🎼●آهنگ: «دلام برایات تنگ میشود» | "I Miss You"
🎙●خواننده: Maya Saban و گروه Schiller
■●برگردان به فارسی: #عباس_پژمان
I miss you - where are you now
I miss you - where have you gone
I miss you - waiting my hole life for you
I miss you - but I never met you yet
I miss you - I believe in dreams
I miss you -I believe in you
I miss you - wouldn't even recognize
I miss you - but I never met you yet
I miss you - but I never met you yet
I miss you - I believe in dreams
I miss you - I believe in you
I miss you - wouldn't even recognize
I miss you - but I never met you yet
دلام برایات تنگ میشود -کجایی الان
دلام برایت تنگ میشود -کجا رفتهای
دلام برایات تنگ میشود. یک عمر است منتظرت هستم
دلام برایات تنگ میشود. اما هنوز هیچگاه نمیبینمات
دلام برایات تنگ میشود. من به خوابها اعتقاد دارم
دلام برایات تنگ میشود. من به تو اطمینان دارم
دلام برایت تنگ میشود. حتی حالیام نبود
دلام برایات تنگ میشود. اما هنوز هیچگاه نمیبینمات
دلام برایات تنگ میشود. من به خوابها اعتقاد دارم
دلام برایات تنگ میشود. من به تو اطمینان دارم
دلام برایات تنگ میشود. حتا حالیام نبود
دلام برایات تنگ میشود. اما هنوز هیچگاه نمی بینمات.
@asheghanehaye_fatima
🎼●آهنگ: «دلام برایات تنگ میشود» | "I Miss You"
🎙●خواننده: Maya Saban و گروه Schiller
■●برگردان به فارسی: #عباس_پژمان
I miss you - where are you now
I miss you - where have you gone
I miss you - waiting my hole life for you
I miss you - but I never met you yet
I miss you - I believe in dreams
I miss you -I believe in you
I miss you - wouldn't even recognize
I miss you - but I never met you yet
I miss you - but I never met you yet
I miss you - I believe in dreams
I miss you - I believe in you
I miss you - wouldn't even recognize
I miss you - but I never met you yet
دلام برایات تنگ میشود -کجایی الان
دلام برایت تنگ میشود -کجا رفتهای
دلام برایات تنگ میشود. یک عمر است منتظرت هستم
دلام برایات تنگ میشود. اما هنوز هیچگاه نمیبینمات
دلام برایات تنگ میشود. من به خوابها اعتقاد دارم
دلام برایات تنگ میشود. من به تو اطمینان دارم
دلام برایت تنگ میشود. حتی حالیام نبود
دلام برایات تنگ میشود. اما هنوز هیچگاه نمیبینمات
دلام برایات تنگ میشود. من به خوابها اعتقاد دارم
دلام برایات تنگ میشود. من به تو اطمینان دارم
دلام برایات تنگ میشود. حتا حالیام نبود
دلام برایات تنگ میشود. اما هنوز هیچگاه نمی بینمات.
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
@asheghanehaye_fatima
■پلِ میرابو
سِن در زیرِ پُلِ میرابو میگذرد
و عشقهای ما
آیا لازم است آنها را به خاطر بیارم
هیچگاه نشد شادی بدون غم بیاید
شب میآید و ساعت اعلام میشود
روز با آن تمام میشود اما من میمانم
ما دست در دست و رو در روی هم ایستادهایم
در حالیکه زیر پُلِ بازوهامان
موجی بس خسته از نگاههای همیشهگی
میگذرد
شب میآید و ساعت اعلام میشود
روز با آن تمام میشود اما من میمانم
عشق مثل این آب روان میگذرد
عشق میگذرد
اما مثل زندگیای که دیر میگذرد
مثل امیدی که سرسختی نشان میدهد
شب میآید و ساعت اعلام میشود
روز با آن تمام میشود اما من میمانم
روزها میگذرند و هفته ها میگذرند
نه زمانی که گذشت بر میگردد
نه عشقی که گذشت
سِن در زیرِ پُلِ میرابو میگذرد
شب میآید و ساعت اعلام میشود
روز با آن تمام میشود اما من میمانم.
■●شاعر: #گیوم_آپولینر | "Guillaume Apollinaire" | فرانسه، ۱۹۸۰--۱۹۱۸ |
■●برگردان: #عباس_پژمان
■پلِ میرابو
سِن در زیرِ پُلِ میرابو میگذرد
و عشقهای ما
آیا لازم است آنها را به خاطر بیارم
هیچگاه نشد شادی بدون غم بیاید
شب میآید و ساعت اعلام میشود
روز با آن تمام میشود اما من میمانم
ما دست در دست و رو در روی هم ایستادهایم
در حالیکه زیر پُلِ بازوهامان
موجی بس خسته از نگاههای همیشهگی
میگذرد
شب میآید و ساعت اعلام میشود
روز با آن تمام میشود اما من میمانم
عشق مثل این آب روان میگذرد
عشق میگذرد
اما مثل زندگیای که دیر میگذرد
مثل امیدی که سرسختی نشان میدهد
شب میآید و ساعت اعلام میشود
روز با آن تمام میشود اما من میمانم
روزها میگذرند و هفته ها میگذرند
نه زمانی که گذشت بر میگردد
نه عشقی که گذشت
سِن در زیرِ پُلِ میرابو میگذرد
شب میآید و ساعت اعلام میشود
روز با آن تمام میشود اما من میمانم.
■●شاعر: #گیوم_آپولینر | "Guillaume Apollinaire" | فرانسه، ۱۹۸۰--۱۹۱۸ |
■●برگردان: #عباس_پژمان
@asheghanehaye_fatima
درمورد این که چرا هدایت اسم کتابش را «بوفِ کور» گذاشته است، بسیار گفتهاند. گفتههایی که فقط از روی تصور یا تخیل بوده است. بنابراین هیچ کدامشان آن نبوده است که خودِ بوف کور میخواهد بگوید. هدایت این اسم را با الهام از یکی از رمانهای فرانتس هلنس برای کتاب خود انتخاب کرده. اسم این رمان ملوزین است.
