@asheghanehaye_fatima
خواب
خواب می بردم
دستی که بیدارم می کند .
شب
شب که می نوشدم
دستی که شمع در سرم می افروزد
و مرگ
در درونم قی می کند
دستی بیاور
غبار غربت و یأس را
از پیراهن روح غریبم بتکان.
#بروژ_آکره_ای
#شاعر_عراق
ترجمه:
#فریاد_شیری🌱
خواب
خواب می بردم
دستی که بیدارم می کند .
شب
شب که می نوشدم
دستی که شمع در سرم می افروزد
و مرگ
در درونم قی می کند
دستی بیاور
غبار غربت و یأس را
از پیراهن روح غریبم بتکان.
#بروژ_آکره_ای
#شاعر_عراق
ترجمه:
#فریاد_شیری🌱
صبح که
شعرم بیدار میشود
میبینم بسترم سرشار از
گُلِ عشقِ توست و
با تو آفتاب است
آنگاه که
درونم طلوع میکنی و
میبینمت...
#شیرکو_بیکس
#شاعر_عراق🇮🇶
ترجمه: #عباس_محمودی
@asheghanehaye_fatima
شعرم بیدار میشود
میبینم بسترم سرشار از
گُلِ عشقِ توست و
با تو آفتاب است
آنگاه که
درونم طلوع میکنی و
میبینمت...
#شیرکو_بیکس
#شاعر_عراق🇮🇶
ترجمه: #عباس_محمودی
@asheghanehaye_fatima
زیر نقاب ِکلمات فاجعهای نهان میدارم
به زخم ِ خویش میگویم:
«التیام مخواه»
و به اندوه ِ خویش:
«آرام مگیر»..
#عبدالوهاب_البیاتی
#شاعر_عراق
ترجمه:
#موسی_اسوار
عکس:
#پاتریک_گرایز
به زخم ِ خویش میگویم:
«التیام مخواه»
و به اندوه ِ خویش:
«آرام مگیر»..
#عبدالوهاب_البیاتی
#شاعر_عراق
ترجمه:
#موسی_اسوار
عکس:
#پاتریک_گرایز
از وقتی خواستم از یادت ببرم،
خیابانها و کوچه ها و بازارها به هم آمیخت
حالا این منم در جستجویی تبدار به دنبال نشانی خود
به هر کس می رسم
نشانی تو را می دهم!
#عبدالخالق_الرکابي
#شاعر_عراق
ترجمه: #نرگس_قندیلزاده
@asheghanehaye_fatima
خیابانها و کوچه ها و بازارها به هم آمیخت
حالا این منم در جستجویی تبدار به دنبال نشانی خود
به هر کس می رسم
نشانی تو را می دهم!
#عبدالخالق_الرکابي
#شاعر_عراق
ترجمه: #نرگس_قندیلزاده
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
جئناك صباحاً
وفي أيدينا مرافئ للسفر..
كل بحر كان
حديقة لزهورنا الذابلة
-------------------
صبحگاهان نزد تو آمدیم
بنادری برای سفر در دستمان بود
هر دریایی
باغی برای گلهای پژمردهمان بود
#مؤيد_الراوي
#شاعر_عراق
ترجمه:
#محمد_حمادی
جئناك صباحاً
وفي أيدينا مرافئ للسفر..
كل بحر كان
حديقة لزهورنا الذابلة
-------------------
صبحگاهان نزد تو آمدیم
بنادری برای سفر در دستمان بود
هر دریایی
باغی برای گلهای پژمردهمان بود
#مؤيد_الراوي
#شاعر_عراق
ترجمه:
#محمد_حمادی
@asheghanehaye_fatima
تو اینجا نیستی
و گم شده ای
اما هنوز لبخندت اینجاست و
روی صندلی روبرویم نشسته است
تو اینجا نیستی
اما بعد از تو
رنگ گیسوانت
تن صدایت و
بوی تن ات را
برای تنهایی و اتاقم جا گذاشته ای
تو این جا نیستی
اما آنکه
در این خانه و
روی پاشنه ی در و
در بستر و
در خواب با من است
مرا
صورت عشق تو
تنها نمی گذارد
#شیرکو_بیکس
#شاعر_عراق
ترجمه :
#مختار_شکری_پور
تو اینجا نیستی
و گم شده ای
اما هنوز لبخندت اینجاست و
روی صندلی روبرویم نشسته است
تو اینجا نیستی
اما بعد از تو
رنگ گیسوانت
تن صدایت و
بوی تن ات را
برای تنهایی و اتاقم جا گذاشته ای
تو این جا نیستی
اما آنکه
در این خانه و
روی پاشنه ی در و
در بستر و
در خواب با من است
مرا
صورت عشق تو
تنها نمی گذارد
#شیرکو_بیکس
#شاعر_عراق
ترجمه :
#مختار_شکری_پور
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تضحكين
فينبت في صدري قلب آخر
خالٍ من كل شيء...
أعني كل شيء حرفياً
إلاّك!...
::
میخندی
و در سینهام قلبِ دیگری میروید
تهی از همهچیز
جملگی همهچیز؛
جز تو!...
#زكي_العلي
#شاعر_عراق
ترجمه:
#اسماء_خواجه_زاده
@asheghanehaye_fatima
فينبت في صدري قلب آخر
خالٍ من كل شيء...
أعني كل شيء حرفياً
إلاّك!...
::
میخندی
و در سینهام قلبِ دیگری میروید
تهی از همهچیز
جملگی همهچیز؛
جز تو!...
#زكي_العلي
#شاعر_عراق
ترجمه:
#اسماء_خواجه_زاده
@asheghanehaye_fatima