.
ولا تجعل في قلبي إنتظاراً لشيء لن يأتي يا الله.
«خدایا در قلبم انتظارِ چیزی که اتفاق نمیافتد را قرار نده.»
@asheghanehaye_fatima
ولا تجعل في قلبي إنتظاراً لشيء لن يأتي يا الله.
«خدایا در قلبم انتظارِ چیزی که اتفاق نمیافتد را قرار نده.»
@asheghanehaye_fatima
🔵پیراهنِ طلسماتی
.
.
این پیراهن به صورت یک تونیکِ گشاد با آستین بلند است که شامل ده قطعه کتان به هم متصل شده می باشد. این پیراهن، مزین به نقوش طوماری، گیاهی، هندسی و جانوری و جدول های طلسمات است. داخل طرح های طوماری، آیات، ادعیه، احادیث و اشعار به خط ثلث و نسخ تحریری به قلم کتابت خَفی و جَلی نوشته شده است و شامل سوره های فتح، نور، یاسین، جمعه، ملک، طارق، عصر، نصر، معذوتین و آیات: نصرالله من الله و فتح قریب و آیه الکرسی، دعاهای: جوشن کبیر، جوشن صغیر، ناد علیاً مظهر العجائب و حرز و حجاب امامان معصوم، هم چنین دعاهایی که اشاره مستقیم به جنگ و جهاد با دشمن و درخواست پیروزی بر آن ها دارد. قدمت تاریخی این اثر مربوط به دوره زندیه می باشد.
.
.
🔵پیراهنِ طلسمات یا پیراهن طلسم، پیراهن هایی بودند که روی آن ها طلسم می نوشتند.پیراهنهای طلسم را میتوان برای محافظت در برابر بسیاری از بدیها پوشید، به نظر میرسد کاربرد عمدهٔ آن ها این بوده است که در جنگها به عنوان سپری برای جنگ جویان عمل کنند.
▫️قدمت: زندیه
▫️مکان نگه داری اثر: ایران، مشهد، گنجینه رضوی
@asheghanehaye_fatima
.
.
این پیراهن به صورت یک تونیکِ گشاد با آستین بلند است که شامل ده قطعه کتان به هم متصل شده می باشد. این پیراهن، مزین به نقوش طوماری، گیاهی، هندسی و جانوری و جدول های طلسمات است. داخل طرح های طوماری، آیات، ادعیه، احادیث و اشعار به خط ثلث و نسخ تحریری به قلم کتابت خَفی و جَلی نوشته شده است و شامل سوره های فتح، نور، یاسین، جمعه، ملک، طارق، عصر، نصر، معذوتین و آیات: نصرالله من الله و فتح قریب و آیه الکرسی، دعاهای: جوشن کبیر، جوشن صغیر، ناد علیاً مظهر العجائب و حرز و حجاب امامان معصوم، هم چنین دعاهایی که اشاره مستقیم به جنگ و جهاد با دشمن و درخواست پیروزی بر آن ها دارد. قدمت تاریخی این اثر مربوط به دوره زندیه می باشد.
.
.
🔵پیراهنِ طلسمات یا پیراهن طلسم، پیراهن هایی بودند که روی آن ها طلسم می نوشتند.پیراهنهای طلسم را میتوان برای محافظت در برابر بسیاری از بدیها پوشید، به نظر میرسد کاربرد عمدهٔ آن ها این بوده است که در جنگها به عنوان سپری برای جنگ جویان عمل کنند.
▫️قدمت: زندیه
▫️مکان نگه داری اثر: ایران، مشهد، گنجینه رضوی
@asheghanehaye_fatima
عشق خطا نیست، عشق باید شاد و آزاد باشد. تنها وقتی خطاست که ناشاد باشد. در این حالت از هر چیزی غمانگیزتر و محنتبارتر است.
#گراهام_گرین
@asheghanehaye_fatima
#گراهام_گرین
@asheghanehaye_fatima
.
به روز گویمت :
امشب به خواب خواهم دید
چو شب شَوَد
همه شب تا به روز بیدارم ...
#اوحدی_مراغهای
@asheghanehaye_fatima
به روز گویمت :
امشب به خواب خواهم دید
چو شب شَوَد
همه شب تا به روز بیدارم ...
