عاشقانه های فاطیما
820 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
دلتنگی اگر در حرف می‌ماند ،
شاید بی هنگام ، به گریه نمی‌افتادم ...!
دلتنگی اگر فقط واژه‌ای ساده بود ،
یک واژه‌ی تنبل ،
شاید آدمیزاد نیمه شب دست نمی‌برد
در خاطراتش و تنهایی را کنار جای خالی دوست‌داشتن‌هایش نمی‌گذاشت !
شاید شب‌ها خواب اتفاق ساده‌ای بود ...


👤 #سیدمحمد_مرکبیان
📙 آغوشی برای یک سفر طولانی


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



چرا می‌ترسی؟
چرا نیمه‌های شب‌ از خواب می‌پری؟
مرگ،
آن‌چه را که زندگی خواهی کرد
می‌تواند از تو بگیرد
نه آن‌چه را که زندگی کرده‌ای




#فضیل_حسنو_داغلارجا
-هرشب به تو فکر می کنم.

و تنهایی
اتفاق سنگینی ست
که در آغوشم می افتد...

#منیره_حسینی
📓 عاشقانه های جنجالی 💯

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




بر آستان تو دل پایمال صد دردست
ببین که دست غمت بر سرم چه آوردست

هوای باغ گل سرخ داشتیم و دریغ
که بلبلان همه زارند و برگ ها زردست

شب است و آینه خواب سپیده می بیند
بیا که روز خوش ما خیال پروردست

دهان غنچه فروبسته ماند در شب باغ
که صبح خنده گشا روی ازو نهان کردست

چه ها که بر سر ما رفت و کس نزد آهی
به مردمی که جهان سخت ناجوانمردست

به سوز دل نفسی آتشین بر آرای عشق
که سینه ها سیه از روزگار دم سردست

غم تو با دل من پنجه درفکند و رواست
که این دلیر به بازوی آن هماوردست

دلا منال و ببین هستی یگانه ی عشق
که آسمان و زمین با من و تو همدردست

ز خواب زلف سیاهت چه دم زنم که هنوز
خیال سایه پریشان ز فکر شبگردست




#هوشنگ_ابتهاج
@asheghanehaye_fatima



هيچكس نمي بيند

هيچكس
هيچكس
هيچكس...

كه ميانِ اين همه سكوت
دلم
پَر كشيد كنار
دلتنگيت
به روي خودت نمي آوري

دلم
براي
تو تنگ است...

#امیرمحمد_مصطفی_زاده
@asheghanehaye_fatima
.

خوابي را كه ديشب ديدم بر مي دارم
و مي گذارم توي فريزر
تا اين كه روزي خيلي دور از امروز
وقتي پير و ناتوان شدم
آن را آبش كنم
بعد گرمش كنم و بنشينم
و پاهاي سردم را توي آن فرو برم.




#شل_سیلور_استاین
-هرکسی را نتوان گفت؛
که صاحب نظر است.

عشقبازی دگر و؛
نفس پرستی دگر است...!

#سعدی

#شبتون_بعشق 💛🌙

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



با ساعت دلم
وقت دقیق آمدن تُوست.....
من ایستاده ام
مانند تک درخت سر کوچه
با شاخه هایی از آغوش
با برگ های از بوسه
با ساعت غرورم
اما
من ایستاده ام
با شاخه هایی از تابستان
با برگ هایی از پاییز
هنگام شعله ور شدن من
هنگام شعله ور شدن تُوست
ها . . .
چشم ها را می بندم
ها . . .
گوش ها را می گیرم
با ساعت مشامم
اینک
وقت عبور عطر تن تُوست.....



#محمدعلی_بهمنی
@asheghanehaye_fatima



برای خوابم
آغوش توامن ترین جاست
آنجاکه هرم نفس هایت بهترین لالایی
وعطرتنت آرامش بی انتهایِ شب رامعنا
می بخشد.



#فرهاد_فرهادی
@asheghanehaye_fatima




اگر ز عشق
دلت چاک شد، مشو در هم..

که دل چو چاک شود
زلف یار را شانه است...



