ArtTalks
💢 نقد اپیزود یک و دو از فصل سوم پوست شیر، فرداظهر در آرتتاکس منتشر خواهد شد. هماکنون پستی روی صفحهی اینستاگرام ما برای بحث و تبادل نظر دربارهی این قسمت (اسپویل آزاد) منتشر شده که میتوانید آنجا یا زیر همین پست تلگرام، با دیگران دربارهی پایان اپیزود…
📺 تحلیل سریال پوست شیر | فصل سوم، اپیزود یک و دو
#️⃣ #نقد_پوست_شیر
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
برویم سراغ لحظهی 51:40 به بعد: بهتدریج قرار است از فضای فشردهی توی ماشین فاصله بگریم. اولین نما؟ از جایی کنار لیلا، ساحل را تنها میبینیم که جهت نگاهش رو به بیرون از ماشین است. از همان نماهای قراردادیِ توی ماشینِ غفوری در این سریال، که کاراکتر را یکطرف کادر میبرد و جهت نگاهش (یا پشتش) را در سمت دیگر قاب باز و خالی میگذارد. بالأخره از ماشین بیرون میرویم. حالا از بیرون، ساحل دیده میشود، با نگاهی به آسمان و انگشتهایی نزدیک به شیشهی ماشین. تنفسِ توی ماشین شکسته شده. حالا دوربین توی خیابان است. در نمای بازترِ بعد، کل ماشین را زیر باران میبینیم. حالا، نقطهی کانونیِ توجه، بهکل به خیابان آمده، تا موتورسوار به ماشین نزدیک شود. کیفیت بصری اسلوموشونها، کمنمونه است؛ با قطرههای بارانی که جلوی تصویر ثبت شده. این صحنه، نمونهای از کارگردانی فکرشده و کار فنی- هنریِ ماندگار پشت دوربین این سالهاست، با چند تِرَک محدود موسیقی متن که انگار قرار نیست عمرشان روی صحنههای مختلف این سریال تمام شود.
📜 متن کامل نقد اپیزود اول و دوم از فصل سوم «پوست شیر» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/e70429
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_پوست_شیر
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
برویم سراغ لحظهی 51:40 به بعد: بهتدریج قرار است از فضای فشردهی توی ماشین فاصله بگریم. اولین نما؟ از جایی کنار لیلا، ساحل را تنها میبینیم که جهت نگاهش رو به بیرون از ماشین است. از همان نماهای قراردادیِ توی ماشینِ غفوری در این سریال، که کاراکتر را یکطرف کادر میبرد و جهت نگاهش (یا پشتش) را در سمت دیگر قاب باز و خالی میگذارد. بالأخره از ماشین بیرون میرویم. حالا از بیرون، ساحل دیده میشود، با نگاهی به آسمان و انگشتهایی نزدیک به شیشهی ماشین. تنفسِ توی ماشین شکسته شده. حالا دوربین توی خیابان است. در نمای بازترِ بعد، کل ماشین را زیر باران میبینیم. حالا، نقطهی کانونیِ توجه، بهکل به خیابان آمده، تا موتورسوار به ماشین نزدیک شود. کیفیت بصری اسلوموشونها، کمنمونه است؛ با قطرههای بارانی که جلوی تصویر ثبت شده. این صحنه، نمونهای از کارگردانی فکرشده و کار فنی- هنریِ ماندگار پشت دوربین این سالهاست، با چند تِرَک محدود موسیقی متن که انگار قرار نیست عمرشان روی صحنههای مختلف این سریال تمام شود.
📜 متن کامل نقد اپیزود اول و دوم از فصل سوم «پوست شیر» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/e70429
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال پوست شیر | اپیزود ۱ و ۲ از فصل سوم
مقدمه: تِرِند شدن «پوست شیر» اتفاقی بسیار مهم است. یک سریال، از سر کیفیت و نه حواشی عوامل تولید، تا این حد در فضای عمومی موج ایجاد کرده. ترندهای این روزها، بیشتر حول مسائل اجتماعی بودند. آنها را که کنار بگذاریم، موسیقی و سینما و تئاتر، جز اخبار مهاجرت و…
👍45
📺 تحلیل سریال آکتور | اپیزودهای ۵ تا ۷
#️⃣ #نقد_آکتور
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
اغلب بازیگران سریال، لحن بازی ندارند. فقط جلوی دوربین دیالوگ میگویند. میدانم این نظرها ممکن است طرفداران بازیگران خوب سریال را ناراحت کند. به وقتش دربارهی کارهای خوبشان نوشتهایم. فصل بیبرگوباریست حالا. نوید محمدزاده، به هیچ لحن اجرایی مشخصی برای این نقش نرسیده. اصلن دیالوگ گفتنهاش لحن ندارد. فقط دیالوگگوییست و بس. وقتی سهنفری دارند نقشهی خانهی سالمندان را میکِشند، به بازیاش توجه کنید. یکجور بیحوصلهگی با اجرای کنترلشده، اشتباه گرفته شده. موقعِ بازی نقش پیرمرد هم نمیتواند حداقلها را برای تغییر صدایش رعایت کند. اوضاع برای مهرانفر و مهدوی هم بهتر از این حرفها نیست. شاید دستکم گرفتن نقش به این خاطر که خب عمریست بازیگر بودهایم، باعث شده نقشِ بازیگری جدی گرفته نشود.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۵ تا ۷ «آکتور» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/p99978
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_آکتور
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
اغلب بازیگران سریال، لحن بازی ندارند. فقط جلوی دوربین دیالوگ میگویند. میدانم این نظرها ممکن است طرفداران بازیگران خوب سریال را ناراحت کند. به وقتش دربارهی کارهای خوبشان نوشتهایم. فصل بیبرگوباریست حالا. نوید محمدزاده، به هیچ لحن اجرایی مشخصی برای این نقش نرسیده. اصلن دیالوگ گفتنهاش لحن ندارد. فقط دیالوگگوییست و بس. وقتی سهنفری دارند نقشهی خانهی سالمندان را میکِشند، به بازیاش توجه کنید. یکجور بیحوصلهگی با اجرای کنترلشده، اشتباه گرفته شده. موقعِ بازی نقش پیرمرد هم نمیتواند حداقلها را برای تغییر صدایش رعایت کند. اوضاع برای مهرانفر و مهدوی هم بهتر از این حرفها نیست. شاید دستکم گرفتن نقش به این خاطر که خب عمریست بازیگر بودهایم، باعث شده نقشِ بازیگری جدی گرفته نشود.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۵ تا ۷ «آکتور» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/p99978
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال آکتور | اپیزودهای ۵ تا ۷
/فیلمنامه: بد/ یک. همهی نگرانیام موقع نوشتن دربارهی «آکتور» این است که با اشاره به ریتمِ کندِ قصه، دو برداشت اشتباه از نقدها شود: اول اینکه سریالها را بهراحتی میشود به دو دسته با ریتم کند و تند تقسیم کرد که گمان درست کند این تقسیمبندی همیشه مفید…
👍12👎1
📺 تحلیل سریال آخرین بازمانده از ما | اپیزودهای ۲ تا ۶
#️⃣ #نقد_آخرین_بازمانده_از_ما
#نقد_سریال_خارجی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
بلا رمزیِ اپیزود پنجم را مرور کنیم: از دقیقهی چهلونه تا پنجاهوچهار. آن بخش دیگر اِلی را. سم و اِلی در حال مطالعهی کمیکاند. هنری وارد اتاق میشود. اِلی به سم اشاره میکند. سم باید بخوابد. هنری بیرون میرود و به ادامهی تعاملش با اِلی میپردازد. اِلی به سوال او پاسخ میدهد که «همیشهی خدا ترسیده است» و سم هم گازگرفتدهشدنش را با اِلی در میان میگذارد. بلا رمزیست که با خیرخواهیِ کودکانه و دوستداشتنیای به سم میگوید: «خون من پادزدهره» و دستش را با چاقو میبرد. با تمام وجودش میخواهد کمکی کند و کسی را نجات دهد. سادهتر از آن بگویم: میخواهد یک دوست را از دست ندهد و با هم کمیک بخوانند. روان بودن اجرای بلا رمزی در این فصل دیدنیست.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۲ تا ۶ «آخرین بازمانده از ما» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/m24495
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_آخرین_بازمانده_از_ما
#نقد_سریال_خارجی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
بلا رمزیِ اپیزود پنجم را مرور کنیم: از دقیقهی چهلونه تا پنجاهوچهار. آن بخش دیگر اِلی را. سم و اِلی در حال مطالعهی کمیکاند. هنری وارد اتاق میشود. اِلی به سم اشاره میکند. سم باید بخوابد. هنری بیرون میرود و به ادامهی تعاملش با اِلی میپردازد. اِلی به سوال او پاسخ میدهد که «همیشهی خدا ترسیده است» و سم هم گازگرفتدهشدنش را با اِلی در میان میگذارد. بلا رمزیست که با خیرخواهیِ کودکانه و دوستداشتنیای به سم میگوید: «خون من پادزدهره» و دستش را با چاقو میبرد. با تمام وجودش میخواهد کمکی کند و کسی را نجات دهد. سادهتر از آن بگویم: میخواهد یک دوست را از دست ندهد و با هم کمیک بخوانند. روان بودن اجرای بلا رمزی در این فصل دیدنیست.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۲ تا ۶ «آخرین بازمانده از ما» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/m24495
