱۷ تیر ۱۴۰۳
در طول انتخابات یکی از هشتگهای پر تکرار برای توصیف رای دهندگان #اقلیت_خائن بود. که بیشتر توسط بخشی از اپوزیسیون و عمدتا خارجنشین زده میشد. در کنار آن برخی اعلام مواضع توسط افراد به این صورت بود که رای دهندگان را کسانی توصیف میکردند که بدون در نظر گرفتن خونهای ریخته شده انگشت به خون جانباختگان راه آزادی و برابری میزدند. به عنوان مثال خانوادههای جانباختگان برای بیدار کردن وجدانهای خفته از این ادبیات استفاده میکردند. با اندکی تامل این ادبیات خانوادههای دادخواه قابل درک است چرا که آنان عزیزان خود را روانه گورستان کردند و نمایندگان دو جناح در نمایش انتخابات بالفعل قاتلان فرزندان این سرزمین بوده و هستند اما سوال این است آیا تمام رای دهندگان خائن هستند؟ اطلاق اقلیت خائن به چه کسانی درست است؟
🔸اول اینکه با فرض درست بودن آمار مشارکت، رای دهندگان در هر دو دوره اقلیت هستند و اگر بخواهیم با همان استدلال ظریف( که در دور اول گفت، ۶۰ درصد رای ندادند و ۲۰ درصد به پزشکیان رای دادند پس ۸۰ درصد مخالف جلیلی هستند) پزشکیان رییسجمهور نظام و تنها ۲۵ درصد مردم ایران است پس رایدهندگان به باند استمرارطلبان در اقلیت آشکار هستند.
🔸دوم اینکه آیا این جمعیت ۲۵ درصدی همه یک دست هستند و از منافع یکسان برخوردارند؟ آیا همه خائن هستند یا تنها بخشی به خونهای به ناحق ریخته شده خیانت نمودهاند؟ در پاسخ باید گفت حساب کارگزاران نظام و کسانی که رانت و قدرت داشته و خواهند داشت که اظهر من الشمس است آنها از صدر تا ذیل از #خاتمی و #کروبی تا #ظریف و #آذریجهرمی و تمام جبهه موسوم به اصلاحطلبان خائن به آرمانهای ملت ایران هستند چرا که بارها از پشت به اعتماد این مردم خنجر زدهاند.
آن دسته از روشنفکرنمایان از #غنینژاد سینهچاک سرمایهداری هار تا #اباذری مدعی و مخالف نئولیبرالیسم و از #سروش تا #داوریاردکانی و به قول دوستی هیات حاکمه فاسد علوم اجتماعی و ... که نقش روشنفکر وابسته به جناحی از حکومت را بازی کردند خائنتر از کارگزاران استمرارطلب هستند آنها سرکوب دانشگاه و دانشجویان و زنان و کودکان را دیدهاند اما با شامورتیبازی و جلیلی هراسی از منتهیالیه راست تا چپ در آغوش هم غش کردند تا لکه ننگی بر دامانشان ثبت گردد.
در بین معلمان و کارگران، تشکلهای وابسته و زرد و فعالان منفردی که برای بهرهمندی از رانت و قدرت، مطالبات معیشتی را برای داغ کردن تنور انتخابات به کار بستند و چشم بر خون دانشآموزان به خون خفته بستند و عامل ستادی کاندیداهای دو جناح تبدیل شدند و مجری انتخابات گشتند در صورتی که میدانستند عامل تعرض به سفره کارگران و معلمان و پرستاران همین باندهای مافیایی هستند اگر خائن نیستند چه نام دارند؟
📌اما حساب آن بخش از مردم که به خاطر ترس از بیآیندگی، فقدان سازمان، گشودن راهی حداقلی و ... مقهور فضا شدند و انگشت خود را آلوده کردند را باید از این جماعت خائن جدا کرد. جوانانی که به غلط گمان میکنند استمرارطلبان کذاب برای آنها آزادی و کار میآورند را باید نقد کرد راه نشان داد و با آنان گفتگو نمود ولی به نظر اطلاق خائن به آنان شایسته نیست. معلم و کارگری که ناامیدانه و در غیاب آگاهی طبقاتی به دشمن طبقاتیاش رای میدهد را نباید با برچسب خائن راند.
باید قبول نماییم که کمپین انتخاباتی نامزدها به خصوص پزشکیان بسیار زیرکانه عمل نمودند و توانستند بخشی از مردم را پای صندوق رای بکشانند.
این جماعت که رای دادند اما نه رانتی نصیبشان خواهد شد و نه قدرتی و نیروی ایدئولوژیک سیستم حاکم نیستند حسابشان از #اقلیت_خائن جداست. نیروهای مترقی و پیشرو باید جامعه خود را خوب بشناسند و مانند #فاشیستهای_راست مردم را محکوم ننمایند. این بخش از رای دهندگان نیروهای بالقوه اعتراضات فردا هستند که به زودی از آنان #من_پشیمانم را خواهیم شنید در حالی که امثال #کیوان_صمیمی در حال توجیه رای خود و داستانسرایی هستند.
✅ ما یادمان نمیرود که وقتی بر اثر بیکفایتی و خیانت خاتمی، دولت احمدینژاد سر بر آورد همین روشنفکرنماها او را محصول انتخاب طبقه فرودست و معلمان میدانستند و همین معلمان چگونه در مقابل مجلس بزرگترین تجمع تاریخ خود را در سال ۱۳۸۵ رقم زدند و بهایش را پرداختند و باز همین معلمان چگونه پیش از قیام ژینا در تجمعات گسترده در سال ۱۴۰۰ خیابانها را تسخیر کردند. حساب معلمانی که رای دادند از حساب کسانی که معلمان را پای صندوقهای رای کشاندند و به دنبال میوهچینی از مطالبهگری معلمان هستند جداست.
ما به همرنجان خود که بنابر هر دلیلی راه ما را انتخاب نکردند خائن نمیگوییم ولی با آنان برخورد انتقادی و حسابشان را از اقلیت خائن جدا میکنیم.
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
#یادداشت_روز
۱۷ تیر ۱۴۰۳
در طول انتخابات یکی از هشتگهای پر تکرار برای توصیف رای دهندگان #اقلیت_خائن بود. که بیشتر توسط بخشی از اپوزیسیون و عمدتا خارجنشین زده میشد. در کنار آن برخی اعلام مواضع توسط افراد به این صورت بود که رای دهندگان را کسانی توصیف میکردند که بدون در نظر گرفتن خونهای ریخته شده انگشت به خون جانباختگان راه آزادی و برابری میزدند. به عنوان مثال خانوادههای جانباختگان برای بیدار کردن وجدانهای خفته از این ادبیات استفاده میکردند. با اندکی تامل این ادبیات خانوادههای دادخواه قابل درک است چرا که آنان عزیزان خود را روانه گورستان کردند و نمایندگان دو جناح در نمایش انتخابات بالفعل قاتلان فرزندان این سرزمین بوده و هستند اما سوال این است آیا تمام رای دهندگان خائن هستند؟ اطلاق اقلیت خائن به چه کسانی درست است؟
🔸اول اینکه با فرض درست بودن آمار مشارکت، رای دهندگان در هر دو دوره اقلیت هستند و اگر بخواهیم با همان استدلال ظریف( که در دور اول گفت، ۶۰ درصد رای ندادند و ۲۰ درصد به پزشکیان رای دادند پس ۸۰ درصد مخالف جلیلی هستند) پزشکیان رییسجمهور نظام و تنها ۲۵ درصد مردم ایران است پس رایدهندگان به باند استمرارطلبان در اقلیت آشکار هستند.
🔸دوم اینکه آیا این جمعیت ۲۵ درصدی همه یک دست هستند و از منافع یکسان برخوردارند؟ آیا همه خائن هستند یا تنها بخشی به خونهای به ناحق ریخته شده خیانت نمودهاند؟ در پاسخ باید گفت حساب کارگزاران نظام و کسانی که رانت و قدرت داشته و خواهند داشت که اظهر من الشمس است آنها از صدر تا ذیل از #خاتمی و #کروبی تا #ظریف و #آذریجهرمی و تمام جبهه موسوم به اصلاحطلبان خائن به آرمانهای ملت ایران هستند چرا که بارها از پشت به اعتماد این مردم خنجر زدهاند.
آن دسته از روشنفکرنمایان از #غنینژاد سینهچاک سرمایهداری هار تا #اباذری مدعی و مخالف نئولیبرالیسم و از #سروش تا #داوریاردکانی و به قول دوستی هیات حاکمه فاسد علوم اجتماعی و ... که نقش روشنفکر وابسته به جناحی از حکومت را بازی کردند خائنتر از کارگزاران استمرارطلب هستند آنها سرکوب دانشگاه و دانشجویان و زنان و کودکان را دیدهاند اما با شامورتیبازی و جلیلی هراسی از منتهیالیه راست تا چپ در آغوش هم غش کردند تا لکه ننگی بر دامانشان ثبت گردد.
در بین معلمان و کارگران، تشکلهای وابسته و زرد و فعالان منفردی که برای بهرهمندی از رانت و قدرت، مطالبات معیشتی را برای داغ کردن تنور انتخابات به کار بستند و چشم بر خون دانشآموزان به خون خفته بستند و عامل ستادی کاندیداهای دو جناح تبدیل شدند و مجری انتخابات گشتند در صورتی که میدانستند عامل تعرض به سفره کارگران و معلمان و پرستاران همین باندهای مافیایی هستند اگر خائن نیستند چه نام دارند؟
📌اما حساب آن بخش از مردم که به خاطر ترس از بیآیندگی، فقدان سازمان، گشودن راهی حداقلی و ... مقهور فضا شدند و انگشت خود را آلوده کردند را باید از این جماعت خائن جدا کرد. جوانانی که به غلط گمان میکنند استمرارطلبان کذاب برای آنها آزادی و کار میآورند را باید نقد کرد راه نشان داد و با آنان گفتگو نمود ولی به نظر اطلاق خائن به آنان شایسته نیست. معلم و کارگری که ناامیدانه و در غیاب آگاهی طبقاتی به دشمن طبقاتیاش رای میدهد را نباید با برچسب خائن راند.
باید قبول نماییم که کمپین انتخاباتی نامزدها به خصوص پزشکیان بسیار زیرکانه عمل نمودند و توانستند بخشی از مردم را پای صندوق رای بکشانند.
این جماعت که رای دادند اما نه رانتی نصیبشان خواهد شد و نه قدرتی و نیروی ایدئولوژیک سیستم حاکم نیستند حسابشان از #اقلیت_خائن جداست. نیروهای مترقی و پیشرو باید جامعه خود را خوب بشناسند و مانند #فاشیستهای_راست مردم را محکوم ننمایند. این بخش از رای دهندگان نیروهای بالقوه اعتراضات فردا هستند که به زودی از آنان #من_پشیمانم را خواهیم شنید در حالی که امثال #کیوان_صمیمی در حال توجیه رای خود و داستانسرایی هستند.
✅ ما یادمان نمیرود که وقتی بر اثر بیکفایتی و خیانت خاتمی، دولت احمدینژاد سر بر آورد همین روشنفکرنماها او را محصول انتخاب طبقه فرودست و معلمان میدانستند و همین معلمان چگونه در مقابل مجلس بزرگترین تجمع تاریخ خود را در سال ۱۳۸۵ رقم زدند و بهایش را پرداختند و باز همین معلمان چگونه پیش از قیام ژینا در تجمعات گسترده در سال ۱۴۰۰ خیابانها را تسخیر کردند. حساب معلمانی که رای دادند از حساب کسانی که معلمان را پای صندوقهای رای کشاندند و به دنبال میوهچینی از مطالبهگری معلمان هستند جداست.
