عاشقانه های فاطیما
817 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
@asheghanehaye_fatima


دروغ بود
از خاک هیچ کس درخت نمی روید
و گرنه تا حالا
هزاران زیتون و انجیر و توت سیاه،
هر طور شده شاخه هایشان را به شهر
رسانده بودند
تا هیچ بازمانده ای نتواند
در مقابل برگهای به هم تنیده
کسی را بعد از کسی
کسی را بجای کسی
کسی را با خیال کسی
ببوسد.

#رویا_شاه_حسین_زاده
@asheghanehaye_fatima


به گمانم انتظارهمين باشد
باوسواسى خاص بارها موهايت را شانه كنى
عطرى كه دوست داشت را بزنى
شاخه گلى بخرى
ودرهمان خيابان معروف منتظربمانى!
ومثل هميشه
نيايدكه نيايدكه نيايد


#حسین_شفیع_زاده
@asheghanehaye_fatima


کودکم!
می توانم به تو بیاموزم مثلا
وقتی چراغ قرمزاست باید بایستیی
ورود ممنوع را نباید وارد شوی
ویکطرفه یعنی تا آخرش را باید بروی


ولی چگونه به تو بیاموزم
سواردلت شوی وهرکجا می خواهد نروی
وقتی خودم هنوز نیاموخته ام!

#اوریانا_فالاچی
@asheghanehaye_fatima


همه ی ما زنان نفت بودیم
در گلوی چراغ ها

با زیبایی
صورت کوچک و اندوهیگن مان
قطره
قطره سوختیم
در شب های عبوس زمستانی
مردهای دیوانه
به آغوش مان پناه می آوردند!

و خودشان را
به آتش می کشیدند



#نرگس_دوست
@asheghanehaye_fatima


نوستالژی
از دست های تو شروع می شود
ولیعصر
خیابان بلندی نخواهد بود.. مادامیکه
قدمهای من ضرب در شانه های تو میشود..

تو به انضمامِ دست هایت یعنی
من مانده ام و آغوشِ روئینه ای که
از تنهاییِ آسیب پذیرم محافظت می کند..

حالا بگذار ولیعصر
در هر کجا که میخواهد.. تجریش شود
این خیابان تا جا دارد،
به اشتراکِ قدم های مان خاطره بدهکار است..


#حمیدرضا_هندی
@asheghanehaye_fatima



اینجا تمام فاصله ها صَف کشیده اند
گوشِ تمامِ خاطره ها را بریده اند
بعد از تو و رفتنِ تو کودتا شده
مردم همه دردِ جدایی چشیده اند ...

ما را به حکم در به دری دار میزنند
مردم به دل حقه ی انکار میزنند
جنس جدیدِ غصه و غم تازه آمده
اینجا فقط خونِ جگر بار میزنند ...

لعنت به این عشقِ پر از اشتباه ما
افتاده در چشمِ نگاری نگاه ما
آتش تمام جنگل ما را به باد داد
هی کیش و مات میشود اینگونه شاهِ ما ...

یک تکه غم ، یخ زده در کنج خانه ام
سنگینی رفتنِ تو روی شانه ام ...
هر روز یک خنده ی زوری به صورتم
وای از تبِ گریه ی سردِ شبانه ام ...

با هرکسی غیرِ دلم جور میشوی
دیدم که از شهرِ دلم دور میشوی
یعقوب یعنی که نگاهم به پای تو
چشمم ! از این بی خبری کور میشوی ...

آقا دو نخ گریه کمی غصه های خوب ..
مردی بغل کرده خودش را کنار جوب
دست از سرِ در به دری ها بکش دلم
کم زیر بارِ حادثه ی زندگی بکوب !

باید برای زنده شدن کودتا کنیم
غم را از این قافیه بندی رها‌ کنیم
ما زنده ایم و زیر قدمهاش مرده ایم
پاییزِ پر حادثه ای را به پا کنیم ...

باید ته قصه کمی خوب تر شود !
یاران مباد ، آخرِ این قصه شر شود !
شاعر برای بارِ هزار و صدم نوشت
تا زندگی از ته این شعر ، دَر شود ...



