عاشقانه های فاطیما
817 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
.



(بـعـد از خـودکـشـی نـامـوفـق فـرن بـه وسـیـلـه قــرص)

بـاکـسـتـر (جـک لـمـون): تـو نـمـی‌تـونـی الـان بـری. دکـتـر گـفـت 48 سـاعـت طـول مـیـکـشـه تـا اون مـواد از بـدنـت خـارج بـشـه.
فـرن (شـرلـی مـک‌لـیـن): چـقـدر طـول مـیـکـشه تـا خـاطـراتـت بـایـه نــفــر دیـگه از بـدنـت خـارج بـشـه؟


📽The Apartment1960
بیلی وایلدر

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




تشکر برای بوسه، که نمی توانم جواب متقابلش را بدهم. چون وقتی بوسه از فاصله ای دور می رسد آدم با آن بوسهٔ آبدار به جای تماس با آن لب های دور و نازنین، به تاریکی و هذیان می افتد.



کافکا
نامه به فلیسه
.



‍ من فقط سعی میکنم اوضاع رو بهتر کنم
بهت میگم تحت هر شرایطی عاشقتم
بهت میگم زیبایی
دارم سعی میکنم بخندونمت
من با این همه مصیبت کنار میام
اگه فکر کردی من یه سگی ام که دائم بر میگردم, اشتباه کردی.
ولی اگه عشق واقعی بخوای همینه.
این زندگیه واقعیه
بدون نقص نیست,اما واقعیه.


@asheghanehaye_fatima
منو بغل کن ، هروقت دوست داشتی بیا…ماهی یکبار ، سالی یکبار ، اما بغلم کن.

Don't Move| حرکت نکن 2004| سرجیو کاستلیتو


@asheghanehaye_fatima
.



زادروز #محمد_مختاری فرخنده🌱

(نویسنده، شاعر،مترجم، منتقد ادبی)
(1321_1377)



نزدیک شو اگر چه نگاهت ممنوع است.
زنجیره​‌ی اشاره همچنان از هم پاشیده است
که حلقه‌های نگاه
در هم قرار نمی‌گیرد.

دنیا نشانه‌های ما را
در حول و حوش غفلت خود دیده است و چشم پوشیده است.

نزدیک شو اگر چه حضورت ممنوع است.
وقت صدای ترس
خاموش شد گلوی هوا
و ارتعاشی دوید در زبان
که حنجره به صفت‌هایش بدگمان شد.

تا اینکه یک شب از خم طاقی یک صدایت
لرزید و ریخت در ته ظلمت
و گنبد سکوت در معرق درد برآمد.

یک یک درآمدیم در هندسه انتظار
و هر کدام روی نیمکتی یا زیر طاقی
و گوشه میدانی خلوت کردیم:
سیمای تابخورده که خاک را چون شیارهایش
آراسته است،
و خیره مانده است در نفرتی قدیمی
که عشق را همواره آواره خواسته است...

تنها تو بودی انگار که حتی روی نیمکتی نمی‌بایست بنشینی
و در طراوت خاموشی و فراموشی بنگری.


#محمد_مختاری
دفتر: #بر_شانه_فلات/1356



@asheghanehaye_fatima
هرجا که قدم میزنی
جای ردپایت
کلمات شعر من است
که دیروز از آن گذر کرده یی.
فردا اگرکسی ترا بغل بگیرد
عطرشعرهایم را میدهی
وهرمردی با بوسیدن لبانت
شعرمرا زمزمه میکند


#محمدرضا_واقف.
@asheghanehaye_fatima


❤️❤️:❤️❤️


ساعت به وقت تو،
دلم تنگ است!



تنها بهانه ی شبم،
دوستت دارم ...


#عرفان_یزدانی
Forwarded from ℱαґḯⅾε
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای که روشن شود از
نورِ تو هر صبح جهان...
روشنایِ دل من
شما خورشید سلام..!


#حمید_بیرانوند‌
#صبحتون_عالی

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima

.

یک روز
ساعتی حوالی چند و چند دقیقه صبح
صدایم کن
با همان لحن همیشگی
تا بالای سرم بیا
من چشمانم را نیمه باز میکنم
تو فکر کن هنوز هم خوابم!
لبانم را ببوس..
من بیشتر خودم را به خواب بزنم
و تو همچنان.....
ناگهان بغلت کنم
دیوانه بازی های بچگانه...
صبحانه
میز دونفره
عشقِ تازه دم!
شیرینیِ لبخندت
لقمه ی چشمانت!
را نوش جان کنم
پیراهنِ دلبری هایت را تن کن
برویم قدم قدم
برایت شاخه گلی بخرم ، رنگِ لب هایت
دستت را بگیرم
دلم بی تاب شود
عاشقت شوم
به رسم هر روزه مان..
میانِ لبانت شاعر شوم
روی تارِ موهایت بنوازم..
میان خیابان
پیاده راه
پیچ در پیچ درختان
دست در دست
فاصله هر درخت را خاطره بسازیم
قرارهایمان را
شاخه به شاخه گره بزنیم
عشقمان را
قلبی شویم روی هر دیوار
دوست داشتنمان را
بوسه شویم هر لحظه..
بیا
تمام این شهر را
تک تک خیابان هایش را
همه آدم هایش را
عاشق کنیم
به قرار های دو نفره
به قول های تا ابد پابرجا
بیا ماندمان را قاب شویم
در چشمان هر که هوس عاشقی کرد
که بماند
که بداند
عاشق شدن گذشتن! میخواهد
عاشق ماندن بلد بودن میخواهد. . .






#مانی_شیبانی
@asheghanehaye_fatima

ذکر امروز:


وفا کنیم و
ملامت کشیم و
خوش باشیم...

سلام دوستان جان
صبحتون به عشق ❤️
تمام خنده هایم را نذر کرده ام
تا تو همان باشی
که صبح یکی از روزهای خدا
عطر "دستهایت"
دلتنگی ام را به باد می سپارد ...

#سيدعلى_صالحى

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima




‍ تو، یه حالتی داری.
مثلا یه ساعت شنی رو در نظر بگیر که دونه های شن دارن تموم می شن.

یکی مثل تو، از اوناست که همیشه می تونه ساعت شنی رو برگردونه...

#هاروکی_موراکامی
@asheghanehaye_fatima



در یک نقاب کهنه می مردم

کم کم به پایان می رسیدم از

دردی که در من منتشر می شد

زخمی که در خود می چکیدم از

 

ترس از کسی که عاشقم باشد

وحشت از اینکه عاشقش باشم

کابوس دنیایی که در من نیست

زیر ِ شکنجه لایقش باشم

 

در من به دنبال چه می گردی

این زن درونم سالها مرده

مثل خوره افتاده بر جانم

داغی که بر پیشانیم خورده

 

 

بدبخت یعنی استخوان سوزی

یعنی درون درد حل باشی

هر  جا نشانی از مصیبت بود

تو بهترین ضرب المثل باشی


 از پشت تنهایی من یک شب

سوز قدم های تو می آمد

یک زن از اعماق وجود من

کم کم به دنیای تو می آمد

 

هی پشت پا می زد به احساست

قلبی که در من منفجر می شد

تو یک جنین مرده بودی که

در هستی من منتشر می شد

 

تا زنده باشد در من امیدی

که از حضور مرگ سرشار است

خوابی که آن شب درتنت دیدم

در من به شکل درد بیدار است

 

تو یک حضور مستمر بودی

که زندگی را سمت من آورد

سهم بزرگی را که در من بود

-تنهایی من را-تصاحب کرد


 کم کم به آغوش تو خو کردم

از قلبم آرام آمدی بیرون

تکثیر کردی در تنم چیزی

مثل دوماهی ِ رها در خون

 

آغاز فصل سرد بود ودی

بر دود ِمن اسفند می پاشید

دستی از اعماق ِ غزلسوزی

خورشید را از باورم دزدید

 

