ساعتی قبل نخستین عکس از #کیلین_مورفی در پروژهی جدید #کریستوفر_نولان منتشر شد. بد نیست نکاتی از پروژهی جدید #نولان را که درامیست بیوگرافیک دربارهی #اوپنهایمر، مردی که سهم جدی در ساخت بمب اتم داشت مرور کنیم:
1⃣ #امیلی_بلانت، بازیگر مشهور انگلیسی قرار است نقش همسر جی رابرت اوپنهایمر، مخترع بمب اتم را داشته باشد و در مقابل #کیلین_مورفی بازی خواهد کرد.
2⃣ این ششمین همکاری کیلین مورفی با کریستوفر نولان پس از سهگانهی شؤالیهی تاریکی، #اینسپشن و #دانکرک است با این تفاوت که مورفی این بار ایفاگر نقش اصلی است.
3⃣ در کنار بازگشت مورفی، کسانی مانند هویت ون هویتما، لودویگ گورانسون و جنیفر لیم به ترتیب به عنوان فیلمبردار، آهنگساز و تدوینگر باری دیگر با نولان همکاری خواهند کرد.
4⃣ فیلم جدید کریستوفر نولان براساس کتاب «پرومتئهی آمریکایی: افتخار و تراژدی جی رابرت اوپنهایمر» ساخته میشود؛ کتابی که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد و جایزهی پولیتزر را از آن خود کرد.
@arttalks
www.arttalks.ir
1⃣ #امیلی_بلانت، بازیگر مشهور انگلیسی قرار است نقش همسر جی رابرت اوپنهایمر، مخترع بمب اتم را داشته باشد و در مقابل #کیلین_مورفی بازی خواهد کرد.
2⃣ این ششمین همکاری کیلین مورفی با کریستوفر نولان پس از سهگانهی شؤالیهی تاریکی، #اینسپشن و #دانکرک است با این تفاوت که مورفی این بار ایفاگر نقش اصلی است.
3⃣ در کنار بازگشت مورفی، کسانی مانند هویت ون هویتما، لودویگ گورانسون و جنیفر لیم به ترتیب به عنوان فیلمبردار، آهنگساز و تدوینگر باری دیگر با نولان همکاری خواهند کرد.
4⃣ فیلم جدید کریستوفر نولان براساس کتاب «پرومتئهی آمریکایی: افتخار و تراژدی جی رابرت اوپنهایمر» ساخته میشود؛ کتابی که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد و جایزهی پولیتزر را از آن خود کرد.
@arttalks
www.arttalks.ir
دقایقی پیش فهرست فیلمهای حاضر در بخش اصلی #فستیوال_کن اعلام شد. نام دو ایرانی در این فهرست بهچشم میآید: #سعید_روستایی با کارگردانی #برادران_لیلا و #علی_عباسی با کارگردانی #عنکبوت_مقدس.
روستاییِ جوان را با #ابد_و_یک_روز و #متری_شیش_و_نیم، فیلمهای اجتماعی پرفروش و محبوب در دههی نود #سینمای_ایران میشناسیم. فیلم عباسی هم بعد از #عنکبوت ابراهیم ایرجزاد و پیشتر مستند معروف #مازیار_بهاری، روایتی دیگر از قاتل زنجیرهای مشهد #سعید_حنایی بهحساب میآید.
فهرست کامل فیلمهای راهیافته به هفتادوپنجمین دورهی بخش مسابقهی کن:
عنکبوت مقدس (علی عباسی)
برادران لیلا (سعید روستایی)
ستارگان در ظهر (کلر دنی)
نزدیک (لوکاس دونت)
هی –هان (یژی اسکولیموفسکی)
مثلث غم (روبن استلند)
توری و لوکیتا (برادران داردن)
Showing up (کلی رایکارد)
RMN (کریستین مونجیو)
تصمیم به رفتن (پارک چان-ووک)
نوستالژی (ماریو مارتونه)
جنایات آینده (دیوید کراننبرگ)
برادر و خواهر (آرنو دپلشین)
همسر چایکوفسکی (کیریل سربنیکوف)
دوران آرماگدون (جیمز گری)
دلال (هیرو کازو کوره-ادا)
درخت بادام (والریا برونی تدسکی)
پسری از بهشت (طارق صالح)
@arttalks
arttalks.ir
روستاییِ جوان را با #ابد_و_یک_روز و #متری_شیش_و_نیم، فیلمهای اجتماعی پرفروش و محبوب در دههی نود #سینمای_ایران میشناسیم. فیلم عباسی هم بعد از #عنکبوت ابراهیم ایرجزاد و پیشتر مستند معروف #مازیار_بهاری، روایتی دیگر از قاتل زنجیرهای مشهد #سعید_حنایی بهحساب میآید.
فهرست کامل فیلمهای راهیافته به هفتادوپنجمین دورهی بخش مسابقهی کن:
عنکبوت مقدس (علی عباسی)
برادران لیلا (سعید روستایی)
ستارگان در ظهر (کلر دنی)
نزدیک (لوکاس دونت)
هی –هان (یژی اسکولیموفسکی)
مثلث غم (روبن استلند)
توری و لوکیتا (برادران داردن)
Showing up (کلی رایکارد)
RMN (کریستین مونجیو)
تصمیم به رفتن (پارک چان-ووک)
نوستالژی (ماریو مارتونه)
جنایات آینده (دیوید کراننبرگ)
برادر و خواهر (آرنو دپلشین)
همسر چایکوفسکی (کیریل سربنیکوف)
دوران آرماگدون (جیمز گری)
دلال (هیرو کازو کوره-ادا)
درخت بادام (والریا برونی تدسکی)
پسری از بهشت (طارق صالح)
@arttalks
arttalks.ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تماشا کنید: اسکرات سرانجام به بلوطش رسید
هنگامی که #دیزنی خرید فاکس قرن بیستم را تکمیل کرد، استودیوی #بلو_اسکای، شرکتی را که در پشت فرنچایز محبوب #عصر_یخبندان بود تعطیل کرد. حالا برخی از انیماتورهای #BlueSky بهعنوان آخرین کار دور هم جمع شدند تا به شیوهی خود با استودیو خداحافظی کنند.
«عصر یخبندان» با داستان #اسکرات آغاز شد، جوندهای که وسواس زیادی به حفظ یک بلوط داشت و پنج فیلم کامل را صرف تلاش برای رسیدن به این هدف ساده کرد. با نمایش Ice Age: Scrat Tales در دیزنی+ صبح چهارشنبه، آخرین انیمیشن #بلواسکای نیز رونمایی شد. این فیلم اسکرات را نشان می دهد که بالاخره بلوطش را میخورد و از غنایم لذت میبرد؛ قبل از اینکه به ماجراجویی دیگری برود.
در اوایل سال جاری، #دیزنی_پلاس یک فیلم جدید «عصر یخبندان» منتشر کرد که اسکرات هیچجای آن نبود. در پیام انیماتورهای سابق بلو اسکای آمده است: «در روزهای پایانی [استودیوی آسمان آبی]، تیم کوچکی از آرتیستهای ما گرد هم آمدند تا یک کار نیمهتمام را به پایان برسانیم. این یک خداحافظی است؛ یک اخراج با شرایط خودمان.»