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال آخرین بازماندهی ما | اپیزودهای ۲ تا ۶
از آنجا که نگارشِ یادداشتِ اپیزودهای دو تا شش بهوسیلهی نویسندهی متفاوتی صورت میپذیرد، بهتر است چند پیشفرض را که باید در نخستین یادداشتِ سریال بهآنها اشاره میکردیم حالا پیشروی خود قرار دهیم: یک. نه لزومی بر جداسازی مطلق منبع اقتباس، ویدیوگیمِ «آخرین…
👍5
📺 تحلیل سریال سرگیجه | اپیزود ۷ و ۸
#️⃣ #نقد_سرگیجه
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
اگر نبود دو سکانس بازگشت پیمان به خانه و مواجههاش با پریسا در اپیزود هفتم و یورش پریسا به پیمان در شهر بازیِ آخر اپیزود هشتم، این بخش را با امتیاز «بد» بدرقه میکردیم؛ بس که تمام فصلهای معرفی و ادامهی شخصیت جلال فاجعه برگزار شده و تمام فصلهای شخصیت جهان را میتوان از کل سریال دور ریخت. کارگردانی ذوقورزی ویژهای در پلانبندیها جز در همان دو سکانس یادشده ندارد و ایدهی از کنار هم گذشتن آدمهاش جای موتیفشدن دیگر روی اعصاب میرود بس که شخصیتها را خنگ جلوه میدهد؛ و تدوین با فلاشبکهای یادآور چیزی که چندباره دیدهایم و نه فلش ذهنیست و نه کارکرد دراماتیک دارد، مخاطب را بهطور کامل دست کم میگیرد. اما آن دو سکانس. در اولی، همان بازی قراردادن شخصیتها در سه سطح از صحنه و ساختن مثلثهایی براساس دانستهگیشان از ماجرا (که در نقد قبلی مفصلتر توضیح داده بودم) باز هم خوب کار میکند و در دومی هم کنترل فیلمساز بر اجزای صحنهی شلوغش خوب است و هم ایدهی گذاشتن تمرکز صحنهی خیانت بر نسل بعدی و پسربچهی قربانی با هدفونی که ملودی روی گوش پسربچه میگذارد (یادآور فیلم «تغییر چهره») کار میکند و صحنه را نجات میدهد.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۷ و ۸ «سرگیجه» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/m41084
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_سرگیجه
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
اگر نبود دو سکانس بازگشت پیمان به خانه و مواجههاش با پریسا در اپیزود هفتم و یورش پریسا به پیمان در شهر بازیِ آخر اپیزود هشتم، این بخش را با امتیاز «بد» بدرقه میکردیم؛ بس که تمام فصلهای معرفی و ادامهی شخصیت جلال فاجعه برگزار شده و تمام فصلهای شخصیت جهان را میتوان از کل سریال دور ریخت. کارگردانی ذوقورزی ویژهای در پلانبندیها جز در همان دو سکانس یادشده ندارد و ایدهی از کنار هم گذشتن آدمهاش جای موتیفشدن دیگر روی اعصاب میرود بس که شخصیتها را خنگ جلوه میدهد؛ و تدوین با فلاشبکهای یادآور چیزی که چندباره دیدهایم و نه فلش ذهنیست و نه کارکرد دراماتیک دارد، مخاطب را بهطور کامل دست کم میگیرد. اما آن دو سکانس. در اولی، همان بازی قراردادن شخصیتها در سه سطح از صحنه و ساختن مثلثهایی براساس دانستهگیشان از ماجرا (که در نقد قبلی مفصلتر توضیح داده بودم) باز هم خوب کار میکند و در دومی هم کنترل فیلمساز بر اجزای صحنهی شلوغش خوب است و هم ایدهی گذاشتن تمرکز صحنهی خیانت بر نسل بعدی و پسربچهی قربانی با هدفونی که ملودی روی گوش پسربچه میگذارد (یادآور فیلم «تغییر چهره») کار میکند و صحنه را نجات میدهد.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۷ و ۸ «سرگیجه» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/m41084
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال سرگیجه | اپیزود ۷ و ۸
/فیلمنامه: بد/ درست از جایی که «سرگیجه» میتوانست بکند و از «قابل قبول»هایی که در تمام نقدهای ما گرفته بود، برسد به یک سریال «خوب»، موتور آن درست برعکس حرکت کرد. فاششدن راز زنده بودن کامران، میتوانست دست سریال را پر کند. کامران را به قصه برگردانَد و حتا…
👍5
📺 تحلیل سریال مترجم | اپیزود ۶ تا ۸
#️⃣ #نقد_مترجم
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
در دیالوگها سعی شده جزئیات هر چیز رعایت شود؛ اما چند سؤال شکل میگیرد: در صحنهای از مخفیگاه که ناهید و حامد به اتاق میروند، متوجه همدستی این دو با هم میشویم، حامد دستان ناهید را باز میکند و با هم به قصد اعتراف گرفتن از داوود از اتاق خارج میشوند بدون آنکه غزاله یا داوود علت این دوستی یکدفعهای را بپرسند که چگونه حامدی که ناهید را متهم به قتل میکند، حال با یکدیگر به اتاق میروند و ناهید با دستان باز از اتاق خارج میشود؟
حامد و ناهید که با هم نقشه کشیدهاند، چرا برای اعتراف گرفتن از داوود، حامد باید پتهی ناهید را جلوی غزاله روی آب بریزد و او را نسبت به ناهید مشکوک کند؟
سؤال دیگر اینکه در صحنهی خانهی مادر مرتضا، سارا به قصد بردن مادر وارد خانه میشود. چطور مادری که خواهان رفتن پیش مرتضی بود، از این تصمیم منصرف میشود؟ سارا موبایلی را روی صندلی خانه میگذارد، او از کجا میدانسته که مادر با او نمیرود؟ اگر مادر با او میرفت، قرار بود او را کجا ببرد و چگونه مرتضا را به او نشان دهد؟
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ششم تا هشتم «مترجم» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/x53003
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_مترجم
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
در دیالوگها سعی شده جزئیات هر چیز رعایت شود؛ اما چند سؤال شکل میگیرد: در صحنهای از مخفیگاه که ناهید و حامد به اتاق میروند، متوجه همدستی این دو با هم میشویم، حامد دستان ناهید را باز میکند و با هم به قصد اعتراف گرفتن از داوود از اتاق خارج میشوند بدون آنکه غزاله یا داوود علت این دوستی یکدفعهای را بپرسند که چگونه حامدی که ناهید را متهم به قتل میکند، حال با یکدیگر به اتاق میروند و ناهید با دستان باز از اتاق خارج میشود؟
حامد و ناهید که با هم نقشه کشیدهاند، چرا برای اعتراف گرفتن از داوود، حامد باید پتهی ناهید را جلوی غزاله روی آب بریزد و او را نسبت به ناهید مشکوک کند؟
سؤال دیگر اینکه در صحنهی خانهی مادر مرتضا، سارا به قصد بردن مادر وارد خانه میشود. چطور مادری که خواهان رفتن پیش مرتضی بود، از این تصمیم منصرف میشود؟ سارا موبایلی را روی صندلی خانه میگذارد، او از کجا میدانسته که مادر با او نمیرود؟ اگر مادر با او میرفت، قرار بود او را کجا ببرد و چگونه مرتضا را به او نشان دهد؟
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ششم تا هشتم «مترجم» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/x53003
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال مترجم | اپیزودهای ۶ تا ۸
در اپیزودهای ششم، هفتم و هشتم هنوز درگیر پیداکردن قاتل مرتضا هستیم و درگیر یک نقشهی تازهای میشویم که زنده بودن مرتضا و ساختن یک مرتضای تقلبی است. در گیرودار این دو ماجرا با سیل عظیمی از دیالوگهای اطلاعاتدهندهای طرفیم که فقط از زبان کاراکترها بدون هیچ…
👍3
📺 تحلیل سریال رهایم کن | اپیزود چهارم
#️⃣ #نقد_رهایم_کن
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
چه دکوپاژ یکدستی دارد صحنههای داخل معدن. به فصل کلیدی این اپیزود برگردیم: چند معدنچی دوباره برمیگردند که کار نیمهتمامِ مخفیانهِ شبانهشان را ادمه دهند. شهرام قائدی سمت آنها میآید و از آنها طلب باج میکند. حقالسکوتی که «فعلن» او را ساکت کند. ستارهی فصل قائدیست و اجرای دور از کلیشهاش. فاصلهی هردو سمت این معامله-باجخواهی در قاب شاهحسینی بهیک اندازه است، با عمق میدانی تقریبن مشابه و بهیک اندازه. عنصر خطر وارد صحنه میشود. چه تمهیدی براش لحاظ میشود؟ یک حرکت نرم به سوی آلت قتالهی بالقوه. خطر رفع نمیشود تا قائدی برگبرندهاش را رو کند. حالا دوطرف به یکی تبدیل شده و صحنه بهخوبی چیده میشود.
