@asheghanehaye_fatima
در اندیشهی تو خواهم بود
بیشتر از سایهای مبهم نخواهم بود
در لحظهای خواهم زیست
که شادی و حسرت
چشمان تو را میسوزانند
ولی میخواهم
همیشه ناشناس بمانم در تو
ناشناخته
بهسادگی پیچیده در شادکامیات
پریشان در نور خویش
تو و من ، فقط زنده در آن
و چنین عاشقِ نامحسوس
در انتظار ناپیدایی
ولی شاید
دیگر به سایهای نازک از هم جدا شدهایم
و هریک در نور خویشایم
و نور من
همانیست که تواش متروک میبینی
#آنتونیو_گاموندا
#شاعر_اسپانیا
ترجمه :
#محسن_عمادی🌱
در اندیشهی تو خواهم بود
بیشتر از سایهای مبهم نخواهم بود
در لحظهای خواهم زیست
که شادی و حسرت
چشمان تو را میسوزانند
ولی میخواهم
همیشه ناشناس بمانم در تو
ناشناخته
بهسادگی پیچیده در شادکامیات
پریشان در نور خویش
تو و من ، فقط زنده در آن
و چنین عاشقِ نامحسوس
در انتظار ناپیدایی
ولی شاید
دیگر به سایهای نازک از هم جدا شدهایم
و هریک در نور خویشایم
و نور من
همانیست که تواش متروک میبینی
#آنتونیو_گاموندا
#شاعر_اسپانیا
ترجمه :
#محسن_عمادی🌱
@asheghanehaye_fatima
در اندیشهی تو خواهم بود
بیشتر از سایهای مبهم نخواهم بود
در لحظهای خواهم زیست
که شادی و حسرت
چشمان تو را میسوزانند
ولی میخواهم
همیشه ناشناس بمانم در تو
ناشناخته
بهسادگی پیچیده در شادکامیات
پریشان در نور خویش
تو و من ، فقط زنده در آن
و چنین عاشقِ نامحسوس
در انتظار ناپیدایی
ولی شاید
دیگر به سایهای نازک از هم جدا شدهایم
و هریک در نور خویشایم
و نور من
همانیست که تواش متروک میبینی
#آنتونیو_گاموندا
#شاعر_اسپانیا
ترجمه :
#محسن_عمادی
در اندیشهی تو خواهم بود
بیشتر از سایهای مبهم نخواهم بود
در لحظهای خواهم زیست
که شادی و حسرت
چشمان تو را میسوزانند
ولی میخواهم
همیشه ناشناس بمانم در تو
ناشناخته
بهسادگی پیچیده در شادکامیات
پریشان در نور خویش
تو و من ، فقط زنده در آن
و چنین عاشقِ نامحسوس
در انتظار ناپیدایی
ولی شاید
دیگر به سایهای نازک از هم جدا شدهایم
و هریک در نور خویشایم
و نور من
همانیست که تواش متروک میبینی
#آنتونیو_گاموندا
#شاعر_اسپانیا
ترجمه :
#محسن_عمادی
:
پیشانی برشیشه هاچونان بیداران اندوه
تو رامی جویم فراتر ازانتظار
فراترازخودخویشتنم
وآنچنان دوستت دارم که نمی دانم
کدام یک ازماغایب است.
#پابلو_نرودا
#شاعر_اسپانیا
ترجمه:
#جواد_فرید
پیشانی برشیشه هاچونان بیداران اندوه
تو رامی جویم فراتر ازانتظار
فراترازخودخویشتنم
وآنچنان دوستت دارم که نمی دانم
کدام یک ازماغایب است.
#پابلو_نرودا
#شاعر_اسپانیا
ترجمه:
#جواد_فرید
@asheghanehaye_fatima
"با آخرین نفسهایم"
خیلی دلم می خواهد
وقتی که از دنیا رفتم ،
هر ده سال یک بار،
از میان مرده ها بیرون بیایم ،
خودم را به یک کیوسک برسانم
و با وجود تنفری که از
رسانه های جمعی دارم ،
چند روزنامه بخرم..!
این آخرین آرزوی من است ؛
روزنامه ها را زیر بغل می زنم ،
بعد کورمال کورمال به قبرستان برمی گردم ،
و از فجایع این جهان با خبر می شوم
و سپس با خاطری آسوده
در بستر امن گور خود ،
دوباره به خواب می روم..!