@arttalks
www.arttalks.ir
هنگامی که #دیزنی خرید فاکس قرن بیستم را تکمیل کرد، استودیوی #بلو_اسکای، شرکتی را که در پشت فرنچایز محبوب #عصر_یخبندان بود تعطیل کرد. حالا برخی از انیماتورهای #BlueSky بهعنوان آخرین کار دور هم جمع شدند تا به شیوهی خود با استودیو خداحافظی کنند.
«عصر یخبندان» با داستان #اسکرات آغاز شد، جوندهای که وسواس زیادی به حفظ یک بلوط داشت و پنج فیلم کامل را صرف تلاش برای رسیدن به این هدف ساده کرد. با نمایش Ice Age: Scrat Tales در دیزنی+ صبح چهارشنبه، آخرین انیمیشن #بلواسکای نیز رونمایی شد. این فیلم اسکرات را نشان می دهد که بالاخره بلوطش را میخورد و از غنایم لذت میبرد؛ قبل از اینکه به ماجراجویی دیگری برود.
در اوایل سال جاری، #دیزنی_پلاس یک فیلم جدید «عصر یخبندان» منتشر کرد که اسکرات هیچجای آن نبود. در پیام انیماتورهای سابق بلو اسکای آمده است: «در روزهای پایانی [استودیوی آسمان آبی]، تیم کوچکی از آرتیستهای ما گرد هم آمدند تا یک کار نیمهتمام را به پایان برسانیم. این یک خداحافظی است؛ یک اخراج با شرایط خودمان.»
@arttalks
www.arttalks.ir
👍4❤3
💢 همینطور دارد از در و دیوارِ اخبار کن، «ترین» میبارد. کار از بدترین لباس و بهترین ژست جلوی دوربین گذشته و به فهرستهای بیاساسِ بدترین فیلمهای جشنواره رسیده. خود فستیوال که چیزی تحت عنوان بدترین ندارد. پیش از مراسم اختتامیه هم که لیست نامزدها ارائه نمیدهد که اسامی بیرون از فهرست نامزدها را بشود فیلمهای شکستخوردهی رقابت دانست.
بااینحال، فهرستی جعلی دارد در خبرگزاری دانشجو و چند کانال و خبرگزاری دیگر دستبهدست میشود که نشان میدهد «عنکبوت مقدس» و «برادران لیلا» بدترینهای کناند. در این رتبهبندی تقلبی، فیلمهای ایرانی با رتبههای نهم و دهم، بهعنوان بدترین فیلمهای فستیوال معرفی شدهاند. این درحالیست که تعداد فیلمهای حاضر در رقابت اصلی، هجده فیلم بوده. علاوهبراین، نام فیلمهایی در این فهرست دیده میشوند که اصلن جزو فیلمهای بخش اصلی جشنواره نبودهاند. به این معناکه اگر چنین ردهبندیای هم در جایی منتشر شده باشد، میان بیش از هجده فیلم (بخش اصلی) برگزار شده و در اینصورت، جایگاه نهم، مصداق «ترین» درحال دستبهدستشدن نیست.
نسخهی کامل را در اینستاگرام آرتتاکس بخوانید: instagram.com/arttalks.ir
بااینحال، فهرستی جعلی دارد در خبرگزاری دانشجو و چند کانال و خبرگزاری دیگر دستبهدست میشود که نشان میدهد «عنکبوت مقدس» و «برادران لیلا» بدترینهای کناند. در این رتبهبندی تقلبی، فیلمهای ایرانی با رتبههای نهم و دهم، بهعنوان بدترین فیلمهای فستیوال معرفی شدهاند. این درحالیست که تعداد فیلمهای حاضر در رقابت اصلی، هجده فیلم بوده. علاوهبراین، نام فیلمهایی در این فهرست دیده میشوند که اصلن جزو فیلمهای بخش اصلی جشنواره نبودهاند. به این معناکه اگر چنین ردهبندیای هم در جایی منتشر شده باشد، میان بیش از هجده فیلم (بخش اصلی) برگزار شده و در اینصورت، جایگاه نهم، مصداق «ترین» درحال دستبهدستشدن نیست.
نسخهی کامل را در اینستاگرام آرتتاکس بخوانید: instagram.com/arttalks.ir
👍2
دوستان آرتتاکس
پس از یک دورهی طولانی رخوت، از امروز نقد سریالها و فیلمهای روز همزمان در دو اکانت اینستاگرام و تلگرام آرتتاکس منتشر خواهد شد.
سپاسگزارتان هستیم برای بودنتان در این کانال و همچنین اگر این کانال تلگرام را به دوستان خود معرفی کنید.
🆔 t.me/arttalks
پس از یک دورهی طولانی رخوت، از امروز نقد سریالها و فیلمهای روز همزمان در دو اکانت اینستاگرام و تلگرام آرتتاکس منتشر خواهد شد.
سپاسگزارتان هستیم برای بودنتان در این کانال و همچنین اگر این کانال تلگرام را به دوستان خود معرفی کنید.
🆔 t.me/arttalks
👍3
📺 تحلیل سریال پوست شیر | فصل اول
#️⃣ #نقد_پوست_شیر
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
سریال، در همهی بخشها از بهترینهای نمایش خانگی است. هوشمندی فیلمنامه از همان پایلوت مشخص است: ساختن پایلوتی بالاتر از یک ساعت، برای آنکه همان اولین قلاب، اثر کند. همهی لوازم پلیسیشدن ماجرا، در پایلوت بهخوبی پهن میشود. یادتان باشد برای «زخم کاری» نوشتیم، پایلوت باید بلندتر ساخته میشد، تا نقطهی محکمتری، پایانِ خطِ اولِ قصه گذاشته میشد. مهدویان باید همین کار محمودی و بهاروند در اینجا را میکرد. در پایلوت چه گذشت؟ نعیم از زندان آزاد شد، قهوهخانه و مسافرخانه، بهعنوان دو لوکیشن پیشبرندهی هویت نعیم، سروشکل پیدا کردند، بعد لیلا با ملاقات نعیم و ساحل مخالفت کرد، نعیم همهی موانع را کنار زد (یکجا به کمک رضا که توی ماشین ساحل، عکسهای تولد توی زندان را نشانش داد)، و بالأخره دل دختر را بهدست آورد و راهی سفر شد. قصه، مخاطب را گم میکند توی هالهای که از احیای رابطهی دختر- پدر ساخته، تا از اپیزود دوم، رودستها را شروع کند و فضا را بهکلی تغییر دهد. این پایلوت باحوصله و پرجزئیات (در زمان حال و فلاشبک)، اولین ستون محکم داستان است و تا همین لحظه سریال دارد از پایلوت سود میبرد.
