چیزی که ذاتش مطلقاً بر تو پوشیده است معمولاً همان چیزیست که باید پیاش باشی و یافتنش در گرو گم شدن توست.
ریشهی واژهی انگلیسی «lost» از واژهی «los» در زبان نورس باستان و به معنای انحلال قشون جنگیست و این ریشه اشاره به سربازانی دارد که از آرایش نظامی خارج میشوند تا به سرزمین خودشان برگردند، آتشبسی موقت با جهان پهناور .
#نقشه_هایی_برای_گم_شدن
#ربکا_سولنیت
#نیما_م_اشرفی
@asheghanehaye_fatima
ریشهی واژهی انگلیسی «lost» از واژهی «los» در زبان نورس باستان و به معنای انحلال قشون جنگیست و این ریشه اشاره به سربازانی دارد که از آرایش نظامی خارج میشوند تا به سرزمین خودشان برگردند، آتشبسی موقت با جهان پهناور .
#نقشه_هایی_برای_گم_شدن
#ربکا_سولنیت
#نیما_م_اشرفی
@asheghanehaye_fatima
درس زندگی را به جز با تجربه نتوان آموخت! اما قبل از همه میباید بهای آن را پرداخت. تصمیم گرفتم بهای بودن را بپردازم. اما، بلند پرواز کنم. حقارتها و زشتیها را نبینم. از خستگی و ناتوانیها فغان نیاورم. اسمها را فراموش کنم، صفتها را به خاطر بسپارم. به صحنهای که در کودکی مرا راه نداده بودند، وارد شوم و نقشی را که در آن برگزیدهام، ایفا کنم.
#در_فاصله_ی_دو_نقطه_...!
#ایران_درودی
📚
@asheghanehaye_fatima
#در_فاصله_ی_دو_نقطه_...!
#ایران_درودی
📚
@asheghanehaye_fatima
" زن همچون ویولن، سازی روح انگیز و دلنواز است؛
اما بی شک قبل از آن لازم است تا بیاموزید که چگونه بر تارهایش زخمه زنید،
چگونه او را در بر گرفته و محکم نگاه دارید، پیچیدگی هایش را کشف کنید و در آخر درک کنید که چگونه با استادی تمام در وقت مناسب از آن یک موسیقی زیبا خلق کنید."...
📙 #فیزیولوژی_ازدواج
👤 #انوره_دو_بالزاک
🔁 #رضی_الدین_طبیب
@asheghanehaye_fatima
اما بی شک قبل از آن لازم است تا بیاموزید که چگونه بر تارهایش زخمه زنید،
چگونه او را در بر گرفته و محکم نگاه دارید، پیچیدگی هایش را کشف کنید و در آخر درک کنید که چگونه با استادی تمام در وقت مناسب از آن یک موسیقی زیبا خلق کنید."...
📙 #فیزیولوژی_ازدواج
👤 #انوره_دو_بالزاک
🔁 #رضی_الدین_طبیب
@asheghanehaye_fatima
هر که سودای تو دارد چه غم از هر که جهانش
نگران تو چه اندیشه و بیم از دگرانش
آن پی مهر تو گیرد که نگیرد پی خویشش
وان سر وصل تو دارد که ندارد غم جانش
خفته خاک لحد را که تو ناگه به سر آیی
عجب ار بازنیاید به تن مرده روانش
شرم دارد چمن از قامت زیبای بلندت
که همه عمر نبودست چنین سرو روانش
عهد ما با تو نه عهدی که تغیر بپذیرد
بوستانیست که هرگز نزند باد خزانش
#سعدی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
نگران تو چه اندیشه و بیم از دگرانش
آن پی مهر تو گیرد که نگیرد پی خویشش
وان سر وصل تو دارد که ندارد غم جانش
خفته خاک لحد را که تو ناگه به سر آیی
عجب ار بازنیاید به تن مرده روانش
شرم دارد چمن از قامت زیبای بلندت
که همه عمر نبودست چنین سرو روانش
عهد ما با تو نه عهدی که تغیر بپذیرد
بوستانیست که هرگز نزند باد خزانش
#سعدی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
دریچه ای ز بهشتش به روی بگشایی
که بامداد پگاهش تو روی بنمایی
به از تو مادر گیتی به عمر خود فرزند
نیاورد که همین بود حد زیبایی
درون پیرهن از غایت لطافت جسم
چو آب صافی در آبگینه پیدایی
دو روزه باقی عمرم فدای جان تو باد