سوررئالیستها بعضی از نویسندگانِ پیش از خود را الهامبخش خود میدانستند. یکی از آنها فرانتس هلنس بود. نویسندهای هلندی- بلژیکی. هلنس زنی داشت به نام مارگریت که او را رها کرد و رفت زنِ یکی از دوستانِ او به نام دووِس شد. در دورانی که هلنس فهمیده بود مارگریت دارد به او خیانت میکند دچار بحران روحی شد و در دورهای شش ماهه هر شب خوابهایی میدید. او رمان ملوزین را بر اساس این خوابها نوشت. در یکی از این خوابها مینویسد:
«آن سه تا نردبانِ طنابی را پیدا کردم، که از همان جایِ قبلی آویزان بودند. ملوزین گفت: برویم بالا. خودش سریعتر از ما میرفت. مهندس با حرکتهای منظم و مطمئن خودش را بالا میکشید. من هم طنابهای دو طرف نردبان را گرفته بودم و به دنبالش میرفتم. با خودم میگفتم: اگر البته سرگیجه، این جغد لعنتی، بگذارد. اگر با فریادهایش نترساندم.»
بوف کور یعنی چه؟ (بخش اول)
#عباس_پژمان
#صادق_هدایت
درمورد این که چرا هدایت اسم کتابش را «بوفِ کور» گذاشته است، بسیار گفتهاند. گفتههایی که فقط از روی تصور یا تخیل بوده است. بنابراین هیچ کدامشان آن نبوده است که خودِ بوف کور میخواهد بگوید. هدایت این اسم را با الهام از یکی از رمانهای فرانتس هلنس برای کتاب خود انتخاب کرده. اسم این رمان ملوزین است.
سوررئالیستها بعضی از نویسندگانِ پیش از خود را الهامبخش خود میدانستند. یکی از آنها فرانتس هلنس بود. نویسندهای هلندی- بلژیکی. هلنس زنی داشت به نام مارگریت که او را رها کرد و رفت زنِ یکی از دوستانِ او به نام دووِس شد. در دورانی که هلنس فهمیده بود مارگریت دارد به او خیانت میکند دچار بحران روحی شد و در دورهای شش ماهه هر شب خوابهایی میدید. او رمان ملوزین را بر اساس این خوابها نوشت. در یکی از این خوابها مینویسد:
«آن سه تا نردبانِ طنابی را پیدا کردم، که از همان جایِ قبلی آویزان بودند. ملوزین گفت: برویم بالا. خودش سریعتر از ما میرفت. مهندس با حرکتهای منظم و مطمئن خودش را بالا میکشید. من هم طنابهای دو طرف نردبان را گرفته بودم و به دنبالش میرفتم. با خودم میگفتم: اگر البته سرگیجه، این جغد لعنتی، بگذارد. اگر با فریادهایش نترساندم.»
بوف کور یعنی چه؟ (بخش اول)
#عباس_پژمان
#صادق_هدایت
عاشقانه های فاطیما
@asheghanehaye_fatima درمورد این که چرا هدایت اسم کتابش را «بوفِ کور» گذاشته است، بسیار گفتهاند. گفتههایی که فقط از روی تصور یا تخیل بوده است. بنابراین هیچ کدامشان آن نبوده است که خودِ بوف کور میخواهد بگوید. هدایت این اسم را با الهام از یکی از رمانهای…
سرگیجه، این جغدِ لعنتی. این سرگیجهای که هلنس میگوید همان سرگیجه بعد از ارضای غریزۀ جنسی است. به خاطر بیاوریم راوی بوف کور هم در آن خواب اروتیکاش بعد از آن که از چارپایه اتاقش بالا رفت و آن شیطان و آن دختر را از سوراخ هواخوری اتاقش دید، سرش گیج میرود. این خواب هلنس هم خواب اروتیک است. در نظریه خوابهای فروید بالا رفتن از هر بلندی نمادی از انجام عمل جنسی است. چه چارپایه باشد چه نردبان. ملوزین هم زنِ هلنس یا مارگریت است که در خوابهایش به صورت ملوزین بر او ظاهر میشده است. ملوزین زنی افسانهای بود که هفتهای یک روز از کمر به پایینش به شکل مار میشد.
در «من و بوف کور» توضیح دادهام چرا مارگریت در خوابهای هلنس به صورت ملوزین بر او ظاهر میشده است. باری، «بوف کور» هدایت هم همان جغد لعنتی هلنس است. غریزه جنسی برای هلنس شوم بود. چون غریزه جنسی بود که او را گرفتار مارگریت کرد. زنی که او را تا مرز جنون پیش برد. هدایت اتفاقاً غریزه جنسی را، در همین بوف کور، به صورتِ دیگری هم شوم توصیف میکند. آنجا که راوی دارد بالغ میشود، و آن صحنه بالغ شدنِ او در روز سیزده بدر اتفاق میافتد، برای القای همین معنی است. فرهنگ و تاریخ ایرانی سیزده بدر را روز بسیار نحسی میداند. این که راوی می گوید روز سیزده بدر بالغ شد، یا به زبان بوف کور عمو آمد اتاقش، میخواهد بگوید در روز نحسی بالغ شد. یا به عبارت دیگر، میخواهد غریزه جنسی را چیز نحسی توصیف کند. و اما کور توصیف شدن این بوف یا جغد در کتاب هدایت. این کور بودن به خاطر آن است که غریزه کلاً کور یا کورکورانه عمل میکند. بدون هیچ بینش یا اندیشیدنی. کور به معنی فاقد اندیشه هم هست. اما مخصوصاً اگر آن شوم بودنش را هم در نظر داشته باشیم، آنگاه معنای این کور بودنش آشکارتر میشود. جغدی که چون نمیتواند آینده را ببیند، یا نمیتواند به آینده فکر کند، سرنوشت شومی برای انسان ایجاد میکند.