📜 متن کامل نقد فصل اول «پوست شیر» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/n57293
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_پوست_شیر
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
سریال، در همهی بخشها از بهترینهای نمایش خانگی است. هوشمندی فیلمنامه از همان پایلوت مشخص است: ساختن پایلوتی بالاتر از یک ساعت، برای آنکه همان اولین قلاب، اثر کند. همهی لوازم پلیسیشدن ماجرا، در پایلوت بهخوبی پهن میشود. یادتان باشد برای «زخم کاری» نوشتیم، پایلوت باید بلندتر ساخته میشد، تا نقطهی محکمتری، پایانِ خطِ اولِ قصه گذاشته میشد. مهدویان باید همین کار محمودی و بهاروند در اینجا را میکرد. در پایلوت چه گذشت؟ نعیم از زندان آزاد شد، قهوهخانه و مسافرخانه، بهعنوان دو لوکیشن پیشبرندهی هویت نعیم، سروشکل پیدا کردند، بعد لیلا با ملاقات نعیم و ساحل مخالفت کرد، نعیم همهی موانع را کنار زد (یکجا به کمک رضا که توی ماشین ساحل، عکسهای تولد توی زندان را نشانش داد)، و بالأخره دل دختر را بهدست آورد و راهی سفر شد. قصه، مخاطب را گم میکند توی هالهای که از احیای رابطهی دختر- پدر ساخته، تا از اپیزود دوم، رودستها را شروع کند و فضا را بهکلی تغییر دهد. این پایلوت باحوصله و پرجزئیات (در زمان حال و فلاشبک)، اولین ستون محکم داستان است و تا همین لحظه سریال دارد از پایلوت سود میبرد.
📜 متن کامل نقد فصل اول «پوست شیر» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/n57293
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
پوست شیر | تحلیل فصل اول
اینکه در این چندماه، مدام سراغمان را گرفتید و قرارهای روزانه و هفتگیمان را از یاد نبردید، دایرکت دادید دلتان برای اپیزودبهاپیزود تنگ شده، مایهی دلگرمی بود، میان آوار نفسگیر نگرانیها. ما برگشتیم. از این نوشته. انگار که بعد از سالها. چپ و راست دارد…
👍3
📺 تحلیل سریال ونزدی | فصل اول
#️⃣ #نقد_ونزدی
#نقد_سریال_خارجی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
پایلوت «ونزدی» را اصلن نمیتوان اتفاق بدی دانست. بامزه و جمعوجور است. قهرمانساز است؛ بیآنکه بخواهد از ونزدی گوشتتلخش اسطورهسازی کند. مینشاندش تا رولینگ استونز بنوازد، بیآنکه اضافی جلوه کند. پس اجازه بدهید خلاصه بگویم که گویی همهچیزِ این چهل- پنجاه دقیقه، مبالغهآمیز و کمی خامدستانه، اما در چارچوب تمام و کمال داستان است. شاید در چارچوب «دنیا»ی روایت هم میتوانست باشد، اگر کمی بیشتر از خود مایه میگذاشت؛ قابل کتمان نیست که وامگیری بیش از اندازهی «ونزدی» از فانتزیهای دیدهشدهی هزارهی سوم همانقدر که در محبوبیت فزایندهی آن میان گروههای طرفداریش در اینترنت تاثیرگذار است، هویت مستقل بالقوهی آن را کمرنگ، و عناصر مکانی-روایی داستانش را نسخهای دستدوم از چندتا از بهیادماندنیترینهای علمی-تخیلی میکند.
هر آنچه در ۷ اپیزود بعد اما که میبینیم و ما را مجاب میکند که تا علامتسوال گذاشتن ونزدی پس از «پایان»ش صبر کنیم، یکیدو شخصیت است که در پیچش و موقعیتهای گوناگون داستانی درستی قرار میگیرند. در حقیقت از جایی به بعد صرفن خود شخصیت ونزدی و ارائهی ستارهی نوظهورش، جنا اورتگاست که روایت را بهجلو حرکت میدهد.
📜 متن کامل نقد فصل اول «ونزدی» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/y02715
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_ونزدی
#نقد_سریال_خارجی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
پایلوت «ونزدی» را اصلن نمیتوان اتفاق بدی دانست. بامزه و جمعوجور است. قهرمانساز است؛ بیآنکه بخواهد از ونزدی گوشتتلخش اسطورهسازی کند. مینشاندش تا رولینگ استونز بنوازد، بیآنکه اضافی جلوه کند. پس اجازه بدهید خلاصه بگویم که گویی همهچیزِ این چهل- پنجاه دقیقه، مبالغهآمیز و کمی خامدستانه، اما در چارچوب تمام و کمال داستان است. شاید در چارچوب «دنیا»ی روایت هم میتوانست باشد، اگر کمی بیشتر از خود مایه میگذاشت؛ قابل کتمان نیست که وامگیری بیش از اندازهی «ونزدی» از فانتزیهای دیدهشدهی هزارهی سوم همانقدر که در محبوبیت فزایندهی آن میان گروههای طرفداریش در اینترنت تاثیرگذار است، هویت مستقل بالقوهی آن را کمرنگ، و عناصر مکانی-روایی داستانش را نسخهای دستدوم از چندتا از بهیادماندنیترینهای علمی-تخیلی میکند.
هر آنچه در ۷ اپیزود بعد اما که میبینیم و ما را مجاب میکند که تا علامتسوال گذاشتن ونزدی پس از «پایان»ش صبر کنیم، یکیدو شخصیت است که در پیچش و موقعیتهای گوناگون داستانی درستی قرار میگیرند. در حقیقت از جایی به بعد صرفن خود شخصیت ونزدی و ارائهی ستارهی نوظهورش، جنا اورتگاست که روایت را بهجلو حرکت میدهد.
📜 متن کامل نقد فصل اول «ونزدی» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/y02715
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل ونزدی | فصل اول
بیشترمان شاید پیش از تماشای سروکلهزدنهای یک دختر بداخلاق و یک دست بریده در آکادمی نورمور، آن رقص معروف را در اینستاگرام و تیکتاک، لحظه به لحظه و پست به پست، دوره کردیم و به دو گروه تبدیل شدیم: یا آنهایی که سراغ ترندهای روز را نمیگیریم و آنها را اورریتدهایی…
👍5
📺 تحلیل سریال آکتور | اپیزود ۲ و ۳
#️⃣ #نقد_آکتور
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
هیچ شناخت و تجربه و سواد و حوصلهای لازم ندارد، فهمیدن اینکه صحنهی جشن قبولی پزشکی، در نازلترین سطح کارگردانی برگزار میشود. پیشتر هم نوشتم: جاویدی، صحنههای تکنفره و دونفره را بهتر درمیآورد. در جمع، نقطهی اتکای میزانسن از دست رفته. طراحی صحنه و لباس، گریم، فیلمبرداری، نورپردازی و اصل دکوپاژ طراحیشده برای آن فصل مطول و بیهوده، دستبهدست هم دادهاند تا پیشپاافتادهترین اصول هم رعایت نشود. کسی چاقو توی سینهی دیگری فرو میکند. بقیه همانطور خبردار میایستند؟ کاش در مرحلهی صداگذاری نهایی، اِفِکتِ جیغ و دادی به صحنه اضافه میشد حداقل. تا سریال از فضای تخیلیِ ناخواستهاش بیرون بیاید. یک نمای بسته که کسی خودش را خیس کرده و بعد کاتزدن به نمای جمع. با این تمهیدات، اضطرابِ صحنه خلق میشود؟ مگر تمام هدف قصه این نیست که دو کاراکتر اصلیاش را بازیگری توانمند نشان دهد؟ پس چرا موفق نمیشوند آدمها را بترسانند (یا فیلمساز ترسشان را به ما نشان دهد)؟ کمکم به سندروم معرفی گروههای ثروتمند نزدیک میشویم. آنقدر گروههای سازنده درگیر نمایش ثروت صحنهاند، که حسوحال اصلی یادشان میرود. معرفی خانهی پیروزفر و طباطباییِ «یاغی» هم همین بود. آنجا، کشیدن دوربین روی نردههای خانه، چیدن سفرهی چندمتری و ... جای دغدغهی درآوردن رابطهی زن و شوهری نشسته بودند. اینجا هم، اضطراب صحنه فراموش شده.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۲ و ۳ «آکتور» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/n81336
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_آکتور
