عاشقانه های فاطیما
783 subscribers
21K photos
6.4K videos
276 files
2.93K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
Forwarded from شعرنوش
💞💦🌨❄️
💦🌨❄️
🌨❄️
❄️
❄️🔹 #سرود_پنجم
❄️✍️شعر #احمد_شاملو
❄️📗از دفتر #آیدا_در_آیینه . سرود پنجم/بخش یازدهم
❄️🎤صداخوانی #فاطیما
❄️👈تنظیم #آرتا_رحیمی

اکنون رَخت به سراچه ی آسمانی دیگر خواهم کشید
آسمانِ آخرین
که ستاره ی تنهای آن
تویی.

آسمانِ روشن
سرپوشِ بلورینِ باغی
که تو تنها گلِ آن،تنها زنبورِ آنی.
باغی که تو
تنها درختِ آنی
و بر آن درخت
گلی ست یگانه
که تویی.

ای آسمان و درخت و باغِ من،گل و زنبور و کندوی من!
اکنون رَخت به گستره ی خوابی خواهم کشید
که تنها رویای آن
تویی.


─═ঊঈ #احمد_شاملو ঈঊ═─
🌧
❄️
❄️─═ঊঈ 👇عضویت در کانال #شعرنوش 👇 ঈঊ═─
💦
https://telegram.me/joinchat/CkoPaDwFihfSlFDqmLsy1Q
💦
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
Forwarded from شعرنوش
💞🌧☁️❄️
🌧☁️❄️
☁️❄️
❄️
❄️ #حواست_هست
❄️✍🏻شعر #وحید_اختری
❄️🎤صداخوانی #فاطیما
❄️🎼آواز #پویا_جمشیدی
❄️👈تنظیم #آرتا_رحیمی