📜 متن کامل نقد اپیزود چهارم «رهایم کن» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/g03682
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_رهایم_کن
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
چه دکوپاژ یکدستی دارد صحنههای داخل معدن. به فصل کلیدی این اپیزود برگردیم: چند معدنچی دوباره برمیگردند که کار نیمهتمامِ مخفیانهِ شبانهشان را ادمه دهند. شهرام قائدی سمت آنها میآید و از آنها طلب باج میکند. حقالسکوتی که «فعلن» او را ساکت کند. ستارهی فصل قائدیست و اجرای دور از کلیشهاش. فاصلهی هردو سمت این معامله-باجخواهی در قاب شاهحسینی بهیک اندازه است، با عمق میدانی تقریبن مشابه و بهیک اندازه. عنصر خطر وارد صحنه میشود. چه تمهیدی براش لحاظ میشود؟ یک حرکت نرم به سوی آلت قتالهی بالقوه. خطر رفع نمیشود تا قائدی برگبرندهاش را رو کند. حالا دوطرف به یکی تبدیل شده و صحنه بهخوبی چیده میشود.
📜 متن کامل نقد اپیزود چهارم «رهایم کن» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/g03682
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال رهایم کن | اپیزود ۴
هرچه برای اپیزود قبلی گفتیم، اینبار و در اپیزود اینهفته بهترش را شاهد بودیم. تجربهای بازهم بهمراتب بالاتر که دگرباره انتظار ما از روایت را بیشتر میکند و به مسیری پیش میراند سریال را که البته پیشبینیپذیر است و تا حدودی کهنه، اما خلاقیتهایی در این…
👍4👎3
📺 تحلیل فیلم «گربهی چکمه پوش: آخرین آرزو
#️⃣ #نقد_فیلم_خارجی #فیلم_روز_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
درخشانترین نکتهی این فیلم؛ شخصیت «گرگ» است. نویسندگان فیلم و واگنر مورا صداپیشهی این شخصیت، به جرأت یکی از ماندگارترین خبیثهای تاریخ انیمیشن را خلق کردهاند؛ گرگ تنومند با تُن صدایی گیرا و دلهرهآور و سلاحی رعبانگیز که بهشخصه خودم به یاد نمیآورم با دیدن خبیثی انیمیشنی این میزان از ترس و دلهره را تجربه کرده باشم. قضیه از جایی جذابتر میشود که در پیچش داستانی متوجه میشویم که این شخصیت همان «فرشتهی مرگ» است که در قالب این گرگ ظاهر شده. آنجاست که میفهمیم دلیل این ترس و دلهره هنگام ورود او به هر صحنه چیست! آنجا متوجه میشویم که صدای سوت او که تن و بدن مخاطب را میلرزاند دلیلش کجاست! میفهمیم که چرا کارگردان در سکانس مبارزهی افتتاحیهی فیلم و قبل از هشتمین مرگ گربه این شخصیت را به شکل ریزبینانهای در میان جمعیت قرار داده؛ در حالی که او با لبخندی مرموزانه منتظر «قبض روح»کردن قهرمان داستان است.
📜 متن کامل نقد فیلم «گربهی چکمهپوش: آخرین آرزو» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/r16994
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_فیلم_خارجی #فیلم_روز_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
درخشانترین نکتهی این فیلم؛ شخصیت «گرگ» است. نویسندگان فیلم و واگنر مورا صداپیشهی این شخصیت، به جرأت یکی از ماندگارترین خبیثهای تاریخ انیمیشن را خلق کردهاند؛ گرگ تنومند با تُن صدایی گیرا و دلهرهآور و سلاحی رعبانگیز که بهشخصه خودم به یاد نمیآورم با دیدن خبیثی انیمیشنی این میزان از ترس و دلهره را تجربه کرده باشم. قضیه از جایی جذابتر میشود که در پیچش داستانی متوجه میشویم که این شخصیت همان «فرشتهی مرگ» است که در قالب این گرگ ظاهر شده. آنجاست که میفهمیم دلیل این ترس و دلهره هنگام ورود او به هر صحنه چیست! آنجا متوجه میشویم که صدای سوت او که تن و بدن مخاطب را میلرزاند دلیلش کجاست! میفهمیم که چرا کارگردان در سکانس مبارزهی افتتاحیهی فیلم و قبل از هشتمین مرگ گربه این شخصیت را به شکل ریزبینانهای در میان جمعیت قرار داده؛ در حالی که او با لبخندی مرموزانه منتظر «قبض روح»کردن قهرمان داستان است.
📜 متن کامل نقد فیلم «گربهی چکمهپوش: آخرین آرزو» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/r16994
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
گربهی چکمهپوش: آخرین آرزو
بهقطع زمانی که خبر ساختهشدن ادامهی انیمیشن نهچندان موفق «گربهی چکمهپوش» محصول ۲۰۱۱ منتشر شد، هیچکس از ایده و داستان درخشان و مسحورکنندهی قسمت دوم خبر نداشت. واکنشهای مردم علیه کمپانی دریمورکز در شبکههای مجازی، که ترجیح میدادند قسمت پنجم «شرک»…
👍7
🎞️ تحلیل فیلم «برادران لیلا»
#️⃣ #نقد_فیلم_ایرانی #فیلم_روز_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
اتفاقهای تلخ وقتی مهم میشوند که شخصیتها برای ما مهم باشند؛ باید به آن نقلقول معروف هنری جیمز ارجاع داد: «پیرنگ یعنی شخصیت و شخصیت یعنی پیرنگ» و شما به لیلا و خانوادهاش نگاه کنید؛ کدامیک از آنها برای ما مهم میشوند؟ کدامیک از این بازیگران به خورد نقش میروند که ما باورشان کنیم؟ نوید محمدزاده که اصلن خودِ خودش است. با لحن عادی و روزمرهاش حرف میزند (در مورد بازیگری حرف میزنیم که در نشست خبری «مغزهای کوچک زنگزده» در مورد شباهت کاراکترهاش بهم گفت من حتا روی تعداد کلمهای که هر کاراکتر میگوید حسابوکتاب میکنم و این نقشها در جزئیات تکراری نیستند). ترانه علیدوستی که لیلا نمیشود؛ با خودش طرفیم و دغدغههای فمینیستیاش. کاش مشکل در همین سطح میماند؛ شخصیتهای دیگر هم ابترند: مگر میشود مردی (فرهاد اصلانی) ۵ بچه داشته باشد و با آن فضاحت و خواری سوسیس و تخممرغ کِش برود؟ یا آن نگاههای هیز و شهرناآشنای جلوی پاساژ چه؟ ما با کدامیک از اعضای این خانواده باید سمپات باشیم که تکتک بلاهای نازلشده بر سرشان برای ما مهم شود؟ این کاراکترها احمقند؟ بله. ولی مای مخاطب؟ نه. سرمان کلاه نمیرود.