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
هیچ شناخت و تجربه و سواد و حوصلهای لازم ندارد، فهمیدن اینکه صحنهی جشن قبولی پزشکی، در نازلترین سطح کارگردانی برگزار میشود. پیشتر هم نوشتم: جاویدی، صحنههای تکنفره و دونفره را بهتر درمیآورد. در جمع، نقطهی اتکای میزانسن از دست رفته. طراحی صحنه و لباس، گریم، فیلمبرداری، نورپردازی و اصل دکوپاژ طراحیشده برای آن فصل مطول و بیهوده، دستبهدست هم دادهاند تا پیشپاافتادهترین اصول هم رعایت نشود. کسی چاقو توی سینهی دیگری فرو میکند. بقیه همانطور خبردار میایستند؟ کاش در مرحلهی صداگذاری نهایی، اِفِکتِ جیغ و دادی به صحنه اضافه میشد حداقل. تا سریال از فضای تخیلیِ ناخواستهاش بیرون بیاید. یک نمای بسته که کسی خودش را خیس کرده و بعد کاتزدن به نمای جمع. با این تمهیدات، اضطرابِ صحنه خلق میشود؟ مگر تمام هدف قصه این نیست که دو کاراکتر اصلیاش را بازیگری توانمند نشان دهد؟ پس چرا موفق نمیشوند آدمها را بترسانند (یا فیلمساز ترسشان را به ما نشان دهد)؟ کمکم به سندروم معرفی گروههای ثروتمند نزدیک میشویم. آنقدر گروههای سازنده درگیر نمایش ثروت صحنهاند، که حسوحال اصلی یادشان میرود. معرفی خانهی پیروزفر و طباطباییِ «یاغی» هم همین بود. آنجا، کشیدن دوربین روی نردههای خانه، چیدن سفرهی چندمتری و ... جای دغدغهی درآوردن رابطهی زن و شوهری نشسته بودند. اینجا هم، اضطراب صحنه فراموش شده.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۲ و ۳ «آکتور» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/n81336
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال آکتور | اپیزود ۲ و ۳
/فیلمنامه: بد/ یک. سریالهای استاندارد روز، با همهی تفاوتها و تنوعی که دارند، در یکچیز مشترکاند: هر اپیزود، مخاطب را به چندین جای مختلف میبرند. نمیخواهم دستهای از سریالهای کارآگاهی را متری برای سنجش همهی کارها قرار دهم یا سریالهای با ریتم بالای…
👍6
📺 تحلیل سریال سرگیجه | اپیزود ۳ و ۴
#️⃣ #نقد_سرگیجه
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
اپیزودهای سوم و چهارم اپیزودهای ورود پلیس به قصه و آغاز تحقیقات و به تبع آن، جابهجاشدن مهرههای بازی و حتا خروجشان از فضاهای امن پناهگرفته در آن است. فیلمنامه چند موقعیت خوب و یکی دو موقعیت بد کلیدی میسازد که این آخریها را اجرا هم نمیتواند نجات دهد. پررنگترین باگ فیلمنامه، سکانس معرفی کارآگاه در قامت یک مشتری بالقوه است که نه نزد تماشاگر قابل باور از کار درمیآید و نه در جهان داستان باورکردنی جلوه میکند. ما از همان ابتدا میدانیم هومن سیدی پلیس است و قراردادی هم که نویسندهها برای این ورود با مخاطب میگذارند، بیشتر شخصیتهای اصلی را خنگ جلوه میدهد؛ خاصه اینکه نفر روبهروی پلیس، مشاور حقوقی شرکت است که قرار است جلوتر یکی از مهرههای باهوش بازی باشد و سؤال «شما پلیس نیستید؟»ش آنقدر دیر اتفاق میافتد که به شخصیت لطمه میزند. در برابر، فصلهایی که با «لحظههای خوب» ساخته میشوند پرتعدادترند. مثال؟ فصل ملاقات ملودی دختر کامران با پلیس و فهمیدن ماجرا، در شرایطی که حال طبیعی مواجههی یک نوجوان با یک پلیس را ندارد. البته که بازی خوب شایسته سجادی در این فصل و فصل شبگردی با پیمان مزید بر علت این کیفیت است. این فصل شبگردی هم با ساختن موقعیت دختر فرد مضروب/مقتول با ضارب/قاتل در نقش پناهگاه، موقعیت بسیار «خوبچیدهشده»ایست که هرچند متن از امکانات این موقعیت استفادهی کامل نمیکند اما در فضاسازی و اجرای دو بازیگر، سکانس، درست درمیآید.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۳ و ۴ «سرگیجه» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/t15493
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_سرگیجه
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
اپیزودهای سوم و چهارم اپیزودهای ورود پلیس به قصه و آغاز تحقیقات و به تبع آن، جابهجاشدن مهرههای بازی و حتا خروجشان از فضاهای امن پناهگرفته در آن است. فیلمنامه چند موقعیت خوب و یکی دو موقعیت بد کلیدی میسازد که این آخریها را اجرا هم نمیتواند نجات دهد. پررنگترین باگ فیلمنامه، سکانس معرفی کارآگاه در قامت یک مشتری بالقوه است که نه نزد تماشاگر قابل باور از کار درمیآید و نه در جهان داستان باورکردنی جلوه میکند. ما از همان ابتدا میدانیم هومن سیدی پلیس است و قراردادی هم که نویسندهها برای این ورود با مخاطب میگذارند، بیشتر شخصیتهای اصلی را خنگ جلوه میدهد؛ خاصه اینکه نفر روبهروی پلیس، مشاور حقوقی شرکت است که قرار است جلوتر یکی از مهرههای باهوش بازی باشد و سؤال «شما پلیس نیستید؟»ش آنقدر دیر اتفاق میافتد که به شخصیت لطمه میزند. در برابر، فصلهایی که با «لحظههای خوب» ساخته میشوند پرتعدادترند. مثال؟ فصل ملاقات ملودی دختر کامران با پلیس و فهمیدن ماجرا، در شرایطی که حال طبیعی مواجههی یک نوجوان با یک پلیس را ندارد. البته که بازی خوب شایسته سجادی در این فصل و فصل شبگردی با پیمان مزید بر علت این کیفیت است. این فصل شبگردی هم با ساختن موقعیت دختر فرد مضروب/مقتول با ضارب/قاتل در نقش پناهگاه، موقعیت بسیار «خوبچیدهشده»ایست که هرچند متن از امکانات این موقعیت استفادهی کامل نمیکند اما در فضاسازی و اجرای دو بازیگر، سکانس، درست درمیآید.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۳ و ۴ «سرگیجه» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/t15493
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال سرگیجه | اپیزودهای ۳ و ۴
حرف دربارهی اپیزودهای سوم و چهارم سرگیجه، همان است که در اولی و دومی بود. درواقع با سریالی مواجهایم در یک کیفیت دنبالهدار اجرایی و با متنی عقبتر از این اجرا، که بر ایدههای مستقل اپیزودیک بنا نشده و قصهی نهچندان غنی اما در اندازهی استاندارد یک کار…
👍2
📺 تحلیل سریال مترجم | اپیزود ۳
#️⃣ #نقد_مترجم
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
فیلمنامهی سومین اپیزود، دقیقترین و کاملترین پیشنهاد برای خروج از فرمولهای اجتماعی خفهکننده است. از جنس تلاشهای «نوبت لیلی» و «شبکهی مخفی زنان»؛ با این تفاوت که اینیکی به ثمر نشسته (جالب است که هر سه تلاش محصول نماواست). اینجا، پلاتِ فانتزی، توی ایدههای اجرایی حل شده. از اضافهکاری و خودنمایی خبری نیست. داستان، متناسب با طرح توطئهی پایلوتش، اصالت پیدا کرده و زبان نمادین به خود گرفته: کِشاندن قصهی مهنس و غزاله به اتاق فرار –لوکیشنی که بهشدت برای نسل جدید آشناست و به همان اندازه، دور از انتظارات نمایشی از سریالهای ایرانی- و افشای تدریجی اطلاعات مهندس از زندگی غزاله، پلهپله با قواعد بازی. آن تعقیب و گریز و توطئهای که در ادبیات محاوره به آن «بازی» میگویند (با تعبیر آشنایِ «بازی دیگه تموم شده»)، در اینجا واقعن به بازی تبدیل میشود.