بعضی از تصویرهای دیگر هم در بوف کور هست که با الهام از ملوزین خلق شدهاند. از مهمترین آنها آن دوتا مگس-زنبور طلایی است، که معنایشان را در من و بوف کور شرح دادهام.
بوف کور یعنی چه؟ (بخش دوم)
#عباس_پژمان
#صادق_هدایت
@asheghanehaye_fatima
در «من و بوف کور» توضیح دادهام چرا مارگریت در خوابهای هلنس به صورت ملوزین بر او ظاهر میشده است. باری، «بوف کور» هدایت هم همان جغد لعنتی هلنس است. غریزه جنسی برای هلنس شوم بود. چون غریزه جنسی بود که او را گرفتار مارگریت کرد. زنی که او را تا مرز جنون پیش برد. هدایت اتفاقاً غریزه جنسی را، در همین بوف کور، به صورتِ دیگری هم شوم توصیف میکند. آنجا که راوی دارد بالغ میشود، و آن صحنه بالغ شدنِ او در روز سیزده بدر اتفاق میافتد، برای القای همین معنی است. فرهنگ و تاریخ ایرانی سیزده بدر را روز بسیار نحسی میداند. این که راوی می گوید روز سیزده بدر بالغ شد، یا به زبان بوف کور عمو آمد اتاقش، میخواهد بگوید در روز نحسی بالغ شد. یا به عبارت دیگر، میخواهد غریزه جنسی را چیز نحسی توصیف کند. و اما کور توصیف شدن این بوف یا جغد در کتاب هدایت. این کور بودن به خاطر آن است که غریزه کلاً کور یا کورکورانه عمل میکند. بدون هیچ بینش یا اندیشیدنی. کور به معنی فاقد اندیشه هم هست. اما مخصوصاً اگر آن شوم بودنش را هم در نظر داشته باشیم، آنگاه معنای این کور بودنش آشکارتر میشود. جغدی که چون نمیتواند آینده را ببیند، یا نمیتواند به آینده فکر کند، سرنوشت شومی برای انسان ایجاد میکند.
بعضی از تصویرهای دیگر هم در بوف کور هست که با الهام از ملوزین خلق شدهاند. از مهمترین آنها آن دوتا مگس-زنبور طلایی است، که معنایشان را در من و بوف کور شرح دادهام.
بوف کور یعنی چه؟ (بخش دوم)
#عباس_پژمان
#صادق_هدایت
@asheghanehaye_fatima
🎼●آهنگ فرانسوی:
«سقوطی آهسته» | La Chute est lente
🎙●خواننده: #آلما | Alma | فرانسه، ۱۹۸۸ |
■●شاعر: ناظم یحیی کمال خالد
■●برگردان: #عباس_پژمان
در شروعاش تقریبن هیچی نبود
نقطهای کوچک که به زحمت
در دورها در تاریکی میبینی
مثل خورشیدی که سایه میافشانَد
اعتراف میکنم که ندیدم میآید
آن درخشش لبخندت
توی جعبهی جواهرش
توی جعبهی جواهرش
در شروعاش خیلی زیبا بود
تو میآیی، تو بارهایم را بر دوشات میگیری
خودم را خیلی سبکتر احساس میکنم
مثل زندانییی که آزادش میکنند
بهار را میدهند بهش
زمستان را ازش میدزدند
و امیدوار است، امیدوار است
من میبایست راه خودم را میرفتم
خاکستر شدم در میان دستهایت
میبایست میرفتم فرداهای بهتر جستجو میکردم
میبایست به جای دل بستن به افسانههای پریان
به واقعیتها دل میبستم
هر چه تنگتر در آغوشات میفشرم، کمتر میخواهی کاری کنی
سقوطی میکنم آهسته، آهسته، آهسته، آهسته
تو تسخیرم میکنی، آهسته، آهسته، آهسته
و من در هر لحظهام چیزی از تو میبینم
در شبهایم، که میگذرد آهسته، آهسته، آهسته
دیگر هیچ چیزی آواز نمیخوانَد، نمیخوانَد، نمیخوانَد
از وقتی که صدایات میخوانَد خیلی دور از من، خیلی دور از من
اولاش فقط گاهگاهی اتفاق میافتاد
گاهگاهی تو کمی دیر به خانه برمیگردی
میگویی من شلوغاش میکنم
نباید این را به یک درام تبدیل کنم
گاهی پیش میآید که آدم یکدفعه عشقاش میکشد
برود یک حالوهوایی عوض کند
و این چیزی نیست، نه چیزی نیست
من میبایست راه خودم را میرفتم
تو هنوز به من تکیه داری
بیآنکه بخواهی مانعام میشوی
میبایست به واقعیتها دل میبستم
تو از من بردی، بگیر این پیروزیات را
اشکهایم بالاخره دارد بیهوده میریزد
سقوطی کردهام آهسته، آهسته، آهسته
تو تسخیرم میکنی، تسخیرم، تسخیرم، تسخیرم
و من در هر لحظهام چیزی از تو میبینم
در شبهایم، که میگذرد آهسته، آهسته، آهسته
دیگر هیچ چیزی آواز نمیخوانَد، نمیخوانَد، نمیخوانَد
از وقتی که صدایات میخوانَد خیلی دور از من، خیلی دور از من
از وقتی که از تو دورم
سقوطی میکنم آهسته، آهسته، آهسته، آهسته
تو تسخیرم میکنی، تسخیرم، تسخیرم، تسخیرم
و من در هر لحظهام چیزی از تو میبینم
در شبهایم، که میگذرد آهسته، آهسته، آهسته
دیگر هیچ چیزی آواز نمیخوانَد، نمیخوانَد، نمیخوانَد
از وقتی که صدایات میخوانَد خیلی دور از من، خیلی دور از من
از وقتی که از تو دورم
سقوطی میکنم آهسته، آهسته، آهسته، آهسته
سقوطی میکنم آهسته، آهسته، آهسته، آهسته
تو تسخیرم میکنی، تسخیرم، تسخیرم، تسخیرم
و من در هر لحظهام چیزی از تو میبینم.