📜 متن کامل نقد فیلم «برادران لیلا» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/s50354
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_فیلم_ایرانی #فیلم_روز_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
اتفاقهای تلخ وقتی مهم میشوند که شخصیتها برای ما مهم باشند؛ باید به آن نقلقول معروف هنری جیمز ارجاع داد: «پیرنگ یعنی شخصیت و شخصیت یعنی پیرنگ» و شما به لیلا و خانوادهاش نگاه کنید؛ کدامیک از آنها برای ما مهم میشوند؟ کدامیک از این بازیگران به خورد نقش میروند که ما باورشان کنیم؟ نوید محمدزاده که اصلن خودِ خودش است. با لحن عادی و روزمرهاش حرف میزند (در مورد بازیگری حرف میزنیم که در نشست خبری «مغزهای کوچک زنگزده» در مورد شباهت کاراکترهاش بهم گفت من حتا روی تعداد کلمهای که هر کاراکتر میگوید حسابوکتاب میکنم و این نقشها در جزئیات تکراری نیستند). ترانه علیدوستی که لیلا نمیشود؛ با خودش طرفیم و دغدغههای فمینیستیاش. کاش مشکل در همین سطح میماند؛ شخصیتهای دیگر هم ابترند: مگر میشود مردی (فرهاد اصلانی) ۵ بچه داشته باشد و با آن فضاحت و خواری سوسیس و تخممرغ کِش برود؟ یا آن نگاههای هیز و شهرناآشنای جلوی پاساژ چه؟ ما با کدامیک از اعضای این خانواده باید سمپات باشیم که تکتک بلاهای نازلشده بر سرشان برای ما مهم شود؟ این کاراکترها احمقند؟ بله. ولی مای مخاطب؟ نه. سرمان کلاه نمیرود.
📜 متن کامل نقد فیلم «برادران لیلا» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/s50354
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل فیلم برادران لیلا
خوب حرفزدن یا حرفِ خوب زدن؟ موضع شما در برابر «برادران لیلا» به این بستهگی دارد که خود را متعلق به کدام دسته میدانید؛ اگر از آنهایی باشید که آن سیلیِ انتهایی فیلم را به ایستادن در برابر تاریخ مردسالارانه و چهوچه تعبیر کردهاید خب احتمالن تماشای «برادران…
👍22👎12
📺 تحلیل سریال پوست شیر | فصل سوم، اپیزود سوم
#️⃣ #نقد_پوست_شیر
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
اطرافیان ساحل باید بابت ازدستدادنِ ساحل به مرز فروپاشی برسند. سختیِ کار کجاست؟ یکبار سریال این کار را با کاراکترهاش کرده و دوباره عزادارکردنشان به ایدههای چشمگیرتری نیاز دارد. سریال بعد از مرگ مجددِ ساحل، کار سختی در پیش داشته. چون هرکاری بخواهد برای نمایش ناراحتی کاراکترها انجام بدهد، پیش از آن انجام داده.
به دو دلیل عمده، اپیزود سوم، امتیازی پایینتر از اپیزودهای قبل دارد: اول اینکه برای این عزاداریِ دوباره ایدههای مؤثری ندارد و مجموعهی صحنههای ناراحتی کاراکترها، کمانرژیتر از عزاداریِ قبلیشان در فصل اول هستند و از زیر چتر سکانسهای قبلی بهسلامت بیرون نمیآیند. دوم اینکه یک اپیزودبندیِ هوشمندانه، تخممرغها را بین سبدهای مختلف تقسیم میکند. منظور؟ قصه بیشازحد به نمایش تبعات مرگ ساحل روی اطرافیان بسنده کرده و جز ماجرای «ع. ص» در آخر اپیزود، دچار سکتهی روایی شده و توقفی نسبی در پیشرویِ پلیسیاش ایجاد شده.
📜 متن کامل نقد اپیزود سوم از فصل سوم «پوست شیر» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/q87107
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_پوست_شیر
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
اطرافیان ساحل باید بابت ازدستدادنِ ساحل به مرز فروپاشی برسند. سختیِ کار کجاست؟ یکبار سریال این کار را با کاراکترهاش کرده و دوباره عزادارکردنشان به ایدههای چشمگیرتری نیاز دارد. سریال بعد از مرگ مجددِ ساحل، کار سختی در پیش داشته. چون هرکاری بخواهد برای نمایش ناراحتی کاراکترها انجام بدهد، پیش از آن انجام داده.
به دو دلیل عمده، اپیزود سوم، امتیازی پایینتر از اپیزودهای قبل دارد: اول اینکه برای این عزاداریِ دوباره ایدههای مؤثری ندارد و مجموعهی صحنههای ناراحتی کاراکترها، کمانرژیتر از عزاداریِ قبلیشان در فصل اول هستند و از زیر چتر سکانسهای قبلی بهسلامت بیرون نمیآیند. دوم اینکه یک اپیزودبندیِ هوشمندانه، تخممرغها را بین سبدهای مختلف تقسیم میکند. منظور؟ قصه بیشازحد به نمایش تبعات مرگ ساحل روی اطرافیان بسنده کرده و جز ماجرای «ع. ص» در آخر اپیزود، دچار سکتهی روایی شده و توقفی نسبی در پیشرویِ پلیسیاش ایجاد شده.
📜 متن کامل نقد اپیزود سوم از فصل سوم «پوست شیر» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/q87107
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال پوست شیر | اپیزود سوم از فصل سوم
/فیلمنامه: قابل قبول/ یک. اطرافیان ساحل باید بابت ازدستدادنِ ساحل به مرز فروپاشی برسند. سختیِ کار کجاست؟ یکبار سریال این کار را با کاراکترهاش کرده و دوباره عزادارکردنشان به ایدههای چشمگیرتری نیاز دارد. سریال بعد از مرگ مجددِ ساحل، کار سختی در پیش داشته.…
👍13
📺 تحلیل سریال رهایم کن | اپیزود پنجم
#️⃣ #نقد_رهایم_کن
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
اینکه در یکبهیک صحنهها و فصول بخواهی اجرایی چشمگیر داشته باشی، امیدیست تقریبن واهی و چنین چیزی هم از شهرام شاهحسینی انتظار نداشتیم. با اینحال از او انتظار داریم در بدیهیترین موقعیتها پابهپای متنش حرکت کند. گاهی همپاست (اپیزود سوم)، گاهی کمخلاقیت (اپیزود دوم) و گاهی زبردست (اپیزود چهارم). اینبار اما کار او میانمایه است. خیلی معمولیتر از پایلوت.
📜 متن کامل نقد اپیزود پنجم «رهایم کن» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/a11410
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_رهایم_کن
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
اینکه در یکبهیک صحنهها و فصول بخواهی اجرایی چشمگیر داشته باشی، امیدیست تقریبن واهی و چنین چیزی هم از شهرام شاهحسینی انتظار نداشتیم. با اینحال از او انتظار داریم در بدیهیترین موقعیتها پابهپای متنش حرکت کند. گاهی همپاست (اپیزود سوم)، گاهی کمخلاقیت (اپیزود دوم) و گاهی زبردست (اپیزود چهارم). اینبار اما کار او میانمایه است. خیلی معمولیتر از پایلوت.