📜 متن کامل نقد اپیزود ۳ «مترجم» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/e65674
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_مترجم
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
فیلمنامهی سومین اپیزود، دقیقترین و کاملترین پیشنهاد برای خروج از فرمولهای اجتماعی خفهکننده است. از جنس تلاشهای «نوبت لیلی» و «شبکهی مخفی زنان»؛ با این تفاوت که اینیکی به ثمر نشسته (جالب است که هر سه تلاش محصول نماواست). اینجا، پلاتِ فانتزی، توی ایدههای اجرایی حل شده. از اضافهکاری و خودنمایی خبری نیست. داستان، متناسب با طرح توطئهی پایلوتش، اصالت پیدا کرده و زبان نمادین به خود گرفته: کِشاندن قصهی مهنس و غزاله به اتاق فرار –لوکیشنی که بهشدت برای نسل جدید آشناست و به همان اندازه، دور از انتظارات نمایشی از سریالهای ایرانی- و افشای تدریجی اطلاعات مهندس از زندگی غزاله، پلهپله با قواعد بازی. آن تعقیب و گریز و توطئهای که در ادبیات محاوره به آن «بازی» میگویند (با تعبیر آشنایِ «بازی دیگه تموم شده»)، در اینجا واقعن به بازی تبدیل میشود.
📜 متن کامل نقد اپیزود ۳ «مترجم» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/e65674
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال مترجم | اپیزود ۳
/اپیزود سوم مترجم غافلگیرکننده بود. در ابعاد تماشای یک فیلم تازه از بهرام توکلی. نقد این اپیزود و دلایلمان برای این تماشاییبودن را با تأخیری دو هفتهای بخوانید و نقد دو اپیزود ۴ و ۵ پخششده را پیش از پخش اپیزود ۶؛ تا بهروز شویم./ /فیلمنامه: عالی/ «واقعیت»،…
👍6
📺 تحلیل سریال رهایم کن | اپیزود اول [پایلوت]
#️⃣ #نقد_رهایم_کن
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
البته که برای اظهارنظری قابلاتکاتر باید به تماشای اپیزودهای بیشتری بنشینیم، اما آنچه که از یک اپیزود آغازکننده انتظار میرود، در «رهایم کن» بهطور تماموکمال قابلمشاهده نبود. روابط میان شخصیتها ترسیم چندان جامعی نداشت. بیش از نیمی از شخصیتها در شروع و پایان به یکمقدار برایمان آشنا بهنظر رسیدند و تیپ از پرداخت جلوتر میزد؛ با این مزیت بالقوه که شاید بتواند مسیر روشنتری برای کاراکترها هموار کند که ملموستر و در عینحال هوشمندانهتر از نقطهی آ به ب برسند.
تحول شخصیتهاست که به داستان غنا میبخشد. که آنرا از دیدهشدهترین روایت، به خاصترینش بدل کند. اگر این تحول، این سیر منطقی که قرار است آغاز یک کاراکتر را از پایانش متمایز کند با یک تیپ باسمهای هم شروع شود - که شد - نیز چندان مایهی ناامیدی نیست. بهانتظار آن سیر تحول مطلوب مینشینیم. افسانه در این اپیزود ویژگی متفاوتی از خود نشان نداد، مارال هم. قرار است به چه چیز فراتری تبدیل شوند؟ باید دید.
📜 متن کامل نقد اپیزود پایلوت «رهایم کن» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/e70096
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_رهایم_کن
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
البته که برای اظهارنظری قابلاتکاتر باید به تماشای اپیزودهای بیشتری بنشینیم، اما آنچه که از یک اپیزود آغازکننده انتظار میرود، در «رهایم کن» بهطور تماموکمال قابلمشاهده نبود. روابط میان شخصیتها ترسیم چندان جامعی نداشت. بیش از نیمی از شخصیتها در شروع و پایان به یکمقدار برایمان آشنا بهنظر رسیدند و تیپ از پرداخت جلوتر میزد؛ با این مزیت بالقوه که شاید بتواند مسیر روشنتری برای کاراکترها هموار کند که ملموستر و در عینحال هوشمندانهتر از نقطهی آ به ب برسند.
تحول شخصیتهاست که به داستان غنا میبخشد. که آنرا از دیدهشدهترین روایت، به خاصترینش بدل کند. اگر این تحول، این سیر منطقی که قرار است آغاز یک کاراکتر را از پایانش متمایز کند با یک تیپ باسمهای هم شروع شود - که شد - نیز چندان مایهی ناامیدی نیست. بهانتظار آن سیر تحول مطلوب مینشینیم. افسانه در این اپیزود ویژگی متفاوتی از خود نشان نداد، مارال هم. قرار است به چه چیز فراتری تبدیل شوند؟ باید دید.
📜 متن کامل نقد اپیزود پایلوت «رهایم کن» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/e70096
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال رهایم کن | اپیزود اول [پایلوت]
تجربهی پیشین شاهحسینی در نمایش خانگی، «میخواهم زنده بمانم» حاصلی قابلقبول با مایههایی از تکرار خطوط داستانی از پیش دیده شده و بدعتهای تکنیکیِ گاهن قابلتوجه بود. با چنین پیشفرضی، بهتماشای پایلوت «رهایم کن» نشستیم. /فیلمنامه: قابلقبول/ البته که برای…
👍9
📺 تحلیل سریال آکتور | اپیزود ۴
#️⃣ #نقد_آکتور
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
«دو جوانِ بازیگر، قرار است بهخاطر پول، چند موقعیت را بازی کنند».
یک.