#موزیک
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
🎼●آهنگ فرانسوی:
«سقوطی آهسته» | La Chute est lente
🎙●خواننده: #آلما | Alma | فرانسه، ۱۹۸۸ |
■●شاعر: #ناظم_یحیی_کمال_خالد
■●برگردان: #عباس_پژمان
در شروعاش تقریبن هیچی نبود
نقطهای کوچک که به زحمت
در دورها در تاریکی میبینی
مثل خورشیدی که سایه میافشانَد
اعتراف میکنم که ندیدم میآید
آن درخشش لبخندت
توی جعبهی جواهرش
توی جعبهی جواهرش
در شروعاش خیلی زیبا بود
تو میآیی، تو بارهایم را بر دوشات میگیری
خودم را خیلی سبکتر احساس میکنم
مثل زندانییی که آزادش میکنند
بهار را میدهند بهش
زمستان را ازش میدزدند
و امیدوار است، امیدوار است
من میبایست راه خودم را میرفتم
خاکستر شدم در میان دستهایت
میبایست میرفتم فرداهای بهتر جستجو میکردم
میبایست به جای دل بستن به افسانههای پریان
به واقعیتها دل میبستم
هر چه تنگتر در آغوشات میفشرم، کمتر میخواهی کاری کنی
سقوطی میکنم آهسته، آهسته، آهسته، آهسته
تو تسخیرم میکنی، آهسته، آهسته، آهسته
و من در هر لحظهام چیزی از تو میبینم
در شبهایم، که میگذرد آهسته، آهسته، آهسته
دیگر هیچ چیزی آواز نمیخوانَد، نمیخوانَد، نمیخوانَد
از وقتی که صدایات میخوانَد خیلی دور از من، خیلی دور از من
اولاش فقط گاهگاهی اتفاق میافتاد
گاهگاهی تو کمی دیر به خانه برمیگردی
میگویی من شلوغاش میکنم
نباید این را به یک درام تبدیل کنم
گاهی پیش میآید که آدم یکدفعه عشقاش میکشد
برود یک حالوهوایی عوض کند
و این چیزی نیست، نه چیزی نیست
من میبایست راه خودم را میرفتم
تو هنوز به من تکیه داری
بیآنکه بخواهی مانعام میشوی
میبایست به واقعیتها دل میبستم
تو از من بردی، بگیر این پیروزیات را
اشکهایم بالاخره دارد بیهوده میریزد
سقوطی کردهام آهسته، آهسته، آهسته
تو تسخیرم میکنی، تسخیرم، تسخیرم، تسخیرم
و من در هر لحظهام چیزی از تو میبینم
در شبهایم، که میگذرد آهسته، آهسته، آهسته
دیگر هیچ چیزی آواز نمیخوانَد، نمیخوانَد، نمیخوانَد
از وقتی که صدایات میخوانَد خیلی دور از من، خیلی دور از من
از وقتی که از تو دورم
سقوطی میکنم آهسته، آهسته، آهسته، آهسته
تو تسخیرم میکنی، تسخیرم، تسخیرم، تسخیرم
و من در هر لحظهام چیزی از تو میبینم
در شبهایم، که میگذرد آهسته، آهسته، آهسته
دیگر هیچ چیزی آواز نمیخوانَد، نمیخوانَد، نمیخوانَد
از وقتی که صدایات میخوانَد خیلی دور از من، خیلی دور از من
از وقتی که از تو دورم
سقوطی میکنم آهسته، آهسته، آهسته، آهسته
سقوطی میکنم آهسته، آهسته، آهسته، آهسته
تو تسخیرم میکنی، تسخیرم، تسخیرم، تسخیرم
و من در هر لحظهام چیزی از تو میبینم.
#موزیک
@ashehanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
🎼●آهنگ انگلیسی: «همهی آنچه لازم دارم» | "All I Need"
🎙●خواننده: Brianna# | رومانی
■●برگردان: #عباس_پژمان
همهی، همهی، همهی آنچه لازم دارم
لا لا لا لا لا لا
فقط یه عشقه
همهی، همهی، همهی آنچه لازم دارم فقط یه عشقه
همون چیزی که آنقدر گیرم نمیآد که کافیم باشه
یکیو میخوام توی زندگیام باشه
همهی، همهی آنچه لازم دارم فقط تو هستی
هیچ وقت فک نمیکردم اینقدر راس راسکی باشه
تو همون یکی توی زندگیام باشی
وقتی که تو در کنارم هستی
هیچی نیست که منو از خودش بترسونه
هیچ چیز دیگری راس راسکی نیس
اما اقلن با تو هستم
هیشکی، هیشکی
هیچ وقت گفته بهت، گفته بهت؟
این که من تو رو لازم دارم؟
هیشکی، هیشکی
هیچ وقت گفته بهت، گفته بهت؟
این که من تو رو دوس دارم؟
همهی، همهی، همهی آنچه لازم دارم
لا لا لا لا لا لا لا
همهی، همهی، همهی آنچه لازم دارم
لا لا لا لا لا
فقط یه عشقه
همهی، همهی، همهی آنچه لازم دارم
فقط یه عشقه...
All I need, all I need, all I need
Is la la la la la la la la la love
All I need, all I need, all I need
Is la la la la la la la la la love
Love, la la la la la la la love
Love, la la la la la la la love
Love, la la la la la la la love
La la la la la la la love
La la la la la la la love
All I need, all I need, all I need is love
Something that I can't get enough
I need someone in my life
All I need, all I need is you
Never thought it could be so true
You're that someone in my life
Ain't nothing to scare me
With you by my side
Nothing else is true
But at least I'm here with you
Ain't nothing to scare me
With you by my side
Nothing else is true
But at least I'm here with...
No one, no one
Had ever told you, told you
That I need you
No one, no one
Had ever told you, no
That I love you
All I need, all I need, all I need
Is la la la la la la la la la love
All I need, all I need, all I need
Is la la la la la la la la la love...
