عاشقانه های فاطیما
805 subscribers
21.2K photos
6.47K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima


#کامیل_کلودل در دوره‌ای #مجسمه_ساز شد که زنان را به گلدوزی بیشتر تشویق می‌کردند و مجسمه‌سازی کاری مردانه بود. #کامیل و برادرش #پل و خواهرشان #لوییز از همان کودکی به کارهای هنری علاقه‌مند بودند و سرانجام نیز هر سه هنرمند شدند. #پل_کلودل نویسنده شد و #لوییز آهنگساز و کامیل مجسمه‌ساز.

#دوره‌ی_خلاقیت

#کامیل به دلیل علاقه‌مندی به #مجسمه‌سازی در هفده سالگی ساکن #پاریس شد و توانست وارد آکادمی کولاروسی و شاگرد #آلفرد_بوشر شود تا در آن‌جا مجسمه‌سازی را به‌صورت حرفه‌ای یاد بگیرد. بیست‌ساله بود که شاگرد #آگوست رودن شد و از او بسیار آموخت؛ معشوقه‌اش و سپس عاشق استادش شد. رودن استعداد شگفت‌انگیز و شور و شوریدگی بی‌پایان کامیل را کشف می‌کند و از او می‌خواهد که در آتلیه‌اش با او همکاری داشته باشد.#کامیل و رودن در مدت پانزده سالی که با هم بودند، بر آثار هم‌دیگر تأثیر بسیاری گذاشتند که این تأثیر به هیچ‌وجه از هم قابل تفکیک نیست. ویژگی کار کامیل کلودل در نگاه زنانه و #اروتیسم و شور عاشقانه و شوریدگی شاعرانه و مرگ‌بار او است. #کامیل آثار بسیاری خلق کرد ولی هنر حرفه‌ای #کامیل در سایه شهرت رودن و عشق‌اش خاموش ماند.

#هنر_مجسمه_سازی
#کامیل_کلودل
▫️
@asheghanehaye_fatima



لوئیز.... بخشش واقعی چیست؟
میگوید: بخشش ، رها کردن است.
میپرسم:رها کردن چه چیزی؟
پاسخ می دهد: گذشته،گناه،رنجش،ترس‌‌‌، عصبانیت
هرچیزی که عشق نباشد.

#لوییز_هی
@asheghanehaye_fatima



لوئیز، بخشش واقعی چیست؟
می گوید: بخشش رها کردن است.
می پرسم: رها کردن چه چیزی؟
پاسخ می دهد: گذشته، گناه، رنجش، ترس‌‌‌، عصبانیت
هرچیزی که #عشق نباشد.



👤 #لوییز_هی
اندوه، زمان را می خورد.
صبور باش؛
زمان نیز اندوه را می بلعد!


#لوییز_اردریک

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



در انتهای رنج هایم
دری بود. مرا
بشنوید :
آنچه شمایان مرگ می نامید را من
به یاد می آورم

فَرازنا : رِفتافت ِ نوفه ها، شاخه های كاج
سپس آنگاه هیچ. خورشیدِ بی رمق
بر سطح خشک سوسو زد

مخوف است ادامه ی بودن
به آگاهی
مدفون، درون خاک سیاه

سپس تمام شد: آنچه شمایان بیمناکش بودید
جان_ واره ای شدن، ناتوان از گفتار،
یكباره سر آمدن،
خمیدن ملایم خاك سفت_ و آنچه می پنداشتم
مرغانند، نیز
به بوته های كوتاه
فرو شدند.

ای كه به یاد نمی آوری
گذر از جهان دیگر را
برای تو نقل می كنم:
هرآنچه باز می گردد از فراموشی
برای جستن آوایی باز می گردد

از دل هستی ام، جوشید
چشمه ای، سایه های آبی ی ژرف
روی آب لاژوردی یِ دریا

#لوییز_گلوک
#شاعر_آمریکا
ترجمه:
#رضا_پرهیزگار
#مسعود_طوفان
🍁من ز تقویم دلت باخبرم...
🍊همه ماهش مهر است
🍁همه روزش احساس
🍊زنده باشی ای دوست
🍁شادیت افزون باد
🍊 دوست عزیز
🍂 نمی دانم در زندگی ات
🍊 "بهترین" چگونه معنا میشود...
🍂 من همان "بهترین"را
🍊 برایت آرزومندم...🙏

درس امروز

همه ی ترس های امتحان نشده ،
صددرصدحقیقت دارند،
تازمانی که به آنهافکرکنید.