خدایی نکرده، جملهی بالا را با ایده اشتباه نگیریم. سازندگان «Better Call Saul»، با یک خط گزارهی کلی که «دو برادر وکیل، در چند موقعیت به توطئههایی علیه هم میپردازند»، وارد تولید سریال نشدهاند. باید برای این «چند موقعیت»، دستکم بیست مصداق هوشمندانه داشته باشی، بعد دستبهکار شوی. «آکتور» هیچ ایدهای برای این «چند موقعیت را بازی میکنند...» ندارد. مصاحبه با معتاد، سرکار گذاشتن دانشجوی پزشکی و حرفزدن با منشی، خیلی کماند، برای سریال ساختن. تا پایان چهارمین اپیزود، سریال، هنوز به یکخط ایده هم نرسیده...
📜 متن کامل نقد اپیزود ۴ «آکتور» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/s80512
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_آکتور
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
«دو جوانِ بازیگر، قرار است بهخاطر پول، چند موقعیت را بازی کنند».
یک.
خدایی نکرده، جملهی بالا را با ایده اشتباه نگیریم. سازندگان «Better Call Saul»، با یک خط گزارهی کلی که «دو برادر وکیل، در چند موقعیت به توطئههایی علیه هم میپردازند»، وارد تولید سریال نشدهاند. باید برای این «چند موقعیت»، دستکم بیست مصداق هوشمندانه داشته باشی، بعد دستبهکار شوی. «آکتور» هیچ ایدهای برای این «چند موقعیت را بازی میکنند...» ندارد. مصاحبه با معتاد، سرکار گذاشتن دانشجوی پزشکی و حرفزدن با منشی، خیلی کماند، برای سریال ساختن. تا پایان چهارمین اپیزود، سریال، هنوز به یکخط ایده هم نرسیده...
📜 متن کامل نقد اپیزود ۴ «آکتور» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/s80512
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال آکتور | اپیزود ۴
/فیلمنامه: بد/ «دو جوانِ بازیگر، قرار است بهخاطر پول، چند موقعیت را بازی کنند». یک. خدایی نکرده، جملهی بالا را با ایده اشتباه نگیریم. سازندگان «Better Call Saul»، با یک خط گزارهی کلی که «دو برادر وکیل، در چند موقعیت به توطئههایی علیه هم میپردازند»،…
👍9👎2
📺 تحلیل سریال پوست شیر | فصل دوم، اپیزود هشتم
#️⃣ #نقد_پوست_شیر
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
نقطهی عطف دوئل را بررسی کنیم. نعیم و صمد توی خانه روبهروی هماند. صمد با عصبانیت حرف میزند. مشکات از حیاط به این دکوپاژ اضافه میشود، تا آرایش خطی شخصیتها، صمد را میان مشکات و نعیم قرار دهد. با شلیکِ مشکات، صمد از این چیدمان حذف میشود. حالا نعیم و مشکات رودرروی هم قرار میگیرند. کارگردانی این صحنه، یک نمایش فشرده از تمام قصهی اپیزودهای قبل است. صمد، مانع بود. فاصله ایجاد کرده بود. پیچِ بیخود به پیگیریهای نعیم و مشکات داده بود. نعیم و مشکات باید رودرروی هم قرار میگرفتند، تا سرنوشتشان رقم بخورد. باید صمد از این میان حذف میشد، با دو شلیک، در نمای دو حفره توی شیشه که سینمادوستها حتمن طرفدارش هستند. بعد از شلیک، مشکات آرام وارد خانه میشود. «چرا زدیش؟» از سمت نعیم، مقدمهای میشود تا مشکات هم بفهمد ساحل زنده است. از اینجا به بعد را جزئیتر جلو برویم: رسول بیسیم میزند. دوربین سیال، طی دو مرحله، شبیه به شوک عمل میکند و به کادرهای بستهتری از مشکات میرسد، تا وقتی مشکات بیسیم را بالا میآورد، در فضای بستهتری این حساسیت دنبال شود. مشکلات یک «نه» میگوید، که نعیم آنجا نیست. یادم نمیآید در اثر پلیسی ایرانی، اینقدر گفتن یک کلمه توی بیسیم مهم شده باشد، یا اصلن این ابزارِ اصلی فیلمهای پلیسی، تا این اندازه هویت پیدا کرده باشد. مشکات از نعیم میگذرد. کات. صحنهی بعد؟ مشکات روی پلههای حیاط نشسته، با دستش، خردهشیشههای صورت را جدا میکند، درحالیکه به روبهرو خیره مانده. این همه راه اشتباه رفته را باید مرور کند و مبهوت بماند، همزمان با اینکه مخاطب تیمکشی جدید را هضم و تحلیل میکند. مشکاتِ این نما، مشکات تازهایست.
📜 متن کامل نقد اپیزود آخر فصل دوم «پوست شیر» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/e74141
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_پوست_شیر
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
نقطهی عطف دوئل را بررسی کنیم. نعیم و صمد توی خانه روبهروی هماند. صمد با عصبانیت حرف میزند. مشکات از حیاط به این دکوپاژ اضافه میشود، تا آرایش خطی شخصیتها، صمد را میان مشکات و نعیم قرار دهد. با شلیکِ مشکات، صمد از این چیدمان حذف میشود. حالا نعیم و مشکات رودرروی هم قرار میگیرند. کارگردانی این صحنه، یک نمایش فشرده از تمام قصهی اپیزودهای قبل است. صمد، مانع بود. فاصله ایجاد کرده بود. پیچِ بیخود به پیگیریهای نعیم و مشکات داده بود. نعیم و مشکات باید رودرروی هم قرار میگرفتند، تا سرنوشتشان رقم بخورد. باید صمد از این میان حذف میشد، با دو شلیک، در نمای دو حفره توی شیشه که سینمادوستها حتمن طرفدارش هستند. بعد از شلیک، مشکات آرام وارد خانه میشود. «چرا زدیش؟» از سمت نعیم، مقدمهای میشود تا مشکات هم بفهمد ساحل زنده است. از اینجا به بعد را جزئیتر جلو برویم: رسول بیسیم میزند. دوربین سیال، طی دو مرحله، شبیه به شوک عمل میکند و به کادرهای بستهتری از مشکات میرسد، تا وقتی مشکات بیسیم را بالا میآورد، در فضای بستهتری این حساسیت دنبال شود. مشکلات یک «نه» میگوید، که نعیم آنجا نیست. یادم نمیآید در اثر پلیسی ایرانی، اینقدر گفتن یک کلمه توی بیسیم مهم شده باشد، یا اصلن این ابزارِ اصلی فیلمهای پلیسی، تا این اندازه هویت پیدا کرده باشد. مشکات از نعیم میگذرد. کات. صحنهی بعد؟ مشکات روی پلههای حیاط نشسته، با دستش، خردهشیشههای صورت را جدا میکند، درحالیکه به روبهرو خیره مانده. این همه راه اشتباه رفته را باید مرور کند و مبهوت بماند، همزمان با اینکه مخاطب تیمکشی جدید را هضم و تحلیل میکند. مشکاتِ این نما، مشکات تازهایست.
