@asheghanehaye_fatima
بیدار شو
تو را نگاه می کنم
خورشید چند برابر می شود
و روز را روشن می کند ..
بیدار شو
با قلب و سَر رنگین خود
بدشگونی شب را بگیر !
تو را نگاه می کنم
و همه چیز عریان می شود
زورق ها در آب های کم عمقند ...
خلاصه کنم ؛
دریا بی عشق سرد است !
جهان این گونه آغاز می شود ؛
موج ها
گهواره ی آسمان را می جنبانند
تو در میان
ملافه ها جا به جا می شوی
و خواب را فرا می خوانی
بیدار شو تا از پی ات روان شوم
تنم بی تاب تعقیب توست !
می خواهم
عمرم را با عشق تو سر کنم
از دروازه ی سپیده
تا دریچه ی شب
می خواهم با بیداریِ تو رویا ببینم .
#پل_الوار
بیدار شو
تو را نگاه می کنم
خورشید چند برابر می شود
و روز را روشن می کند ..
بیدار شو
با قلب و سَر رنگین خود
بدشگونی شب را بگیر !
تو را نگاه می کنم
و همه چیز عریان می شود
زورق ها در آب های کم عمقند ...
خلاصه کنم ؛
دریا بی عشق سرد است !
جهان این گونه آغاز می شود ؛
موج ها
گهواره ی آسمان را می جنبانند
تو در میان
ملافه ها جا به جا می شوی
و خواب را فرا می خوانی
بیدار شو تا از پی ات روان شوم
تنم بی تاب تعقیب توست !
می خواهم
عمرم را با عشق تو سر کنم
از دروازه ی سپیده
تا دریچه ی شب
می خواهم با بیداریِ تو رویا ببینم .
#پل_الوار
@asheghanehaye_fatima
همچون نسیمِ صبح
لرزان و بی قرار وزیدم به سوی تو
اما تو هیچ بودی و دیدم هنوز هم
در سینه هیچ نیست
بجز آرزوی تو...
#فروغ_فرخزاد
همچون نسیمِ صبح
لرزان و بی قرار وزیدم به سوی تو
اما تو هیچ بودی و دیدم هنوز هم
در سینه هیچ نیست
بجز آرزوی تو...
#فروغ_فرخزاد
- خورشید را کنار می گذارم
امروز فقط به لب هایت زل می زنم
تو صبح بخیر هایت را تکرار کن
من جان بگیرم ... ♥️
#لیلا_صابری_منش
@asheghanehaye_fatima
امروز فقط به لب هایت زل می زنم
تو صبح بخیر هایت را تکرار کن
من جان بگیرم ... ♥️
#لیلا_صابری_منش
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
مرا تفتیش کنید؛
چیزی با خود ندارم،
جز گُل سرخ شعر...
و اندوهم.
جنگ،
برگهای گُل،
و خوشه ها را
لگد کوب کرده است!
#نزار_قبانی
مرا تفتیش کنید؛
چیزی با خود ندارم،
جز گُل سرخ شعر...
و اندوهم.
جنگ،
برگهای گُل،
و خوشه ها را
لگد کوب کرده است!
#نزار_قبانی
@asheghanehaye_fatima
"فتح باغ"
سخن از پیوند سست دو نام
و هم آغوشی در اوراق کهنهٔ یک دفتر نیست
سخن از گیسوی خوشبخت منست
با شقایق های سوختهٔ بوسهٔ تو
و صمیمیت تن هامان ، در طرّاری
و درخشیدن عریانیمان
مثل فلس ماهی ها در آب . . .
ما در آن جنگل سبز سیّال
شبی از خرگوشان وحشی
و در آن دریای مضطرب خونسرد
از صدف های پر از مروارید
و در آن کوه غریب فاتح
از عقابان جوان پرسیدیم
که چه باید کرد؟
#فروغ_فرخزاد
"فتح باغ"
سخن از پیوند سست دو نام
و هم آغوشی در اوراق کهنهٔ یک دفتر نیست
سخن از گیسوی خوشبخت منست
با شقایق های سوختهٔ بوسهٔ تو
و صمیمیت تن هامان ، در طرّاری
و درخشیدن عریانیمان
مثل فلس ماهی ها در آب . . .