اگر بکاهی و در عمر خود بیفزایی
#سعدی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
که بامداد پگاهش تو روی بنمایی
به از تو مادر گیتی به عمر خود فرزند
نیاورد که همین بود حد زیبایی
درون پیرهن از غایت لطافت جسم
چو آب صافی در آبگینه پیدایی
دو روزه باقی عمرم فدای جان تو باد
اگر بکاهی و در عمر خود بیفزایی
#سعدی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
تو پری زاده ندانم ز کجا می آیی
کادمیزاده نباشد به چنین زیبایی
سرو با قامت زیبای تو در مجلس باغ
نتواند که کند دعوی همبالایی
بی رخت چشم ندارم که جهانی بینم
به دو چشمت که ز چشمم مرو ای بینایی
#سعدی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
کادمیزاده نباشد به چنین زیبایی
سرو با قامت زیبای تو در مجلس باغ
نتواند که کند دعوی همبالایی
بی رخت چشم ندارم که جهانی بینم
به دو چشمت که ز چشمم مرو ای بینایی
#سعدی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
صنما گر ز خط و خال تو فرمان آرند
این دل خسته مجروح مرا جان آرند
عاشقان نقش خیال تو چو بینند به خواب
ای بسا سیل که از دیده گریان آرند
خنک آن روز خوشا وقت که در مجلس ما
ساقیان دست تو گیرند و به مهمان آرند
بت پرستان رخ خورشید تو را گر بینند
بر قد و قامت زیبای تو ایمان آرند
#مولوی, دیوان شمس
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
این دل خسته مجروح مرا جان آرند
عاشقان نقش خیال تو چو بینند به خواب
ای بسا سیل که از دیده گریان آرند
خنک آن روز خوشا وقت که در مجلس ما
ساقیان دست تو گیرند و به مهمان آرند
بت پرستان رخ خورشید تو را گر بینند
بر قد و قامت زیبای تو ایمان آرند
#مولوی, دیوان شمس
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
درود رخشنده اختران سپهر مهر و نیکمنشی!
بامداد امردادی تان پدرام و فرخ،
به امید روزی که سرزمین مان و دنیایمان تهی از غم و اندوه باشد و شادی راه و رسم همه ی ترانه ها باشد...
درس امروز
🌸
خوب است آدم جوری زندگی کند که آمدنش چیزی به این دنیا اضافه کند. و رفتنش چیزی از آن کم!
حضور آدمی باید وزنی در این دنیا داشته باشد.
باید که جای پایش در این دنیا بماند.
آدم خوب است که آدم بماند و آدمتر از دنیا برود.
نیامدهایم تا جمع کنیم آمدهایم تا ببخشیم، آمدهایم تا عشق را، ایمان را، دوستی را با دیگران قسمت کنیم و غنی برویم!
آمدهایم تا یک جای خالی را پر کنیم
که فقط و فقط با وجود ما پر میشود و بس!
بیحضور ما نمایش زندگی چیزی کم داشت،
آمدهایم تا بازیگر خوب صحنهی زندگی خود باشیم.
🌸 @asheghanehaye_fatima
#صبح
بامداد امردادی تان پدرام و فرخ،
به امید روزی که سرزمین مان و دنیایمان تهی از غم و اندوه باشد و شادی راه و رسم همه ی ترانه ها باشد...
درس امروز
🌸
خوب است آدم جوری زندگی کند که آمدنش چیزی به این دنیا اضافه کند. و رفتنش چیزی از آن کم!
حضور آدمی باید وزنی در این دنیا داشته باشد.
باید که جای پایش در این دنیا بماند.
آدم خوب است که آدم بماند و آدمتر از دنیا برود.
نیامدهایم تا جمع کنیم آمدهایم تا ببخشیم، آمدهایم تا عشق را، ایمان را، دوستی را با دیگران قسمت کنیم و غنی برویم!
آمدهایم تا یک جای خالی را پر کنیم
که فقط و فقط با وجود ما پر میشود و بس!
بیحضور ما نمایش زندگی چیزی کم داشت،
آمدهایم تا بازیگر خوب صحنهی زندگی خود باشیم.
