محمد مرادی
233 subscribers
232 photos
29 videos
27 files
65 links
Download Telegram
Forwarded from محمد مرادی
یا هو
"هدف وسیله را توجیه نمی کند. "

یکی از اتفاق های مهم ادبی که بیست و چند سال در تاریخ ادب انقلاب سابقه دارد، برگزاری محفلی معروف به #دیدار_شاعران_با_رهبری است. از جنبه های مثبت این رویداد، نخست پیام فرهنگی این محفل است؛ اهمیت دادن به هنر اول ایران زمین یعنی شعر. نکته ی مثبت دوم که از مجموع این جلسات می توان دریافت ایجاد موانست بین شاعران و رهبر انقلاب اسلامی است و تسلط ایشان بر بسیاری از مفاهیم و جریان های ادبی، خود از عوامل موثر در تقویت این انس است. در سال های اخیر اغلب خبرگزاری ها و افراد بر این ویژگی های مثبت تاکید کرده اند و دیگر زوایا و پیامدهای این محفل بر #شعر _معاصر نادیده گرفته شده است.
اگر از زاویه ی #تاریخ_ادبیات یا #جریان_شناسی به این رویداد بنگریم، پیام هایی دیگر نیز به منتقد ادبی عرضه می شود که در این یادداشت به یکی از اصلی ترین آن پیام ها می پردازم، و آن پیام پاسخ به این سوال است که این محفل تا چه اندازه شعر معاصر فارسی را نمایندگی می کند؟
به خاطر دارم که در سال 88 یا 89، پس از چند سال حضور در دیدار و حتی شعرخوانی، از فاصله ای کم تر از نیم متر این دغدغه را با حضرت #آیت_الله_خامنه ای در میان گذاشتم و ایشان چون حواشی دیدار امسال فرمودند که درباره ی ساختار این جلسه تصمیم گیری نمی کنند و تنها میهمان محفل هستند. گلایه ی من، دوستان شاعر موثر در انتخاب را خوشایند نیامد و پس از آن تاریخ جبهه گیری هایی پدید آمد که نگارنده را برآن داشت که انصراف خود را از حضور در آن جلسه، برای همیشه اعلام دارد.
مراد خاطره گویی نیست؛ بلکه این مقدمه ای است بر موضوعی که به توضیح بیشتر نیاز دارد. از نگاه یک پژوهشگر شعر معاصر و ادب انقلاب، وقتی به این محفل می نگرم، در ابتدا می کوشم ببینم که باوجود اهمیت رسانه ای و حمایتی این جلسه، آیا مشت حاضران نمونه ی خروار شعر دهه های اخیر است؟
اگر از مسیر کتاب های جریان شناسی شعر بنگریم، جریان های شعر را دست کم می توان به دو دسته ی اصلی شعر آزاد و شعر سنتی تقسیم کرد. این که در دیدار شاعران، به روایت اسناد موجود و در سال های اخیر، تقریبا شعر سپیدی اجازه ی خواندن نیافته یا از صدها شعر خوانده شده، چندان توجهی به این گونه اشعار نشده، نشان دهنده ی این نکته است که دست کم پنجاه درصد از شعر معاصر از دایره ی این محفل خارج بوده است.
در مرحله ی دوم، شاعران سنتی را می توان به چند زیرجریان شعر بازگشتی و سنتی، شعر نیمه سنتی و شعر زبان گرا و نوآور تقسیم کرد. به روایت اشعار، دسته کم بیست درصد شاعران معاصر هم که گرایش های نوگرا و متهورانه در قالب های سنتی دارند، جایگاهی در این محفل ندارند و شعرهای خوانده شده، اغلب سنتی و نیمه سنتی بوده اند. خوشبختانه اشعار برخی سال ها منتشر شده و فایل شعرخوانی ها موجود است و نگارنده، در صورت نیاز می تواند جدول بسامدی اشعار را در برخی سال ها به مخاطبان علاقه مند ارائه کند.
از صد درصد شعر معاصر به سی درصد رسیدیم. حال باید متغیر دیگری را در نظر گفت. متغیر محتوا. قطعا در ارزیابی های جریان شناسانه عشق و اجتماع پیش از مضامین مذهبی و انقلابی، دو مفهوم اصلی شعر معاصرند. جلوه هایی معنایی که دست کم دو سوم شعر شاعران یادشده را در بر می گیرند و صورت طبیعی آن ها، کمتر در این محفل اجازه ی دیده شدن یافته اند. پس دایره ی اشعار به ده درصد کاهش می یابد. اما کاش محدودیت های انتخاب تا همین اندازه باقی می ماند. در کنار این همه متغیر محدود کننده، یک محدودگر ویران کننده ی دیگر وجود دارد که در اعمال متغیرهای قبل نیز حضوری فعال داشته است. منظور گروه گزینشگر است. گروهی که خود از جامعه ی ادبی است، گاه توانمند و شاعر و گاه ناتوان و کمتر شاعر. گاه با دانش ادبی و گاه با ذوق فردی. این گروه هم با شاعران چند گونه ارتباط دارد، یا با برخی رابطه ی دوستانه دارد، یا رابطه ای خنثی و یا رابطه ای دشمنانه. دست کم نیمی از شاعرانی که با گروه گزینشگر رابطه ی غیر دوستانه یا خنثی دارند هم از دایره ی انتخاب خارجند. از صد درصد توان شعر فارسی به پنج درصد رسیدیم. حال بگذریم که از همان شاعران پنج درصدی هم گروهی انقلابی، گروهی ریاکار و همه طرفه، گروهی بی توجه به سیاست و گروهی گرایش های انتقادی به انقلاب دارند. اینگونه جز همراهان و متاسفانه اغلب منافقان، درصدی دیگر هم حذف می شوند. گروهی با نهادهای انتخابگر همکارند و گروهی نه. حذفی دیگر اتفاق می افتد. و همین طور حذف تا از صد در صد شعر معاصر، کمتر از یک درصد شعرها و شاعران امکان حضور می یابند. و این است مسیری معیوب برای رسیدن به هدفی مثبت که قطعا به زودی تاریخ ادبی درباره ی نتایج آن قضاوت خواهد کرد. بدون در نظر گرفتن چارچوب و روش، این فرآیند هر روز بیشتر به سمتی دورتر از هدف اولیه روانه می شود. امید که دستی از غیب برون آید و کاری بکند.
#محمد_مرادی
#نقد_شعر
@drmmoradi
2_5458872449321926828.pdf
3.3 MB
رضا براهنی، به گواهی آثار پژوهشی و کتاب‌های تاریخ ادبیات معاصر(فارغ از جنبه‌های مثبت و منفی آثارش)، از تاثیرگذارترین منتقدان شعر و داستان روزگار ماست. او علاوه بر نگاه ساختارشکنانه و متفاوتش در نقد، شاعری صاحب سبک و نویسنده‌ای توانا در آفرینش داستانی است ‌و کمتر فردی را در ادبیات معاصر فارسی می‌توان از زاویه‌ی تنوع ساحت جریان‌آفرینی ادبی با او مقایسه کرد.
خدایش بیامرزد.
#طلا_در_مس
#قصه_نویسی
#خطاب_به_پروانه_ها
#چرا_من_دیگر_شاعر_نیمایی_نیستم
#رضا_براهنی
#نقد
#شعر_معاصر
@drmomoradi
"نگاهی به مجموعه‌ی ترمه/ نصرت رحمانی"