ما به همرنجان خود که بنابر هر دلیلی راه ما را انتخاب نکردند خائن نمیگوییم ولی با آنان برخورد انتقادی و حسابشان را از اقلیت خائن جدا میکنیم.
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
Forwarded from مدرسه رهایی
⭕️ ۱۸ تیر ۱۳۷۸ سرآغاز عبور از اصلاحطلبان
#یادداشت_روز
امروز ۱۸ تیر یادآور حمله وحشیانه به دانشجویان و کوی دانشگاه است. آن زمان پروژه بازی اصلاحطلبان برای فریب مردم در اول راه بود هنگامی که دانشجویان برای اعتراض به وضعیت موجود و سرکوب و سانسور به میدان آمدند دولت خاتمی در برابر حمله #گاز_انبری قالیباف و بسیجیهای مورد حمایت، عقبنشینی کرد و چهره واقعی خود را نشان داد.
اعتراضات که در ابتدا در تهران شروع و توسط دانشجویان حامی خاتمی در دفتر تحکیم وحدت گسترش یافت از مدیریت آنان خارج و تمام دانشجویان در اکثر دانشگاهها به آن پیوستند و رادیکال شد. #حسن_روحانی در نماز جمعه درخواست برخورد شدید با اغتشاشگران را نمود و اصلاحطلبان با پشت کردن به شعارهای خود با جناح رقیب دانشجویان را سرکوب نمودند.
اما اصلاحطلبان که همواره به دنبال میوهچینی از اعتراضات بودند با طرح شعار «ایران برای همه ایرانیان و رسیدگی به پرونده کوی دانشگاه تهران و کشتار دانشجویان دانشگاه #تبریز » بر موج انتخابات در مجلس ششم سوار شدند و اکثریت مجلس را از آن خود کردند حالا مجلس و دولت در دست آنان بود و همین باعث شد که نتوانند هنگامی که از شعارهای خود عقب نشینی می کردند چهره فریبکارانه خود را پنهان نمایند.
بعد از کوی و تشکیل مجلس ششم وقتی اولین نشانههای استمرارطلبی بارز شد سال ۷۹ جمعی از فعالان دانشجویی درون همان دفترتحکیم تز «عبور از خاتمی» را مطرح کردند و متهم به تندروی از سوی تمام جناح های درونی اصلاحطلبان شدند. بسیاری از عبور کنندگان از خاتمی در سال ۸۴ به دامن کروبی و معین و بعدا رفسنجانی برگشتند تا به #احمدینژاد مجال ندهند این نشان می داد که آنان هنوز دلباخته اصلاح طلبان بودند چرا که سال ۸۸ باز به بهانه «نه به احمدی نژاد» به دامان کروبی و میرحسین غش کردند و باز درس نگرفتند و در سال 92 و 96 سر از ستادهای روحانی در آوردند تا رییسی رای نیاورد. امروز خوشبختانه بخشی از آن افراد به جمع تحریمی ها پیوستند و از #رقیب_هراسی فاصله گرفتند.
اما کسانی که بدنه اصلی ستاد پزشکیان را تشکیل میدادند همان بخشی از اصلاح طلبان و حامیانشان بودند که #عبور_از_خاتمی را تندروی تلقی می کردند این جماعت از سال ۷۶ به خاطر برخورداری از رانت و ثروت فربه شدند و با همان شیوه ای که برای خاتمی و روحانی بازار گرمی کردند #پزشکیان را با فریبکاری و رقیب هراسی بی آنکه مسئولیت خود را در استمرار وضعیت موجود به عهده بگیرند روانه پاستور کردند تا بر سر سفره انقلاب نشسته، مردم را چپاول و غارت کنند و مزد خوش خدمتی به نظام و رهبری را بگیرند آنان هیچگاه دغدغه دموکراسی و آزادی نداشته و ندارند.
هدف نوشتن در مورد عاقبت عبور کنندگان از خاتمی و مخالفانشان نبود هدف آشکار نمودن وجه افشاگرانه حادثه کوی دانشگاه بود. این حادثه اگر چه زخم های فراوانی بر تن دانشگاه گذاشت و جانهای عزیزی چون #عزت_ابراهیمنژاد را گرفت و هنوز مادر #سعید_زینالی از سرنوشت فرزندش بیخبر است اما بعد از وقایع و اعتراضات اسلامشهر، قزوین و مشهد در نیمه اول دهه هفتاد، مهمترین حرکت اعتراضی و سرکوب شده بعد از دهه شصت بود. دانشجویان هزینه دادند اما مسیر جدیدی گشودند همان زمان چهره واقعی و منافقانه استمرارطلبان برای وجدان های آگاه رو شد و نشان داد که دخیل بستن به این جماعت چیزی نصیب مردم به خصوص اکثریت فرودست نمیکند.
کوی دانشگاه سر آغاز عبور از اصلاح طلبان بود و دانشجویان پیشرو در دی ۹۶ آخرین میخ ها را بر تابوت این باند مافیایی کوبیدند هنگامی که اتمام ماجرا را فریاد زدند.
#اصلاحطلب_اصولگرا
#دیگه_تمومه_ماجرا
#کوی_دانشگاه
#نه_به_انتصابات
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
#یادداشت_روز
امروز ۱۸ تیر یادآور حمله وحشیانه به دانشجویان و کوی دانشگاه است. آن زمان پروژه بازی اصلاحطلبان برای فریب مردم در اول راه بود هنگامی که دانشجویان برای اعتراض به وضعیت موجود و سرکوب و سانسور به میدان آمدند دولت خاتمی در برابر حمله #گاز_انبری قالیباف و بسیجیهای مورد حمایت، عقبنشینی کرد و چهره واقعی خود را نشان داد.
اعتراضات که در ابتدا در تهران شروع و توسط دانشجویان حامی خاتمی در دفتر تحکیم وحدت گسترش یافت از مدیریت آنان خارج و تمام دانشجویان در اکثر دانشگاهها به آن پیوستند و رادیکال شد. #حسن_روحانی در نماز جمعه درخواست برخورد شدید با اغتشاشگران را نمود و اصلاحطلبان با پشت کردن به شعارهای خود با جناح رقیب دانشجویان را سرکوب نمودند.
اما اصلاحطلبان که همواره به دنبال میوهچینی از اعتراضات بودند با طرح شعار «ایران برای همه ایرانیان و رسیدگی به پرونده کوی دانشگاه تهران و کشتار دانشجویان دانشگاه #تبریز » بر موج انتخابات در مجلس ششم سوار شدند و اکثریت مجلس را از آن خود کردند حالا مجلس و دولت در دست آنان بود و همین باعث شد که نتوانند هنگامی که از شعارهای خود عقب نشینی می کردند چهره فریبکارانه خود را پنهان نمایند.
بعد از کوی و تشکیل مجلس ششم وقتی اولین نشانههای استمرارطلبی بارز شد سال ۷۹ جمعی از فعالان دانشجویی درون همان دفترتحکیم تز «عبور از خاتمی» را مطرح کردند و متهم به تندروی از سوی تمام جناح های درونی اصلاحطلبان شدند. بسیاری از عبور کنندگان از خاتمی در سال ۸۴ به دامن کروبی و معین و بعدا رفسنجانی برگشتند تا به #احمدینژاد مجال ندهند این نشان می داد که آنان هنوز دلباخته اصلاح طلبان بودند چرا که سال ۸۸ باز به بهانه «نه به احمدی نژاد» به دامان کروبی و میرحسین غش کردند و باز درس نگرفتند و در سال 92 و 96 سر از ستادهای روحانی در آوردند تا رییسی رای نیاورد. امروز خوشبختانه بخشی از آن افراد به جمع تحریمی ها پیوستند و از #رقیب_هراسی فاصله گرفتند.
اما کسانی که بدنه اصلی ستاد پزشکیان را تشکیل میدادند همان بخشی از اصلاح طلبان و حامیانشان بودند که #عبور_از_خاتمی را تندروی تلقی می کردند این جماعت از سال ۷۶ به خاطر برخورداری از رانت و ثروت فربه شدند و با همان شیوه ای که برای خاتمی و روحانی بازار گرمی کردند #پزشکیان را با فریبکاری و رقیب هراسی بی آنکه مسئولیت خود را در استمرار وضعیت موجود به عهده بگیرند روانه پاستور کردند تا بر سر سفره انقلاب نشسته، مردم را چپاول و غارت کنند و مزد خوش خدمتی به نظام و رهبری را بگیرند آنان هیچگاه دغدغه دموکراسی و آزادی نداشته و ندارند.
هدف نوشتن در مورد عاقبت عبور کنندگان از خاتمی و مخالفانشان نبود هدف آشکار نمودن وجه افشاگرانه حادثه کوی دانشگاه بود. این حادثه اگر چه زخم های فراوانی بر تن دانشگاه گذاشت و جانهای عزیزی چون #عزت_ابراهیمنژاد را گرفت و هنوز مادر #سعید_زینالی از سرنوشت فرزندش بیخبر است اما بعد از وقایع و اعتراضات اسلامشهر، قزوین و مشهد در نیمه اول دهه هفتاد، مهمترین حرکت اعتراضی و سرکوب شده بعد از دهه شصت بود. دانشجویان هزینه دادند اما مسیر جدیدی گشودند همان زمان چهره واقعی و منافقانه استمرارطلبان برای وجدان های آگاه رو شد و نشان داد که دخیل بستن به این جماعت چیزی نصیب مردم به خصوص اکثریت فرودست نمیکند.
کوی دانشگاه سر آغاز عبور از اصلاح طلبان بود و دانشجویان پیشرو در دی ۹۶ آخرین میخ ها را بر تابوت این باند مافیایی کوبیدند هنگامی که اتمام ماجرا را فریاد زدند.
#اصلاحطلب_اصولگرا
#دیگه_تمومه_ماجرا
#کوی_دانشگاه
#نه_به_انتصابات
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
Forwarded from مدرسه رهایی
⭕️ اخراج، بازنمایی آموزش و پرورش به مثابه اردوگاه
به بهانه ادامه اخراج معلمان معترض
#یادداشت_روز، ۲۲ تیر ۱۴۰۳
آموزش و پرورش امنیتی که تفکر نظامیگریِ ولایتمحورِ خشونتگرا بیش از هر امری در آن جاری و ساری است رفته رفته از وضعیت پادگان به وضعیت اردوگاه شیفت کرده است.
مسئولیت این برساخت ضد انسانی بر عهده حاکمیت خشونت پیشهای است که اعلان جنگ با معلمان و حمله مستقیم از طریق افسران قرارگاه هیئتهای تخلفات اداری و حراستها فرماندهی، طراحی و اجرا می شود.
در اردوگاه، انسان از هویت خویش تهی می کنند که باید به آن نیز اقرار کند و در آموزش و پرورش معلم را از هستی خویش، که با پذیرش بردگی محض معلم اش می نامند و در صورت عدم پذیرش، متخلفی که اخراج بهای آن است.
دو گانه اخراج/ بردگی، بر گرفته از منطق اردوگاه است که توسط عوامل ایدئولوژی منحطی عملی می گردد که داعیه رسیدن به قله توسط تنها اربابِ اردوگاه آفرینِ آن سند تحول نام گرفته است!!!