ما در آن جنگل سبز سیّال
شبی از خرگوشان وحشی
و در آن دریای مضطرب خونسرد
از صدف های پر از مروارید
و در آن کوه غریب فاتح
از عقابان جوان پرسیدیم
که چه باید کرد؟
#فروغ_فرخزاد
@asheghanehaye_fatima
آن روزها هر وقت موهایت را باز میکردی،
باد وزیدن میگرفت!
این خشکسالی بی دلیل نيست؛
و جز من هیچکس دلیلش را نمیداند!
باد دل باخته بود؛
و تو
موهایت را کوتاه کرده ای!
#نزار_قبانی
آن روزها هر وقت موهایت را باز میکردی،
باد وزیدن میگرفت!
این خشکسالی بی دلیل نيست؛
و جز من هیچکس دلیلش را نمیداند!
باد دل باخته بود؛
و تو
موهایت را کوتاه کرده ای!
#نزار_قبانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ولنتاین بهانه ایست برای کسانی که
دنیایشان خالی از شاملو و فروغ است
نه برای من که هر روزِ خدا بهانه میتراشم
تا از حادثه ی چشمانت شعر بگویم
#ولنتاین_مبارک_عزیزم❤️
@asheghanehsye_fatima
دنیایشان خالی از شاملو و فروغ است
نه برای من که هر روزِ خدا بهانه میتراشم
تا از حادثه ی چشمانت شعر بگویم
#ولنتاین_مبارک_عزیزم❤️
@asheghanehsye_fatima
@asheghanehaye_fatima
این راست نیست که هرچه عاشقتر باشی بهتر درک میکنی. همهی آنچه عشق و عاشقی از من میخواهد فقط درکِ این حکمت است: دیگری نشناختنی است؛
پس من در مسرتِ عشق ورزیدن به یک ناشناس غرق میشوم، کسی که تا ابد ناشناس خواهد ماند. سِیری عارفانه: من آنچه را نمیشناسم میشناسم...!
سخن عاشق
#رولان_بارت
این راست نیست که هرچه عاشقتر باشی بهتر درک میکنی. همهی آنچه عشق و عاشقی از من میخواهد فقط درکِ این حکمت است: دیگری نشناختنی است؛
پس من در مسرتِ عشق ورزیدن به یک ناشناس غرق میشوم، کسی که تا ابد ناشناس خواهد ماند. سِیری عارفانه: من آنچه را نمیشناسم میشناسم...!
سخن عاشق
#رولان_بارت
@asheghanehaye_fatima
جانم رود بی رمقی ست
از هزاران چشمه جوشیده
و تو، بید مجنون زیبا و سرسبزی،
رسته بر سواحل من
گاه که با دویدن دیوانه وارم
از سواحلم می زنم بیرون
ریشه های غرقه در آبت
را آغوش می گیرم.
تو آواز سحرگاهانی بر لبان من
یا آن که بوسه به شکوه
و ایثارگرانه شبگیرانی؟
در مغاک های اعماق قلب من،
همیشه آواز طنین انداز
عشقی شبانگاهی هستی.
بر روی سینه ات گلی هستم بی بو
که از عطرهای گرم و سوزان از عشقت سرمست می شود
از دادن خراج ناگزیر خود ناتوان
می ماند، اما در بتکده ی ویران
خدایانش از یاد برده جانم
باید که به ایثاری جاودانه ات بپرستم، ای عشق!
تو را، این بت تازه ی آیین های
کهنه بتکده را.
#گقام_آتماچیان
جانم رود بی رمقی ست
از هزاران چشمه جوشیده
و تو، بید مجنون زیبا و سرسبزی،
رسته بر سواحل من
گاه که با دویدن دیوانه وارم
از سواحلم می زنم بیرون
ریشه های غرقه در آبت
را آغوش می گیرم.
تو آواز سحرگاهانی بر لبان من
یا آن که بوسه به شکوه
و ایثارگرانه شبگیرانی؟
در مغاک های اعماق قلب من،
همیشه آواز طنین انداز
عشقی شبانگاهی هستی.
بر روی سینه ات گلی هستم بی بو
که از عطرهای گرم و سوزان از عشقت سرمست می شود
از دادن خراج ناگزیر خود ناتوان
می ماند، اما در بتکده ی ویران
خدایانش از یاد برده جانم
باید که به ایثاری جاودانه ات بپرستم، ای عشق!
