عاشقانه های فاطیما
809 subscribers
21.2K photos
6.47K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima


آه دوباره همان چشم ها
که زماني مرا چنان عاشقانه سلام می داد
و دوباره همان لبها
که زندگي ام را شيرين می کرد
و دوباره همان صدا
صدايي که زماني چنان مشتاقانه می شنيدم اش
فقط من همان نيستم که بودم
به خانه بازگشته ام اما دگرگون
از بازوان سفيد و زيبايش
که سفت و عاشقانه به دورم می پيچيد
به قلبش رسيده ام
به احساسات راکد و بی حوصله

#هاينريش_هاينه
#شاعر_آلمان🇩🇪
ترجمه :
#فرشته_وزيری_نسب
@asheghanehaye_fatima


🌀آه دوباره همان چشم ها
که زماني مرا چنان عاشقانه سلام مي داد
و دوباره همان لبها
که زندگي ام را شيرين مي کرد
و دوباره همان صدا
صدايي که زماني چنان مشتاقانه مي شنيدم اش
فقط من همان نيستم که بودم
به خانه بازگشته ام اما دگرگون
از بازوان سفيد و زيبايش
که سفت و عاشقانه به دورم مي پيچيد
به قلبش رسيده ام
به احساسات راکد و بي حوصله....

#هاينريش_هاينه
@asheghanehaye_fatima



آه دوباره همان چشم ها
که زماني مرا چنان عاشقانه سلام مي داد
و دوباره همان لبها
که زندگي ام را شيرين مي کرد
و دوباره همان صدا
صدايي که زماني چنان مشتاقانه مي شنيدم اش
فقط من همان نيستم که بودم
به خانه بازگشته ام اما دگرگون
از بازوان سفيد و زيبايش
که سفت و عاشقانه به دورم مي پيچيد
به قلبش رسيده ام
به احساسات راکد و بي حوصله



#هاينريش_هاينه
@asheghanehaye_fatima



دلا، دلا غمگين مباش
و تقديرت را تاب بياور
بهارِ نو، دوباره باز پس مى دهد
هر چه را كه زمستان از تو ربود.
و چه بسيار كه هنوز براى تو مانده است!
و چه زيباست جهان هنوز!
دلا، هر چه خوشش مى دارى
همه را، همه را مى توانى دوست بدارى...!

#هاينريش_هاينه
@asheghanehaye_fatima



دلا، دلا غمگين مباش و
تقديرت را تاب بياور
بهارِ نو، دوباره باز پس مى دهد.
هر چه را كه زمستان از تو ربود.

و چه بسيار كه هنوز براى تو مانده است!
و چه زيباست جهان هنوز!
دلا، هر چه خوشش مى دارى
همه را،
همه را مى توانى دوست بدارى...

#هاينريش_هاينه
از کتاب #گزيده_اشعار_هاينريش_هاينه
ترجمه #علی_عبداللهی
@asheghanehaye_fatima



آه دوباره همان چشم ها
که زماني مرا چنان عاشقانه سلام مي داد
و دوباره همان لبها
که زندگي ام را شيرين مي کرد
و دوباره همان صدا
صدايي که زماني چنان مشتاقانه مي شنيدم اش
فقط من همان نيستم که بودم
به خانه بازگشته ام اما دگرگون
از بازوان سفيد و زيبايش
که سفت و عاشقانه به دورم مي پيچيد
به قلبش رسيده ام
به احساسات راکد و بي حوصله

#هاينريش_هاينه
مترجم : فرشته وزيري نسب
@asheghanehaye_fatima


نامه ای که نوشته ای
هرگز نگرانم نمی کند
گفته ای بعد از این دوستم نخواهی داشت
اما، نامه ات چرا اینقدر طولانی است؟
تمیز نوشته ای، پشت و رو و دوازده برگ!
این خودش یک کتاب کوچک است
هیچ کس برای خداحافظی
نامه ای چنین مفصل نمی نویسد







#هاينريش_هاينه
@asheghanehaye_fatima



دوباره همان چشم ها
که زمانی مرا چنان عاشقانه سلام می داد
و دوباره همان لب‌ها
که زندگی‌ام را شيرين می‌کرد
و دوباره همان صدا
صدايی که زمانی چنان مشتاقانه می‌شنيدم‌اش
فقط من همان نيستم که بودم!