نصرت رحمانی (۱۳۰۸_ ۱۳۷۹) از شاعران حدفاصل جریان شعر نوقدمایی و شعر نوگرا در روزگار ماست که برخی منتقدان، او را یکی از ده شاعر شاخص جریان شعر پس از نیما می‌دانند. کوچ، کویر، ترمه، میعاد در لجن و...، برخی از مهمترین آثار اوست که در دهه‌های سی و چهل منتشر شده است.
مجموعه‌ی ترمه، از آثار متمایز رحمانی است که شاعر در آن کوشیده است پیوندی متعادل بین شعر سنتی و شعر نیمایی برقرار کند؛ تحولی که به مجموعه‌ی مشهور میعاد در لجن منتهی شده است. به مناسبت سالروز شاعر، چند ویژگی اصلی این مجموعه، فارغ از نوع نگاه رایج در نقد اخلاقی، معرفی می‌شود:

۱_ ترمه، مجموعه‌ای شامل تعدادی چهارپاره، چند غزل، تعدادی شعر نیمایی و چند دوبیتی است که علاقه‌ی شاعر را به هر دو جریان شعر نو و سنتی نشان می‌دهد.

۲_ در اشعار این مجموعه، چون بسیاری دیگر از دفترهای رحمانی، نگاه پرخاشگر و سیاه و گاه نیست‌انگارانه‌ی شاعر را می‌توان دید. شعر او آمیخته‌ای از جریان شعر رمانتیک انقلابی و شعر نمادگرای سیاه و به گمان برخی منتقدان، شعر موسوم به مرگ است. تعدد تصاویر مربوط به موقعیت‌های اجتماعی فرودین و اصرار بر اشاره به مفاهیم مربوط به مرگ، گریه و اندوه و رنگ سیاه اشعار، فضای آثار او را متمایز کرده است.

