Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#سعید_فلاح
داستان اولین عشق هیچوقت فراموش نمیشه
این قسمت صداتو رو ببینید ❤️🙏
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
داستان اولین عشق هیچوقت فراموش نمیشه
این قسمت صداتو رو ببینید ❤️🙏
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
تمام پنجرههای قلبم را بستهام
این اندوه از کجا میآید؟!
#عدنان_الصائغ
ترجمه: #سعید_هلیچی
@asheghanehaye_fatima
این اندوه از کجا میآید؟!
#عدنان_الصائغ
ترجمه: #سعید_هلیچی
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نگاهت میکنم
انگار دریاییست در چشمم،
هم از تسکین فراوانم،
هم از آشوب سرشارم ..
#سعید_سکاکی
@asheghanehaye_fatima
انگار دریاییست در چشمم،
هم از تسکین فراوانم،
هم از آشوب سرشارم ..
#سعید_سکاکی
@asheghanehaye_fatima
گذشت صحنهی بوسیدنت که از رویا
نگاه شیفتهی دوربین عقبتر بود
تو رفته بودی و ماه از پی تو میآمد
برای دیدن فردا... زمین عقبتر بود
به روح آینه _جادو شدی_ اثر کردی
گذشتی از دل آتشفشان، خطر کردی
سوار بال کدام اژدها سفر کردی؟
که از تو افعی دیوارچین عقبتر بود
و آن شب از تو چه گفتند رود و جنگل و کوه؟
که من به سوی تو میآمدم گروهگروه
برای کشف جهان تو با تنی مجروح
گذشتم از شب و میدان مین عقبتر بود
پریده بود هزاران کبوتر از دهنم
جلوتر از خود من میدوید آمدنم
بغل گرفت تو را اشتیاق پیرهنم
که دستهای من از آستین عقبتر بود
دلم به عشق تو بود آشنا، به غم نه هنوز
گذشته بودم از آیینه، از عدم نه هنوز
تو باورم شده بودی ولی خودم نه هنوز
که شک من به جهان از یقین عقبتر بود
صدا زدی که کجا میروی؟ به شب برگرد
و بوسهبوسه همین راه را به لب برگرد
من این طرفتر از اندیشهام، عقب برگرد...
و هر چه آمدم، آن سرزمین عقبتر بود...
#سعید_مبشر
@asheghanehaye_fatima
نگاه شیفتهی دوربین عقبتر بود
تو رفته بودی و ماه از پی تو میآمد
برای دیدن فردا... زمین عقبتر بود
به روح آینه _جادو شدی_ اثر کردی
گذشتی از دل آتشفشان، خطر کردی
سوار بال کدام اژدها سفر کردی؟
که از تو افعی دیوارچین عقبتر بود
و آن شب از تو چه گفتند رود و جنگل و کوه؟
که من به سوی تو میآمدم گروهگروه
برای کشف جهان تو با تنی مجروح
گذشتم از شب و میدان مین عقبتر بود
پریده بود هزاران کبوتر از دهنم
جلوتر از خود من میدوید آمدنم
بغل گرفت تو را اشتیاق پیرهنم
که دستهای من از آستین عقبتر بود
دلم به عشق تو بود آشنا، به غم نه هنوز
گذشته بودم از آیینه، از عدم نه هنوز
تو باورم شده بودی ولی خودم نه هنوز
که شک من به جهان از یقین عقبتر بود
صدا زدی که کجا میروی؟ به شب برگرد
و بوسهبوسه همین راه را به لب برگرد
من این طرفتر از اندیشهام، عقب برگرد...
و هر چه آمدم، آن سرزمین عقبتر بود...
#سعید_مبشر
@asheghanehaye_fatima
تو در اتاقِ من، در تختِ من، در کیفِ من،
در کتابِ من، در قلمِ من،
در قلبِ من و در خونِ من هستی...
■✍: #محمود_درویش [ فلسطین، ۲۰۰۸-۱۹۴۱ ]
■برگردان: #سعید_هلیچی
√●از نامههای محمود درویش به ریتا
@asheghanehaye_fatima
در کتابِ من، در قلمِ من،
در قلبِ من و در خونِ من هستی...
