@asheghanehaye_fatima
آه دوباره همان چشم ها
که زماني مرا چنان عاشقانه سلام می داد
و دوباره همان لبها
که زندگي ام را شيرين می کرد
و دوباره همان صدا
صدايي که زماني چنان مشتاقانه می شنيدم اش
فقط من همان نيستم که بودم
به خانه بازگشته ام اما دگرگون
از بازوان سفيد و زيبايش
که سفت و عاشقانه به دورم می پيچيد
به قلبش رسيده ام
به احساسات راکد و بی حوصله
#هاينريش_هاينه
#شاعر_آلمان🇩🇪
ترجمه :
#فرشته_وزيری_نسب
آه دوباره همان چشم ها
که زماني مرا چنان عاشقانه سلام می داد
و دوباره همان لبها
که زندگي ام را شيرين می کرد
و دوباره همان صدا
صدايي که زماني چنان مشتاقانه می شنيدم اش
فقط من همان نيستم که بودم
به خانه بازگشته ام اما دگرگون
از بازوان سفيد و زيبايش
که سفت و عاشقانه به دورم می پيچيد
به قلبش رسيده ام
به احساسات راکد و بی حوصله
#هاينريش_هاينه
#شاعر_آلمان🇩🇪
ترجمه :
#فرشته_وزيری_نسب
@asheghanehaye_fatima
وقتی عاشقم
حس می کنم سلطان زمانم
و مالک زمين و هر چه در آن است
سوار بر اسبم به سوی خورشيد می رانم
وقتی عاشقم
نور سيالی می شوم
پنهان از نظر ها
و شعر ها در دفتر شعرم
کشتزارهای خشخاش و گل ابريشم می شوند
وقتی عاشقم
آب از انگشتانم فوران می کند
و سبزه بر زبانم می رويد
وقتی عاشقم
زمانی می شوم خارج ازهر زمان
وقتی بر زنی عاشقم
درختان پابرهنه
به سويم می دوند
#نزار_قبانی
ترجمه #فرشته_وزيری_نسب
وقتی عاشقم
حس می کنم سلطان زمانم
و مالک زمين و هر چه در آن است
سوار بر اسبم به سوی خورشيد می رانم
وقتی عاشقم
نور سيالی می شوم
پنهان از نظر ها
و شعر ها در دفتر شعرم
کشتزارهای خشخاش و گل ابريشم می شوند
وقتی عاشقم
آب از انگشتانم فوران می کند
و سبزه بر زبانم می رويد
وقتی عاشقم
زمانی می شوم خارج ازهر زمان
وقتی بر زنی عاشقم
درختان پابرهنه
به سويم می دوند
#نزار_قبانی
ترجمه #فرشته_وزيری_نسب