📜 متن کامل نقد اپیزود پنجم «رهایم کن» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/a11410
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال رهایم کن | اپیزود پنجم
عدم پیشروی قابل اعتماد داستان، در مسیر روایتِ در ذات خود ساده و سرراست، مخاطب را به یک نتیجه میرساند: داستان در حال بسط دادهشدن نیست و خطوط داستانیِ ذاتن باسمهایِ پراکنده در روایت هم با پرداختی نو همراه نشدهاند. /فیلمنامه: قابلقبول/ یک. آنچه امید…
👍4
📺 تحلیل سریال جیران | اپیزودهای ۴۹ تا ۵۱
#️⃣ #نقد_جیران
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
سریالی که در ایستگاههای پایانیست هر اپیزودش باید چنین باشد و جز اپیزود ۵۰، دو اپیزود قبل و بعد هم که محل بحث این نوشته هستند، ویژگیهایی کموبیش مشابه دارند. مشکل میدانید کجاست؟ این که این سه اپیزود خوب (که شاید یکیش را بشود کامل هم خطاب کرد) باید سه اپیزود از یک سریال ۲۰قسمتی میبودند، نه یک سریال ۵۲قسمتی. انگار فیلمنامهنویس و سازنده از ابتدا در تقسیم اطلاعات راه را به غلط رفتهاند. با ریتمی که سریال در اپیزودهای نخست پیش گرفت و مثلن پنج شش قسمتی که تا رسیدن جیران به قصر تلف کرد، این سه اپیزود تازه باید حداقل ۲۰قسمت طول میکشیدند.
بله، جیران دارد خوب تمام میشود اما چه سود که حجم عمدهای از مخاطبانش را در ابتدا و نیمهراه از دست داده، و دیگر تماشاگر چندانی وجود ندارد که از این صحنههای بزرگ، دیالوگهای خوبنوشتهشده و پر از همآنی با امروز و بازیهای بهیادماندنی یکی از بهترین گروههای بازیگری سریالهای ایرانی استقبال کند.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۴۹ تا ۵۱ «جیران» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/d90814
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_جیران
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
سریالی که در ایستگاههای پایانیست هر اپیزودش باید چنین باشد و جز اپیزود ۵۰، دو اپیزود قبل و بعد هم که محل بحث این نوشته هستند، ویژگیهایی کموبیش مشابه دارند. مشکل میدانید کجاست؟ این که این سه اپیزود خوب (که شاید یکیش را بشود کامل هم خطاب کرد) باید سه اپیزود از یک سریال ۲۰قسمتی میبودند، نه یک سریال ۵۲قسمتی. انگار فیلمنامهنویس و سازنده از ابتدا در تقسیم اطلاعات راه را به غلط رفتهاند. با ریتمی که سریال در اپیزودهای نخست پیش گرفت و مثلن پنج شش قسمتی که تا رسیدن جیران به قصر تلف کرد، این سه اپیزود تازه باید حداقل ۲۰قسمت طول میکشیدند.
بله، جیران دارد خوب تمام میشود اما چه سود که حجم عمدهای از مخاطبانش را در ابتدا و نیمهراه از دست داده، و دیگر تماشاگر چندانی وجود ندارد که از این صحنههای بزرگ، دیالوگهای خوبنوشتهشده و پر از همآنی با امروز و بازیهای بهیادماندنی یکی از بهترین گروههای بازیگری سریالهای ایرانی استقبال کند.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۴۹ تا ۵۱ «جیران» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/d90814
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال جیران | اپیزودهای ۴۹ تا ۵۱
اپیزود ۵۰ همهی آن چیزیست که از «جیران» میخواستیم و ندیدیم. یک اپیزود به معنای درست و دقیق آن: حول یک ایدهی محوری شکل میگیرد، فصول مختلفش همه در خدمت آن ایدهی محوری هستند بدون آنکه تماشاگر در وهلهی اول متوجه شود و درنهایت اتفاق نهایی رخ میدهد و فرجام…
👍10
📺 تحلیل سریال پوست شیر | فصل سوم، اپیزود چهارم
#️⃣ #نقد_پوست_شیر
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
قصه پیش از این میتوانست در عرض، پیشرویهای بهتری داشته باشد. آن موقع مشغول گمانهزنی دربارهی سوژهی اصلی بودیم و حواسمان به نحیفماندنِ لاینهای دیگر قصه نبود. این خلوتی، حالا دارد کمی خودش را نشان میدهد. مثلن رضا پروانه، مدتهاست با یکخط قصهی تخت و تکوجهی جلو میرود. زندگی رضا و مژگان، طوری پیش نرفته که به داد اینجای قصه بخورد و وقتی نعیم و مشکات مشغول ایدهای فرعی برای رسیدن به تایماز هستند، نقطهی عطفی از رضا و مژگان یا حتا صدرا و لیلا بیاید و به تعبیر رابرت مککی، شکمِ آویزان قصه را جمع کند. «بیمه شامل عمل نمیشه» منظورم نیست؛ یک پیچ چشمگیر، در حکم نقطهی عطف خطوط موازیِ قصه. کلن از ابتدا که یکبار جلو بیاییم، میبینیم مژگان بیشازحد کمهوش بود و دیر بیماری رضا را فهمید و مدتی طول کشید رضا متقاعد شود به روند درمان تن بدهد و حالا هم هزینهی عمل. این لاین، جانی بیشتر از پنج اپیزو ندارد. اما حالا، مثل خود رضا، نیمهجان این بیست قسمت را جلو آمده. درگیریهای موضعی صدرا با رفقایش هم بهکار نمیآیند. «پوست شیر»، بیشازحد در طول روایت حرکت کرد و در فصل های بسیاری هم موفق بود، اما حالا و بعد از اپیزود قبلی، به دومین سکته در روایت افتاد.
📜 متن کامل نقد اپیزود چهارم از فصل سوم «پوست شیر» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/b94869
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_پوست_شیر
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
قصه پیش از این میتوانست در عرض، پیشرویهای بهتری داشته باشد. آن موقع مشغول گمانهزنی دربارهی سوژهی اصلی بودیم و حواسمان به نحیفماندنِ لاینهای دیگر قصه نبود. این خلوتی، حالا دارد کمی خودش را نشان میدهد. مثلن رضا پروانه، مدتهاست با یکخط قصهی تخت و تکوجهی جلو میرود. زندگی رضا و مژگان، طوری پیش نرفته که به داد اینجای قصه بخورد و وقتی نعیم و مشکات مشغول ایدهای فرعی برای رسیدن به تایماز هستند، نقطهی عطفی از رضا و مژگان یا حتا صدرا و لیلا بیاید و به تعبیر رابرت مککی، شکمِ آویزان قصه را جمع کند. «بیمه شامل عمل نمیشه» منظورم نیست؛ یک پیچ چشمگیر، در حکم نقطهی عطف خطوط موازیِ قصه. کلن از ابتدا که یکبار جلو بیاییم، میبینیم مژگان بیشازحد کمهوش بود و دیر بیماری رضا را فهمید و مدتی طول کشید رضا متقاعد شود به روند درمان تن بدهد و حالا هم هزینهی عمل. این لاین، جانی بیشتر از پنج اپیزو ندارد. اما حالا، مثل خود رضا، نیمهجان این بیست قسمت را جلو آمده. درگیریهای موضعی صدرا با رفقایش هم بهکار نمیآیند. «پوست شیر»، بیشازحد در طول روایت حرکت کرد و در فصل های بسیاری هم موفق بود، اما حالا و بعد از اپیزود قبلی، به دومین سکته در روایت افتاد.