در آموزش و پرورش ما انسانِ ترازِ اردوگاه صادر می شود، انسانی که اندیشه را نیاموزد، پرسش را گناه بداند، به فرمان خداوندگار ایدئولوژی بر تخت پروکروستس دراز کشد و آن را راهی به سوی بهشت تلقی کند، رستگاری در بردگی محض ببیند و کالایی شود برای انباشت سودِ کار فرمایِ اعظم.
اخراج، صورت مدرن!! سنتی دیرینه در تاریخ استبداد است، نوشیدن جام شوکران توسط سقراط به جرم تشویش افکار جوانان به فرمان هیئت مرگ جباران، سرگذشت اسپینوزا و رانده شدن آن از جامعه، زنده زنده سوختن جیوردانو برونو فیلسوف ایتالیایی توسط اربابان قدرت و مذهب در آتش و شواهد بسیاری دیگر در تاریخ توحش.
کشته شدن خانعلی، صمد، هرمز گرجی بیانی، فرزاد کمانگر و...
و اکنون علاوه بر زندان که نمود خشونت عریان علیه عقلانیت است، از زرادخانه هیئتهای تخلفات اداری آغشته به سبعیت، که قلم را را به گور سپرده و درفش را بر دست گرفته، حکم اخراج فله ای صادر می شود که در توهم خویش نقش جباران را از چهره بزدایند، قدرت قانون و سلسله مراتب بوروکراسی را نمایندگی کنند!!. حال آنکه "والتر بنیامین" بخوبی نقاب از رخ تمدن برافکند و بدرستی گفت: هیچ سندی از تمدن وجود ندارد که همزمان سند توحش هم نباشد.
آری، اردوگاه در آموزش و پرورش بازنمایی می شود از خیل استخدام بردگان ایدئولوژی رسمی قدرت تا کشتن و مسموم کردن دانش آموزان و نیز اخراج دانش آموزان و معلمان.
🔴 همه ی ما ( کارگران، دانشآموزان ، معلمان) ایده اخراج را همان ایده سلاخی، گهواره یهودا، لوله تمساح و گیوتین می دانیم که در شیوه حکمرانی تان زنده و جاری است. و نیک می دانیم، مبارزه خود غایت است و خرد پیروز نهایی.
🔴 معتقدیم ساختار این اردوگاه و دم و دستگاه آن قطعا شکستنی است. خشم و خروش مقدسی در پشت دیوارهایتان انباشته، انسانهایی از ترس ترسیده در حال عصیاناند؛ سوژه های خود بنیادی که انقیاد و فرمانبری را تاب نمی آوردند، در قیام #زن_زندگی_آزادی رشد و هویت یافته، تخم رهایی در عقل کاشته و با رنجِ باطوم و ساچمه و تحقیر آن را آبیاری می کنند.
🔴 پیام این است: مبارزه خود غایت است، خرد پیروز نهایی.
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
به بهانه ادامه اخراج معلمان معترض
#یادداشت_روز، ۲۲ تیر ۱۴۰۳
آموزش و پرورش امنیتی که تفکر نظامیگریِ ولایتمحورِ خشونتگرا بیش از هر امری در آن جاری و ساری است رفته رفته از وضعیت پادگان به وضعیت اردوگاه شیفت کرده است.
مسئولیت این برساخت ضد انسانی بر عهده حاکمیت خشونت پیشهای است که اعلان جنگ با معلمان و حمله مستقیم از طریق افسران قرارگاه هیئتهای تخلفات اداری و حراستها فرماندهی، طراحی و اجرا می شود.
در اردوگاه، انسان از هویت خویش تهی می کنند که باید به آن نیز اقرار کند و در آموزش و پرورش معلم را از هستی خویش، که با پذیرش بردگی محض معلم اش می نامند و در صورت عدم پذیرش، متخلفی که اخراج بهای آن است.
دو گانه اخراج/ بردگی، بر گرفته از منطق اردوگاه است که توسط عوامل ایدئولوژی منحطی عملی می گردد که داعیه رسیدن به قله توسط تنها اربابِ اردوگاه آفرینِ آن سند تحول نام گرفته است!!!
در آموزش و پرورش ما انسانِ ترازِ اردوگاه صادر می شود، انسانی که اندیشه را نیاموزد، پرسش را گناه بداند، به فرمان خداوندگار ایدئولوژی بر تخت پروکروستس دراز کشد و آن را راهی به سوی بهشت تلقی کند، رستگاری در بردگی محض ببیند و کالایی شود برای انباشت سودِ کار فرمایِ اعظم.
اخراج، صورت مدرن!! سنتی دیرینه در تاریخ استبداد است، نوشیدن جام شوکران توسط سقراط به جرم تشویش افکار جوانان به فرمان هیئت مرگ جباران، سرگذشت اسپینوزا و رانده شدن آن از جامعه، زنده زنده سوختن جیوردانو برونو فیلسوف ایتالیایی توسط اربابان قدرت و مذهب در آتش و شواهد بسیاری دیگر در تاریخ توحش.
کشته شدن خانعلی، صمد، هرمز گرجی بیانی، فرزاد کمانگر و...
و اکنون علاوه بر زندان که نمود خشونت عریان علیه عقلانیت است، از زرادخانه هیئتهای تخلفات اداری آغشته به سبعیت، که قلم را را به گور سپرده و درفش را بر دست گرفته، حکم اخراج فله ای صادر می شود که در توهم خویش نقش جباران را از چهره بزدایند، قدرت قانون و سلسله مراتب بوروکراسی را نمایندگی کنند!!. حال آنکه "والتر بنیامین" بخوبی نقاب از رخ تمدن برافکند و بدرستی گفت: هیچ سندی از تمدن وجود ندارد که همزمان سند توحش هم نباشد.
آری، اردوگاه در آموزش و پرورش بازنمایی می شود از خیل استخدام بردگان ایدئولوژی رسمی قدرت تا کشتن و مسموم کردن دانش آموزان و نیز اخراج دانش آموزان و معلمان.
🔴 همه ی ما ( کارگران، دانشآموزان ، معلمان) ایده اخراج را همان ایده سلاخی، گهواره یهودا، لوله تمساح و گیوتین می دانیم که در شیوه حکمرانی تان زنده و جاری است. و نیک می دانیم، مبارزه خود غایت است و خرد پیروز نهایی.
🔴 معتقدیم ساختار این اردوگاه و دم و دستگاه آن قطعا شکستنی است. خشم و خروش مقدسی در پشت دیوارهایتان انباشته، انسانهایی از ترس ترسیده در حال عصیاناند؛ سوژه های خود بنیادی که انقیاد و فرمانبری را تاب نمی آوردند، در قیام #زن_زندگی_آزادی رشد و هویت یافته، تخم رهایی در عقل کاشته و با رنجِ باطوم و ساچمه و تحقیر آن را آبیاری می کنند.
🔴 پیام این است: مبارزه خود غایت است، خرد پیروز نهایی.
#مدرسه_رهایی
🔻🔺🔻
@edalatxah
Forwarded from مدرسه رهایی
⭕️ صندوق ذخیره فرهنگیان محلی برای غارت سرمایه معلمان
#یادداشت_روز ، ۲۳ تیر ۱۴۰۳
این روزها و با پایان عمر دولت رئیسی اخباری مبنی بر صدور بخشنامههای عزل و نصب دیده میشود و این باند مقابل را نگران کردهاست. کسانی که نسبت به این عزل و نصبها هشدار میدهند نگران مردم نیستند آنان به رانتی فکر میکنند که با رفتن اصولگرایان باید نصیب اصلاح طلبان شود. برای مردم عادی و طبقه کارگر تفاوتی نمیکند که چه کسی قرار است آنها را استثمار کند به عبارتی دعوای صورت گرفته یک دعوای باندی بر سر منابع ثروت و قدرت است.
باند اصلاح طلبان با زبان بیزبانی به باند اصولگرایان میگوید نوبت چپاول شما تمام شده است حالا نوبت ماست. گواه این ادعا دورههایی است که اصلاح طلبان آمدهاند و تغییری در وضعیت زندگی مردم نکرده است و یا اصولگرایان با شعارهای پرطمطراق به قدرت برگشته ولی بیش از گذشته مردم را تاراج کردهاند.
#صندوق_ذخیره_فرهنگیان با ثروت زیاد که از سرمایه فرهنگیان به وجود آمده یکی از آن بنگاههای اقتصادی است که باندهای مختلف برای تصاحب آن با هم رقابت میکنند. اینکه تشکلهای وابسته به اصلاحطلبان مانند انجمن اسلامی، سازمان معلمان و مجمع فرهنگیان داعیهدار حمایت از حقوق معلمان و به خصوص صندوق ذخیره فرهنگیان هستند جای بسی تامل است.
اگر امروز آنها نگران عزل و نصبها در درون صندوق هستند نگرانیشان بابت آن است که برای صندوق ذخیره فرهنگیان کیسه دوختهاند. باید اذعان نمود که وضعیت اسفبار صندوق نتیجه عملکرد تمام دولتها از خاتمی تا احمدی نژاد و از روحانی تا رئیسی است.
در زمان خاتمی این صندوق تحت سیطره وزیر وقت و باندش بود و محل غارت ثروت معلمان. در زمان احمدی نژاد این منبع رانت به نزدیکان وی منتقل شد و در زمان روحانی آنان بودند که اداره صندوق را بر عهده داشتند و نفرات خود را در موقعیتهای کلیدی قرار دادند با آمدن دولت رئیسی دوباره صندوق تحت نظارت و سیطره این باند قرار گرفت و حالا که صحبت از بازگشت اصلاح طلبان به پاستور است عدهای برای صندوق ذخیره فرهنگیان دندان تیز کردهاند.
به عنوان نمونه در دوره روحانی افراد حزبی و سیاسی وابسته به اصلاح طلبان و اعتدالیون پستهای صندوق ذخیره فرهنگیان را بین خود تقسیم نموده بودند مثلا سخنگوی حزب موسوم به اتحاد ملت ایران اسلامی فردی به نام #حسین_نورانینژاد در دوره روحانی مسئول روابط عمومی صندوق ذخیره فرهنگیان بوده است و افراد بسیاری مانند وی در ارکان صندوق نقش داشتهاند حالا هم که #عباس_عبدی و #طاهره_نقیئی و #فرج_کمیجانی نگران صندوق هستند نگرانیشان از این جنس است که مبادا این پستهای مدیریتی به اطرافیانشان نرسد.
البته باید تاکید نمود افشا کردن نقشه اصلاح طلبان در صندوق به معنای نادیده نگرفتن غارتگری باند مقابل نیست این تاکیدات برای آن است که نشان دهیم این جماعت نگران حقوق معلمان نیستند بلکه دلواپس منابع رانت و ثروت خود هستند.
اگر صندوق ذخیره فرهنگیان با سرمایه و به نام فرهنگیان است باید مدیریت آن به معلمان واگذار گردد و حق مالکیت آنان به رسمیت شناخته شود حالا باید روزهای بعد منتظر ماند و دید که با تغییر دولت چه کسانی بر مسند مدیریتی این صندوق قرار خواهند گرفت. کسانی که به عزل و نصبهای امروز معترضند ببینیم فردا چه کسانی را و از کدام حزب و جناح روانه صندوق میکنند زمان خود افشاکننده بسیاری چیزهاست.