#موزیک
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
🎼●برگردان آهنگ: «تو باید عاشقام باشی» | You Must Love Me |
🎙●خواننده: "Lana Del Rey"
○●برگردان: #عباس_پژمان
کجا داریم میریم؟
اینجا آن جایی نیست که قرار بود باشیم
همهچی داشتیم، تو به من اعتقاد داشتی
من به تو اعتقاد داشتم
اطمینانها دارد نابود میشود
چه کاری میکنیم که رویاهامون زنده بمونن؟
چه کاری میکنیم تا شور و شوقمون رو زنده نگه داریم همونطور که قبلن میکردیم؟
ته قلبام چیزایی رو پنهان میکنم
که دلم میخواد اونارو بگم
میترسم بگم چه احساسی دارم
میترسم از دستم بروی
تو باید عاشقام باشی، تو باید عاشقام باشی
چرا تو الان در کنارم هستی؟
من الان دیگر چطور میتوانم به دردت بخورم؟
یک فرصت بهم بده آن وقت میبینی چطور
هیچ چیزی تغییر نکرده است
ته قلبام چیزایی رو پنهان میکنم
که دلم میخواد اونا رو بگم
میترسم بگم چه احساسی دارم
میترسم از دستام بروی
تو باید عاشقام باشی، تو باید عاشقام باشی
تو باید عاشقم باشی.
Where do we go from here?
This isn't where we intended to be
We had it all, you believed in me
I believed in you
Certainties disappear
What do we do for our dreams to survive?
How do we keep all our passions alive
As we used to do?
Deep in my heart, I'm concealing
Things that I'm longing to say
Scared to confess, what I'm feeling
Frightened you'll slip away
You must love me, you must love me
Why are you at my side?
How can I be, any use to you now?
Give me a chance, and I'll let you see how
Nothing has changed
Deep in my heart, I'm concealing
Things that I'm longing to say
Scared to confess, what I'm feeling
Frightened you'll slip away
You must love me
You must love me
You must love me.
#ترجمه_آهنگ
#لانا_دل_ری
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
🎼●برگردان آهنگ: «بلوز نیمهشبی» | Midnight Blues |
🎙●خواننده: "Snowy White"
○●برگردان: #عباس_پژمان
This is my blues
Cause I'm back then on my own again This is the blues I'm playing
This is my blues
Cause I'm back then on my own again This is the blues I'm playing
Yes it's the final thing
When the night is cold and lonely
This is the midnight blues
This is the midnight blues
For the girl I left behind me
Ain't it the final thing
This is the blues
Just a feeling deep inside of me
This is the midnight blue
این آواز غم من است
چراکه دوباره به تنهایی خود برگشتهام
این قطعه که میزنم آهنگ غم من است
آره این آخرین چیزی است که واسهم مانده است
وقتی که شب، شب سرما و بیکسی است
این آهنگ غم نیمهشبی است
این آهنگ غم نیمهشبی است
چراکه آن دختری که پشت سرم باقی گذاشتم آن برایم تمام نشد
این آهنگ غم است
فقط یه احساس در اعماق قلبم
این غم هنگام نیمه شب است
🔺پ.ن: «بلوز» گونهای موسیقی سازی و آوازی است که ریشه در آوازهای هنگام کار و فریادها و همخوانیهای سیاهان آمریکا دارد و اصل آن به فرهنگ و موسیقی غرب آفریقا میرسد و در واقع این سبک از دل فرهنگ بردگان سیاهپوست به وجود آمده است. علت اینکه این سبک به بلوز معروف شد این بود که پیشگامان این سبک، این موسیقی را غمین و شِکوهآمیز اجرا میکردند و Blue در زبان انگلیسی به معنای غم نیز میباشد.
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
🎼●برگردان آهنگ: «دوستات دارم» | "I Love You"
🎙●خواننده: #Eddie_Holman | آمریکا، ۱۹۴۶
○●برگردان: #عباس_پژمان
I love you
What more can I say
I need you darling
More and more everyday
I want you
To be happy with me
But I'm only dreaming darling
Because I know you want to be free
I've been knowing for a long long time
Just what's been on your mind
And it's no surprise to me
That you long to be free
But all I can say to you
Is I love you
You're all that I know
And I'm yours my darling
Whether you stay or go
Don't go
Don't go
دوستات دارم
چه چیز بیشتری میتوانم بگویم
بهت احتیاج دارم عزیز
روز به روز بیشتر بهت احتیاج دارم
میخواهم
تو با من خوشبخت بشوی
اما این فقط خواب و خیال است عزیز
چون میدانم تو میخواهی آزاد باشی
از خیلیخیلی قبلها میدانم
تو دقیقن چه در سر داری
و برایام غیرمنتظره نیست
که تو دلت میخواهد آزاد باشی
اما همهی آنچه میتوانم به تو بگویم
این است که دوستات دارم
تو تمام آن چیزی هستی که میشناسم
و من مال تو هستم عزیزم
چه بمانی چه نمانی
نرو
نرو
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
@asheghanehaye_fatima
■پنجرهها
در این اتاقهای تاریک که من روزهای بیهوده را در آنها میگذرانم،
کارم این است که بگردم تا بلکه پنجرهها را پیدا کنم.
تسکین بزرگی خواهد بود
اگر پنجرهای پیدا شود.
اما پنجرهای نیست تا پیدا شود
یا در هر حال من نمیتوانم پیدا کنم.
و شاید همان بهتر که نمیتوانم پیدا کنم.
شاید روشنایی هم ستمِ دیگری باشد.
چه کسی میداند چه تازههایی را آشکار خواهد کرد؟
#کنستانتین_کاوافی | Constantine Cavafy | یونان، ۱۹۳۳-۱۸۶۳ |
برگردان: #عباس_پژمان
■پنجرهها
در این اتاقهای تاریک که من روزهای بیهوده را در آنها میگذرانم،
کارم این است که بگردم تا بلکه پنجرهها را پیدا کنم.
