عاشقانه های فاطیما
783 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima



#حفظ_کن_فاصله_راتا_به_تو_عادت_نکنم

#به_زن_توی_غزلهات_حسادت_نکنم

حرفها دارم وُ یک عمر نباید بزنم

طبق معمول برو زود، که فرصت نکنم

طبق معمول عذابم بده تا شک نکنم

عاجزم ، پیش تو احساسِ شهامت نکنم

#زندگی_بیشتر_از_ظرفیتم_طول_کشید ...

#دور_کن_اسلحه_را_تا_که_حماقت_نکنم !

#با_خودم_قهرم_و_تصمیم_گرفتم_دیگر-

#ازهمین_ثانیه_با_آینه_صحبت_نکنم

«شازده!» پیش تو وُ اینهمه آدم تنهام

در زمین کاش از امروز اقامت نکنم

#آسمانی_تر_ازآنی_که_کنارت_باشم

#حفظ_کن

#فاصله_را

#تا_به_تو

#عادت_نکنم



#صنم_نافع
@asheghanehaye_fatima



روزهای سختی درپیش است!!ّ
لطفا هوای مرا داشته باش!می ترسم آنقدر دلتنگ شوم که تورا ازیاد ببرم!! هوایم را داشته باش ،برای دلکندن باید دلت گرم باشد!!
به روی خودت نیاور اگر دیدی چشمانم ابرمی شود!به دل نگیر اگر فهمیدی دستانم یخ زده است!!مثل کوه پشت سرم بمان ،برای دلکندن ، بایددلت گرم باشد!!
روزهای سختی درپیش است!!
مرا ببوس امادر آغوش نگیر!بگذار دلم هوایی شود برایت!بگذار تو را بجوید، بخواهد ،بیابد!!
کمی دورتر بایست اما تمام حواست به من باشد!کمی نگرانم باش اما دلواپس نه !!
مهربان باش اما به رویم نیاور که چقدر نامهربان شده ام...
روزهای سختی در پیش است!


#آرزویزدانی_ر_ه_ا
#دور_اما_نزدیک
@asheghanehaye_fatima




#خب میدونی!
خیلی وقته ندیدمت...
خیلی وقته باهات #حرف نزدم...
و با اینکه از جمله ی "دلم برات تنگ شده" خوشم نمیاد، و گفتنش برام #سخته، اما واقعا #دلم_برات_تنگ_شده!
میدونی...
اصلا از #تعطیلات_عید خوشم نمیاد...
چون آدم #مجبوره بعضیا رو ببینه
و مجبوره از بعضیا #دور بشه!
توام که مجبور شدی بری #سفر...
ولی از یه چیزیش خوشم میاد
از "انتظار"ی که واسه برگشتنت دارم!
از این فکر کردنه به دیدنت...
از این لحظه شماری کردنه...
اون روزی که #برگردی خیلی روز خوبیه!
حتما میام استقبالت!
میام که ببینمت چه ریختی شدی!
که خودم موهاتو از صورتت بزنم کنار...
که اولین نفر واسه خودم #خاطرات سفرتو تعریف کنی....
میام که محکم بغلت کنم
خودتو... خنده هاتو...دلتنگیاتو...
حتی اگه نگی دلت برام تنگ شده بود مهم نیس!
خودم #میدونم که چقد دلت واسم تنگه...
*
حالا شاید خدایی نکرده نتونستم بیام ببینمت!
(مثلا یادم رفته چقد اذیتم کردی، مثلا یادم رفته از هم جدا شدیم، یادم رفت دیگه به هم فکر نمیکنیم)
اما میدونی که...
شاید طبق معمول #مهمون بیاد
مامانم که زیاد حال نداره...
شاید نشد،
خب اون موقع خیلی #حالم گرفته میشه!
#اعصابم خورد میشه که به جای دیدن تو باید مهمون داری کنم!
اما به جاش بهت #زنگ میزنم...
از پشت گوشی نمیشه دستمو بکنم لای #موهات، نمیشه خنده هاتو ببینم، نمیشه وقتی میگی #سوغاتی نیاوردی بهت #اخم کنم، اما بازم زنگ میزنم از پشت تلفن صداتو #بغل میکنم...
*
حالا شاید نتونستم تلفن هم بزنم...
(یعنی فرض مثال که من تلفن بزنم...
اون وقت اگه مثل بار آخر برنداشتی چی!)
هیچی دیگه... چه جوری بگم؟!
تاحالا دلت واسه #نفس_کشیدن کسی تنگ شده؟!
واسه حرف زدنش، اخم کردنش، خندیدنش...
واسه اینکه از #انقلاب تا #ولیعصر باهاش قدم بزنی
واسه اینکه دستتو تو #مترو بگیره و فکر کنی #امنیت داشتن چه حس آرامش بخشیه!
واسه اینکه وسط جمعیت بغلت کنه و یه جوری رفتار کنه انگار هیچکی جز تو، تو دنیا نیست!
نه!
تا صبحم که حرف بزنم تو نمیفهمی...
چون "تو" جای "من" نیستی که دلتنگ خودت بشی!
الان که فکر میکنم میبینم #نمیتونم بهت تلفن بزنم...
یه جا قبل از همه ی اینا دلم شیکسته!
ولی با این حال نمیدونم چرا
بازم #منتظرم برگردی...
,
راستی ببینم...
تاحالا #جای_خالی کسیو بغل کردی؟!
*
#وقتی_تعطیلات_کش_میاد
#خوش_نمیگذره
#اهورا_فروزان
#شب_بخیر
@asheghanehaye_fatima




