عاشقانه های فاطیما
781 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
💐
#نوروز_در_ادبیات_

در ایامی که بهار به کوی و برزن آمده و طبیعت زنده شده و زیبایی های خود را به رخ می کشد، می توان دقایقی را به سیرو سیاحت در گلزار ادبیات ایران پرداخت و چه مناسبتی بهتر از نوروز!
شاید در ادبیات کمتر کشوری به اندازه ایران آمیختگی شعر و ادبیات با سنت های کهن وجود داشته باشد.
شاعران بزرگ و مفاخر گنجینه های ادبیات این سرزمین به فراخور حال در اشعار خود از نوروز یاد کرده اند و هر یک از منظری دلنشین و متفاوت به آن پرداخته اند.

مجموعه کوچکی از شعر شاعران درباره نوروز و بهار : 🌸

برآمد باد صبح و بوي نوروز
به کام دوستان و بخت پيروز
مبارک بادت اين سال و همه سال
همايون بادت اين روز و همه روز.....
#سعدی

رسيد مژده که آمد بهار و سبزه دميد
وظيفه گر برسد مصرفش گل است و نبيد
صفير مرغ برآمد بط شراب کجاست
فغان فتاد به بلبل نقاب گل که کشيد.....
#حافظ

آمد بهار و یافت جهان اعتدال او
مرغ دل از نشاط برآورد سال نو.....
#طالب_آملی

عید است و نو بهار و جهان را جوانیی
هر مرغ را به وصل گلی شادمانیی....
#امیر_شاهی_سبزواری

نوبهاراست در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی.....
#حافظ

نوبهار آمد وچون عهدبتان توبه شکست
فصل گل دامن ساقی نتوان داد زدست
کاسه وکوزه ایمان که نمودند درست
دیدم آن کاسه به تنگ آمد و آن کوزه شکست.....
#شهریار

آمد بهار خرم با رنگ و بوی طیب
با صد هزار زینت و آرایش عجیب
لاله میان کشت ، درخشد همی ز دور
چون پنجه عروس به حنا شده خضیب
بلیل همی بخواند اندر شاخسار بید
سار از درخت سرو ، مر او را شده مجیب..
#رودکی

بر لشکر زمستان نوروز نامدار
کردست رای تاختن و قصد کار زار
وینک بیامدست پنجاه روز پیش
جشن سده طلایه نوروز نامدار.....
#منوچهری


برچهره گل شبنم نوروز خوش است
در صحن چمن روی دل افروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است......
#حکیم _عمر_خیام


صبحم از مشرق برآمد باد نوروز از یمین
عقل و طبعم خیره گشت از صنع رب العالمین....
#سعدی


هست ایام عید و فصل بهار
جشن جمشید و گردش گلزار..
#منوچهری_دامغانی


امروز روز شادی و امسال، سال گل
نیکوست حال ما که نکو باد حال گل..
#مولوی


طوفان گل و جوش بهار است ببینید
اکنون که جهان برسرکار است ببینید
این آینه هایی که نظر خیره نمایند
در دست کدام آینه دار است ببینید..
#صائب_تبریزی


چوگشت از روی تو دلشاد نوروز
در گنج طرب بگشاد نوروز...
#کمال_الدین_اسماعیل


به جمشید برگوهر افشاندند
مرآن روز را روز تو خواندند
سرسال نو هرمز و فرو دین
برآسوده از رنج دل، دل زکین....
#فردوسی_توسی

نوروز بزرگم، بزن ای مطرب، امروز
زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز....
#منوچهری_دامغانی


نوروز که هرچمن، دل افروز بود
نقش گل و خار عبرت آموز بود
گر جامه به جان ز معرفت نو گردد
هرروز به دل " نشاط نوروز" بود...
#شکیب_اصفهانی


تا هست چنین که طبع اطفال
در هرشب عید شادمان است....
#اهلی_شیرازی

رسید موسم نوروز و روزگار شکفت
فرخنده گلِ شادی، بهار شکفت.....
#فیاض_لاهیجی



@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


#راینر_ماریا_ریلکه
ترجمه: #کمال_دانشیان

ای آخرین کس که تو را گرامی میدارم.
درد چاره ناپذیر همه ی هستی ام؛
بسان روحی در گدازم
نگاه کن که چون تکه چوبی در تو میسوزم
و خاکستر میشوم.
تکه چوبی که چه بسیار در برابر تو تاب آورد.
اما کنون در برت میکشم و خوراکت میدهم.
صبورانه در رنجی جهنمی میسوزم
بی امید آینده ای.
قلب من مدفون شده در خاکستر دردی ویرانگر،
زین پس خاموشی میگیرد
این خود منم که هنوز میسوزد؟
خاطره اما همچنان بر جای می ماند.
آه زندگی، زندگی! رهایم کن!
من درون شعله های آتش می مانم
کیست که بتواند مرا بازشناسد؟


‌این شعر ترجمه ای از آخرین شعر #راینر_ماریا_ریلکه است. شعری از دفترچه خاطرات ریلکه است که در مجموعه آثار ریلکه به زبان آلمانی آمده است. این شعر در دسامبر 1926 سروده شده است.
@asheghanehaye_fatima




