عاشقانه های فاطیما
812 subscribers
21.2K photos
6.49K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
پنداری امشب
از قدیسانم من
ماه را به دستم دادند
و من دگربار به آسمانش نهادم
که عشق خودخواهی بر نمی‌تابد
و خدا پاداشم داد
یک گل سرخ به رسم عشق
و یک گل سفید به رسم صلح و آشتی
با طیفی از نور مهربانی
که این پاداش برایم تا ابد بس است.

#فدریکو_گارسیا_لورکا

@asheghanehaye_fatima
Las Morillas de Jaén
Mariola Membrives
🤍آهنگساز: #فدریکو_گارسیا_لورکا ، اسپانیا
❄️ گیتار: مارک ریبوت ❄️ خواننده و بازخوانی: ماریولا ممبریوس
#شما_فرستادید

@asheghanehaye_fatima
امروز در دلم
لرزشِ گُنگِ ستاره‌ها را
احساس می‌کنم،
و رُزها همه سپیدند
سپید چون دردم
غوطه خاطرات، در چشمه خیال...

#فدریکو_گارسیا_لورکا


@asheghanehaye_fatima
■هم‌چنان

هر ترانه
تالابی است
از عشق.

هر ستاره
تالابی است
از زمان.
زمان
بسته در یک گره.

هر آه
تالابی است
از یک فریاد.

#فدریکو_گارسیا_لورکا
برگردان: #احمد_پوری

@asheghanehaye_fatima
‏اما من تو را می‌سرایم
برای بعدها می‌سرایم. چهره تو را و لطف تو را
کمال  پخته‌گیِ معرفتت را،نجابتت را خواهم سرود با کلماتی که می گریند
و نسیمی اندوهگین را که به زیتون‌زاران می‌گذرد به خاطر می‌آورم‎.

❄️ #فدریکو_گارسیا_لورکا
#شما_فرستادید


@asheghanehaye_fatima
این قلب دردناکم را
می‌آرایم‌اش
به ناچار
به لبخندهای سرخ

#فدریکو_گارسیا_لورکا


@asheghanehaye_fatima
مگذار شکوه چشمان تندیس وارت
یا عطر گل سرخی شبانه
که با نفست بر گونه ام می نشیند را
از دست بدهم...
می ترسم از تنها بودن در این ساحل
چونان درختی بی بار
سوخته در حسرتِ گل برگِ جوانی
که گرمایش بخشد.

اگر گنج ناپدید منی،
اگر زخم دریده یا صلیب گور منی،
مگذار شاخه ای که از رود تو بر گرفته ام
و برگ های پاییزی اندوه بر آن نشانده ام را
از دست بدهم...


#فدریکو_گارسیا_لورکا
#عزیز_روزهام


@asheghanehaye_fatima
.
هیچ‌کس بازت نمی‌شناسد، نه.
اما من تو را می‌سرایم
برای بعدها می‌سرایم
چهره‌ی تو را و لطف تو را
کمالِ پختگیِ معرفتت را
اشتهای تو را به مرگ
و طعمِ دهان مرگ را
و اندوهی را
که در ژرفای شادخوییِ تو بود.

#فدریکو_گارسیا_لورکا
برگردان: احمدشاملو


@asheghanehaye_fatima
خواب هایم بوی تن تو را می دهد
نکند آن دورترها
نیمه شب در آغوشم می گیری؟

#فدریکو_گارسیا_لورکا



@asheghanehaye_fatima
هر ترانه
آرامشِ عشق است.
هر ستاره
آرامشِ زمان
معبری از زمان
و هر آه
آرامشِ یک فریاد.

#فدریکو_گارسیا_لورکا [ Federico García Lorca / اسپانیا، ۱۹۳۶-۱۸۹۸ ]


@asheghanehaye_fatima
آوازی
که هیچ‌گاه نخواهم خواند،
بر لب‌ام به خواب رفته.
آوازی
که هیچ‌گاه نخواهم خواند.
میان پیچک‌ها بود
کرمکی شب‌تاب
و نیش می‌زد ماه
با شعاعی بر آب.
و دیدم، آن‎‌گاه، به خواب
آوازی
که هیچ‌گاه نخواهم خواند.
آوازی سرشار از لب
و کران‌های دوردست.
آواز ساعات دراز
که در سایه، داده‌ام از دست.
آواز ستاره‌ی زنده
بر روز جاودان.

#فدریکو_گارسیا_لورکا


@asheghanehaye_fatima
روزهایم چه سخت می‌گذرند
هیچ آتشی دیگر گرمم نمی‌کند
خورشید دیگر
به رویم لبخند نمی‌زند
همه چیز پوچ و بیهوده است
همه چیز سرد و بی‌روح است
ستارگان مهربان هم دیگر
با ناامیدی به من نگاه می‌کنند
دقیقاً از روزی که فهمیدم
عشق نیز
از میان رفتنی‌ست.


#فدریکو_گارسیا_لورکا


@asheghanehaye_fatima