@asheghanehaye_fatima
گمان نکن تنهایی عذابم داد
به سرزمین دیگری رفتم
به سرزمینی که عاشق نداشت
از زمینش تنها شراب می جوشید
ازدرختانش سیگار
فکرکرده ای می میرم درنبودنت ؟
فکرکرده ای تنها آغوش تو را دارم ؟
همان شب سفرکردم به سرزمین دیگری
سرزمینی سفید سفید
دربستری ازاشک های زلال
درآغوش فرشته ای رفتم همان شب
چشمانم را بستم که صبح را نبینم در آغوشش
او که مثل تو نبود
مرا با خود برد
وهیچ وقت رهایم نمی کند
فکر کرده ای برمی گردم ؟
#ایمان_مرسال
گمان نکن تنهایی عذابم داد
به سرزمین دیگری رفتم
به سرزمینی که عاشق نداشت
از زمینش تنها شراب می جوشید
ازدرختانش سیگار
فکرکرده ای می میرم درنبودنت ؟
فکرکرده ای تنها آغوش تو را دارم ؟
همان شب سفرکردم به سرزمین دیگری
سرزمینی سفید سفید
دربستری ازاشک های زلال
درآغوش فرشته ای رفتم همان شب
چشمانم را بستم که صبح را نبینم در آغوشش
او که مثل تو نبود
مرا با خود برد
وهیچ وقت رهایم نمی کند
فکر کرده ای برمی گردم ؟
#ایمان_مرسال
@asheghanehaye_fatima
باید دور می شدی
انسان، دور شدن از قلب را می فهمد
دور شدن از زن را می فهمد
چشم هایش را به جایی می دوزد
که پاره شده است
چون پیراهنی که از جنگ برگشته
و سرباز ها را به گریه می اندازد
نامه هایی که بر می گردد
و کسی نمی داند
موقع گلوله خوردن
کدام زن را دوست داشته اند ...!
#ایمان_سیدی
باید دور می شدی
انسان، دور شدن از قلب را می فهمد
دور شدن از زن را می فهمد
چشم هایش را به جایی می دوزد
که پاره شده است
چون پیراهنی که از جنگ برگشته
و سرباز ها را به گریه می اندازد
نامه هایی که بر می گردد
و کسی نمی داند
موقع گلوله خوردن
کدام زن را دوست داشته اند ...!
#ایمان_سیدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
...نمیدانم چرا
به دستهایَت که میرسم
دیگر نمیتوانم
از تو دست بِکِشَم!
#ایمان_آزادگان
@asheghanehaye_fatima
به دستهایَت که میرسم
دیگر نمیتوانم
از تو دست بِکِشَم!
#ایمان_آزادگان
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
پوستم را
در روز جا گذاشته ام
و شب ها
با پالتوی مردانه
از کمرگاه شکار زخمی
تو را ملاقات می کنم
عریانی جرم است عزیزم
استخوان هایم زیادی رشد کرده
و جراحت سایه هایی که به من می تابد؛
از قلبم سیاه تر است
پشت گوش هایم را ببین
و با فشار یک انگشت تنم را لمس کن
خیال کن رفته ای بازار
و می خواهی ماهی تازه بخری...!
#ایمان_سیدی
پوستم را
در روز جا گذاشته ام
و شب ها
با پالتوی مردانه
از کمرگاه شکار زخمی
تو را ملاقات می کنم
عریانی جرم است عزیزم
استخوان هایم زیادی رشد کرده
و جراحت سایه هایی که به من می تابد؛
از قلبم سیاه تر است
پشت گوش هایم را ببین
و با فشار یک انگشت تنم را لمس کن
خیال کن رفته ای بازار
و می خواهی ماهی تازه بخری...!
#ایمان_سیدی
حرفی به من بزن
آیا کسی که مهربانی یک جسم زنده را به تو میبخشد
جز درک حس زنده بودن از تو چه میخواهد؟
#فروغ_فرخزاد
#ایمان_بیاوریم_به_آغاز_فصل_سرد
@asheghanehaye_fatima
آیا کسی که مهربانی یک جسم زنده را به تو میبخشد
جز درک حس زنده بودن از تو چه میخواهد؟
#فروغ_فرخزاد
#ایمان_بیاوریم_به_آغاز_فصل_سرد
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
یک دست در جیب چپ
دست دیگر در جیب راست..