افتاده‌ام در ابتدای كوچه‌ای بن بست
از دست دارم می‌روم، اصلاً حواست هست!؟

بیرون زدم از خاطراتت برف می‌آمد
من گریه كردم آخر این قصه را باید

بعد از تو فکر روزهای آخرم باشم
بعد از تو فكر ضجه‌های دفترم باشم

بعد از تو چشمم دفترم را آبیاری كرد
بعد از تو تهران پابه‌پایم بی قراری كرد

بعد از تو راهی از جهنم رو به من وا شد
بعد از تو بهمن بدترین میدان دنیا شد

بعد از تو دیگر آرزوهایم زمین خوردند
بعد از تو با پای خودم نعش مرا بردند

بعد از تو من زانو زدم، آینده را كشتم
دیوار می‌زد هی خودش را بر سر و مشتم

بعد از تو در من اشتیاق زنده ماندن مُرد
كابوس تنهاتر شدن آینده‌ام را خورد

حس می‌کنم بعد از تو تاریخم دو قسمت شد
می‌خواستم باور کنی در من قیامت شد

از حسرت بازی دستت لای موهایم
از گریه هایم لابه لای آرزوهایم

از بوسه‌های آخرت، از دستِ بر دوشم
از لذت یك دوستت دارم در آغوشم

از من سكوت، از تو سكوت، از عشق پنهانی
لبخندهای زورکی در اوج ویرانی

انگار بغضی در گلویم گم شده باشد
انگار قلبم قسمت مردم شده باشد

انگار خواهم مرد از این کابوس وا مانده
انگار نیمی از وجودم در تو جا ماند

انگار که بازنده‌ام در اوج رویایت
پای پیاده می‌روم از آرزوهایت

از دورتر می‌بینمت این آخرین بار است
دنیا به ما یک زندگی کردن بدهکار است

غمگینم از آینده از تقدیر، غمگینم
دارم تو را در خاطراتم خواب می‌بینم

می فهمم این رفتن برایت آخرین راه است
دیوار من از زندگی یک عمر كوتاه است

من رفتنت را با دو چشم بسته‌ام دیدم
از بوسه‌هایت لابه‌لای گریه فهمیدم

قدِّ زمستانی‌ترین روز خدا سردی
تا گریه كردم، گریه كردی.. برنمی‌گردی؟

اسم تو را در شعرهایم خط خطی كردم
وقتی نباشی من به دنیا برنمی‌گردم

باران ببارد آسمان عطر تو را دارد
بغضت گریبان می‌درد تا صبح می‌بارد

لبخند دارم می‌زنم با اینکه دلتنگم
دارم برای زندگی با مرگ می‌جنگم

می‌بوسمت از دورتر این رشته محکم نیست
می‌بوسمت با اینکه لب‌های تو سهمم نیست

می‌بوسمت، می‌بوسمت، تا درد پابرجاست
دلواپسم، دلواپسی از خنده‌ام پیداست

بعد از تو حتی رد شدن از کوچه آسان نیست
حتی برای گریه کردن یک خیابان نیست

این خاطرات لعنتی بعد از تو بی‌رحمند
زانو زدن کنج خیابان را نمی‌فهمند

دارم تو را حس می‌کنم با دستِ در دستم
با هرکه باشی باز هم دلواپس‌ت هستم

ای کاش من تنها دلیل بودنت بودم
از سایه‌ات نزدیکتر پیراهنت بودم

حالا من و، تنها من و تنها دو چشم‌تر
از بی‌قراری‌های عصر جمعه تنها‌تر

لعنت به پایانی ترین ساعاتِ هر هفته
لعنت به رویایی كه دیگر یادمان رفته

لعنت به آغوشت، به آغوشش، به تنهایی
لعنت به من وقتی که با هر بغض می‌آیی

لعنت به من وقتی هنوز از عطر تو مستم
لعنت اگر در انتظار بودنت هستم

اصلاً مگر راهی برای دیدنت هم هست؟
اصلاً مگر حرفی به جز بوسیدنت هم هست؟

اصلاً همین حال و همین روز و همین ساعت
اصلاً به شبهای بدون بودنت لعنت

باید تو را از راه‌های رفته برگردم
باید نفهمی قاب عکست را بغل کردم

باید تو را از هرچه بود و هست بردارم
باید نفهمی بعد از این هم دوستت دارم

باید نفهمم خنده‌ات، بی‌من برای کیست
از دست دارم می‌روم، دیگر حواست نیست!

─═ঊঈ #وحید_اختری ঈঊ═─

در #اسپریاکر بشنوید:
https://www.spreaker.com/user/artatv/havasat-hast

☁️
❄️🌧
❄️─═ঊঈ 👇عضویت در کانال #شعرنوش 👇 ঈঊ═─
☁️
https://telegram.me/joinchat/CkoPaDwFihfSlFDqmLsy1Q
🌧
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
Forwarded from شعرنوش
💞🌧☁️❄️
🌧☁️❄️
☁️❄️
❄️
❄️ #در_مسیر_عشق
❄️✍🏻شعر #بیتا_هراتیان
❄️🎤صداخوانی #فاطیما
❄️👈تنظیم #آرتا_رحیمی

به سرم می زند امشب بروم
چمدان بربندم
تک و تنها
بی خیالِ هوس و بوسه و عشق
بروم دورترین نقطه شهر
دور شوَم از تو و از عطر تنت
دور ریزم همه ی آنچه که در دل دارم
خالی از دغدغه ی سیب و بهشت و شیطان
بروم دورترین نقطه ی دنیای بزرگ
یک دل سیر به ...
من چه می گویم باز
یک دل سیر به تو فکر کنم؟
باز هم تیله چشمان سیاهت
بشود ماه و بیفتد عکسش
در دلِ آبیِ احساس و دلم تنگ شود
تنگ آغوش پر از گندم تو
تنگ آن داغی لبهای کویر لوتَت
تنگ آن خنده شیرین شکرنوش قشنگ
ای وای کجا بی تو روم؟!
بخدا بی تو مرا نیست منی
هر چه هست
در پس افکار جنون آمیزم،
نقشی از صورت توست
من کجا بی تو روم؟!
کاش می شد که بخوابم آرام
تا که آزاد شوم از تو ولی
پشت پلکم باز هم
من تو را می بینم
به گمانم که تو خونی، جسمی
که تو روحی، خوابی
که به هرجا که روم
با من و در جانی...