📜 متن کامل نقد اپیزود چهارم از فصل سوم «پوست شیر» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/b94869
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل پوست شیر | اپیزود ۴ از فصل ۳
/فیلمنامه: قابل دیدن/ یک. ایدهی اصلی اپیزود چهارم این است: مشکات و نعیم با پیگیریِ «ع. ص» بهسراغ شیرین بروند، بعد از حرفهای شیرین به تایماز برسند و دستآخر، با یک ایدهی ژانری، برگردند سراغ نفر اول. صفر تا صد این ایده، بهسلامت روایت میشود، اما وقتی…
👍15👎2
🎞️ تحلیل فیلم «برادران لیلا»
#️⃣ #نقد_فیلم_ایرانی #فیلم_روز_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
اگر حالمایهی «برادران لیلا» را «تحقیر» در نظر بگیریم و آن را از ریزترین بافتارها تا جهان اثر تعمیم دهیم، از نیمهی روایت به بعد، از خانوادهای تحقیرشده نزد فامیل، که دعوت شدهاند تا «بزرگ فامیل» باشند، در عمدهی فصلها و سکانسها، از دکوپاژ روستایی تا میزانسنهاش، این «تحقیر» شکل عینی و نمادین توأمان گرفته است. مشکل نیمهی نخست این است که زاویهدید این تحقیر، از تماشاگر-فیلمساز به شخصیت است، و همین، شخصیتها را و فقرشان را و درماندهگیشان را، بدل به شعار و سیاهی بیمنطق و دیکتهشده از فیلمساز به مخاطب میکند، اما در نیمهی دوم، «تحقیر» از جهان فیلم و دایرهی روابط و مناسبات دربرگیر به شخصیتهای محوری اعمال میشود، و همین آنها را همدلیبرانگیز، و مخاطب را، نگرانشان میکند.
📜 متن کامل نقد فیلم «برادران لیلا» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/s82907
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_فیلم_ایرانی #فیلم_روز_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
اگر حالمایهی «برادران لیلا» را «تحقیر» در نظر بگیریم و آن را از ریزترین بافتارها تا جهان اثر تعمیم دهیم، از نیمهی روایت به بعد، از خانوادهای تحقیرشده نزد فامیل، که دعوت شدهاند تا «بزرگ فامیل» باشند، در عمدهی فصلها و سکانسها، از دکوپاژ روستایی تا میزانسنهاش، این «تحقیر» شکل عینی و نمادین توأمان گرفته است. مشکل نیمهی نخست این است که زاویهدید این تحقیر، از تماشاگر-فیلمساز به شخصیت است، و همین، شخصیتها را و فقرشان را و درماندهگیشان را، بدل به شعار و سیاهی بیمنطق و دیکتهشده از فیلمساز به مخاطب میکند، اما در نیمهی دوم، «تحقیر» از جهان فیلم و دایرهی روابط و مناسبات دربرگیر به شخصیتهای محوری اعمال میشود، و همین آنها را همدلیبرانگیز، و مخاطب را، نگرانشان میکند.
📜 متن کامل نقد فیلم «برادران لیلا» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/s82907
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
جنگل آسفالت | یادداشت خسرو نقیبی بر فیلم برادران لیلا
«برادران لیلا» نه چنین است و نه چنان. نه چنین که هوادارانش مدعیاند امتیازش را از عظیمنماییاش میگیرد و استعارهها و نمادهاش را در جای درست قرار داده؛ و نه چنان که مخالفانش میگویند مطلقن شعار است و درنیامده و سیاهنما. اتفاقن تمام مشکل فیلم در همین است…
👍10👎4
📺 تحلیل سریال سرگیجه | اپیزود ۹ و ۱۰
#️⃣ #نقد_سرگیجه
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
شوهری ظن خیانت همسرش را دارد و از توضیحات او هم قانع نشده. به خانه میآید و وسایل زن را میریزد توی چمدان و از خانه بیرونش میکند. نباید میان این رفتار پیمان و فریبا با رفتار حاتم نایبسرخی و نغمه در سریال همزمان «رهایم کن» تفاوتی وجود داشته باشد؟ این سریال در زمان حال میگذرد و آن یکی در دههی ۵۰. این سریال دو سمت ماجرا یکی بیزنسمن است و سمت دیگر وکیل و آن سریال پسر یک ملاک و یک زن خانهدار. هردو مرد ولی یکسان رفتار میکنند. اصلن رفتار مردی از این طبقه با یک زن وکیل که احتمالن خانه را با هم ساختهاند، رفتار «خانهی من» نیست. ممکن است مرد خانه را ترک کند و زن را تنها بگذارد یا ممکن است زن جایی فریاد بزند و حقوحقوق قانونیاش را یادآور شود اما هرچه کنند این رفتاری که در «سرگیجه» دیدیم اتفاق نخواهد افتاد. زن بغض کند و مرد بچه را ببرد خانهی پدر و خلاص؟ خودکشی زن قابل باور است در آن طبقه اما تمام رفتارهای دیگرش در جایگاه یک وکیل نه. اگر از ابتدا فریبا را زنی خانهدار و وابسته به درآمد شوهر دیده بودیم میتوانستیم باور کنیم در آن طبقهی اجتماعی هم چنین رفتاری ممکن است رخ دهد، ولی آنچه اینجا دیدیم نه.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۹ و ۱۰ «سرگیجه» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/k29021
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_سرگیجه
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
شوهری ظن خیانت همسرش را دارد و از توضیحات او هم قانع نشده. به خانه میآید و وسایل زن را میریزد توی چمدان و از خانه بیرونش میکند. نباید میان این رفتار پیمان و فریبا با رفتار حاتم نایبسرخی و نغمه در سریال همزمان «رهایم کن» تفاوتی وجود داشته باشد؟ این سریال در زمان حال میگذرد و آن یکی در دههی ۵۰. این سریال دو سمت ماجرا یکی بیزنسمن است و سمت دیگر وکیل و آن سریال پسر یک ملاک و یک زن خانهدار. هردو مرد ولی یکسان رفتار میکنند. اصلن رفتار مردی از این طبقه با یک زن وکیل که احتمالن خانه را با هم ساختهاند، رفتار «خانهی من» نیست. ممکن است مرد خانه را ترک کند و زن را تنها بگذارد یا ممکن است زن جایی فریاد بزند و حقوحقوق قانونیاش را یادآور شود اما هرچه کنند این رفتاری که در «سرگیجه» دیدیم اتفاق نخواهد افتاد. زن بغض کند و مرد بچه را ببرد خانهی پدر و خلاص؟ خودکشی زن قابل باور است در آن طبقه اما تمام رفتارهای دیگرش در جایگاه یک وکیل نه. اگر از ابتدا فریبا را زنی خانهدار و وابسته به درآمد شوهر دیده بودیم میتوانستیم باور کنیم در آن طبقهی اجتماعی هم چنین رفتاری ممکن است رخ دهد، ولی آنچه اینجا دیدیم نه.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۹ و ۱۰ «سرگیجه» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/k29021
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال سرگیجه | اپیزودهای ۹ و ۱۰
/فیلمنامه: بد/ یک. به انتهای دو اپیزود مورد بحث این تحلیل دقت کنید. هر دو در یک جا تمام میشوند. وعدهی ملاقات پیمان با کامران. این یعنی یک اپیزود تمام، سریال دور خودش چرخیده است. کامران انتهای اپیزود نهم به پیمان پیغام میدهد که بدون گفتن به دیگران قرار…
👍3
📺 تحلیل سریال رهایم کن | اپیزود ۶
#️⃣ #نقد_رهایم_کن
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
اطلاعیافتن مارال از ابعاد تازهای از بهقتل رسیدن برادرش، و همراهی این خط داستانی با روشدن دست هاتف برای مخاطب، لااقل دو ویژگی مثبت را به سیر روایی سریال اضافه میکند؛ یک: موجبات تحول مارال فراهم میآید؛ و دو: از مسیر هاتف، شخصیتها را به درگیری با یکدیگر میکشاند و نتیجهاش چیزی جز افزایش بار درام نیست. در همین حین، مارال میتواند دستخوش پرداختی اغراقآمیز همانند آنچه بر کاراکتر پدرام شریفی در «میخواهم زنده بمانم»، نادر سرمد گذشت، شود.
