عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram

🎼●آهنگ فرانسوی:
«سقوطی آهسته» | La Chute est lente

🎙●خواننده: #آلما | Alma | فرانسه، ۱۹۸۸ |

■●شاعر: #ناظم_یحیی_کمال_خالد

■●برگردان: #عباس_پژمان

در شروع‌اش تقریبن هیچی نبود
نقطه‌ای کوچک که به زحمت
در دورها در تاریکی می‌بینی
مثل خورشیدی که سایه می‌افشانَد
اعتراف می‌کنم که ندیدم می‌آید
آن درخشش لب‌خندت
توی جعبه‌ی جواهرش
توی جعبه‌ی جواهرش

در شروع‌اش خیلی زیبا بود
تو می‌آیی، تو بارهایم را بر دوش‌ات می‌گیری
خودم را خیلی سبک‌تر احساس می‌کنم
مثل زندانی‌یی که آزادش می‌کنند
بهار را می‌دهند بهش
زمستان را ازش می‌دزدند
و امیدوار است، امیدوار است
من می‌بایست راه خودم را می‌رفتم
خاکستر شدم در میان دست‌هایت
می‌بایست می‌رفتم فرداهای بهتر جستجو می‌کردم
می‌بایست به جای دل بستن به افسانه‌های پریان
به واقعیت‌ها دل می‌بستم
هر چه تنگ‌تر در آغوش‌ات می‌فشرم، کم‌تر می‌خواهی کاری کنی
سقوطی می‌کنم آهسته، آهسته، آهسته، آهسته
تو تسخیرم می‌کنی، آهسته، آهسته، آهسته
و من در هر لحظه‌ام چیزی از تو می‌بینم
در شب‌هایم، که می‌گذرد آهسته، آهسته، آهسته
دیگر هیچ چیزی آواز نمی‌خوانَد، نمی‌خوانَد، نمی‌خوانَد
از وقتی که صدای‌ات می‌خوانَد خیلی دور از من، خیلی دور از من

اول‌اش فقط گاه‌گاهی اتفاق می‌افتاد
گاه‌گاهی تو کمی دیر به خانه برمی‌گردی
می‌گویی من شلوغ‌اش می‌کنم
نباید این را به یک درام تبدیل کنم
گاهی پیش می‌آید که آدم یک‌دفعه عشق‌اش می‌کشد
برود یک حال‌وهوایی عوض کند
و این چیزی نیست، نه چیزی نیست
من می‌بایست راه خودم را می‌رفتم
تو هنوز به من تکیه داری
بی‌آن‌که بخواهی مانع‌ام می‌شوی
می‌بایست به واقعیت‌ها دل می‌بستم
تو از من بردی، بگیر این پیروزی‌ات را
اشک‌هایم بالاخره دارد بی‌هوده می‌ریزد
سقوطی کرده‌ام آهسته، آهسته، آهسته
تو تسخیرم می‌کنی، تسخیرم، تسخیرم، تسخیرم
و من در هر لحظه‌ام چیزی از تو می‌بینم
در شب‌هایم، که می‌گذرد آهسته، آهسته، آهسته
دیگر هیچ چیزی آواز نمی‌خوانَد، نمی‌خوانَد، نمی‌خوانَد
از وقتی که صدای‌ات می‌خوانَد خیلی دور از من، خیلی دور از من
از وقتی که از تو دورم
سقوطی می‌کنم آهسته، آهسته، آهسته، آهسته
تو تسخیرم می‌کنی، تسخیرم، تسخیرم، تسخیرم
و من در هر لحظه‌ام چیزی از تو می‌بینم
در شب‌هایم، که می‌گذرد آهسته، آهسته، آهسته
دیگر هیچ چیزی آواز نمی‌خوانَد، نمی‌خوانَد، نمی‌خوانَد
از وقتی که صدای‌ات می‌خوانَد خیلی دور از من، خیلی دور از من
از وقتی که از تو دورم
سقوطی می‌کنم آهسته، آهسته، آهسته، آهسته
سقوطی می‌کنم آهسته، آهسته، آهسته، آهسته
تو تسخیرم می‌کنی، تسخیرم، تسخیرم، تسخیرم
و من در هر لحظه‌ام چیزی از تو می‌بینم.

#موزیک

@ashehanehaye_fatima