─═ঊঈ #بیتا_هراتیان ঈঊ═─

در #اسپریاکر بشنوید:
https://www.spreaker.com/user/artatv/in-he-path-of-love
☁️
❄️🌧
❄️─═ঊঈ 👇عضویت در کانال #شعرنوش 👇 ঈঊ═─
☁️
https://telegram.me/joinchat/CkoPaDwFihfSlFDqmLsy1Q
🌧
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
Forwarded from شعرنوش
💞🌧☁️❄️
🌧☁️❄️
☁️❄️
❄️
❄️#جمعه
❄️✍🏻نوشتۀ #پریسا_زابلی_پور
❄️🎤خوانش #فاطیما
❄️🎧آواز #روزبه_بمانی
❄️👈تنظیم #آرتا_رحیمی

من با صبح های جمعه
که اتاق خالی تر از هر موقعی توی ذوق می زنه
مشکل اساسی دارم...!
مخصوصاً که دیشبش که پنجشنبه باشه
یک ساعت تمام،
اتوبان گردی کرده باشم و سعی کرده باشم همه جا برم
به جز حوالی یه خیابون...!!
بعد از تو،
من همیشه صبح های جمعه مور مورم می شه...
نه برای اینکه تنهام،
برای اینکه فکر می کنم تو همین حالا توی بغل یکی دیگه
داری این پهلو اون پهلو می شی...
نه که حسود باشم نه...
فقط فکر می کنم کجای این بازی شبیه انصافه...؟!
من به زور از جام بلند می شم و
وسطِ آشپزخونه شلوغ،
دنبال فرنچ پرس یه کم گیج می زنم و
چند دقیقه بعد با ماگی که توی دستمه،
و از قضا جفت همین ماگ الآن
روی کانتر آشپزخونۀ تو جا خوش کرده،
جلوی پنجره با آهنگ نسکافه رستاک
به یه جایی توی آسمون خیره می شم...
تو چای می ریزی و نیمرو می زنی
واسۀ عشق رو تخت ولو شده ات
و همینطور که زیر لب با اون صدای جذابت
واسش زنده آهنگ اجرا می کنی
با یه سینی پُر که از قضا یه ماگ آشنا روش سنگینی می کنه،
میری سمت تخت تا باهم صبحونه رو
لابه لای ملافه هایی که بوی عشقبازی شب قبل میده تناول کنید...
کجای این تصویر شبیه انصافه...؟!
دیشب تختخواب من پره دلتنگی بود...
دارم به نصیحت های دیگران
بعدِ خوندن این اراجیف فکر می کنم:
تو هم پاشو نیمرو بزن با چایی و
بلند بلند آهنگ بخون و برقص صبح جمعه رو...
باشه قبول...
تا اینجاشو هستم...
اما...
من هنوز نتونستم کسی رو شریک صبحونه
توی رختخوابم کنم،
بعدِ اینهمه ماه...

─═ঊঈ #پریسا_زابلی_پور ঈঊ═─

در #اسپریاکر بشنوید:
https://www.spreaker.com/user/artatv/friday

☁️
❄️🌧
❄️─═ঊঈ 👇عضویت در کانال #شعرنوش 👇 ঈঊ═─
☁️
https://telegram.me/joinchat/CkoPaDwFihfSlFDqmLsy1Q
🌧
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
Forwarded from عکس نگار
💞🌧☁️❄️
🌧☁️❄️
☁️❄️
❄️
خیابان خواستن من هنوز هم
در دست تعمیر تردید های توست
و پیاده روی های همراهی
پر است از تذکرهای ارشادی.

حالا با گشت های شبانه ی من
حوالی "حال و هوایت" چه می کنی؟
دلخوشانه خیسی گونه های لاغرت
زیر باران خشک است!
به خشکی نگاهت...

وقتی لمس وعشقبازی
انگشتان ما انفجار آخرالزمان
ذهن های حسود اطرافیان مان می شود...
باز کردن دکمه های لباست
برای رسیدن به لباس سفیدت...