■✍: #محمود_درویش [ فلسطین، ۲۰۰۸-۱۹۴۱ ]
■برگردان: #سعید_هلیچی
√●از نامههای محمود درویش به ریتا
@asheghanehaye_fatima
وقتی عشق به پایان میرسد
بدان که عشق نبوده است
عشق را باید زندگی کرد
نه آنکه به یاد آورد.
#محمود_درویش
برگردان: #سعید_هلیچی
@asheghanehaye_fatima
بدان که عشق نبوده است
عشق را باید زندگی کرد
نه آنکه به یاد آورد.
#محمود_درویش
برگردان: #سعید_هلیچی
@asheghanehaye_fatima
شب پیش چشم های تو خاموش می شود..
saeed alif
شعر و #دکلمه ...
شعری از : #یدالله_گودرزی (شهاب)
خوانش و اجرا : #سعید_الیف
شب در سکوتِ آینه
آشوب میکنی
حالم بَد است،
حالِ مرا خوب میکنی
بیدار میکنی تو
گلوی پرنده را
هاشور میزنی به لَبم
طرحِ خنده را
من بُهتِ سرد و
ابریِ یک آهِ ممتَدَم
در درّهی عمیقِ نگاهَت
مردّدَم!
لبخند را
به روی لَبم قاب میکنی
رسمِ قدیمِ آینه را
باب میکنی
ماه از لَبانِ شیریِ تو
آب میخورَد
صدها ستاره بر تَنِ تو
تاب میخورَد!
عالَم برای خواندنِ تو
گوش میشود
شب، پیشِ چَشمهای تو
خاموش میشود ...
.
@asheghanehaye_fatima
شعری از : #یدالله_گودرزی (شهاب)
خوانش و اجرا : #سعید_الیف
شب در سکوتِ آینه
آشوب میکنی
حالم بَد است،
حالِ مرا خوب میکنی
بیدار میکنی تو
گلوی پرنده را
هاشور میزنی به لَبم
طرحِ خنده را
من بُهتِ سرد و
ابریِ یک آهِ ممتَدَم
در درّهی عمیقِ نگاهَت
مردّدَم!
لبخند را
به روی لَبم قاب میکنی
رسمِ قدیمِ آینه را
باب میکنی
ماه از لَبانِ شیریِ تو
آب میخورَد
صدها ستاره بر تَنِ تو
تاب میخورَد!
عالَم برای خواندنِ تو
گوش میشود
شب، پیشِ چَشمهای تو
خاموش میشود ...
.
@asheghanehaye_fatima
Ba To Hastam ~ Music-Fa.Com
Saeid Raad ~ Music-Fa.Com
آهنگ : مسافر
از : #سعید_راد
با تو هستم ای مسافر
ای به جاده، تَن سپرده
ای که دلتنگیِ غربت
مَنو از یادِ تو بُرده
هنوزم هوای خونه
عطرِ دیدارِتو داره
گُل به گُل، گوشه به گوشه
تورو یادِ من میاره!
با تو من چه کرده بودم
که چنین مرا شکستی
بی وداع و بی تفاوت
سرد و بیصدا شکستی!
به گذشته بَرمیگردم
به سراغِ خاطراتم
تازه میشود دوباره
از تو داغِ خاطراتم
به تو میرسم همیشه
در نهایتِ رسیدن
هر کجا باشی و باشم
به تو بَرمیگردم حَتماً
این تویی همیشهی من
توویِ آینهی تقدیر
با همه شکستم از تو
نیستم از دستِ تو دلگیر
به گذشته بَرمیگردم
به سراغِ خاطراتم ...
@asheghanehaye_fatima
از : #سعید_راد
با تو هستم ای مسافر
ای به جاده، تَن سپرده
ای که دلتنگیِ غربت
مَنو از یادِ تو بُرده
هنوزم هوای خونه
عطرِ دیدارِتو داره
گُل به گُل، گوشه به گوشه
تورو یادِ من میاره!
با تو من چه کرده بودم
که چنین مرا شکستی
بی وداع و بی تفاوت
سرد و بیصدا شکستی!