📜 متن کامل نقد اپیزود آخر فصل دوم «پوست شیر» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/e74141
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل پوست شیر | اپیزود آخر فصل دوم
/فیلمنامه: عالی/ یک. احتمالن همهی مخاطبان، بهطور غریزی، نسبت به فصل قبل، حس بهتری به پایانبندی فصل داشتند. صحنهی آخر را که تقلاهای ساحل است، کنار بگذاریم. فصل از نظر فیلمنامهنویسی (و حتا روانی)، در صحنهی دوئل نعیم و مشکات در خانهی صمد تمام میشود.…
👍16
📺 تحلیل سریال سرگیجه | اپیزود ۵ و ۶
#️⃣ #نقد_سرگیجه
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
متن سرگیجه، نان موقعیت اولیهاش در چینش آدمهای محوری را میخورد و سپس اجرای خیلی قویتر سکانسها نسبت به خود متن. مثالها فراوانند: تمام اپیزود ۶، دست فیلمساز و بازیگر در سکانس تعقیب و گریز خالیست و اگر متن موقعیتی ملتهبتر در لحظهها میساخت (فیلم «لاک» و موقعیت مرد در ماشین و تلفنش را یادتان هست؟) قطعن با اپیزودی طوفانیتر طرف بودیم. فکر کنید به اینکه نگهبان اوراقی ماشین میتوانست چهقدر مرموزتر و پیچیدهتر باشد، یا تماسهای داخل ماشین پیمان چهقدر موقعیت او را ملتهبتر کنند (برای مثال عوضکردن تقدم و تأخر اتفاق در خانه و انتقال محاکمهای را که پریسا در خانه بر پا کرده، به ارتباط تلفنی با پیمان وسط آن مهلکه). وضع در اپیزود ۵ و از این شاخ به آن شاخ پریدن و روشننکردن موقعیت شخصیت بهرام نسبت به کلیت فضا بدتر است یا در آن موقعیت اولیهای که بدیع برای خانم وکیل چیده و فریبا چنان ساده گول میخورد و در دام دوربین میافتد، بیکه قدری نشان از ذکاوت پیشتر شخصیت داشته باشد.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۵ و ۶ «سرگیجه» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/d75782
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_سرگیجه
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
متن سرگیجه، نان موقعیت اولیهاش در چینش آدمهای محوری را میخورد و سپس اجرای خیلی قویتر سکانسها نسبت به خود متن. مثالها فراوانند: تمام اپیزود ۶، دست فیلمساز و بازیگر در سکانس تعقیب و گریز خالیست و اگر متن موقعیتی ملتهبتر در لحظهها میساخت (فیلم «لاک» و موقعیت مرد در ماشین و تلفنش را یادتان هست؟) قطعن با اپیزودی طوفانیتر طرف بودیم. فکر کنید به اینکه نگهبان اوراقی ماشین میتوانست چهقدر مرموزتر و پیچیدهتر باشد، یا تماسهای داخل ماشین پیمان چهقدر موقعیت او را ملتهبتر کنند (برای مثال عوضکردن تقدم و تأخر اتفاق در خانه و انتقال محاکمهای را که پریسا در خانه بر پا کرده، به ارتباط تلفنی با پیمان وسط آن مهلکه). وضع در اپیزود ۵ و از این شاخ به آن شاخ پریدن و روشننکردن موقعیت شخصیت بهرام نسبت به کلیت فضا بدتر است یا در آن موقعیت اولیهای که بدیع برای خانم وکیل چیده و فریبا چنان ساده گول میخورد و در دام دوربین میافتد، بیکه قدری نشان از ذکاوت پیشتر شخصیت داشته باشد.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۵ و ۶ «سرگیجه» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/d75782
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال سرگیجه | اپیزود ۵ و ۶
/کارگردانی، فنی و بازیگری: خوب/ خلاف رویه، از اجرا شروع کنیم. اپیزود ۵ با محوریت شخصیت بدیع در پیگیری پرونده و برخوردش با شخصیتهای مختلف، انرژی خود را از پارادوکسی میگیرد که بازی سرد هومن سیدی با جهان گرم روابط سریال ساخته. بدهبستان سیدی با رعنا آزادیور…
👍4
📺 تحلیل سریال جیران | اپیزودهای ۴۶ تا ۴۸
#️⃣ #نقد_جیران
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
یکی از تمهیدهای سریالسازانی که دکوپاژشده و با دید بصری نسبت به خروجی کار سر صحنه میروند شکل اتصال صحنهها به هم است؛ اتصال آخرین پلان این سکانس به اولین پلان سکانس بعد. کارگردانهایی شبیه حسن فتحی که از مکتب کارگردانی هنری و کارگردانی تلویزیونی میآیند، با این شیوه که سکانسی را باز میکنند، میزانسنهای مختلف آن را از زوایای مختلف و با لنزهای مختلف میگیرند و الباقی کار را برای استفاده از بهترین زاویه و بهترین لنز به تدوینگرشان میسپارند، به این تصویر نهایی و شکل اتصالها هم کاری ندارند. مثال دیگر شکل رجزدن تصویربرداری و ورود به سکانسهای با موقعیتهای تکراریست. نگاه کنید به سکانسهای نشستن جیران با متحدانش. حتا جای دوربین در سکانسهای مختلف عوض نمیشود؛ درحالی که تمپوی متن در سکانسی که جیران میخواهد جمع را با خود همراه کند با سکانسی که در مظان اتهام خیانت قرار گرفته، به کلی متفاوت است و میتواند دو اجرا با دو ایدهی کاملن متفاوت داشته باشد. فکر کنید مثلن کارگردانهای مختلف «بازی تاج و تخت» میخواستند سکانسهای مشاورهی دنریس با دست پادشاه و فرماندهان را هربار با یکسری زاویه دوربین یکسان و بدون ایدهی بصری تازه بگیرند. حاصل چه میشد؟ اینجا نتیجه، «از مد افتاده»گی بصری سریال است، در قیاس با زحمتی که متن و بازیها دارند میکشند برای بالا نگه داشتن ابعاد سریال.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۴۶ تا ۴۸ «جیران» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/x22782
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_جیران
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
یکی از تمهیدهای سریالسازانی که دکوپاژشده و با دید بصری نسبت به خروجی کار سر صحنه میروند شکل اتصال صحنهها به هم است؛ اتصال آخرین پلان این سکانس به اولین پلان سکانس بعد. کارگردانهایی شبیه حسن فتحی که از مکتب کارگردانی هنری و کارگردانی تلویزیونی میآیند، با این شیوه که سکانسی را باز میکنند، میزانسنهای مختلف آن را از زوایای مختلف و با لنزهای مختلف میگیرند و الباقی کار را برای استفاده از بهترین زاویه و بهترین لنز به تدوینگرشان میسپارند، به این تصویر نهایی و شکل اتصالها هم کاری ندارند. مثال دیگر شکل رجزدن تصویربرداری و ورود به سکانسهای با موقعیتهای تکراریست. نگاه کنید به سکانسهای نشستن جیران با متحدانش. حتا جای دوربین در سکانسهای مختلف عوض نمیشود؛ درحالی که تمپوی متن در سکانسی که جیران میخواهد جمع را با خود همراه کند با سکانسی که در مظان اتهام خیانت قرار گرفته، به کلی متفاوت است و میتواند دو اجرا با دو ایدهی کاملن متفاوت داشته باشد. فکر کنید مثلن کارگردانهای مختلف «بازی تاج و تخت» میخواستند سکانسهای مشاورهی دنریس با دست پادشاه و فرماندهان را هربار با یکسری زاویه دوربین یکسان و بدون ایدهی بصری تازه بگیرند. حاصل چه میشد؟ اینجا نتیجه، «از مد افتاده»گی بصری سریال است، در قیاس با زحمتی که متن و بازیها دارند میکشند برای بالا نگه داشتن ابعاد سریال.