می شود گناهی بزرگتر از
دریدن پیراهن یوسف...
─═ঊঈ #لاادری ঈঊ═─


❄️─═ঊঈ 👇عضویت در کانال #شعرنوش 👇 ঈঊ═─
☁️
https://telegram.me/joinchat/CkoPaDwFihfSlFDqmLsy1Q
🌧
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
Forwarded from شعرنوش
💞🌧☁️❄️
🌧☁️❄️
☁️❄️
❄️
❄️#جمعه
❄️✍🏻نوشتۀ #پریسا_زابلی_پور
❄️🎤خوانش #فاطیما
❄️🎧آواز #روزبه_بمانی
❄️👈تنظیم #آرتا_رحیمی

من با صبح های جمعه
که اتاق خالی تر از هر موقعی توی ذوق می زنه
مشکل اساسی دارم...!
مخصوصاً که دیشبش که پنجشنبه باشه
یک ساعت تمام،
اتوبان گردی کرده باشم و سعی کرده باشم همه جا برم
به جز حوالی یه خیابون...!!
بعد از تو،
من همیشه صبح های جمعه مور مورم می شه...
نه برای اینکه تنهام،
برای اینکه فکر می کنم تو همین حالا توی بغل یکی دیگه
داری این پهلو اون پهلو می شی...
نه که حسود باشم نه...
فقط فکر می کنم کجای این بازی شبیه انصافه...؟!
من به زور از جام بلند می شم و
وسطِ آشپزخونه شلوغ،
دنبال فرنچ پرس یه کم گیج می زنم و
چند دقیقه بعد با ماگی که توی دستمه،
و از قضا جفت همین ماگ الآن
روی کانتر آشپزخونۀ تو جا خوش کرده،
جلوی پنجره با آهنگ نسکافه رستاک
به یه جایی توی آسمون خیره می شم...
تو چای می ریزی و نیمرو می زنی
واسۀ عشق رو تخت ولو شده ات
و همینطور که زیر لب با اون صدای جذابت
واسش زنده آهنگ اجرا می کنی
با یه سینی پُر که از قضا یه ماگ آشنا روش سنگینی می کنه،
میری سمت تخت تا باهم صبحونه رو
لابه لای ملافه هایی که بوی عشقبازی شب قبل میده تناول کنید...
کجای این تصویر شبیه انصافه...؟!
دیشب تختخواب من پره دلتنگی بود...
دارم به نصیحت های دیگران
بعدِ خوندن این اراجیف فکر می کنم:
تو هم پاشو نیمرو بزن با چایی و
بلند بلند آهنگ بخون و برقص صبح جمعه رو...
باشه قبول...
تا اینجاشو هستم...
اما...
من هنوز نتونستم کسی رو شریک صبحونه
توی رختخوابم کنم،
بعدِ اینهمه ماه...

─═ঊঈ #پریسا_زابلی_پور ঈঊ═─

در #اسپریاکر بشنوید:
https://www.spreaker.com/user/artatv/friday

☁️
❄️🌧
❄️─═ঊঈ 👇عضویت در کانال #شعرنوش 👇 ঈঊ═─
☁️
https://telegram.me/joinchat/CkoPaDwFihfSlFDqmLsy1Q
🌧
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
Forwarded from ArtaMusic_channel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔘 #عشق
🖌 شاعر #هالینا_پوشویاتوسکا « لهستانی »
📖 برگردان #مرجان_وفایی
🎤 صدا خوانی #فاطیما
🎶 آواز #ملونا
📀 تنظیم #آرتا_رحیمی
🕊 ارائه شده در کانال #شعرنوش


دست‌های تو
چند سال دارند!؟
درختانی در هم تنیده!
موهایم را که نوازش کنی،
بهار می‌رسد!
عطر بیدار شدن ریشه‌ها،
زمزمه‌ی زمین،
پاییز را میخکوب می‌کند!
در میان خشکی انگشتانت
نسیم بهار می‌رقصد،
و من
گردن سبزم را خم می‌کنم،
تا انحنای دستانت
هرچه عمیق‌تر،
پوست گرم مرا
لمس کند!
❄️ @shernosh
Forwarded from شعرنوش
🔘 #تو_خوبی
✍️ شاعر #سید_مهدی_موسوی
📀 تنظیم #آرتا_رحیمی
🕊 ارائه شده در کانال #شعرنوش