#مدرسه_رهایی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
#یادداشت_روز ، ۲۳ تیر ۱۴۰۳
این روزها و با پایان عمر دولت رئیسی اخباری مبنی بر صدور بخشنامههای عزل و نصب دیده میشود و این باند مقابل را نگران کردهاست. کسانی که نسبت به این عزل و نصبها هشدار میدهند نگران مردم نیستند آنان به رانتی فکر میکنند که با رفتن اصولگرایان باید نصیب اصلاح طلبان شود. برای مردم عادی و طبقه کارگر تفاوتی نمیکند که چه کسی قرار است آنها را استثمار کند به عبارتی دعوای صورت گرفته یک دعوای باندی بر سر منابع ثروت و قدرت است.
باند اصلاح طلبان با زبان بیزبانی به باند اصولگرایان میگوید نوبت چپاول شما تمام شده است حالا نوبت ماست. گواه این ادعا دورههایی است که اصلاح طلبان آمدهاند و تغییری در وضعیت زندگی مردم نکرده است و یا اصولگرایان با شعارهای پرطمطراق به قدرت برگشته ولی بیش از گذشته مردم را تاراج کردهاند.
#صندوق_ذخیره_فرهنگیان با ثروت زیاد که از سرمایه فرهنگیان به وجود آمده یکی از آن بنگاههای اقتصادی است که باندهای مختلف برای تصاحب آن با هم رقابت میکنند. اینکه تشکلهای وابسته به اصلاحطلبان مانند انجمن اسلامی، سازمان معلمان و مجمع فرهنگیان داعیهدار حمایت از حقوق معلمان و به خصوص صندوق ذخیره فرهنگیان هستند جای بسی تامل است.
اگر امروز آنها نگران عزل و نصبها در درون صندوق هستند نگرانیشان بابت آن است که برای صندوق ذخیره فرهنگیان کیسه دوختهاند. باید اذعان نمود که وضعیت اسفبار صندوق نتیجه عملکرد تمام دولتها از خاتمی تا احمدی نژاد و از روحانی تا رئیسی است.
در زمان خاتمی این صندوق تحت سیطره وزیر وقت و باندش بود و محل غارت ثروت معلمان. در زمان احمدی نژاد این منبع رانت به نزدیکان وی منتقل شد و در زمان روحانی آنان بودند که اداره صندوق را بر عهده داشتند و نفرات خود را در موقعیتهای کلیدی قرار دادند با آمدن دولت رئیسی دوباره صندوق تحت نظارت و سیطره این باند قرار گرفت و حالا که صحبت از بازگشت اصلاح طلبان به پاستور است عدهای برای صندوق ذخیره فرهنگیان دندان تیز کردهاند.
به عنوان نمونه در دوره روحانی افراد حزبی و سیاسی وابسته به اصلاح طلبان و اعتدالیون پستهای صندوق ذخیره فرهنگیان را بین خود تقسیم نموده بودند مثلا سخنگوی حزب موسوم به اتحاد ملت ایران اسلامی فردی به نام #حسین_نورانینژاد در دوره روحانی مسئول روابط عمومی صندوق ذخیره فرهنگیان بوده است و افراد بسیاری مانند وی در ارکان صندوق نقش داشتهاند حالا هم که #عباس_عبدی و #طاهره_نقیئی و #فرج_کمیجانی نگران صندوق هستند نگرانیشان از این جنس است که مبادا این پستهای مدیریتی به اطرافیانشان نرسد.
البته باید تاکید نمود افشا کردن نقشه اصلاح طلبان در صندوق به معنای نادیده نگرفتن غارتگری باند مقابل نیست این تاکیدات برای آن است که نشان دهیم این جماعت نگران حقوق معلمان نیستند بلکه دلواپس منابع رانت و ثروت خود هستند.
اگر صندوق ذخیره فرهنگیان با سرمایه و به نام فرهنگیان است باید مدیریت آن به معلمان واگذار گردد و حق مالکیت آنان به رسمیت شناخته شود حالا باید روزهای بعد منتظر ماند و دید که با تغییر دولت چه کسانی بر مسند مدیریتی این صندوق قرار خواهند گرفت. کسانی که به عزل و نصبهای امروز معترضند ببینیم فردا چه کسانی را و از کدام حزب و جناح روانه صندوق میکنند زمان خود افشاکننده بسیاری چیزهاست.
#مدرسه_رهایی
🔻🔻🔻
🆔 @edalatxah
Forwarded from مدرسه رهایی
⭕️ پستهای وزارتی منبع رانت ثروت و قدرت
#یادداشت_روز ، ۲۴ تیر ۱۴۰۳
به همان دلایل مبرهن که پزشکیان رییسجمهور منتخب نظام است و نه مردم ایران، پس وزرا به خصوص وزیر آموزش و پرورش نیز #وزیر_نظام است از همین رو تلاش برای تأثیرگذاری در انتخاب وزیر مانند همان بحث شرکت در انتخابات امری بیهوده است و زمین بازی فعالان صنفی و تشکلهای مستقل نیست. اینکه یک عده #کارگروه زدهاند و اسم و رزومه برای #ظریف ارسال میکنند و وزیر پیشنهاد میدهند ناشی از دغدغه برای آینده مدرسه، معلمان و کودکان نیست افراد و تشکلهای زرد و #وابسته فرصت را مغتنم دیدهاند تا مهرههای خود را در جایگاه های کلیدی بچینند تا به موقع رانت و ثروت را درو نمایند.
این روزها شاهد آن هستیم که تشکلهای وابسته مدام در کانالهای خود از نقششان در پیروزی در انتخابات میگویند #کارچاقکنها و #لابیگران فعال شدهاند و در حال رایزنی و فرستادن پیغام هستند. استدلال آنان این است که به دنبال وزیر کارآمد هستند اما حقیقت آن است که آنان به دنبال وزیری هستند که پست و مقام بیشتری نصیب باند آنان نماید چرا که اساسا وزیر در نظام جمهوری اسلامی هرگز برآمده از جامعه معلمان نبوده و خواستههای عمومی حوزه آموزش و نیازهای دانشآموزان را نمایندگی نکردهاست.
نظام آموزشی در ایران ایدئولوژیک و غیردموکراتیک است وزیر آموزش و پرورش در اصل مجری سیاستهای طبقاتی و ایدئولوژیک حاکمیت است و چیزی به نام مشارکت معلمان و دانشآموزان و متخصصان تعلیم و تربیت در این ساختار وجود ندارد. تصمیمگیری در مورد سیاستهای کلان آموزشی در شورای عالی انقلاب فرهنگی صورت میگیرد و به صورت مستمر نهادهای امنیتی بر مدیران نظارت دارند.
از آنجایی که بحرانها و چالشهای آموزش و پرورش مانند بحران نیروی کار، ناکارآمدی در ارایه آموزش کیفی و عادلانه و رایگان، پولی و کالاییسازی گسترده آموزش عمومی، وضعیت اسفناک معیشت معلمان و ... دارای ریشه در ساختار اقتصادی و سیاسی کلان دارند پس عملا وزیر هرگز قادر به ایجاد تغییرات و رفع بحران نیست.
از سویی، آموزش و پرورش بسیار گسترده و یک نهاد کلیدی حاکمیتی است و اکثریت جامعه با آن مرتبط هستند و این موقعیت خاصی برای مرتبط شدن با سایر ارکان را به وزیر و باند پیرامونش میدهد. در اصل پستهای وزارتی فرصت مناسبی برای برخورداری از کانالهای منتهی به رانت ثروت و قدرت است و افراد به مدد جایگاهی که در این وزارتخانه به دست میآورند فرصت دستیابی به منابع ثروت و قدرت برای آنان فراهم میگردد. از این منظر دعوای باندی بر سر تصاحب وزارتخانه از سوی تشکلهای وابسته مانند #سازمان_معلمان، #مجمع_فرهنگیان و #انجمن_اسلامی و #افراد_بانفوذ قابل تحلیل است. از سوی دیگر باند مقابل یعنی جناح موسوم به اصولگرایان مقاومت میکند تا به راحتی همه وزارتخانه را تسلیم رقیب نکند تا این منبع رانت و قدرت حفظ گردد.
#نه_به_تشکلهای_وابسته
#نه_به_تشکلهای_زرد
🔻🔻🔻
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
#یادداشت_روز ، ۲۴ تیر ۱۴۰۳
به همان دلایل مبرهن که پزشکیان رییسجمهور منتخب نظام است و نه مردم ایران، پس وزرا به خصوص وزیر آموزش و پرورش نیز #وزیر_نظام است از همین رو تلاش برای تأثیرگذاری در انتخاب وزیر مانند همان بحث شرکت در انتخابات امری بیهوده است و زمین بازی فعالان صنفی و تشکلهای مستقل نیست. اینکه یک عده #کارگروه زدهاند و اسم و رزومه برای #ظریف ارسال میکنند و وزیر پیشنهاد میدهند ناشی از دغدغه برای آینده مدرسه، معلمان و کودکان نیست افراد و تشکلهای زرد و #وابسته فرصت را مغتنم دیدهاند تا مهرههای خود را در جایگاه های کلیدی بچینند تا به موقع رانت و ثروت را درو نمایند.
این روزها شاهد آن هستیم که تشکلهای وابسته مدام در کانالهای خود از نقششان در پیروزی در انتخابات میگویند #کارچاقکنها و #لابیگران فعال شدهاند و در حال رایزنی و فرستادن پیغام هستند. استدلال آنان این است که به دنبال وزیر کارآمد هستند اما حقیقت آن است که آنان به دنبال وزیری هستند که پست و مقام بیشتری نصیب باند آنان نماید چرا که اساسا وزیر در نظام جمهوری اسلامی هرگز برآمده از جامعه معلمان نبوده و خواستههای عمومی حوزه آموزش و نیازهای دانشآموزان را نمایندگی نکردهاست.
نظام آموزشی در ایران ایدئولوژیک و غیردموکراتیک است وزیر آموزش و پرورش در اصل مجری سیاستهای طبقاتی و ایدئولوژیک حاکمیت است و چیزی به نام مشارکت معلمان و دانشآموزان و متخصصان تعلیم و تربیت در این ساختار وجود ندارد. تصمیمگیری در مورد سیاستهای کلان آموزشی در شورای عالی انقلاب فرهنگی صورت میگیرد و به صورت مستمر نهادهای امنیتی بر مدیران نظارت دارند.
از آنجایی که بحرانها و چالشهای آموزش و پرورش مانند بحران نیروی کار، ناکارآمدی در ارایه آموزش کیفی و عادلانه و رایگان، پولی و کالاییسازی گسترده آموزش عمومی، وضعیت اسفناک معیشت معلمان و ... دارای ریشه در ساختار اقتصادی و سیاسی کلان دارند پس عملا وزیر هرگز قادر به ایجاد تغییرات و رفع بحران نیست.
از سویی، آموزش و پرورش بسیار گسترده و یک نهاد کلیدی حاکمیتی است و اکثریت جامعه با آن مرتبط هستند و این موقعیت خاصی برای مرتبط شدن با سایر ارکان را به وزیر و باند پیرامونش میدهد. در اصل پستهای وزارتی فرصت مناسبی برای برخورداری از کانالهای منتهی به رانت ثروت و قدرت است و افراد به مدد جایگاهی که در این وزارتخانه به دست میآورند فرصت دستیابی به منابع ثروت و قدرت برای آنان فراهم میگردد. از این منظر دعوای باندی بر سر تصاحب وزارتخانه از سوی تشکلهای وابسته مانند #سازمان_معلمان، #مجمع_فرهنگیان و #انجمن_اسلامی و #افراد_بانفوذ قابل تحلیل است. از سوی دیگر باند مقابل یعنی جناح موسوم به اصولگرایان مقاومت میکند تا به راحتی همه وزارتخانه را تسلیم رقیب نکند تا این منبع رانت و قدرت حفظ گردد.