تسکین بزرگی خواهد بود
اگر پنجرهای پیدا شود.
اما پنجرهای نیست تا پیدا شود
یا در هر حال من نمیتوانم پیدا کنم.
و شاید همان بهتر که نمیتوانم پیدا کنم.
شاید روشنایی هم ستمِ دیگری باشد.
چه کسی میداند چه تازههایی را آشکار خواهد کرد؟
#کنستانتین_کاوافی | Constantine Cavafy | یونان، ۱۹۳۳-۱۸۶۳ |
برگردان: #عباس_پژمان
🎼●آهنگ:
«برگهای پاییزی» / «برگهای پژمرده»
"Autumn Leaves" / "Les Feuilles mortes"
🎙●خواننده: #آندره_بوچلی
●شاعر: #ژاک_پرهور
●برگردان: #عباس_پژمان
🔺اصل این آهنگ، که از زیباترین و مشهورترین ترانههای دنیاست، به زبان فرانسه است. شعر آن را «ژاک پرهور» سروده است. ظاهرن او این شعر را از روی شعری از یک اپرا اقتباس و اسم آن را "Les Feuilles Mortes" گذاشت، که معنایش میشود «برگهای مرده» یا «برگهای پژمرده». بعدها ترانهنویسی انگلیسی به نام جوزف کاسما ترانهیی به انگلیسی برای آهنگ آن سرود و ناماش را "Autumn Leaves" یعنی «برگهای پاییزی» گذاشت. تاکنون بیش از پنجاه خوانندهی مشهور آن را اجرا کردهاند. یکی از خوانندگانی که این آهنگ را به زیبایی اجرا کرده است «آندره بوچلی» خوانندهی ایتالیاییست.
🔺شعر #ژاک_پرهور:
این آوازیست
که شبیه داستان من و توست
تویی که مرا دوست داشتی
منی که تو را دوست داشتم
و ما باهم زندگی میکردیم
تویی که مرا دوست داشتی
منی که تو را دوست داشتم
اما زندگی از هم جداشان میسازد
آنهایی که همدیگر را دوست میدارند
با تمامِ مهربانیِ قلبشان
و بدون هیچ سروصدا
و دریا جایپاهاشان بر شنها را محو میکند
عشاق وقتی از هم جدا شدند
🔺شعر جوزف کاسما:
برگهایی که دارند میافتند
از جلوی پنجره رد میشوند
برگهای پاییزی
سرتاسر قرمز و طلایی
من لبهای تو یادم میآید
و بوسههای تابستان
و دستهای آفتاب سوختهای
که در دستانام میگرفتم
از وقتی که تو رفتی
روزها دارند بلند میشوند
طولی نخواهد کشید
آوازهای قدیمیِ زمستان را خواهم شنید
اما عزیزِ من
بیشتر آنگاه برایات دلتنگی میکنم
که برگهای پاییزی شروع به افتادن میکنند
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
🎼●آهنگ انگلیسی: «خیال تو»
"Dream Of You"
🎙●خواننده: #پیتر_هپنر و #گروه_شیلر
#Peter_Heppner & #Schiller
●برگردان: #عباس_پژمان
I've been here all the time
As far as I know doing right
I've always waited for the moment
That you would come through my door
But this brought loneliness so far
I lay my hand onto my heart
Is this the life I want to live
Is this the dream I had of you
But this brought loneliness so far
I lay my hand onto my heart
Is this the life I want to live
Is this the dream I had of you
The dream I had of you
Now I'm standing here alone
I'm waiting on my own
For something that will fill the emptiness inside
The moment that you're mine
But this is loneliness I know
I lay my hand onto my soul
Is this what life has got to give
Is this the dream I had of you
The dream I had of you
But this is loneliness I know
I lay my hand onto my soul
Is this what life has got to give
Is this the dream
The dream I had of you
در تمام مدت اینجا بودهام
که تا آنجا که میدانم کار خوبی کردهام
همیشه منتظر لحظهای
که تو از در میآیی تو
اما این تا حالا جز تنهایی برایام نداشته است نظر به ویرانهی قلبام میکنم
این است آیا آن زندگییی که میخواستم داشته باشم
این بود آیا آن چیزی که از تو در خیالام داشتم
اما این تا حالا جز تنهایی برایام نداشته است نظر به ویرانهی قلبام میکنم
این است آیا آن زندگییی که میخواستم داشته باشم
این بود آیا آن چیزی که از تو در خیالام داشتم
آن چیزی که از تو در خیالام داشتم
حالا تنها ایستادهام اینجا تکوتنها چیزی را انتظار میکشم که خلأ لحظهیی را که تو میآیی پر میکند
اما چیزی که میشناسم فقط تنهایی است
نظر به ویرانی روحام میکنم
این است آیا آن چیزی که زندگی باید به من دهد
این بود آیا آن چیزی که از تو در خیالام داشتم
آن چیزی که از تو در خیالام داشتم
اما چیزی که میشناسم فقط تنهایی است
نظر به ویرانی روحام میکنم
این است آیا آن چیزی که زندگی باید به من دهد
این آیا همان است آن چیزی که از تو در خیالام داشتم
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
فقط کافی است در یک مهتابی
یا قاب پنجره
زنی درنگ کند...
تا در همان لحظه که ظاهر میشود
همان کسی شود که ما او را در زندگیمان کم داریم
و اگر بازوهایش را بالا آورَد
تا موهایش، آن گلدان لطیف را ببندد
ناگهان اندوه ما چه شدتی میگیرد
و بدبختیمان چه جلوهیی مییابد
#راینر_ماریا_ریلکه | Rainer Maria Rilke | چک، ۱۹۲۶-۱۸۷۵ |
برگردان: #عباس_پژمان
@asheghanehaye_fatima
یا قاب پنجره
زنی درنگ کند...