۳_ به نظر می‌رسد، رحمانی در چهارپاره‌هایش بیش از همه متاثر از فضای شعری توللی بوده باشد؛ تشابه لحن و تصاویر و اصرار بر تخیل رمانتیک معترض و عصیانگر، از ویژگی‌های چهارپاره‌های او در این دفتر است. البته تمایز او را در انتخاب وزن "مفتعلن فاعلات مفتعلن فع" برای چارپاره را، در تعدادی از این سروده‌ها می‌توان دید.

۴_ نیمایی‌های او، گاه متاثر از نیما و گاه با اندکی تمایز به شیوه‌ی شاعران دهه‌ی سی سروده شده است. شعر بوتیمار از این دفتر، ساحتی شبیه اشعار ققنوس و بیش از آن، مرغ آمین نیما دارد. از تمایزهای موسیقایی در نیمایی‌های این دفتر، استفاده‌ی متعدد از رکن "مستفعلن" برای بسیاری از شعرهای نیمایی است که از این زاویه، حرکتی نوگرا در شعر نیمایی به شمار می‌آید.

۵_ در غزل‌های رحمانی، فضای نوقدمایی غلبه دارد؛ هرچند در انتخاب ردیف‌ها، نگاه یاس‌آلود شاعر را در واژه‌ها و افعال متضمن مفاهیم منفی می‌توان دید. دوبیتی‌های این مجموعه نیز، در حد فاصل فضای شعر محلی و شعر نوقدمایی سروده شده است. موفق‌ترین این کوتاه‌سروده‌ها، اشعاری است که در آن‌ها به جسم معشوق یا عشق گناه‌آلود اشاره شده؛ ویژگی‌ای که با مولفه‌های شعر دهه‌ی ۳۰ سازگاری دارد.

۶_ شاید گزاف نباشد که شعر نصرت رحمانی را شعر گناه و افیون و سیاهی و تباهی و سقوط بنامیم. او در زبانی یکدست و پشت پرده‌ی ترکیب‌ها و تصاویر، بیش از همه جهان اطراف خود را با این مولفه‌ها وصف کرده است. نکته‌ی قابل تامل، بازتکرار برخی از ویژگی‌های شعر او و شاعران شبیه به این جریان در سروده‌های دهه‌های اخیر است؛ نکته‌ای که می‌توان در دفترهای شاعران جوان روزگار، نشانه‌هایی متعدد از آن را جستجو کرد.
#نصرت_رحمانی
#شعر_معاصر

@drmomoradi
"احمد رضا احمدی درگذشت"

احمدرضا احمدی از آخرین شاعران تاثیرگذار دهه‌ی چهل، پس از ۶۰ سال شاعری، امروز: بیستم تیرماه درگذشت.
درباره‌ی آثار او چه در حوزه‌ی شعر و چه در داستان و ترجمه و ادبیات کودک و نقد، می‌توان یادداشت‌ها نوشت؛ اما آنچه بیش از همه دغدغه‌ی او بود، شعر و هنرورزی با کلام و واژه بود؛ هرچند کودکی و جهان کودکانه نیز بر بخشی دیگر از زندگی ادبی او سایه افکنده بود.
احمدی در کنار رویایی، دو تن از شاعران متمایز دهه‌ی چهل بودند که فارغ از نظرهای متفاوت منتقدان درباره‌ی آثارشان، تاحدودی توانستند ذائقه‌ی شاعری جریان پس از نیما را تغییر دهند؛ هرچند در مقبولیت خاص و عام، توفیق شاعران نیمایی و پیروان سنت‌گرای نیما را نیافتند.
استمرار در شاعری، تکثر آثار، آشنایی با ادب کهن و جهان، ساختارشکنی و بی‌باکی ادبی و حیات ادبی بی‌حاشیه، از ویژگی‌هایی است که او را از اغلب معاصرانش متمایز می‌کند. یادش گرامی و در بهشت واژه‌ها متنعم باد.
#موج_نو
#شعر_معاصر
#احمد_رضا_احمدی
@drmomoradi
"به بهانه‌ی دوم مرداد/ سالروز درگذشت شاملو"


احمد شاملو فارغ از فرازها و فرودهایش در شعر و زندگی، از درخشان‌ترین سخنوران روزگار ماست. او چه در شعر نیمایی و چه در سپیدسروده‌ها، تجربه‌هایی متفاوت و متمایز را به مخاطبان عرضه کرده است.
کمتر شاعری از منثورگویان پس از نیما را می‌توان نام برد که با وجود حذف وزن نیمایی، توانسته موسیقی واژه‌ها را در شعر حفظ کند به فرمی حاصل از هماهنگی آواها و کلمات دست یابد.
هرچند بخشی از شهرت شاملو، زاییده‌ی عواملی خارج از هنر شاعری اوست؛ به‌حق اورا باید یکی از پنج شاعر شاخص جریان غیرسنتی عصر پهلوی و حتی کل سده‌ی گذشته دانست.
بهره‌گیری از باستان‌گرایی، فردیت انسانی، نمادگرایی معتدل، ارتباط بینامتنی، ساختادشکنی معنایی، اعتراض عصیانگر، اسطوره‌گرایی، ترکیب‌سازی و بازی‌های زبانی و تناسبات آوایی، سبک شعری شاملو را سرآغازی متفاوت برای شعر سپید فارسی قرار داده است.

