@asheghanehaye_fatima
زیبایی تو قلب و جانم را تسخیر می کند
آه! تو ای ماه زیبا که نزدیکی و روشن
زیباییات من را مثل کودکی می سازد
که بلند گریه می کند تا نورت را از آن خودش سازد
کودکی که دستهایش را باز می کند
تا تو را به گرمی به سینه اش فشار دهد
اگرچه پرندگانی هستند که در این شب می خوانند
در حالیکه پرتوهای سفید تو گلوهاشان را روشن کرده است
بگذار سکوت عمیق من برایم سخن گوید
بیش از آنچه نغمه های شیرینشان برای آنها می گوید
کسی که می پرستدت تا زمانی که موسیقی پایان گیرد
برتر از بلبلان توست.
#ویلیام_هنری_دیویس
#شاعر_انگلستان🇬🇧
ترجمه:
#کامبیز_منوچهریان
زیبایی تو قلب و جانم را تسخیر می کند
آه! تو ای ماه زیبا که نزدیکی و روشن
زیباییات من را مثل کودکی می سازد
که بلند گریه می کند تا نورت را از آن خودش سازد
کودکی که دستهایش را باز می کند
تا تو را به گرمی به سینه اش فشار دهد
اگرچه پرندگانی هستند که در این شب می خوانند
در حالیکه پرتوهای سفید تو گلوهاشان را روشن کرده است
بگذار سکوت عمیق من برایم سخن گوید
بیش از آنچه نغمه های شیرینشان برای آنها می گوید
کسی که می پرستدت تا زمانی که موسیقی پایان گیرد
برتر از بلبلان توست.
#ویلیام_هنری_دیویس
#شاعر_انگلستان🇬🇧
ترجمه:
#کامبیز_منوچهریان
@asheghanehaye_fatima
رخ به رخ
روزی از پس روزها
ای پروردگار زندگی ام
روبرویت رخ به رخ می ایستم
با دستهای تا شده
رخ به رخ روبرویت می ایستم
ای پروردگار زندگی ام
زیر سقف آسمان شگرفت در تنهایی و سکوت
با قلبی سر به زیر روبرویت رخ به رخ می ایستم
در این دنیای دشوارت که از رنج ها پرآشوب گشته
و با تقلا میان جماعت مضطرب
روبرویت رخ به رخ می ایستم
و وقتی کارم در این دنیا به اتمام برسد
ای شاه شاهان، تنها و گنگ
رخ به رخ پیش رویت می ایستم.
#رابیندرانات_تاگور
#شاعر_هندوستان🇮🇳
ترجمه: #کامبیز_منوچهریان
رخ به رخ
روزی از پس روزها
ای پروردگار زندگی ام
روبرویت رخ به رخ می ایستم
با دستهای تا شده
رخ به رخ روبرویت می ایستم
ای پروردگار زندگی ام
زیر سقف آسمان شگرفت در تنهایی و سکوت
با قلبی سر به زیر روبرویت رخ به رخ می ایستم
در این دنیای دشوارت که از رنج ها پرآشوب گشته
و با تقلا میان جماعت مضطرب
روبرویت رخ به رخ می ایستم
و وقتی کارم در این دنیا به اتمام برسد
ای شاه شاهان، تنها و گنگ
رخ به رخ پیش رویت می ایستم.
#رابیندرانات_تاگور
#شاعر_هندوستان🇮🇳
ترجمه: #کامبیز_منوچهریان
@asheghanehaye_fatima
"اگر تنها دو بال کوچک داشتم"
اگر تنها دو بال کوچک داشتم
به سوی تو پر می گشودم!
ولی اندیشه هایی این چنین بیهوده اند
وقتی هنوز اینجایم.
در رویاهایم اما به سوی تو پرواز می کنم
در خوابهایم با تو هستم همیشه
جهان به یک نفر تعلق دارد
و او از خواب بر می خیزد
پس من کجا هستم؟
همیشه تنها
تنها
#ساموئل_تیلور_کالریج
#شاعر_انگلیس🇬🇧
ترجمه: #کامبیز_منوچهریان
"اگر تنها دو بال کوچک داشتم"
اگر تنها دو بال کوچک داشتم
به سوی تو پر می گشودم!