#صائب_تبریزی
@asheghanehaye_fatima



خوابیده ای کنار من
آرام مثل خواب

خوابِ کدام خوب
تو را می برد چنین

مثلِ گلی سفید
شناور به روی آب ؟



#منوچهر_آتشی
@asheghanehaye_fatima



گم شده ام!
جایی میان تو و من
انتهای انتظار و ایمان
گم شده ام
درست ابتدای یک بوسه
در هجوم یک هم آغوشی

اینجا کجاست
که مرا رها کرده ای؟!




#علیرضا_اسفندیاری
آرامـــــشِ آغـــــوشِ تـــــو را


خـــــواب ندارد . . .






#هانیه_چاووشی

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



بعد ها
متوجه می شوید
" شـب " ..،
برای خواب نیست . :))

#پوریا_نبی_پور
@asheghanehaye_fatima



خواب دیدم که باید وداع کنم
با تمام چیزهایی که مرا احاطه کرده‌اند
و بر من سایه می‌اندازند؛
وداع با خیل مدعیان مالکیت ضمیرها
وداع با فهرست موجودی‌ها
وداع با فهرست اشیاء پیدا شده
وداع با تمام بوهای خسته کننده
با صداهایی که مرا بیدار نگه می‌دارند
با شیرینی تلخی، با خود ترشی
با تندی گرم کننده دانه‌ی فلفل
وداع با تیک تاک زمان، با مشکلات روز اول هفته
با بخت آزمایی نخ‌نمای چهارشنبه، با یکشنبه
و بدخواهی‌اش، وقتی که ملال جا خوش می‌کند
وداع با تمام قرارهایی که در آینده
فرا می‌رسند.

خواب دیدم باید وداع کنم با هر اندیشه‌ای،
چه مرده، چه زنده.
با معنی، که پشت هر معنی
معنی‌ای می‌جوید.
با امید، این دونده خستگی ناپذیر هم
باید وداع کنم.
باید وداع کنم با بهره‌های خشم فرو خورده،
با عایدات رویاهای ذخیره شده
با آنچه که بر کاغذ آمده، یادآور حکایت زمانی
که سوار و اسب بنای یادبود شد
وداع با تمام تصاویری، که آدم ساخته است
وداع با ترانه، با ناله‌های قافیه‌دار
وداع با صداهای بافته شده، با تشویق‌های شش همسرا
وداع با شور ساز
وداع با خدا و باخ

خواب دیدم باید وداع کنم
با شاخه‌های کل
با میوه‌ها و شکوفه‌ها و جوانه‌های کلمات
با فصول سال که از تغییر احوال دلزده‌اند
و بر وداع اصرار می‌ورزند
مه بهاری. آخر تابستان. پالتوی زمستانی.
آوریل آوریل گفتن
دوباره از گل‌های موگه و زعفران گفتن
خشکسالی، یخبندان، ذوب شدن
رد پاها در برف. شاید
به وقت وداع گیلاس‌ها رسیده باشند. شاید
فاخته دیوانه‌وار بازی کند و بخواند
دوباره نخودها را سبز از پوسته دربیاورد
گل قاصدک. تازه می‌فهمم چه می‌خواهد.

خواب دیدم باید وداع کنم
با تخت و در و میز
و تخت و در و میز را
سنگین کنم، تا آخر باز کنم،
برای وداع امتحان کنم
آخرین روز مدرسه است: نام دوستان را تلفظ می‌کنم
شماره تلفن ها را می‌گویم.
بدهکاری‌ها را صاف می‌کنم.
در آخر اسم دشمنانم را می‌نویسم.
و یک جمله: "همه چیز فراموش"
یا اینکه: "دعوا صرف نمی‌کند."
ناگهان وقت زیادی پیدا می‌کنم.

#گونتر_گراس
ترجمه #فرشته_وزیری_نسب
@asheghanehaye_fatima



درست مثل بيمارى نادرى كه
"بين هزاران نفر"
تنها يك نفر به آن مبتلا مى شود
پيدا كردن كسى مثل من
كه تو را
فراتر از مرز ديوانگى دوست بدارد
ديگر برايت
تكرار نخواهد شد!
من فقط يك بار
در زندگى تو اتفاق افتادم
"فقط" يك بار :)

#مهسا_مجيدى_پور