عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
قرنطینه. [ قَ رَن َ / ن ِ ] ( معرب، اِ)
اصل واژه فرانسوی ست ( کرانتین)
جایی‌ست برای جلوگیری از نشر درد، حبسی که گاه مستوجب شفاست اگر مکان و زمان درست انتخاب‌ شود!
جای امن و تاریک، بغل، آغوش، در هم تنیدگی...
طوری که رنج عاریه می‌دهند بهم، گویی تفکیک عاملِ آن، از آن دو تن ممکن نباشد.

#حمید_جدیدی
#فرهنگ_حمید
#قرنطینه
#کرونا

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima


محبوب. [ م َ ] (ع ص ) / عربی
آنکه یا آنچه را که مورد علاقه دیگران است می‌گویند!
دوست داشتنی، پُرهوادار، جانان، حبیب، دلارام، دلبر، دلدار، دلداده، دلربا، دلنواز، دوست، معشوق، نگار، یار، تو، تو، تو، تو، تو، تو، تو، تو، تو، تو ....

#حمید_جدیدی
#فرهنگ_حمید
#محبوب
@asheghanehaye_fatima


گوارا. [ گ ُ ] (نف ) (از: گوار + ا، پسوند فاعلی و صفت مشبهه )
هر چیز را گویند که ذائقه را خوش آید و به حلق به آسانی رود و زود هضم شود. گاهی اما در گلو می‌مانَد و به "بغض" تغییر نام می دهد که تنها با ترکیدن و تکه تکه شدن قابل بلعیدن است.

" مرضیه را که می بوسیدم، طعم گوارای وانیل را زیر زبانم حس می کردم. بی بی می گفت وانیل برای افسردگی دواست و من بلند بلند می خندیدم...
حالا چندسالی هست که ندیدمش و هر بار که بغضم می ترکد، انگار گل‌های وانیل را در حلقم پرپر می‌کنند و دسته ای زنبور عسل آنقدر گلویم را نیش می زنند تا اشک از چشمانم سرازیر شود و گرده‌های گل به شکل سرفه از دهانم بپاشد بیرون. بی بی راست می گفت؛ مرضیه نقش مهمی در بارور کردن گل ها داشت. هنوز هم دارد. عسل تکرار نام اوست تا ملکه‌ها زیباتر باشند، و شیشه های طلایی رنگ کنار جاده، رهگذران را متوقف کند، کمی هم شهد ببرند برای خانه های سردشان"

#حمید_جدیدی
#فرهنگ_حمید
#گوارا
@asheghanehaye_fatima


زوال: (زَ) [ ع . ]

۱ - (مص ل .) از بین رفتن.
۲ - متمایل شدن آفتاب از وسط آسمان به سوی غروبی دلگیر
۳ - گم کردن تند تند اشیاء، گم کردن آدرس خانه، گم کردن دیگران و خود؛ گم شدن و بعد...
۴ - تشبیه تمامی حالات خوب به او، بنفشه های توی پارک به دامانش، کلوموس‌های گُل_کلمی به صداش،... خندیدن های گاه و بی گاه به هر چیز... " هاهاها..‌. بچه ها این دیوونه رو نگا کنید..."
۵ - سفیدی به ناگاه مو، شروع درد در زانوها، نرم شدن استخوان ها، افتادن سیاهچاله زیر چشم... چروک چروک چروک
۶ - ناپایداری
۷ - خرابی
۸ - آفت، بلا
۹ - "نیستی"...

نیستی چرا... چقدر دیگه باید ردیف کنم از نبودت که بفهمی زوال منم... من زوالم

#حمید_جدیدی
#فرهنگ_حمید
#زوال
@asheghanehaye_fatima


آبی. (ص نسبی )
۱ - برنگ آب. کبود. ازرق. نیلگون. نیلوفری.
۲ - نوعی انگور.
۳ - نوعی زراعت که آبیاری می شود / مقابلِ دیمی.
۴ - از سه رنگ اصلی (زرد، قرمز، آبی ).
۵ - گاه آبی آسمانی را گویند و یکی از رنگ های رنگین کمان است/ نیلی
۶ - و لباس های آبی تو...

"از خرید آمده بودی، با صندل‌های آبی، مانتویی آبی، روسری آبی... کلید را که چرخاندی، فکر کردم توده‌ی سنگینی از هوا، ابرها را جاگذاشته پشت در، و آسمان صاف می خواهد جمع شود توی خانه!
من روی کاناپه خوابیده بودم‌. تو آبیِ سیر شده بودی از باران... بوسیدی، بوسیدم، بوسیدیم... بعد نشستی کنارم روی همان کاناپه ی زرد و مثل کاری که قطره های باران با نور می کنند در روز، کمی از آبیِ سیر تو جا ماند روی زردی آن!

خندیدی، بلند شدی و به سمت دیگر خانه رفتی. من از دور تماشایت می کردم. لباس‌های آبی ‌ات را که درآوردی، یک رنگین کمان از کاناپه، خودش را قوس داده بود تا اتاق خوابمان... و این یعنی:
" پس چرا معطل نشستی پسر ... یالا بلند شو برو پیشش"

#حمید_جدیدی
#فرهنگ_حمید
#آبی