#شعر_زمان_ما
#حقوقی
#شاملو
#شعر_معاصر
@drmomoradi
«کودتای ۲۸ مرداد و شعر نو فارسی»

یکی از رویدادهای سیاسی- اجتماعی دوران معاصر که تاثیری شگرف و همه‏‌جانبه بر ادبیات و فرهنگ و شعر ایران عصر پهلوی، گذاشته کودتای 28 مرداد 1332 بوده است.
اهمیت این رویداد در تاریخ ادبیات معاصر به اندازه‌ای بوده که منتقدان شعر معاصر در کنار دو انقلاب مشروطه و اسلامی، این رویداد را در جایگاه یکی از تعیین‌کننده ترین بزنگاه‌های تاریخی، برای جریان‌شناسی تاریخ ادب معاصر قرار داده‌اند. این اهمیت را در اغلب کتاب‏‌های تاریخ شعر معاصر و ادوار آن می‏‌توان دید؛ تا جایی که سرفصل تحول میانه‌ی عصر پهلوی، در نظر منتقدان منطبق با این رخداد مهم سیاسی تنظیم شده است. جایگاه این حادثه را در کتاب‌های ادوار شعر فارسی شفیعی کدکنی، چشم انداز شعر نو ایران زرقانی، جریان پ‌شناسی شعر فارسی حسین‌پور چافی، تاریخ تحلیلی شعرنو شمس لنگرودی و دیگر کتاب‌های مرجع شعر معاصر می‏‌توان دید.
چرخش سیاسی حاصل از این اتفاق، تغییری جدی را در بدنه‌ی شعر فارسی و جریان‏‌های وابسته به آن پدید آورده؛ از جمله کمرنگ شدن نقش آشکار ادبیات روس‌گرای برآمده از 'نشست نویسندگان و شاعران ایران و شوروی" و فعالیت‌های سیاسی دهه‌ی ۲۰ و حرکت این شاخه، به سمت شعر نمادین چپ‌گرا که در آثار کسانی چون: کسرایی نمود یافته و به شعر چریکی و مبارزاتی دهه‌ی بعد منتج شده است.
این تغییر فضارا در دگرگون‌شدن ذائقه‌ی نقد ادبی، تاثیرپذیری از ادبیات اروپا و آمریکا و تقابل شعر متعهد و شعر زبانگرا هم می‌توان رهگیری کرد.
در دهه‌ی سی، شعر نمادگرای نیمایی، با فضایی مبهم و مه‌آلود و زمستانی و تاریک، قوت می‌یابد، جریانی که آغاز آن با نیما و اوج آن با اخوان و شاملو و دیگر پیروان شعر اجتماعی نیماست.
شاخه‌ای دیگر از شاعران پس از کودتا، سرگردان و نامید به تخدیر و سیاهی و پوچی و مرگ و عصیان و عشق‌های برهنه متوسل می شوند؛ جریانی پرمخاطب که بر آمده از ناامیدی‌های رایج در فضای جامعه است. این شاخه در بعد عصیانی خود در آثار کارو و نادرپور و توللیِ نوقدماییِ پس از کودتا و دفترهای نخستین فروغ و آثار بسیاری دیگر از شاعرانرچارپاره‌سرا و نیمایی‌گوی فارسی جلوه یافته است؛ هرچند برخی شاعران رمانتیک این دوره کوشیده‏‌اند، بین مفاهیم تغزلی و اجتماعی- مبارزاتی، آشتی ایجاد کنند؛ اتفاقی که در برخی سروده‏‌های ابتهاج و بعاد نصرت رحمانی منعکس شده است.
#شعر_معاصر
#جریان_شناسی
#کودتا
#نیما_و_پیروانش
@drmomoradi
"به یاد فریدون مشیری"