🌸 @asheghanehaye_fatima
#صبح
به تو سلام میکنم
کنار تو مینشینم
و در خلوت تو
شهرِ بزرگِ من بنا میشود.
#احمد_شاملو
@asheghanehaye_fatima
به تو سلام میکنم
کنار تو مینشینم
و در خلوت تو
شهرِ بزرگِ من بنا میشود.
#احمد_شاملو
@asheghanehaye_fatima
بال گسترده ام بر بامِ خانه ات،
همچون کبوترِ جلدی،
نه دانه می خواهم نه آب
تنها تو بر بام آیی،
مرا در دست گیری
دستی بر پَر و بالم کشی
لبخندی زنی و مرا در قَفست اندازی
قفسِ تو ترجیحِ من بر رهایی ست
و تنها اسارتی ست که اشتیاقِ آن ،
بِه از صدها آزادی ست
مرا رها مکُن!
#عارف_اخوان
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
همچون کبوترِ جلدی،
نه دانه می خواهم نه آب
تنها تو بر بام آیی،
مرا در دست گیری
دستی بر پَر و بالم کشی
لبخندی زنی و مرا در قَفست اندازی
قفسِ تو ترجیحِ من بر رهایی ست
و تنها اسارتی ست که اشتیاقِ آن ،
بِه از صدها آزادی ست
مرا رها مکُن!
#عارف_اخوان
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
این سرد شدن لعنتی کی اتفاق افتاده بود؟
آن روز صبح که تختِ خواب را ترک کرد بدون کوچکترین نگاهی به من؟ آن بعد از ظهری که صدای چرخیدن کلید را در قفل شنیدم و آرزو کرده بودم کاش نیم ساعت دیرتر به خانه آمده بود؟ آن روز که من بعد از سالی سفره ی دلم را باز کرده بودم و از دلتنگیها میگفتم و او روزنامه میخواند؟ آن شب که نوازشم کرد و من به دستهای مردِ دیگری فکر کردم؟ آن یک شنبه ی نفرین شدهای که من پیراهنِ سبزم را پوشیدم و لبخندِ او روی موهای کوتاهِ سیاهِ سیاهم ماسید؟ یا شاید آخرین باری که گفت خداحافظ. همان بار که من شانههایم را بالا انداختم و گفتم خداحافظ ...
امروز فکر میکنم یکی از ما حتما پیش از آن دیگری مرده بود. ندانسته در خاکسپاری خودمان از یکدیگر پیشی میگرفتیم. ندانسته میسوختیم، میسوزاندیم، ویران میکردیم ... و ویران میشدیم
کاش زودتر از اینها آغوشها را باز کرده بودیم، به مهر، به لبخندی، به نوازشی، به مکثی، به اندیشیدنی دوباره، به دوست داشتن، به دوست بودن، به یک زندگی دوباره ... به دوباره خودمان بودن ...
#نیکی_فیروزکوهی
📚همه مادران به بهشت نمیروند
@asheghanehaye_fatima
آن روز صبح که تختِ خواب را ترک کرد بدون کوچکترین نگاهی به من؟ آن بعد از ظهری که صدای چرخیدن کلید را در قفل شنیدم و آرزو کرده بودم کاش نیم ساعت دیرتر به خانه آمده بود؟ آن روز که من بعد از سالی سفره ی دلم را باز کرده بودم و از دلتنگیها میگفتم و او روزنامه میخواند؟ آن شب که نوازشم کرد و من به دستهای مردِ دیگری فکر کردم؟ آن یک شنبه ی نفرین شدهای که من پیراهنِ سبزم را پوشیدم و لبخندِ او روی موهای کوتاهِ سیاهِ سیاهم ماسید؟ یا شاید آخرین باری که گفت خداحافظ. همان بار که من شانههایم را بالا انداختم و گفتم خداحافظ ...
امروز فکر میکنم یکی از ما حتما پیش از آن دیگری مرده بود. ندانسته در خاکسپاری خودمان از یکدیگر پیشی میگرفتیم. ندانسته میسوختیم، میسوزاندیم، ویران میکردیم ... و ویران میشدیم
کاش زودتر از اینها آغوشها را باز کرده بودیم، به مهر، به لبخندی، به نوازشی، به مکثی، به اندیشیدنی دوباره، به دوست داشتن، به دوست بودن، به یک زندگی دوباره ... به دوباره خودمان بودن ...