این اندوه ِ آشنا،
تصویر پاییز ست.
One hand in the left pocket and the other hand in the right pocket...
This intimate sorrow,
Is the image of autumn !
#تورگوت_اویار
#شاعر_ترکیه🇹🇷
ترجمه به فارسی: #سیامک_تقی_زاده
ترجمه به انگلیسی: #ایمان_حقیقی
یک دست در جیب چپ
دست دیگر در جیب راست..
این اندوه ِ آشنا،
تصویر پاییز ست.
One hand in the left pocket and the other hand in the right pocket...
This intimate sorrow,
Is the image of autumn !
#تورگوت_اویار
#شاعر_ترکیه🇹🇷
ترجمه به فارسی: #سیامک_تقی_زاده
ترجمه به انگلیسی: #ایمان_حقیقی
Forwarded from پیوند نگار
⚜
می ميری
زنده می شوی
می ميری
زنده می شوی
می ميری
زنده می شوی
می ميری ...
از يك جايی به بعد اما
نه می ميری
نه زنده می شوی
...
تو دُچار شده ای...
#ایمان_صفری
#دچار
@asheghanehaye_fatima
می ميری
زنده می شوی
می ميری
زنده می شوی
می ميری
زنده می شوی
می ميری ...
از يك جايی به بعد اما
نه می ميری
نه زنده می شوی
...
تو دُچار شده ای...
#ایمان_صفری
#دچار
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
باید دور میشدی
انسان، دور شدن از قلب را میفهمد
دور شدن از زن را میفهمد
چشمهایش را به جایی میدوزد
که پاره شده است
چون پیراهنی که از جنگ برگشته
و سربازها را به گریه میاندازد
نامههایی که بر میگردد
و کسی نمیداند
موقع گلوله خوردن
کدام زن را دوست داشتهاند...
#ایمان_سیدی
باید دور میشدی
انسان، دور شدن از قلب را میفهمد
دور شدن از زن را میفهمد
چشمهایش را به جایی میدوزد
که پاره شده است
چون پیراهنی که از جنگ برگشته
و سربازها را به گریه میاندازد
نامههایی که بر میگردد
و کسی نمیداند
موقع گلوله خوردن
کدام زن را دوست داشتهاند...
#ایمان_سیدی
@asheghanehaye_fatima
باید دور میشدی
انسان، دور شدن از قلب را میفهمد
دور شدن از زن را میفهمد
چشمهایش را به جایی میدوزد
که پاره شده است
چون پیراهنی که از جنگ برگشته
و سربازها را به گریه میاندازد
نامههایی که بر میگردند
و کسی نمیداند
موقع گلوله خوردن
کدام زن را دوست داشتهاند...
#ایمان_سیدی
باید دور میشدی
انسان، دور شدن از قلب را میفهمد
دور شدن از زن را میفهمد
چشمهایش را به جایی میدوزد
که پاره شده است
چون پیراهنی که از جنگ برگشته
و سربازها را به گریه میاندازد
نامههایی که بر میگردند
و کسی نمیداند
موقع گلوله خوردن
کدام زن را دوست داشتهاند...
#ایمان_سیدی
ای کاش ایمان و اعتقادهای ما نه تنها مارا از هم دور نمیکرد، که نزدیک میکرد.
#میچ_آلبوم در این داستان واقعی سفر هشت ساله ی شگفت انگیزی را که میان دو دنیا، دو انسان، دو ایمان و دو جامعه پیموده است به زیبایی تعریف میکند،آنگونه که به هر خواننده ای در هر جایی روحیه میدهد و الهام میبخشد.
این داستان واقعی میچ آلبوم به نام #ایمان_داشته_باشیم با درخواستی غیر عادی شروع میشود.....