سی‌ام شهریور، با نام شاعر مشهور معاصر فریدون مشیری پیوند خورده است. او که متولد 1305 و درگذشته به سال 1379 است، از معدود شاعران نیمایی‌سراست که پس از انقلاب نیز در میان توده‌ی مردم حسن شهرت داشته و برخی از اشعارش بر زبان توده‌ی میانه‌ی جامعه جاری بوده است.
مشیری، در اشعارش کمتر در جایگاه شاعری پیشرو مطرح بوده و بیشتر او را باید پیرو جریان‌های تجربه‌شده دانست. او در دهه‌های سی و چهل، از میان شاعران جریان شعر رمانتیک، شهرت کسانی چون: ابتهاج، نادرپور و کارو را ندارد؛ با این‌حال هرچه به دهه‌های اخیر نزدیک شده‌ایم، بر محبوبیتش در مقایسه با برخی از آنان افزوده شده است.
شهرت مشیری، بیش از همه مدیون دفترهای "ابر و کوچه و بهار را باور کن" بوده و او را باید شاعری دانست که چون پیشینیان، بهترین اشعارش را پس از سی و پنج سالگی سروده است؛ نکته‌ای که مویّد غلبه‌ی اعتدال در سنت‌گرایی اشعار اوست و اینکه در اشعارش، خلاقیت‌ها و جسارت‌های نوآورانه‌ی جریان شعر نمادگرای اجتماعی و همچنین شعر منثور پس از نیما کمتر تجربه شده است.
مشیری، شاعر عرصه‌ی تجربه‌های عام انسان‌های  میانه است و مفاهیمی را در شعرش منعکس می‌کند که محدود به زمان خود او نیست؛ به همین دلیل عشق، اصلی‌ترین مضمون اشعار اوست که گویی بازتابی سنتی_معاصر از این مفهوم غالبِ سبک عراقی را، در اشعارش جلوه‌گر ساخته است:

ای عشق پناهگاه پنداشتمت
ای چاه نهفته راه پنداشتمت
ای چشم سیاه، آه ای چشم سیاه
آتش بودی، نگاه پنداشتمت

او کوشیده بین عشق انتزاعی کهن و عشق زمینی مورد نیاز مخاطبان معاصر، پیوند بر قرار کند؛ بی‌آنکه جایگاه معشوق او به سبک بسیاری از معاصرانش به ابتذال کشیده شود. الگوی این نوع عشق‌ورزی را در شعر کوچه به‌وضوح می‌توان دید:

بی‌تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم...

نگاه به جهان و زیبایی‌های محسوس آن، از دیگر علل مقبولیت  شعر مشیری است. از این جهت اشعار او شاد، احساسی و کاملا روزمره هستند:

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه‌های شسته، باران‌خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگ‌های سبز بید
...
نرم‌نرمک می‌رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار


در اشعار مشیری، عمق و ابهام شاعران جامعه‌گرا دیده نمی شود؛ با این حال با نگاهی احساسی به انتقاد از برخی معضلات انسانی و اجتماعی می‌پردازد و در این شیوه، گاه زبان نصحیتگر سعدی و شیوه‌ی بیان او را به یاری می‌گیرد.
   او در نگاه به جهان، گاه به عرفان سهراب سپهری نزدیک می‌شود؛ هرچند عمق تفکر فلسفی- عرفانی سهراب را در اشعار مشیری نمی‌توان دید. عرفان او بازخوانی تغزل‌های عارفانه‌ی شاعران سده‌های پیشین است که با بیانی ساده‌تر، در اشعار فریدون مشیری انعکاس یافته است.

من همین یک نفس از جرعه‌ی جانم باقی است
آخرین جرعه‌ی این جام تهی را تو بنوش

زبان مشیری، هرچند به استواری و تحرک شاعران بزرگ همعصر او نیست؛ چون بسیاری از رمانتیک‌ها دچار دودستگی و خطاهای نحوی نیز نمی‌شود. ترکیبات اشعار او ساده و چیزی بین ترکیب‌سازی‌های سنتی و نو است.
از دیگر جنبه‌های مثبت اشعار او، تنوع قالبی و موسیقایی اشعار است که شاید برخواسته از علایق و دانش او در این حوزه باشد. در شعر او نیمایی، غزل، چارپاره، رباعی، دوبیتی، مثنوی، قطعه و ... حضور دارد و وزن‌ها و نوع کارکرد قافیه‌ها نیز، تنوع و ساخت‌هایی متعدد دارد.
در پایان باید گفت که ایجاد زبان و ساختاری اعتدالی در حد توانایی شاعر، ویژگی اصلی شعر اوست؛ هرچند اغلب اشعار مشیری در سطح واژگان باقی می‌ماند و در برقراری پیوند با مخاطب خاص، چندان موفق نیست. شاید بتوان گفت که او متاثر از فعالیت سی و چند ساله‌اش، در وزارت پست و حوزه‌ی مخابرات، در اشعارش نیز بیش از همه به ارتباط با مخاطبان میانه‌ی جامعه دلبسته بوده است.
#فریدون_مشیری
#نقد_شعر
#شعر_معاصر
#محمد_مرادی
@drmomoradi