#نیکی_فیروزکوهی
📚همه مادران به بهشت نمیروند
@asheghanehaye_fatima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سه چیز را برای هیچکس آرزو نمیکنم ... تنهایی ... سه روزِ
بارانی ... و این دو سوال ، میایی ؟؟ نمیایی؟؟
#نيكی_فيروزكوهی
@asheghanehaye_fatima
بارانی ... و این دو سوال ، میایی ؟؟ نمیایی؟؟
#نيكی_فيروزكوهی
@asheghanehaye_fatima
عشق جزیرهایست بیزمان
جزیرهای محصور زمان
زلالی محصور
سقوط و معراج
نگریستن با سر انگشتان است
لمس گرهها
نقطهای که سکون و جنبش به هم میرسند
عشق همان مردن است
و هنر زنده شدن از پس مرگ
شادی زخم میزند
و زخم دهان میگشاید
در باغ نوازشها
زخمی چیدهام تا زینت زلفات کنم.
عشق آشتی کردن است با تمام جهان
از غبار تا کهکشان
به همین در به همین دره
که غروب از آن پایین میرود
به همین شب که فانوسها سوراخاش میکنند
من مینویسم
من با تو حرف میزنم
با خودم
با واژههایی از آب، آتش، خاک، باد
من برایات باغی را وصف میکنم که نگاه به نگاه میرسد
#اکتاویو_پاز
برگردان: #اردشیر_اسفندیاری | √●بخشی از شعر «سرودی به پاس یک باور»
@asheghanehaye_fatima
جزیرهای محصور زمان
زلالی محصور
سقوط و معراج
نگریستن با سر انگشتان است
لمس گرهها
نقطهای که سکون و جنبش به هم میرسند
عشق همان مردن است
و هنر زنده شدن از پس مرگ
شادی زخم میزند
و زخم دهان میگشاید
در باغ نوازشها
زخمی چیدهام تا زینت زلفات کنم.
عشق آشتی کردن است با تمام جهان
از غبار تا کهکشان
به همین در به همین دره
که غروب از آن پایین میرود
به همین شب که فانوسها سوراخاش میکنند
من مینویسم
من با تو حرف میزنم
با خودم
با واژههایی از آب، آتش، خاک، باد
من برایات باغی را وصف میکنم که نگاه به نگاه میرسد
#اکتاویو_پاز
برگردان: #اردشیر_اسفندیاری | √●بخشی از شعر «سرودی به پاس یک باور»
@asheghanehaye_fatima
مُرداد «کنسرت آمستردام»
فرجام
«مرداد»
🎙●خواننده: #فرجام_سعیدی
○●شعر: #حسین_پناهی
○●آهنگ: #فرجام_سعیدی
ما بدهکاریم
به کسانی که صمیمانه زِ ما پرسیدند
معذرت میخواهم چندم مرداد است؟
و نگفتیم
چونکه مرداد
گور عشق گل خونرنگ دل ما بوده است...
@asheghanehaye_fatima
🎙●خواننده: #فرجام_سعیدی
○●شعر: #حسین_پناهی
○●آهنگ: #فرجام_سعیدی
ما بدهکاریم
به کسانی که صمیمانه زِ ما پرسیدند
معذرت میخواهم چندم مرداد است؟
و نگفتیم
چونکه مرداد
گور عشق گل خونرنگ دل ما بوده است...
@asheghanehaye_fatima
عالم چنین فراخ چه دلتنگ مانده ایم
صحرا چنین گشاده چه در هم نشسته ایم
دایم بیاد روی تو چون گل شکفته ایم
پیوسته در خیال تو خرم نشسته ایم
#رضی_الدین_آرتیمانی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
صحرا چنین گشاده چه در هم نشسته ایم
دایم بیاد روی تو چون گل شکفته ایم
پیوسته در خیال تو خرم نشسته ایم
#رضی_الدین_آرتیمانی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
تعال إلى صدري
ولو على هيئة رصاصة...
به سوی سینه ام بیا
حتی به شکل یک گلوله ...
#قیس_عبدالمغنی
@asheghanehaye_fatima
ولو على هيئة رصاصة...
به سوی سینه ام بیا
حتی به شکل یک گلوله ...
#قیس_عبدالمغنی
@asheghanehaye_fatima