#نه_به_تشکلهای_وابسته
#نه_به_تشکلهای_زرد
🔻🔻🔻
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
Forwarded from مدرسه رهایی
⭕️ #برای_ایران یا #برای_پاستور و #برای_وزارت
#یادداشت_روز ، ۲۸ تیر ۱۴۰۳
شعار هواداران پزشکیان در انتخابات #برای_ایران بود اما هنوز دولت شکل نگرفته مشخص شدهاست که این شعار فقط مصرف انتخاباتی داشتهاست و نزاع باندهای درون جبهه اصلاحات کار را به جایی رسانده که پدرخوانده این جبهه که ذات و ماهیت فرصتطلبانه هممسلکهای خود را خوب میشناسد با گلایه گفته است : شعار برای ایران قبل از انتخابات، به شعار برای وزارت تبدیل شده.!
پزشکیان هم آب پاکی را روی دست بخشی از هوادارانش ریخته و در پاسخ به کسی که به وی گفته ما به تو مشروط رای دادیم گفته : شما از حب علی به من رای ندادید از بغض معاویه رای دادید و نباید از من توقع داشته باشید.
حالا این دو اتفاق را بگذارید در کنار آن هیاهوی قبل و بعد از انتخاب پزشکیان که ستادش مدعی میشد قرار است او رییسجمهور همه از جمله ۶۰ درصد تحریمی باشد و ... اگر صد روز لازم بود تا پوشالی بودن وعدههای روحانی و رییسی مشخص گردد پزشکیان آب پاکی را روی دست همه ریخته و ثابت کرده یک پوپولیست از جنس احمدینژاد است البته با میزان ذوب شدگی بیشتر.
امثال زیدآبادی هم که میدانند به همین زودی کارزار پشیمانم به راه خواهد افتاد و قماش آنها باید پاسخگوی عملکرد و حمایت خود باشند از همین حالا هشدار میدهد که توقع نباید از پزشکیان مانند خاتمی و روحانی باشد ...
در شورای راهبردی تعیین وزرا هم که مافیای قدرت و ثروت در حال تکه پاره کردن هم هستند و هر کدام میخواهند به گونهای سهم خود در رانت را افزایش دهند. انگار واقعا قرار است وزیر و کابینه با این ساز و کار انتخاب گردد و ... اما این افراد خوب میدانند اگر رسیدن به وزارت از این راه ممکن نیست اما حضور در کارگروههای تعیین وزیر فرصتی برای سهمخواهی است.
نمونه آن هم همین کمیته کذایی برای تعیین وزیر آموزش و پرورش است یک مشت جماعت ضد فرهنگ و رانتخوار با سوابق اجرایی و پیشینه تاریک جمع شدهاند و قرار است برای فرهنگیان این مملکت و دانشآموزان وزیر تعیین کنند.
البته همین کارگروهها فرصت خوبی است تا معلمان چهره واقعی این جماعت را بشناسند همه اینها که در ستاد فرهنگیان مدعی بودند برای ایران جمع شدهاند برای وزارت به جان هم افتادهاند.
به طوری که #طاهره_نقیئی دبیرکل تشکل وابسته سازمان معلمان رفتار برخی افراد رزومه به دست برای پست وزارت را #چندشآور خوانده همچنین وی از شفاف نبودن ساز و کار شکایت کردهاست.
نقیئی در حالی دم از اخلاق و شفافیت میزند که معلوم نیست که به عنوان یک فعال سیاسی اصلاحطلب همراه با #صفر_اسلامی چرا خودشان در این کمیته به عنوان نماینده تشکل صنفی حضور دارند. اگر نخواهیم مانند وی از کلمه چندشآور استفاده نماییم این رفتار بسیار فریبکارانه و حتی سرکوبگرانه است. سواستفاده از نام تشکلهای صنفی امری غیراخلاقی و خیانت به هزینههای فعالان از جمله معلمان زندانی است. گویی #فرج_کمیجانی و تشکلش تمام جایگاهها را اشغال نموده و افراد خود را در کمیته گذاشته و اینها مجبور شدهاند عنوان نماینده تشکل صنفی را برای خود جعل نمایند.
مرور موارد فوق نشان میدهد که تا چه حد شعار #برای_ایران دروغ بود و آن چیز که برای این جماعت استمرارطلب اهمیت داشت و دارد رسیدن به #پاستور و #وزارت و به تبع آن منابع سرشار از #رانت است.
البته موضوع به این سادگی نیست در روزهای آتی نه پزشکیان و نه جناح و افراد هوادارش نمیتوانند با دوگانه «حب علی و بغض معاویه» یا تکرار این که «میخواهد نمیگذارند» از زیر مسئولیت خود شانه خالی نمایند. جامعه ایران به عقب بر نمیگردد چون مطالبه گری دنده عقب نداشته و سر ایستادن ندارد.
https://tttttt.me/edalatxah/18242?single
#یادداشت_روز ، ۲۸ تیر ۱۴۰۳
شعار هواداران پزشکیان در انتخابات #برای_ایران بود اما هنوز دولت شکل نگرفته مشخص شدهاست که این شعار فقط مصرف انتخاباتی داشتهاست و نزاع باندهای درون جبهه اصلاحات کار را به جایی رسانده که پدرخوانده این جبهه که ذات و ماهیت فرصتطلبانه هممسلکهای خود را خوب میشناسد با گلایه گفته است : شعار برای ایران قبل از انتخابات، به شعار برای وزارت تبدیل شده.!
پزشکیان هم آب پاکی را روی دست بخشی از هوادارانش ریخته و در پاسخ به کسی که به وی گفته ما به تو مشروط رای دادیم گفته : شما از حب علی به من رای ندادید از بغض معاویه رای دادید و نباید از من توقع داشته باشید.
حالا این دو اتفاق را بگذارید در کنار آن هیاهوی قبل و بعد از انتخاب پزشکیان که ستادش مدعی میشد قرار است او رییسجمهور همه از جمله ۶۰ درصد تحریمی باشد و ... اگر صد روز لازم بود تا پوشالی بودن وعدههای روحانی و رییسی مشخص گردد پزشکیان آب پاکی را روی دست همه ریخته و ثابت کرده یک پوپولیست از جنس احمدینژاد است البته با میزان ذوب شدگی بیشتر.
امثال زیدآبادی هم که میدانند به همین زودی کارزار پشیمانم به راه خواهد افتاد و قماش آنها باید پاسخگوی عملکرد و حمایت خود باشند از همین حالا هشدار میدهد که توقع نباید از پزشکیان مانند خاتمی و روحانی باشد ...
در شورای راهبردی تعیین وزرا هم که مافیای قدرت و ثروت در حال تکه پاره کردن هم هستند و هر کدام میخواهند به گونهای سهم خود در رانت را افزایش دهند. انگار واقعا قرار است وزیر و کابینه با این ساز و کار انتخاب گردد و ... اما این افراد خوب میدانند اگر رسیدن به وزارت از این راه ممکن نیست اما حضور در کارگروههای تعیین وزیر فرصتی برای سهمخواهی است.
نمونه آن هم همین کمیته کذایی برای تعیین وزیر آموزش و پرورش است یک مشت جماعت ضد فرهنگ و رانتخوار با سوابق اجرایی و پیشینه تاریک جمع شدهاند و قرار است برای فرهنگیان این مملکت و دانشآموزان وزیر تعیین کنند.
البته همین کارگروهها فرصت خوبی است تا معلمان چهره واقعی این جماعت را بشناسند همه اینها که در ستاد فرهنگیان مدعی بودند برای ایران جمع شدهاند برای وزارت به جان هم افتادهاند.
به طوری که #طاهره_نقیئی دبیرکل تشکل وابسته سازمان معلمان رفتار برخی افراد رزومه به دست برای پست وزارت را #چندشآور خوانده همچنین وی از شفاف نبودن ساز و کار شکایت کردهاست.
نقیئی در حالی دم از اخلاق و شفافیت میزند که معلوم نیست که به عنوان یک فعال سیاسی اصلاحطلب همراه با #صفر_اسلامی چرا خودشان در این کمیته به عنوان نماینده تشکل صنفی حضور دارند. اگر نخواهیم مانند وی از کلمه چندشآور استفاده نماییم این رفتار بسیار فریبکارانه و حتی سرکوبگرانه است. سواستفاده از نام تشکلهای صنفی امری غیراخلاقی و خیانت به هزینههای فعالان از جمله معلمان زندانی است. گویی #فرج_کمیجانی و تشکلش تمام جایگاهها را اشغال نموده و افراد خود را در کمیته گذاشته و اینها مجبور شدهاند عنوان نماینده تشکل صنفی را برای خود جعل نمایند.
مرور موارد فوق نشان میدهد که تا چه حد شعار #برای_ایران دروغ بود و آن چیز که برای این جماعت استمرارطلب اهمیت داشت و دارد رسیدن به #پاستور و #وزارت و به تبع آن منابع سرشار از #رانت است.
البته موضوع به این سادگی نیست در روزهای آتی نه پزشکیان و نه جناح و افراد هوادارش نمیتوانند با دوگانه «حب علی و بغض معاویه» یا تکرار این که «میخواهد نمیگذارند» از زیر مسئولیت خود شانه خالی نمایند. جامعه ایران به عقب بر نمیگردد چون مطالبه گری دنده عقب نداشته و سر ایستادن ندارد.
https://tttttt.me/edalatxah/18242?single
Telegram
مدرسه رهایی
Forwarded from مدرسه رهایی
⭕️ لیستی برای ادامه وضعیت موجود
#یادداشت_روز ، جمعه ۲۹ تیر
سرانجام لیست پیشنهادی کمیته تعیین وزیر آموزش و پرورش به شورای راهبردی منتشر شد در این لیست اسامی زیر به چشم میخورند :
🔹سید جواد حسینی
🔹عبدالرضا فولادوند
🔹عباسعلی باقری
🔹رحیم عبادی
🔹غلامرضا کریمی
🔹علیرضا کمره ای
🔹حمایت میرزاده
🔹علیرضا کاظمی
🔹 مهین منافی
🔹فاطمه مهاجرانی
🔹شهریار فولادوند
🔹محمد حسن قائدیها
دو نفر نیز خارج از آموزش وپرورش در این لیست وجود دارد :
🔸محمدباقر نوبخت
🔸 سید ضیا هاشمی
نگاهی اجمالی به این لیست نشان میدهد که همه افراد دارای سابقه و مسئولیت در آموزش و پرورش هستند و در عملکرد آنان چیز مثبتی به چشم نمیخورد.
چند نفر مدیرکل آموزش و پرورش تهران و سایر استانها بودهاند و چند نفر دیگر در معاونت وزارتخانه یا سازمانهای آن نقش آفرینی کردهاند به عبارتی این افراد در به وجود آمدن بحرانهای امروز آموزش و پرورش نقش داشتهاند.