به گذشته بَرمیگردم
به سراغِ خاطراتم
تازه میشود دوباره
از تو داغِ خاطراتم
به تو میرسم همیشه
در نهایتِ رسیدن
هر کجا باشی و باشم
به تو بَرمیگردم حَتماً
این تویی همیشهی من
توویِ آینهی تقدیر
با همه شکستم از تو
نیستم از دستِ تو دلگیر
به گذشته بَرمیگردم
به سراغِ خاطراتم ...
@asheghanehaye_fatima
به تو برمی گردم
saeed alif
شعر و دِکلمه
به تو بَرمیگردم ...
غزلی از : سیدحسن حسینی
با خوانش و صدای : #سعید_اَلیف
ای معمّای وجودم
به تو برمیگردم
حاصلِ کشف و شُهودم
به تو برمیگردم
تا بگویم شَب و شَلّاق
چه با انسان کرد،
با سَراپای کبودم،
به تو برمیگردم
عشق!
ای تازهترین منظره از
هرچه که هست
خسته از هر چه که بودم
به تو برمیگردم ...
@asheghanehaye_fatima
به تو بَرمیگردم ...
غزلی از : سیدحسن حسینی
با خوانش و صدای : #سعید_اَلیف
ای معمّای وجودم
به تو برمیگردم
حاصلِ کشف و شُهودم
به تو برمیگردم
تا بگویم شَب و شَلّاق
چه با انسان کرد،
با سَراپای کبودم،
به تو برمیگردم
عشق!
ای تازهترین منظره از
هرچه که هست
خسته از هر چه که بودم
به تو برمیگردم ...
@asheghanehaye_fatima
Audio
🎼●آهنگ: «بگو»
🎙●خواننده: #وصال_علوی
●آهنگ: #وصال_علوی
●ترانه: #سعید_اسدی
بیا که مرا با تو ماجرایی هست...
@asheghanehaye_fatima
🎙●خواننده: #وصال_علوی
●آهنگ: #وصال_علوی
●ترانه: #سعید_اسدی
بیا که مرا با تو ماجرایی هست...
@asheghanehaye_fatima
از کلاهت برای ما سرزمینی بیرون بیاور
برای ما مادرانی که بیمار نشوند بیرون بیاور
و دوستانی که مهاجرت نکنند.
خانههایی را بیرون بیاور
که جنگ نشانیشان را نمیداند
ای جادوگر به ستوه آمدهایم از خرگوشها!
■شاعر: #کاتیا_راسم [ عراق ]
■برگردان: #سعید_هلیچی
@asheghanehaye_fatima
برای ما مادرانی که بیمار نشوند بیرون بیاور
و دوستانی که مهاجرت نکنند.
خانههایی را بیرون بیاور
که جنگ نشانیشان را نمیداند
ای جادوگر به ستوه آمدهایم از خرگوشها!
■شاعر: #کاتیا_راسم [ عراق ]
■برگردان: #سعید_هلیچی
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعر و دکلمه ...
اجرا : #سعید_الیف
ما حاصلِ یک گُناه بودیم همه
از اَوّلَش اِشتباه بودیم همه
در جَبرِ وجودِ خویش بودیم!
چرا در مَحکمه
روسیاه بودیم همه؟!
گفتند که انتخاب کردی؛
کِی ما
مشتاق به کورهراه بودیم همه!
دل را چو به یک نگاه
دادیم ز کف،
در بَندِ همین نگاه بودیم همه
چون جاهِ جهان نداشت عمری،
عمری در حسرتِ یک کلاه بودیم همه
خورشیدِ درونِ خویش را
گُم کردیم،
چون عاشقِ روی ماه بودیم همه
هَم را به پَناهِ حق سپردیم
ولی ...
بنگر که چه بیپَناه بودیم همه ...
@asheghanehaye_fatima
اجرا : #سعید_الیف
ما حاصلِ یک گُناه بودیم همه
از اَوّلَش اِشتباه بودیم همه
در جَبرِ وجودِ خویش بودیم!
چرا در مَحکمه
روسیاه بودیم همه؟!
گفتند که انتخاب کردی؛
کِی ما
مشتاق به کورهراه بودیم همه!
