عاشقانه های فاطیما
781 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima
🎀

کنار پوستش دراز می کشد و
کمی از تنش را بیرون می ریزد
می خواهد
قسمت های دیگر یک مرد را فراموش کند
تا بتواند زنده بماند
تو قلبت را ریخته ای برای ماهی ها
پاهایت را ریخته ای برای خرچنگ ها
و با لبهایت به آب زدی
زن ها رو به دریا که می ایستند
کسی را دیگر نمی بوسند
چیزهای زیادی را که دوست دارند
با خودشان می برند
چیزهایی که
در گریه هایشان حل نمی شوند را
در دریا غرق می کنند ...!

#ایمان_سیدی
@asheghanehaye_fatima


با صدای گریه
با جمجمه ی فلسفی
- به کناری می خزی -
و به موهایت رحم نمی کنی
می دانی یک روز باید
رابطه ات را به هم بزنی
می دانی؟
گذرِ پوستت
به دباغ خانه افتاده
و عقل حکم می کند
که با قلب تو شروع کنم
استخوان هایت را نشان می دهی
-می شناسی؟
نه
- این یکی که نوازش کرده ای را چه ؟
آن ها مغزِ خر خورده اند
که عاشق سرمای منند
سرمایه ی من همین سرماست
که سرِماه خیلی فقیر می شود و یخ می زند
تنها استخوانی که می شناسم
زیر دامنت جمع شده
شاخه ای از ران هایت
که شکوفه هایش سرما زدند
درختِ توتی
که زمینم را به خاک و خون کشید

از خانه بیرونم بیاور
پاهایم سر می کنند توی هر چیزی
پاهایم سر می کنند در اداره کار
سر می کنند توی لنگه ی کفشم
و با هر سری که دلش خواست
لاس می زند

صبحِ درونم دارد شب می شود
جمعه ی درونم می خواهد دوش بگیرد
و کنار ابروهایت
با نازک خیالی قدم بزند!


#ایمان_سیدی
@asheghanehaye_fatima


کنار پوستش دراز می کشد و
کمی از تنش را بیرون می ریزد
می خواهد
قسمت های دیگر یک مرد را فراموش کند
تا بتواند زنده بماند
تو قلبت را ریخته ای برای ماهی ها
پاهایت را ریخته ای برای خرچنگ ها
و با لبهایت به آب زدی
زن ها رو به دریا که می ایستند
کسی را دیگر نمی بوسند
چیزهای زیادی را که دوست دارند
با خودشان می برند
چیزهایی که
در گریه هایشان حل نمی شوند را
در دریا غرق می کنند ...!

#ایمان_سیدی
@asheghanehaye_fatima




باید دور می شدی
انسان، دور شدن از قلب را می فهمد
دور شدن از زن را می فهمد
چشم هایش را به جایی می دوزد
که پاره شده است
چون پیراهنی که از جنگ برگشته
و سرباز ها را به گریه می اندازد
نامه هایی که بر می گردد
و کسی نمی داند
موقع گلوله خوردن
کدام زن را دوست داشته اند ...!

#ایمان_سیدی
@asheghanehaye_fatima




پوستم را
در روز جا گذاشته ام
و شب ها
با پالتوی مردانه
از کمرگاه شکار زخمی
تو را ملاقات می کنم
عریانی جرم است عزیزم
  استخوان هایم زیادی رشد کرده
و جراحت سایه هایی که به من می تابد؛
 از قلبم سیاه تر است
پشت گوش هایم را ببین
و با فشار یک انگشت تنم را لمس کن
خیال کن رفته ای بازار
و می خواهی ماهی تازه بخری...!


#ایمان_سیدی
@asheghanehaye_fatima




باید دور می‌شدی
انسان، دور شدن از قلب را می‌فهمد
دور شدن از زن را می‌فهمد
چشم‌هایش را به جایی می‌دوزد
که پاره شده است
چون پیراهنی که از جنگ برگشته
و سربازها را به گریه می‌اندازد
نامه‌هایی که بر می‌گردد
و کسی نمی‌داند
موقع گلوله خوردن
کدام زن را دوست داشته‌اند...




#ایمان_سیدی
@asheghanehaye_fatima



باید دور می‌شدی
انسان، دور شدن از قلب را می‌فهمد
دور شدن از زن را می‌فهمد
چشم‌هایش را به جایی می‌دوزد
که پاره شده است
چون پیراهنی که از جنگ برگشته
و سربازها را به گریه می‌اندازد
نامه‌هایی که بر می‌گردند
و کسی نمی‌داند
موقع گلوله خوردن
کدام زن را دوست داشته‌اند...

#ایمان_سیدی
@asheghanehaye_fatima



باید دور می‌شدی
انسان، دور شدن از قلب را می‌فهمد
دور شدن از زن را می‌فهمد
چشم‌هایش را به جایی می‌دوزد
که پاره شده است
چون پیراهنی که از جنگ برگشته
و سربازها را به گریه می‌اندازد
نامه‌هایی که بر می‌گردند
و کسی نمی‌داند
موقع گلوله خوردن
کدام زن را دوست داشته‌اند...


#ایمان_سیدی
زن ها ماشین زمان هستند. ما را بر می دارند و به آینده می برند آن وقت نگاه می کنی رسیده ای ولی دیگر کنارت نیستند. اگر زرنگ باشی چشم هایت را تا پایان سفر باز نگه داری شاید آن ها را گم نکنی. ولی مطمئن نباشید در لحظاتی که هستند هم مطمئن نباشید از حضورشان. کم کم می بینید این ماشین های زمان به گذشته می روند و تمامی مصائب، حرف ها و رفتارهایتان را ضبط می کنند و به یادتان می آورند. آن ها یک ماشین زمان با حافظه ی بی نهایت هستند.
از رمان: #تشریح
#ایمان_سیدی



@asheghanehaye_fatima