#اوحدی_مراغهای
@asheghanehaye_fatima
اینجا
درست در میانِ تشویشِ همین اتاق
در تنگاتنگ کتابهای غبار گرفته
و چهرههای فرتوت بر بوم،
در پستوی «آری» و «خیرِ» هزاران سایه،
نواری از نور کشیده شده است،
میبینی؟
همینجا
همینجا بود
که آن شب
تو عریان ایستاده بودی
#یانیس_ریتسوس
@asheghanehaye_fatima
درست در میانِ تشویشِ همین اتاق
در تنگاتنگ کتابهای غبار گرفته
و چهرههای فرتوت بر بوم،
در پستوی «آری» و «خیرِ» هزاران سایه،
نواری از نور کشیده شده است،
میبینی؟
همینجا
همینجا بود
که آن شب
تو عریان ایستاده بودی
#یانیس_ریتسوس
@asheghanehaye_fatima
.
نگاهت را نوشتهام
صدایت را بوسیدهام
و چشمانت را سنجاق کردهام به دلم
دستان تو معجزه ی نور بود
نوازش بود
دستانِ تو دستانِ خدا بود
از تمام خودم،
دستانم را بیشتر دوست دارم،
که طعم بوسههای تو را چشیده است ،
و قلبم را، که برای چشمهای تو تپید.
و تنم را که بوی تن تورا میدهد.
و واژه هایم که هرجور تورا مینویسم
عشق می شوی ... ♥️
#مینو_پناهپور
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
نگاهت را نوشتهام
صدایت را بوسیدهام
و چشمانت را سنجاق کردهام به دلم
دستان تو معجزه ی نور بود
نوازش بود
دستانِ تو دستانِ خدا بود
از تمام خودم،
دستانم را بیشتر دوست دارم،
که طعم بوسههای تو را چشیده است ،
و قلبم را، که برای چشمهای تو تپید.
و تنم را که بوی تن تورا میدهد.
و واژه هایم که هرجور تورا مینویسم
عشق می شوی ... ♥️
#مینو_پناهپور
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
Audio
چشمات...
خواننده و ترانهسرا : روزبه بمانی
آهنگساز : حامد حسینی
تنظیم : سعید زمانی
گیتار نایلون : فیروز ویسانلو
همآوایی و سولیست : مهگل صفدری
کاور و تیزر : شکیبا امیرک
ناشر : آوای هنر
با سپاس از سامان امامی
.........
#چشمات
#روزبه_بمانی
@asheghanehaye_fatima
خواننده و ترانهسرا : روزبه بمانی
آهنگساز : حامد حسینی
تنظیم : سعید زمانی
گیتار نایلون : فیروز ویسانلو
همآوایی و سولیست : مهگل صفدری
کاور و تیزر : شکیبا امیرک
ناشر : آوای هنر
با سپاس از سامان امامی
.........
#چشمات
#روزبه_بمانی
@asheghanehaye_fatima
چـــه وقت گــــل کند آیا شکوفه های تنت
چه قدر مانده که دستم رسد به پیرهنت ؟
چگــونه صبــر کنــم کـــه باز برچینــم
شکوفه ی غزل از گیسوان پر شکنت
غمـی نجیب نهفته ست در دلم که مرا
رها نمی کند احساس دوست داشتنت
تو آن دقایق شیرین خاطرات منی
ببر مـرا بــه تماشای باغ نسترنت
تمام شهر به تایید من بپا خیزند
اگـــر دقیـــق ببینند از نگاه منت
چگونه با تـــو بجوشــــم؟چگــونه دل بدهم ؟
منی که این همه می ترسم از جدا شدنت
#محمد_سلمانی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
چه قدر مانده که دستم رسد به پیرهنت ؟
چگــونه صبــر کنــم کـــه باز برچینــم
شکوفه ی غزل از گیسوان پر شکنت
غمـی نجیب نهفته ست در دلم که مرا
رها نمی کند احساس دوست داشتنت
تو آن دقایق شیرین خاطرات منی
ببر مـرا بــه تماشای باغ نسترنت
تمام شهر به تایید من بپا خیزند
اگـــر دقیـــق ببینند از نگاه منت
چگونه با تـــو بجوشــــم؟چگــونه دل بدهم ؟
منی که این همه می ترسم از جدا شدنت
#محمد_سلمانی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
دارم دلی، امّا چه دل، صدگونه حرمان در بغل
چشمیّ و خون در آستین، اشکیّ و طوفان در بغل
باد صبا از کوی تو، گر بگذرد سوی چمن
گل غنچه گردد، تا کند بوی تو پنهان در بغل
نازم خدنگ غمزه را، کز لذّت آزار او
از هم جراحتهای دل، دزدند پیکان در بغل
کو قاصدی از کوی او، تا در نثار مقدمش
هر طفل اشک از دیدهام، بیرون دود جان در بغل
بخت مرا از تیرگی، صبح فراق و شام غم
پرورده چون طفل یتیم، این در کنار آن در بغل
برقع ز عارض برفکن یک صبحدم، تا جاودان
گردد فرامش صبح را، خورشید تابان در بغل
«قدسی» ندانم چون شود، سودای بازار جزا
او نقد آمرزش به کف، من جنس عصیان در بغل.