دل را چو به یک نگاه
دادیم ز کف،
در بَندِ همین نگاه بودیم همه
چون جاهِ جهان نداشت عمری،
عمری در حسرتِ یک کلاه بودیم همه
خورشیدِ درونِ خویش را
گُم کردیم،
چون عاشقِ روی ماه بودیم همه
هَم را به پَناهِ حق سپردیم
ولی ...
بنگر که چه بیپَناه بودیم همه ...
@asheghanehaye_fatima
تو آن زنی نیستی که با گذر ساعتها و روزها بسنجمَش
تو بانویِ ساخته شده از میوهیِ شعری...
دلبرم
ای زنِ شعرهایِ نخستینم
دست راستت را بده که در آن پنهان شوم
دست چپت را بده که چونان وطن
در آن سکنی گزینم...
برشی از شعر #نزار_قبانی
ترجمه: #سعید_هلیچی
@asheghanehaye_fatima
تو بانویِ ساخته شده از میوهیِ شعری...
دلبرم
ای زنِ شعرهایِ نخستینم
دست راستت را بده که در آن پنهان شوم
دست چپت را بده که چونان وطن
در آن سکنی گزینم...
برشی از شعر #نزار_قبانی
ترجمه: #سعید_هلیچی
@asheghanehaye_fatima
مینویسم...
تا منفجر کنم اشیاء را،
چرا که نوشتن انفجار است
مینویسم...
تا پیروز شود نور بر تاریکیِ شب
چرا که شعر رستگاریست
مینویسم...
تا مرا بخوانند خوشههای گندم و درختان
تا مرا بفهمند گل و ستاره، گنجشک و
گربه، گوش ماهیها و صدفها و ماهیان...
مینویسم...
تا جهان را نجات دهم از دندانهای هولاکو،
از فرمان چریکیها
و از دیوانگیِ فرماندهی شبه نطامیان
مینویسم...
تا زنان را نجات دهم از تن پوشِ دیکتاتوران،
از شهرهای مردگان،
از چند همسری،
از روزمرگی،
از سرما و کولاک و روزهای بی زیر و بم
مینویسم...
تا واژه را نجات دهم از بازجویی دادگاه
از بوکشیِ سگان
از تیغِ سانسور
مینویسم...
تا دلبرم را نجات دهم
از شهرهای بی شعر، بی عشق
از ناکامی و افسردگی
مینویسم...
تا او را به پیامآور
به تندیس
به ابر بدل کنم
هیج چیز ما را از مرگ در امان نخواهد گذاشت
جز زن، و نوشتن...
#نزار_قباني
ترجمه: #سعید_هلیچی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
تا منفجر کنم اشیاء را،
چرا که نوشتن انفجار است
مینویسم...
تا پیروز شود نور بر تاریکیِ شب
چرا که شعر رستگاریست
مینویسم...
تا مرا بخوانند خوشههای گندم و درختان
تا مرا بفهمند گل و ستاره، گنجشک و
گربه، گوش ماهیها و صدفها و ماهیان...
مینویسم...
تا جهان را نجات دهم از دندانهای هولاکو،
از فرمان چریکیها
و از دیوانگیِ فرماندهی شبه نطامیان
مینویسم...
تا زنان را نجات دهم از تن پوشِ دیکتاتوران،
از شهرهای مردگان،
از چند همسری،
از روزمرگی،
از سرما و کولاک و روزهای بی زیر و بم
مینویسم...
تا واژه را نجات دهم از بازجویی دادگاه
از بوکشیِ سگان
از تیغِ سانسور
مینویسم...
تا دلبرم را نجات دهم
از شهرهای بی شعر، بی عشق
از ناکامی و افسردگی
مینویسم...
تا او را به پیامآور
به تندیس
به ابر بدل کنم
هیج چیز ما را از مرگ در امان نخواهد گذاشت
جز زن، و نوشتن...
#نزار_قباني
ترجمه: #سعید_هلیچی
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
هادئٌ مثل جرحٍ قديم...
همچون زخمی کهنه
آرامِ آرامم ....!
#احمد_صباح
ترجمه: #سعید_هلیچی
@asheghanehaye_fatima
همچون زخمی کهنه
آرامِ آرامم ....!
#احمد_صباح
ترجمه: #سعید_هلیچی
@asheghanehaye_fatima