ولی اندیشه هایی این چنین بیهوده اند
وقتی هنوز اینجایم.
در رویاهایم اما به سوی تو پرواز می کنم
در خوابهایم با تو هستم همیشه
جهان به یک نفر تعلق دارد
و او از خواب بر می خیزد
پس من کجا هستم؟
همیشه تنها
تنها
#ساموئل_تیلور_کالریج
#شاعر_انگلیس🇬🇧
ترجمه: #کامبیز_منوچهریان
@asheghanehaye_fatima
اگر تنها دو بال کوچک داشتم
به سوی تو پر می گشودم
ولی اندیشه هایی این چنین بیهوده اند
وقتی هنوز اینجایم
در رویاهایم اما به سوی تو پرواز می کنم
در خوابهایم با تو هستم همیشه
جهان به یک نفر تعلق دارد
و او از خواب بر می خیزد
پس من کجا هستم ؟
همیشه تنها
تنها
#ساموئل_تیلور_کالریج
#شاعر_انگلیس
ترجمه :
#کامبیز_منوچهریان🌱
اگر تنها دو بال کوچک داشتم
به سوی تو پر می گشودم
ولی اندیشه هایی این چنین بیهوده اند
وقتی هنوز اینجایم
در رویاهایم اما به سوی تو پرواز می کنم
در خوابهایم با تو هستم همیشه
جهان به یک نفر تعلق دارد
و او از خواب بر می خیزد
پس من کجا هستم ؟
همیشه تنها
تنها
#ساموئل_تیلور_کالریج
#شاعر_انگلیس
ترجمه :
#کامبیز_منوچهریان🌱
@asheghanehaye_fatima
هر بار که در آغوشم میکشی
باز باکره می شوم
و حس میکنم شب عروسیام است.
#غاده_السمان
برگردان: #کامبیز_منوچهریان
هر بار که در آغوشم میکشی
باز باکره می شوم
و حس میکنم شب عروسیام است.
#غاده_السمان
برگردان: #کامبیز_منوچهریان
@asheghanehaye_fatima
□«ماه»
زیبایی تو قلب و جانام را تسخیر میکند
آه، تو ای ماه زیبا که نزدیکی و روشن
زیباییات من را مثل کودکی میسازد
که بلند گریه میکند تا نورت را از آنِ خودش سازد؛
کودکی که دستهایاش را باز میکند
تا تو را به گرمی به سینهاش فشار دهد
اگرچه پرندگانی هستند که در این شب میخوانند
در حالیکه پرتوهای سفید تو گلوهاشان را روشن کرده است...
بگذار سکوتِ عمیق من برایام سخن گوید
بیش از آنچه نغمههای شیرینشان برای آنها میگوید
کسی که میپرستدت تا زمانی که موسیقی پایان گیرد
برتر از بلبلانِ توست.
□●شاعر: #ویلیام_هنری_دیویس | ولز، ۱۹۴۰-۱۸۷۱ |
□●برگردان: #کامبیز_منوچهریان
📗●از کتاب: «شبنشینی با ماه» | #نشر_نصیرا
□«ماه»
زیبایی تو قلب و جانام را تسخیر میکند
آه، تو ای ماه زیبا که نزدیکی و روشن
زیباییات من را مثل کودکی میسازد
که بلند گریه میکند تا نورت را از آنِ خودش سازد؛
کودکی که دستهایاش را باز میکند
تا تو را به گرمی به سینهاش فشار دهد
اگرچه پرندگانی هستند که در این شب میخوانند
در حالیکه پرتوهای سفید تو گلوهاشان را روشن کرده است...
بگذار سکوتِ عمیق من برایام سخن گوید
بیش از آنچه نغمههای شیرینشان برای آنها میگوید
کسی که میپرستدت تا زمانی که موسیقی پایان گیرد
برتر از بلبلانِ توست.
□●شاعر: #ویلیام_هنری_دیویس | ولز، ۱۹۴۰-۱۸۷۱ |
□●برگردان: #کامبیز_منوچهریان
📗●از کتاب: «شبنشینی با ماه» | #نشر_نصیرا
@asheghanehaye_fatima
هنوز دوستات میدارم
علیرغم هرچه هست،
چون در سواحل تو آموختم
چگونه از میان صدفی مهتاب را بنوشم.