#زندگی_عاشق_توست
#لوییز_هی

@asheghanehaye_fatima
#صبح
من مایلم تغییر و رشد کنم

من مایلم چیزهای جدیدی بیاموزم زیرا همه چیز را نمی دانم. مایلم مفاهیمی قدیمی را که دیگر کاربردی برایم ندارد، دور بریزم. مایلم بتوانم به موقعیت های ناخوشایند بگویم: «من دیگر نمی خواهم این وضعیت را ادامه دهم.» من می دانم که قادرم رشد کنم. نه اینکه شخص بهتری شوم، چون این بدان معناست که به اندازه ی کافی خوب نیستم، اما می توانم بهتر از اینکه هستم بشوم. رشد و تغییر هیجان برانگیز است، حتی اگر انجام آن برایم مشکل باشد.
آنچه در این لحظه مهم است، انتخاب، فکر، باور و حرف های کنونی شماست. که افکار و کلمات آینده تان را خلق می کند. افکارتان تجارب فردا، هفته ی بعد، ماه بعد و سال بعدتان را شکل می دهد.

#لوییز_هی

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



■اعتراف

راست نیست اگر بگویم
هیچ واهمه‌ای ندارم از چیزی.
می‌هراسم از بیماری، خواری.
مثل همه، رؤیاهایی دارم.
اما آموخته‌ام پنهان‌شان کنم
برای مصون ماندن از گزند خوش‌بختی:
شادی‌ها، خشمِ سرنوشت را برمی‌انگیزند
خواهرانی را ماننده‌اند شریر
که در نهایت
هیچ احساسی به یک‌دیگر ندارند جز حسد.



#لوییز_گلوک | Louise Gluck | آمریکا، ۱۹۴۳ |

برگردان: #فریده_حسن‌زاده
Forwarded from اتچ بات
#لوئیز_گلوک برنده نوبل ادبیات 2020 شد. این شاعر ۷۷ ساله اهل امریکاست.

🔹بر اساس اعلام آکادمی سوئد، جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۲۰ به لوئیز گلوک شاعر آمریکایی اهدا می‌شود. وی همچنین برندهٔ جوایزی همچون ملک‌الشعرای مشاور کتابخانه کنگره در امر شعر، کمک‌هزینه گوگنهایم و جایزه پولیتزر برای شعر شده‌ است.

🔸نوبل ادبیات مهم‌ترین جایزه ادبی جهان محسوب می‌شود و پیش از این به بزرگانی چون ارنست همینگوی، ویسواوا شیمبورسکا، گابریل گارسیا مارکز، تونی موریسون و رابیندرانات تاگور اهدا شده است.

🔹سال ۲۰۱۹ این جایزه به پیتر هاندکه نویسنده و نمایشنامه‌نویس پیشرو (آوان-گارد) اتریشی رسید.

*
#لوییز_گلیک

می دانی من چه بودم؟ چطور زندگی کردم؟
می دانی ناامیدی چیست؟
حالا زمستان باید برایت معنی داشته باشد.
انتظار نداشتم زنده بمانم،
زمین مرا متوقف کرد.
انتظار نداشتم
دوباره برخیزم،
احساس می کنم
بدنم دوباره می تواند
در نمناکی زمین متولد شود،
چطور پس از زمانی طولانی
در روشنایی خنک بهاری زودرس
دوباره آغاز کند…
هراسان، آری، ولی در میان شما
در برابر گریستن
آری لذت خطر کردن
در هیئت بادی نا آزموده
از دنیایی جدید…

*

زمین این است؟
پس جای من نیست ..

#لوئیز_گلوک
برنده جایزه #نوبل_ادبیات ۲۰۲۰

@asheghanehaye_fatima
قدر خودتان را بدانید.
عباراتی همچون "مردها گریه نمی کنند!"
یا "زنان نمی توانند پول درآورند!"
عقاید محدود کننده ای هستند که
نمی توان با آنها زندگی کرد.


