محمد مرادی
230 subscribers
232 photos
29 videos
27 files
65 links
Download Telegram
Forwarded from حیات شعر (Mohammad Moradi)
"چرا ابوالفضل زرویی؟"
در هفته ای که گذشت و در پی در گذشت طنزپرداز معاصر #ابوالفضل_زرویی_نصرآباد، بارها دست به قلم شدم که مطلبی درباره ی هنر و شیوه ی #طنز_نویسی او بنویسم؛ اما مجال مناسب فراهم نشد. گاه خاطرم به #کارگاه_طنز جلب شد، گاه به #حلقه_ی_رندان، گاه هم ذهنم متوجه #جشنواره_ی_طنز_دانشجویان شد و گاه دیگر خاطرات و نشست ها را مرور کردم؛ اما برای نوشتن جرات نکردم.
تا دو سه روز قبل که با شاعر دوست داشتنی #محسن_نقدی، مجددا درباره ی این موضوع گفتگو کردیم و قول دادم که اگر توفیق حضور در جلسه ی #حیات_شعر نیافتم، دست کم یادداشتی بنویسم.
ابتدا در انبوه موضوع ها و خاطرات غوطه زدم و دیدم نوشتن دقیق و نقادانه درباره ی زرویی گرامی؛ هرچند ضروری است؛ به سطرها و زمان و دقت بیشتری نیاز دارد.
در کنار آن، در تصورم؛ صدها نام از طنزپردازان و طنزسرایان گذشته و حال و آینده رد شدند و فرضم این بود که نوشتن درباره ی طنز معاصر، بی یاد از بسیاری از آنان بی اشکال نیست؛ پس در این یادداشت که بیشتر رنگ ذوق و پسند فردی دارد، تنها به این پرسش پاسخ خواهم داد که چرا در میان صدها اهل طنز فعال و غیر فعال، دست کم از گروه #ادبیات_انقلاب_اسلامی، ابوالفضل زرویی را موفق تر از دیگران می دانم؟
۱_ اغلب طنزپردازان دو دهه ی اخیر؛ صرفا در یک شاخه ی #نثر یا #شعر آثاری ارجمند خلق کرده اند؛ حال که او طنزپردازی ذوفنون بوده است.‌این ویژگی را از همعصران او در #یوسفعلی_میرشکاک هم می توان دید؛ هرچند جنس آثار زرویی متفاوت با او و دیگران است.
۲_ تنوع شکلی و معنایی در طنز از دیگر ویژگی های هنر طنز اوست. از میان قالب های شعری هرچند #مثنوی هایی درخشان تر در طنز دارد؛ تجربه هایش در #غزل، #نیمایی و ... هم از زاویه ی ارزش هنری سزامند است. مضامین و گونه های آثار او نیز یکسان و تکراری نیست؛ او از طنز #سیاسی، #اجتماعی، #فرهنگی و ... تا گونه های فردی طنز را تجربه کرده است.
۳- شگردهای ایجاد طنز در آثار او متنوع است. #نقیضه، #اغراق و #چندمعنایی از اصلی ترین آن هاست؛ با این حال در کاربست های ادبی طنز نیز آثار او رنگارنگ است.
۴_ او در طنز #سیاسی و #مطبوعاتی، صاحب سبکی ویژه ی خود است. این ویژگی را بیش از همه در #تذکره_المقامات می توان دید. طنز سیاسی او بر خلاف اغلب معاصران، مصادره شده یا متعلق به یک حزب یا گروه نیست و شوخی و انتقاد از اغلب نام های جریان ها و تفکرها را در این دست آثارش می توان دید.
۵_ خلاف اغلب طنزسرایان همزمان یا بعد از او که برای جلب مخاطب به #لودگی و #فکاهه_گویی، روی آورده اند؛ در اشعار و نوشته های او، در کنار زبان ساده و #سهلی که نخست جلب نظر می کند؛ توجه عمق و معنای مورد نظر مخاطب #خاص نیز دیده می شود؛ به طوری کا با گذشت زمان، همچنان طنزهایی از او را می توان خواند و لذت برد.
۶_ با این حال خلاف فضای #سیاه و اعتراضی طنز #جریان_روشنفکری، طنز او مثبت، سفید و امیدبخش است و با پیشینه ی طنز کهن فارسی، پیوندی منطقی دارد. نوع انتخاب نام مستعار و نگاه به سنت های طنز کهن در آثار او، موید همین ویژگی است.
۷_ در نقیضه های او، متن های اساس؛ اغلب مناسب #محتوا و #شناخت مخاطب انتخاب می شود. متون اساس او در نقیضه متنوع و حتی گاه برآمده از #ادبیات_عامه است.
۸_ چنانکه از آثار نظری و مصاحبه هایش می توان دریافت؛ او علاوه بر خلق اثر، کوشیده است بیانیه یا #مرامنامه ای برای طنزهایش در نظر بگیرد و از این زاویه نیز تلاش های او ارجمند است.
۹_ بی هیچ تردیدی، بسیاری از طنزپردازان امروز در نهادهای فرهنگی به ویژه #حوزه_هنری و #صدا_و_سیما، علی الخصوص در #شعر_طنز؛ متاثر از زبان، نوع انتخاب کلام و شیوه ی اویند.
مخلص کلام، مناجات نامه ای از او، به روایت #گل_آقا می آورم که شاید با حال و روز این ایام بیگانه نباشد و برای روحش از ایزد منان غفران و شادی طلب می کنم:
خدایا! دل شکسته ای داریم و بار و بندیل گسسته ای داریم.
الهی! دلی دارم زیر بار بدهی گم، تنی دارم تکیده و لرزان از تورم، هیچ کس هم نمی پرسد که این بنده ی بیچاره ی تو، آدم است یا منار جم جم؟
الهی! دلو تعادل اقتصادی در چاه است و دستمان کوتاه است! ...
#محمد_مرادی
@drmmoradi