اورشلیم چشمهایت معبد دلدادگی ست
تحت اشغال است دل از سمت صهیون لبت

بیت بیت شعر من بیت المقدس می شود
می پرستم من تو را با امر افسون لبت

بنده تسلیمم ...بیا اشغال کن من را تمام ...
از خدایان من گذشتم ...جان آمون لبت

کفر گفتم ،کافرم قطعا خداوندا ببخش
نشئه ی تریاک چشمت مست افیون لبت



#کمال_قربانی
#شما_فرستادید
#ماهان
@asheghanehaye_fatima




بین شیرین دهنان ، شهره به آفاق تویی
بین خوبان جهان ، منفرد و طاق تویی

مستمندیم و گدا ! روزی مان یک بوسه
تا خداوند تویی ، صاحب انفاق تویی

لطف کردی و هوا سمت دلم آبی شد
سردی و سوز دلم ، راحت و ییلاق تویی

می و مشروب لبت ، ساقی سیمین ، بدنت
با خماران همین بادیه ، تریاق تویی

گاه قندان دو لبت ، گاه نمکدان نمک
وین عجب از هنرت ، خالق و خلاق تویی




#کمال_قربانی
#عزیز_روزهام♥️
فریادی برای رهایی

آیا #رقص تبارزی از شادی زندگی است؟ قطعا آری. مناسبت‌های زیادی وجود دارند که پای #رقص به حرکت می‌آید. رقص اما می‌تواند بیانی چیزی متضاد با شادی هم باشد؛ بیان تنهایی و روانپارگی ژرف و بیان احساس از دست‌رفتگی. گویی همه آنانی که به رقص درمی‌آیند می‌دانند که در تکان و تحرک جسم و جان است که می‌توان خود را به دست فراموشی سپرد و روح و روان را در موقعیتی خوشایند قرار داد.

#رقص فریاد رهایی است، فریادی است از عشق و یاس‌ ِ توامان. با رقص می‌کوشیم ترس را که ساکت و بی‌تحرک در وجودمان لانه کرده است از خود به در کنیم و با حرکات خویش جهان را نیز اندکی به تحرک درآوریم. به چیز زیادی هم نیاز نیست، حتی به موسیقی هم.
گاه دست‌زدن یک نفر هم کفایت می‌کند که در ما شور برانگیزد؛ و شور آغاز


#کمال و #وارستگی است، چیزی که زندگی آن را ، و نه تنها آن ، که عشق را نیز،‌ از ما دریغ داشته است.


@asheghanehaye_fatima
تهران ۹۴
گروه موسیقی #میدان_آزادی


سرپرست گروه: فرزان فرهنگمهر
خواننده: #کمال_یعقوبی
گیتار: فرزان فرهنگمهر و سپهر آرین
گیتار بیس: میلاد رحیمی
درامز: بهنام برآبادی

@asheghanehaye_fatima
👇👇👇👇👇👇👇
@asheghanehaye_fatima




■تو هماره در صبح‌دم برمی‌گردی

نسیم سبک سپیده‌دم
نفس می‌کشد با دهان‌ات
در انتهای خیابان‌های خلوت.
پرتو خاکستری چشمان‌ات،
قطرات شیرین سپیده‌دم است
بر تپه‌های تاریک.
قدم‌ها و نفسِ تو
هم‌چون باد صبح‌دم
فرامی‌گیرد خانه‌ها را.
شهر مرتعش می‌شود
سنگ‌ها دم برمی‌آورند،

زندگی هستی تو،
یک بیداری.
ستاره
در پرتو سپیده دم،
آوازِ نسیم،
گرما، نفس
گم شد
شب پایان گرفت.
تو روشنایی و صبحی.

■●شاعر: #چزاره_پاوزه | Cesare Pavese | ایتالیا، ۱۹۵۰-۱۹۰۸ |

■●برگردان: #کمال_محمودی
@asheghanehaye_fatima




چشم اگر این‌است و ابرو این و ناز و غمزه این
الوداع ای زُهد و تقوی، الفراق ای عقل و دین

#کمال_خجندی
#عزیز_روزهام❤️

🎼●آهنگ: «باران ببارد»

🎙●خواننده:
#حجت_اشرف‌زاده

●دکلمه‌ی شعر: #رضا_رشیدپور

●آهنگ: #محمد_محتشمی

●تنظیم: #کمال_صداقت

●ترانه‌سرا: #مرتضا_ساعت‌چی

قطار می‌رود
تو می‌روی
تمام ایست‌گاه می‌رود
و من چقدر ساده‌ام
که سال‌های سال
کنار این قطار ایستاده‌ام
و هم‌چنان
به نرده‌های ایستگاه رفته
تکیه داده‌ام... (#قیصر_امین‌پور)

@asheghanehaye_fatima
تو مثلِ حاصلِ
کارِ #کمال المُلکِ #نقاشی
ولی من
خط خطی هایِ کجِ یک آدمِ ناشی !


#علی_سیدصالحی
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مستی هر نگاه تو، به ز شراب و جام می
کی ز سرم برون شود، یک نفس آرزوی تو

#کمال_جعفری_امام‌زاده


@asheghanehaye_fatima
گر ای نسیم شبی بگذری بر آن سرِ زلف


به گوش او برسان ذکر بی‌ قراری ما...


#کمال_خجندی
@asheghanehaye_fatima