#مریم_قهرمانلو
عجب مزه ای دارد
لعنتی !
گس و تلخ

گیر کرده در گلویم
طعم بی تو بودن می دهد

بغض را می گویم


#هستی_دارایی

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


این روزها کسی به پای کسی نمی نشیند برای همدردی همین میشود که پای خودت را می کشی وسط، البته خیلی هم بد نیست. گاهی سنگ صبور خودت باشی، اصلا" بیا گاهی برای خودت درددل کن ، زیر گوش خودت حرف بزن، برای خودت نقاشی بکش. خودت را نقاشی کن. برای خودت گل بخر، شده چند شاخه نرگس، نشد مریم، حتی چند گلدان کوچک، از آنها که گلهایشان حساسند و بیشتر از هر گل و گیاه دیگر به مراقبت و ناز انگشتان تو احتیاج دارند. بیا گاهی برای خودت نامه بنویس اصلا" هر روز برای خودت بنویس اگر شده چند خط، یک کلمه یک حرف، نشد سه نقطه پشت سرهم، بنویس تنهایی زیاد هم بد نیست، گاهی هم نعمت است وقتی دنیا ، دنیای بی انصافیست . . .
اصلا" دنیا را بد ساخته اند، پاشنه‌ی در زندگی روی بی انصافی میچرخد انگار ، کجای دنیا روی انصاف بوده که اینجایش باشد.
امان از دنیا و آدمهایش،
آدمهایی که تو را نمی فهمند،
ترجمه ات می کنند،
آنهم به زبان خودشان،
می نویسندت با هر قلم و خودکار و خودنویسی که خودشان بخواهند،
قضاوتت میکنند ،
وجبت می زنند با خط کش و متر و انگشتان دست خودشان
و
بعد
دلت را
می‌شکنند ...
آدمها نمی ارزند
باور کن تنهایی
زیاد هم سخت نیست 


#مریم_سمیع_زادگان
@asheghanehaye_fatima


تا هست، به اندازه ى روزى كه مباداست
از خنده ام -اين شوقِ نپاينده - نگه دار
.
صدبار از ايجازِ "نگفتن" نشنيدى
"من مى روم امّا تو تقلّا كن و نگذار"
.
مى خواهمت اندازه ى ناباورى ات، كاش
ما هر دو نگوييم چه اندازه، چه مقدار!
.

#مهدی_فرجی
@asheghanehaye_fatima


تابستان را که داغ نیامدن کردی
پاییز را سرد نبودن نکن،گناه دارد...

#افشین_صالحی
🔆🔆🔆🔆🔆🔆
🔆


‌به دار می‌کشم موهایم را اگر نباشی و نبوسی عطرِ لطیفش را هر روز به هزار بهانه نیایی نزدیک نشوی به آغوش نگیری‌ام که نیفتم به دامِ پر پیچ و تاب دستانت ، پا به پای احساسی عمیق ببوسم نگاهت را که دودوی مهربانشان تمام زندگی من است .
مگر می‌شود پنهان کنم نیازم را به تو ، به تو که تمام هستی منی .
که مهربانی‌ات تک‌تکِ نفس‌های منو ،
نگاهت به اندام وجودم تمامِ اعتماد من است ،
انگار خانه‌ای ، آشیانه‌ای ،
در زیر پوست وجودم بنا کرده‌ای و تو در آن چه عاشقانه اقامت داری ، ترک نکن خانه‌ی احساسم را ، که بی‌تو غم مجالِ زندگی به من نخواهد داد !

نمی‌شود نگفت از محبت ، نمی‌شود نگفت از عشق ، نمی‌شود ندید گرفت تمام روزهای انتظار را ، که خلاصه‌ای از تو در من است که تمامم نمی‌شود ،
چگونه پر به آسمان بگیرم که پرنده بی‌همدم ، شکل پرواز نمی‌شود ،
گریزانم از روزهای تنهایی ،
از به یاد آوردنِ سال‌های نبودنت ، از غمِ نگاهت به روزهایی که جهنمت را بهشت می‌نوشتم ،
بیا دستِ من این نزدیک ، در انتظارِ نگاهِ مهربان و نوازش‌گرِ توست ، بیا دستی به حال و روزِ نگاهِ من بکَش ،که این چشم‌ها به امنیتِ وجود تو چشم شده‌اند ،
بیا تا دست از همه‌ها کشیدن را به عشق جبران کنیم !

که روزهای ندیدنت ،
هنوز از روزهای بودنت برای من بیشتر است !