قدسی مشهدی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
چشمیّ و خون در آستین، اشکیّ و طوفان در بغل
باد صبا از کوی تو، گر بگذرد سوی چمن
گل غنچه گردد، تا کند بوی تو پنهان در بغل
نازم خدنگ غمزه را، کز لذّت آزار او
از هم جراحتهای دل، دزدند پیکان در بغل
کو قاصدی از کوی او، تا در نثار مقدمش
هر طفل اشک از دیدهام، بیرون دود جان در بغل
بخت مرا از تیرگی، صبح فراق و شام غم
پرورده چون طفل یتیم، این در کنار آن در بغل
برقع ز عارض برفکن یک صبحدم، تا جاودان
گردد فرامش صبح را، خورشید تابان در بغل
«قدسی» ندانم چون شود، سودای بازار جزا
او نقد آمرزش به کف، من جنس عصیان در بغل.
قدسی مشهدی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
تو را نگاه می کنم
خورشید چند برابر می شود و روز را روشن می کند!
بیدار شو ،
با قلب و سر رنگین خود
بدشگونی شب را بگیر .
تو را نگاه می کنم و همه چیز عریان می شود
زورق ها در آب های کم عمق اند ...
خلاصه کنم: دریا بی عشق سرد است!
جهان این گونه آغاز می شود:
موج ها گهواره ی آسمان را می جنبانند
تو در میان ملافه ها جا به جا می شوی
و خواب را فرا می خوانی .
بیدار شو تا از پی ات روان شوم
تنم بی تاب تعقیب توست !
می خواهم عمرم را با عشق تو سر کنم
از دروازه ی سپیده تا دریچه ی شب
می خواهم با بیداریِ تو رویا ببینم
#پل_الوار
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
خورشید چند برابر می شود و روز را روشن می کند!
بیدار شو ،
با قلب و سر رنگین خود
بدشگونی شب را بگیر .
تو را نگاه می کنم و همه چیز عریان می شود
زورق ها در آب های کم عمق اند ...
خلاصه کنم: دریا بی عشق سرد است!
جهان این گونه آغاز می شود:
موج ها گهواره ی آسمان را می جنبانند
تو در میان ملافه ها جا به جا می شوی
و خواب را فرا می خوانی .
بیدار شو تا از پی ات روان شوم
تنم بی تاب تعقیب توست !
می خواهم عمرم را با عشق تو سر کنم
از دروازه ی سپیده تا دریچه ی شب
می خواهم با بیداریِ تو رویا ببینم
#پل_الوار
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
یک بوسه بس است از لب سوزان تو ما را
تا آب کند این دل یخ بسته ی ما را
من سردم و سردم ، تو شرر باش و بسوزان
من دردم و دردم ، تو دوا باش خدا را
جان را که مه آلود و زمستانی و قطبی ست
با گرمترین پرتو خورشید بیارا
از دیده برآنم همه را جز تو برانم
پاکیزه کنم پیش رُخت آینه ها را
من برکه ی آرام و تو پوینده نسیمی
در یاب ز من لذت تسلیم و رضا را
گر دیر و اگر زود ، خوشا عشق که آمد
آمد که کند شاد و دهد شور فضا را
هر لحظه که گل بشکُفد آن لحظه بهار است
فرزانه نکاهد ز خزان ارج و بها را
می خواهمت آن قَدْر که اندازه ندانم
پیش دو جهان عرضه توان کرد کجا را
از باده اگر مستی جاوید بخواهی
آن باده منم، جام تنم بر تو گوارا
#سیمین_بهبهانی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
تا آب کند این دل یخ بسته ی ما را
من سردم و سردم ، تو شرر باش و بسوزان
من دردم و دردم ، تو دوا باش خدا را
جان را که مه آلود و زمستانی و قطبی ست
با گرمترین پرتو خورشید بیارا
از دیده برآنم همه را جز تو برانم
پاکیزه کنم پیش رُخت آینه ها را
من برکه ی آرام و تو پوینده نسیمی
در یاب ز من لذت تسلیم و رضا را
گر دیر و اگر زود ، خوشا عشق که آمد
آمد که کند شاد و دهد شور فضا را
هر لحظه که گل بشکُفد آن لحظه بهار است
فرزانه نکاهد ز خزان ارج و بها را
می خواهمت آن قَدْر که اندازه ندانم
پیش دو جهان عرضه توان کرد کجا را
از باده اگر مستی جاوید بخواهی
آن باده منم، جام تنم بر تو گوارا
#سیمین_بهبهانی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
.