به خانه بازگشته‌ام اما دگرگون
از بازوان سفيد و زيبايش
که سفت و عاشقانه به دورم می‌پيچيد
به قلبش رسيده‌ام
به احساسات راکد و بی‌حوصله




#هاينريش_هاينه
@adheghanehaye_fatima



دلا، دلا غمگين مباش و
تقديرت را تاب بياور
بهارِ نو، دوباره باز پس مى دهد.
هر چه را كه زمستان از تو ربود.

و چه بسيار كه هنوز براى تو مانده است!
و چه زيباست جهان هنوز!
دلا، هر چه خوشش مى دارى
همه را،
همه را مى توانى دوست بدارى...!

#هاينريش_هاينه

من مشتاق شمردن بوسه های توام
و زاریِ آب در لیوانی
که به لب های تو فکر می کند.

از یک فرشته گزمه چه بر می آید
جز دستبندی که بر مچ مجروحم می زند
و به دست توام می سپارد.
...

#شمس_لنگرودی
@asheghanehaye_fatima





دلا، دلا غمگين مباش و
تقديرت را تاب بياور
بهارِ نو، دوباره باز پس مى دهد.
هر چه را كه زمستان از تو ربود.

و چه بسيار كه هنوز براى تو مانده است!
و چه زيباست جهان هنوز!
دلا، هر چه خوشش مى دارى
همه را،
همه را مى توانى دوست بدارى...!



#هاينريش_هاينه
@asheghanehaye_fatima



آه دوباره همان چشم ها
که زماني مرا چنان عاشقانه سلام مي داد
و دوباره همان لبها
که زندگي ام را شيرين مي کرد
و دوباره همان صدا
صدايي که زماني چنان مشتاقانه مي شنيدم اش

فقط من همان نيستم که بودم
به خانه بازگشته ام اما دگرگون
از بازوان سفيد و زيبايش
که سفت و عاشقانه به دورم مي پيچيد
به قلبش رسيده ام
به احساسات راکد و بي حوصله...



#هاينريش_هاينه
@asheghanehaye_fatima



هر دو به هم عشق می‌ورزیدند،
اما هیچ‌یک را یارای اعتراف آن به دیگری نبود،
چه دشمن‌خو، به هم می‌نگریستند،
و بر آن بودند
از عشق بگذرند.

عاقبت از هم جدا شدند و تنها،
گاه در رویا در اشتیاق هم بودند،
دیر زمانی بود مرده بودند و
خود این را نمی‌دانستند...!

■●شاعر: #هاينريش_هاينه | Christian Johann Heinrich Heine | آلمان، ۱۸۵۶-۱۷۹۷ |

■●برگردان: #ناصر_طهماسب
🍂

دلا، دلا غمگين مباش
و تقديرت را تاب بياور
بهارِ نو، دوباره باز پس مى‌دهد
هر چه را كه زمستان از تو ربود.
و چه بسيار كه هنوز براى تو مانده است!
و چه زيباست جهان هنوز!
دلا، هر چه خوشش مى دارى
همه را،
همه را مى توانى دوست بدارى..

#هاينريش_هاينه


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



آه دوباره همان چشم‌ها
که زمانی مرا چنان عاشقانه سلام می‌داد
و دوباره همان لب‌ها
که زندگی‌ام را شيرين می‌کرد
و دوباره همان صدا
صدایی که زمانی چنان مشتاقانه می‌شنيدم‌اش
فقط من همان نيستم که بودم
به خانه بازگشته‌ام اما دگرگون
از بازوان سفيد و زيبای‌اش
که سفت و عاشقانه به دورم می‌پيچيد
به قلب‌اش رسيده‌ام
به احساسات راکد و بی‌حوصله.

#هاينريش_هاينه