این لیست به ما میگوید سیاستهای جاری در آموزش و پرورش با آمدن هر یک از این افراد ادامه خواهد یافت. در حقوق معلمان تغییری رخ نخواهد داد، سیاستهای پولی سازی و فروش مدارس ادامه خواهد یافت، بحران و کمبود نیروی کار آموزشی مرتفع نخواهد شد و مافیا بر ارکان صندوق ذخیره چیره خواهد شد و سیاستهای سرکوبگرانه علیه دختران دانشآموز و معلمان زن و فعالان صنفی ادامه خواهد یافت.
تفاوت این افراد تنها در وابستگی باندی آنهاست برخی به تشکل وابسته انجمن اسلامی وابسته هستند برخی به مجمع فرهنگیان. برخی مورد حمایت فانی هستند برخی مورد حمایت بطحایی.
به عنوان نمونه نوبخت که باید بخاطر رفتارش و عهدشکنی با فرهنگیان مورد مواخذه و محاکمه شود گزینه مورد حمایت مجمع فرهنگیان و حزب عدالت و توسعه است و افرادی مانند #مجتبیزینیوند و #فرج_کمیجانی از حامیان وی برای قرار گرفتن در لیست بودهاند.
در پایان باید به این موضوع اشاره نمود که لزوما وزیر از میان افراد انتخاب نخواهد شد بلکه گزینه نهایی کسی است که مورد تأیید نهادهای امنیتی و همسو با سیاستهای کلی نظام باشد. چرا که تک تک این افراد از نهادهای امنیتی استعلام خواهند شد و کسی به مجلس معرفی میشود که آنان تایید نمایند. این موضوع و جنگ و دعواهای جناحی درون جبهه اصلاحات در این کمیتهها بیش از پیش نشان میدهد که این کمیتههای_کذایی و آن #شورای_ظریف به چه میزان سویه فریبکارانه دارند و مشکلی از مردم و معلمان حل نخواهند کرد.
📌 لینک یادداشتهای مرتبط :
🔸 برای ایران یا برای پاستور و برای وزارت
https://tttttt.me/edalatxah/18244
#یادداشت_روز ، جمعه ۲۹ تیر
سرانجام لیست پیشنهادی کمیته تعیین وزیر آموزش و پرورش به شورای راهبردی منتشر شد در این لیست اسامی زیر به چشم میخورند :
🔹سید جواد حسینی
🔹عبدالرضا فولادوند
🔹عباسعلی باقری
🔹رحیم عبادی
🔹غلامرضا کریمی
🔹علیرضا کمره ای
🔹حمایت میرزاده
🔹علیرضا کاظمی
🔹 مهین منافی
🔹فاطمه مهاجرانی
🔹شهریار فولادوند
🔹محمد حسن قائدیها
دو نفر نیز خارج از آموزش وپرورش در این لیست وجود دارد :
🔸محمدباقر نوبخت
🔸 سید ضیا هاشمی
نگاهی اجمالی به این لیست نشان میدهد که همه افراد دارای سابقه و مسئولیت در آموزش و پرورش هستند و در عملکرد آنان چیز مثبتی به چشم نمیخورد.
چند نفر مدیرکل آموزش و پرورش تهران و سایر استانها بودهاند و چند نفر دیگر در معاونت وزارتخانه یا سازمانهای آن نقش آفرینی کردهاند به عبارتی این افراد در به وجود آمدن بحرانهای امروز آموزش و پرورش نقش داشتهاند.
این لیست به ما میگوید سیاستهای جاری در آموزش و پرورش با آمدن هر یک از این افراد ادامه خواهد یافت. در حقوق معلمان تغییری رخ نخواهد داد، سیاستهای پولی سازی و فروش مدارس ادامه خواهد یافت، بحران و کمبود نیروی کار آموزشی مرتفع نخواهد شد و مافیا بر ارکان صندوق ذخیره چیره خواهد شد و سیاستهای سرکوبگرانه علیه دختران دانشآموز و معلمان زن و فعالان صنفی ادامه خواهد یافت.
تفاوت این افراد تنها در وابستگی باندی آنهاست برخی به تشکل وابسته انجمن اسلامی وابسته هستند برخی به مجمع فرهنگیان. برخی مورد حمایت فانی هستند برخی مورد حمایت بطحایی.
به عنوان نمونه نوبخت که باید بخاطر رفتارش و عهدشکنی با فرهنگیان مورد مواخذه و محاکمه شود گزینه مورد حمایت مجمع فرهنگیان و حزب عدالت و توسعه است و افرادی مانند #مجتبیزینیوند و #فرج_کمیجانی از حامیان وی برای قرار گرفتن در لیست بودهاند.
در پایان باید به این موضوع اشاره نمود که لزوما وزیر از میان افراد انتخاب نخواهد شد بلکه گزینه نهایی کسی است که مورد تأیید نهادهای امنیتی و همسو با سیاستهای کلی نظام باشد. چرا که تک تک این افراد از نهادهای امنیتی استعلام خواهند شد و کسی به مجلس معرفی میشود که آنان تایید نمایند. این موضوع و جنگ و دعواهای جناحی درون جبهه اصلاحات در این کمیتهها بیش از پیش نشان میدهد که این کمیتههای_کذایی و آن #شورای_ظریف به چه میزان سویه فریبکارانه دارند و مشکلی از مردم و معلمان حل نخواهند کرد.
📌 لینک یادداشتهای مرتبط :
🔸 برای ایران یا برای پاستور و برای وزارت
https://tttttt.me/edalatxah/18244
Telegram
مدرسه رهایی
⭕️ #برای_ایران یا #برای_پاستور و #برای_وزارت
#یادداشت_روز ، ۲۸ تیر ۱۴۰۳
شعار هواداران پزشکیان در انتخابات #برای_ایران بود اما هنوز دولت شکل نگرفته مشخص شدهاست که این شعار فقط مصرف انتخاباتی داشتهاست و نزاع باندهای درون جبهه اصلاحات کار را به جایی رسانده…
#یادداشت_روز ، ۲۸ تیر ۱۴۰۳
شعار هواداران پزشکیان در انتخابات #برای_ایران بود اما هنوز دولت شکل نگرفته مشخص شدهاست که این شعار فقط مصرف انتخاباتی داشتهاست و نزاع باندهای درون جبهه اصلاحات کار را به جایی رسانده…
Forwarded from مدرسه رهایی
⭕️ معمای غیرقابلحل (Dilemma) وزیر آموزش و پرورش
#یادداشت_روز، یکشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۳
سرانجام پس از کش و قوس فراوان، کمیته تعیین وزیر آموزش و پرورش نام ۱۴ نفر و به عبارتی ۵ نفر را به عنوان نامزد پست وزارت به #شورای_کذایی_راهبردی برای معرفی وزیر اعلام کرد. کمیتهای که افرادش از باندهای درونی استمرارطلبان تشکیل شده و این کمیته در تحلیل نهایی محملی برای دستیابی به رانت است.
مستقل از اینکه وزیر جدید آموزش و پرورش از چه جناحی باشد، احتمالا دو راه را در پیش خواهد داشت:
۱- این که میزانی از فشار امنیتی را کاهش دهد.
۲- این که راه پیشینیان را برود و دستگاه سرکوب را هر روز تیزتر کند.
هرگاه از فشار امنیتی و دستگاه سرکوب سخن میگوییم، بایستی آن را به تمامیت و گستره آن در نظر بگیریم. مهمترین و ریشهایترین ویژگی دستگاه امنیتی و سرکوب حاکمیت #ایدئولوژی آن است که تضاد بنیادینی با مفهوم مدرن و هر آنچه مربوط به آن است، دارد.
در نظام آموزش و پرورش نیز همین ایدئولوژی میتواند به مثابه #علتالعلل دستگاه عریض و طویل سرکوب در نظر گرفته شود. در چارچوب این دستگاه ایدئولوژیک است که محتوای کتب درسی و حتی شکل و صورتبندی کلاسهای درس و مناسبات عوامل مدرسهای و غیر مدرسهای قوام مییابند، گزینش معلمان انجام میشود، دانشآموز و معلم منقاد و مطیع، دانشآموز و معلم تراز حکومت اسلامی معرفی میشوند، خودی و غیر خودی به وجود میآید، سرکوب طبقاتی، جنسیتی و قومیتی شکل میگیرد، اعتراض و حتی انتقاد معنای امنیتی مییابد و نهاد آموزش و پرورش و نهادهای امنیتی به هم گره میخورند و تهدید و اخراج و زندان معلم و حتی دانشآموز قاعده میگردد.
وزیر آموزش و پرورش یا باید ذرهای از این ایدئولوژی عدول کند و سپس در جستجوی اصلاح دیگر موارد بر آید یا پا جای پای پیشینیان بگذارد و همان مسیر را ادامه دهد. فقط این که پس از شکلگیری و گسترش #جنبش_معلمان و اعتراضات سال ۱۴۰۰ آنها و نیز اتفاقات #قیام_ژینا در سال ۱۴۰۱ که بخش زیادی از دانشآموزان و خصوصا زنان جوان و نوجوان را همراه داشت -و به تعبیری این اقشار پیشتاز قیام بودند- #تعادل_پیشین به هم خورده است. وزیر آموزش و پرورش از یک سو نمیتواند به خاطر ماهیت استبدادی و جوهره ایدئولوژیک آن -که بیشکاف توتالیتر است- اندک عدولی از گفتمان ایدئولوژیک حاکمیت داشته باشد؛ زیرا بالادستیها به خوبی میدانند که در تعادل جدید، هر ترکی بر ساختار ستبر استبداد راه جنبشها و خیزشهای جدیدی را خواهد گشود.
اگر نظام آموزش و پرورش اندکی از ایدئولوژی مسلط عقبنشینی کند، محتوای آموزشی اندکی تغییر کند، نظام گزینش معلم و حراست ادارات فرصتی برای نیروی کارآمد آموزشی ایجاد کند، مناسبات عوامل مدرسهای و غیر مدرسهای اندکی تغییر کند، اشکال مختلف سرکوب ذرهای کاهش یابد و…، جنبش معلمان جان تازهای میگیرد و گسترش مییابد، نسل نوجوان و جوان -خصوصا دختران دانشآموز- مطالبات و خواستهای بیشتری را پیش خواهند کشید و آن ترک، حاکمیت را به شکاف و فروپاشی نزدیکتر خواهد ساخت.
از سوی دیگر، خط دیگری که وزیر آموزش و پرورش پیش رو دارد، مسیر تاکنون است که باز هم به دلیل همان بر هم خوردن تعادلی که در بالا اشاره شد، کارایی پیشین را نمیتواند داشته باشد. هم اتفاقات و رویدادهای سالهای قبل -به خصوص ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱- و هم سبک زندگی مردم و خصوصا جوانان و نوجوانان که تحت تاثیر عوامل داخلی، جهانی و خصوصا توسعه تکنوژیهای ارتباطی به سرعت تغییر کرده است، سبب میشود که سرکوب عریان دیگر نتواند خواست مردم برای تغییر را کنترل یا سرکوب کند.
همین اکنون تعداد زیادی از معلمان، دانشآموزان و اقشار دیگر زندانند یا به زندان رفته، اخراج شده یا پرونده دارند و نیز تغییرات بنیادینی که در مناسبات مردم و خصوصا جوانان و نوجوانان به وجود آمده است، سرکوب عریان را به خطری برای بقای حاکمیت تبدیل خواهد کرد.
بنابراین، دولت پزشکیان در سطح کلان و وزارت آموزش و پرورش در زیرمجموعه آن هر خطی را که پیش بگیرند، احتمالا #جنبشها و #خیزشهای_اجتماعی را همراه خواهد داشت.