هزاران روز نبودی و من هنوز داغ‌دارِ نوازش‌های نشده‌ام !
من هنوز به کمای لحظاتِ پشت شیشه فرو می‌روم ،
که هیچ دستی از تو مرا نمی‌گیرد و هیچ لبی اشک روی گونه‌ام را نمی‌بوسد ،
که هنوزهای من ، دردناک مانده و به تو رسیدنم ، قلب خونینی‌ست برای من ، که جای خنده‌هایم به جا مانده !

بیا درک کنیم زندگی برای ما سخت‌تر از همگان بود ،

بیا تو بدانی مرا ،
که اگر دل‌تنگِ لحظه‌ای می‌شوم در اندوهِ گذشته‌های دردناکم و من بدانم تورا ،
اگر غرقِ افکارت می‌شوی ،
در انبوهِ روزهای سیاهِ زندانت گم‌شده‌ای به نام زندگی‌ات داری !

و هرروز ،
تو غرق می‌شوی و هربار که صدایت می‌زنم نجاتت می‌دهم و تو هربار که دستانِ مرا می‌بوسی ،
مرا از حجمِ غمناکِ روزهای ملاقات به بهشتت می‌بری .

گاهی هم بیا تمام زندگی را به گوشه‌ای بیندازیم ،
شاید کنارِ گوشه‌ها دردهایمان پنهان شود ،
شاید از یاد ببریم تا به تو رسیدم ،
نداشتمت و ،
تا عاشقم شدی ،
از تو دور شدم !

بیا فراموش کنیم ،
صد روز تنها بودی و انفرادی ،
بوی گورستان می‌داد و پیراهنت را جای تو به آغوش کشیدن عطرِ عذاب‌آورِ تنهایی !

گاهی فراموشی ،
به یادمان می‌آورد تو آزادی و ،
چشمانم حسِ نزدیکِ بودنت را پلک می‌زند و ،
شاید هم خوابِ خوشِ #بهشت را باهم دیدیم .


#مرجان_پورشریفی


@asheghanehaye_fatima

🔆
🔆🔆🔆🔆🔆🔆
بلانچ (ویوین لی): مردا چیزی رو که آسون بدست بیارن، نمیخوانش.

#الیا_کازان
📽اتوبوسی بنام هوس (A Streetcar Named Desire)

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



آغوش بی مجال تو ، فرض محال من!
شد نطفه ی هزار غزل در خیال من

داری به زعم واژه پدر خوانده می شوی
مسئول می شوی پس از این در قبال من

اما به اعتقاد دلم دست سرنوشت
طرح یتیم خانه کشیده به فال من

هر شب به سمت آمدنت خیره مانده ام
محتاج فصل شانه ی تو بغض کال من

دارم به حال زار خودم گریه می کنم
چیزی نمانده است بیاید زوال من

هی لحظه لحظه غصه مرا آب می کند
دریای عشق و حادثه ی انحلال من...

این دست بشکند که فقط از تو می نوشت
این دست بشکند که نباشد وبال من

#عفت_کاظمی
کاش یه مغازه بود
آدم میرفت
میگفت
بی زحمت یه کم "خیال خوش" میخوام
ببخشید این "خنده ها از ته دل" چندن؟
آقا!
این "آرامشا" لحظه ای چند؟
این"بی خیالیا" که میپاشن رو زندگی مشتی چند؟
ازین " روزایی که بی بغضن " دارین؟
ازین " سالایِ بی رنج " اندازه دل ما دارین؟!
این " شادیا " دوام دارن؟!
نه ...
کاش یه جایی بود میشد رفت
و بگی آقا
یه "زندگی" میخوام !
بی زحمت جنس خوبش ...


زندگى ، از جنس خوبش
زندگى ، از جنس خوبش
زندگى ، از جنس خوبش ...

؟؟؟؟؟

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



بگذار همه خیال کنند
تو انسانی عادی هستی
من که می دانم
با رد شدنت
درخت ها در کوچه
به صف می ایستند
به در خانه که می رسی
این دست های تو هستند
که دندانه های کلید را
به لب هایی معطر
تبدیل می کند
تا به قفل بوسه بزند و
در باز شود
وارد خانه که می شوی
این لباس های تو هستند
که چوب لباسی را
نگه می دارند!
و هر روز آن را
به سفری در جنگل های شمال می برند
تا پوسیده نشود
به آشپزخانه که می روی
این مهربانی دست های توست
که اعصاب بهم ریخته
سیم ظرف شویی را
آرام می کند
تا با ظرف ها
رفتاری تمیز داشته باشد
و این
دوری دست های توست
که بعد از شستن ظرف ها
روی آب چکان
آنها را
به گریه می اندازد
بگذار همه خیال کنند
تو انسانی عادی هستی
من که می دانم...