@hayaat_e_shear
Forwarded from محمد مرادی
"شعر و بحران مقبولیت/ ۱"
#شهرت و #مقبولیت، از مباحث همیشه مطرح در حوزه ی هنر و شعر بوده است. کمتر شاعری را در #ادبیات_فارسی می توان نام برد که این مساله برای او حیاتی نبوده باشد و به راست یا خطا، شعرش را بر دیگران ترجیح نداده و از شهرت خود سخن نگفته باشد:
سعدی:
هفت کشور نمی کنند امروز
بی مقالات سعدی انجمنی
*
بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس
حد همین است سخندانی و زیبایی را
یا حافظ:
حسد چه می بری ای سست نظم بر حافظ
قبول خاطر و حسن سخن خداداد است
*
صبحدم از عرش می آمد سرودی عقل گفت
قدسیان گویی که شعر حافظ از بر می کنند

این آرزوی دیرین و دغدغه ی شیرین شاعران؛ همواره چون #سعدی و #حافظ، منطبق با شهرت و مقبولیت بیرونی نبوده است. در گذشته ی ادب پارسی، به نحوی و در روزگار ما در وضعیتی #بحرانی تر. اما آنچه در زمان ما مهم به نظر می رسد؛ تفاوت و تمایز گونه های مقبولیت و سخن راندن از اسباب و آفات آن است.
شاید بتوان، در یک تقسیم بندی آنی (و نه چندان قطعی) گونه های مقبولیت شاعر و شعر را در چهار دسته ی #عام، #خاص، #ادبی و #تاریخی، قرار داد و این گفتار را بر اساس آن به پیش برد. اما دراز آهنگی این مبحث، ما را بر آن می دارد که صرفا به چند مقوله در این حوزه و در زیر چند سر فصل اشاره کنیم.
الف_ شعر: هنری در زمان گم نامی

اگر زمانی به اطیمنان ادعا می کردیم که شعر هنر ویژه و در کنار آن مقبول توده ی ایرانیان است؛ این گزاره دیگر با واقعیت بیرونی تایید نمی شود. شعر هنری تخییلی، ذهنی، زبانی، فردی و عمدتا درونی است و انسان روزگار ما؛ گویی یا در جهانی دیگر سرک می کشد یا گمشده ی خود را (اگر بداند چیست) در جز شعر می جوید.
در عصر جهانی شدن و در زمانی که غالب واقعیت ها در مجاز یا فضای مجازی نمود می یابند؛ شعر را نیز باید از زاویه ی مجاز دید و شاید در حوزه ی مقبولیت #عوام، این فضای مجازی باشد که جایگاه شعر را معرفی و حتی مسیرش را رهبری می کند.
برای آزمون، فضای #اینستاگرام را رصد می کنیم. از حدود ۲۵ میلیون کاربر ایرانی، هزاران تن (به نام شاعر) در این فضا فعالیت مشخص دارند. اما دست کم در میان چند صد تن از نام های فعال در اینستاگرام؛ هیچ یک از شاعران(حتی به صورت کمّی) قرار نمی گیرند.
تعدادی از پر طرفدارترین نام ها اینانند:
مهناز افشار (۸.۸میلیون دنبال کننده)، رامبد جوان (۸.۵ م)، حسن ریوندی (۸.۵م) و به همین قرار: بهنوش بختیاری، الناز شاکردوست، سحر قریشی، محمدرضا گلزار، ترانه علی دوستی و ... .
در این فهرست ده ها نفری که به راحتی قابل استخراج است، ده تن نخست نام های #سینمایی یا #تلویزیونی اند. تا پایان این فهرست، اهالی بازی؛ قابل یا ناقابل، دولتی یا غیر دولتی، لایق یا نالایق، جدی و محترم یا جلف و مسخره، بیشترین دنبال کننده را دارند؛ هرچند بازیگران مطرح و درجه اول، چندان جایگاهی را در مجموع صفحه های پر طرف دار ندارند.
پس از بازیگران، #خوانندگان #رپ و #پاپ، قرار می گیرند و در کنار آنان تعدادی از #فوتبالیست ها و #والیبالیست ها را می توان دید. نام های #سیاسی #راست یا #چپ، داخل نشین یا خارج نشین نیز گاه بر پیشانی فهرست صفحه هایی با کاربران میلیونی چشمک می زنند.
در این میان؛ وضع هنرهای سنتی؛ #موسیقی_ایرانی و ... چندان مثبت نیست. دست کم وضع شعر، بهتر از #فلسفه و #علم است؛ تا آنجا که به ندرت صفحه هایی فلسفی با کاربران بالای ده هزار نفر می توان دید که در بردارنده ی مباحث فلسفی خارج از سیاست باشد.
الگوی مقبولیت فضای مجازی کاملا برعکس الگوی پیشنهادی #افلاطون در #مدینه_فاضله است. هر چند او نیز روی خوشی به شاعران نشان نمی دهد.
#محمد_مرادی
@drmmoradi