📕شفای زندگی
#لوییز_هی


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



■برکه

شب برکه را با بال‌هایش می‌پوشاند
زیر ماه‌طوق‌دار صورت‌ات را می‌توانم ببینم
که میان مینوماهی‌ها و ستارگان کوچولوی سوسوزن شنا می‌کند
در هوای شبانه سطح برکه فلزی شده است

توی برکه چشم‌های تو باز است
آن‌ها خاطره‌یی در خود دارند که من می‌شناسم
گویی ما با هم بچه بوده‌ایم
اسب‌هامان بر تپه چرا می‌کردند
رنگ‌شان خاکستری با علامت‌هایی به رنگ سفید بود
حال آن‌ها با مردگانی منتظر چرا می‌کنند
که با تن‌های درخشان و بی‌دفاع در زیر زره‌های سنگی
به کودک می‌مانند:

تپه‌ها در دوردست سیاه‌تر از بچه‌گی سر برمی‌آرند
چه فکر می‌کنی از این‌چنین آرام در کنار آب خوابیدن؟
وقتی آن‌چنان نگاه می‌کنی می‌خواهم لمس‌ات کنم
اما وقتی می‌بینم ما در یک زندگی دیگر از یک خون بودیم
نمی‌کنم

#لوییز_گلوک | Louise Gluck | آمریکا، ۱۹۴۳ |

برگردان: #عباس_پژمان
ما فقط یک‌بار
در کودکی
جهان را نظاره می‌کنیم
باقی،
خاطره است...

We look at the world once,
in childhood.
The rest is memory.

■شاعر: #لوییز_گلوک | Louise Gluck | آمریکا، ۱۹۴۳ |

■برگردان: #مرجان_وفایی

@asheghanehaye_fatima
در منتهای رنجم
دری بود.

نه، تا آخر گوش کنید: من به یاد دارم
آن را که شما مرگش خوانید.

آن بالا خش‌خشِ شاخه‌های کاجی که جابه‌جا می‌گشت.
و سپس هیچ. خورشیدِ بی‌جان
می‌درخشید بر رویه‌های خشک.

چه خوفناک است زنده ماندن
هنگامی که شعور
خفته در تیره‌ی خاک.

آنک تمام شد: آن‌چه بیم داری از آن،
جانی که بود و توان سخن گفتنش نبود
یک‌باره به پایان رسید و خاکِ سخت
اندکی خم شد. و آن‌چه گمان کردم
پرندگانی بودند جَسته چون تیر
در بوته‌های پست.

با توام ای آن‌که به یاد نداری
گذر از جهان دیگر را
به تو می‌گویم که می‌توانستم باز سخن بگویم:
هرچه بازآید از دیار نسیان
بازمی‌آید تا بیابد صدایی:

از مرکز حیاتم جوشید
چشمه‌ساری بزرگ،
سایه‌های کبود
بر لاجوردِ دریا.

#لوییز_گلوک
برگردان: #صالح_نجفی

@asheghanehaye_fatima
همیشه چنین است
که چیزی اندوه را رج زند:
مثل بافته‌های مادرت
که همه شال‌های سرخ سایه را نگه می‌دارد؛
شال‌های کریسمس
که تو را گرم می‌کرد
هر بار که ازدواج کرده بود
تو را هم با خود برده بود.
پس چگونه توانست
همه آن سال‌ها قلب بیوه‌اش را سخت نگه دارد
انگار که یکی مرده احیاء شود.
پس نه عجیب است: تو همانی که باید بوده باشی
بانویت می‌هراسد از خون
چونان دیوار خشتی
که از پسِ دیواری.

#لوییز_گلوک


@asheghanehaye_fatima
.
قدر خودتان را بدانید.
عباراتی همچون:

"مردها گریه نمی کنند!"
یا "زنان نمی توانند پول درآورند!"
عقاید محدود کننده ای هستند که
نمی توان با آنها زندگی کرد.


📙 #شفای_زندگی
#لوییز_هی

@asheghanehaye_fatima