https://eitaa.com/mmparvizan
«به بهانه ‏ی زادروز سهراب»
بدون تردید، در شعر معاصر فارسی، سمبولیسم عرفانی، ویژه‌ی سهراب سپهری است. سهراب به‌ویژه در دفترهای «صدای پای آب»، «مسافر» و «حجم سبز»، توانسته هم از منظر تشخص‌بخشی سبکی و هم فراوانی اشعار، جریانی خاص خود در شعر فارسی ایجاد کند.
از دیگر شاعران این عصر، فروغ فرخزاد نیز به‌ویژه در دفتر «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» نگاهی گاه نزدیک به سهراب دارد؛ هرچند به نظر می رسد به‌ویژه از نظر زبانی، سهراب از فروغ تاثیر پذیرفته باشد.
سمبولیسم سهراب، از دو منظر زیر‌شاخه‌ی جریان شعر آرمان‌گرای معاصر محسوب می‌شود. او به‌ویژه در دو منظومه‌ی بلند صدای پای آب» و «مسافر» و اشعاری چون: «روشنی، من، گل، آب» و «آب» کوشیده است تا جهان آرمانی خود را با نگاهی عرفانی و متفاوت به محیط پیرامون بسازد. در این دست از اشعار سهراب، جهان آرمانی گویی در همین عالم قابل دست‌رسی است و مخاطب سهراب، با نگاهی متمایز و عادت‌گریز به طبیعت، می‌تواند آن را در درون خود شکل دهد؛ اما در اشعار کوتاه سهراب، به‌ویژه شعرهایی چون «ندای آغاز»، « پشت دریاها»، «واحه‌ای در لحظه» و «نشانی»، گویا جهان آرمانی او مکانی جدا از عالم بیرون است و از این منظر، سهراب آمیزه‌ای از گونه‌های مختلف عرفان و سمبولیسم فرارونده را در شعرش تجربه کرده است.
شاید سمبولیسم آرمانی سهراب را نتوان به تنهایی در چارچوب جریانی ادبی از عصر پهلوی تعریف کرد؛ اما با در نظر گرفتن ویژگی‌های اشعار او و تاثیری که بسیاری از شاعران پس از انقلاب به ویژه در دهه های 60 و 70 از اشعار او پذیرفته‌اند، بی‌هیچ تردیدی می توان سمبولیسم عرفانی او را جریانی مهم در شعر معاصر فارسی دانست.
ویژگی‌های سمبولیسم عرفانی سپهری را در چند سطر مرور می‏‌کنیم:

-تبلیغ نگاهی متفاوت و عرفانی به هستی و تلاش برای حرکت به سوی جهانی آرمانی.

- توصیف جهانی ذهنی و آرمانی که عمدتا در پشت دریاها و یا در مکان‌های اسطوره‌ای قابل مشاهده است.

-فراوانی واژه‌های نمادین با استفاده از عناصر طبیعت و ابهام قابل توجه در شعر به دلیل نبودن نشانه‌های قاطع برای دریافت متن و معناکردن استعاره‌ها.

- فراوانی ترکیب‌های جدولی و مشابه هم(از نظر ساخت)، با تلفیق طرف عینی و ذهنی، با غلبه‌ی عنصر ذهنی و توجه به حس‌آمیزی و متناقض‌نما به شیوه‌ی شاعران هندی(بیدل).

- حضور قابل توجه عناصر طبیعی غیر شهری در اشعار به‌ویژه توجه خاص به رنگ.

-طول قابل توجه اشعار، ساختار طولی ضعیف شعرها، بلند و کوتاهی قابل توجه سطرها و کم‌توجهی به قافیه و موسیقی شعر.

-توجه به تکرار آغازین سطرها در اشعار بلند به‌شیوه‌ی فروغ فرخزاد.

- صمیمیت کلام، سادگی واژگان و پرهیز از باستان‌گرایی.

- تلفیق نشانه‌های عرفان اسلامی، هندی و بودایی.

