عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
#مرگ را گاه با عسل می‌نویسند
گاه با تفنگ گاه با یک نگاه
#قاتل گاه چشمی‌ست
گاه یک دیوانه گاه
#تو با همان نگاه


#نوشین‌جمشیدی

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



شب ایستاده است
خیره نگاه او


بر چارچوب پنجره من.
سر تا به پای پرسش، اما
اندیشناک مانده و خاموش:
شاید
از هیچ سو جواب نیاید.


دیری است مانده یک جسد سرد
در خلوت کبود اتاقم.
هر عضو آن ز عضو دگر دور مانده است،
گویی که قطعه، قطعه دیگر را
از خویش رانده است..
از یاد رفته در تن او وحدت
بر چهره‌اش که حیرت ماسیده روی آن
سه حفره کبود که خالی است
از تابش زمان.
بویی فساد پرور و زهرآلود
تا مرز های دور خیالم دویده است.
نقش زوال را
بر هر چه هست روشن و خوانا کشیده است.


در اضطراب لحظه زنگار خورده ای
که روزهای رفته در آن بود ناپدید،
با ناخن این جسد را
از هم شکافتم،
رفتم درون هر رگ و هر استخوان آن
اما از آنچه در پی آن بودم
رنگی نیافتم.


شب ایستاده است.
خیره نگاه او
بر چارچوب پنجره من.
با جنبش است پیکر او گرم یک جدال.
بسته است نقش بر تن لبهایش
تصویر یک سوال.

#نایاب
دفتر #مرگ_رنگ

#سهراب_سپهری
۱۵ مهر ۱۳۰۷ کاشان 🔺۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ تهران
#تماشاخانه
فیلم #مرگ_یزدگرد (مجلس شاه‌کشی)
#بهرام_بیضایی (1360)

از فیلم‌هایی که باید آن را به چند دلیل بارها و بارها دید...


@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



تو بهانه خوبی نیستی برای بیداری..
تو را باید در خـواب دید;
کنار تو قـدم زد..
چـای خورد,
و آن لحظه که میخواهی بروی;
وسـط گـریـه ها از خـواب پرید!
پس دلیل این بی خـوابی ها چیست..
نکند..
نکند دیـشب برای همیشه ترکم کرده ای . . .

#پوریاشاهی
#مرگ_پاییز
@asheghanehaye_fatima




ویلی: تو اینجا چکار می‌کنی؟
چارلی: خوابم نمی‌برد. قلـبم داشت آتش می‌گرفت
ویلی: خوب، معلومه غذا خوردن بلد نیستی! باید یه چیزی راجع به ویتامین و این حرف‌ها یاد بگیری.
چارلی: اون ویتامین‌ها چه فایده ای داره؟
ویلی: اونا استخوناتو درست می کنن.
چارلی: آره، اما قلب آدم که استخون نیست...

#آرتور_میلر
از کتاب #مرگ_فروشنده
مترجم #عطاالله_نوریان
@asheghanehaye_fatima




ویلی: تو اینجا چکار می‌کنی؟
چارلی: خوابم نمی‌برد. قلـبم داشت آتش می‌گرفت
ویلی: خوب، معلومه غذا خوردن بلد نیستی! باید یه چیزی راجع به ویتامین و این حرف‌ها یاد بگیری.
چارلی: اون ویتامین‌ها چه فایده ای داره؟
ویلی: اونا استخوناتو درست می کنن.
چارلی: آره، اما قلب آدم که استخون نیست...