بهتون پیشنهاد میدم بخونید🙏♥️
#فاطیما
@asheghanehaye_fatima
#میچ_آلبوم در این داستان واقعی سفر هشت ساله ی شگفت انگیزی را که میان دو دنیا، دو انسان، دو ایمان و دو جامعه پیموده است به زیبایی تعریف میکند،آنگونه که به هر خواننده ای در هر جایی روحیه میدهد و الهام میبخشد.
این داستان واقعی میچ آلبوم به نام #ایمان_داشته_باشیم با درخواستی غیر عادی شروع میشود.....
بهتون پیشنهاد میدم بخونید🙏♥️
#فاطیما
@asheghanehaye_fatima
An Yaar
Iman Gholami
.
آن یار که چشمان نجیبی دارد
در هر نگهش حال عجیبی دارد
برده دل تنها و پریشان مرا
جانانه به آتش زده او جان مرا ..
#آن_یار
#ایمان_غلامی
@asheghanehaye_fatima
آن یار که چشمان نجیبی دارد
در هر نگهش حال عجیبی دارد
برده دل تنها و پریشان مرا
جانانه به آتش زده او جان مرا ..
#آن_یار
#ایمان_غلامی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
باید دور میشدی
انسان، دور شدن از قلب را میفهمد
دور شدن از زن را میفهمد
چشمهایش را به جایی میدوزد
که پاره شده است
چون پیراهنی که از جنگ برگشته
و سربازها را به گریه میاندازد
نامههایی که بر میگردند
و کسی نمیداند
موقع گلوله خوردن
کدام زن را دوست داشتهاند...
#ایمان_سیدی
باید دور میشدی
انسان، دور شدن از قلب را میفهمد
دور شدن از زن را میفهمد
چشمهایش را به جایی میدوزد
که پاره شده است
چون پیراهنی که از جنگ برگشته
و سربازها را به گریه میاندازد
نامههایی که بر میگردند
و کسی نمیداند
موقع گلوله خوردن
کدام زن را دوست داشتهاند...
#ایمان_سیدی
گمان نکن تنهایی عذابم داد
به سرزمین دیگری رفتم
به سرزمینی که عاشق نداشت
از زمینش تنها شراب می جوشید
ازدرختانش سیگار
فکرکرده ای می میرم درنبودنت ؟
فکرکرده ای تنها آغوش تو را دارم ؟
همان شب سفرکردم به سرزمین دیگری
سرزمینی سفید سفید
دربستری ازاشک های زلال
درآغوش فرشته ای رفتم همان شب
چشمانم را بستم که صبح را نبینم در آغوشش
او که مثل تو نبود
مرا با خود برد
وهیچ وقت رهایم نمی کند
فکر کرده ای برمی گردم...؟
@asheghanehaye_fatima
#ایمان_مرسال
#شبتون_درگیر_آرامش
به سرزمین دیگری رفتم
به سرزمینی که عاشق نداشت
از زمینش تنها شراب می جوشید
ازدرختانش سیگار
فکرکرده ای می میرم درنبودنت ؟
فکرکرده ای تنها آغوش تو را دارم ؟
همان شب سفرکردم به سرزمین دیگری
سرزمینی سفید سفید
دربستری ازاشک های زلال
درآغوش فرشته ای رفتم همان شب
چشمانم را بستم که صبح را نبینم در آغوشش
او که مثل تو نبود
مرا با خود برد
وهیچ وقت رهایم نمی کند
فکر کرده ای برمی گردم...؟
@asheghanehaye_fatima
#ایمان_مرسال
#شبتون_درگیر_آرامش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#انرژی_مثبت
#باور
#ایمان
#نوید_محمدزاده
#انرژی_مثبت
#باور
#ایمان
#نوید_محمدزاده
حتما ببینید😊😍
زندگى شوق رسیدن به همان فردایی است که نخواهد آمد! تو نه در دیروزى، و نه در فردایى... ظرف امروز پر از بودن توست، زندگى را دریاب!