■●شاعر: #غادة_السمان | سوریه●زادهی ۱۹۴۲ |
■●برگردان: #کامبیز_منوچهریان
هنوز دوستات میدارم
علیرغم هرچه هست،
چون در سواحل تو آموختم
چگونه از میان صدفی مهتاب را بنوشم.
■●شاعر: #غادة_السمان | سوریه●زادهی ۱۹۴۲ |
■●برگردان: #کامبیز_منوچهریان
چرا اینگونه است که وقتی در سفرم
چشم به راه خانه میدوزم
و وقتی به خانه برمیگردم
دلام را در سفر جا گذاشتهام؟
و چرا وقتی با تو هستم ای عشق من، مرد من
خستهام اما
وقتی ترکام میکنی
برای بازگشتات جیغ میکشم؟
■●شاعر: #دوروتی_پارکر | Dorothy Parker | آمریکا ● ۱۹۶۷--۱۸۹۳ |
■●برگردان: #کامبیز_منوچهریان
@asheghanehaye_fatima
چشم به راه خانه میدوزم
و وقتی به خانه برمیگردم
دلام را در سفر جا گذاشتهام؟
و چرا وقتی با تو هستم ای عشق من، مرد من
خستهام اما
وقتی ترکام میکنی
برای بازگشتات جیغ میکشم؟
■●شاعر: #دوروتی_پارکر | Dorothy Parker | آمریکا ● ۱۹۶۷--۱۸۹۳ |
■●برگردان: #کامبیز_منوچهریان
@asheghanehaye_fatima
رخبهرخ
روزی از پس روزها
ای پروردگار زندگیام
روبهرویات رخبهرخ میایستم
با دستهای تا شده
رخبهرخ روبهرویات میایستم
ای پروردگار زندگیام
زیر سقف آسمان شگرفات در تنهایی و سکوت
با قلبی سر به زیر روبهرویات رخبهرخ میایستم
در این دنیای دشوارت که از رنجها پرآشوب گشته
و با تقلا میان جماعت مضطرب
روبهرویات رخبهرخ میایستم
و وقتی کارم در این دنیا به اتمام برسد
ای شاه شاهان، تنها و گنگ
رخبهرخ پیش رویات میایستم.
■●شاعر: #رابیندرانات_تاگور | بنگال هند، ۱۹۴۱-۱۸۶۱ |
■●برگردان: #کامبیز_منوچهریان
@asheghanehaye_fatima
روزی از پس روزها
ای پروردگار زندگیام
روبهرویات رخبهرخ میایستم
با دستهای تا شده
رخبهرخ روبهرویات میایستم
ای پروردگار زندگیام
زیر سقف آسمان شگرفات در تنهایی و سکوت
با قلبی سر به زیر روبهرویات رخبهرخ میایستم
در این دنیای دشوارت که از رنجها پرآشوب گشته
و با تقلا میان جماعت مضطرب
روبهرویات رخبهرخ میایستم
و وقتی کارم در این دنیا به اتمام برسد
ای شاه شاهان، تنها و گنگ
رخبهرخ پیش رویات میایستم.
■●شاعر: #رابیندرانات_تاگور | بنگال هند، ۱۹۴۱-۱۸۶۱ |
■●برگردان: #کامبیز_منوچهریان
@asheghanehaye_fatima
هنوز دوستت میدارم
علیرغم هرچه هست،
چون در سواحل تو آموختم
چگونه از میان صدفی مهتاب را بنوشم.
ما زلت أحبك بالرغم من كل شيء،
لأنني تعلمت على شواطئك
كيف تشرب ضوء القمر من خلال قذيفة...
■شاعر: #غادة_السمان
■برگردان: #کامبیز_منوچهریان
@asheghanehaye_fatima
علیرغم هرچه هست،
چون در سواحل تو آموختم
چگونه از میان صدفی مهتاب را بنوشم.
ما زلت أحبك بالرغم من كل شيء،
لأنني تعلمت على شواطئك
كيف تشرب ضوء القمر من خلال قذيفة...
■شاعر: #غادة_السمان
■برگردان: #کامبیز_منوچهریان
@asheghanehaye_fatima