زندان آن زن
مانتوي قرمزش بود
زندان آن پليس ها
ماشين سياه شان
زندان پدرم
کت و شلوار راه راهش بود
که راه اداره را فراموش نمي کرد
زنداني هاي زيادي
در خيابان راه مي روند
با تلفن حرف مي زنند
سيگار مي کشند
مثلا آن زن
زندانش آشپزخانه ي کوچکي ست
يا آن مرد
که زندانش را در آغوش گرفته
و دنبال شير خشک مي گردد
يا آن چند نفر
زندانشان اتوبوسي ست
که هر روز شش صبح
به سمت کارخانه مي رود...

زندان من و تو اما
تخت خوابي دو نفره بود
که روزها از آن
فرار مي کرديم
و شب ها
ما را باز مي گرداندند
چراغ ها که خاموش مي شد
زير ملحفه اي راه راه
خود را به خواب مي زديم
تا صداي گريه ي
هم سلولي مان را نشنويم ...



#حامد_ابراهیم_پور
مجموعه شعر #دور_آخر_رولت_روسی
@asheghanehaye_fatima




آدم ها را نمیتوان شناخت
مگر
در زمان های حساس !
مثلا
وقتی که با خودت میگویی
اگر فلان کار را بکند یعنی دوستم دارد
یعنی مهم هستم !
اما
بر خلاف انتظارت عمل میکند
و تو چقدر فرو میریزی در خودت ...
چقدر دلت میخواست
که جای همیشگی اش را در دلت حفظ کند ...
یاد حرف هایش می افتی
یاد "دروغ هایش" ..!
هی با خودت کلنجار میروی
که بهانه بیاوری
بهانه ی محکمی که دلت را قانع کند
نمیشود ...
ته ته دلت میدانی
نمیشود ...
تصمیم میگیری بگذری
و بگذاری اش کنار
اما دلت همیشه منتظر است
که درست شود
"نمیشود ..."
آدم ها عوض نمیشوند !
مهلت دادن چیز خوبی نیست
فقط بد بودنشان را پر رنگ تر میکند ...
لایق بودن
اجباری نیست !
بعضی ها ندارند !
وای از بعضی ها ...

#مریم_قهرمانلو

#زندگی_یک_بُعد_سیاه_دارد
#دور_میریزیم_بعضی_ها_را
@asheghanehaye_fatima



تنهايى مهربانم كرده است
شبيه سربازى كه
از روى برجك ديده بانی
براى تك تيرانداز آن سوى مرز
دست تكان مى دهد

#حامد_ابراهيم_پور
كتاب #دور_آخر_رولت_روسى
@asheghanehaye_fatima

#دور_هم_کتاب_بخونیم 📚

نات: به من یه کوچولو وقت بده ... می‌شه یه روز دیگه بمیرم؟
مرگ: امکان نداره... من اجازه ندارم.
نات: فقط یه روز... یه بیست و چهار ساعت ناقابل.
مرگ: به چه دردت می‌خوره؟
رادیو همین الان اعلام کرد که فردا هوا بارونیه.

مرگ در می‌زند
#وودی_آلن
📚
@asheghanehaye_fatima

#دور_هم_کتاب_بخونیم 📚

گفت: «آدما با رویاها‌شون زندگی می‌کنن.»
گفتم: «چرا که نه؟مگه چیزی غیر از رویا هم وجود داره؟»
گفت: «آره، تموم شدنِ رویاها...»

عامه‌پسند
#چارلز_بوکفسکی
ترجمه #پیمان_خاکسار
📚
@asheghanehaye_fatima




قرار نیست زیاد حرف بزنم
و زنانی که مرا دیده‌اند
ساعتی بعد
نامم را فراموش می‌کنند
زمان زیادی برای بازی ندارم
و همیشه کسی
در تیتراژ اول فیلم
مرا با چاقو می‌زند...

تنهایی
مهربانم کرده است
شبیه سربازی که
از روی برجک دیده‌ بانی
برای تک تیرانداز آن سوی مرز
دست تکان می‌دهد...

#حامد_ابراهیم_پور
مجموعه شعر #دور_آخر_رولت_روسی
Door
Chaartaar
.
#دور
#چارتار

دور از رویت ، دور از صدایت
شادی نایاب است...

@ashrghanehaye_fatima