#لوئیس_بونوئل
#شاعر_اسپانیا🇪🇸
ترجمه: #على_امينى_نجفى
"با آخرین نفسهایم"
خیلی دلم می خواهد
وقتی که از دنیا رفتم ،
هر ده سال یک بار،
از میان مرده ها بیرون بیایم ،
خودم را به یک کیوسک برسانم
و با وجود تنفری که از
رسانه های جمعی دارم ،
چند روزنامه بخرم..!
این آخرین آرزوی من است ؛
روزنامه ها را زیر بغل می زنم ،
بعد کورمال کورمال به قبرستان برمی گردم ،
و از فجایع این جهان با خبر می شوم
و سپس با خاطری آسوده
در بستر امن گور خود ،
دوباره به خواب می روم..!
#لوئیس_بونوئل
#شاعر_اسپانیا🇪🇸
ترجمه: #على_امينى_نجفى
:
اى هذيان ِ دلپذيركه ستاره گان را به سرگيجه میكشى!
شعله یى
دود ِ لالايى ِ رؤياهارا اغوا میكند،
دلم بيدارمینشيندگرچه خود درخواب ام
#کلارا_خانس
#شاعر_اسپانیا
ترجمه:
#احمد_شاملو
اى هذيان ِ دلپذيركه ستاره گان را به سرگيجه میكشى!
شعله یى
دود ِ لالايى ِ رؤياهارا اغوا میكند،
دلم بيدارمینشيندگرچه خود درخواب ام
#کلارا_خانس
#شاعر_اسپانیا
ترجمه:
#احمد_شاملو
@asheghanehaye_fatima
اى هذيان دلپذيركه ستاره گان رابه سرگيجه میكشى
شعله یى
دود لالايى رؤياهارا اغوامیكند
دلم بيدار مینشيندگرچه خوددر خوابم
#کلارا_خانس
#شاعر_اسپانیا🇪🇸
ترجمه: #احمد_شاملو
اى هذيان دلپذيركه ستاره گان رابه سرگيجه میكشى
شعله یى
دود لالايى رؤياهارا اغوامیكند
دلم بيدار مینشيندگرچه خوددر خوابم
#کلارا_خانس
#شاعر_اسپانیا🇪🇸
ترجمه: #احمد_شاملو
@asheghanehaye_fatima
کبوتر اشتباه کرده است
چه اشتباهی....
سوی شمال رفت، به جنوب رسید
فکر کرد گندم، آب است
چه اشتباهی....
فکر کرد دریا، آسمان است
و شب، بامداد
چه اشتباهی...
ستاره ها، قطره های شبنم،
و گرما، برف
چه اشتباهی....
که دامن ات، پیراهنش بود،
و دل ات، لانه اش
چه اشتباهی.....
(او بر ساحل خوابید،
تو بر بالای شاخه ای....)
#رافائل_آلبرتی
#شاعر_اسپانیا
ترجمه:
#مودب_میر_علایی 🌱
کبوتر اشتباه کرده است
چه اشتباهی....
سوی شمال رفت، به جنوب رسید
فکر کرد گندم، آب است
چه اشتباهی....
فکر کرد دریا، آسمان است
و شب، بامداد
چه اشتباهی...
ستاره ها، قطره های شبنم،
و گرما، برف
چه اشتباهی....
که دامن ات، پیراهنش بود،
و دل ات، لانه اش
چه اشتباهی.....
(او بر ساحل خوابید،
تو بر بالای شاخه ای....)
#رافائل_آلبرتی
#شاعر_اسپانیا
ترجمه:
#مودب_میر_علایی 🌱
@asheghanehaye_fatima
زندگی رویا نیست. هشدار! هشدار! هشدار!
ما به خوردن خاک نموک
پای پلهها میغلتیم،
یا فرا میرویم از رشتهی برف
با همسراییی کوکبان پژمرده.
اما نه فراموشی است و نه رویا:
گوشت زنده. بوسهها دهانها را پیوند میدهد
در انبوهی از عروق جدید؛
و آن که از درد خویش آزردهست
درد بیآرامی خواهد داشت،
و آنکه از مرگ هراسان است
مرگ را بهشانه خواهد برد.