📌 یادداشتهای مرتبط :
🔸 برای ایران یا برای پاستور و برای وزارت
https://tttttt.me/edalatxah/18244
🔸 لیستی برای ادامه وضعیت موجود
https://tttttt.me/edalatxah/18257
#یادداشت_روز، یکشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۳
سرانجام پس از کش و قوس فراوان، کمیته تعیین وزیر آموزش و پرورش نام ۱۴ نفر و به عبارتی ۵ نفر را به عنوان نامزد پست وزارت به #شورای_کذایی_راهبردی برای معرفی وزیر اعلام کرد. کمیتهای که افرادش از باندهای درونی استمرارطلبان تشکیل شده و این کمیته در تحلیل نهایی محملی برای دستیابی به رانت است.
مستقل از اینکه وزیر جدید آموزش و پرورش از چه جناحی باشد، احتمالا دو راه را در پیش خواهد داشت:
۱- این که میزانی از فشار امنیتی را کاهش دهد.
۲- این که راه پیشینیان را برود و دستگاه سرکوب را هر روز تیزتر کند.
هرگاه از فشار امنیتی و دستگاه سرکوب سخن میگوییم، بایستی آن را به تمامیت و گستره آن در نظر بگیریم. مهمترین و ریشهایترین ویژگی دستگاه امنیتی و سرکوب حاکمیت #ایدئولوژی آن است که تضاد بنیادینی با مفهوم مدرن و هر آنچه مربوط به آن است، دارد.
در نظام آموزش و پرورش نیز همین ایدئولوژی میتواند به مثابه #علتالعلل دستگاه عریض و طویل سرکوب در نظر گرفته شود. در چارچوب این دستگاه ایدئولوژیک است که محتوای کتب درسی و حتی شکل و صورتبندی کلاسهای درس و مناسبات عوامل مدرسهای و غیر مدرسهای قوام مییابند، گزینش معلمان انجام میشود، دانشآموز و معلم منقاد و مطیع، دانشآموز و معلم تراز حکومت اسلامی معرفی میشوند، خودی و غیر خودی به وجود میآید، سرکوب طبقاتی، جنسیتی و قومیتی شکل میگیرد، اعتراض و حتی انتقاد معنای امنیتی مییابد و نهاد آموزش و پرورش و نهادهای امنیتی به هم گره میخورند و تهدید و اخراج و زندان معلم و حتی دانشآموز قاعده میگردد.
وزیر آموزش و پرورش یا باید ذرهای از این ایدئولوژی عدول کند و سپس در جستجوی اصلاح دیگر موارد بر آید یا پا جای پای پیشینیان بگذارد و همان مسیر را ادامه دهد. فقط این که پس از شکلگیری و گسترش #جنبش_معلمان و اعتراضات سال ۱۴۰۰ آنها و نیز اتفاقات #قیام_ژینا در سال ۱۴۰۱ که بخش زیادی از دانشآموزان و خصوصا زنان جوان و نوجوان را همراه داشت -و به تعبیری این اقشار پیشتاز قیام بودند- #تعادل_پیشین به هم خورده است. وزیر آموزش و پرورش از یک سو نمیتواند به خاطر ماهیت استبدادی و جوهره ایدئولوژیک آن -که بیشکاف توتالیتر است- اندک عدولی از گفتمان ایدئولوژیک حاکمیت داشته باشد؛ زیرا بالادستیها به خوبی میدانند که در تعادل جدید، هر ترکی بر ساختار ستبر استبداد راه جنبشها و خیزشهای جدیدی را خواهد گشود.
اگر نظام آموزش و پرورش اندکی از ایدئولوژی مسلط عقبنشینی کند، محتوای آموزشی اندکی تغییر کند، نظام گزینش معلم و حراست ادارات فرصتی برای نیروی کارآمد آموزشی ایجاد کند، مناسبات عوامل مدرسهای و غیر مدرسهای اندکی تغییر کند، اشکال مختلف سرکوب ذرهای کاهش یابد و…، جنبش معلمان جان تازهای میگیرد و گسترش مییابد، نسل نوجوان و جوان -خصوصا دختران دانشآموز- مطالبات و خواستهای بیشتری را پیش خواهند کشید و آن ترک، حاکمیت را به شکاف و فروپاشی نزدیکتر خواهد ساخت.
از سوی دیگر، خط دیگری که وزیر آموزش و پرورش پیش رو دارد، مسیر تاکنون است که باز هم به دلیل همان بر هم خوردن تعادلی که در بالا اشاره شد، کارایی پیشین را نمیتواند داشته باشد. هم اتفاقات و رویدادهای سالهای قبل -به خصوص ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱- و هم سبک زندگی مردم و خصوصا جوانان و نوجوانان که تحت تاثیر عوامل داخلی، جهانی و خصوصا توسعه تکنوژیهای ارتباطی به سرعت تغییر کرده است، سبب میشود که سرکوب عریان دیگر نتواند خواست مردم برای تغییر را کنترل یا سرکوب کند.
همین اکنون تعداد زیادی از معلمان، دانشآموزان و اقشار دیگر زندانند یا به زندان رفته، اخراج شده یا پرونده دارند و نیز تغییرات بنیادینی که در مناسبات مردم و خصوصا جوانان و نوجوانان به وجود آمده است، سرکوب عریان را به خطری برای بقای حاکمیت تبدیل خواهد کرد.
بنابراین، دولت پزشکیان در سطح کلان و وزارت آموزش و پرورش در زیرمجموعه آن هر خطی را که پیش بگیرند، احتمالا #جنبشها و #خیزشهای_اجتماعی را همراه خواهد داشت.
📌 یادداشتهای مرتبط :
🔸 برای ایران یا برای پاستور و برای وزارت
https://tttttt.me/edalatxah/18244
🔸 لیستی برای ادامه وضعیت موجود
https://tttttt.me/edalatxah/18257
Telegram
مدرسه رهایی
⭕️ #برای_ایران یا #برای_پاستور و #برای_وزارت
#یادداشت_روز ، ۲۸ تیر ۱۴۰۳
شعار هواداران پزشکیان در انتخابات #برای_ایران بود اما هنوز دولت شکل نگرفته مشخص شدهاست که این شعار فقط مصرف انتخاباتی داشتهاست و نزاع باندهای درون جبهه اصلاحات کار را به جایی رسانده…
#یادداشت_روز ، ۲۸ تیر ۱۴۰۳
شعار هواداران پزشکیان در انتخابات #برای_ایران بود اما هنوز دولت شکل نگرفته مشخص شدهاست که این شعار فقط مصرف انتخاباتی داشتهاست و نزاع باندهای درون جبهه اصلاحات کار را به جایی رسانده…
🔴 چرا #اصلاحطلبان خطرناکترند؟
#یادداشت_روز ، پنجشنبه ، ۴ مرداد ۱۴۰۳
تجربه زیسته ما از حاکمیت، نشاندهنده این واقعیت است که اصلاحطلبان برای کنشگری سیاسی، صنفی و مدنی بسیار خطرناکترند. در واقع، یک قاعده در این چند دهه وجود دارد که مطابق آن ورود اصلاحطلبان فضا را مهآلود میکند و تالی آن این است که مبارزه جدی و #موضوعگیریهای_اصولی به سستی و رکود میگراید. این فضا معمولا خطرناکتر از فضای سرکوب عریان است. زیرا در فضای سرکوب تکلیف کنشگران حوزههای مختلف مشخص است: یا مبارزه میکنند یا نمیکنند. ولی با ورود اصلاحطلبان معمولا فضا ابری و #مرزبندیها مغشوش میشود. در این فضا بسیاری از کنشگران، هزینهدادهها و زندانرفتهها در تردید فرو میروند و یک پا در هوا میمانند. اسامی افراد مشهوری و نامشهوری زیادی را میتوان لیست کرد که در فضای انتخاباتی اخیر بیانیه حمایت دادند یا در فضاهای واقعی و مجازی به این استدلال روی آوردند که این بار هم میرویم تا فلان طیف خطرناک نیاید و سپس مبارزه خود را ادامه میدهیم. از یوسف اباذری تا کیوان صمیمی. از دوستان صنفی خودمان تا دیگرانی که تا دیروز گذار از جمهوری اسلامی را تنها چاره کار میدانستند.
اگر نگاهی گذرا به بیانیهها و سخنان و استدلالهای اولیه این افراد بیندازیم، تردید در آنها موج میزند. هرچند همینکه پا در این میدان گذاشتند، ظاهرا دچار #دوگانگی_شناختی شده و بر این قاعده، به آنچه انتخاب کرده بودند، هر روز بیشتر پای فشردند. در واقع، اکثر آنها - اگر آنهایی که در جستحوی منافع خویش بودند را جدا کنیم - ابتدا با تردید و چه کنم وارد این میدان شدند و سپس …
این همان فضای خطرناکیست که پیش پای کنشگران پهنههای مختلف گسترده میشود. در این فضاست که کنشگر سیاسی یا صنفی یا مدنی به امید اندک تغییری یا از هراس طیفی که به نظر خطرناکتر از طیف مقابل میرسد، از مواضع اصولی خویش عدول میکند و دل به چیزی میبندد که تجربه تاریخی این چند دهه نشان میدهد، دویدن پی سراب است.
در این میان برخی از فعالان صنفی معلمان نیز وارد چنین فضایی شدند. مواضع مشخص و اصولی فعالان صادق صنفی معلمان در بیانیهها، قطعنامهها و تجمعات اعتراضی، مجموعهی در هم تنیدهای بود و هست که شامل مخالفت با #ایدئولوژیک بودن محتوای آموزشی، مخالفت با #کالایی_شدن_آموزش
مطالبه #عدالت_آموزشی،
حق #تشکلیابی_مستقل،
حق #آزادی_تجمعات، #آزادی_معلمان_زندانی، و #مطالبات_معیشتی میشد. مجموعهای که نمیتوان به یک یا دو مورد فروکاهید. مجموعهای که چون رنجیرهای پیوسته به هم گره میخورد. از هر کدام از فعالان صنفی که در این مرزبندی مغشوش سمت انتخابات حکومتی ایستادند اگر بپرسیم که آیا در وضعیتی که با روی کار آمدن اصلاحطلبان تصویر و تصور میکنند، آیا امیدی دارند که محتوای ایدئولوژیک آموزشی و پرورشی تغییر کند، پاسخی نخواهند داشت؛ چون به صورت واقعی این امید در دولتهای هر دو طیف جمهوری اسلامی ناممکن است. اگر از آنها بپرسید که چقدر امیدوارند بساط کالایی شدن آموزش برچیده شود، باز هم پاسخی نخواهند داشت. زیرا واقعیت جاری در دولتهای رنگارنگ جمهوری اسلامی نشان از انتخاب نظام اقتصادی #نئولیبرالی هاری است که در هر دولت تیزتر میشود. اگر بپرسید آیا در دولت اصلاحطلبان به سطحی از عدالت آموزشی خواهیم رسید، هر پاسخی هم که دهند، واقعیت این است که عدالت آموزشی تابعی از نظام اقتصادی بزرگتر جامعه است که در چارچوب همان الگوهای نئولیبرالیستی به بازتولید #فاصله_طبقاتی میانجامد. از حق تشکلیابی مستقل که بپرسید، هر پاسخی که دهند تاریخ جمهوری اسلامی پیش روی ماست. انحلال تشکلهای کارگری، دانشجویی، معلمی و … در ابتدای انقلاب ۵۷ و برساختن خانه کارگر و تشکیلات دانشجویی و معلمی همچون انجمن اسلامی و بسیج اسلامی داشجویان، انجمن اسلامی معلمان، مجمع اسلامی معلمان و تشکلهای متعدد وابسته دیگر که از یک سو کارکرد سرکوب طبقه خود را به عهده دارند و از سوی دیگر محفلی برای نیروهای حکومتی و محملی برای رانتخوری را ایجاد میکنند. این سیاست هنوز نیز ادامه دارد و حاکمیت همچنان تشکلهای مستقل را دشمن خوبش میداند. اگر با همین خط پیش برویم و پرسشهای خویش را ادامه دهیم، احتمالا به شکلی ناروشن و کلی پاسخ خواهند داد که شاید فضای سرکوب کاهش یابد و شاید امکان تجمع نیز فراهم آید. پاسخ این است که تجمع و اعتراض و فعالیت صنفی معلمان برای دستیابی به اصول پیشگفته است وگرنه فعالیت صنفی بدون آن اصول معنایی ندارد. این افراد نهایت به بهبود معیشت خواهند چسبید که خود تابع سیاستهای کلی نظام و عوامل بینالمللی و منطقهای است؛ که این عوامل نیز از دست رییس حمهور خارج است. ضمن این که جنبش معلمان و فعالیت صنفی آنها هیچگاه جنبش و فعالیتی معیشت-محور نبوده است.