تو را، این بت تازه ی آیین های
کهنه بتکده را.
#گقام_آتماچیان
@asheghanehaye_fatima
به تو انديشيدن سکوت من است
عزيزترين ، طولاني ترين
و طوفاني ترين سکوت
تو درونم هستي ، هميشه
همچون قلبي که نديده ام
همچون قلبي که به درد مي آورد
همچون زخمي که زندگي مي بخشد
#روبرو_دسنوس
به تو انديشيدن سکوت من است
عزيزترين ، طولاني ترين
و طوفاني ترين سکوت
تو درونم هستي ، هميشه
همچون قلبي که نديده ام
همچون قلبي که به درد مي آورد
همچون زخمي که زندگي مي بخشد
#روبرو_دسنوس
@asheghanehaye_fatima
تو نیستی و من
تا جنون
تا مرزِ نبودن
تا رها شدن از هر چه که رنگ هوشیار ی دارد
تا سقوط
تنها یک قدم فاصله دارم
تو نیستی و من
دلگیر از کسانی که بی خبر میمیرند
بی خبر میمیرم
مثلِ غریبی که دل به هیچ آشنائی ندارد
با خودم به هم میزنم
مثلِ مسافری که یقینی به رسیدن ندارد
فاتحه ی هر چیزِ آبادی را خوانده ام
تو نیستی و من
به هوایِ تو
سر میزنم به تک تکِ مسافر خانه های این شهر
احساس میکنم
همه غریبه ها بویی از تو دارند
...
راحت ترین راه را تو انتخاب کردی ...
نبودن ...
کوتاهترین راه را من ...
#نیکی_فیروزکوهی
تو نیستی و من
تا جنون
تا مرزِ نبودن
تا رها شدن از هر چه که رنگ هوشیار ی دارد
تا سقوط
تنها یک قدم فاصله دارم
تو نیستی و من
دلگیر از کسانی که بی خبر میمیرند
بی خبر میمیرم
مثلِ غریبی که دل به هیچ آشنائی ندارد
با خودم به هم میزنم
مثلِ مسافری که یقینی به رسیدن ندارد
فاتحه ی هر چیزِ آبادی را خوانده ام
تو نیستی و من
به هوایِ تو
سر میزنم به تک تکِ مسافر خانه های این شهر
احساس میکنم
همه غریبه ها بویی از تو دارند
...
راحت ترین راه را تو انتخاب کردی ...
نبودن ...
کوتاهترین راه را من ...
#نیکی_فیروزکوهی
یک زن
شاید بتواند مردان زیادی را
دوست بدارد...
اما تنها با دیدن یک مرد
نفسش به شماره می افتد...!
#اعظم_کاظمی
@asheghanehaye_fatima
شاید بتواند مردان زیادی را
دوست بدارد...
اما تنها با دیدن یک مرد
نفسش به شماره می افتد...!
#اعظم_کاظمی
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
من
اگر ماهي بودم
درياي نگاهت را
شنا مي كردم
اگر پرنده بودم
روي شاخه هاي تنومند دستانت
لانه مي ساختم
اگر گل بودم
بر سبزه زار سينه ات
مي روييدم
افسوس كه
نه ماهي ام
نه پرنده
و نه گل
من، منم
خواب زده ي عاشقي
كه در خيال داشتنت
فقط رؤيا مي بافد .....
#سارا_قبادی
من
اگر ماهي بودم
درياي نگاهت را
شنا مي كردم
اگر پرنده بودم
روي شاخه هاي تنومند دستانت
لانه مي ساختم
اگر گل بودم
بر سبزه زار سينه ات
مي روييدم
افسوس كه
نه ماهي ام
نه پرنده
و نه گل
من، منم
خواب زده ي عاشقي
كه در خيال داشتنت
فقط رؤيا مي بافد .....
#سارا_قبادی
@asheghanehaye_fatima
هرگز با چشمهای من خودت را
تماشا نکردهای تا بدانی چقدر زیبایی!
هرگز با گوشهای من خودت را نشنیدهای تا بدانی چه آرامشی
توی صدایت ریخته!
هرگز با پاهای من با شوق به
سمتِ خودت قدم برنداشتهای و
هرگز با دستهای من
دست خودت را نگرفتهای!