📜 متن کامل نقد اپیزود ششم «رهایم کن» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/p58243
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_رهایم_کن
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
اطلاعیافتن مارال از ابعاد تازهای از بهقتل رسیدن برادرش، و همراهی این خط داستانی با روشدن دست هاتف برای مخاطب، لااقل دو ویژگی مثبت را به سیر روایی سریال اضافه میکند؛ یک: موجبات تحول مارال فراهم میآید؛ و دو: از مسیر هاتف، شخصیتها را به درگیری با یکدیگر میکشاند و نتیجهاش چیزی جز افزایش بار درام نیست. در همین حین، مارال میتواند دستخوش پرداختی اغراقآمیز همانند آنچه بر کاراکتر پدرام شریفی در «میخواهم زنده بمانم»، نادر سرمد گذشت، شود.
📜 متن کامل نقد اپیزود ششم «رهایم کن» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/p58243
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل رهایم کن | اپیزود ۶
/فیلمنامه: قابل قبول/ نتیجهای که در ذهن خود از برآیند این اپیزود میگیرید، بسته به انتظار شما از کیفیت پیشروی داستان است. اگر با درجازدن داستان، در یک موقعیت خاص، و در عوضش پرداختن به جزئیات موقعیت و اضافهکردن چند شخصیت جدید، باز هم در همان موقعیت، مشکلی…
👍7
بیش از ۹۰درصد حدود ۵۰۰ رأی انتخاب بهترین سکانس سال، به سکانسهایی از پوست شیر اختصاص داشت و اکثرشان هم متمرکز بر چهار پنج سکانس مشخص: سکانس اعتراف و قتل نریمان (خشابش خالییه آقا نعیم)، سکانس قتل ساحل، سکانس نخستین مکالمهی بلند نعیم و مشکات در دفتر مشکات (کلانتر شهر)، سکانس فیلم زندهبودن ساحل و چند سکانس مربوط به خیانت و ویرانی صدرا در چند اپیزود. نکتهی مهم گستردهگی این سکانسها در هر سه فصل سریال بود که باز هم نشان میداد این محبوبترین و بهترین سریال سال نزد مخاطبان سریالهای پلتفرمهاست.
به این ترتیب، تصمیم گرفتیم همچون سال گذشته و به پشتوانهی آرای این نظرسنجی، بار دیگر «بهترین سریال سال» را معرفی کنیم؛ عنوانی که سال گذشته در یک نظرسنجی گسترده، به «خاتون» رسید.
عنوان «بهترین سریال سال ۱۴۰۱» براساس امتیازات منتقدان ما در طول سال، میزان کامنتها و امتیاز مخاطبان به قسمتهای مختلف که از «خوب» پایینتر نیامد و در اکثر موارد روی «عالی» قرار گرفت و همچنین حجم آرای شما در انتخاب برترین سکانسهای سال از سریال برادران محمودی، با قاطعیت و بدون هیچ رقیبی به «پوست شیر» تعلق میگیرد.
t.me/arttalks
به این ترتیب، تصمیم گرفتیم همچون سال گذشته و به پشتوانهی آرای این نظرسنجی، بار دیگر «بهترین سریال سال» را معرفی کنیم؛ عنوانی که سال گذشته در یک نظرسنجی گسترده، به «خاتون» رسید.
عنوان «بهترین سریال سال ۱۴۰۱» براساس امتیازات منتقدان ما در طول سال، میزان کامنتها و امتیاز مخاطبان به قسمتهای مختلف که از «خوب» پایینتر نیامد و در اکثر موارد روی «عالی» قرار گرفت و همچنین حجم آرای شما در انتخاب برترین سکانسهای سال از سریال برادران محمودی، با قاطعیت و بدون هیچ رقیبی به «پوست شیر» تعلق میگیرد.
t.me/arttalks
👍20👎2
📺 تحلیل سریال آخرین بازمانده از ما | اپیزودهای ۷ تا ۹
#️⃣ #نقد_آخرین_بازمانده_از_ما
#نقد_سریال_خارجی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
خامدستانه نخواهد بود اگر معتقد باشیم که گذشتهی شخصیتهای «آخرین بازمانده از ما» در این ۹ اپیزود، همانطور که دستخوش تغییرات قابلتوجهی بر اثر اتفاقات کنونی پیشرویشان میشوند، به همان اندازه نیز از بابت پیشینهشان عمق پیدا میکنند و متحول میشوند. نتیجهی چنین دیدگاهی، استفادهی جسورانهی نویسندگان از ظرفیتهای تمهیدی ساده چون فلاشبک در سرتاسر روایت است و چه بخواهد تماموکمال باشد به زمانِ اپیزودی کامل و چه به کوتاهی یک کلداوپن، سریال از تمهیدی بهره میبرد که استفاده از آن بهمثابهی چاقوییست دولبه.
استفادهی نابهجا از فلاشبک موجب ایجاد خلل در ریتم و جاماندن داستان از کنشها میشود. نمونهی شناختهشدهترش را مثلن شش سال قبل و پس از تماشای اپیزود «خواهر گمشده»، که شبهاسپینآفی بود در فصل دوم «اتفاقات عجیب» دیده بودم...
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۷ تا ۹ «آخرین بازمانده از ما» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/g48789
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_آخرین_بازمانده_از_ما
#نقد_سریال_خارجی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
خامدستانه نخواهد بود اگر معتقد باشیم که گذشتهی شخصیتهای «آخرین بازمانده از ما» در این ۹ اپیزود، همانطور که دستخوش تغییرات قابلتوجهی بر اثر اتفاقات کنونی پیشرویشان میشوند، به همان اندازه نیز از بابت پیشینهشان عمق پیدا میکنند و متحول میشوند. نتیجهی چنین دیدگاهی، استفادهی جسورانهی نویسندگان از ظرفیتهای تمهیدی ساده چون فلاشبک در سرتاسر روایت است و چه بخواهد تماموکمال باشد به زمانِ اپیزودی کامل و چه به کوتاهی یک کلداوپن، سریال از تمهیدی بهره میبرد که استفاده از آن بهمثابهی چاقوییست دولبه.
استفادهی نابهجا از فلاشبک موجب ایجاد خلل در ریتم و جاماندن داستان از کنشها میشود. نمونهی شناختهشدهترش را مثلن شش سال قبل و پس از تماشای اپیزود «خواهر گمشده»، که شبهاسپینآفی بود در فصل دوم «اتفاقات عجیب» دیده بودم...