📜 متن کامل نقد اپیزودهای ۴۶ تا ۴۸ «جیران» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/x22782
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال جیران | اپیزودهای ۴۶ تا ۴۸
حدس پیشینمان دربارهی ریتم حوادث و تندترشدن شیب آن و به تبع اینها، گرهگشاییهای پیاپی درست بود؛ اما آنچه حساب نکرده بودیم، جنسی از بیحوصلهگی در اجرا توأم با آن شکل کارگردانی حسن فتحی بود که پیشتر دربارهاش نوشته بودیم. نتیجه اینکه هرچه فیلمنامه تلاش…
👍5
📺 تحلیل سریال رهایم کن | اپیزود دوم
#️⃣ #نقد_رهایم_کن
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
در وصف کارگردانی شاهحسینی در اپیزود اول گفتیم که جذابیت کارش، به آن «اعتدال» برمیگردد، به میانهروی و استاندارد بودن کارش. اینبار چه از او میبینیم؟ اجرایی که دیگر میانهرو نیست، روی محیطهای خارجیای تاکید میورزد که در تمایزبخشیدن میان زمانها اصلن موفق نیست - و این قطعن از آن گزیدهگویی ناشی نمیشود. بیشتر یک کسالت در ایجاد پویاییست - و در جایی که باید، از خود چیز بیشتری از همان اعتدال رو نمیکند: مهمترین فصل اپیزود، آن شلیک آخر است و اگر چه که شوکهکننده است - صحبت دربارهی مرگ ناگهانی یک کاراکتر است - اما تخت و بیروح اجرا شده. صرفن نمایشیست برای نمایش دوچندان کاراکترها.
📜 متن کامل نقد اپیزود دوم «رهایم کن» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/n51356
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_رهایم_کن
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
در وصف کارگردانی شاهحسینی در اپیزود اول گفتیم که جذابیت کارش، به آن «اعتدال» برمیگردد، به میانهروی و استاندارد بودن کارش. اینبار چه از او میبینیم؟ اجرایی که دیگر میانهرو نیست، روی محیطهای خارجیای تاکید میورزد که در تمایزبخشیدن میان زمانها اصلن موفق نیست - و این قطعن از آن گزیدهگویی ناشی نمیشود. بیشتر یک کسالت در ایجاد پویاییست - و در جایی که باید، از خود چیز بیشتری از همان اعتدال رو نمیکند: مهمترین فصل اپیزود، آن شلیک آخر است و اگر چه که شوکهکننده است - صحبت دربارهی مرگ ناگهانی یک کاراکتر است - اما تخت و بیروح اجرا شده. صرفن نمایشیست برای نمایش دوچندان کاراکترها.
📜 متن کامل نقد اپیزود دوم «رهایم کن» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/n51356
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال رهایم کن | اپیزود دوم
دومین اپیزود «رهایم کن» با دستگذاشتن روی چند تصمیم نهچندان قرصومحکم، نهتنها اعتماد مخاطب را برای ادامهی تماشاکردنش متزلزل میکند، که بر آنچه میتوانست پیشبرندهی روایت باشد نیز پشت میکند. یک اپیزود میانمایه، که قدمی روبهعقب برای سریال است. /فیلمنامه:…
👍4
📺 تحلیل سریال رهایم کن | اپیزود سوم
#️⃣ #نقد_رهایم_کن
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
اینبار شاهحسینی در فصل کلیدی اپیزودش چیزی بیشتر از یک اجرای معقول در چنته دارد: بازی بازیگوشانهاش با نور و هدایت بازیگر برای بهاندازه و درستگفتنِ دیالوگهای حداقلیاش. ریتم خوب این اپیزود البته که به کارگردانی او مدیون است؛ او در نشاندادن معما تابهاینجا زبردستتر عمل کرده. نتیجهاش، پویایی قابلتوجه عناصر صحنه در فصلهای متعلق به همان خط داستانی معدنچی گمشده است که اینبار هم دیدنی از آب درآمده. توجهِ بیشتر فیلمنامه به آن بعید است که نتیجهای غیرقابلقبول بههمراه داشتهباشد. نهتنها ریتم سریال را بهخوبی دگرگون میکند، که چیزهای بیشتری از اجرای شاهحسینی هم نشانمان میدهد که تماشای آن تابهاینجای کار، یک پله بالاتر از سایر بخشهای داستان بوده...
📜 متن کامل نقد اپیزود سوم «رهایم کن» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/s85807
🆔 t.me/arttalks
#️⃣ #نقد_رهایم_کن
#نقد_سریال_ایرانی #اپیزودها_زیر_ذره_بین
بخشی از متن:
اینبار شاهحسینی در فصل کلیدی اپیزودش چیزی بیشتر از یک اجرای معقول در چنته دارد: بازی بازیگوشانهاش با نور و هدایت بازیگر برای بهاندازه و درستگفتنِ دیالوگهای حداقلیاش. ریتم خوب این اپیزود البته که به کارگردانی او مدیون است؛ او در نشاندادن معما تابهاینجا زبردستتر عمل کرده. نتیجهاش، پویایی قابلتوجه عناصر صحنه در فصلهای متعلق به همان خط داستانی معدنچی گمشده است که اینبار هم دیدنی از آب درآمده. توجهِ بیشتر فیلمنامه به آن بعید است که نتیجهای غیرقابلقبول بههمراه داشتهباشد. نهتنها ریتم سریال را بهخوبی دگرگون میکند، که چیزهای بیشتری از اجرای شاهحسینی هم نشانمان میدهد که تماشای آن تابهاینجای کار، یک پله بالاتر از سایر بخشهای داستان بوده...
📜 متن کامل نقد اپیزود سوم «رهایم کن» را با کلیک روی لینک، عکس یا متن پایین بخوانید:
b2n.ir/s85807
🆔 t.me/arttalks
Telegraph
تحلیل سریال رهایم کن | اپیزود سوم
اپیزود سوم با تمرکز بر شخصیتها، و گرههای داستانیِ بهتر پرداختشده، تجربهی نهچندان خوشآیند تماشای اپیزود قبل را با ظرافت جبران میکند. امتیاز «خوب» اینبار، نتیجهی همراهیِ تقریبن از جانودل تمام چیزهاییست که یک اپیزود خوب را شکل میدهند؛ عناصری که…
👍4
💢 نقد اپیزود یک و دو از فصل سوم پوست شیر، فرداظهر در آرتتاکس منتشر خواهد شد.
هماکنون پستی روی صفحهی اینستاگرام ما برای بحث و تبادل نظر دربارهی این قسمت (اسپویل آزاد) منتشر شده که میتوانید آنجا یا زیر همین پست تلگرام، با دیگران دربارهی پایان اپیزود دوم گفتوگو کنید.
🆔 t.me/arttalks
هماکنون پستی روی صفحهی اینستاگرام ما برای بحث و تبادل نظر دربارهی این قسمت (اسپویل آزاد) منتشر شده که میتوانید آنجا یا زیر همین پست تلگرام، با دیگران دربارهی پایان اپیزود دوم گفتوگو کنید.
🆔 t.me/arttalks
👍11