تو را کسی که در آیینه ی خیال ندارد
خبر ز جلوه ی خورشید بی زوال ندارد
#ظهوری_ترشیزی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
تو را کسی که در آیینه ی خیال ندارد
خبر ز جلوه ی خورشید بی زوال ندارد
#ظهوری_ترشیزی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
.
خورشید به گِردِ سرِ هر ذره بگردد
آنجا که خیالِ تو و جایی که تو باشی
#عرفی_شیرازی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
خورشید به گِردِ سرِ هر ذره بگردد
آنجا که خیالِ تو و جایی که تو باشی
#عرفی_شیرازی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
.
مخوارْ دلم نمیشود از غم سیر
آری نشود جراحت از مرهم سیر
سوز تو بهوصل کم نمیگردد هیچ
گر من بخورم ترا نمیگردم سیر!🥰😋❤️🔥
صوفی آملی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
مخوارْ دلم نمیشود از غم سیر
آری نشود جراحت از مرهم سیر
سوز تو بهوصل کم نمیگردد هیچ
گر من بخورم ترا نمیگردم سیر!🥰😋❤️🔥
صوفی آملی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
زهی به شوخی بهار نازت شکسته رنگ غرور امکان
دو نرگست قبلهگاه مستی دو ابروبت سجده جای مستان
سخن ز لعل تو گوهر آرا نگه ز چشم تو باده پیما
صبا ز زلف تو رشته بر پا چمن ز روی تو گل به دامان
به غمزه سحری، به ناز جادو، به طره افسون، به قد قیامت
به خط بنفشه، به زلف سنبل، به چشم نرگس، به رخ گلستان
چمن به عرض بهار نازت در آتش رنگ گلفروشی
سحر زگل کردن عرقها به عالم آب شبنمستان
ز رویت آیینه صفحهٔگل زگیسویت شانه موج سنبل
ختن سوادی ز چین کاکل فرنگ نقاش چین دامان
اگر برد از رم نگاهت سواد این دشت بویگردی
هجوم کیفیت تحیر به چشم آهوکند چراغان
به وحشت آباد این بساطمکجاست عشرتکدام راحت
خیال محزون، امید مجنون، نگه پریشان، نفس پر افشان
بیدل دهلوی, غزلیات
#بیدل_دهلوی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
دو نرگست قبلهگاه مستی دو ابروبت سجده جای مستان
سخن ز لعل تو گوهر آرا نگه ز چشم تو باده پیما
صبا ز زلف تو رشته بر پا چمن ز روی تو گل به دامان
به غمزه سحری، به ناز جادو، به طره افسون، به قد قیامت
به خط بنفشه، به زلف سنبل، به چشم نرگس، به رخ گلستان
چمن به عرض بهار نازت در آتش رنگ گلفروشی
سحر زگل کردن عرقها به عالم آب شبنمستان
ز رویت آیینه صفحهٔگل زگیسویت شانه موج سنبل
ختن سوادی ز چین کاکل فرنگ نقاش چین دامان
اگر برد از رم نگاهت سواد این دشت بویگردی
هجوم کیفیت تحیر به چشم آهوکند چراغان
به وحشت آباد این بساطمکجاست عشرتکدام راحت
خیال محزون، امید مجنون، نگه پریشان، نفس پر افشان
بیدل دهلوی, غزلیات
#بیدل_دهلوی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima