This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#جرج_کارلین
زمین هیچ مشکلی نداره...
آدماش وضعشون خرابه..
“آمدنم بهر چه بود؟
سؤالی است که قرنها فلاسفه را دچار سردرگمی کرده،
غافل از اینکه پاسخ این سؤال
ساده تر از آن چیزی است
که فکر می کنیم
۲۲ آوریل
روز #جهانی_زمین نامگذاری شده است.
زمین تنها خونهی ماست، مراقبش باشیم
پن: استندآپ جالب #جرج_کارلین
در مورد #زمین...
@asheghanehaye_fatima
زمین هیچ مشکلی نداره...
آدماش وضعشون خرابه..
“آمدنم بهر چه بود؟
سؤالی است که قرنها فلاسفه را دچار سردرگمی کرده،
غافل از اینکه پاسخ این سؤال
ساده تر از آن چیزی است
که فکر می کنیم
۲۲ آوریل
روز #جهانی_زمین نامگذاری شده است.
زمین تنها خونهی ماست، مراقبش باشیم
پن: استندآپ جالب #جرج_کارلین
در مورد #زمین...
@asheghanehaye_fatima
Forwarded from اتچ بات
به مناسبت #روز_زمین
آواز زمين
#مایکل_جکسون
طلوع آفتاب چه شد؟ باران چه شد؟
تمام آن چيزهايي كه گفتي به دست خواهيم آورد چه شدند؟
در مورد كشتارها چه ميگويي؟
آيا فرصتي هست؟
تمام آن چيزهايي كه گفتي مال من و توست چه شدند؟
آيا تا به حال تأمل كرده اي تا به همه خونهايي كه در گذشته ريخته ايم توجه كني؟
آيا تا به حال تأمل كرده اي تا ببيني؟
زمين گريان را، سواحل نالان را؟
ما با دنيا چه كرده ايم؟
ببين چه كرده ايم
همه آن صلحي كه به تنها پسرت وعده دادي چه شدند؟
گلستانها چه شدند؟
آيا فرصتي هست؟
تمام روياهايي كه گفتي مال من و توست چه شدند؟
آيا تا به حال تأمل كرده اي تا ببيني
زمين گريان را، سواحل نالان را؟
من قبلاً آرزو ميكردم كه به پشت ستاره ها چشم بدوزم
اكنون نميدانم كجا هستيم
گرچه ميدانم خيلي اشتباه رفته ايم
ديروز چه شد؟ درياها چه شدند؟
آسمان در حال سقوط است.
حتي نميتوانم نفس بكشم.
جراحت زمين چه شد؟
آيا ميتوانيم جراحتش را حس كني؟
ارزش طبيعت چه شد؟
كه همان رحم سيارة ماست.
حيوانات چه شدند؟
ما سلطنتشان را بياعتبار كرديم
فيلها چه شدند؟
آيا اعتمادشان را از دست داديم؟
نهنگهاي گريان چه شدند؟
ما درياها را نابود كرديم
رد پاي جنگلها چه شدند؟
به خاطر تمايلات ما سوختند
سرزمين مقدس چه شد؟
به خاطر اعتقادات دريده شدند.
عامة مردم چه شدند؟
آيا نميتوانيم آزادش كنيم؟
كودكان در حال مرگ چه شدند؟
صداي گريه هايشان را نميشنويد؟
كجاي كار ما اشتباه بود؟
كسي دليلش را بگويد
نوزادان چه شدند؟
روزها چه شدند؟
لذتشان چه شد
آن مرد گريان چه شد؟
@asheghanehaye_fatima
آواز زمين
#مایکل_جکسون
طلوع آفتاب چه شد؟ باران چه شد؟
تمام آن چيزهايي كه گفتي به دست خواهيم آورد چه شدند؟
در مورد كشتارها چه ميگويي؟
آيا فرصتي هست؟
تمام آن چيزهايي كه گفتي مال من و توست چه شدند؟
آيا تا به حال تأمل كرده اي تا به همه خونهايي كه در گذشته ريخته ايم توجه كني؟
آيا تا به حال تأمل كرده اي تا ببيني؟
زمين گريان را، سواحل نالان را؟
ما با دنيا چه كرده ايم؟
ببين چه كرده ايم
همه آن صلحي كه به تنها پسرت وعده دادي چه شدند؟
گلستانها چه شدند؟
آيا فرصتي هست؟
تمام روياهايي كه گفتي مال من و توست چه شدند؟
آيا تا به حال تأمل كرده اي تا ببيني
زمين گريان را، سواحل نالان را؟
من قبلاً آرزو ميكردم كه به پشت ستاره ها چشم بدوزم
اكنون نميدانم كجا هستيم
گرچه ميدانم خيلي اشتباه رفته ايم
ديروز چه شد؟ درياها چه شدند؟
آسمان در حال سقوط است.
حتي نميتوانم نفس بكشم.
جراحت زمين چه شد؟
آيا ميتوانيم جراحتش را حس كني؟
ارزش طبيعت چه شد؟
كه همان رحم سيارة ماست.
حيوانات چه شدند؟
ما سلطنتشان را بياعتبار كرديم
فيلها چه شدند؟
آيا اعتمادشان را از دست داديم؟
نهنگهاي گريان چه شدند؟
ما درياها را نابود كرديم
رد پاي جنگلها چه شدند؟
به خاطر تمايلات ما سوختند
سرزمين مقدس چه شد؟
به خاطر اعتقادات دريده شدند.
عامة مردم چه شدند؟
آيا نميتوانيم آزادش كنيم؟
كودكان در حال مرگ چه شدند؟
صداي گريه هايشان را نميشنويد؟
كجاي كار ما اشتباه بود؟
كسي دليلش را بگويد
نوزادان چه شدند؟
روزها چه شدند؟
لذتشان چه شد
آن مرد گريان چه شد؟
@asheghanehaye_fatima
Telegram
attach 📎
خوب، پرندهمان را گرفتیم و در قفس انداختیم
و او برایمان آواز میخواند
شیرینترین آوازی که تا بهحال شنیدهایم
زمان آنست اکنون، که پرندهمان را رها کنیم.
چکاوک یا بلبل
فراسوی لذت، ما را چه پروایی
که پرندگان همه بر خطی سرگردان پرواز میکنند
و موسیقی هرگز کهنه نمیشود.
از انتهای آبیها فرومیپرد
دور از دست و رها از اسارت
تا بر لبان شگفتزدهمان بال کشد
و نوک انگشتانمان را بساید.
در سرتاسر زندگی آواز ابدیاش
بر انحطاط حیات رخنه خواهد کرد
و من اگر پرندهام را ققنوس بخوانم
آیا به خطا رفتهام؟
#دنیس_برتوس | Dennis Brutus | آفریقایجنوبی، ۲۰۰۹-۱۹۲۴ |
برگردان: #احمد_كريمیحکاک
@asheghanehaye_fatima
و او برایمان آواز میخواند
شیرینترین آوازی که تا بهحال شنیدهایم
زمان آنست اکنون، که پرندهمان را رها کنیم.
چکاوک یا بلبل
فراسوی لذت، ما را چه پروایی
که پرندگان همه بر خطی سرگردان پرواز میکنند
و موسیقی هرگز کهنه نمیشود.
از انتهای آبیها فرومیپرد
دور از دست و رها از اسارت
تا بر لبان شگفتزدهمان بال کشد
و نوک انگشتانمان را بساید.
در سرتاسر زندگی آواز ابدیاش
بر انحطاط حیات رخنه خواهد کرد
و من اگر پرندهام را ققنوس بخوانم
آیا به خطا رفتهام؟
#دنیس_برتوس | Dennis Brutus | آفریقایجنوبی، ۲۰۰۹-۱۹۲۴ |
برگردان: #احمد_كريمیحکاک
@asheghanehaye_fatima
تو گرچه تکیه گاه منی، اما خود، در تنهایی،
ساقهی باریک یک گل مینایی. مگذار حتی نسیم یک اضطراب، این ساقه ی نازک را مختصری خم کند.
شکستن تو، درهم شکستن من است.
#نادر_ابراهیمی
@asheghanehaye_fatima
ساقهی باریک یک گل مینایی. مگذار حتی نسیم یک اضطراب، این ساقه ی نازک را مختصری خم کند.
شکستن تو، درهم شکستن من است.
#نادر_ابراهیمی
@asheghanehaye_fatima
دیوانه وار
بی هیچ تسلایی میگریختم
و باز آرزو داشتم، دوستم داشته باشد
عشق بود یا جنون؟
او بود یا سایهای محو از رویایی دور؟
من بودم یا روحی مبتلا
آلوده به دردِ عشق
آلوده به دلی تنگ؟
#نیکی_فیروزکوهی
@asheghanehaye_fatima
بی هیچ تسلایی میگریختم
و باز آرزو داشتم، دوستم داشته باشد
عشق بود یا جنون؟
او بود یا سایهای محو از رویایی دور؟
من بودم یا روحی مبتلا
آلوده به دردِ عشق
آلوده به دلی تنگ؟
#نیکی_فیروزکوهی
@asheghanehaye_fatima
درود بزرگواران زلال اندیش و دریا دل!
دستانتان پل رنگین کمان نیکمنشی؛
نگاهتان سرشار از آیین آیینه های مهر؛
پاینده و فزاینده ی شادی ها باشید...
درس امروز
🌸
یکی از بزرگترین مسائل این است که هر زمان میخواهیم تغییر در زندگی و اجرای برنامههایمان را آغاز کنیم معمولا چنین جملاتی به کار میبریم:
"از فردا شروع می کنم."
" الان حوصله شو ندارم"
" از ماه بعد آدم جدیدی می شم"
دلیل اصلی به کار بردن چنین جملاتی این است که یا تشنه ی تحول و تغییر نیستیم و یا آنقدر افق هایمان دور و دست نیافتنی و آرمانی است که ذهن ما نمیتواند برای آن برنامه ریزی کند. ما به عنوان کسی که میخواهد تغییر در زندگی خود به وجود آورد باید از تغییرات کوچک و جزئی شروع کرده و خود را پایبند به آنها کنیم تا مجموع این تغییرات کوچک، عادات و رفتارهای ما را تغییر داده و منجر به تحولات بزرگ در زندگیمان شود.
🌸 @asheghanehaye_fatima
#صبح
دستانتان پل رنگین کمان نیکمنشی؛
نگاهتان سرشار از آیین آیینه های مهر؛
پاینده و فزاینده ی شادی ها باشید...
درس امروز
🌸
یکی از بزرگترین مسائل این است که هر زمان میخواهیم تغییر در زندگی و اجرای برنامههایمان را آغاز کنیم معمولا چنین جملاتی به کار میبریم:
"از فردا شروع می کنم."
" الان حوصله شو ندارم"
" از ماه بعد آدم جدیدی می شم"
دلیل اصلی به کار بردن چنین جملاتی این است که یا تشنه ی تحول و تغییر نیستیم و یا آنقدر افق هایمان دور و دست نیافتنی و آرمانی است که ذهن ما نمیتواند برای آن برنامه ریزی کند. ما به عنوان کسی که میخواهد تغییر در زندگی خود به وجود آورد باید از تغییرات کوچک و جزئی شروع کرده و خود را پایبند به آنها کنیم تا مجموع این تغییرات کوچک، عادات و رفتارهای ما را تغییر داده و منجر به تحولات بزرگ در زندگیمان شود.
🌸 @asheghanehaye_fatima
#صبح
تُو همه ی چهرههایی و
هیچْیک از آنان ،
تُو همه ی ساعاتی و
هیچْیک از آنان ،
درخت وُ ابر
تُو را همانندَند ،
تُو همه ی پرندگانی و
یک ستارهی تنها ،
تُو لبه ی شمشیری ،
تُو آن جامِ خونی که
جلّاد بَر سَرِ دست می بَرَد ،
آن پیچکی که پیش می رَوَد ،
روح را در آغوش می کشد ،
ریشه کن می کنَد ، وَ آن را
از خود جدایش می سازد
#اکتاویو_پاز
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
هیچْیک از آنان ،
تُو همه ی ساعاتی و
هیچْیک از آنان ،
درخت وُ ابر
تُو را همانندَند ،
تُو همه ی پرندگانی و
یک ستارهی تنها ،
تُو لبه ی شمشیری ،
تُو آن جامِ خونی که
جلّاد بَر سَرِ دست می بَرَد ،
آن پیچکی که پیش می رَوَد ،
روح را در آغوش می کشد ،
ریشه کن می کنَد ، وَ آن را
از خود جدایش می سازد
#اکتاویو_پاز
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
عشق آگاهی ست ؛
من از تُوست که
همه چیز را آموخته اَم
وَ به سکوتَت گوش می دَهَم
که نمی دانستَمَش
تشنه ی عشقِ تُواَم
اِی فرشته ی محبوب
فرشته ی دلْفریب ، صریح ،
ناب ، روشن ، بی غَش ،
باثبات همچون بلور
خیره می شَوَم در تُو ؛
در این بلور ،
نااُمیدی دور می شود
وَ خوشبختی من
در جوانی باستانی اَت
معبدی بَرپا می سازد
#ژان_کوکتو
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
من از تُوست که
همه چیز را آموخته اَم
وَ به سکوتَت گوش می دَهَم
که نمی دانستَمَش
تشنه ی عشقِ تُواَم
اِی فرشته ی محبوب
فرشته ی دلْفریب ، صریح ،
ناب ، روشن ، بی غَش ،
باثبات همچون بلور
خیره می شَوَم در تُو ؛
در این بلور ،
نااُمیدی دور می شود
وَ خوشبختی من
در جوانی باستانی اَت
معبدی بَرپا می سازد
#ژان_کوکتو
#شما_فرستادید
@asheghanehaye_fatima
Avaze Baraaye To
Alireza Ghorbani
علیرضا قربانی
آلبوم بر سماع تنبور
مرا چه جای دل باشد چو دل گشتهست جای تو
#مولانا
#علیرضا_قربانی
@asheghanehaye_fatima
آلبوم بر سماع تنبور
مرا چه جای دل باشد چو دل گشتهست جای تو
#مولانا
#علیرضا_قربانی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
...من
لب به سخن نمیگشایم
که ترا
در قلبم
به ابدیتهای ناشناخته بازبرم
لب به سخن نمیگشایم
که برای همیشه
با تو بمانم.
جوبارۀ باریکی در پلکم باز میشود
و خیال ترا
در بلور نمک میپیچد
خیال نمکپروردت
برای ابد
رو در روی جهان خواهد درخشید....
اکنون منم که جدا ماندهام ـ
بوتۀ شفافی در خلاء
منجوق شکستهای کنار خیابان
پادوش ترکخوردهای در آستان بیابان.
و تو ناپیدا، در کلمات و در بارانها میوزی
و تو ناپیدا، همهچیزی را
به تپش درمیآوری
دامن شعله را بالا میگیری
و در هیجانی شوریده
جنگل پیر را آتش میزنی.
دست برهم میکوبی
و رعد بهارآگینی
در ریزش آبها
آسمان را زیباتر میکند...
#شمس_لنگرودی
...من
لب به سخن نمیگشایم
که ترا
در قلبم
به ابدیتهای ناشناخته بازبرم
لب به سخن نمیگشایم
که برای همیشه
با تو بمانم.
جوبارۀ باریکی در پلکم باز میشود
و خیال ترا
در بلور نمک میپیچد
خیال نمکپروردت
برای ابد
رو در روی جهان خواهد درخشید....
اکنون منم که جدا ماندهام ـ
بوتۀ شفافی در خلاء
منجوق شکستهای کنار خیابان
پادوش ترکخوردهای در آستان بیابان.
و تو ناپیدا، در کلمات و در بارانها میوزی
و تو ناپیدا، همهچیزی را
به تپش درمیآوری
دامن شعله را بالا میگیری
و در هیجانی شوریده
جنگل پیر را آتش میزنی.
دست برهم میکوبی
و رعد بهارآگینی
در ریزش آبها
آسمان را زیباتر میکند...
#شمس_لنگرودی
زندگی ما همین است:
دزدکی زندگی میکنیم!
دزدکی یاد میگیریم، دزدکی کتاب میخوانیم، دزدکی دل میبازیم،
دزدکی شعر مینویسیم و
دزدکی میمیریم...
#غاده_السمان
@asheghanehaye_fatima
دزدکی زندگی میکنیم!
دزدکی یاد میگیریم، دزدکی کتاب میخوانیم، دزدکی دل میبازیم،
دزدکی شعر مینویسیم و
دزدکی میمیریم...
#غاده_السمان
@asheghanehaye_fatima
زندگى در هر حالتى ادامه پيدا مى كند
ما هر روز متولد مى شويم ،عاشق مى شويم
از دست مى دهيم،
مى خنديم -گريه مى كنيم
اميدوار مى شويم ، نا اميد مى شويم
و زندگى قوى تر از هر چيزى
بدون توجه به حال و هواى ما ، ادامه پيدا مى كند
در اين بى رحمى ، بارقه هاى اميد سوسو مى زنند .
#عادل_دانتیسم
@asheghanehaye_fatima
ما هر روز متولد مى شويم ،عاشق مى شويم
از دست مى دهيم،
مى خنديم -گريه مى كنيم
اميدوار مى شويم ، نا اميد مى شويم
و زندگى قوى تر از هر چيزى
بدون توجه به حال و هواى ما ، ادامه پيدا مى كند
در اين بى رحمى ، بارقه هاى اميد سوسو مى زنند .
#عادل_دانتیسم
@asheghanehaye_fatima
يكى از بهترين راه ها براى فراموش كردن رابطه قبلى تان اين است كه فهرستى از تمام دلايلى تهيه كنيد كه مى گويند چرا او براى شما فرد مناسبى نبوده است.
ظالم و صريح تمام دلايل را بنويسيد
اينجا جايى نيست كه بخواهيد چيزى را ببخشيد .
از تمام وقايعِ بدى كه بين شما اتفاق افتاده احتمالاً نشانه اى داريد آن نشانه را به همراه احساسى كه در آن لحظه داشتيد كنار هم بگذاريد .
به خصوص اگر زمانى دلتان هواى عشق قبلى را كرد سراغ اين يادآورى كننده ها برويد .
#مشاوره
#عادل_دانتیسم
@asheghanehaye_fatima
ظالم و صريح تمام دلايل را بنويسيد
اينجا جايى نيست كه بخواهيد چيزى را ببخشيد .
از تمام وقايعِ بدى كه بين شما اتفاق افتاده احتمالاً نشانه اى داريد آن نشانه را به همراه احساسى كه در آن لحظه داشتيد كنار هم بگذاريد .
به خصوص اگر زمانى دلتان هواى عشق قبلى را كرد سراغ اين يادآورى كننده ها برويد .
#مشاوره
#عادل_دانتیسم
@asheghanehaye_fatima
اگر دوستم داری
تمام و کمال دوست بدار
نه زیر خطی از سایه روشن
اگر دوستم داری
سیاه و سفیدم را دوست بدار
و خاکستری و سبز و طلایی و درهم!
روز دوستم بدار
شب دوستم بدار
و در بامداد با پنجرهای باز
اگر دوستم داری مرا تکه تکه نکن
تمام و کمال دوستم بدار
یا اصلاً دوستم ندار ...
#هوگو_مائوریس_کلاوس
@asheghanehaye_fatima
تمام و کمال دوست بدار
نه زیر خطی از سایه روشن
اگر دوستم داری
سیاه و سفیدم را دوست بدار
و خاکستری و سبز و طلایی و درهم!
روز دوستم بدار
شب دوستم بدار
و در بامداد با پنجرهای باز
اگر دوستم داری مرا تکه تکه نکن
تمام و کمال دوستم بدار
یا اصلاً دوستم ندار ...
#هوگو_مائوریس_کلاوس
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
چرا فكر میكردم مردی كه انقدر عاشقانه مینويسد، میتواند عاشق خوبی هم باشد؟ يا شايد بهتر باشد بپرسم، آن مردی كه انقدر عاشق است كجای تو نفس میكشد؟
دنيای دخترانهی من تصور میكرد تو مثل نوشتههايت به دنبال ساختن عاشقانههای
ناب میگردی...
تو ديوانهی عطر موهايم میشوی و خودت را در كافهای كه هميشه با من میروی جا میگذاری!
منِ ديوانه خيال ميكردم مردی كه همهی عكسهايش با قلم و كاغذ است، فراموشی بلد نيست و مثل قهرمان داستانهايش تا آخرين نفس برای معشوقهاش میماند!
من اما حالا میفهمم مردی مثل تو كه خوب مینويسد، يك برزخ مطلق است...
وقتی برايت میخواند، دلت میخواهد تا در آغوشش پير شوی، اما وقتی قلم و خودكارش را كنار میگذارد دلت میخواهد تمام راهی را كه آمدی با پاهای برهنهات برگردی.
من امروز يك مرد سيبيل كلفت كه وزن و قافيه و شعر را نمیفهمد ولی مثل پدر بزرگم عاشقی را بلد است، میخواهم. مثل پدر بزرگ كه بی مادرجان صبحانه و شام از گلويش پايين نمیرود و همهی لباسهايی كه برايش میخرد گلدار است!
من عاشق دستای زبر و همان اخم پدر بزرگم كه از وقتی مادرجان مريض است نمیگذارد جز خودش كسی مراقب او باشد...
پدر جان نگاه ما زن ها را خوب ميفهمد!
حتی چند روز پيش كه نبودنت در چشمانم رخنه كرده بود، سرم را روی پايش گذاشت، با همان نگاه پر ابهتش از زير زبانم حرف كشيد.
ازش پرسيدم: «پدر جان آدم برای رفتن چقدر بايد مطمئن باشد؟!»
لبخند زد و گفت: «مغزِ فندوقِ من، مردها هيچ وقت نمیگذارند هوای رفتن به سر زنی بزند كه دوستش دارند... مردهای عاشق زن محبوبشان را بين دو راهی ماندن و رفتن نمیگذارند،
همهی راههای پيش پای يك زن به آغوش مردش باز میگردد! مگر مادر بزرگت را نمی بينی كه با اين حالش هم دلش نمیآيد برود...»
#ساينا_سلمانی
چرا فكر میكردم مردی كه انقدر عاشقانه مینويسد، میتواند عاشق خوبی هم باشد؟ يا شايد بهتر باشد بپرسم، آن مردی كه انقدر عاشق است كجای تو نفس میكشد؟
دنيای دخترانهی من تصور میكرد تو مثل نوشتههايت به دنبال ساختن عاشقانههای
ناب میگردی...
تو ديوانهی عطر موهايم میشوی و خودت را در كافهای كه هميشه با من میروی جا میگذاری!
منِ ديوانه خيال ميكردم مردی كه همهی عكسهايش با قلم و كاغذ است، فراموشی بلد نيست و مثل قهرمان داستانهايش تا آخرين نفس برای معشوقهاش میماند!
من اما حالا میفهمم مردی مثل تو كه خوب مینويسد، يك برزخ مطلق است...
وقتی برايت میخواند، دلت میخواهد تا در آغوشش پير شوی، اما وقتی قلم و خودكارش را كنار میگذارد دلت میخواهد تمام راهی را كه آمدی با پاهای برهنهات برگردی.
من امروز يك مرد سيبيل كلفت كه وزن و قافيه و شعر را نمیفهمد ولی مثل پدر بزرگم عاشقی را بلد است، میخواهم. مثل پدر بزرگ كه بی مادرجان صبحانه و شام از گلويش پايين نمیرود و همهی لباسهايی كه برايش میخرد گلدار است!
من عاشق دستای زبر و همان اخم پدر بزرگم كه از وقتی مادرجان مريض است نمیگذارد جز خودش كسی مراقب او باشد...
پدر جان نگاه ما زن ها را خوب ميفهمد!
حتی چند روز پيش كه نبودنت در چشمانم رخنه كرده بود، سرم را روی پايش گذاشت، با همان نگاه پر ابهتش از زير زبانم حرف كشيد.
ازش پرسيدم: «پدر جان آدم برای رفتن چقدر بايد مطمئن باشد؟!»
لبخند زد و گفت: «مغزِ فندوقِ من، مردها هيچ وقت نمیگذارند هوای رفتن به سر زنی بزند كه دوستش دارند... مردهای عاشق زن محبوبشان را بين دو راهی ماندن و رفتن نمیگذارند،
همهی راههای پيش پای يك زن به آغوش مردش باز میگردد! مگر مادر بزرگت را نمی بينی كه با اين حالش هم دلش نمیآيد برود...»
#ساينا_سلمانی
خود را به مسلخ خون میبرم
به قربانگاه نگاهت
بی هنگامه ی عید
بی آب دم ذبح
بی بسم الله
اجابت کن
پذیرا باش
این خون ریخته را
این خونبهای نگاهت را
این قربانی چشمانت را
👤 #مسعود_طالبی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
به قربانگاه نگاهت
بی هنگامه ی عید
بی آب دم ذبح
بی بسم الله
اجابت کن
پذیرا باش
این خون ریخته را
این خونبهای نگاهت را
این قربانی چشمانت را
👤 #مسعود_طالبی
#عزیز_روزهام
@asheghanehaye_fatima
من
نه کنجکاوِ بهشتم
و نه دوزخ؛
چرا که من
مادرم را
هم به گاهِ خندیدن دیدم
و هم به گاهِ گریستن...
ازدمیر آصاف - شاعر ترکیهای
برگردان: فرید فرخزاد
Ne cenneti merak ediyorum ne de cehennemi.
Çünkü ben
Annemi gülerken de gördüm ağlarken de…
#Özdemir_Asaf
#ازدمیر_آصاف
#ازدمیر_آصف
#فرید_فرخزاد
@asheghanehaye_fatima
نه کنجکاوِ بهشتم
و نه دوزخ؛
چرا که من
مادرم را
هم به گاهِ خندیدن دیدم
و هم به گاهِ گریستن...
ازدمیر آصاف - شاعر ترکیهای
برگردان: فرید فرخزاد
Ne cenneti merak ediyorum ne de cehennemi.
Çünkü ben
Annemi gülerken de gördüm ağlarken de…
#Özdemir_Asaf
#ازدمیر_آصاف
#ازدمیر_آصف
#فرید_فرخزاد
@asheghanehaye_fatima