#آرتور_میلر
از کتاب #مرگ_فروشنده
مترجم #عطاالله_نوریان
@asheghanehaye_fatima



عجیب تر و مشکل تر از هر چیز، رابطه ی انسان هایی است که بیش از نگاه، شناختی از هم ندارند، انسان هایی که همه روز بسا هر ساعت بر سر راه می آیند، چشم هاشان به نظاره به هم می رسد، ولی در تنگنای اجبار عرف یا ویری احمقانه، بی رد و بدل کلام و سلامی، ظاهر بیگانه و بی اعتنا را حفظ می کنند. میان آن ها بی قراری و نوعی کنجکاوی ناآرام حاکم است، تب و تاب نیاز به ناخواه سرکوب شده هر دو به تبادل و شناخت، و همه ی این ها همراه با احترام و احتیاطی هیجان آلود. زیرا انسان، انسان را تا وقتی دوست دارد و محترم می شمرد که به قضاوتش قادر نیست و شوق هم حاصل شناختی است که ناقص باشد.

#توماس_مان
#مرگ_در_ونيز
منتظر مردی نباش كه باهات كنار بیاد! این اشتباهیه كه خیلی از زن ها دچار اون می شن! تو خودت خوشبختی رو پیدا كن! یک زنِ مستقلِ خوشبخت ، از هر لحاظ جذاب تره.


#مرگ_خوش
#آلبر_کامو
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



مرگ است که تسکین می‌دهد
افسوس! مرگ، امکانِ زندگی‌ست
غایتِ زندگی‌‌ست و تنها امید
که چونان اِکسیری برپامی‌دارد و سرمست می‌کند
و ارزانی می‌دارد دلِ تا شب پیش‌رفتن را

از میانه‌ی توفان و برف و سرما
درخششِ لرزانِ افقِ سیاهِ ماست
پناهگاهِ والای حک‌شده بر کتاب
برای نشستن و آسایش و سیرشدن

فرشته‌ای‌ست
که با خواب و موهبتِ رؤیاهای عمیق
در سرانگشتانِ جادویی‌ِ خویش
بستر را آماده‌می‌کند
برای برهنگان و فقیران

شُکوهِ خدایان است
اتاقکِ مرموزِ کوچکِ زیرشیروانی‌ست
ثروت و موطنِ باستانیِ فقراست
رواقِ گشوده‌ به آسمان‌های ناشناخته است

#مرگ_فقرا
#شارل_بودلر
#شاعر_فرانسه
ترجمه:
#سارا_سمیعی
@asheghanehaye_fatima



چرا همیشه آدم‌هایی مثل من باید از خودگذشتگی نشان بدهند، چرا هروقت قرار است کاری صورت بگیرد ما باید کوتاه بیاییم، چرا همیشه من باید زبانم را گاز بگیرم، چرا؟ خوب، این دفعه دیگر مثل دفعه‌های قبل نیست. این دفعه می‌خواهم به خودم و آنچه احتیاج دارم فکر کنم. برای آن‌که عدالت، اگر شده حتی یک دفعه، فقط یک دفعه، اجرا شود...!


#مرگ_و_دختر_جوان
#آریل_دورفمان
چرا همیشه آدم‌هایی مثل من باید از خودگذشتگی نشان بدهند، چرا هروقت قرار است کاری صورت بگیرد ما باید کوتاه بیاییم، چرا همیشه من باید زبانم را گاز بگیرم، چرا؟ خوب، این دفعه دیگر مثل دفعه‌های قبل نیست. این دفعه می‌خواهم به خودم و آنچه احتیاج دارم فکر کنم. برای آن‌که عدالت، اگر شده حتی یک دفعه، فقط یک دفعه، اجرا شود...!


#مرگ_و_دختر_جوان
#آریل_دورفمان

@asheghanehaye_fatima
مرگ همه هستیها را بیک چشم نگریسته و سرنوشت آنها را یکسان میکند: نه توانگر میشناسد نه گدا ، نه پستی نه بلندی و در مغاک تیره آدمیزاد ، گیاه و جانور را در پهلوی یکدیگر می خواباند تنها در گورستان است که خونخواران و دژخیمان از بیدادگری خود دست میکشند ، بی‌گناه شکنجه نمیشود ، نه ستمگر است و نه ستمدیده ، بزرگ و کوچک در خواب شیرینی غنوده اند. چه خواب آرام و گوارائی است که روی بامداد را نمیبینند ، داد و فریاد و آشوب و غوغای زندگانی را نمی شنوند. بهترین پناهی است برای دردها ، غمها ، رنجها و بیداد گریهای زندگانی. آتش شرر بار هوی و هوس خاموش میشود. همه این جنگ و جدالها ، کشتار ها ، درندگیها ، کشمشکها و خودستائیهای آدمیزاد در سینه خاک تاریک و سرد و تنگنای گور فروکش کرده و آرام میگیرد.