"واحه‌ای در لحظه"

به سراغ من اگر می‌آیید.
پشت هیچستانم.
پشت هیچستان جایی است
پشت هیچستان رگ‌های هوا، پر قاصدهایی است
که خبر می‌آرند، از گل واشده‌ی دورترین بوته‌ی خاک.
روی شن‌ها هم، نقش‌های سم اسبان سواران ظریفی
است که صبح
به سر تپه‌ی معراج شقایق رفتند.
پشت هیچستان، چتر خواهش باز است:
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود،
زنگ باران به صدا می‌آید.
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی، سایه‌ی نارونی تا ابدیت جاری است.
به سراغ من اگر می‌آیید،
نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من

#سهراب_سپهری
#شعر_معاصر
@drmomoradi
«سمبولیسم حماسی- اسطوره‏‌ای نیما»

یکی از شاخه‏‌های سمبولیسم نیمایی که بر جریان‏‌های پس از او تاثیری شگرف نهاده، سمبولیسم اسطوره‏ ای- حماسی اوست. این دست از اشعار نیما عمدتا در نقطه‌ی گره‌خودگی شاعرانگی سمبولیسمِ در حال افول نیما و اندیشه‌ی سیاسی چپ نزدیک به سال‏‌های کودتا شکل گرفته و تا حدودی می‌توان آن را مکمّل سمبولیسم اجتماعی نیما دانست. پادشاه فتح نیما، از نمونه‏‌های کامل این نوع است که تاثیر شیوه‏‌ی آن را بر بسیاری از آثار شاخص اخوان ثالث و حتی شاملو می‏‌توان دید. از مشخصه‏‌های اصلی این دست از اشعار نیما، باید به موارد زیر اشاره کرد:
-استفاده از زبانی حماسی و نمایش‏نامه‏‌ای و نزدیک‌شدن به ساخت یک حماسه‏‌ی دراماتیک.
-نزدیکی به زبان و نوع واژه‏‌گزینی سبک خراسانی و بهره‏‌گیری از آرکائیسم واژگانی و دستوری.
- بلندی و کوتاهی سطرها بیش از اشعار سمبولیسم فردی؛ همچنین طول بیش‏تر اشعار.
- وضوح بیش‏تر معنا در مقایسه با اشعار فردی به دلیل کم شدن حذف‏‌ها؛ همچنین تبدیل سمبول‏‌های عبارتی مبهم به سمبول‏‌های واژگانی تکرار شونده و قابل فهم.
- غلبه‏‌ی نگاه جمعی، توجه به خلق و توده‏‌ی مردم و دعوت به مبارزه.
-استفاده‏‌ی بیش‏تر از قافیه در مقایسه با اشعار سمبولیسم فردی.
-جابه‏‌جایی‌های دستوری مکرر در ساخت سطرها؛ همچنین تعدد جمله‏‌ها و عبارات موقوف‌المعانی.

در ادامه، بخش‏‌هایی از «مرغ آمین» نیما که از موفق‏‌ترین شعرهای این جریان در ادبیات معاصر است، از نظر می‌گذرد:
"مرغ آمین"

مرغ آمین دردآلودی است کآواره بمانده.
رفته تا آن‏‌سوی این بیدادخانه
بازگشته رغبتش دیگر ز رنجوری نه سوی آب و دانه.
نوبت روز گشایش را
در پی چاره بمانده.

… او نشان از روز بیدار ظفرمندی است.
با نهان تنگنای زندگانی دست دارد.
از عروق زخمدار این غبار آلوده ره تصویر بگرفته.
از درون استغاثه‏‌های رنجوران.
در شبانگاهی چنین دلتنگ، می‏‌آید نمایان.
وندر آشوب نگاهش خیره بر این زندگانی
که ندارد لحظه‏‌ای از آن رهایی
می‏‌دهد پوشیده، خود را بر فراز بام مردم آشنایی.
رنگ می‏‌بندد
شکل می‏‌گیرد
گرم می‏‌خندد
بال‏‌های پهن خود را بر سر دیوارشان می‏‌گستراند..


#نیما_و_پیروانش
#محمد_مرادی
#شعر_معاصر
@drmomoradi
Vala Payamdar Mohammad ~ Music-Fa.Com
Farhad Mehrad ~ Music-Fa.Com
"والا پیام‌دار"

شعر کوتاه "والاپیام‌دار" از مشهورترین آثار سیاوش کسرایی(درگذشته ۱۹ بهمن ۷۴) است که در زمستان ۵۷ با صدای فرهاد مهراد منتشر شده است.
این آهنگ، از دریچه‌ی پیوند شعر سیاسی و مذهبی در تاریخ ادبیات معاصر اهمیت دارد؛ نکته‌ای که بیش از همه محصول تاثیرپذیری شاعران آخر عصر پهلوی از فضای انقلابی جامعه است و نشانه‌های آن را در دیگر اشعار این سال‌ها از جمله سروده‌های نعمت میرزاده و طاهره صفارزاده و بسیاری از آثار نیمایی‌سرایان شاخص جریان شعر مقاومت، می‌توان دید.
هرچند شعر "والاپیام‌دار"، از نظر شاعرانگی، چون: حماسه‌های اجتماعی آرش و خون سیاوش و همچنین کوتاه‌شعرهای غنایی‌ شاعر(شعر درخت و برخی دوبیتی‌ها) درخشان نیست؛ ویژگی‌های عام ایدئولوژیک و معناگرایی دیگر سروده‌های سیاسی کسرایی را در آن آشکارا می‌توان دید.
کمرنگی تخیل شاعرانه و اصرار بر معنامندی سیاسی در جایگاه مولفه‌های اصلی شعر چپ و استفاده از برش‌های سطری و تنش در موسیقی (از زاویه‌ی فرم)، از دیگر ویژگی‌های این سروده است.