تو خوبی
شبیه غروبی که از پشت شیشه همیشه به من،
به وطن ربط دارد
ستون‌های چوبی این خانه‌ی عاشقانه
بدون دلیل و بهانه
به زن ربط دارد
به نزدیکی و دوریِ دوست
به حسّ سرانگشت بر پوست
به تاریکیِ مطلقِ هیچ در مشت
به
عاشق شدن ربط دارد

تو خوبی
شبیه یک آهنگِ دلتنگ را
از دو سوی جهان گوش دادن
به گوشیِ خاموش و
آغوش او فکر کردن
به بغضِ پلنگِ پتو فکر کردن
به بوی تنش
که مرا می‌سپارد به هر موج
که دفنم کند توی دریاچه‌ای باستانی
به جنگِ جهانیِ در خواب‌هایم
که می‌آیم از اوج پایین و پایین
به یک جوجه که مادرش دیر کرده
به یک بغض سنگین
که توی گلو گیر کرده

تو خوبی
شبیه کشش‌های آتش به پنبه
پس از هفته‌ها دیدنت چند شنبه
از این مردِ آماده‌ی مرگ
از آن آخرین برگ
به تو پل زدن
تو را دیدن و بو کشیدن
به محض رسیدن
هوس کردنِ بوسه بر گردنت
بغل کردنت از زمین و زمان مثل بادی رها
به آن چشم‌ها زل زدن

تو خوبی
صدای «حمیرا»ی در جاده‌های شمالی
شبیه تکان خوردنِ شانه در
رقص‌های جنوبی
در این روزهایی که با سوز
از چشمِ خیسم به تو می‌نویسم
در آن لحظه‌ای که رفیقانِ نزدیک
در آن راهِ بی‌ماهِ تاریک
پس از دیدن برق شلّیک
مردّد شدند
من از اسب افتادم و عاشقانم
همه از کنارم فقط رد شدند
اگر دوستان بد شدند
در آن روزهای عمودیِ دودی
پس از بر تنم جای زخم و کبودی
تو بودی

در این روزهای فقط گریه در حال
مستی
تو هستی

من از یاد بردم که از یاد بردم
زمین را،
زمان را،
غم جاودان را
همه دوستان را،
همه دشمنان را
غم
عشق و نان را
فراموش کردم
تو ماندی فقط بر تنم مثل یک خالکوبی
به
آغوش "تو" فکر کردم
به آواز خاموش "تو" فکر کردم

تو خوبی
تو خوبی...
Forwarded from ArtaMusic_channel
🔘 #آدمهای_خوب_زندگی
✍️ نوشته #مرتضی_برزگر
🎤 صدا خوانی #فاطیما
📀 تنظیم #آرتا_رحیمی
🕊 ارائه شده در کانال های #عاشقانه_های_فاطیما و #شعرنوش
🌺@asheghanehaye_fatima
🍀@shernosh
Forwarded from شعرنوش
🔹 نام اثر #شدنی_نیست
✍️ شاعر #احسان_افشار
🎙 صداخوانی #احسان_افشار
📀 تنظیم #آرتا_رحیمی
🕊 ارائه شده در کانال #شعرنوش


از گریه نگو بغض من افشا شدنی نیست
بغضی که به تسلیم رسد وا شدنی نیست

من چند غزل پیر شوم تا که بفهمی
تصویر تو در قابِ زمان جا شدنی نیست؟

همخانگی و عشق قشنگ است ولی حیف
چیزیست که با منطقِ دنیا، شدنی نیست

درباره ی عشقِ تو همین قدر بگویم
روحی است که از کالبُدم، پا شدنی نیست

پرسیدمت از آب، جواب آمد از آتش:
دردِ تو و پروانه مُداوا شدنی نیست


💠 { کانال ادبی شعرنوش }

🍀 @shernosh
Forwarded from شعرنوش
🔹 نام اثر #در_من_آرام_بگیر
✍️ نوشته #زهرا_مهدوی
🎙 صداخوانی #فاطیما
📀 تنظیم #آرتا_رحیمی
🕊 ارائه شده در کانال #شعرنوش