@asheghanehaye_fatima

#صادق_هدایت 👤
#مرگ 📚
چیزی در فضای اتاق هست که آزارم می دهد، اما نمی دانم چیست.
دل تنگی را نمی شود با بطری های شیشه ای و قوطی های فلزی پاک کرد؛
مثل خیلی چیزهای دیگر.
دوباره خاطره ی کسی را به یاد آورده ای که تازه به نبودنش عادت کرده ای؛
و باز آینده ات پر از نبودن کسی در گذشته می شود و آن وقت تو می مانی و جا سیگاری کوچکی که پر است از ته سیگارهای مچاله،
که زمانی فقط یک سیگار بوده اند و حالا قرار است بگویند که این جا اتفاقی افتاده است.


#مرگ_بازی
#پدرام_رضایی_زاده


@asheghanehaye_fatima
چیزی که من رو از مرگ میترسونه اینه که یقین دارم زندگی، بدون من سپری خواهد شد.


#مرگ_خوش
#آلبر_کامو

@asheghanehaye_fatima
عینِ َرگ است
اگر بی #تــــو بخواهَد بروَد،
او ڪه از جانِ خودَت
دوست تَرش میداری ..!

#علیرضا_آذر


@asheghanehaye_fatima
.

ویلی: ﺗﻮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼﮑﺎﺭﻣﯽﮐُﻨﯽ؟
ﭼﺎﺭﻟﯽ: ﺧﻮﺍﺑَﻢ ﻧِﻤﯽﺑُﺮﺩ، ﻗَﻠﺒَﻢ ﺩﺍﺷﺖ ﺁتیش ﻣﯽﮔﺮﻓﺖ
ﻭﯾﻠﯽ: خُب ﻣَﻌﻠﻮﻣﻪ ﻏَﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩَﻥ ﺑَﻠَﺪ ﻧﯿﺴﺘﯽ ! ﺑﺎﯾﺪ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﻭﯾﺘﺎﻣﯿﻦ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺣَﺮﻑﻫﺎ ﯾﺎﺩ ﺑِﮕﯿﺮﯼ
ﭼﺎﺭﻟﯽ: ﺍﻭﻥ ﻭﯾﺘﺎﻣﯿﻦﻫﺎ ﭼﻪ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﻩ؟
ﻭﯾﻠﯽ: ﺍﻭﻧﺎ ﺍﺳﺘﺨﻮﻧﺎﺗﻮ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻦ؛
ﭼﺎﺭﻟﯽ: ﺁﺭﻩ، ﺍَﻣﺎ ﻗَﻠﺐ ِ ﺁﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﺳﺘﺨﻮﻥ ﻧﯿﺴﺖ ...!


#مرگ_یک_فروشنده📚
#آرتور_میلر🖌
@asheghanehaye_fatima
بیماریش اینقدر طولانی شد که اطرافیانش به مریضیش عادت کردند و از یاد بردند که اون داره عذاب می‌کشه و یه روزی می‌میره.

حقیقت اینه گاهی هرچیزی که مربوط به ماست برای اطرافیانمون تبدیل به عادت میشه. درد و رنج‌هامون، بیماری‌هامون، حتی عشق و محبتمون نسبت به آدم‌ها، براشون تبدیل به عادت میشه و دیگه به چشم نمیاد. گاهی حضور دائمی ما، عشق ِ بی‌قید و شرط ما باعث میشه حتی دیده نشیم.

📒 #مرگ_خوش
#آلبر_کامو



@asheghanehaye_fatima