#شعر_سیاسی
#پیامبر
#موسیقی_نو
#شعر_معاصر
#شعر_مقاومت
@drmomoradi
Audio
"به بهانه‌ی زادروز رهی معیری"

خاطره‌ای از عبدالعلی دستغیب درباره‌ی استاد خالقی و رهی معیری

#نقد
#شعر_معاصر
#رهی_معیری
#عبدالعلی_دستغیب
@drmomiradi
"محمد حقوقی و شعر معاصر فارسی"

محمد حقوقی (۱۳ اردیبهشت ۱۳۱۶_ ۸ تیر ۱۳۸۸) از شاعران و منتقدان ادبی نام‌آور معاصر است که از دهه‌ی چهل، نقشی مهم در تبیین ویژگی‌های شعر پسانیمایی داشته است.
او از جهتی، از پیروان فروغ فرخزاد است که در دهه‌ی چهل، جریان شعر زمان را معرفی و نمایندگی کرده و از دیگر سو، از اعضای جُنگ ادبی اصفهان است که بر تحولات ادبیات عصر پهلوی تاثیری شگرف گذاشته است.
هرچند حقوقی در هنر شاعری کمتر مدّ نظر منتقدان و شاعران و جریان‌های ادبی بوده، در نقد شعر معاصر نامی سزامند است؛ تا آنجا که مجموعه‌ی شعر زمان ما که به کوشش او در نشر نگاه سامان یافته؛ همچنان از بهترین گزیده_اشعار و منتخب نقدها و گزاره‌های ادبی درباره‌ی نیما و فروغ و سهراب و اخوان و شاملو است.
حقوقی در "شعر زمان ما"، هرچند از بوطیقای شعر نیمایی فاصله گرفته، یادداشت‌ها و نظرهایی دقیق درباره‌ی زبان و هنر شاعرانه‌ی پیروان او مطرح کرده است. او هرچند با وزن شعر نیمایی و برخی عناصر داستانی یا تزیینی آن زاویه دارد، کوشیده در نقدهایش نگاهی بی‌طرفانه به آثار منتخب داشته باشد.
ارزش نقدهای حقوقی، وقتی روشن می‌شود که آن را با گزیده‌های دیگر "شعر زمان" مقایسه کنیم که پس از او به کوشش فیض شریفی منتشر شده و چه از منظر روش و چه در بر داشتن خطاهای ادبی و نقدی، با کارنامه‌ی حقوقی فاصله‌ای بعید دارد.
محمد حقوقی علاوه بر "شعر زمان ما"، در کتاب "شعر نو از آغاز تا امروز" نیز کوشیده، هفت دهه از تاریخ شعر نو فارسی را بررسی کند؛ هرچند تعریف او از شعر نو، متمایز با بسیاری از منتقدان معاصر است.

#محمد_حقوقی
#شعر_زمان_ما
#فیض_شریفی
#شعر_معاصر
#نقد
#محمد_مرادی
@drmomoradi
"شاعر غزل و ترانه"
محمدعلی بهمنی، از دو جهت بر ادبیات روزگار ما تاثیر نهاده است. اوج این تاثیرگذاری را در دهه‌های پنجاه تا هفتاد می‌توان دید؛ حضور او در محافل ادبی دهه‌های هشتاد و اوایل نود نیز از منظر تاریخ ادبیات معاصر هدایتگر برخی شاعران جوان بوده است.
در ترانه‌های او، زبان ساده، توجه به خاطرات و حسّ غربت و قافیه‌گزینی موثر، از عوامل زبانزد شدن برخی سروده‌هایش بوده است. در غزل‌های او نیز، نشانه‌های همین سادگی و استفاده‌ی موثر از خطاب و گفتگو، روایت و نزدیک‌شدن به شیوه‌ی زبانی برخی جریان‌های پسانیمایی در غزل را می‌توان دید. نقش او و غزل‌سرایان هم‌سلکش را بر شکل‌گیری جریان غزل نو/متفاوت در اواخر دهه‌ی هفتاد و دهه‌ی هشتاد نباید ندید گرفت.

خدایش بیامرزاد‌.

#محمد_علی_بهمنی
#شعر_معاصر
#غزل
#ترانه

https://tttttt.me/drmomoradi