مدرسه‌ رهایی
2.16K subscribers
6.57K photos
2.02K videos
188 files
4.76K links
«مدرسه‌ رهایی» نام جدید کانال «معلمان عدالت‌خواه»
است. این کانال انعکاس صدای آزادی‌ و عدالت‌ خواهی دانش‌آموزان و معلمان است.

با نگاهی به سایر جنبش‌های
#اجتماعی، #صنفی و #مدنی
____________________________

#مدرسه_رهایی
Download Telegram
#یادداشت_صنفی

💢 از «کسوت معلمی» تا کسوت وزارت
( نقدی به اظهار نظر اخیر وزیر آموزش و ‌پرورش در خصوص پرونده اسماعیل عبدی و طرح چند پرسش )

شهرام جمالی
عضو کانون صنفی معلمان البرز

فخرالدین احمدی دانش آشتیانی وزیر آموزش و پرورش روز گذشته در یک نشست خبری با خبرنگاران ضمن اشاره به برخی رویکردهای خود در این وزارتخانه اشاره ای مختصر اما قابل تأمل به پرونده اسماعیل عبدی عضو هیئت مدیره کانون صنفی معلمان تهران داشت که نه تنها سایر اظهارت وی نیز به گونه ای تحت تأثیر آن قرار گرفت بلکه تعجب و شگفتی بسیاری از فعالان صنفی معلمان را نیز برانگیخت.
ایرنا ، خبرگزاری رسمی دولت اظهارات دانش آشتیانی را این چنین منعکس کرده است : « مسأله اسماعیل عبدی که اکنون در زندان به سر می برد پی گیری و مشخص شد که موضوع وی ارتباطی به کسوت معلمی وی ندارد. »
این اظهار نظر کوتاه، شامل دو گزاره است : در بخش اول، ایشان از «پی گیریِ» مسأله اسماعیل عبدی خبر می دهد. این اظهار نظر نشان می دهد که ایشان در کسوت وزیر آموزش و پرورش، پی گیر مسأله اسماعیل عبدی بوده است که جای تقدیر دارد. اما در بخش دوم این اظهارات، وزیر آموزش و پرورش ناگهان در کسوت سخنگوی دستگاه قضایی ظاهر شده و اعلام می کند که : «مشخص شد که موضوع وی ارتباطی به کسوت معلمی وی ندارد.»
اینکه پرونده اسماعیل عبدی از حالت عادی خود خارج گشته و روندی امنیتی را طی می کند، موضوعی است که اسماعیل عبدی در نامه سرگشاده اخیر خود خطاب به قوه قضائیه مطرح کرده و خروج پرونده خود از روند امنیتی به عادی را به عنوان خواسته ای حداقلی بیان کرده است. اما فارغ از اینکه صحت اتهامات وارده به اسماعیل عبدی چگونه و بر اساس کدام مدارک و شواهد و توسط چه افراد و از سوی کدام نهادها برای جناب وزیر مشخص شده و احتمالاً ایشان را اقناع کرده است، بیان این اظهار نظر و ابراز این نوع موضعگیری از این جهت که از جایگاه بالاترین مقام آموزش و پرورش و در کسوت فردی که انتظار می رود مدافع حقوق مادی و معنوی معلمان باشد، بسیار قابل تأمل و تعجب برانگیز است.
آیا چنین موضعگیری را می توان در راستای مواضع دولت فعلی برای برداشتن نگاه امنیتی از فعالان و فعالیت های صنفی معلمان و تقویت راهبرد امنیت فرهنگی ارزیابی نمود؟
اگر دعوت معلمان به تجمع سکوت در مقابل خانه ملت با استناد به اصل ۲۷ قانون اساسی و برای احقاق حقوق معیشتی خود اقدامی خارج از کسوت معلمی است پس وظیفه تشکل های صنفی معلمان چیست؟
آیا گسترش و حمایت از تشکل های صنفی معلمان که جناب دانش آشتیانی به عنوان یکی از برنامه های اصلی خود و قبل از کسب رأی اعتماد از مجلس مطرح کردند صرفاً برای پیگیری و مشروعیت بخشی به برنامه های جامانده دولتی و اجرایی کردن آنهاست یا اینکه انتظار حمایت از فعالان صنفیِ تشکل هایی که نگاهی نقادانه به برنامه ها و سیاست های ضد آموزشی دارند و هم اکنون به همین جرم یا در زندان و تبعیدند و یا زیر احکام سنگین قضایی، انتظار بجایی نیست؟
انتظار ما از جناب دانش آشتیانی به عنوان وزیری که با رأی نمایندگان مجلس در رأس وزارت آموزش و پرورش قرار گرفته و در این میان از حمایت نسبی فرهنگیان و برخی تشکل ها و اهالی رسانه نیز برخوردار شده اند، آنست که ضمن مسئولیت پذیری بیشتر، نسبت به تضییع حقوق فعالان صنفی معلمان نیز، حساسیت و توجه بیشتری نشان داده و فارغ از جوسازی ها و فشارهای مختلف و مصلحت اندیشی های جناحی و گروهی، ایشان را مورد حمایت جدی و قاطع خود قرار دهد و با تصحیح اظهارات اخیر خود، زمینه حذف فعالان صنفی و نیروهای متعهد، توانا، لایق و باتجربه را از بدنه مهمترین نهاد انسان ساز کشور، هموار نسازد.