تا در همان لحظه که ظاهر میشود
همان کسی شود که ما او را در زندگیمان کم داریم
و اگر بازوهایش را بالا آورَد
تا موهایش، آن گلدان لطیف را ببندد
ناگهان اندوه ما چه شدتی میگیرد
و بدبختیمان چه جلوهیی مییابد
#راینر_ماریا_ریلکه | Rainer Maria Rilke | چک، ۱۹۲۶-۱۸۷۵ |
برگردان: #عباس_پژمان
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
■برکه
شب برکه را با بالهایش میپوشاند
زیر ماهطوقدار صورتات را میتوانم ببینم
که میان مینوماهیها و ستارگان کوچولوی سوسوزن شنا میکند
در هوای شبانه سطح برکه فلزی شده است
توی برکه چشمهای تو باز است
آنها خاطرهیی در خود دارند که من میشناسم
گویی ما با هم بچه بودهایم
اسبهامان بر تپه چرا میکردند
رنگشان خاکستری با علامتهایی به رنگ سفید بود
حال آنها با مردگانی منتظر چرا میکنند
که با تنهای درخشان و بیدفاع در زیر زرههای سنگی
به کودک میمانند:
تپهها در دوردست سیاهتر از بچهگی سر برمیآرند
چه فکر میکنی از اینچنین آرام در کنار آب خوابیدن؟
وقتی آنچنان نگاه میکنی میخواهم لمسات کنم
اما وقتی میبینم ما در یک زندگی دیگر از یک خون بودیم
نمیکنم
#لوییز_گلوک | Louise Gluck | آمریکا، ۱۹۴۳ |
برگردان: #عباس_پژمان
■برکه
شب برکه را با بالهایش میپوشاند
زیر ماهطوقدار صورتات را میتوانم ببینم
که میان مینوماهیها و ستارگان کوچولوی سوسوزن شنا میکند
در هوای شبانه سطح برکه فلزی شده است
توی برکه چشمهای تو باز است
آنها خاطرهیی در خود دارند که من میشناسم
گویی ما با هم بچه بودهایم
اسبهامان بر تپه چرا میکردند
رنگشان خاکستری با علامتهایی به رنگ سفید بود
حال آنها با مردگانی منتظر چرا میکنند
که با تنهای درخشان و بیدفاع در زیر زرههای سنگی
به کودک میمانند:
تپهها در دوردست سیاهتر از بچهگی سر برمیآرند
چه فکر میکنی از اینچنین آرام در کنار آب خوابیدن؟
وقتی آنچنان نگاه میکنی میخواهم لمسات کنم
اما وقتی میبینم ما در یک زندگی دیگر از یک خون بودیم
نمیکنم
#لوییز_گلوک | Louise Gluck | آمریکا، ۱۹۴۳ |
برگردان: #عباس_پژمان
🎼●آهنگ انگلیسی: «وقتی چیزی نمیگویی»
"When You Say Nothing At All"
🎙●خواننده: #رنان_کیتینگ | Ronan Keating | ایرلند، ۱۹۷۷ |
●برگردان: #عباس_پژمان
چقدر جالب که اینقدر با دلام یکی هستی
بدون اینکه چیزی بگویی
بلد هستی تاریکی را روشن کنی
هر چهقدر هم سعی کنم نمیتوانم توضیح دهم
چه چیز است که دارم میشنوم وقتی تو چیزی نمیگویی
لبخندت به من میگوید به من احتیاج داری
چشمهایت دروغ نمیگویند
وقتی که میگویند هیچوقت مرا ترک نخواهی کرد
دستت که به تنام میخورَد به من میگوید
اگر هر وقت بیفتم مرا میگیری
با هیچ چیزی نگفتنات بهتر از هر گفتنی میگویی
هر روز صدای مردم را میشنوم
که دارند بلندبلند حرف میزنند
اما تا تو در آغوشام میگیری
صدای همه را خاموش میکنی
اوه! فلان کَسَک چه میداند
قلبهای من و تو چه میگویند به هم
It's amazing how you
Can speak right to my heart.
Without saying a word
You can light up the dark.
Try as I may, I could never explain
What I hear when you don't say a thing.
The smile on your face
Lets me know that you need me.
There's a truth in your eyes
Saying you'll never leave me.
The touch of your hand says you'll catch me wherever I fall.
You say it best when you say nothing at all.
All day long I can hear
People talking out loud,
But when you hold me near (you hold me near)
You drown out the crowd (the crowd, the crowd).
Try as they may, they can never define
What's been said between your heart and mine.
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
🎼●آهنگ انگلیسی: «به آسمونم میبری»
🔺"Lift Me Up"
🎙●خواننده: #مری_شاو | آمریکا، ۱۹۹۳ |
🔺Mree (Marie Hsiao)
■برگردان: #عباس_پژمان
میای این دور و برا و فصلا رو تغییر میدی
میای این دور و برا و همونطور که اومدی میری
میای این دور و برا و اشکارو متوقف میکنی
کاری میکنی من میخوام قلبمو از کف بدم
اونجور که بدون کلام با من حرف میزنی و آرومم میکنی وقتی میری باعث میشه من دور خودم بچرخم
میای تا مطمئن بشی برام دردناکه
مطمئن بشی برام دردناکه
وقتی میذاری از پیشم میری
اینجا وسط ابرا
صحیح و سالم هستیم
به آسمونم میبری
به آسمونم میبری
میای این دور و برا و همه چیرو نورانی میکنی
با لبخند و همه آن چیزا که با خودت آوردهای از خودم بیخودم میکنی
میای این دور و برا و کاری میکنی که من میخوام
کاری میکنی که من میخوام
ترسامو آواز کنم بخونم
اینجا وسط ابرا
صحیح و سالم هستیم
به آسمونم میبری
به آسمونم میبری
به آسمونم میبری
به آسمونم میبری
به آسمونم میبری.