@asheghanehaye_fatima
#صبح
#باور
#ایمان
#نوید_محمدزاده
#انرژی_مثبت
#باور
#ایمان
#نوید_محمدزاده
حتما ببینید😊😍
زندگى شوق رسیدن به همان فردایی است که نخواهد آمد! تو نه در دیروزى، و نه در فردایى... ظرف امروز پر از بودن توست، زندگى را دریاب!
@asheghanehaye_fatima
#صبح
@asheghanehaye_fatima
گمان نکن تنهایی عذابم داد
به سرزمین دیگری رفتم
به سرزمینی که عاشق نداشت
از زمینش تنها شراب می جوشید
ازدرختانش سیگار
فکرکرده ای می میرم درنبودنت؟
فکرکرده ای تنها آغوش تو را دارم؟
همان شب سفرکردم به سرزمین دیگری
سرزمینی سفید سفید
در بستری ازاشک های زلال
درآغوش فرشته ای رفتم همان شب
چشمانم را بستم که صبح را نبینم در آغوشش
او که مثل تو نبود
مرا با خود برد
وهیچ وقت رهایم نمی کند
فکر کرده ای برمی گردم؟
#ایمان_مرسال
گمان نکن تنهایی عذابم داد
به سرزمین دیگری رفتم
به سرزمینی که عاشق نداشت
از زمینش تنها شراب می جوشید
ازدرختانش سیگار
فکرکرده ای می میرم درنبودنت؟
فکرکرده ای تنها آغوش تو را دارم؟
همان شب سفرکردم به سرزمین دیگری
سرزمینی سفید سفید
در بستری ازاشک های زلال
درآغوش فرشته ای رفتم همان شب
چشمانم را بستم که صبح را نبینم در آغوشش
او که مثل تو نبود
مرا با خود برد
وهیچ وقت رهایم نمی کند
فکر کرده ای برمی گردم؟
#ایمان_مرسال
زن ها ماشین زمان هستند. ما را بر می دارند و به آینده می برند آن وقت نگاه می کنی رسیده ای ولی دیگر کنارت نیستند. اگر زرنگ باشی چشم هایت را تا پایان سفر باز نگه داری شاید آن ها را گم نکنی. ولی مطمئن نباشید در لحظاتی که هستند هم مطمئن نباشید از حضورشان. کم کم می بینید این ماشین های زمان به گذشته می روند و تمامی مصائب، حرف ها و رفتارهایتان را ضبط می کنند و به یادتان می آورند. آن ها یک ماشین زمان با حافظه ی بی نهایت هستند.
از رمان: #تشریح
#ایمان_سیدی
@asheghanehaye_fatima
از رمان: #تشریح
#ایمان_سیدی
@asheghanehaye_fatima
من از زمانی
که قلب خود را گم کرده است میترسم
من از تصور بیهودگی این همه دست
و از تجسم بیگانگی این همه صورت میترسم
من مثل دانشآموزی
که درس هندسه اش را
دیوانهوار دوست میدارد، تنها هستم
و فکر میکنم که باغچه را میشود به بیمارستان برد
من فکر میکنم...
من فکر میکنم...
من فکر میکنم...
و قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است
و ذهن باغچه دارد آرام آرام
از خاطرات سبز تهی میشود.
#ایمان_بیاوریم_به_آغاز_فصل_سرد
#فروغ_فرخزاد
گزیده
دلم برای باغچه میسوزد
@asheghanehaye_fatima
که قلب خود را گم کرده است میترسم
من از تصور بیهودگی این همه دست
و از تجسم بیگانگی این همه صورت میترسم
من مثل دانشآموزی
که درس هندسه اش را
دیوانهوار دوست میدارد، تنها هستم
و فکر میکنم که باغچه را میشود به بیمارستان برد
من فکر میکنم...
من فکر میکنم...
من فکر میکنم...
و قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است
و ذهن باغچه دارد آرام آرام
از خاطرات سبز تهی میشود.
#ایمان_بیاوریم_به_آغاز_فصل_سرد
#فروغ_فرخزاد
گزیده
دلم برای باغچه میسوزد
@asheghanehaye_fatima