داغ از خیال ِ با دلم بودن

من را در آغوش ِ تو حل کردی

بیگانه تختت را تصاحب کرد

جسم ِ کثیفش را بغل کردی

 

داری فراری می شوی از ترس

از اینکه دائم در خطر باشی

پرهای من بر شانه ات باشد

با یک عجوزه همسفر باشی

 

عاشقترم از هی نبخشیدن

دست از خیانت پیشگی بردار

گاهی حسادت کن برای عشق

 من را به آغوش ِ کسی نسپار

#مریم_حقیقت
@asheghanehaye_fatima



تنهایی از جایی شروع شد، که
شک مان به عاشقانه ها افتاد..
دل هامان را به بی اعتمادی گره زدیم تا
احساس در مویرگ های قلب مان،
ناباور شود به عشقی که
حقانیت اش به تار مویی از شک بند است..
از یار به جای آرامش، بهانه جُستیم تا
تا شانه به شانۀ او، سایه به سایۀ تنهایی قدم برداریم..

تنهایی از جایی شروع شد که
احساس مان به عشق آلزایمر گرفت.. و
آغوش مان به رسالتِ آرامش کافر شد..
از احتمالاتِ شک، به یقینِ خیانت رسیدیم تا
حقِ عشق را کفِ دستِ جدایی بگذاریم..

#حمیدرضا_هندی
@asheghanehaye_fatima





ساکت شدن در پیشگاهت، حالِ خوبی نیست
وقتی، تمامِ قلبِ من، از عشق لبریز است
سَر می‌کشم، آرام و پیوسته، "تو " را، هر بار
این روزها، حالِ دلم، معطوفِ "پاییز" است

دم می‌کشد احساسِ خامم، بینِ دستانت
در استکانِ کوچکِ گود و کمر باریک!
عطرش، مشامت را نوازش می‌کند انگار
در یک هوایی کاملا، مطبوع و رمانتیک
 
تا به فضایی انتزاعی بازگردانیم
یک نقطه عطفی، تا تمامم را بسوزانی
در تندباد حادثه، چون کوه بودم تو...
می‌آمدی- بی دغدغه ، دل را، بلرزانی!!

یک" تو "-همیشه- ، کنج قلبم، جااااش– خالی بود
راحت، به کاخِ قلب ِ من، وارد شدی! قدیس!
اسکندری–این‌بار، می‌خواهم، نسوزانی ...
این تخت جمشید مرا، با فتنه‌ی ِ "تائیس"

ای کاش! پائیزی‌ترین بارانِ حست را ...
بی وقفه، روی قلب من رگباااار می‌بستی
ای کاااش! روی ِ _..._ ( نقطه چین‌ها )، در نوشتارت
با قاطعیت می‌نوشتی:  مال ِ من، هستی!

ویرانترین- " ارگ ِ بمم " بعد از نگاه ِ تو
"شوری " مذاقی خوش، برایِ حضرت ِ بخت است!
 " در دستِ تعمیرم "، به دستان خودم امروز
آثارِ تاریخی – مرمت کردنش، سخت است!

#فرانك_خليلی
هیچ‌ کس
کاش....
نباشد نگهش بر راهی
چشم بر در بُوَد و دلبر او دیر کند ...

صائب تبریزی

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



می‌ترسم قاب عکس تو را به دیوار بکوبم
گل‌هایی را که آورده‌ای در گلدان بگذارم
با یک فنجان چای به استقبال تو بیایم

می‌ترسم پشت در ایستاده باشی

می‌ترسم قدم بردارم
وقاب عکس از دیوار
فنجان چای از میز
و بوی تو از آغوش من سُر بخورد

گاهی زمین به سرعت می‌چرخد

#مرجان_مهدوی
کـجـا
روم؟
که
به
زندان عشق
در بندم...



#سعدی

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



مارشال : چرا بیخیالش شدی تد؟
‏تد: وختی همیشه دنبال یکی باشی که نیس ، دیگه نمیتونی با اونایی که کنارتن وقت بگذرونی و لذت ببری ، باید بزاری بره


#ديالوگ مرد پرنده 🎥
.