معلمان عدالت خواه
🔰🔰🔰
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEEP2fJ_V0AIiozKEg
💠 قصه های صمد، تنیده در لحظات زندگی

آسیه سپهری

🔹 روز تولد هانس کریستین اندرسن، روز جهانی کتاب کودک است اما اگر از من؛ یک کودک پنج- شش سالهٔ متولد دهه ۶۰ بپرسند؛
۲ تیر، #زادروز_صمد را روز کتاب کودک میدانم. بنظر من روز کتاب کودک را باید، به نام صمد مُهر زد.
وقتی از کودکی از پنج- شش سالگی، تنها دارایی ات، اسباب بازی ات، هم خانه ات، یار خلوتت و حتی دستاویزِ فرار کردنِ از واقعیت های سنگین تر از شانه های کودکی ات و نشستن در پرواز رؤیاهایت را، مدیونِ واژه های رهایی بخشِ او بدانی و قصه هایش، رخصتی باشد برای لحظاتی پرواز ذهن از سرزمینی غمناک و جنگ زده.
وقتی از کودکی با قهرمانانِ قصه های صمد همراه باشی، دیگر نمیتوانی راحت و آرام و سر در لاک خویش فرو برده تنها در فکر عافیت خویشتن باشی.

🔹نمیتوانی در میدان شوش میان این همه کودکان کارِ پابرهنه راه بروی، بی آنکه «پسرک لبوفروشِ»* عاشق درس و مدرسه را به یاد نیاوری.
وقتی نگاه مشتاق کودکان کار را با کیسه های سنگین بازیافتی بر دوش، پشت ویترین مغازه ها، خیره به اسباب بازی های رنگی می بینی، نمیتوانی «۲۴ ساعت در خواب و بیداری»* را از ذهنت دور کنی و لعنت نفرستی بر هر چه قانونِ عدالتخواهانه!!! و دلت نخواهد رو به آسمان فریاد بزنی: « دوست داشتم مسلسل پشت شیشه مال من باشد».
وقتی برای دوستان گرفتار در قفست، حاضری از جان مایه بگذاری و از این سوی میله ها در اعتصاب غذا، در دردها، در نخوردن ها، در حبس ها و حصرها شریک میشوی به سکوت و بغض در گلو، نمیتوانی «یک هلو - هزار هلو»* را به یاد نیاوری و طعم ناب دوستی را در عمق جان کودکی ات از یاد ببری.

🔹این هنر قصه گویی صمد است که نه فقط از انسان ها، بلکه حتی کلاغ ها و اسب ها، مارها و کبوتران، و حتی یک عروسک، یک شتر نیز، تو را به خلسه حضور در وادی قصه های برآمده از واقعیات میکشاند.
وقتی با دیدن «کلاغ»*، سیاهی نمی بینی بلکه بالِ نوازش مادرانه ای می بینی بر سر «اولدوز»* ، کودکی که با محنت نامادری و بدسرپرستی و تنهایی عجین است و خلوت دلهره روز و شبانش، با نوازش کلاغ و مهربانی اش، به بهشت رویایی مبدل میشود و تنها همدمش میشود «عروسکی سخنگو»*.

وقتی کودکان کار را می بینی که دست یکدیگر را بر حمل کیسه های سنگین نان خشک و پلاستیک و... به یاری محکم گرفته اند، یاشار را به نوازش گونه های خیس اولدوز و تمام همتش برای نشاندن لبخندی بر لبان او به یاد می آوری و عشق های ناب کودکی را.
وقتی نظام قانونیِ سرمایه داری را می بینی، و #بیگارورزی و #کولبری و #کارگران_آق_دره و #فریاد_مطالبه_حقوق_های_معوق_مانده_کارگران و... را، به یاد «کچل کفترباز»* می افتی در گیرودار عشق و تظلّم خواهی اش.

🔹وقتی هشتگ #معلم_زندانی و #زندان_تهران_بزرگ تو را بیاد «ماهی_سیاه_کوچولو»* می اندازد و رویای راهی که در سر می پروراند.

و وقتی اسم هر زندانی، هر کارگری، هر اعتصاب کننده ای، هر هشتگ #اعتصاب_غذا #حصر #حقوق_زندانی و #حقوق_شهروندی و هر واژه ای از این دست، تو را به یاد «کوراوغلو»* می اندازد؛ این قهرمانِ حماسی و یاران همراهش برای اعتراض، شوریدن و از پای ننشستن، نمیتوانی یاد صمد نیفتی.
آری
صمد جاودانه شد؛
به پاسِ هنر قصه گویی اش در ذهن کودکی، که تنها اسباب بازی اش کتابی بود با جلدی ضخیم و بی هیچ تصویر، که اجازه می داد رؤیاهای آینده را، راهت را، اندیشه ات را؛ خودت به تصویر بکشی
سبزِ سبزِ سبز 🍃

* نام قصه های صمد
#یادداشت_صنفی
#آموزش_پرورش
#معلم
#صمد_بهرنگی
#زادروز
#۲تیرماه

🔸🔸🔸
📚کانال صنفی معلمان ایران

🆔 @kasenfi

🔻🔻🔻
#کانال_معلمان_عدالت‌خواه

🆔 @edalatxah