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۷ تا ۹ «آخرین بازمانده از ما» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/g48789
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل «آخرین بازمانده از ما» | اپیزودهای ۷ تا ۹ فصل اول [پایانی]
اِلی و جول باید مسیری را پیاده بروند. تقریبن به مقصد رسیدهاند. اِلی در جنگ درونیاش بالاخره بازنده میشود و آن سوالِ کلیدی که در تمام طول مسیر ذهنش را به خود درگیر کرده بود، از جول میپرسد. جول بدون هیچ درنگی قسم میخورد و اِلی تنها به تکاندن سر و گفتن…
👍3
Forwarded from خسرو نقیبی
چشمها، نه گوشها
🎞️ در بابِ «بابلِ» دیمین شزل
#️⃣ #راهنمای_فیلم_خسرونقیبی
برای شزل (که میزان دلباختهگیاش به تصویر، به جنبهی بصری سینما را، همه بهواسطهی آثار پیشترش خوب میشناسیم)، سینما یعنی آِن دم غروب خورشید و کارگردانی که از خدای خود برای خلق چنین لحظهای تشکر میکند؛ سینما یعنی نگاه مسحور کارگردان زن به نلی، وقتی هر حسی را از صورت ستارهی نوظهور زیباش میخواهد، او جلوی دوربین بازیاش میکند؛ و حجم خشمش از چندزبانی بهواسطهی ناشکری جمعی و زیادهخواستن را (که نام هوشمندانه و درخشان فیلم را از این روایت مذهبی وام گرفته) میتوان در آن سکانس مرگ فیلمبردار در آتش جهنم دوربینی که دیگر نباید صداش شنیده شود فهمید. انگار این چیزی که امروز ما به سینما میشناسیم نوعی روایت بصری قصههاست و سینما به معنای اولیهاش، همانی که آن روزگار از سینما یک جادو ساخت و نه یک سرگرمی همهگانی که هرکس با هر میزان توانی بتواند به معبدش ورود کند. #دیمین_شزل این گذار را خوش ندارد، و شاید گذارهای بعدی را هم. به آن فیلمهای فصل آخر که منی در سالن سینما با آن آینده را تا امروز میبیند، نگاه کنید. تا #آواتار، آنچه منی میبیند باز هم جادوی تصویر است و لحظههایی از جنس همان بوسهی جک در غروب خورشید. سینما هنوز هم برای شزل عکس است و تصویر؛ و برای همین روایتش از آغاز تا پایان، از آن میهمانی غریب تا گمشدن نلی در تاریکی، از نخستین مواجههی بازیگوشانه با جک تا تصویرسازی مرگ خودخواستهاش، همهچیز در شکوه روایت بصری خلاصه میشود و نه در بیان اتفاق با دیالوگ. او روی حرفها، مناسبات بازاری و بهرخکشیدنها به مدد نلی بالا میآورد و فصل خروش نلی را هم با آن بالاآوردن نمادین و اغراقشده، بصری برگزار میکند و نه در حرف.
📜 متن کامل این نقد بلند را میتوانید در ادامه بخوانید:
b2n.ir/e78955
🆔 @khosrow_naghibi
🎞️ در بابِ «بابلِ» دیمین شزل
#️⃣ #راهنمای_فیلم_خسرونقیبی
برای شزل (که میزان دلباختهگیاش به تصویر، به جنبهی بصری سینما را، همه بهواسطهی آثار پیشترش خوب میشناسیم)، سینما یعنی آِن دم غروب خورشید و کارگردانی که از خدای خود برای خلق چنین لحظهای تشکر میکند؛ سینما یعنی نگاه مسحور کارگردان زن به نلی، وقتی هر حسی را از صورت ستارهی نوظهور زیباش میخواهد، او جلوی دوربین بازیاش میکند؛ و حجم خشمش از چندزبانی بهواسطهی ناشکری جمعی و زیادهخواستن را (که نام هوشمندانه و درخشان فیلم را از این روایت مذهبی وام گرفته) میتوان در آن سکانس مرگ فیلمبردار در آتش جهنم دوربینی که دیگر نباید صداش شنیده شود فهمید. انگار این چیزی که امروز ما به سینما میشناسیم نوعی روایت بصری قصههاست و سینما به معنای اولیهاش، همانی که آن روزگار از سینما یک جادو ساخت و نه یک سرگرمی همهگانی که هرکس با هر میزان توانی بتواند به معبدش ورود کند. #دیمین_شزل این گذار را خوش ندارد، و شاید گذارهای بعدی را هم. به آن فیلمهای فصل آخر که منی در سالن سینما با آن آینده را تا امروز میبیند، نگاه کنید. تا #آواتار، آنچه منی میبیند باز هم جادوی تصویر است و لحظههایی از جنس همان بوسهی جک در غروب خورشید. سینما هنوز هم برای شزل عکس است و تصویر؛ و برای همین روایتش از آغاز تا پایان، از آن میهمانی غریب تا گمشدن نلی در تاریکی، از نخستین مواجههی بازیگوشانه با جک تا تصویرسازی مرگ خودخواستهاش، همهچیز در شکوه روایت بصری خلاصه میشود و نه در بیان اتفاق با دیالوگ. او روی حرفها، مناسبات بازاری و بهرخکشیدنها به مدد نلی بالا میآورد و فصل خروش نلی را هم با آن بالاآوردن نمادین و اغراقشده، بصری برگزار میکند و نه در حرف.
📜 متن کامل این نقد بلند را میتوانید در ادامه بخوانید:
b2n.ir/e78955
🆔 @khosrow_naghibi
Telegraph
چشمها، نه گوشها | در بابِ «بابلِ» دیمین شزل
این «نامهی عاشقانه به سینما» (نه به سیاق فیلمهای ستایشگر سینما که فقط در کار ستایش معشوقند)، مثل یک «عشق واقعی»، پر از شور و بیمنطقی و خشم و نفرت است؛ پس باید هم تماشاگرانش را به دو دستهی «عاشق» و «متنفر» تقسیم کند؛ که مگر عشق جز این است که اعتدال…
👍4👎1
📺 تحلیل سریال پوست شیر | فصل سوم، اپیزود ششم
#️⃣ #نقد_پوست_شیر
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
بهترین ایدهی اجرایی اپیزود، مربوط به صحنهی آخر است. جایی که دکوپاژ محمودی در کنار تدوینی که ایدهی اصلی صحنه را جلو میبرد، به اطلاعاتدهیِ تدریجی رو آورده، تا ضربهی فیلمنامه (من مادرشم) با ضربهی تصویری همراه باشد. صحنه به این ترتیب آغاز میشود که دو پلیس در حال جابهجایی پروندهها هستند. بازتابِ تصویر زن در شیشهی اتاق، از ورودش به اتاق خبر میدهد. پلیسها بیتوجه به زن با او حرف میزنند. در این حالت، زن پشت به دوربین است و چهرهاش دیده نمیشود. زمانی که اسم منصور را میآورد، شوکِ اول به اجرا داده میشود: پلیسها کار روتینشان را رها میکنند، سرشان را بالا میآورند و با تعجب به زن نگاه میکنند. وقتی دربارهی هویت زن سؤال میکنند، پاسخ زن، برای اولینبار با نمایش چهرهاش همراه است. میگوید مادر منصور است و دوربین حالا از ورودیِ اتاق، به میانه میرود و زن را در نمایی نزدیک و از روبهرو نشان میدهد، تا حضور مؤثرش در قصه، چشمگیر بهنظر بیاید.
📜 متن کامل نقد اپیزود ششم از فصل سوم «پوست شیر» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/d84695
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_پوست_شیر
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
بهترین ایدهی اجرایی اپیزود، مربوط به صحنهی آخر است. جایی که دکوپاژ محمودی در کنار تدوینی که ایدهی اصلی صحنه را جلو میبرد، به اطلاعاتدهیِ تدریجی رو آورده، تا ضربهی فیلمنامه (من مادرشم) با ضربهی تصویری همراه باشد. صحنه به این ترتیب آغاز میشود که دو پلیس در حال جابهجایی پروندهها هستند. بازتابِ تصویر زن در شیشهی اتاق، از ورودش به اتاق خبر میدهد. پلیسها بیتوجه به زن با او حرف میزنند. در این حالت، زن پشت به دوربین است و چهرهاش دیده نمیشود. زمانی که اسم منصور را میآورد، شوکِ اول به اجرا داده میشود: پلیسها کار روتینشان را رها میکنند، سرشان را بالا میآورند و با تعجب به زن نگاه میکنند. وقتی دربارهی هویت زن سؤال میکنند، پاسخ زن، برای اولینبار با نمایش چهرهاش همراه است. میگوید مادر منصور است و دوربین حالا از ورودیِ اتاق، به میانه میرود و زن را در نمایی نزدیک و از روبهرو نشان میدهد، تا حضور مؤثرش در قصه، چشمگیر بهنظر بیاید.
📜 متن کامل نقد اپیزود ششم از فصل سوم «پوست شیر» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/d84695
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال پوست شیر | اپیزود ۶ از فصل ۳
/فیلمنامه: قابل قبول/ یک. فیلمنامه وارد سطوح تازهای از کشمکش میان شخصیتها شده. پیشتر، مسألهی اصلی را از «قاتل کیست؟» به «منصور قاتل است» رسانده بود و حالا دوباره با نبودن مستندات علیه منصور، وارد فضاهای جدیدی از ابهام شده تا به فاصلهی دو اپیزود تا…
👍17👎1