💠 { کانال ادبی شعرنوش }

🌼 @shernosh
Forwarded from شعرنوش
🔹 نام اثر #در_من_آرام_بگیر
✍️ نوشته #زهرا_مهدوی
🎙 صداخوانی #فاطیما
📀 تنظیم #آرتا_رحیمی
🕊 ارائه شده در کانال #شعرنوش

بهشان بگو دوستم دارد و من نیز
بگو در آغوشم گرفت و چنان روئیدیم
که آسمان چشم‌ گشود و بارید
بگو ناگهان زمزمه‌ام کرد و نور به رگ‌هایم ریخت
ناگهان‌ مرا بوسید
مرا بوئید و به جهان خود کشاند
انکار اگر کردند
مرا برایشان شرح بده
چنان که رسولِ بی قبیله‌ای در غربت خود، خدایش را
از لب‌هایم بگو
که بوسه می‌آفرینند
و از قدرت دست هایم که آغوش می شوند
باور نمی‌کنند
اما تو شرح بده
از دوست داشتنمان بگو
از تپش قلب‌هایمان برای هم
از چشم به راه داشتن
از میراث عشقمان بگو
و بعد
به یادشان بیاور احساس سرکوب شده‌ی‌شان را
بگذار به یاد بیاورند در ابتدا
همه عاشق بوده‌ایم
بگو ما به اصالتمان برگشته‌ایم و آنان که غریب‌اند، آنهایند
بگو تا میتوانند دوست بدارند
دست از سرسختیِ خود بردارند که در انزوا خبری نیست
سپس به حال خود رهایشان کن
به آغوش من بازگرد
برای من از حسرتِ جامانده در چشم‌هایشان بگو
و چون کودکی بی‌تاب
از من پناه بخواه
و در من آرام بگیر

💠
{ کانال ادبی شعرنوش }

🌼 @shernosh
Forwarded from شعرنوش
🔹 نام اثر #رابطه
✍️ نوشته #شیما_سبحانی
🎙 صداخوانی #فاطیما_اصانلو
📀 تنظیم #آرتا_رحیمی
🕊 ارائه شده در کانال #شعرنوش

💠 { کانال ادبی شعرنوش }

🌼 @shernosh
Forwarded from شعرنوش
🔹 نام اثر #رابطه
✍️ نوشته #شیما_سبحانی
🎙 صداخوانی #فاطیما_اصانلو
📀 تنظیم #آرتا_رحیمی
🕊 ارائه شده در کانال #شعرنوش

وقتی بار عاطفی رابطه به تنهايی روی دوش توست،
يعنی مدت هاست پايان شكل گرفته و
تو بيخودی درگير مانده ای...
انگار كه از يک سراشيبی تند با كلی ذوق بالا بروی
و وقتی نفست گرفت،
ببينی كه به هيچ جای مشخصی نرسيده ای.
آن وقت نفرت و خستگی را
جايی ميان قفسه ی سينه و شكم احساس می كنی.
چيزی شبيه به يک دل بهم خوردگی.
حق داری كه دلت بخواهد
راه رفته را بازگردی
كه لااقل در ناكجاآباد گم و گور نشوی.
يكی از سخت ترين قسمت های
هر ماجرای احساسی
همين فاجعه ی افتادن بار عاطفی
روی دوش يک نفر است.
يا بايد كوله پشتی نفر مقابل هم پر باشد
و يا به كل بی خيال ماجرا شد و
بدون سرزنش، پايان را پذيرفت.
سخت است
اما سخت ترش زمانی ست كه می بينی
بخاطر هيچ، مدت ها خودت را
از خيلی چيزها محروم كرده ای.
از ديدن مهربانی و لذت همنشينی با ديگران
محروم شده ای.
از لحظه های شاعرانه ای كه
هر كدام خاطره ای می ساختند،
دور مانده ای.
و هيچ چيز بدتر از سرخوردگی
در رابطه نيست.
كه نتيجه اش می شود،
يک دلمردگی تهوع آور غم انگيز.
حواست باشد
مبادا انرژی عشق را
برای رابطه ای كه تمام شده،
هدر بدهی...

💠 { کانال ادبی شعرنوش }

🌼 @shernosh