منبع 👇
@edalatxah
📚کانال صنفی معلمان ایران
🔸
🆔 @kasenfi
#یادداشت_روز ، پنجشنبه ، ۴ مرداد ۱۴۰۳
تجربه زیسته ما از حاکمیت، نشاندهنده این واقعیت است که اصلاحطلبان برای کنشگری سیاسی، صنفی و مدنی بسیار خطرناکترند. در واقع، یک قاعده در این چند دهه وجود دارد که مطابق آن ورود اصلاحطلبان فضا را مهآلود میکند و تالی آن این است که مبارزه جدی و #موضوعگیریهای_اصولی به سستی و رکود میگراید. این فضا معمولا خطرناکتر از فضای سرکوب عریان است. زیرا در فضای سرکوب تکلیف کنشگران حوزههای مختلف مشخص است: یا مبارزه میکنند یا نمیکنند. ولی با ورود اصلاحطلبان معمولا فضا ابری و #مرزبندیها مغشوش میشود. در این فضا بسیاری از کنشگران، هزینهدادهها و زندانرفتهها در تردید فرو میروند و یک پا در هوا میمانند. اسامی افراد مشهوری و نامشهوری زیادی را میتوان لیست کرد که در فضای انتخاباتی اخیر بیانیه حمایت دادند یا در فضاهای واقعی و مجازی به این استدلال روی آوردند که این بار هم میرویم تا فلان طیف خطرناک نیاید و سپس مبارزه خود را ادامه میدهیم. از یوسف اباذری تا کیوان صمیمی. از دوستان صنفی خودمان تا دیگرانی که تا دیروز گذار از جمهوری اسلامی را تنها چاره کار میدانستند.
اگر نگاهی گذرا به بیانیهها و سخنان و استدلالهای اولیه این افراد بیندازیم، تردید در آنها موج میزند. هرچند همینکه پا در این میدان گذاشتند، ظاهرا دچار #دوگانگی_شناختی شده و بر این قاعده، به آنچه انتخاب کرده بودند، هر روز بیشتر پای فشردند. در واقع، اکثر آنها - اگر آنهایی که در جستحوی منافع خویش بودند را جدا کنیم - ابتدا با تردید و چه کنم وارد این میدان شدند و سپس …
این همان فضای خطرناکیست که پیش پای کنشگران پهنههای مختلف گسترده میشود. در این فضاست که کنشگر سیاسی یا صنفی یا مدنی به امید اندک تغییری یا از هراس طیفی که به نظر خطرناکتر از طیف مقابل میرسد، از مواضع اصولی خویش عدول میکند و دل به چیزی میبندد که تجربه تاریخی این چند دهه نشان میدهد، دویدن پی سراب است.
در این میان برخی از فعالان صنفی معلمان نیز وارد چنین فضایی شدند. مواضع مشخص و اصولی فعالان صادق صنفی معلمان در بیانیهها، قطعنامهها و تجمعات اعتراضی، مجموعهی در هم تنیدهای بود و هست که شامل مخالفت با #ایدئولوژیک بودن محتوای آموزشی، مخالفت با #کالایی_شدن_آموزش
مطالبه #عدالت_آموزشی،
حق #تشکلیابی_مستقل،
حق #آزادی_تجمعات، #آزادی_معلمان_زندانی، و #مطالبات_معیشتی میشد. مجموعهای که نمیتوان به یک یا دو مورد فروکاهید. مجموعهای که چون رنجیرهای پیوسته به هم گره میخورد. از هر کدام از فعالان صنفی که در این مرزبندی مغشوش سمت انتخابات حکومتی ایستادند اگر بپرسیم که آیا در وضعیتی که با روی کار آمدن اصلاحطلبان تصویر و تصور میکنند، آیا امیدی دارند که محتوای ایدئولوژیک آموزشی و پرورشی تغییر کند، پاسخی نخواهند داشت؛ چون به صورت واقعی این امید در دولتهای هر دو طیف جمهوری اسلامی ناممکن است. اگر از آنها بپرسید که چقدر امیدوارند بساط کالایی شدن آموزش برچیده شود، باز هم پاسخی نخواهند داشت. زیرا واقعیت جاری در دولتهای رنگارنگ جمهوری اسلامی نشان از انتخاب نظام اقتصادی #نئولیبرالی هاری است که در هر دولت تیزتر میشود. اگر بپرسید آیا در دولت اصلاحطلبان به سطحی از عدالت آموزشی خواهیم رسید، هر پاسخی هم که دهند، واقعیت این است که عدالت آموزشی تابعی از نظام اقتصادی بزرگتر جامعه است که در چارچوب همان الگوهای نئولیبرالیستی به بازتولید #فاصله_طبقاتی میانجامد. از حق تشکلیابی مستقل که بپرسید، هر پاسخی که دهند تاریخ جمهوری اسلامی پیش روی ماست. انحلال تشکلهای کارگری، دانشجویی، معلمی و … در ابتدای انقلاب ۵۷ و برساختن خانه کارگر و تشکیلات دانشجویی و معلمی همچون انجمن اسلامی و بسیج اسلامی داشجویان، انجمن اسلامی معلمان، مجمع اسلامی معلمان و تشکلهای متعدد وابسته دیگر که از یک سو کارکرد سرکوب طبقه خود را به عهده دارند و از سوی دیگر محفلی برای نیروهای حکومتی و محملی برای رانتخوری را ایجاد میکنند. این سیاست هنوز نیز ادامه دارد و حاکمیت همچنان تشکلهای مستقل را دشمن خوبش میداند. اگر با همین خط پیش برویم و پرسشهای خویش را ادامه دهیم، احتمالا به شکلی ناروشن و کلی پاسخ خواهند داد که شاید فضای سرکوب کاهش یابد و شاید امکان تجمع نیز فراهم آید. پاسخ این است که تجمع و اعتراض و فعالیت صنفی معلمان برای دستیابی به اصول پیشگفته است وگرنه فعالیت صنفی بدون آن اصول معنایی ندارد. این افراد نهایت به بهبود معیشت خواهند چسبید که خود تابع سیاستهای کلی نظام و عوامل بینالمللی و منطقهای است؛ که این عوامل نیز از دست رییس حمهور خارج است. ضمن این که جنبش معلمان و فعالیت صنفی آنها هیچگاه جنبش و فعالیتی معیشت-محور نبوده است.
منبع 👇
@edalatxah
📚کانال صنفی معلمان ایران
🔸
🆔 @kasenfi
Forwarded from مدرسه رهایی
⭕️ اعدام در سایه تشکیل کابینه
#یادداشت_روز ، سهشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳
... و اذانی دیگر
امر شده است که بر قدوم دولت جدید قربانی باید کرد، بی خون، بی دار، بی ضجه ی مادران، قدرت بنا نمی شود.
بردگان ضحاک زمان در تماشای سر به داران جام پیروزی سر می کشند، گوش به اذان صبح به افق #دیزل_آباد_کرمانشاه می سپارند که قربانی از آنجاست.
#رضا_رسایی اعدام شد.
خبری خونین که گوش کابینه را می نوازد، دهان آنان را لگام می زند، پاستور را غرق مرگ می کند.
اعدام #رضا_رسایی شکست جریان روشنفکری مبتذلی است که در منطق شوم " انتخاب بین بد و بدتر" کشتن را دموکراتیزه می کند!! مگر نه اینکه قدرت تنها فرمان کشتن را می دهد.
#اعدام، مرگ دانشگاه است، مرگ هنر، فلسفه، علم، مرگ ما، ما مردمانِ در صف اعدام.
#اعدام، اراده یک تن است بر بی شمارانِ ترسو.
خدای خونخواره ای که اعدام سنت اوست، پیروان خود را از میان انبوه متفکران بر می گزیند، متفکرانی که بر وضعیت موجود مهر تآیید نهاده اند، متفکرانی که جز با اشارت خون آشام واکنشی ندارند.
امروزه سکوت بر سنت اعدام سرمایه می آفریند، سرمایه وزارت، استادی دانشگاه، بودن در مدار قدرت.
در زمانه ای که اعدام، سنت قدرتمندان است از دو راه یکی را باید برگزید:
یا مشارکت در اعدام یا فریاد علیه اعدام.
لینک یادداشت مرتبط :
https://tttttt.me/edalatxah/18333
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah
#یادداشت_روز ، سهشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳
... و اذانی دیگر
امر شده است که بر قدوم دولت جدید قربانی باید کرد، بی خون، بی دار، بی ضجه ی مادران، قدرت بنا نمی شود.
بردگان ضحاک زمان در تماشای سر به داران جام پیروزی سر می کشند، گوش به اذان صبح به افق #دیزل_آباد_کرمانشاه می سپارند که قربانی از آنجاست.
#رضا_رسایی اعدام شد.
خبری خونین که گوش کابینه را می نوازد، دهان آنان را لگام می زند، پاستور را غرق مرگ می کند.
اعدام #رضا_رسایی شکست جریان روشنفکری مبتذلی است که در منطق شوم " انتخاب بین بد و بدتر" کشتن را دموکراتیزه می کند!! مگر نه اینکه قدرت تنها فرمان کشتن را می دهد.
#اعدام، مرگ دانشگاه است، مرگ هنر، فلسفه، علم، مرگ ما، ما مردمانِ در صف اعدام.
#اعدام، اراده یک تن است بر بی شمارانِ ترسو.
خدای خونخواره ای که اعدام سنت اوست، پیروان خود را از میان انبوه متفکران بر می گزیند، متفکرانی که بر وضعیت موجود مهر تآیید نهاده اند، متفکرانی که جز با اشارت خون آشام واکنشی ندارند.
امروزه سکوت بر سنت اعدام سرمایه می آفریند، سرمایه وزارت، استادی دانشگاه، بودن در مدار قدرت.
در زمانه ای که اعدام، سنت قدرتمندان است از دو راه یکی را باید برگزید:
یا مشارکت در اعدام یا فریاد علیه اعدام.
لینک یادداشت مرتبط :
https://tttttt.me/edalatxah/18333
📌📌📌
#مدرسه_رهایی
🆔 @edalatxah