You come around and make the seasons change
You come around and leave the way you came
You come around and wipe the tears away
You make me want to give my heart away
The way you speak and ease me without words
And when you're gone it makes me toss and turn
You come around and make sure that it hurts
Make sure that it hurts
When you're away
Here among the clouds
We are safe and sound
You lift me up
You lift me up
You come around and light up everything
You stun me with your smile and all you bring
You come around and make me wanna sing
And make me wanna sing
My fears away
Here among the clouds
We are safe and sound
You lift me up
You lift me up
Lift me up
Lift me up
Lift me up
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
🎼●برگردان آهنگ: «دوستات دارم»
"I Love You"
🎙●خواننده: #Eddie_Holman | آمریکا، ۱۹۴۶
○●برگردان: #عباس_پژمان
I love you
What more can I say
I need you darling
More and more everyday
I want you
To be happy with me
But I'm only dreaming darling
Because I know you want to be free
I've been knowing for a long long time
Just what's been on your mind
And it's no surprise to me
That you long to be free
But all I can say to you
Is I love you
You're all that I know
And I'm yours my darling
Whether you stay or go
Don't go
Don't go
دوستات دارم
چه چیز بیشتری میتوانم بگویم
بهت احتیاج دارم عزیز
روز به روز بیشتر بهت احتیاج دارم
میخواهم
تو با من خوشبخت بشوی
اما این فقط خواب و خیال است عزیز
چون میدانم تو میخواهی آزاد باشی
از خیلیخیلی قبلها میدانم
تو دقیقن چه در سر داری
و برایام غیرمنتظره نیست
که تو دلت میخواهد آزاد باشی
اما همهی آنچه میتوانم به تو بگویم
این است که دوستات دارم
تو تمام آن چیزی هستی که میشناسم
و من مال تو هستم عزیزم
چه بمانی چه نمانی
نرو
نرو
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
🎼●آهنگ انگلیسی: «تو بهترین اتفاقی
هستی که برایم افتاده است»
"You're the best thing that ever happened to me"
🎙●خواننده: #ری_پرایس | Ray Price | آمریکا، ۲۰۱۳–۱۹۲۶ |
●●برگردان: #عباس_پژمان
هم از پستیهای زندگی سهم بردهام هم از بلندیهایش
اما سرنوشتام مهربان بوده و پستیها کمتر بوده است
بله، فکر میکنم میشود گفت خوشبخت بودهام
بله، فکر میکنم میشود گفت این بهخاطر تو بوده است
اگر قرار باشد یک روزی کسی
به هر دلیلی شرح حال مرا بنویسد
آه، تو در هر سطری از درد و شادیاش حضور خواهی داشت
چرا که بهترین اتفاقی هستی که برایم افتاده است
آه، تو بهترین اتفاقی هستی که برایم افتاده است
آه، وقتهایی بوده است که اوقات سختی داشتهام
اما همیشه هر طور بوده جان بهدر بردهام،
جان بهدر بردهام چرا که در ازای هر لحظهای که زجر کشیدهام لحظهای بود که فقط با عشق تو گذراندمش
اگر قرار باشد کسی به هر دلیلی، به هر دلیلی یک روز شرح حال مرا بنویسد
آه، تو در هر سطری از درد و شادیاش حضور خواهی داشت
چرا که بهترین اتفاقی هستی که برایم افتاده است
آه، تو بهترین اتفاقی هستی که برایم افتاده است
آه، میدانم، تو بهترین اتفاقی هستی که برایم افتاده است
I've had my share of life's ups and downs
But fate's been kind, the downs have been few
I guess you could say that I've been lucky
Well, I guess you could say that it's all because of you
If anyone should ever write my life story
For whatever reason there might be
Ooo, you'll be there between each line of pain and glory
'Cause you're the best thing that ever happened to me
Ah, you're the best thing that ever happened to me
Oh, there have been times when times were hard
But always somehow I made it, I made it through
'Cause for every moment that I've spent hurting
There was a moment that I spent, ah, just loving you
If anyone should ever write my life story
For whatever reason there might be
Oh, you'll be there between each line of pain and glory
'Cause you're the best thing that ever happened to me
Oh, you're the best thing that ever happened to me
I know, you're the best thing, oh, that ever happened to me
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
.
تو رفتی اما صدایت را گذاشتی بمانَد. اول هم همه جا بود. بعد زمان شروع کرد آن کارِ غم انگیز را با آن کردن. هرچند که وقتی فراموشش می کنم دردش کمتر است، دلم نمی آید فراموشش کنم. مثل این است که پدری ناگهان اسباب بازیِ کودکِ از دست رفته اش را ببیند. هم نگه داشتنش کارِ سختی است برایش، هم دور انداختنش دردِ بزرگی است در دلش. آدم دلش می خواهد حرمتِ عشق را نگه دارد. فراموش کردنش سنگدلی می خواهد. اما به خاطر آوردنش هم ویران کننده است. هیچ وقت نباید به عشق کم محلی کرد. اما این هم مثل آن است که جایی در تسخیرِ ارواح باشد. این طور نیست؟ معشوقت در یادت بر می گردد و تو ترس به دلت می افتد.
#رابرت_وون
#عباس_پژمان
،@asheghanehaye_fatima
تو رفتی اما صدایت را گذاشتی بمانَد. اول هم همه جا بود. بعد زمان شروع کرد آن کارِ غم انگیز را با آن کردن. هرچند که وقتی فراموشش می کنم دردش کمتر است، دلم نمی آید فراموشش کنم. مثل این است که پدری ناگهان اسباب بازیِ کودکِ از دست رفته اش را ببیند. هم نگه داشتنش کارِ سختی است برایش، هم دور انداختنش دردِ بزرگی است در دلش. آدم دلش می خواهد حرمتِ عشق را نگه دارد. فراموش کردنش سنگدلی می خواهد. اما به خاطر آوردنش هم ویران کننده است. هیچ وقت نباید به عشق کم محلی کرد. اما این هم مثل آن است که جایی در تسخیرِ ارواح باشد. این طور نیست؟ معشوقت در یادت بر می گردد و تو ترس به دلت می افتد.
#رابرت_وون
#عباس_پژمان
،@asheghanehaye_fatima