تو هرگز با قلبِ من خودت را
دوست نداشتهای و نمیدانی
چگونه میشود عاشقت شد
و از این عشق مُرد!
تو نمیدانی!
تو هیچ چیز نمیدانی!
#مانگ_میرزایی
هرگز با چشمهای من خودت را
تماشا نکردهای تا بدانی چقدر زیبایی!
هرگز با گوشهای من خودت را نشنیدهای تا بدانی چه آرامشی
توی صدایت ریخته!
هرگز با پاهای من با شوق به
سمتِ خودت قدم برنداشتهای و
هرگز با دستهای من
دست خودت را نگرفتهای!
تو هرگز با قلبِ من خودت را
دوست نداشتهای و نمیدانی
چگونه میشود عاشقت شد
و از این عشق مُرد!
تو نمیدانی!
تو هیچ چیز نمیدانی!
#مانگ_میرزایی
@asheghanehaye_fatima
در من چه وعده هاست
در من چه هجرهاست
در من چه دستها به دعا مانده روز و شب
اینها چه میشود؟
آخر چگونه این همه عشاق بیشمار
آواره از دیار
یک روز بی صدا
در کوره راهها همه خاموش میشوند؟
این ذره ذره گرمی خاموشوار ما
یک روز بی گمان
سر می زند جایی و خورشید می شود
تا دوست داری ام
تا دوست دارمت...
#سیاوش_کسرایی
در من چه وعده هاست
در من چه هجرهاست
در من چه دستها به دعا مانده روز و شب
اینها چه میشود؟
آخر چگونه این همه عشاق بیشمار
آواره از دیار
یک روز بی صدا
در کوره راهها همه خاموش میشوند؟
این ذره ذره گرمی خاموشوار ما
یک روز بی گمان
سر می زند جایی و خورشید می شود
تا دوست داری ام
تا دوست دارمت...
#سیاوش_کسرایی
@asheghanehaye_fatima
.
کسی در من،
کسی که هیچ رنجی با او غریبه نبود
از وقتی خودم را میشناسم
هفت هزار ساله است.
کسی در من،
کسی که هربار سرسختانهتر
نمیگذارد هیچ افتخار پوچی تباهاش کند
شانزده ساله است.
و سن و سال معمولی زندگیهای انسانی
هیچ حلقهای به تنهام اضافه نمیکند.
همیشه هفت هزار ساله بودهام
ولی در گذر از وسوسهها و رسواییهای عالم
سرسخت و یاغی
باید
شانزده ساله بمیرم
#ژئو_بوگزا
.
کسی در من،
کسی که هیچ رنجی با او غریبه نبود
از وقتی خودم را میشناسم
هفت هزار ساله است.
کسی در من،
کسی که هربار سرسختانهتر
نمیگذارد هیچ افتخار پوچی تباهاش کند
شانزده ساله است.
و سن و سال معمولی زندگیهای انسانی
هیچ حلقهای به تنهام اضافه نمیکند.
همیشه هفت هزار ساله بودهام
ولی در گذر از وسوسهها و رسواییهای عالم
سرسخت و یاغی
باید
شانزده ساله بمیرم
#ژئو_بوگزا
@asheghanehaye_fatima
ما به اندوههایمان آب و دانه دادیم
پرنده شدند
پرشان دادیم
اهلیتر از آن بودند که تنهایمان بگذارند اما
دوباره برگشتند
با جفتهایشان . . .
#رویا_شاهحسینزاده
ما به اندوههایمان آب و دانه دادیم
پرنده شدند
پرشان دادیم
اهلیتر از آن بودند که تنهایمان بگذارند اما
دوباره برگشتند
با جفتهایشان . . .
#رویا_شاهحسینزاده
@asheghanehaye_fatima
ماندن یا نماندن
سوال این نیست؛
آی که چشمهای تو میگویند: بمان!
میمانم حتی اگر جهان را
بر شانههای خستهی من
آوار کرده باشی…
#حسین_منزوی
ماندن یا نماندن
سوال این نیست؛
آی که چشمهای تو میگویند: بمان!
میمانم حتی اگر جهان را
بر شانههای خستهی من
آوار کرده باشی…
#حسین_منزوی