#محسن_حسینخانی
@asheghanehaye_fatima



بانوی‌ من‌ !
رسوایی‌ِ قشنگ‌ !
با تو خوش‌بو می‌شوم‌ !
تو آن‌ شعر باشکوهی‌ که‌ آرزو می‌کنم‌
امضای‌ من‌ پای‌ تو باشد !
تو معجزه‌ی‌ زرّین‌ُ لاجوردی‌ کلامی !
مگر می‌توانم‌ در میدان‌ شعر فریاد نزنم‌ :
دوستت‌ می‌دارم‌ ،
دوستت‌ می‌دارم‌ ،
دوستت‌ می‌دارم‌...
مگر می‌توانم‌ خورشید را در صندوقچه‌ای‌ پنهان‌ کنم‌ ؟
مگر می‌توانم‌ با تو در پارکی‌ قدم‌ بزنم‌
بی‌ آن‌ که‌ ماهواره‌ها بفهمند
تو دلدار منی‌ ؟

نمی‌توانم‌ شاپرکی‌ که‌ در خونم‌ شناور است‌ را
سانسور کنم‌ !
نمی‌توانَم‌ یاسمن‌ها را
از آویختن‌ به‌ شانه‌هایم‌ باز دارم‌ !
نمی‌توانم‌ غزل‌ را در پیراهنم‌ پنهان‌ کنم‌
چرا که‌ منفجر خواهم‌ شد !

بانو جان‌ !
شعر آبروی‌ مرا برده‌ است‌ و واژگان‌ رسوایمان‌ ساخته‌اند !
من‌ آن‌ مردم‌ که‌ جز قبای‌ عشق‌ نمی‌پوشد
و تو آن‌ زن‌
که‌ جز قبای‌ لطافت‌ !
پس‌ کجا برویم‌ ؟ عشق من‌ !
مدال‌ دلداد‌گی‌ را چگونه‌ به‌ سینه‌ بیاویزیم‌
و چگونه‌ روز والنتین‌ را جشن‌ بگیریم‌
به‌ عصری‌ که‌ با عشق بیگانه‌ است‌ ؟

#نزار_قبانی
#شاعر_سوریه
کتاب:
#تمام_کودکان_جهان_شاعرند
-رفتن رو به هر زبونی ترجمه کنی غم انگیزه...

@asheghanehaye_fatima
زنی باش
که اگر روزی تو را نفهمیدند
سرت را بالا بگیری
محکم لبخند بزنی و
مطمئن باشی
مرد می خواهد
تو را فهیمدن!

#عادل_دانتیسم

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


ادعاى بى تفاوتى سخت است
آن هم
نسبت به كسى كه
زيباترين حس دنيا را با او تجربه كرده اى



#مارگارت_آتوود
@asheghanehaye_fatima


کنده می‌شود از جا
هواپیما
مانندِ دلِ من
هنگام دیدن مهمان‌داری
که عجیب شبیه توست

مهمان‌دار می‌شدی اگر،
مسافران از تماشایت دل نمی‌کندند و
خلبان حتا
درِ کابین خود را نمی‌بست
تا هر از گاهی ببیندت
وقتی با لب‌خند
زیر سرِ پیرمردی خفته، بالشت می‌گذاشتی
همه لیوانی آب از تو می‌خواستند
و می‌دانستند
گرفتن آبِ طلب کرده هم از دست تو
مُراد است.

چرا از یادت نمی‌برم؟
چرا تو از پس هر چیزی سرک می‌کشی؟
چرا نمی‌توانم بی‌دغدغه باشم،
مانندِ مسافری که شانه به شانه‌ام خرناس می‌کشد؟
...

در دوهزار پایی کنار توام
حتا وقتی همان مهمان‌دار
با لب‌خند می‌پرسد:
«ـ چای یا قهوه؟»
و من
با خاطره‌ی چشمانت
قهوه‌ی تلخ می‌نوشم.

#یغما_گلرویی.