#فدریکو_گارسیا_لورکا
#شاعر_اسپانیا
ترجمه:
#بیژن_الهی
زندگی رویا نیست. هشدار! هشدار! هشدار!
ما به خوردن خاک نموک
پای پلهها میغلتیم،
یا فرا میرویم از رشتهی برف
با همسراییی کوکبان پژمرده.
اما نه فراموشی است و نه رویا:
گوشت زنده. بوسهها دهانها را پیوند میدهد
در انبوهی از عروق جدید؛
و آن که از درد خویش آزردهست
درد بیآرامی خواهد داشت،
و آنکه از مرگ هراسان است
مرگ را بهشانه خواهد برد.
#فدریکو_گارسیا_لورکا
#شاعر_اسپانیا
ترجمه:
#بیژن_الهی
ابدیت به خوبی میتوانست
فقط رودخانهای باشد
اسب از یاد رفتهای باشد
و کوکوی فاختهی گمشدهای
برای مردی که یارانش را ترک میگوید
باد میآید،
چیزهای دیگری میگویدش،
گوشها و چشمهایش را
به چیزهای دیگر میگشاید.
امروز یارانم را ترک گفتم،
و تنها، در این تنگه،
دیدن رود را آغاز کردم
و اسبی را دیدم تنها
به تنهایی
گوش به کوکوی
فاختهی گمشدهای دادم.
و آنگاه باد
همچو کسی که در گذر است
به نزدم آمد و گفت :
ابدیت به خوبی میتوانست
فقط رودخانهای باشد،
اسب از یاد رفتهای باشد
و کوکوی
فاختهی گمشدهای
#رافائل_آلبرتی
#شاعر_اسپانیا
ترجمه:
#محمود_نیکبخت
@asheghanehaye_fatima
فقط رودخانهای باشد
اسب از یاد رفتهای باشد
و کوکوی فاختهی گمشدهای
برای مردی که یارانش را ترک میگوید
باد میآید،
چیزهای دیگری میگویدش،
گوشها و چشمهایش را
به چیزهای دیگر میگشاید.
امروز یارانم را ترک گفتم،
و تنها، در این تنگه،
دیدن رود را آغاز کردم
و اسبی را دیدم تنها
به تنهایی
گوش به کوکوی
فاختهی گمشدهای دادم.
و آنگاه باد
همچو کسی که در گذر است
به نزدم آمد و گفت :
ابدیت به خوبی میتوانست
فقط رودخانهای باشد،
اسب از یاد رفتهای باشد
و کوکوی
فاختهی گمشدهای
#رافائل_آلبرتی
#شاعر_اسپانیا
ترجمه:
#محمود_نیکبخت
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
...جز آزادی زندانی کسی بودن
آزادی دیگری نمیشناسم
کسی که نمیتوانم نامش را بیرعشه بشنوم
کسی که به خاطرش این وجود حقیر را از یاد میبرم
کسی که روز و شبام چناناست که او میخواهد
و تن و جانم در تن و جاناش شناور است
چونان تختهپارههای گمشده
که به دریا فرو میروند و بالا میآیند
در عین رهایی ، با آزادی عشق
با آزادی یگانهای که سرفرازم میکند
با آزادی یگانهای که برایش میمیرم
دلیلِ وجود منی تو
اگر نشناسمات ، زندگی نکردهام
و اگر بمیرم بیشناختنات
نمیمیرم
چراکه نزیستهام.
#لوییس_سرنودا
#شاعر_اسپانیا
ترجمه :
#محسن_عمادى
...جز آزادی زندانی کسی بودن
آزادی دیگری نمیشناسم
کسی که نمیتوانم نامش را بیرعشه بشنوم
کسی که به خاطرش این وجود حقیر را از یاد میبرم
کسی که روز و شبام چناناست که او میخواهد
و تن و جانم در تن و جاناش شناور است
چونان تختهپارههای گمشده
که به دریا فرو میروند و بالا میآیند
در عین رهایی ، با آزادی عشق
با آزادی یگانهای که سرفرازم میکند
با آزادی یگانهای که برایش میمیرم
دلیلِ وجود منی تو
اگر نشناسمات ، زندگی نکردهام
و اگر بمیرم بیشناختنات
نمیمیرم
چراکه نزیستهام.
#لوییس_سرنودا
#شاعر_اسپانیا
ترجمه :
#محسن_عمادى